تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


🌼 یه مساله ای تو ذهنم اصلا حل نمیشه
واقعا این ازدواج موقت و خاطره ان در ارتباط های بعدی با همسرش تاثیر نمیذاره؟ مگه ممکنه؟ اگه همسرش مثل اون شخص نباشه آیا نسبت به همسرش دلسرد نمیشه؟

---------------------------------------------------------------------------------

فراموش نکنیم که ما برای انسان نسخه می پیچیم و انسان یک نوع نیست. انسان هم زن دارد و هم مرد. درست است که انسان ها در حدود انسانیت شان ویژگی های مشترکی دارند اما به خاطر زن یا مرد بودن مانند هم نیستند بلکه مردها به هم شبیه میشوند و البته زن ها به هم ؛ و خداوند در قوانین الاهی اش برای هر کدام از این دو دسته قوانین ویژه ای جعل کرده که به صلاح دیگری نیست.

به طور مثال خداوند مرد را به گونه ای آفریده که میتواند در زمان واحد چندین زن داشته باشد. اما برخلاف مردان ، زنی نمیتواند در زمان واحد چند شوهر داشته باشد.

روزی چندین زن از فعالان جنبش زنان آزاد و فمینیست به محضر امیرالمومنین شرفیاب شدند و به ایشان اعتراض کردند که چرا ما زنان نمیتوانیم چند شوهر هم زمان داشته باشیم همان گونه که مردان میتوانند چندین همسر داشته باشند؟!

امیرالمومنین به آن زنان فرموند: بروید و همراه خود نفری یک کاسه آب بیاورید. رفتند و با خود آوردند. حضرت فرمودند: تمامی شما آب داخل کاسه های خود را درون یک طشت بزرگ خالی کنید. چنین کردند. سپس فرمودند: حال هر کدام آب کاسه خود را بردارد! با شگفتی گفتند: آب ها مخلوط شده و امکانش نیست! حضرت فرمودند: پس چگونه انتظار دارید داخل یک رحم چند آب ریخته شود در حالی که بازشناختن صاحب اصلی و مالک آب ها میسر نیست!

احکام مردان با زنان متفاوت است و نمیتوانیم آنها را در تمامی احکام با یک ترازو وزن کنیم. ازدواج زمان دار هم همین گونه است. لذا باید دسته های مختلفی از افراد بشر اعم از زن و مرد را تصویر کنیم و حال هر کدام را جدا بررسی کنیم تا حکمت این جعل الاهی را بهتر بفهمیم:

حکم اولی و اصلی برای مومنان از زن و مرد ازدواج دائمی و همیشگی با یکی از مومنان همتای خود درایمان و عمل صالح است.

همه باید ازدواج دائم کنند.

شارع اسلام و خداوند مهربان برای جوانانی که امکان ازدواج دائمی ندارند و یا مومنانی که همسر خود را از دست داده اند و تنها هستند و موفق به ازدواج مجدد و دائمی نشده اند یا مردانی که همسرانشان در اختیارشان نیستند یا به هر دلیل نمیتوانند از همسر خودشان بهره مند شوند گونه دیگری از ازدواج را قرار داده که بسیار سهل الوصول تر از ازدواج دائمی و همیشگی است.

فراموش نکنیم که این گونه ازدواج برای دوشیزگان بدون اذن پدر و جوانانی که میتوانند مقدمات ازدواج همیشگی را برای خود و یک دختر با ایمان فراهم کنند تشریع نشده است. آنها باید ازدواج دائمی کنند و تشکیل خانواده بدهند.

اما گروه هایی که از آنان نام برده شد نمیتوانند و نباید تنها بمانند و نیازهای طبیعی خود را فرو بخورند. اسلام برای فرار و دوری از زنا و فحشا این حکم را جعل کرده است تا مومنان بتوانند بدون گناه لذت ببرند و البته مرز میان مومن و کافر همین جاست. کافر کسی است که حلالی از حلال های خداوند را بر خلاف نظر الاهی حرام بداند و یا حرامی را حلال بخواند و البته مومن کسی است که به همه آنچه از طرف خداوند آمده است مومن و تسلیم باشد.

اگر نخواهیم سرمان را مثل کبک داخل در برف کنیم باید بگوییم :

روابط نامشروع و خلاف شرع به نحو گسترده ای بین جوانان از دختران و پسران شایع شده است که علل متعددی دارد. اما به هر حال شیطان توانسته است با رواج این گناه و پلیدی و البته با حربه بد جلوه دادن این حلال الاهی ، جوانان را به انجام اعمال زناشویی بدون عقد شرعی و به شکل حرام آن وادار کند که نه به آرامش دنیایی برسند و نه راحتی آخرتی.

گاهی سوال از طرف دختران با ایمانی مطرح میشود که به علت حیا و عفت شان از این فضاهای ناپاک دور بوده اند و صرفا از روی کنجکاوی پرسش هایی دارند اما برای عموم جوانان و در فضای امروز جامعه نمیتوان این حلال خداوند را مطرح نکرد چرا که شیطان به دنبال این است که جوانان به گناه آلوده شوند و عملی که انجام میدهد حلال نباشد.

دوباره تکرار میکنم که این گونه از ازدواج برای دوشیزگان و جوانانی که میتوانند خانواده تشکیل دهند نیست و آنها باید با تلاش فراوان به تشکیل خانواده بپردازند. ازدواج زمان دار آن قدر که مشکل گروه های دیگر را حل میکند از جوانان مشکلی را حل نمیکند بلکه آنان را دچار مشکلاتی لاینحل و پیچیده میکند که از گفتن آن ها ناتوانم.

شاید باور نکنید اما بیشترین سوالی که پسرهای دانشجو در اردوهای دانشجویی از من پرسیده و میپرسند سوال از ازدواج زمان دار و شرایط و احکام آن و مابقی ماجراست!

متوجه باشیم که :

همه مومنان نمیتوانند یوسف باشند و در بهترین حالت و بدون گناه کاری تا سی و چند سالگی مجرد بمانند و شب ها متکا در آغوش بگیرند! غذاهای نامناسب و چرب و معجون ها ، نادانسته پسرها را بیچاره میکنند و تلویزیون و ماهواره و گناهان چشمی و گوشی و تخیل های شیطانی بر این آتش بنزین میریزد و این میشود که شده است. این همه را گفتم تا بدانید در چه فضایی یک مرد به سراغ ازدواج زمان دار میرود و البته برای چنین مردانی چاره ای از آن نیست.

ازدواج زمان دار یک حلال عام و فراگیر برای همه مومنان است اما در اصل تشریع و جعل برای مردانی نیست که همسرانشان به بهترین شکل در کنار آنان هستند و تمکین میکنند.

شاید زنان محترم و خوانندگان عزیز به هیچ عنوان نتوانند شرایط روحی و جنسی مرد متاهل مومنی که به دور از همسر مومنش در کشور آمریکا با آن همه فساد به سر میبرد درک کنند. فقط متاهلین از مومنان میتوانند حکمت این جواز را درک کنند و آن مرد برای حفظ ایمانش چنین کاری کرده و از این حلال خداوند و برای دوری از گناه استفاده کرده است. حلالی که اگر نبود آن مرد به گناه می افتاد و ایمانش را از دست می داد.

حکم و تشریع خداوند در آیات ابتدایی سوره نساء دلیل براین است که مردان مومن و عادل ، توانایی دارند به صورت هم زمان تا چهار همسر داشته باشند و البته خداوند در قرآن کریم ، عدالت در محبت کردن را غیر ممکن دانسته است چون زنان متعدد در دل یک مرد به یک اندازه دوست داشته نمی شوند و لذا برای رعایت عدالت میان آنان کافی و ضروری است که آنان در شب های هفته زمان بندی کنند و شوهرشان به تساوی شب ها را نزد آنان باشد و البته این زمان برای هر یک از زنان به اندازه نیازش به همسر بوده و برایش کافی است. زنان و مردان متاهل میتوانند به صحت این حکم اعتراف کنند.

البته فراموش نکنیم زنانی که شرایط ازدواج زمان دار را دارند یعنی زنانی که از شوهر سابقشان طلاق گرفته اند یا همسرشان وفات کرده است و توجه مردی به آنان جلب شده باشند ، غیر از فاحشه ها و دخترکان بزک کرده ای هستند که چون عروسک در دستان شیطان حرکت میکنند و به جلوه گری میپردازند و کاسبی شبانه دارند و کلام ما در این گروه بزه کار و آلوده نیست.

تمام کلام ما در فضای زنان تنها و البته مومنی است که میتوانند و باید نیازهای طبیعی خود و مردان تنهای دیگر را مرتفع کنند. سخن ما در سوء استفاده ها از این حکم خداوند در حرمسراهای سلاطین گذشته و البته فاحشه های جوان در گوشه خیابان ها نیست.

اگر به تمام جوانب امر دقت کنیم خواهیم دانست که یک ازدواج زمان دار در چه شرایطی شکل میگیرد و البته به ازدواج اول مرد یا ازدواجی که در آینده شکل میگیرد لطمه نمی زند.

جالب است بدانید که در بسیاری از موارد و نه در تمام آنها ، مردان بعد از دیدن و تجربه زنان مسن مطلقه یا شوهر مرده ، آرام می شوند و به خانواده خود بیشتر علاقه پیدا میکنند و حرص شیطانی میل به زن از دلشان بیرون میرود و به همسر دائمشان دلبستگی بیشتری پیدا میکنند چون در مقام مقایسه میفهمند که همسر جوان خودشان بسیار دلرباتر و خواستنی تر است.

داستان ازدواج زمان دار برای شناخت زن و شوهر و در مراحل مقدماتی ازدواج دائم بحث مستقلی میطلبد که در آینده نزدیک مطرح خواهد شد.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۰-۱۵ ۰ ۰ ۱۶۱

نخل ولایت ۹۸-۱۰-۱۵ ۰ ۰ ۱۶۱


🌼 اختلاف سنی چقدر میتونه در ازدواج مهم باشه؟
اگه دختری با کسی که با فردی همسن و یا کوچکتر از خودشه ازدواج کنه بعدا به مشکل بر نمیخورن؟
اخه دخترا معمولا دوست دارن طرفشون حامی و پشتیبانشون باشه به نظرتون یه پسری که از همسرش کوچکتره میتونه این نیازشو براورده کنه؟

----------------------------------------------------------------------------------

اگر فراموش نکرده باشید فراوان متذکر شدیم که ایمان اصلی ترین و شاید بتوان گفت تنها ملاک غیر قابل خدشه در انتخاب همسر برای مومنان است و تمامی ملاک های دیگر بستگی به خواست و سلیقه افراد دارد. و گفتیم که با لحاظ کردن هر صفت یا ویژگی تنها دایره انتخاب خود را از میان مومنان تنگ تر و کوچک تر کرده ایم. اگر هر یک از طرفین شرایط خاص دیگری را ، دانسته و پذیرفته باشند به مشکلی بر نخواهند خورد.

 این نوشته ها در این مقام نیست که از یک طرف ،با توجه به روحیات مختلف افراد ، خوانندگان را به اموری که برایشان ملاک است بی توجه کند و از طرف دیگر بعضی افراد را در انتخاب همسر چنان لاقید و بی خیال کند که همسر خود را بدون هیچ بررسی و پرس و جویی انتخاب کنند.

 مومن هیچ گاه دچار افراط و تفریط نمیشود!

سن مرسوم هر یک از زوجین در فرهنگ ما و البته در طبیعت دختران و پسران و در مسیر فطرت این است که دختر از نظر سنی کوچک تر از همسرش باشد و این نکته را در مشاوره با تمام دلسوزان و مشاوران محترم خواهید دید که از مهمترین توصیه های آنها ، رعایت اختلاف سنی و کمتر بودن سن عروس خانوم است.

دخترها به صورت طبیعی زودتر از پسرها به سن تکلیف میرسند و در شرایط مساوی درک و فهم بیشتری در مدیریت خانه و همسر دارند. پسرها تا حدود پانزده سالگی به دنبال تیله بازی هستند و بعد از سن تکلیف است که خود را متوجه امر خداوند می یابند اما دختران داستانی متفاوت دارند. به طور مثال یک دختر پانزده ساله به مراتب بیشتر از یک پسر پانزده ساله مسائل را درک میکند و آمادگی بیشتری برای برقراری روابط عاطفی و تشکیل خانواده و البته مادر شدن دارد. شرایط و مقدمات ازدواج پسرها از تحصیل و کسب مهارت های شغلی گرفته تا سربازی رفتنشان و در ادامه پیدا کردن شغل مناسب و کسب روزی حلال ، روند طولانی تری دارد و در نتیجه پسرها دیرتر برای ازدواج آماده میشوند.

دوران نوجوانی و جوانی در دخترها کوتاه است و خیلی زود رشد میکنند و آماده پذیرش مسئولیت بزرگ شوهر داری و مادر شدن میشوند لذا نمیتوان دخترها را برای ازدواج با پسرانی هم سن و سالشان امر به صبر کرد و البته نمیتوان برای یک دختر و یک پسر سن برابری در ازدواج تجویز نمود.

از نظر اسلام سن در ازدواج ملاک نیست و یک فرد مکلف هر زمان که بخواهد میتواند با هر کسی که بخواهد ازدواج کند. در ازدواج پیامبر مکرم اسلام و بانو خدیجه کبری نکته جالب توجه آنجاست که بانو خدیجه از پیامبر اسلام بزرگ تر و مسن تر بوده اند و البته این ازدواج ثمری همچون فاطمه زهرا داشت. از این رفتار پیامبر مکرم اسلام میتوان این نتیجه را گرفت که سن در انتخاب همسر از نظر ایشان ملاک نیست. فراموش نکنیم که در فضای جاهلیت آن روز مکه ، کفو و همتایی برای پیامبر اکرم اسلام که با ایمانش کمک کار و آرامش دهنده به ایشان باشد وجود نداشت. خدیجه تنها کسی بود که میتوانست محملی و محلی برای رشد حضرت فاطمه زهرا باشد ؛ پس انتخاب حضرتش برای زندگی با خدیجه بهترین عمل در آن شرایط بوده است.

 در توضیح میتوان گفت: اگر گزینه دومی برای ازدواج یک مومن در کار نباشد ، اختلاف سن مانعی برای ازدواج دو مومن نیست. مومن باید ازدواج کند و این امر در دین اسلام و سنت پیامبر قطعی و مسلم گرفته شده است. حال که برای یکی از مومنان فرد مناسبی یافت نشده است از باب ضرورت این ازدواج را تجویز میکنیم اما اگر افراد مناسب متعددی برای انتخاب مطرح باشند بهتر این است که فاصله سنی دختر و پسر یک فاصله سنی منطقی و طبیعی باشد.

انتخاب سن مناسب برای ازدواج افراد و جدول سنی دادن کار مناسبی نیست اما میتوان برای زنان و دختران چنین گفت که تا جایی که برایشان مقدور باشد با مردی کوچکتر از خودشان ازدواج نکنند و حتی از ازدواج با همسالانشان نیز احتراز کنند.

بنده مواردی برای مشاوره داشته ام که زوج همسال یا زوجی که خانوم بزرگ تر بوده است در موارد بدون اهمیت با هم ناسازگاری داشتند و یکی از دو طرف نظر دیگری را بر نظر خودش حتی برای انتخاب شام امشبشان  ترجیح نداده است. چراکه هر کدام خود را محور و امیر خانه میدانند و نظر دیگری را به علل مختلف بر نظر خودشان تفوق نمیدهند.

و اما در امر سن ازدواج به پسران  باید گفت که به طرف دخترانی که از شما بزرگ تر هستند نروید و با آنان طرح محبت نکنید. آنها محبت شما را می پذیرند اما بزرگ تر بودن زنان در شرایط مساوی به صلاح شما و آنان نیست. از طرف دیگر هر چه دختر کوچک تر از پسر باشد محبت و رابطه او با همسرش خصوصا در مسایل عاطفی و جنسی و زناشویی لطیف تر است لذا از اختلاف سن و کمی سن دختر نترسید.

اعلام کردن سن معین درست نیست اما برای روشن شدن منظورم ، شما این خطا را از من بپذیرید:

حداقل اختلاف سن دو سال است اما بهترین مقدار اختلاف سن با توجه به بالا رفتن سن ازدواج در مردان ، شش تا ده سال است.

بارها چنین نسخه ای را در جلسات دانشجویی به پسرها گفته ام ؛ مطمئن باشند ضرر نمیکنند. شما نیز اگر باور ندارید میتوانید با دوستان و اطرافیان خودتان که اختلاف سنی حداقلی یا منفی دارند گفت و گو کنید و پای درد دل هایشان بنشینید.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۰-۱۱ ۰ ۰ ۱۶۸

نخل ولایت ۹۸-۱۰-۱۱ ۰ ۰ ۱۶۸


🌼 تعریفی که شما از ایمان دارید و اون چیزی که خوانندگان متوجه می شوند یه مقدار که چه عرض کنم خیلی با هم متفاوت است! 
شما مؤمن رو کلی می بینید یعنی یک مومن جامع الشرایط در حالیکه خوانندگان مومن رو جزئی می بینند. به نظر می آد منظور شما از مومن بیش از یک فرد ظاهرالصلاحه، شما حتی "المؤمن کیس" رو هم تو تعریفت داری ولی خیلی از خوانندگان ندارند. به نظرم تو یه تاپیک مؤمنی که مدنظرتونه و ایمانی که پایبندی به اون رو کافی می دونید رو دقیق تعریف بفرمایید.
تو یه کتابی که فکر می کنم آستان قدس هدیه داده بود دیدم که حدیثی از امام رضا علیه السلام روایت شده بود که پنج ملاک برای ازدواج بیان فرموده بودند که اولینش ایمان بود بعد اخلاق، اصالت خانوادگی، ... و حتی زیبایی طرف مقابل. بالاخره ما حدیث داریم که زنتون زیبا باشد یا نه؟
به نظرم وقتی همه چیز رو حصر در ایمان می کنید و از سایر ملاکها چشم پوشی می کنید باعث فرار مخاطب شه، در حالیکه احادیث ائمه هم اینجور حصر نکردن همه چیز رو در ایمان. لا اقل یه نیم درصد هم به ویژگی های اخلاقی، روحی روانی، زیبایی، خانوادگی و غیره امتیاز بدید.
مسلما اگه من بخوام ازدواج کنم اصالت خانوادگی طرف مقابل که تو حدیث پیش گفته جزو اولویتهاست، برام خیلی مهمه و این هم نمره ای دارد که در واحدش ضرب می شود و با سایر ملاکها که بیشترین واحد را ایمان دارد جمع می شود و سرانجام معدلی می شود که تصمیم من برمبنای آن انجام می گیرد. 
در داستانی هم که تعریف کردید و اصرار بر آن دارید، سایر وجوه رو هم باید ببینید، این روایت اهمیت تفاوت اقتصادی رو صفر نشون میده، اما منکر سایر معیارها مانند اخلاق، نسبت روحی روانی زوجین و ... نیست.
به نظرم فضا رو صفر و یکی نکنید، بیشتر جواب میده.

با توجه به آنچه گفتید، آیا ایمان ملاک لازم است؟ یا هم لازم است و هم کافی؟

---------------------------------------------------------------------------------------

یک مقدمه نسبتا کوتاه در تعریف ایمان تقدیم به شما:

 

تعریف ایمان در نظر بنده خیلی ساده است. در نظر بنده ایمان یعنی باور به هر آنچه پیامبر مکرم اسلام آن را به عنوان دین آورده. مومن کسی است که به همه دین به عنوان یک بسته کامل و یکپارچه و بسیط باور داشته باشد. هر چیزی که در دین هست ، همه اش روی هم دین است و مومن به همه اش روی هم باور دارد. البته در مقام باور و در مقام عمل داستان فرق میکند و مومنان همه مثل هم نیستند.

 

در کتاب مستدرک‏ الوسائل آمده است:

 

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام : مَا الْإِیمَانُ ؟ فَجَعَلَ لِیَ الْجَوَابَ فِی کَلِمَتَیْنِ فَقَالَ : الْإِیمَانُ بِاللَّهِ وَ أَنْ لَا تَعْصِیَ اللَّهَ.

 

امام صادق علیه السلام متعلق ایمان یعنی آنچه باید به آن ایمان داشت را ، صرفا اعتقاد به خداوند میداند و اینکه الله را عصیان و نافرمانی نکنید. چنین کسی ایمان دارد. ناگفته پیداست که ایمان به نبوت هم در دل ایمان به خداوند است و البته ایمان به امامت در دل ایمان به نبوت و همین طور دیگر معارف اسلام در دل دیگری است اما همه در دل توحید و ایمان به الله خلاصه میشوند.

 

در کتاب شریف کافی آمده است: وَ الْإِیمَانُ هُوَ الْإِقْرَارُ بِاللِّسَانِ وَ عَقْدٌ فِی الْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ وَ الْإِیمَانُ بَعْضُهُ مِنْ بَعْض.

 

ایمان سه مرحله دارد و هر مرحله متفاوت با مرحله دیگر.

 

مرحله اول ایمان ، اقرار با زبان است به هر آنچه از طرف پیامبر به نام دین آورده شده است.

 

مرحله دوم عقد و گره قلبی است که انسان در دلش هم به آنچه زبانش گفت ، معتقد باشد.

 

مرحله سوم ایمان این است که با جوارح و اعضای بدن به مقتضای باور قلبی و اقرار زبانی ، عمل کنیم.

 

پس در مرحله اول و در بازار مسلمین اگر کسی با زبانش شهادتین گفته باشد میتوان از او گوشت خرید چرا که اگر او دامی را قربانی کند ، ذبیحه او پاک است و با او معامله انسان مسلمان میشود. و البته آن شخص پس از مرگش نیز در قبرستان مسلمانان دفن خواهد شد.

 

در مرحله دوم یا مرحله بعدی و بالاتر ایمان ، مومن کسی است که دل و زبانش به باورهای اسلامی گره خورده و او در زبان و در دلش با اسلام همراهی میکند اما عملش در ظاهر به علل متعدد با مومنان و مسلمانان همراهی ندارد مانند بسیاری از مسلمانان خارج از ایران که به خاطر فضای جامعه و اطرافیانشان متظاهر به اسلام نیستند اما در دلشان اسلام را قبول داشته و دارند.

 

در مرحله سوم مومن کسی است که زبان و دل و اعضا و جوارحش همه و همه تابلو یک انسان مومن است و در ظاهر و باطن شعارش الله اکبر و لا اله الا الله است.

 

انسان در مرحلهٴ قلب اعتقاد دارد، در مرحله زبان اقرار می‏کند، و در مرحله اعضا و جوارح به عمل می‏پردازد. پس مومن کسی است که تمام مملکت وجودش تسلیم امر خداست و در زبان و دل و جوارج یک شعار دارد.

 

ناگفته پیداست که مفهوم مسلمان با مومن نسبت تساوی ندارند و میتوان مثال زد که اگر دایره مسلمانان را یک دایره عام و بزرگ تصور کنیم دایره اهالی ایمان یک دایره در دل آن دایره بزرگ تر است ، به نحوی که هر مسلمانی لزوما مومن نیست اما هر مومنی حتما مسلمان هست.

 

و از اینکه گفته میشود ایمان یعنی باور به هر آنچه پیامبر به عنوان دین آورده است فهمیده میشود که همه مسائلی که در دین به آن تاکید شده جزو مسائلی است که باید به آن باور داشت نظیر قیامت و فرشتگان و جنیان و البته و صد البته وصایت و جانشینی امیرالمومنین علی مرتضی بعد از وفات پیامبر مکرم اسلام محمد مصطفی صلی الله علیهما و الهما و سلم. و سپس اعتقاد به تمام احکام دین از نماز و روزه و حج و خمس و زکات و ازدواج زمان دار و غیر زمان دار و ... و حدود و دیات و قصاص و حجاب و ...

 

من به چنین کسی مومن میگویم.

 

و مهم نیست که این انسان مومن که تمام این اعتقادات را دارد سیاه پوست باشد ویا سفید پوست. پول دار باشد و یا فقیر. ایرانی باشد و یا آفریقایی و یا اروپایی. قد کوتاه باشد و یا قد بلند. دانشگاه رفته باشد و یا حتی دبیرستانش را هم تمام نکرده باشد. شغل آزاد داشته باشد و یا نوکری دولت را بکند. روستایی باشد و یا شهری. با نمک باشد یا بین نمک. پدرش جوان باشد یا آفتاب لب بام. زیبا باشد و یا نچسب. از قبیله قریش باشد یا از قبیله ای دیگر که معروفیت قریش را ندارد. صبر و اخلاقش مثل ایوب پیامبر باشد و یا نه مثل من تند مزاج و عجول باشد. شاه پریون باشد یا یکی مثل همین مردم داخل کوچه و بازار. حتی مهم نیست که چه سنی داشته باشد هر کس که باشد حق ازدواج دارد و میتواند گزینه ای برای انتخاب یکی از مومنان دیگر قرار بگیرد.

 

بله روایت های فراوان و مختلفی داریم اما هر مومنی که این روایات را میخواند و همسرش را نگاه میکند در دلش میگوید: بله درست است! همسر باید زیبا باشد و البته همسر من زیبا ست! بله درست است! همسر من هم از یک خانواده محترم است. چرا که زیبایی یک مفهوم نسبی است. زیبایی در مقایسه فهمیده میشود و الا کالایی که فقط یک مدل دارد درباره آن زیبایی و زشتی معنا ندارد.

 

ما فقط برای انسان های مومن نسخه میدهیم نه برای یهودی ها و کمونیست ها پس نگران ملاک قرار دادن ایمان برای کمونیست ها و ماتریالیست ها نباشید. مومن با خواندن این متون فرار نمیکند بلکه به قدر و منزلت ایمان خودش توجه میکند و ملاک های دنیایی در نظرش رنگ می بازد.

 

اما بررسی ملاک ها:

 

فراموش نکنیم که اخلاق فقط به همراه ایمان به خداوند معنا دارد و البته اخلاق بدون ایمان هیچ پشتوانه ای نخواهد داشت. برای مطالعه بیشتر شما را به کتاب بنیاد اخلاق اثر استاد مجتبی مصباح ارجاع میدهم. خلاصه اینکه : بسیاری از فلاسفه اخلاق ملحد غربی خواسته اند اخلاقی بدون تکیه بر ایمان به خدا طراحی کنند که بعد از گذشت سالها هنوز این فلسفه ، پایه و برهان عقل پسندی برای خودش پیدا و بنا نکرده است.

 

اصالت خانوادگی نیز جز برای خانواده های با ایمان نیست. مومن اصالت دارد و غیر او هر که باشد باید برای خودش ریشه و اصالت بسازد. مومن به خاطر انتسابش به اسلام ، پدری دارد به نام محمد مصطفی و علی مرتضی چون حضرت بلندمرتبه خودش صلی الله علیه و آله فرمودند: انا و علی ابوا هذه الامه : من و علی دو پدر این امت هستیم. یعنی هر که در امت من است من و علی پدران او هستیم و چه شرافتی بالاتر از این که پیامبر پدر کسی باشد. در حقیقت نسب خانوادگی در ایمان حقیقی حل میشود.

 

در این فضا هر کسی که در ایمان و انجام واجبات بر دیگران پیشی گرفته باشد مومن تر و برای اسلام عزیز تر است نظیر خانواده های شهدا و ایثارگران و رزمندگان و مجاهدان که ایمانشان آنها را به دفاع از مرزهای اسلام کشاند و در همین عرصه به مقام شهادت و جانبازی نایل شده اند.

 

با این معنا همه ملاک ها در ایمان خلاصه میشود اما ایمان طنابی است که از یک تا بینهایت ادامه دارد و اوج آن امیرالمومنین است. خانواده ای اصالت دارد که با ایمان تر است. کسی با اخلاق تر است که مومن تر است. کسی زیبایی بیشتری دارد که مومن تر است نه کسی که چشم و ابروی زیباتری دارد یا به خانواده افراد متمول یا ملاکین بلاد وصل باشد.

 

و اما زیبایی چهره: پیشنهاد میکنم از یک طرف به یک پارک یا بوستان بزرگ و از طرف دیگر به یک مسجد با قدمت زیاد در نزدیکی منزلتان سری بزنید. اما هر دو را در نزدیک ترین زمان به ظهر و نماز جماعت بروید به طوری که کسانی در پارک باشند که در لحظه اذان ، به مسجد نرفته اند تا بتوانیم چهره مومنان نماز خوان را با چهره پارک نشینان بی توجه به نماز مقایسه کنیم. فردا در لحظه اذان به مسجد همان محله بروید و از افراد و سوژه ها حتما عکاسی بکنید.

 

زنان و مردان جوان و مسن و میان سال مسجدی و مومن را با زنان ومردان و میان سالان پارک نشین در چهره و قیافه ظاهری مقایسه کنید. ادعای من این است که هم جوانان مومن و هم میان سالان مومن و هم پیران مومن از همه همسالانشان در تمام سنین زیبا تر هستند ؛ چه مرد و چه زن. در پیران مومن صورت ها چروکیده شده اما نور از صورتشان میتابد و آسمان و زمین را منور میکند. میتوانید عکس ها را طوری بگیرید که از زمینه آن معلوم نباشد که عکس در مسجد گرفته شده است یا در پارک محله. حالا عکس ها را به یک انسان بی خبر از پژوهشتان نشان بدهید و بخواهید درباره زیبایی آن چهره ها نظر داده و آنها را مقایسه کند. به نظرم زیبایی چهره های مومنان غیر قابل انکار است. مومنان هر جا که باشند نیاز به معرفی ندارند.

 

نسبت روحی هم که در متن به آن اشاره کردید صرفا تناسب روحی و ایمانی افراد است. تناسب روحی علی وفاطمه و یا جویبر وذلفا یا هر کدام از مومنان عالم که با همسرش زیسته و خوش بوده اند.

 

چرا نباید فضا را صفر و یکی کرد وقتی ملاکی جز ایمان برای ازدواج نداریم. به نظرم همه ملاک های دیگر نیز در ایمان حل میشوند و خط کش اصلی ما در این جریان ایمان است. آیت الله العظمی بهجت در نود سالگی چهره بسیار زیبا و نورانی منحصر به فردی داشتند که همه مومنان آن چهره نورانی را در یادشان دارند اما بینی درشتشان ابدا نشانی از زشتی نداشت ؛ در صورتی که امثال ایشان در نود سالگی نه اینچنین زیبا هستند و نه چنین بینی درشتی در قیافه آنها زیباست.

 

مشکل ما در چشم چرانی ماست. مشکل ما در بی ایمانی ماست اگر قبول ندارید به این حکایت توجه کنید:

 

پدر استاد شهید مرتضی مطهری به مادر استاد یا همان همسر مکرمه شان گفته بودند:

 

فلانی! من نمیدانم شما زشت هستی یا زیبا! چون انسان زشتی و زیبایی را در مقایسه میفهمد و من نمیدانم تو زشت هستی یا زیبا! من غیر از تو تاکنون زنی را ندیده ام!

 

به نظرم از چنین مادر بزرگواری و از چنین پدر باتقوایی باید هم فرزندی مثل استاد شهید مرتضی مطهری با آن همه آثار و برکات متولد شود. نه ؟!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۰-۰۷ ۰ ۰ ۱۲۳

نخل ولایت ۹۸-۱۰-۰۷ ۰ ۰ ۱۲۳



🌼 یه فردی به خواستگاریم اومده و چند جلسه هم با هم صحبت کردیم.تو این چند جلسه نظر هر دو مثبت بوده. ولی یه مساله ای هست که فکر من و خانواده مو حسابی به خودش مشغول کرده. پدر من شغلشون آزاده و تا حالا سعی کرده درامدش از راه حلال باشه. پدر ایشون تو کار دولتی هستن. البته این مهم نیست. ولی این روزا آنقدر از اینورو اونور درباره اتفاقاتی که بعضا تو شغلای دولتی می افته و درآمدایی که از راه ناصواب کسب میشه و پولایی که به حرام آمیخته میشه و... شنیدیم که حسابی ترس ورم داشته که نکنه پدر ایشون حساسیت لازم تو این مساله رو نداشته باشن و ...
البته قصد تهمت و یا قضاوت بی مورد رو نداریم ولی میگن " قبل از ازدواج دو تا چشم داری ، دو تا دیگه هم قرض کن، ولی بعد ازدواج همون دو تاچشمتو هم ببند" از طرفی چون کاملا غریبه هستن راهی برای تحقیق در این زمینه نداریم.خواهرم اصرار دارن که حتما به خاطر این مساله استخاره کنیم . ولی من نمیدونم این کار در این مرحله درسته یا نه؟
به نظرتون آیا درسته از خودش مستقیما در این رابطه که چقدر پدرش تا حالا تو این مساله حساس بوده ، سوال کنم؟ آیا جواب مطمئنی میگیرم؟ استخاره تو این زمینه درسته؟ آخه به فرض که استخاره خوب نباشه ما چه جوابی باید بهشون بدیم؟ این سوالا  فکرمو حسابی به خودش مشغول کرده و اعصابمو حسابی خرد کرده و اضطراب عجیبی بهم داده. آخه فکر میکنم مساله خیلی مهمیه و میتونه اثرات مهمی تو زندگی آیندم داشته باشه! لطفا راهنماییم کنید که چه کنم؟ اگه خواهر خودتون بود برای این مساله چیکار میکردید؟

-------------------------------------------------------------------------------------------

تمام تلاش بنده به عنوان نویسنده این متون این است که تمام دوستان را اعم از خواهران و برادران ، در حکم خواهر یا برادر خودم بدانم و بهترین مشاوره را برایشان بنویسم. و خود میدانم که تمام این نوشته ها در روز قیامت آورده میشوند و مرا برای تک تک این کلمات بازخواست و بررسی میکنند. از خداوند کریم خواهانم که این تلاش کوچک در راه ازدواج جوانان وسیله ای برای تقرب این کمترین به درگاه ربوبی باعظمتش باشد ان شاالله.

اما درست میفرمایید. توجه و دقت در حلال و حرام در زندگی از مهمترین بلکه از اولین نشانه های زندگی مومنانه است. حلال و حرام هم در رفتارهای روزمره ما و هم در بندگی و عبادت ما و هم در نطفه و فرزندان ما تاثیر میگذارد. از تفاوت های مهم روانشناسی و مشاوره دینی و توحیدی با روان شناسی و مشاوره مادی و غیر توحیدی در داستان ازدواج ، همین مساله روزی حلال و کسب و کار پاکیزه است. همین قدر بگویم که اگر خواستگار دختر با ایمانی ، کسب و کار پاکیزه ای نداشت و این ، نشان از عدم توجه او به مسائل شرعی و در نتیجه بی ایمانی بود ، به جرات آن دختر میتواند از ازدواج با او منصرف شود حتی اگر تمام وسایل مادی و راحتی معاش در زندگی با او فراهم باشد.

اما در جواب به سوال شما توجه شما را به چند نکته جلب میکنم:

در جلسه خواستگاری تعارف را کنار بگذارید و بدون تندی و بی ادبی تمام دغدغه های خودتان را مطرح کنید. البته لازم نیست سوال شما صریح و بی پرده و عریان مطرح شود بلکه هر سوالی میتواند در عین سادگی از ابعاد فراوان و خاصی از شخصیت خواستگار شما و خانواده اش پرده بردارد. لذا عیبی ندارد بلکه خوب است که اولویت های خود را مطرح کنید و از وجود آنها در زندگی همسر آیندتان باخبر شوید.

به طور مثال پرداخت خمس به مراجع عظام تقلید که نمایندگان عام حضرت ولی عصر در دوران غیبت هستند نشانه خوبی در این مساله است. واقعا اگر جوانی که قصد ازدواج دارد ، امور مالی خود را سالی یک بار بررسی کرده باشد و مازاد درآمد خودش را تخمیس کند یعنی یک پنجم باقی مانده درآمدش در یک سال را که همانا مال امام زمان علیه السلام است را به وکیل عام ایشان تحویل دهد ، نشان میدهد که :

1- آن جوان به طور قطع یک مقلد است و با رساله و تقلید سر و کار دارد.

2- واجبات دینی خود را انجام میدهد و از حرام فراری است و به قانون دین که همان سبک زندگی انسان هاست اعتقاد دارد.

3- در امور مالی برای زن وبچه اش ، روزی حلال کسب میکند و کسبش پاکیزه است.

4- انفاق های واجب و مستحب نشانه است بر اینکه دست و دل باز است و از بخل مبراست چرا که از سرخ و زرد دنیا دل کنده است.

5- با روحانیت عالم و عامل در ارتباط است و میتواند در سختی های زندگی با ایشان مشورت کند.

6- و در یک کلام آن جوان یک انسان مومن به الله است که ایمانش او را از بسیاری از مشکلات و مصائب دنیوی و آخرتی حفظ خواهد کرد.

راه کسب اطلاع از پرداخت خمس از طرف کسی به دفتر مراجع عظام تقلید این است که از او رسید وصول خمسش را مطالبه کنید.

توضیح اینکه: مومنان بعد از پرداخت وجوه شرعیه به وکلای مراجع تقلید در شهرستان ها و یا دفتر مراجع تقلید در شهر مقدس قم ، بعد از یک ماه قمری ، رسیدی منقش به مهر آن مرجع بزرگوار تقلید دریافت میکنند که نشان از وصول و رسیدن آن وجه به دست مرجع معظم تقلید است. باید بدانیم که پرداخت خمس به جایی یا کسی غیر از وکلای مراجع عظام تقلید در شهرستان ها و یا دفتر مراجع عظام تقلید ، گردن ما را از زیر دین این تکلیف شرعی مهم مبری نمیکند و البته جای تاسف است که بعضی از مردم خمس خود را به کسانی پرداخت میکنند که از طرف مراجع عظام تقلید ، حسن رفتارشان مسلم نیست و در یک کلام خمس دریافتی از مردم را به دست مرجع عظام تقلید نمی رسانند تا در امور دینی مسلمانان هزینه شود.

پرداخت خمس فقط یک نشانه است بر پاکی کسب و کار اما همه داستان نیست. ولی به هر حال ما بیشتر از این وظیفه نداریم. امروزه جوانی که کار کند و سر سال مالی ، حساب و کتاب کند و اگر حتی هزار تومان ناقابل و اندک در حسابش باقی ماند دویست تومان که خمس آن است را به وکیل مرجع تقلید خودش تحویل دهد و رسید مطالبه کند ، نایاب بلکه فرشته ای بر روی زمین است.

اینکه من در امر ازدواج بر ایمان و لوازم ایمان تاکید میکنم منظورم این است.

البته فراموش نکنیم که ما حق سرکشی و تفحص در زندگی مردم را نداریم. بحث خواستگاری و ازدواج به خاطر اهمیتش جداست اما در مابقی زندگی با مردم و فامیل ، حکم شرعی این است که چون ما مکلف به ظاهر امر هستیم و نه باطن و حقیقت داستان ، لذا باید حکم کنیم که مال مردم ، حلال است و نباید همه را حرام خور و جهنمی بدانیم.

در مهمانی ها و مراسم  ها و جشن ها راه چاره متدینین واقعی در جایی که علم داند صاحب سفره خمس پرداخت نمیکند این است که ابتدا ارزش مالی غذایی که از آن میخورند را حساب میکنند و سپس از طرف مرجع تقلیدشان و با اجازه او ، خمس آن مال و غذا را قبول میکنند و در اولین فرصت خمس غذای سر سفره را که از آن میل کرده اند به وکیل معتبر مرجع تقلیدشان تحویل میدهند و رسید دریافت میکنند. با انجام این کار قطعا از غذایی میل کرده اند که تخمیس شده است.

نکته دیگر اینجاست که فضای خواستگاری یک فضای جدی و به دور از اعتماد اما بدون بی ادبی و اهانت است. دو طرف باید بتوانند برای هر یک از ادعاهای خودشان دلیل و مدرک ارایه کنند. حداقل میتوان از خود پسری که به خواستگاری آمده اما در مراحل دوم یا سوم خواستگاری و نه در ابتدای امر ، تقاضا کرد که رسید مالی وصول خمس به دفتر مرجع تقلیدش یا مدرک معتبر تحصیلی یا ... را برای ارائه به پدر شما همراه بیاورد. ناراحتی در این مراحل به مراتب بهتر از ناراحتی بعد از تشکیل خانواده است. فراموش نکنیم که ممکن است برخی از افراد ضعیف الایمان برای به دست آوردن دختر حرف های خلاف واقع هم بزنند که قبلا به آن اشاره شد.

 در مورد استخاره هم باید گفت که استخاره در این امور راه گشا نیست. راه شما و همه مردم در این امور تحقیق و به تعبیر خودتان باز کردن دو چشم و قرض گرفتن دو چشم دیگر است. باز کردن چشمی که به دنبال ایمان باشد نه دنیا. البته استخاره بحث طولانی و مبسوطی دارد که در صورت نیاز دوستان به آن خواهیم پرداخت ان شاالله.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۰-۰۳ ۰ ۰ ۹۴

نخل ولایت ۹۸-۱۰-۰۳ ۰ ۰ ۹۴


🌼 اینکه میفرمایید خداوند برای هر کسی جفتی آفریده پس چه جوری میشه که بعضی ها تا آخر عمرشان مجرد و تنها زندگی میکنند؟ میشه در مورد جبر و اختیار و قسمت در ازدواج نیز صحبت بفرمایید ؟ چه چیزهایی دست خودمونه وچه چیزهایی امر پروردگار متعال؟ 

-------------------------------------------------------------------------------------

1- اگر به یک گرسنه گفته شود که خداوند برای تو غذا خلق کرده است معنایش چیست؟

به نظرم باید به این معنی باشد که خداوند حکیم برای هر دهانی دندان آفریده و برای سیر شدن انسان ها گندم رویانده است. اما گندم را در هیچ جای زمین آرد شده پیدا نمی کنید. انسان باید گندم را بکارد و درو کند سپس آرد کند بعد خمیر کند در نهایت نان کند! آیا خداوند برای او غذا نیافریده؟ چرا آفریده اما آفرینش خداوند باید در دست نانوا یا مادر مهربان پخته شود و به سر سفره آید.

2- خداوند برای همه همسر آفریده است چون انسان را زوج آفریده و برای هر مردی و به ازای هر یک از آنان ، زنانی خلق کرده است. اما انتخاب با خود انسان هاست ؛ هم زنان و هم مردان آنان چون هر دو در امر ازدواج اختیار و آزادی دارند.

3- علم خداوند هم قبل از خلقت و هم حین خلقت و هم بعد خلقت از اعتقادات مسلمانان است و الا خداوند به مخلوقات خودش عالم نمی بود و این عالم نبودن نقص است و خداوند از هر گونه نقص مبراست. اما سوال این است که آیا علم خداوند از ما و مابقی انسان ها ، رفع تکلیف می کند؟ آیا ما باید منتظر بمانیم که شوهری یا همسری از آسمان برایمان فرستاده شود؟ مسلما این گونه نیست!

4- انسان موجودی مختار است. اگر باور ندارید همین الان انگشت اشاره دست راستتان را داخل در سوراخ سمت چپی بینی مبارکتان کنید! شما مختار و دارای اختیار هستید!

5- ما انسان ها به واسطه علم حضوری خطاناپذیر میدانیم که اختیار داریم و از طرف دیگر میدانیم که خداوند عالم مطلق است پس راه جمع این دو این است که در عین علم و دانایی خداوند به احوال مخلوقات ،اختیار انسان پابرجاست و مجبور نمیشود. نباید به صرف علم خدا از اختیار انسان دست برداشت و البته نباید به صرف اختیار انسان از علم خداوندی منصرف شد. دقت کنید!

6- جبر در عوالم هستی به صورت قوانین علمی یافته و کشف شده است چرا که حاصل ضرب دو در دو جبرا و ضرورتا عدد چهار میشود. این جبر به این معنی است که نتیجه نمیتواند عدد دیگری جز چهار باشد و یک طرف تساوی به ضرورت یا جبر ریاضی با طرف دیگر معادله برابر است.

7- انسان با اراده ای که دارد میتواند تصمیمات خود را عملی کند به طور مثال میتواند حتی خودش را حلق آویز کند و البته کسی که از گلو آویزان شود به علت شکستگی نخاع یا خفگی جبرا کشته خواهد شد.

8- ازدواج یک امر قراردادی بین انسان هاست تا نسل بشر به والدین معین برسد و همگان ، والدین خود را بشناسند و پدر و مادرها ، فرزندان خود را با مهر و عطوفت تربیت کنند. این امر قرار دادی و اعتباری در قانون اسلام مورد دستور و امر قرار گرفته تا کسی به صرف آخرت گرایی و عبادت و یا به صرف دنیا گرایی و تنبلی از آن صرف نظر نکند.

9- ممکن است که مرد یا زنی به ازدواج علاقه نداشته باشد و تا پایان عمر خود را از تشکیل خانواده محروم کند اما نمیتوان این خواسته را به خداوند مستند کند چرا که خداوند به چنین کاری دستور داده است و محال است که خداوند از یک طرف انسانی را به انجام کاری دستور دهد ولی از طرف دیگر به آن انسان توانایی انجام چنین کاری را نداده باشد و یا میل و علاقه ای در او قرار نداده باشد و چونان دست و پا بسته ای از او بخواهد که در مسابقه شنا شرکت کند!

10- با دقت و آرامش این آیات را بخوانید:

خداوند عالم الله است همو که رحمان است و مهربانی اش فراگیر : بسم الله الرحمن الرحیم

سوره الرحمن را با ذکر نام رحمت گستر او آغاز میکند: الرحمن

اول از همه جعل قانون میکند لذا فرستادن اسلام و کتاب اسلام به دست خدای رحمان ستعلم القرآن

سپس بر اساس قانون اسلام میفرماید: آفرینش انسان با تمام توانایی هایش کار خدای رحمان ست: خلق الانسان

قرار دادن میل به جنس مخالف در درون مرد و زن کار خداست: و جعل بینکم موده و رحمه

قرار دادن میل به داشتن فرزند و ادامه نسل در قلب انسان کار خداست: هب لی من لدنک ولیا یرثنی و یرث من ال یقعوب و اجعله رب رضیا

وظیفه انسان فقط این است که بر طبق قانون اسلام و هدایت های انبیا همسری با ایمان برای خودش دست و پا کند: وانکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم 

اما شیطان به صد دلیل او را از این کار منصرف میکند:

گاهی به بهانه فقر: الشیطان یعدکم الفقر

ولی خداوند در طرف مقابل میفرماید: و ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله

و گاهی به بهانه تنبلی و گاهی به بهانه کثرت طلبی و بد دانستن محدودشدن در یک زن یا شوهر!: و اذ قلتم یا موسی لن نصبر علی طعام واحد

11- آنچه خداوند باید می کرد انجام داده است. این ما هستیم که حلال او را حرام میکنیم و به سنت پیامبرش رضایت نمی دهیم چرا که بیشتر از آنکه بنده خدا باشیم عبد شیطان شده ایم.

12- ازدواج ساده و بدون تجملات و البته بر اساس ایمان همان نسخه نجات بخشی است که با عمل کردن به آن خواهیم دانست که خداوند بر اساس جبر و قضا کسی را مجبور به تجرد یا رهبانیت نکرده است بلکه او خواسته تا انسان ها از نعمت همسر با ایمان بهره ببرند و در این میان آفرینش ادامه یابد.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۹-۲۹ ۰ ۰ ۱۸۵

نخل ولایت ۹۸-۹-۲۹ ۰ ۰ ۱۸۵


🌼  یه مورد بهم معرفی شده ولی یه مشکل بزرگ یا به عبارتی یه نقطه ی سیاه داره اونم این که این آقا یک بار طعم زندگی مشترک رو چشیدند. من متولد 69 هستم وایشون 62. بماند که چقدر همه ازشون تعریف می کنند و از خانوادشون هم همین طور. ولی دلم اصلا راضی نمیشه کسی که یه بار زندگی رو تجربه کرده با من باشه.تازه ممکنه تو زندگی با اون فرد مقایسه بشم. از طرفی این آقا چیزایی که لازمه ی ازدواج هست رو داره. و جالب اینجاست که پس از جویا شدن علت ازدواج میگن به خاطر بی حجابی زن اولش بوده. ولی خب مگه این آقا از اول با همسرشون نگفته بودند!! یا مگه همسرشون رو ندیده بودند!! ولی من واقعا به این چیز معتقدم که خب اگه ایشون میتونست زن نگه داره با همسر اولش می ماند. چرا زندگیشو بهم زد!! از طرفی خواهر آقا پسر میگن که برادرم دلیل اصلی رو نمیگه و ما هم هنوز نمیدونیم برای چی از همسرشون جدا شدن!!

حالا من نمیدونم چی کار کنم؟

--------------------------------------------------------------------------------------

اگر ملاک اصلی و یگانه ازدواج ایمان باشد که هست،ازدواج قبلی خواستگار شما نمیتواند با بودن ایمان ، عاملی برای جواب منفی دادن و رد کردن خواستگار باشد. علاوه بر اینکه نکات مثبت فراوانی در متن شما درباره شخصیت ایشان دیده میشود که مهمترین آن از نظر بنده صداقتشان در بیان شکست گذشته است حتی اگر عامل شکست خودشان نبوده باشند.

 

در جامعه ما و در شهرهای بزرگ از هر سه ازدواج یکی به شکست منجر میشود. من از شما میپرسم که آیا هر کدام از دختر و پسر بعد از شکست اولشان حق ادامه زندگی و تشکیل خانواده ندارند؟ این اتفاق هم از طرف دختر و هم از طرف پسر قابل مطرح شدن است. به هر حال جامعه ما باید خود را برای ازدواج هایی از این دست آماده کند. و چه بسیار ازدواج هایی که در آینده نزدیک با چنین شرایطی و به صورت طبیعی شکل بگیرند.

 

حال اگر خواستگاری برای کسی آمد که نقطه سیاه پرونده او شکست او در زندگی سابقش است اما ایمانش را ستایش میکنند که خود دلیل بر این است که مقصر اصلی به طلاق کشیده شدن ازدواج او نبوده است آیا ما میتوانیم به این راحتی او از او دست شسته و را از دست بدهیم ؟ فراموش نکنیم که در میان انسان ها نمره بیست یا نداریم و یا نمره ای بسیار کمیاب است.

 

بسیار اتفاق می افتد که افراد ضعیف الایمان برای از دست ندادن خواستگاری که شرایط خوبی دارد ، در جلسه خواستگاری تمام شرایط و خواسته های خانواده او را می پذیرند تا ازدواج سر بگیرد اما بعد از تشکیل زندگی جدید ، حقیقت و باطن خود را ظاهر میکنند که به طور مثال میتوان به عدم اعتقاد دختر به حجاب اشاره کرد.

 

هفته گذشته مشاوره ای داشتم که دختر در جواب مادر پسر ، حرف های بی ربطی زده بود. به طور مثال چادر را حجاب خود معرفی نکرده بود اما بعد از دیدن پسر و شناختن او و خانواده اش و موقعیت اجتماعی و اقتصادی آنها ، خود را علاقه مند حجاب و دیانت معرفی میکند و صد و هشتاد درجه تغییر میکند! آن هم ظرف مدت کمتر از نیم ساعت!

 

بسیار اتفاق میافتد که دختر به خاطر فضای خانه پدر یک نوع خاص از پوشش را استفاده میکند اما اعتقادی به آن ندارد و منتظر فرصت است که حجاب مورد علاقه خودش را در فضای آزاد بعد از ازدواج بر تن کند. مثالش هم در طرف چادر و هم در بی حجابی فراوان است. پس نمیتوان گفت که ، مگر پسر حجاب همسرش را قبل از انتخاب او به همسری ندیده است؟ در اطرافیان همه ما و در گنجینه خاطراتمان چه بسا افرادی از دوست و آشنا یافت بشوند که بعد از ازدواج و در اثر تغییر فضای خانواده و آزادی بیشتر ، چادر به سر کرده اند و یا بی حجاب شده اند.

 

در ازدواج  طلبه ها بسیار اتفاق میافتد که دختر و خانواده اش با معمم شدن او در جلسه خواستگاری مخالفت نمیکنند بلکه حتی خود را علاقه مند به روحانیت نشان میدهند اما بعد از سر گرفتن ازدواج به زیر حرف خود میزنند و طلبه را به خیال خودشان در کار انجام شده قرار میدهند و او را مجبور میکنند که لباس مقدس روحانیت را بر تن نکند. بسیاری از طلبه هایی که لباس روحانیت بر تن نمیکنند گرفتار چنین همسرانی هستند و خودم در میان دوستان شاهد طلاق هایی بوده ام که طلبه ی علاقه مند به خدمت به اسلام و تلبس به عبا و عمامه ، این بد اخلاقی همسر و خانواده همسرش را با جداشدن از همسر بی وفا و بد اخلاقش جبران کرده است. 

در مورد مقایسه خوب است بدانیم که : کسی که از یک کالا دو مدلش را دیده باشد ، مقایسه کردن یک امر طبیعی است. اما به نظرم امر ناشایست اینجاست که تفاوت های هر کدام و البته برتری های یکی بر دیگری عرضه شود. به نظرم این ، مهارت یک زن در شوهرداری است که بتواند دل همسر را از محبت خود سرشار کند و جایی برای مقایسه او با دیگران باقی نگذارد.

 

گاهی یکی از دو طرف دارای عیبی هستند که آن عیب بعد از تشکیل خانواده بر دیگری ظاهر میشود و به هر دلیل بنیان خانواده از هم می پاشد اما طرف متضرر، به دلیل رعایت مسائل اخلاقی یا دلیل دیگر نمیخواهد همه اطرافیان از داستان او و همسرش مطلع شوند و به خاطر حفظ آبروی آن خانواده ، داستان را از همه حتی نزدیکان خود مخفی میکنند. در چنین فرضی مناسب است که از خواستگارتان بخواهید اصل داستان را برای شخص شما توضیح بدهند تا خیالتان از این داستان راحت شود.

 

اما در مورد زن نگهداری مردان و ترس از این که ممکن است چنین اتفاقی برای همسر دوم آن مرد هم پیش بیاید ، بهترین راه همانا اطلاع از علت دقیق طلاق و پاشیده شدن بنیان خانواده قبلی است. چه بسا که علت از هم گسیختگی خانواده ، مرد نبوده باشد. اما اگر روشن شد که علت طلاقمرد بوده میتوان با مشاوره به درمان او پرداخت و در صورت ناامیدی از درمانش باید شما از آن مرد برای ازدواج ناامید شوید.


نخل ولایت ۹۸-۹-۲۵ ۰ ۰ ۱۳۳

نخل ولایت ۹۸-۹-۲۵ ۰ ۰ ۱۳۳


🌼 واقعیت اینه که حداقل من حوصله ندارم خانواده ی همسر آیندم انسانهایی باشند که تقابل عقیدتی باهاشون داشته باشم و دنبال خانواده ای هستم که کمترین اصطکاک عقیدتی رو هم با دخترشون و هم با خودشون داشته باشم. در مورد نسبتهای نسبی که نمیشه کاریش کرد (کما اینکه همین امشب یه درگیری حسابی با یکیشون در دفاع از انقلاب و حضرت آقا داشتم) ولی در مورد فامیل سببی که خودم قراره با توکل بر خدا انتخاب کنم، انصافن نمی تونم یک چنین خانواده ای رو تحمل کنم.
دختری هم کفو که خانواده اش هم هم کفو خانواده من باشند، مطلوب منه نه دختری که خودش خوبه و خانوادش ضدانقلاب و لاابالی و ...
خدا یه دختر خانواده دار و خوب با خانواده انقلابی نصیب من و دوستان بزرگوار بهتر از من بکنه

------------------------------------------------------------------------------------------

انسان کمال گراست و به همه خوبی ها علاقه دارد و در پی کسب آنهاست. مسلما اگر از خود شما به صورت درختی در یک پرسش نامه ، داشتن یا نداشتن همه کمالات در همسر آینده شما را سوال کنند شما همه کمالات را طالب خواهید بود. البته ممکن است صفتی از نظر شما کمال نباشد که در نظر همگان کمال مطلوب است و شما آن کمال را نخواهید اما به هر حال کمال را می طلبید.

تمام کلام من این است که با دخیل کردن حتی یک ویژگی ولو ناچیز در دختر یا خانواده او حق انتخاب شما به اندازه همان یک ویژگی و گستره شمول آن کاهش می یابد. تمثیل قرآنی ساده اش داستان گاو بنی اسرائیل میشود و پیروان موسی که ناچار میشوند از میان آن همه گاو به خریدن آن گاو خاص و با آن قیمت کذایی دست بزنند. آنها میتوانستند اولین گاو را ذبح کنند اما با دخیل کردن ویژگی هایی که در اصل داستان تاثیر نداشت گره های محکمی بر ریسمانی زدند که گلوی خودشان را میفشرد.

به نظر شما چند درصد دختران عالم مسلمان و مومن به کلیات قرآن و اسلام هستند؟

از میان دختران مسلمانان چند درصدشان شیعه هستند؟

از میان آنان چند درصدشان ایرانی هستند؟

چند درصد افراد باقی مانده با زبان محلی شما صحبت میکنند؟

چند درصدشان دانشگاه رفته اند و مدرکی در حد شما یا نزدیک به شما دارند؟

چند درصدشان با انقلاب موافقند؟

چند درصدشان مفهوم ولایت فقیه را میفهمند و به آن اعتقاد دارند؟

و از میان معتقدان به ولایت فقیه چند نفرشان به ولی فقیه حاضر علاقه دارند؟

چند درصد افراد باقی مانده در حد شما بینش سیاسی دارند؟

چند درصدشان تاکنون موسیقی حرام گوش نداده اند؟

چند درصد تقلید میکنند؟ و مرجع تقلیدشان همان کسی است که شما از او تقلید میکنید؟

چند درصد از افراد باقی مانده زیبایی مورد نظر شما را دارند؟

چند درصدشان خانواده ای دارند که در میان کل خانواده کسی که مخالف اعتقادات سیاسی شما باشد یافت نشود؟

به نظرم شما قطعا مجرد خواهید ماند چون دختر مورد نظر شما در کره خاکی یافت نمیشود!!

قبول ندارید؟

با همین ملاکی که شما قرار داده اید شما به جای ازدواج با یک فرد و مصاحبه با او باید حداقل با پنجاه نفر از نزدیکان او که همه برادر و خواهر و خاله و عمه و نزدیکان آنها هستند مصاحبه کنید چرا که شاید همان فرد نخاله در یک جلسه مهمانی با شما بر سر یک مساله سیاسی جر و بحث کند و شما حال و حوصله چنین فردی را نخواهید داشت و در نتیجه آن دختر، دختر رویایی شما نخواهد بود چون شوهر خاله اش یک توده ای کمونیست مسلک سیبیلو است!

تمام حرفم همین است که با دخیل کردن هر یک از این ویژگی ها دایره انتخاب خودتان را تنگ و تنگ تر میکنید و در نهایت هم به شخصی که تمام ویژگی های مورد نظر شما را داشته باشد نمی رسید.

من حتی معتقدم که جز ایمان هیچ کدام از قیود بالا هم ملاک انتخاب همسر نیست حتی فهم نظریه سیاسی اسلام و نظریه ولایت فقیه!

لازم نیست که همسر من مفهوم ولایت فقیه را درک کند و مثل من بینش سیاسی داشته باشد. لازم نیست که همسر من به زبان محلی من صحبت کند. لازم نیست که همسر من حتی ایرانی باشد.

مرد مومن باید بتواند با هر دختری که به اسلام مومن باشد زندگی کند. بنده خودم فقط یک خواستگاری رفتم و هیچ کدام از این ملاک ها برایم مطرح نبود. در کمتر از چهل و هشت ساعت و با دوجلسه ی نیم ساعته و یک گفت و گوی ساده و کلی همسرم را انتخاب کردم. به همین سادگی. این راه را رفته ام و با همین دید باز هشت سال است که زندگی مشترکم را ادامه داده ام. من از آسمان که به زمین نیامده ام تا شما بگویید شما با ما فرق دارید!

معیارم ایمان بود!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۹-۲۱ ۰ ۰ ۱۱۰

نخل ولایت ۹۸-۹-۲۱ ۰ ۰ ۱۱۰


🌼 سفر راهیان همه چیز رو برای حداقل بنده عوض کرد، خیلی چیزهایی که یه زمانی برام ملاک بود،خیلی چیزهایی که یه زمانی برام با ارزش بود، همه ی چیزهایی که رنگ دنیایی بودن میداد برامون بی ارزش شد و رنگ باخت.
خداروشکر تا حدودی تونستم حال اون موقع رو حفظ کنم، ولی خب گاهی اوقات انسان وسوسه میشه و درگیر چیزهای دنیوی میشه،حالا خواسته یا ناخواسته، چی کار کنیم که زندگیمون از این لغزش های کوچیک دنیوی هم پاک بشه؟فکر می کنم هرچقدر که از این زندگی دنیوی دورتر بشیم و ملاکمون همون ایمانه خالص باشه،به این سبک زندگی قشنگی که برامون تصویر می کنید نزدیک تر میشیم و ازدواج آسون تر و زندگی بعد از ازدواج هم به مراتب پایدارتر خواهد بود.درسته؟
حالا برای کندن از این دنیا باید چی کارها کرد؟ چه برنامه هایی باید داشت؟ برای حفظ اون حال باید چه برنامه هایی داشت؟

-----------------------------------------------------------------------

سلام بر راهیان نور هر آن کسی که دنباله رو نور است و دلش برای نورانی شدن می تپد. خاطره آن سفر نورانی خصوصا شلمچه اش و نورانیت آن ، برای من و به نظرم برای شما و همه همسفران محترم تا پایان عمر باقی و جاوید خواهد ماند ان شاالله.

درست است! موافقم !

کندن از این دنیا یک تعبیر دو لبه است. نباید از دنیا تارک شد و به زندگی و فلسفه کلبی رو آورد بلکه باید دنیا را ساخت و از آن با دیده رعنا و نظر بلند عبور کرد. شهدا از دنیا دل کندند اما دل کندنی زیبا و همراه با اوج محبت به همسر و فرزندانشان. همگی عکس فرزندانشان را داخل جیب پیراهنشان به همراه داشتند و به خانواده خودشان عشق می ورزیدند اما محبت به خداوند و فرامین او و فتوای مرجع تقلیدشان امام روح الله را از همسر زیبا و فرزند بازی شان ،  دوست داشتنی تر میدانستند.

با یک برنامه دقیق و منظم باید یک سری کتاب را مطالعه کنید و جمله جمله آن کتاب ها را سر لوحه زندگی خودتون قرار بدید:

 

قدم اول:

انتشارات روایت فتح سه سری کتاب چاپ کرده به نام های:

مجموعه پنج جلدی آسمان ؛

مجموعه بیست جلدی نیمه پنهان ماه

و مجموعه پنج جلدی اینک شوکران

که خاطرات همسران محترم و بزرگوار شهداست از زندگی پاک و آسمانی اما کوتاه آنها با شوهرانشان در دوران دفاع مقدس. در اولین فرصت همه این کتاب ها را بخرید و بخوانید. حجم این کتاب ها بسیار کم است و در قطع پالتویی هستند به نظرم هر روز یک جلد آن تمام میشود.

 

قدم دوم:

کتاب مطلع عشق که خلاصه بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران است در جلسات عقد برای زوج های جوان که به نظرم قانون اساسی زوج های جوان است در سال های ابتدایی زندگی که انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی آن را چاپ و منتشر کرده است. حتما بخرید و در صفحه اولش بنویسید: قانون اساسی زوج های جوان انقلابی!

 

قدم سوم:

باید تقلیدتان را بازیافت کنید و زندگی را بر اساس رساله عملیه که مورد رضایت امام معصوم عصر و پیامبر مکرم اسلام است ، منطبق کنید. حتما رساله امام امت خمینی کبیر را تهیه کنید و بخوانید و سپس احکام روزانه و مبتلا به را از رساله اجوبه الاستفتائات اثر رهبر معظم انقلاب بخوانید و عمل کنید.

سپس سعی کنید یک سری اقدامات سلوکی وعملی در طی هفته و در کنار مطالعه داشته باشید:

رفتن به مزار شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و خصوصا شهدای گمنام که در سراسر تهران و دیگر شهرها مهمان مردم ما شده اند.

یک برنامه ورزشی منظم در برنامه خودتان بگنجانید که طبق دستور مقام عظمای ولایت کوه پیمایی یا کوه نوردی نمونه خوبی از ورزش هاست که به تعبیر حضرت آقا: همیشه کوه نوردی ورزش مورد علاقه مردان بزرگ تاریخ بوده است.

مسلما راه به همین جا ختم نمیشود:

کنار گذاشتن دوستان ناباب گذشته و دوستی با راهیان و سالکان نور و کتاب خوانی گروهی با ایشان و کوه نوردی گروهی و دوستی های مومنانه از بهترین روزی های آسمانی برای شما و همه راهیان نور است.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۹-۱۷ ۰ ۰ ۱۴۹

نخل ولایت ۹۸-۹-۱۷ ۰ ۰ ۱۴۹


🌼 ایمان فقط کافی نیست چرا که: 

اولا ایمان مقول به تشکیک است و چه بسیار مومنانی که با هم در زندگی زناشویی سازش نداشته و سرانجام کار به طلاق کشیده شده. 

ثانیا روایات دیگر چی؟ درباه خانوادهاش!جمالش!اخلاقش!و... و ثالثا چطور دستور پیامبر در یک شرایط خاص زمانی و مکانی را از داستان الغا کرده و از آن یک قاعده استنباط می کنید؟ انسان یک موجود پیچیده ای است نگاه بسیط بدان موجب مشکلاتی می شود

 رابعا جواب شما تنها جواب معنوی است لذا بد نیست به دنبال جوابهای ظاهری و مادی هم باشیم چرا که در یک جهان مادی به سر می بریم!

------------------------------------------------------------

1- درست میفرمایید! ایمان فقط کافی نیست اما ایمان در تعریف ما صرف اعتقادات بی روح و البته نپوشیدن لباس عمل صالح و اخلاق بر پیکر تدین نیست. در جهان اسلام کسانی بوده اند (مرجئه) که صرفا بر ایمان بدون عمل صالح تاکید میکرده اند که اهل بیت ما را از نزدیک شدن به آنان و افکار خطرناکشان نهی کرده اند اما کلام این نیست بلکه کلام ما تاکید بر ایمان است به عنوان اصل . این اصل حتما با فرعی به عنوان عمل صالح همراه است و لذا عمل صالح ، نشانه و ملاک تشخیص ایمان است. البته بار ها گفتهایم که عمل صالح نیز تنها و تنها در عمل به رساله عملیه مراجع عظام تقلید است. ایمان مثل نور است. ایمان یک امر تشکیک پذیر است.امری تشکیک پذیر است که دارای شدت و ضعف است از همان جهت که دو امر شبیه هم هستند از همان جهت با هم اختلاف داشته باشند. مانند دو لامپ صد وات و دویست وات که هر دو نورند و شبیه به هم اما از همین جهت که نور هستند و متحداند با هم اختلاف هم داشته و شدت و ضعف دارند. هم مراتب بالای آن ایمان است و هم مراتب ضعیف آن اما به هر حال هر دو ایمان است.

2- باید توجه کنیم که در امر ازدواج لازم نیست دو طرف حتی در مراتب ایمان نیز ، کفو یکدیگر باشند چرا که شرایط چنین ازدواجی بسیار نادر بلکه در شرایط امروز و جامعه ما در متن واقع ناممکن است چرا که ما دستگاه ایمان سنج نداریم. مگر همسر ابوذر و سلمان مانند آن دو صحابی بزرگوار مومن بودند؟ و آیا ایمان همسران آن دو مثل ابوذر و سلمان بوده است؟ زوجین لازم است در اصل ایمان همتای هم باشند و همترازی ایشان در یک مرتبه خاص ایمان لازم نیست. در زمان ما هم همین طور است. آیا همسر آیه الله العظمی بهجت مثل خود ایشان عارف و فقیه و سالک است؟ همسر مکرمه ایشان قطعا از زنان بلند مرتبه دوران ما هستند اما دلیلی ندارد که همسر یک عارف مثل او و در مرتبه او باشد. فراموشمان نشود که زوجین برای هم فقط همسر هستند.
 

3- اما اینکه فرمودید چه بسا مومنانی که طلاق گرفته اند و زندگی مشترکشان ادامه پیدا نکرده است! باید بگویم که در مراتب ضعیف ایمان ، چه بسا افراد از امتحانات اخلاقی و سلوکی ، و از زیر بار مشکلات مختلف ، سر بلند بیرون نیایند اما این به این معنا نیست که ایمان فقط ملاک انتخاب همسر نیست و یا ملاک کافی نیست. طلاق از طرف هر یک از زوجین که دنبال شود میتواند دلایل متعددی داشته باشد که میتوان به صورت جدا به آن پرداخت اما نمی توان از طلاق گرفتن برخی مومنان نتیجه گرفت که تاکید بر ایمان و نادیده گرفتن امور دنیایی کاری غلط و ناپسند است.

 

4- در ضمن نباید فراموش کنیم که طلاق نشانه این است که حداقل یکی از زوجین وظایف الهی خودش را به خوبی انجام نداده است به طور مثال یا زوج به انجام واجبات عاطفی و جنسی و نقدی خود اهتمام نداشته و یا اینکه زوجه ناشزه شده و به درستی تمکین نکرده است.

 

5- در مورد اخلاق و جمال هم میتوان گفت که اخلاق خود یکی از نشانه های ایمان است و جمال در این روایات به معنی حسن الوجه بودن است که انسان مومن حتی اگر بلال حبشی سیاه پوست باشد از آن زیبایی معنوی برخوردار است. نسخه اسلام برای ازدواج برای سفید رویان و بانمک ها نیست بلکه همه در قانون اسلام در امر ازدواج سهیم اند. آیا شما برای کسی که از زیبایی ظاهری محروم است مجرد بودن تا آخر عمر را تجویز میکنید؟ و یا اینکه او هم حق انتخاب همسر را دارد؟ آیا او هم باید با انسانی نظیر خود ازدواج کند؟ با کدام دلیل؟

 

6- حضرت آیت الله مجتهدی معروف بودند به این که طلبه های زیبایی دارند اما خودشان بارها میفرمودند که : اگر بلال حبشی برای طلبه شدن پیش من بیاید من او را می پذیرم چرا که چهره اش نور ایمان دارد و زیبایی و جمال او غیر از زیبایی کافران است.همان گونه که دشمنان اهل بیت و منافقان صورتی کریه و زشت دارند که در دل نمی نشینند حتی اگر ملکه زیبایی سال باشند!

 

7- از طرف دیگر فراموش نکنیم که انسان کمال طلب است و بدش نمی آید که همه کمالات در همسرش جمع باشد. چه بهتر که همسر انسان از یک خانواده شریف و پول دار و مومن و زیبا و ... باشد اما نمیتوان این نسخه را برای همگان تجویز کرد تا همه دنبال همسری با چنین ویژگی هایی باشند. در مقام انتخاب بین دو گزینه ، انسان کمال طلب گزینه بهتر و شریف تر را انتخاب میکند اما سخن ما در این مقام نیست. بسیاری از مخاطبان بنده و دوستان دانشگاهی ما به بهانه های واهی و غیر قابل قبول دختر معرفی شده خدمتشان یا پسر به خواستگاری آمده و ایستاده پشت درب خانه شان را رد میکنند. کلام در این فضای دنیایی و غیرمومنانه است نه در فضای انتخاب بین خوب و خوب تر چرا که فطرت کمال طلبی انسان به او اجازه نمیدهد بین خوبتر و خوب دست به انتخاب خوب دراز کند.

● ح سین عالمی

 

8- در مورد داستان جویبر و ذلفا همین مقدار کافی است که شما و همه دوستان علاقه مند به مباحث اسلام و نیازهای زمانه را به کتاب عمیق استاد شهید مرتضی مطهری به نام اسلام ونیازهای زمان جلد اول ارجاع دهم. حضرت استاد در کتاب داستان راستان که خلاصه همه کتب ایشانبلکه خلاصه خودشان است این حکمت زیبا را مطرح کرده اند و بر افکار پست دنیایی ما خط بطلان کشیده اند. درود خداوند بر علمای راستین اسلام که ما بر سر سفره آنها نشسته ایم. در ضمن بسیاری از قوانین کلی فقه و اصول شیعه نظیر قاعده لا ضرار از دل همین داستان های ساده استخراج شده اند. فقط اشکال اینجاست که این احادیث تربیتی مطرود شده اند و احادیث استصحاب و حدیث لاضرار دروس اصلی حوزه علمیه را به خود اختصاص داده اند.

 

9- انسان یک موجود پیچیده است اما فرق است بین نگاه غربی و انسان محور و مادی و جاهلانه به انسان با یک نگاه دقیق و معرفتی و مبتنی بر روایات و آیات قرآن به انسان و که نتیجه اش دور کردن انسان از خرافت و تبیین دقیق دین و نسخه دقیق دادن به جوان هایی است که قصد تشکیل خانواده دارند آن هم نسخه ای فراگیر و جهان شمول که خوشگل و زشت و پول دار و فقیر طبق آن بتوانند ازدواج کنند و دلیل های واهی دنیا طلبان را کنار بگذارند و در مسابقه تجمل گرایی شیاطین شرکت نکنند

10- من یک طلبه ام و باید جواب معنوی به انسان ها بدهم. گوش مردم از جواب های مادی و دنیایی پر است. روان شناس های ملحد و از خدا بی خبر بر خلاف روان شناس های خداشناس و دین محور تمام تلاش خودشان را میکنند که مردم را بیشتر و بیشتر گرفتار این ملاک های مادی کرده و از خدا و معنویت دور کنند. وظیفه ما طلبه هاست که به آسمان اشاره کنیم تا بلکه چند نفر سرشان را از داخل آخور دنیا بالا بیاورند و به آسمان نگاهی کنند. 
البته این کلام به این معنا نیست که نسخه های مشاوران خدامحور نسخه های مسکن و شاید موقت و بعضا بی فایده است. 
نسخه های انبیا نسخه هایی کارآمد و جهان شمول اند و همه مردم میتوانند به آن عمل کنند. 
"العلماء ورثه الانبیاء" ما طلبه ها وارثان کسانی هستیم که مردم را از امور دنیایی دور میکردند و دل در امور آخرتی می بستند. ما وارث پیامبری هستیم که دختر عزیزش لباس عروسی اش را در شب زفاف انفاق میکند. ما باید مروج چنین سبکی از زندگی باشیم. اگر امروز عروس های کشور ما در شب زفاف چنین انفاق زیبایی نمی کند مقصرش ما علما هستیم که مردم را به جای آسمان به سمت زمین برده ایم!

نخل ولایت ۹۸-۹-۱۳ ۰ ۰ ۱۴۶

نخل ولایت ۹۸-۹-۱۳ ۰ ۰ ۱۴۶


🌼 خوب حالا به نظرتون آنقدر که تمکین مطرح شد و تو جامعه مطرح میشه آیا رفتار متقابل مرد هم مورد توجه قرار مگیره؟ یا فقط ما به یک اسلام کاریکاتوری معتقدیم؟ مباحث نباید به اسلام کاریکاتوری منجر بشه. اکثرا همش روی وظیفه زن تاکید میشه . همه خوب بلدن هی تمکین رو علم کنن اما اونقدری که تو جامعه هی میگن زن ها باید تمکین کنن و دنبال اجرا شدنه این امر اسلام هستن ، دنبال وظیفه متقابل مرد نیستن !
بابا همون اسلامی که میگه تمکین بر زن واجبه همون اسلام بعدش میگه مرد باید این چنین و آن چنان کنه (مثلا باید براش نوکر و کلفت بیاره تو خونه. از نظر اسلام زن میتونه شیر بها بگیره! باید در شان زندگی خونه پدری اش براش خرج کنه و نفقه بده و باید بهش محبت کنه و ....)

اما کی دنبال احقاق این حق هاست؟ همش گفته میشه تمکین ! اسلام کاریکاتوری !

-------------------------------------------------------------------------------------

امان از اسلام کاریکاتوری! با شما موافقم

جهت روشن شدن مطلب چند نکته خدمتتان هدیه میکنم:

1- تمام تلاش مصلحان اجتماعی همین است که با کاریکاتوری شدن جامعه خودشان مبارزه کنند و به اندازه توانشان مردم را با آنچه صحیح میدانند آشنا کنند. اسلام در بوم نقاشی هر مصلحی تصویری یافته. من در مقام قضاوت در مورد این نقاشی ها نیستم اما به نظر من باید تلاش کنیم نقاشی عترت و اهل بیت از اسلام را بازسازی کنیم. اگر این نقاشی ترسیم شود تالار موزه مسدود میشود و مجموعه دار مجبور میشود به فکر راه چاره باشد.

2- امام سجاد در اتاقش قرآن میخواند. صدای امام بسیار زیبا و دل نشین بود. آوای قرآن از پنجره به کوچه می آمد و فضا را عطرآگین میکرد. دخترکان به مظهر قنات رفته بودند و مشک ها را پر کرده به خانه میبردند. کوچه در محل اتاق امام شلوغ شده بود. همه میخواستند امواج آسمانی قرآن را سر بکشند. کوچه مسدود شد و همه روی پا مشغول شنیدن بودند. حتی مشک آب را از روی دوش زمین نگذاشتند. صدای قرآن خواندن علی بن حسین همه را میخ کوب میکرد. مشک آب قطره قطره تهی میشد. علی بن حسین هنوز قرآن میخواند. مشک دختران مدینه خالی شده بود! امام از خواندن قرآن منصرف شدند تا کوچه بسته نباشد و مردم به کارهایشان برسند!

3- باید اسلام را زیبا تلاوت کرد. باید قطعات پازل را درست در کنار هم قرار داد تا تصویرمورد نظرمان در مقابل چشم رخ نمایی کند. اسلام یک قانون است ؛ یک قانون یکپارچه و منظم و بی نقص که یا باید همه اش را پذیرفت و یا باید همه اش را کنار گذاشت. قرآن خود میفرماید: افتومنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض؟ فما جزاء من یفعل ذلک الا جزی فی الحیات الدنیا و یوم القیامت یردون الی اشد العذاب.

البته همین قانون یکپارچه و یک دست در میان احکامش قوانین ثابت و متغیر دارد. یعنی بعضی همیشگی و بعضی تغییرپذیر هستند. برای مطالعه بیشتر میتوانید کتاب اسلام و نیازهای زمان استاد شهید مطهری را مطالعه کنید.

4- کارشناس دین من و شما نیستیم. کارشناس دین برای تشخیص قوانین ثابت و متغیر در هر زمان فقیهان زمان شناسی هستند که از طرف امام زمان در عصر غیبت حضرتش متولی امور شیعیان شده اند و ما موظف به عمل کردن فتوای ایشان هستیم. پس قانون ما در مقام عمل ، رساله عملیه مرجع تقلیدمان است. کلام همین و حرف تمام!

5- نسخه زنان با نسخه مردان متفاوت است. برای خروج از اسلام کاریکاتوری هر کدام باید قدم های سازنده ای بردارند که تا این قدم ها برداشته نشوند تصویر صحیحی از اسلام نخواهیم داشت.

6- نسخه مردان این است که چشم خود را کنترل کنند و دست به ناموس دیگران دراز نکنند. امانت دار باشند که اگر کسی به ناموس دیگری دست درازی کند دیگران به ناموسش دست خواهند زد. مردان نباید با خیال زنی دیگر با همسر خود در آمیزند که اگر چنین کنند شیطان در فرزندش با او شریک خواهد بود. مرد باید به همسرش مهربانی کند و با او مودت و رحمت داشته باشد.

اگر مرد عادل باشد و بتواند میان زنان عدالت برقرار کند میتواند چند زن داشته باشد. مرد باید میان زنانش عدالت برقرار کند و شبهایش را تقسیم کرده ، هر شبش را به نظم ، نزد یکی از آنان باشد. اگر دو هندوانه برای دو همسرش خرید موظف است نیمی از یک هندوانه و نیمی از هندوانه دیگر را به هر کدام بدهد تا اگر هندوانه ای آب دار نبود بین آنها تقسیم شده باشد.

7- در مقابل زنان نیز وظایفی دارند. بخشی در قبال خداوند و بخشی در قبال خانواده. زنان باید چشم خود را از نامحرم بپوشانند و با حفظ امانت داری ،خود را ملتزم به خانه و شخص شوهر خود بدانند. زن در خانه شوهر هیچ واجبی جز اطاعت از شوهر در امور جنسی ندارد. حتی وظیفه زن بچه داری و پوشک عوض کردن هم نیست. آشپزی هم همین طور.

8- به نظرم اسلام پازلی چیده است که حتی با وجود چهار زن در کنار یک مرد آنها زندگی خوب و خوشی خواهند داشت. چون نیاز اصلی زنان لحاظ شده است و هر یک سهم خود را خواهند داشت. مرد نیز در قبال آنها وظایف جنسی و مالی و عاطفی واجبش را انجام خواهد داد.

9- مقام کلام من مقام دفاع از قانون است نه دفاع از افراد. چه بسیار مردانی که به بهانه همین احکام همسر اول خود را رها کرده اند و نه حتی نفقه زن که نفقه فرزندان خودش را هم نمی پردازند و حق هم خوابگی زن را ادا نمی کنند.

حکایت تبلیغی: در مترو زن سالخورده ای جلوی مرا گرفت. دو کیسه بزرگ لوازم و پارچه در دست داشت که واضح بود از بازار بزرگ تهران خرید کرده تا بتواند با خیاطی زندگانی بگذراند. با ناراحتی و نفرت نگاهی به من کرد و گفت: من به قرآن شما ایمان ندارم؛ شوهرم من و سه دخترم را رها کرد و با دخترکی به دنبال خوشی خودش رفت صرفا به حکم قرآن!

چند لحظه مکث کردم تا آرام شود. گفتم: مادر شما از قرآن ناراحت نیستید! شما از ظلم ناراحتید! منم از این ظلمی که به شما رفته و به اسم قرآن تمام شده ناراحتم! کدام آیه قرآن اجازه چنین ظلمی را به شوهر شما داده است؟

باور کنید همین زن حاضر بود سایه شوهرش بالای سرش باشد و شوهرش یک شب درمیان به او و فرزندانش سر بزند اما او را بدون نفقه و خرجی و البته بدون همخوابگی حلال رها نکند. موارد متعدد این ظلم را همه ما شاهد هستیم و راهش صرفا در اجرای دقیق احکام اسلام است.

حکایت تبلیغی: دانشجویی داشتم که برایم از بی مهری پدرش میگفت. پدری که او و مادرش را ترک کرده بود. از زندگی پدرش با همسر جوان و جدیدش و البته از سرکشی نکردن چند ساله او به همسر و بچه های خودش و از ندادن نفقه و رها کردنشان به امان خدا!

10- اگر میخواهید عظمت قانون اسلام را بدانید باید سری به مطبوعات و رسانه های غربی بزنید و اوراق آن کتاب تباهی را با دقت مطالعه کنید. در غرب برای فروختن شامپوی کمپانی های ضد بشر، بدن برهنه یک دختر زیبا را نمایش میدهند و زن تا زمانی قیمت دارد که زیبایی داشته باشد. در روزنامه ها اطلاعیه میدهند که من و همسرم نیاز به یک مرد برای تجربه سه نفره داریم! در نیازمندی های روزنامه اطلاعیه میدهند که ما یک زوج هستیم که نیاز به یک زوج دیگر داریم! زن در غرب به اینجا رسیده است. زن غربی معنی عشق بازی های شرقی را نمیفهمد و تشنه محبت واقعی و قانون مند است. غرب و زن غربی امروز تشنه اسلام و احکام آن است چون تباهی و انحراف را چشیده و به انتهای خط رسیده است و راهی برای فرار از آن کثافت ها جز اسلام و عمل به آن ندارد.

حکایت تبلیغی: یکی از دوستان طلبه ام که اهل آمریکاست و در قم درس میخواند و برای ماه رمضان به آمریکا رفته بود میگفت: از زیباترین احکام اسلام برای زنان آمریکا احکام ازدواج زمان دار در اسلام است چرا که مردان غربی ، زنان زیبا اما بی شوهر و تنها را فقط برای هم خوابگی یک شب بلکه چند ساعته میخواهند و سپس رها میکنند! میگفت برای زنی غیر مسلمان که از او خوشم آمده بود و قصد ازدواج زمان دار با او داشتم توضیح دادم که در مدت معینی مثلا یک ماه من و تو همسر یکدیگر هستیم و فقط برای هم و نه کس دیگر. آن زن ابتدا متعجب کرد و سپس خوشحال شده بود! دوری دوست طلبه ما از همسرش باعث شده بود آن زن تنهای اهل کتاب ولو برای مدتی کوتاه طعم محبت مومنانه را بچشد محبتی که یافته نمیشود!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۹-۰۹ ۱ ۰ ۲۲۸

نخل ولایت ۹۸-۹-۰۹ ۱ ۰ ۲۲۸


۱ ۲ ۳ ... ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ... ۳۴ ۳۵ ۳۶

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری