تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


۸ مطلب در بهمن ۱۳۹۸ ثبت شده است
🌼 آیا عشق قبل از ازدواج هم در اسلام جایی داره؟
آیا اسلام این اجازه رو به یک دختر و یا پسر مومن میده که قبل از ازدواج عاشق بشه؟

شما کتابهای همسران شهدا رو معرفی فرمودین، الآن زندگی شهید مدق و همسرشون،شهید چمران و همسرش،شهید همت و همسرش و ... همه از یک عاشقی شروع میشه. حالا یک جایی خود شهید عاشق خانمی میشه، یک جایی هم خانم عاشق شهید میشه. اسلام از طرفی پروروندن عشق یک جنس مخالف رو در دل مومن، گناه میدونه و این مساله رو مورد مذمت قرار میده،اما از طرفی هم میگه: اگر کسی عاشق بشه و عشقش رو بروز نده، شهید محسوب میشه. آیا این عاشقی، معشوق خاصی رو مد نظر داره(فقط مربوط به عشق به ائمه و خدا و ... میشه) و مخاطب خاصی داره یا در مورد عشق دختر و پسر نسبت به هم ، هم صدق میکنه؟ و این که این دو تا موضوع چطور در کنار هم قرار می گیرن و توجیه میشن؟اصلا آیا اسلام جایی برای دل انسان ها قرار داده؟ یا نه ، همیشه باید با دل (نفس) مخالفت کرد و همش تو کار تهذیب نفس بود؟
اگر بر اساس همون ملاک ایمان، عشقی به وجود اومده باشه و شخص مقابل رو بر اساس ایمان قوی که در او مشاهده کردیم به عنوان همراه مناسب و بال پروازی برای رسیدن به خدا ببینیم، و احتمال ازدواج هم وجود داشته باشه، پروردن و فکر کردن به این عشق زمینی ، قبل از ازدواج ، گناهه؟مشکل داره؟موجب دوری از خدا میشه؟
به هر حال همه انسانیم،دل داریم،درسته که باید مراقبت کرد و دچار چنین مسائلی نشد،اما اگر یک وقتی لغزشی صورت گرفت و عشقی به وجود اومد،باید چی کار کرد؟

--------------------------------------------------------------------------------------

ما در زبان عربی ماده ع ش ق را داریم اما این ماده و سه حرف اصلی آن در روایات ما کم به کار رفته و در قرآن حتی یک مورد هم از این ماده استفاده نشده است. البته از ماده محبت و مودت و... استفاده شده است که معنایی نزدیک به این ماده دارند. لذا از شما می خواهم از این پس همه ما به تبعیت از کتاب و سنت از لفظ محبت استفاده کنیم.

اساس ازدواج و زندگی زناشویی بر محبت گذاشته شده است. انسان موجودی عاطفی است و محبت لب و اساس زندگی او را شکل می دهد. حتی در سخت ترین شرایط زندگی و در فشار کار و کارخانه باز محبت است که انسان را سر پا نگه می دارد ؛ محبت به گیاهان و حیوانات ؛ محبت به جهان آفرینش و همه زیبایی های عالم ؛ محبت به آفریدگار زیبا و حکیم سراسر گیتی ؛ محبت به دیگران ؛ محبت به ضعفا و پیران ؛ محبت به هم نوعان ؛ محبت به جنس مخالف ؛ محبت به همسر و سپس فرزندان.

محبت فصل انسانیت است چون اگر آدمی در دلش محبتی نداشته باشد حیوانی متحرک است و در عاقبت ، از سنگ سخت تر و بی خاصیت تر می شود. اسلام آمده است این محبت ها را جهت بدهد ؛ رنگ و رو بدهد ؛ شکل و محتوا بدهد چون انسان بدون محبت انسان نخواهد بود. اما باید پرسید محبت به چه و که !؟ و تا چه اندازه و چه حد !؟

پیامبر مکرم اسلام فرمودند: حُبِّبَ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا ثَلَاثٌ النِّسَاءُ وَ الطِّیبُ وَ جُعِلَتْ قُرَّةُ عَیْنِی فِی الصَّلَاةِ : برای من از دنیا سه چیز را محبوب گردانیده اند: اول از همه زنان و سپس عطر و البته قرار داده اند روشنی چشم مرا در نماز.

در این دنیای تیره و تار ، کسی یا چیزی ارزش دوست داشتن ندارد. اما اگر چیزی یا کسی ارزش دوست داشتن داشته باشد زنان هستند. پیامبر بر در دلش ایستاده است و کسی را بدون اذن خداوند راه نمی دهد اما می فرماید که این سه را محبوبم قرار داده اند. اگر خداوند راضی نبود من این سه را محبوب قرار نمی دادم. عطر تناسبی با عالم پایین و زمین تیره ندارد. عطر آسمانی است پس دوست داشته می شود. و نماز که خودش فرمود : َ أَنَا لَا أَشْبَعُ مِنَ الصَّلَاةِ : من از نماز سیر نمی شوم. من چنان نماز را دوست دارم که سیری از او را نمی شناسم!

اسلام دین محبت است اما محبت صحیح و در چهار چوب قانون. ممکن است بگویید مگر محبت هم قانون بر میدارد؟ می گویم بله! مومن خواسته های دلش نیز در چهارچوب قانون است. قانونی که محبوب اصیل و بی نهایت ملکوت وضع کرده است. مومن چون خدا را دوست دارد بر دربازه دلش می نشیند و تمام دوست داشتنی ها را بررسی میکند تا مطمئن شود غریبه ای درخانه دلش لانه نکرده است.

امام رضا علیه السلام را در حال خوردن خرما دیدند در حالی که با اشتهای کامل میل می کردند ؛ علت را جویا شدند ایشان فرمودند: َ لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ کَانَ تَمْرِیّاً وَ کَانَ عَلِیٌّ تَمْرِیّاً وَ کَانَ الْحَسَنُ تَمْرِیّاً وَ کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنُ تَمْرِیّاً وَ کَانَ زَیْنُ الْعَابِدِینَ تَمْرِیّاً وَ کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ تَمْرِیّاً وَ کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ تَمْرِیّاً وَ کَانَ أَبِی تَمْرِیّاً وَ أَنَا تَمْرِیٌّ وَ شِیعَتُنَا یُحِبُّونَ التَّمْرَ لِأَنَّهُمْ خُلِقُوا مِنْ طِینَتِنَا وَ أَعْدَاؤُنَا یَا سُلَیْمَانُ یُحِبُّونَ الْمُسْکِرَ لِأَنَّهُمْ خُلِقُوا مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ : من خرما را دوست دارم چون تمام پدرانم خرما را دوست داشتند و شیعیان ما هم خرما را دوست دارند چون از طینت ما خلق شده اند ؛ اما دشمنان ما مست کنندگان را دوست دارند چون آنان از شعله ی بلند و سوزنده آتش خلق شده اند.

محبت چنین تاثیری دارد که مومن به خاطر محبت اولیائ دینش به چیزی ، آن شئ را بیشتر و بیشتر دوست می دارد. از زمانی که شنیدم فاطمه زهرا به انار علاقه داشته اند ، انار را هزار برابر بیشتر دوست دارم همان گونه که خرما را ؛ این تاثیر ایمان و محبت است. َ اساسا ایمان همین مرز بندی میان دوست داشتن و دوست نداشتن است:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْحُبِّ وَ الْبُغْضِ أَ مِنَ الْإِیمَانِ هُوَ؟  فَقَالَ : وَ هَلِ الْإِیمَانُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغضْ ؟ آیا ایمان چیزی جز حب و بغض است؟ نیست!

 

اینکه در ازدواج از ایمان دم میزنم به همین خاطر است. چون مومن برای مومن دوست داشتنی است و به خاطر ایمانشان دوست داشتنی های شبیه به هم دارند اگر چه عین هم نیستند.

من به خاطر ایمانم چونان پیامبر اکرم تمام زن ها را دوست دارم چون زن اساسا دوست داشتنی است ؛ اما سوال اینجاست که آیا می توان به هر زنی چونان همسر خود محبت کرد؟ من بر اساس انسانیتم به همه موجودات عالم محبت دارم اما آیا این دوست داشتن ها به یک میزان اند؟ آیا حد و مرزی ندارند؟ اگر خطری برای ایمان من وجود داشت چنین محبت کردنی به صلاح من هست؟ آیا پرداختن به یک شخص خاص که در بحث ما یک جوان مومن همه چیز تمام است ، برای ایمان من و ایمان او خطر ساز نیست؟ آیا شیطان در کمین ایمان من و او نیست تا هر دو ما را آلوده کند؟

واقعا حاج همت دوست داشتنی است و هر مومنی از زن و مرد اگر او را بشناسد او را دوست خواهد داشت حتی بعد از شهادتش ؛ اما سوالم در شکل محبتی خاص و پروراندن این محبت در ذهن و سپس فکر کردن به او است که یک دختر جوان در تخیلاتش گرفتار می شود؟

مسلما چنین تخیلاتی به صلاح دختر نیست همان گونه که پسران نیز با چنین تخیلاتی به پرتگاه گناه می روند. اگر آن جوان مومن او را برای ازدواج نخواهد آن دختر چه حال و روزی پیدا می کند؟ همه این ها خطر است برای آن دختر.

 

حکایت تبلیغی: در اردوی دانشجویی راهیان نور دختر جوانی نامه ای به من داد. نوشته بود که از یکی از پسرهای دانشکده و فعالان دانشجویی و خادمان اردو ، خوشش آمده و یک دل نه صد دل عاشق شده است. از خود آن پسر پرس و جو کردم متوجه شدم که او دختر عمه اش را می خواهد و قصد ازدواج با دیگران را ندارد!

 

افتادن عشق و علاقه به دل انسان ، به دست دل بیچاره نیست اما مبادی آن و مقدماتش به دست خود ماست. چشم ها را کنترل کنید. به هر چیزی که چشمتان افتاد خیره نشوید و سریع چشم بردارید و دل بکنید ؛ حتی از لواشک فروشی کنار خیابان. همین تمرین های ساده است که انسان را قوی می کند. هوای نفس دشمن انسان است نه دوست او. با نفس مخالفت کنید. این مخالفت با هوای نفس پایان ندارد چون پایان دادن به مخالفت همان و زمین خوردن همان.

 

اگر به هر حال این محبت به غلط در دل آمده مثل داستان گوهرشاد ، دلتان را متوجه مبادی والاتر و بالاتر بکنید. عشق فقط برای خداوند و دوستان او معنا پیدا می کند و جز اولیاء خداوند که پیامبر اکرم و ائمه اطهار باشند کسی لایق چنین محبتی نیست.

 

شیطان دشمن ماست. او قسم خورده است که ما را از رسیدن به مقصود نهایی که همانا ذات مقدس پروردگار است باز دارد. شیطان اگر شما را به نگاه حرام هم مبتلا نکند همین که دل شما را از محبت غیر خداوند پر کند پیروز میدان است. راه طولانی است و هر کسی در میدانی و رتبه ای زمین می خورد. امتحان همه یکی نیست. داستان یوسف در قرآن به همین علت با این آب و تاب بیان شده که خطر این موضوعات برای جوانان بسیار زیاد است پس بترسید و این افکار را از ذهنتان بیرون کنید.  

 

مرحوم آیت الله مجتهدی می فرمودند: ای جوان ها برای دلتان در بسازید تا هر کسی به دلتان وارد نشود. یک درب خوب و آهنی. برای ما پیر مردها که دلی نمانده. شما جوان ها به فکر خودتان باشید!

 

اما بعد از ابراز علاقه مردی مومن به شما و خواستگاری رسمی او از ولی شرعیتان و انشاء عقد شرعی ، حالا می توانید با اراده و تصمیم خود ، تمام دلتان و وجودتان را متوجه شوهر مومنتان کنید. عقد شرعی همان مرزی است که بعد از آن خطری برای شما نیست. حالا می توانید دربی که برای دلتان ساخته اید را باز کنید.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۱-۲۹ ۰ ۰ ۱۹۰

نخل ولایت ۹۸-۱۱-۲۹ ۰ ۰ ۱۹۰


🌼 بنده 27 سالمه و تا به حال تعدادی هم خواستگار داشتم اما بعد از چند جلسه صحبت کردن و در حالی که از دو طرف (هم بنده و هم آقا پسر) قضیه حله اما تا نزدیک عقد کنان همه چیز به هم میخوره خیلی ها به من و مادرم می گویند که طلسم شدم و بخت من رو کسی بسته، میگن احتمالا جادو شدم خودم زیاد اعتقاد ندارم اما از طرفی بهم میگند جادو از قدیم الایام بوده و زمان پیغمبر هم بوده و پیامبر نیز تایید نمودند سوال من از شما اینه که آیا واقعا صحت داره یا نه خرافاتی بیش نیست؟

-----------------------------------------------------------------------

مساله طلسم و جادو برای بسیاری از خوانندگان مطلبی خواندنی است و این مسائل به گوش همگان خورده است. از شما می خواهم با صبر وشکیبایی این چند نکته را مطالعه کنید:

 

1- سحر گناهی بزرگ است که در صورت ایمان داشتن به اینکه سحر مستقلا و بدون اراده و خواست خداوند تأثیرگذار است، سبب کفر اعتقادی می شود و بدون این اعتقاد ، اگر تنها در عمل به کار گرفته شود، سبب کفر عملی است.

 

2- سحر واقعیت دارد و در قرآن کریم به آن اشاره شده است. سحر در عالم ماده تاثیر می گذارد و قرآن تاثیر آن را نفی نمی کند. به طور مثال ساحران زمان موسی چشم مردم را سحر کردند تا جایی که آنان چوب و طناب ها را مار دیدند.

 

قرآن صراحتا می فرماید: "وسحروا اعین الناس" ساحران چشم مردم را سحر کردند پس در حقیقت ، ساحرها طناب ها و چوب ها را به مار تبدیل نکرده بودند بلکه مردم طناب ها و چوب ها را مار می دیدند.

 

3- از نظر قرآن کار ساحران حرام است و قطعا ساحر به سعادت نمی رسد چرا که خداوند در قرآن فرمود: "و لا یفلح الساحر حیث اتی" لذا انسان های الاهی و انبیاء به هیچ عنوان از این ابزار استفاده نمی کنند مگر در اموری که مورد رضایت خداوند باشد مثل نجات سحرشدگان و ابطال سحر ساحران.

 

4- قرآن در آیه صد و دوم از سوره بقره به تاثیر سحر و داستان شیاطین اشاره دارد. اما باید بدانیم که سحر تاثیر مستقل ندارد و از طرف خداوند در نظام آفرینش گنجانده شده است و اگر خداوند متعال نخواهد ، کسی از سوی سحر ساحران متضرر نخواهد شد مانند اثر سوء سم.

 

5- نکته دیگر اینکه ما نمی توانیم هر اتفاقی که در اطرافمان می افتد را به سحر ساحران مستند کنیم. درست است که سحر دروغ نیست اما کسی که سحر بداند و بخواهد به کسی ضرر برساند چرا باید من یا شما را برای این عمل خلاف خود انتخاب کند؟ به طور مثال قاتل و آدم کش در دنیا زیاد است اما چرا باید یک آدم کش به سراغ من بیاید و دستش را به خون من آلوده کند؟ کشتن من برای آن قاتل چه سودی دارد؟ درباره سحر هم همین طور است. ساحرها به نسبت جمعیت مردم دنیا بسیار کم و قلیل هستند و البته برای انجام دادن کارهای خلاف بهانه های بهتری دارند که دیگر وقت برای اذیت کردن من و شما نداشته باشند!

 

6- فراموش نکنیم که علم سحر یک علم کلاسیک و قابل آموزش است اما هر کسی دانای آن دانش نیست. خصوصا در فضای جامعه اسلامی و تعالیم اسلام که سحر را عملی حرام و نابخشودنی می دانند که سعادت و فلاح آخرتی ساحر را به باد فنا می دهد. لذا کمتر کافری پیدا می شود که این علم را بداند و شپش در تنش افتاده باشد که زندگی کسی را خراب کند.

 

7- به خداوند ایمان داشته باشید و بدانید که خیری که در ایمان به خداست بسیار بالاتر از سحر و ضررهای آن است. خیالتان راحت باشد که خطری برای شما از طرف سحر ساحران نیست و به گمان هایی که مطرح می شود اعتنا نکنید. دادن صدقه و خواندن سوره ناس و فلق بسیار موثر است. در انتهای کتاب مفاتیح الجنان چند دعا برای در امان ماندن از شر سحره و شیاطین ذکر شده است که ان شاالله مفید است.

 

8- حضرت علامه آیت الله جوادی آملی در باره سحر و تاثیر آن می فرمایند:

 

... سحر کفر است ... سحر سبب کفر است... سحر نه تنها هیچ نفعی ندارد، بلکه زیانبار است و از این‏ رو استعمال آن تشریعاً حرام است، مگر در مورد ویژه که با اذن تشریعی خداوند باشد که در این حالت نافع بودن آن نیز فقط به عنایت الهی است... سحر تکویناً مؤثر است، لیکن تأثیرگذاری آن مستقل از سنت الهی و از قانون سبب و مسبب بیرون نیست؛ بلکه مشمول قانون عام علیت است و تأثیر آن با اراده ربوبی خدای سبحان و توحید افعالی منافات ندارد؛ زیرا سحر جزو مقدرات الهی است و بدون اذن خداوند هیچ ساحری نمی‏تواند به کسی آسیبی برساند.

 

سحر به هر صورتی که درآید با کفر عملی همراه است؛ چنان‏که اگر با انحراف فکری و الحاد عقیدتی همراه باشد، با کفر اعتقادی همراه است و از بدترین پدیده ‏های روحی است.

 

سحر گاهی کفر عملی و گاهی کفر اعتقادی است؛ کفر اعتقادی در جایی است که انسان به تأثیر مستقل سحر معتقد باشد، اما اگر کسی در مقام عقیده موحّد و از اعتقاد به تأثیر استقلالی سحر مبرّا بود، ولی در مقام عمل آن را به‏کار گرفت، مبتلا به کفر عملی (یعنی معصیت بزرگ) شده است.

9- ما معتقد به توحید افعالی هستیم. توحید افعالی یعنی اینکه هیچ عاملی بدون اراده خداوند در این عالم تاثیر نمی کند. مثلا سم نیز با اراده خداوند اثر سوء میگذارد اما این اراده به معنی تاثیر نداشتن نیت بد قاتل و کار شوم او نیست. ساحر نیز خودش و دیگران را عمل کفرآلود و مخربش بیچاره میکند اما به هر حال اراده خداوند فوق همه اراده هاست و اگر بخواهد می تواند سحر را باطل کند همان گونه که آتش را بر ابراهیم گلستان کرد. اگر داستان سم مهلک را در ذهنتان حل کنید داستان سحر نیز به همان روش حل میشود.

10- خداوند فقط خیر ما را میخواهد چون خیر محض است و البته خیر ما در نظام علی و معلولی است. خیر ما در نظام اسباب و مسببات است و لذا گرگ برای سیر کردن شکم بچه هایش گوسفند شکار میکند و ما هم برای سیر کردن شکم خودمان موجودات دیگر را می خوریم. خیر ما در این نظام است و البته سحر نیز جزئی از این نظام است. نظامی برای امتحان ساحران و امتحان مومنان و عدم توجه به سحر و در نهایت ایمان به خداوند و قدرت بی نهایت او.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۱-۲۵ ۰ ۰ ۲۲۸

نخل ولایت ۹۸-۱۱-۲۵ ۰ ۰ ۲۲۸


 

🌼 وقتی زن و مردی برای مدتی از هم دور می باشند طبیعتا این نیاز در هر دوی آنها وجود دارد و حتی ممکن است در مواردی این نیاز در زن بیشتر باشد چه طور اسلام این شرایط را برای مرد فراهم میکند ولی برای یک زن این شرایط فراهم نیست؟ و یا دختران مجردی که به دلایل مختلف که لزوما هم خودشان در آن دخیل نبوده اند و ازدواجشان به تاخیر افتاده و واقعا این نیاز را در خود احساس میکنند مجبور به صبر و خویشتنداری میشوند ولی برای یک پسر با این شرایط همه چیز را اسلام فراهم میکند؟ مگر این نیاز مشترک در زن و مرد یک امر فطری نیست؟ چه طور به این نیاز در مرد توجه میشود ولی ظاهرا به زن نه؟

همچنین وقتی زن و مردی از هم برای مدتی جدا می باشند با وجود این حکم یک زن چه طور میتواند آرامش داشته باشد و اسلام چه طور آرامش خیال و اطمینان خاطر را برای زن تامین میکند؟ درصورتی که این حس فطری و ذاتی در زن وجود دارد که دوست دارد کانون توجه همسرش باشد ؟ آیا این حس فطری و این حکم قابل جمعند؟ (البته با عقل ناقص ما)

------------------------------------------

برای جواب دادن به این سوال ابتدا باید گروه های مختلفی که در سوال مطرح کردید را از هم جدا کرد تا حکم هر کدام با دیگری خلط نشود.

در مورد خانواده ها و شرایطی که گاهی زوجین از یکدیگر دور هستند ، اسلام مصالح هر کدام را در نظر گرفته و حکم صادر کرده است. مصلحت مردان در درجه اول در حفظ ایمان و دامن است. آنها در ایامی که همسر در اختیار ندارند حق گناه کاری یا دست درازی به ناموس مردم را ندارند. اسلام مردان را به صبر امر کرده است تا به همسران خود برسند. علاوه بر این که شخص مناسب برای ازدواج زمان دار در اکثر مواقع پیدا نمی شود و کسی گمان نکند که همیشه چنین بهره ای برای مردی دور از خانه فراهم است. ابدا از این خبرها نیست.

حال اگر در زمان دوری از همسر ، فوران قوه شهوانی در مردان باعث شود که به گناه مبتلا شوده مرتکب فحشا شوند ، در چنین جایی برای حفظ ایمان و کوری چشم شیطان که در کمین مومنان است تا آنها را آلوده کند ، ازدواج زمان دار تجویز شده است. همه یوسف نیستند و نمی توان همه را به کف نفس و صبر جمیل امر کرد.

از طرف دیگر همسرانشان نیز به خاطر مصلحت بالاتری که ذکر خواهم کرد باید به شوهر خود اکتفا کنند و صبر نمایند. از نظر اسلام در رحم یک زن نباید آب های متعدد جاری باشد! بچه ها باید پدر و مادر خود را بشناسند و فرزند به پدرش ملحق شود. داستان طشت آب امیرالمومنین و گروه زنان را یک نوبت خدمتتان نوشته ام حتما مراجعه کنید.

یادآور می شوم که قوه شهوانی در مردان فاعل یا کننده کار است و در زنان مفعول یا اثر پذیر است. زنان را باید برای مقاربت آماده کرد در حالی که قوه شهوانی در مردان روشن است و گاهی با یک نگاه مشتعل می شود! اگر زنان خیال خود را تحریک نکنند حتی در زمان دوری از شوهر و لو به سختی ، حتما می توانند روزگار بگذرانند اما داستان در مردان اینگونه نیست!

در ازدواج زمان دار دستور نیست تا حتما مردان به دنبال آن باشند بلکه راهی است برای اهالی خودش تا کسی بهانه ای برای فحشا نداشته باشد و مردان و زنان مومن با این عقد شرعی مرتکب گناه نشده باشند.کما اینکه کافران همین عمل حیوانی را بدون عقد شرعی و رعایت قانون انجام می دهند. تفاوت در میل به زن نیست بلکه تفاوت در عقد شرعی و قانون مداری مومنان است.

داستان ازدواج زمان دار داستان رفع نیاز است که افراد به صرف نیازشان به سراغش می روند و بعد از رفع نیاز به دنبال کار و زندگی خودشان می روند! داستان ازدواج زمان دار داستان قلب و عاطفه نیست که کسی بگوید زنان دوست دارند در قلب همسرشان یکه تاز باشند.

اما در مورد نسبت مجردها با ازدواج زمان دار باید گفت:

پسرها نباید فکر کنند که با ازدواج زمان دار راحتی و آسایش به دست آورده اند چون :

این غول چراغ جادو که در مثال ما همان شهوت جوانی انسان است ، یا مزه زن را نچشیده که به هر حال راحت است و شب آسوده می خوابد و یا اگر مزه زن را چشید ، خواب و خوراک را بر خودش حرام کرده است چون دیگر این غول چراغ به داخل علاء الدین باز نمی گردد. مثل همه تازه دامادها که تا شش ماه هر روز حمام هستند!

ازدواج زمان دار در تهران و شهرهای بزرگ و حتی دیگر شهرها برای مجردها وسیله آسایش نیست بلکه وسیله رسوایی و به باد فنا دادن دسترنج روزانه و البته حاشیه های روانی و عاطفی است. ازدواج زمان دار آن قدر که مشکل متاهل ها را حل میکند مشکل مجردها را حل نمی کند. چون پسرهای جوان بعد از یک خواب چند ساعته و یک دوش آب گرم و یک پرس غذای چرب ، دوباره میل جنسی دارد اما همسری در کنارشان نیست! و دوباره تکرار ماجرا !!

اما نسبت دختران جوان با ازدواج زمان دار: دوشیزگان نیز باید بدانند که بدون اجازه خانواده و ولی شرعی که پدر یا جد پدری است حق ورود به چنین وادی خطرناکی را ندارند چون همیشه بازنده اند! توصیه می کنم برای حفظ آبروی خود و کرامت و ایمانتان وارد این ماجراها نشوید.

راه حل بنده برای جوانان اعم از دختر و پسر فقط و فقط ازدواج دائم و همیشگی و در کنار هم بودن است.

به قول حاجی مسکوی عزیز مثال ازدواج دائم مثال روزه دار است که در دم غروب ، تشنگی فراوان او را کلافه کرده است. کسی لذت افطار را می چشد که روز را روزه گرفته باشد! اما هر کسی که به دلایل مختلف روزه نگرفته باشد یا برای فرار از روزه مسافرت شرعی رفته باشد ، لذت روزه و افطار را نمی چشد.

مثال ازدواج دائم و ازدواج زمان دار قبل از همسر همیشگی ، مثال باز کردن روزه با خرمای شیرین و تازه مضافتی بم است در تفاوت با افطار کردن با خرمای دهان خورده چند نفر دیگر.

دختران مومن و عفیف ما بدانند که داستان نیازهای عاطفی و جنسی زنان و دختران در ایام قبل از ازدواج با دوران بعد از ازدواج و شروع زندگی مشترک متفاوت است. شما عزیزان به علت ایمانتان و دوری از فضاهای آلوده ، تصوری از این داستان ها ندارید ؛ پس به مراتب راحت تر از کسی که به این جریان ها علم دارد سر بر متکا می گذارید. و ان شاالله بعد از کمی صبر و امتحان الاهی در زمان مقرر ازدواج خواهید کرد. نیازهای عاطفی شما در این ایام چون به حرکت در نیامده شبیه به همان غول چراغ است که هنوز در علاء الدین مانده و بیرون نیامده است. این کلام مرا دو سال بعد از ازدواج تان و حتی بعد از زایمان اول خواهید فهمید.

اسلام صلاح و مصلحت شما را در روزه داری می داند. مطمئنا بعد از کمی تشنگی کشیدن لذت بیشتری از سفره افطار خواهید برد. پسرها هم ، اگر مراعات روزه داری را نکنند و صبر سفره افطار را نکنند قطعا از لذت افطار محروم خواهند شد ؛ حتی اگر به آنها اجازه سفر رفتن برای فرار از روزه داده شده باشد.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۱-۲۱ ۰ ۰ ۱۳۶

نخل ولایت ۹۸-۱۱-۲۱ ۰ ۰ ۱۳۶


🌼 ما خانم ها چه جوری می تونیم همسرمون رو فقط برای خودمون نگه داریم؛ یعنی جوری نشه که بعد از چند سال زندگی و با داشتن فرزند خدایی ناکرده بهمون خیانت کنه و بره سراغ زن دیگه ای چون ما تو فامیل چند مورد این جوری داشتیم و این مسئله فکر مرا بد جوری درگیر کرده.

--------------------------------------------------------------------------------------

سوالی کردید که باید تحمل شنیدن خیلی از مسائل را داشته باشید:

1- زنان باید مرد را آنگونه که هست و نیازهایش را آنگونه که هست بشناسند تا بتوانند او را برای حداقل هشتاد سال زندگی مشترک همراهی کنید.

2- زن همسر است نه مادر چون اگر پسر ، مادر می خواست تا ابد پیش مادرش می ماند و ازدواج نمی کرد. زن همسر است نه خواهر و عمه و خاله و ... چون هیچ کدام چنین نسبتی با مرد ندارند. زن همسر است نه رفیق چون اگر رفیق برای نیازهای عاطفی مرد کافی بود ، مردها خوشی با رفیق بودن را ، به بودن با کسی دیگر ، عوض نمی کردند. زن همسر است لذا پرستار نیست ؛ ماشین ظرف شویی و رخت شویی هم نیست. زن باید همسر باشد تا مرد همیشه او را بخواهد و برای با او بودن هزینه بدهد.

3- زن در خانه قرار نیست جای ماشین رخت شویی یا ماشین ظرف شویی را پر کند. زن باید زن باشد تا تنها قطعه خالی در زندگی یک مرد ، که هیچ جای گزینی جز او نیست ، بوسیله زن پر شود. اگر مردی چنین نیازی نداشته باشد به هیچ وجه به همسر نیاز ندارد و در نتیجه ازدواج نمی کند و سپس تمام وسایل مکانیکی زندگی مدرن ، کارهای او را انجام می دهند اما هیچ وسیله ای جای خالی یک زن مهربان را در خانه برای یک مرد سالم پر نمی کند.

پس مراقب باشید هیچ کاری و هیچ حادثه ای این نقش شما را کمرنگ نکند. گرفتاری های روزانه و اجاره خانه و قرض و قسط و بچه و فیلم ها و سریال های شبانه تلویزیون ، نباید شما را از پرداختن به این نقش بی توجه کنند.

4- خودتان را برای استقبال از همسر آماده کنید. بچه ها را آرام کنید تا همسرتان به محلی برای آرامش پا بگذارد. خانه مسکن است و مسکن یعنی محل سکونت و آرامش.

5- سعی کنید اولین برخوردتان بهترین برخورد باشد. اگر لیست خرید شما را نخریده است به رویش نیاورید. اگر گوجه های له و گندیده را در پاکت خریدش انداخته اند و او خرید خوبی نکرده است هیچ انتقادی نکنید. نگذارید خستگی یک روز دوندگی و خرید و گرانی با انتقاد تلخ شما همراه شود. شما باید فرشته آرامش باشید.

6- ممکن است بگویید این نکته ها چه ربطی به سوال من از شما دارد! اما باور کنید که داستان همین جاست و اشتباه خانوم ها در همین نکات کوچک است. مراقب زبانتان باشید. اگر سلام نکرد شما سلام کنید. اگر نخندید شما بخندید. اگر ترش رویی کرد شما زندگی را شیرین کنید.

استاد علامه آیت الله جوادی آملی میفرمودند: مرد در زندگی مثل آجر و سیمان و تیرآهن است. اما زن ملات است. مرد عقل است و زن عاطفه. ساختمان از آجر و ملات با هم ساخته میشود و نه از ملات تنها یا آجر تنها. شما در زندگی ملات باشید. مردها آجر هستند و تیرآهن. انتظار ملات بودن از آنها نداشته باشید. اگر او ناراحت بود شما نباید ناراحتی کنید. شما ملات خانه هستید نه آجر و تیرآهن. مراقب باشید نقش شما نباید با آجر عوض شود چون ساختمان بالا نمی رود و خراب می شود.

7- اگر شوهرتان به چای علاقه دارد حتما چایتان آماده باشد. همین آماده بودن چای نشانه ای برای محبت بیشتر است. محبت باید از طرف شما آغاز شود تا او ادامه دهنده باشد. از او انتظار فوران نداشته باشید. فضای جامعه و ترافیک و گرانی و ... اعصاب و روان او را خط خطی کرده اند. شما باید آرامش کنید.

8- همیشه لباس کارتان در آشپزخانه را با لباس استراحت و خواب جدا کنید. لباس شما نباید بوی روغن سرخ کردنی بدهد! عوض کردن لباس یا شستن هر چند روز یک بار لباس اسراف نیست.

9- توجهتان به بچه ها باعث کم توجی شما به شوهر نشود. بسیاری از بانوان ما بعد از تولد بچه و علاقه بیش از حدشان به فرزند تازه وارد ، شوهر را طلاق عاطفی می دهند و تمام فکر و ذهن خود را متوجه بچه تازه وارد می کنند. ورود هووی تازه وارد و توجه نکردن شما به شوهر باعث می شود شوهرتان از بچه هم دلگیر شود. بچه ای که هیچ گناهی ندارد.

10- در سنین بالاتر نیز مراقب بچه ها باشید. گاهی مراقبت های مومنانه مادران عزیز ، باعث می شود که لباس های مورد علاقه شوهرانشان را به خاطر بچه ها خصوصا پسرها به تن نکنند. اما نمی دانند که شوهر دلش برای همان لباس های سال های اول زندگی تنگ شده است.

11- نقش زناشویی خودتان را برای شوهر به بهترین وجه انجام دهید. هیچ توجیه و مانعی نباید بین شما و نیازهای جنسی شوهرتان فاصله بیاندازد. زن باید برای شوهرش نقش خاص زناشویی را کامل و تمام و کمال به جا آورد تا چشم و دل شوهرش سیر باشد. اگر میتوانید اتاق خوابتان را از بچه ها جدا کنید تا هیچ مانعی برای تخلیه و اظهار راحت نیازهای جنسی شوهر نباشد. گاهی شوهر خجالت می کشد که لباس شما را کم کند. این باید شما باشید که هر شب با کمترین پوشش خودتان را به همسر ارائه بدهید و انتخاب را به او حواله بدهید. اگر او میل داشت باید بتواند بدون کمترین حس خجالت یا تعارف به شما و بدنتان دست پیدا بکند.

از پیامبر مکرم اسلام نقل شده است که در معنی تمکین و وظیفه زنان نسبت به شوهرانشان فرموده اند:

لَا یَحِلُّ لِامْرَأَةٍ أَنْ تَنَامَ حَتَّى تَعْرِضَ نَفْسَهَا عَلَى زَوْجِهَا تَخْلَعَ ثِیَابَهَا وَ تَدْخُلَ مَعَهُ فِی لِحَافِهِ فَتُلْزِقَ جِلْدَهَا بِجِلْدِهِ فَإِذَا فَعَلَتْ ذَلِکَ فَقَدْ عَرَضَت: 

زن تا خودش را بر شوهرش عرضه نکرده نباید بخوابد! و عرضه کردن زن بر شوهر به این است که تمام لباسهایش را برکند و با شوهر در یک لحاف جمع شود تاجایی که پوست او به پوست شوهر بچسبد. 

نقش خاص زناشویی در این نگاه نقطه قوت و کمال زن است. چون او شوهرش را از همه لغزش گاه ها حفظ کرده است و بین خودش و شوهرش مانعی قرار نداده و البته در مقابل پروردگار وظیفه شرعی خودش را انجام داده است.

12- هر خواسته ای که شوهر در خلوت ها از شما دارد را انجام دهید. از او خجالت نکشید. خودتان را به او بسپارید و البته فراموش نکنید که حیا برای بیرون از این اتاق است. نگذارید خواسته ای در دل او باقی باشد که نزد شما دست نیافتنی باشد. همه بدنتان را در اختیارش بگذارید. با این کار حرص شیطانی او تقلیل می یابد و آرامش پیدا می کند.

13- بعد از چند سال زندگی با همسرتان شما به میزان نیاز او به شما و فاصله زمانی اش علم پیدا کرده اید. نگذارید این فاصله از مقدار طبیعی مقاربت بین خودتان بیشتر شود. اگر به هر دلیل مثل مسافرت یا آمدن مهمان یا ... فاصله ای ایجاد شده بود با ذکاوت زنانه خودتان او را برای انجام غسل جنابت به حمام بفرستید. 

14- اگر به این دستورهای عاطفی خصوصا دستور پیامبر مکرم اسلام عمل کنید در رفتار شوهرتان به یک تغییر جدی و البته با محبت فوق العاده مواجه می شوید که بخاطر راضی کردن او در نیازهای جنسی است.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۱-۱۷ ۰ ۰ ۱۵۰

نخل ولایت ۹۸-۱۱-۱۷ ۰ ۰ ۱۵۰


🌼 ازدواج یه فردی با مذهب تشیع با فردی از مذهب تسنن چه حکمی داره؟

-----------------------------------------------------------------------------------------

نمی دانم شما دختر هستید یا پسر. به حول و قوه الاهی سوال شما را به گونه ای بررسی خواهیم کرد که هر دو گروه جواب کامل خود را دریافت کرده باشند ان شاالله:

1- در تمام رساله های عملیه آن مقدار که بنده جست و جو کردم ، فتوای حرمتی برای ازدواج شیعه با عامه مسلمانان پیدا نکردم. پس می توان نتیجه گرفت که البته فقط با نگاه فقهی ، سر گرفتن ازدواج شیعه با سنی مذهبان ، چه دختر و چه پسر بلامانع است.

2- بنده در مناطق شرق کشور تبلیغ زیاد رفته ام. در آنجا فراوان مشاهده کرده ام که اهل سنت شرق کشور به پسرهای شیعه دختر نمی دهند و در اعتقادات خود راسخ هستند.

خاطره تبلیغی: در راه آهن تهران منتظر قطار بودم که یک دختر دانشجوی اهل سنت درباره خواستگار شیعه اش و ازدواج با او ، از من سوال کرد. همان گونه که حدس زده بودم پدر و برادرانش با سر گرفتن این ازدواج مخالف بودند و محال می دانم که حتی اگر دخترشان در خانه بماند او را به شیعه شوهر دهند.

3- از طرف دیگر فراوان مشاهده کرده ام که پسران عامه مسلمانان از دختران شیعه خواستگاری کرده اند و البته خانواده های فقیر شیعه به علت فقر یا علل دیگر نظیر نداشتن تعصب دینی و مذهبی دختران خود را به آنها داده اند.

4- ناگفته نماند که من از غرب کشور و آداب و رسوم آنان بی خبر هستم اما شرق کشور روندی این گونه دارد. از همین جا از تمام دوستان مطلع می خواهم که بنده را از دانسته های خود و آداب و رسوم مناطق سنی نشین در ازدواج با شیعیان مطلع کنند.

5- دخترهای جوان قدرتی دارند که البته اکثرا از آن بی خبر هستند. دختران شیعه اگر با ذکاوت باشند می توانند از همین نقطه استفاده کنند و خواستگارشان را با خود و اعتقادات شیعه همراه بکنند. در این باره حرف بسیار است و در صورت نیاز به طرح بحث خواهیم پرداخت ان شاالله.

6- پسران شیعه نیز باید بدانند که ازدواج بهانه ای برای پدر شدن و ادامه نسل بشر است و همسر شما کسی است که به فرزندان شما شیر خواهد داد. گوشت و پوست فرزندان شما از آن زن خواهد رویید و شیر در آینده فرزندان شما اثر مستقیم دارد.

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل.

 

7- در صورت ناچاری و اضطرار به انجام چنین ازدواجی ، هر یک از دو طرف نباید به خود ناراحتی و ناامیدی راه دهند. در اعتقاد خود راسخ باشید و سعی کنید همسرتان را با اعتقاد حقه خود آشنا کنید. اگر او علاقه مند نیست ، فرزندانتان را دریابید که به هر حال شما ریشه آنها هستید.

قرآن کریم می فرماید: قو انفسکم و اهلیکم نارا : ابتدا خودتان و سپس خانواده تان را از آتش آخرت حفظ کنید.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۱-۱۳ ۲ ۰ ۱۸۳

نخل ولایت ۹۸-۱۱-۱۳ ۲ ۰ ۱۸۳


 

🌼 از کجا میشه فهمید طرف مقابلمون با ما صداقت داره و حرف راست میزنه و اهل دروغ نیست منظورم جلسه خواستگاریه؟ میشه بفرمایید چه سوالاتی تو جلسه خواستگاری باید پرسید؟ اکثر روانشناس ها چیزهایی رو ملاک معرفی میکنند که اصلا تو خوشبختی و بدبختی تاثیر نداره و همین ملاک ها باعث تاخیر در ازدواج و البته زیاد شدن طلاق در جامعه امروزی ما شده است.

----------------------------------------------------------------------------------------

1- اصحاب ائمه اطهار بارها از اهل بیت عصمت و طهارت سوال کرده اند که آیا مومن فلان گناه را می کند؟ و آن ذوات مقدس جواب داده اند: بله ؛ ممکن است که مومن باشد و گناهی بکند و البته در حال گناه از ایمان خودش بیرون آمده است. به هر حال امکان دارد که مومنی دروغ بگوید یا فحشا مرتکب شود یا گناهان مختلفی را مرتکب بشود. ایمان داشتن به معنی گناه نکردن و معصوم از گناه بودن نیست.

2- ما دستگاه دروغ سنج در اختیار نداریم اما با محک زدن ایمان افراد در جلسه خواستگاری می توانیم پای بندی ایشان به مسائل دینی را ملاکی برای انتخابمان قرار بدهیم. یعنی به دنبال استفاده از یک دستگاه مکانیکی به نام دروغ سنج نباشید. نمی خواهم زشتی دروغ را کم رنگ کنم و آن را بپوشانم یا شما را از دروغ گفتن آدم ها و خلاف واقع گفتن شان ایمنی بدهم چون می دانم دروغ گویی مشکل بزرگی است اما امان از پیچیدگی انسان.

3- دروغ و دروغ گو نشانه هایی دارند که با تناقض گویی در کلام و البته رفتار های خلاف گفتار آشکار می شود. اما به نظرم بهتر است به جای ملاک قرار دادن گفتار آدم ها ، رفتار آنها و گذشته آنها را ملاک قرار بدهیم چون رفتار انسان ها گویاتر از کلام آنهاست و با همین اصل می توان گفت: ممکن است انسان ها درباره خودشان به ما دروغ بگویند اما گذشته آنها هیچ وقت دروغ نیست. فراموش نکنیم که برای به دست آوردن گذشته کسی نباید به راست و دروغ هر کسی و گفته هر گوینده ای اطمینان کرد و گرفتار دروغ گویی دیگران شد.

4- در مومنان ، صدق نشانه ایمان و کذب نشانه ضعف ایمان است. هر چه ایمان افراد قوی تر باشد آنها انسان های راستگوتری خواهند بود. و البته هر چه ایمان کسی رقیق تر باشد ، طبیعتا صداقت و موافق واقع گفتنش هم آبکی تر است.

5- اگر اهل محاسبه و دقت نباشیم همه ما کم و بیش گرفتار کذب می شویم. برای فرار کردن از کذب و خلاف واقع گفتن بهتر است یاد بگیریم که کلاممان را با قیدهایی مطرح کنیم که آن قید ها شمول افراد یا اوقات یا مکان ها را بر هم زده ، کلاممان را مقید یا بی خاصیت می کند. دلیلی ندارد که جملات ما همیشه جزئی و دقیق و حساب شده باشد بلکه می توان با این قیود ضریب خطای آن را بالا برد تا گرفتار بد قولی یا دروغ گویی نشده باشیم.

مثلا وقتی از خساست قومی صحبت می کنید که اتفاقا بسیاری از آنان گرفتار چنین ویژگی بدی هستند جمله را طوری بگویید که شامل همه آنها نشود چون به هر حال تمام افراد این گونه نیستند و در هر قومی افراد مهذب و متخلق به اخلاق الاهی وجود دارد پس بگویید: آنها خسیس هستند بعضا. یا بعضی از آنها این گونه اند.

یا برای گفتن ارقام و اعداد حدسی در جایی که عدد دقیقی در اختیار نداریم بگوییم: آنجا خیلی شلوغ بود ؛ صد نفر روی سر ما ریختند با کم و زیادش!

گفتن ان شاالله در پایان تمام جملات و قول و قرارها از نمونه های قرآنی این رفتار توحیدی و مومنانه است که فرمود: و لا تقولن لشئ الا ان یشاء الله

6- درباره جلسه خواستگاری و سوالات و مباحث آن ، در گذشته به طور کلی مباحثی مطرح شده است ؛ در صورت نیاز با توجه به سوالات جدید شما دوستان ، دوباره آن بحث را واکاوی خواهیم کرد ان شاالله.

7- در جلسه خواستگاری زیاد به دنبال پرسیدن نباشید. البته منظورم زیاد حرف زدن هم نیست. اما بهتر است خودتان را بشناسانید و در قبالش به دنبال کشف خواستگارتان باشید. گاهی می توانید با گفتن جملات دو پهلو حساسیت یا تقید او به مسائل مختلف را محک بزنید. به هر حال جلسه خواستگاری جلسه بازجویی نیست پس میانه رو باشید.

8- من خودم در جلسه خواستگاری ام از ابزار کاغذ و قلم زیاد استفاده کردم. اصول زندگی و گذشته و آینده ام را مکتوب کردم و تقدیمشان کردم. ساده است اما بسیار راه گشاست. در ایام عقد هم همین طور. بعد از ازدواج و دوران زندگی زناشویی هم همین طور. بعد از صد و بیست سال زندگی مشترک ، شاید نامه های من و خانوم برای خودش کتابی بشود ان شاالله.

9- درباره گفته ها و جزوات روان شناس ها و مشاوران عزیز ، با شما موافقم و دلمان خون است مگر مشاورانی که بچه پدر و مادرشان باشند و شیر حلال خورده باشند و آنها که بعد از باسواد شدن و مطب زدن ، نمازبخوانند ؛ امان از روان شناسی جدای از دین و مذهب ، و روان شناس ملحد و خدانشناس! و امان از آخوند روان شناسی که عمامه بر سرش بگذارد و به جای زدن حرف دین و خداوند ، حرف غربی ها را نشخوار کند.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۱-۰۹ ۰ ۰ ۱۶۹

نخل ولایت ۹۸-۱۱-۰۹ ۰ ۰ ۱۶۹


🌼 قرار نیست کل طایفه اش که این شکلی باشند! خودش و خانوادش یعنی بابا ننه اش و برادر خواهراش باشن بسه! و چنین خانواده هایی در دسترس اند.
بحول و قوه الهی جمال ظاهری و قوه مادی زیاد مد نظر من نیست. اساسا لازم هم نمی بینم که دختر مورد نظر فوق لیسانس باشه! یا اند بینش سیاسی باشه! همینقدر که بدونه در زمان غیبت تکلیفش چیه کافیه. 
البته این چیزی که شما گفتید ایده آل هست منتهی وقتی نشه پیداش کرد، باید از ایده آل ها کوتاه اومد(همونطور که من ایده آل نیستم از دیگران هم انتظار ایده آل بودن ندارم). میانگینه که اثرگذاره، هر کدام از ملاکها واحد خاص خودش رو داره. دست آخر میانگینه که حرف آخر رو می زنه.
در مورد زبان محلی و فرهنگ باید بگم که به نظرم به شدت مهمه؛ کمترین اثرش در توانایی ارتباط برقرار کردن این خانوم با خونواده بنده اس! فرض کنید یه دختر شمالی بگیرم که هی می خواد ماهی بخوره و ما هم کلا با ماهی چپ!!
ولی خب قطعا اینا واحدش از ایمان کمتره.

--------------------------------------------------------------------------------------

 قبل از نوشتن این سطور با دوست عزیزم "حاجی مسکو" در روسیه چت می کردم. ایشان می گفت: دوستان ایرانی که در مسکو سکونت دارند و درس می خوانند یا به تجارت مشغولند گاهی حتی همسرشان مسلمان هم نیست.

 متوجه شدم دایره انتخاب از دایره ایمان هم می تواند فراتر رود و به دایره انسانیت برسد که شامل هر ملیت یا کیش و مذهبی می شود. برخی از ایرانیان خارج از کشور که به هر دلیل نتوانسته اند در ایران ساکن باشند برای بر طرف کردن نیازهای عاطفی و جنسی شان با زنان غیر مسلمان از هر ملیتی ، ازدواج کرده اند اما ازدواجی زمان دار و غیر دائم.

 از کلام "حاجی مسکو" متوجه این نکته لطیف شدم که فقه شیعه با یک نگاه باز و البته عمیق پا از مرز ایمان هم فراتر گذاشته و الزامی برای ازدواج مسلمان با مسلمان قرار نداده است. به طور مثال در روسیه مردان مسلمان با زنان غیر مسلمان روس به خاطر مسلمان نبودن آنها ازدواج زمان دار کرده اند و البته با آنها زندگی می کنند. ازدواج آنها طبق قوانین روسیه و البته طبق قانون اسلام تنظیم شده است و به هر حال شرعی و راه گشاست.
حاجی مسکو می گفت: من برای ازدواجم حتی ایمان را هم ملاک قرار ندادم. من می خواستم با یک زن روس ازدواج کنم و کردم. برایم مهم نبود که او حتی مسلمان باشد یا مسیحی یا یهودی و یا از یک کیش دیگر. خانواده هم به طریق اولی مهم نبود. زیبایی اش هم مهم نبود. البته الحمد لله "روس بانو" هم مسلمان هستند و حدود پنج سال است که به دین مبین اسلام مشرف شده اند و هم دیگر کمالات را دارند و به غیر از زبان محلی شان به چند زبان زنده دنیا از جمله فارسی و عربی و انگلیسی صحبت می کنند اما ملاک انتخاب همسر و تشکیل خانواده ، هیچ کدام از ملاک های مادی ما و جامعه ایرانی ما نبوده است.

خواننده دانای ما به طور حتم راه جمع بین این نکته لطیف در این شماره با تاکید بر ایمان در شماره های قبل را حدس زده است. توضیح اینکه در تمام شماره های گذشته تاکید کردیم که ایمان در ازدواج دائم مورد نظر فقه شیعه است اما در ازدواج زمان دار دایره انتخاب بسیار وسیع تر بوده و شمول بیشتری دارد و لذا مانعی در ازدواج با زنان غیر مسلمان وجود ندارد.

 

کلام آخر اینکه این ها را گفتم تا فراموش نکنیم که چه مقدار در تار و پود خود تنیده ی عنکبوتی و فرهنگ غلطمان گرفتار شده ایم و بالاخره باید روزی از این فرهنگ التقاطی و معیارهای چندگانه و ناهمگون آن خلاص شویم و به دامن اسلام ناب محمدی بازگردیم.

 

اما این که نوشته اید : همین قدر که بداند در دوران غیبت وظیفه اش چیست! شوخی که نکرده اید ان شاالله ؟!

بسیاری از مردان که اکثر آنها را شامل می شود وظیفه خودشان را در دوران غیبت به درستی نمی دانند و در مقام عمل به وظایفشان به درستی عمل نمی کنند ، چه رسد به اکثر بانوان که به خاطر ظلم تاریخی به آنان و شرایط جسمی و فرهنگی از مطالعه و تحصیل و شرکت در مجامع دینی محروم بوده اند. موارد استثنایی و رشد خارق العاده زنان مومن ، در پناه انقلاب اسلامی ایران را به حساب کل زنان عالم نگذاریم و فراموش نکنیم که تشخیص دادن وظیفه مربوط به عقل عملی است و ریشه در بصیرت افراد دارد و جنسیت در آن دخالتی ندارد اما به هر حال و با توجه به همه این شرایط ، بانوان از بسیاری از امور معاف شده اند.

به نظر شما چند درصد از دخترهای امروز جامعه ما وظیفه خودشون را در دوران غیبت تشخیص می دهند؟ واقعا از همسر خودتان در آینده چه انتظاری دارید؟ بسیاری از بانوان و دختران دانشجوی کشورمان حتی اخبار را دنبال نمی کنند. من تجربه کلاس انقلاب اسلامی را در دانشگاه ها و البته در کلاس دخترها داشته ام. بحث استعداد بانوان نیست ؛ بحث روحیه و علایق آنان و بحث انتظار ما از آنان است.

 

همسر من دختری از خراسان است. خراسانی ها گاهی مرغ را هم شیرین می پزند و عدس پلو را با مربای آلبالو می خوردند! اما به حلیم نمک می زنند!! آیا این سلیقه در سفره غذا باید معیاری در انتخاب همسر آینده من باشد؟ آیا دو جوان نمی توانند در این گونه از مسائل هم نظر شوند یا یکی طبق خواست همسرش غذا بخورد؟ آیا دو جوان نمی توانند در رستوران دو مدل غذا سفارش بدهند یا در منزل خورشت فسنجان را قبل از شیرین کردن در دو ظرف مخصوص جدا کنند تا هر دو از فسنجان امشب ، یکی فسنجان ملس و دیگری فسنجان شیرین لذت ببرند؟

 

برای پسردارها خریدن و پوشیدن یک کفش آهنی برای چرخیدن و فر خوردن در خانواده های دختر دار شهر ، کاری آسان و مفرح است اما اگر عینکمان را تمیز کنیم و ملاک هایمان را برای انتخاب همسر با اسلام تنظیم کرده و مرور کنیم ، لازم نیست کفش آهنی بخریم و شصت و چهار خواستگاری برویم. لازم نیست دنبال دختری با معدل بیست بگردیم چون نمره خودمان هم بیست نیست.

 

دیشب مشاوره ای داشتم که فقط به خاطر یک عیب جسمی ، دختری که واقعا همه چیزش تمام بود ، کنار گذاشت. تا حالا بیشتر از بیست خواستگاری رفته و بیست دختر را هم مادرش رد کرده است. می دانم اگر چهل خواستگاری دیگر هم برود دختری مثل آن دختر پیدا نمی کند. اما تا زمانی که به دنبال حوری بهشتی همه چیز تمام می گردیم ، باید بگردیم و بگردیم!

 

چشم ها را باید شست...

جور دیگر باید دید...

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۱-۰۵ ۰ ۰ ۱۸۳

نخل ولایت ۹۸-۱۱-۰۵ ۰ ۰ ۱۸۳


🌼 این حکایت تبلیغی دوستتان در امریکا به مزاجمان خوش نیامد مگه طلبه ها هم چشم چرانی میکنند که بخواهند از کسی خوششان بیاید ؟ من که فکر نمیکنم حتما اشتباهی رخ داده و این خانم بوده که به دوستتان پیشنهاد ازدواج دادند.

-------------------------------------------------------------------------------------------------

اولا هر چشم چرانی حرام نیست و البته در امر ازدواج فقها اجازه داده اند که به کسی که برای ازدواج با شما مطرح شده است نگاه کنید تا ندانسته با کسی ازدواج نکنید. برای اطمینان شما برای نمونه به فتوای دو تن از فقهای مشهور معاصر اکتفا میکنیم:

(آیت الله العظمی بهجت): مسأله 1944 نگاه کردن مرد به صورت زنى که میخواهد با او ازدواج کند جایز است به شرط آن که بداند که مانع شرعى از ازدواج با او نیست و احتمال هم بدهد که زن ازدواج را قبول میکند، و احتمال بدهد که با این نگاه کردن اطّلاع تازه‏اى پیدا میکند و با این شرائط، نگاه کردن فقط براى این مرد جایز است، اگر چه چند مرتبه باشد، بلکه چنین نگاه کردنى براى جلوگیرى از نزاع بعد از عقد، مستحبّ نیز هست و اجازه زن هم در آن لازم نیست، و بنا بر أظهر نگاه کردن به مو و محاسن دیگر آن زن هم با همین شرایط جایز است و وجهى دارد که زن هم بتواند به مردى که میخواهد با او ازدواج کند با شرایطى که گفته شد نگاه کند.

(آیت الله العظمی مکارم): مسأله 2091 نگاه کردن مرد به زنى که میخواهد با او ازدواج کند به منظور آگاه شدن از حُسن و عیب او جایز است حتى اگر با یک بار نگاه کردن، این منظور حاصل نشود، میتواند چند بار در چند مجلس نگاه کند

ثانیا مگر طلبه ها دل ندارند و ازدواج نمیکنند ؟ آیا باید آنها ندیده و ندانسته با کسی ازدواج کنند ؟ مراقب باشیم که مبادا از پاپ کاتولیک تر نشویم.

ثالثا خواستگاری کردن زنان از مردان ممنوعیت شرعی ندارد و از نظر شرع این کار حرام نیست اما همان گونه که در شماره های قبل اشاره کردم خواستگاری طبیعتا و عموما از طرف مردان است و این کشش در مردان ، مسیر طبیعی آفرینش است ؛ حتی اگر مرد داستان ما طلبه باشد که در یکی از این مطالب اشاره کرده ام.

رابعا حکم زنان اهل کتاب با زنان مسلمان در نگاه کردن متفاوت است علاوه بر این که اینجا مساله ازدواج در میان بود. در ادامه فتوای چند نفر از فقهای بزرگوار شیعه خدمتتان تقدیم می شود:

(آیت الله العظمی امام خمینی) مسأله 2434 اگر انسان بدون قصد لذّت به صورت و دستهاى زنهاى اهل کتاب مثل زنهاى یهود و نصارا  نگاه کند  در صورتى که نترسد که به حرام بیفتد اشکال ندارد

 (آیت الله العظمی زنجانى): مسأله اگر انسان بدون لذّت به صورت و دستها و موى زنان اهل کتاب مثل یهود و نصارى بلکه هر زن کافرى نگاه کند، در صورتى که نترسد به حرام بیفتد اشکال ندارد و احتیاط واجب آن است که به دیگر اعضاى آن نگاه نکند.

 (آیت الله العظمی فاضل): مسأله اگر انسان بدون قصد لذّت به آن قسمت از بدن زنهاى کافر که معمولًا نمى ‏پوشانند نگاه کند در صورتى که نترسد به حرام بیفتد اشکال ندارد.

خامسا باید مراقبت کنیم تا احکام الاهی به مزاج ما ناخوش نباشد. گاهی همین ناخوشی از احکام خداوند ، ریشه در کفر مخفی درونی ما یا لایه هایی از نفاق در نفس ماست یا میتواند ریشه در مرض اخلاقی حسد داشته باشد که چرا فلان مومن از یک نعمت بهره مند شده و ما چشم دیدن بهره مندی او از آن نعمت را نداشته باشیم. گاهی این ناخوشی مزاج ریشه در غیرت زنانه دارد که باز هم ریشه اش در کفر به حلالی از حلال های خداست.

سادسا اگر کسی بگوید که با توجه به این فتاوا حتما ظاهر مهم بوده که اجازه به نگاه کردن داده شده است جواب خواهم داد که ظاهر همسر حتما مهم هست اما ملاک انتخاب همسر نیست. ظاهر مهم است یعنی شما هستید که باید همسرتان را انتخاب کنید و خدای نکرده فردا غر نزنید هااا.

در مقام عمل و در کف جامعه ، همه افراد ایمان را ملاک انتخاب همسر قرار نمی دهند. مسلمانانی هستند که فقط و فقط ملاکشان ظاهر و زیبایی است. این فتاوا نشان می دهد که نگاه کردن حرام نیست و برای انتخاب همسر و ترس از نگاه حرام ، نباید گرفتار نادانی و جهل شد.

و اما اینکه ظاهر ملاک نیست یعنی به خاطر ظاهر کسی را به عنوان همسر انتخاب نکنید چون ملاک انتخاب همسر ایمان است.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۱-۰۱ ۰ ۰ ۱۵۵

نخل ولایت ۹۸-۱۱-۰۱ ۰ ۰ ۱۵۵


❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری