تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


۷ مطلب در اسفند ۱۳۹۸ ثبت شده است

🌼 پدر دختره پرسیده: سرمایه چی داری ؟ گفتم:من طبق احکام و فرمایشات خدا که میگه ازدواج رو بخاطر مسائل مالی عقب نندازید جلو اومدم.

پدر دختره میگه: با قرآن و اهل بیت یه لقمه نون هم به تو نمی دن.

میگم پس وعده خدا دروغه ؟ میگه: نه ولی راستم نیست.

ایشون نماز شبشم ترک نمیشه.من کار دارم! قدرت اجاره خونه هم دارم! دختره هم دوستم داره ولی سرمایه ندارم!

----------------------------------------------------------------

اعتراف میکنم که خانواده خوبی را برای وصلت انتخاب کرده اید! این را از روی جواب های غیر منطقی اما محترمانه شان حدس میزنم. درست است که ایمان ندارند اما خدا را شکر کن که توی گوش شما نزده اند! برادرانه می گویم اگر به خواستگاری دخترهای من آمده بودید یک جواب ناجور خدمتتان حواله می کردم که البته جوابم ابدا برای انتشار در وبلاگ مناسب نیست. دوستان با ذکاوت ، احتمالا جواب نامناسبم را حدس زده اند!

1- اما گذشته از شوخی بارها در این وبلاگ نوشتم و فریاد زدم که فقط و فقط ایمان در ازدواج ملاک است. اما شما باز سراغ کسی رفته اید که فقط ظاهر مومنانه دارد و در حقیقت مومن نیست.

2- از ایمان نوشتن و ملاک بودن ایمان به معنی تهیه نکردن حداقل های ازدواج و زندگی مشترک نیست. خانواده ها که داماد سر خانه نمی خواهند. راستی من معنی سرمایه را نفهمیدم!

چند روز پیش دخترم مطهره کنارم نشست و گفت: بابایی پول چیه؟ مگه کاغذ نیست؟ گفتم : چرا فقط کاغذه! گفت : پس مهم نیست! مگه نه؟ گفتم: آره ! درسته ! پول اصلا مهم نیست! 

حیرت کردم. بچه ی شش ساله آمد و ، حکمتی گفت و از اتاقم رفت.

3- از ایمان گفتم و نوشتم تا مومنان غیر مومنان را تحریم کنند. تحریم یعنی از آنان دختر نگیرید تا ادب شوند. این هم داستانی است که باید مفصل درباره اش بنویسم تا مومنان بدانند که در باب ازدواج می توانند غیر اهل ایمان را با دختر ندادن یا دختر نگرفتن ادب کنند.

اگر مهریه زیاد برای دختر نشانه شومی اوست ، اهل ایمان باید دختران کم ایمان گران فروش و پدرانشان را ، با ترک محترمانه جلسه خواستگاری ادب کنند. در مملکت ما ، قیمت ترشی ، بیشتر از خود دختر است ظاهرا ! بعضی ها مقیدند اول ترشی بیاندازند بعد شوهر بدهند!

4- عزیز من! جان من! شما چند شب را با این بنده خدا صبح کرده اید که نماز شب خواندن او را دیده باشید؟ باور کنید کسی که در این دوره و زمانه نماز صبحش را بخواند از اولیای خداست! نماز شب کجا بود!! خواهش میکنم در عبارت ها کمی دقت کنید چون می دانم شیطان مسر است که چهره نماز شب خوان ها و اهالی مناجات شبانه را در ذهن عموم مومنان ضعیف الایمان مخدوش بلکه خراب کند. من به شما قول می دهم کسی که اهل مناجات شبانه و سحر باشد اهل این جملات کفر آمیز نیست! خیلی ها ظاهر خوبی دارند اما چون به خلوت می روند نمازشان قضاست! و اسلام را باب میل خودشان تفسیر می کنند.

5- خانواده های بسیاری را سراغ دارم که در به در دنبال یک جو ایمان می گردند! باور کنید شوخی نمی کنم. امروز بسیاری از اهل ایمان فهمیده اند که جز ایمان هیچ ضمانتی برای آینده دخترشان نمی توانند پیدا کنند. خانواده هایی سراغ دارم که دنبال پسری میگردند که پیشانی اش به مهر خورده باشد و راه مسجد را چشم بسته برود. این مثال بنده را به معنی سادگی آنها ندانید. اوج ذکاوتشان در این فرمول آمده است. این خانواده ها از درآمد پسر نمی پرسند. ایمان داریم تا ایمان برادر!

6- بسیاری از پسرها هم دنبال خر هستند و هم خرما. آنها دنبال دختر با ایمانی می گردند که همه چیز تمام باشد. دختر پدر پیر میلیاردری داشته باشد که آفتاب لب بام باشد و تمام اموالش را به نام دامادش کند! عینکمان را باید عوض کنیم!

7- خاطره تبلیغی: بعد از نماز مغرب بود. ریش سفید روستا مثل نگین بین پسرهای جوان دانشگاهی ایستاده بود و حرفش گل انداخته بود. رسم است که نمازها را در اردوی جهادی در مسجد روستا میخوانیم تا بیشتر با مردم ده دم خور شویم. پیرمرد با خنده به من اشاره کرد و گفت: حاج آقا اگر اینها بخواهند همین امشب همه این پسرها را داماد می کنم! از آن شب سه سال گذشته. هنوز اکثر آن پسرها مجرد هستند. چون دختر روستایی را نمی پسندند! 

8- گاهی فکر میکنم که این دخترهای بزک کرده شهری مگر چه تحفه ای هستند که پسرها این همه نازشان را میکشند؟! فقط با داستان وارونه مهریه در کشور متوجه شدم بردگی مدرن دورانش گذشته است چون این نوع بردگی پسرها بردگی فوق فوق مدرن است.

9- خاطره تبلیغی: فیش حقوقی اش را نگاه کردم. حدود پانصد هزار تومان دریافتی داشت. مهریه همسرش سیصد و سیزده تایی سکه بهار آزادی می شد! نگاهی به داماد بخت برگشته کردم و گفتم : شبی چند با تو حساب کرده اند؟ اگر همین مهریه را کنار میگذاشتی ، با قیمت جدید سکه می توانستی برای هشتاد سال آخر هر هفته با قیمت روز اتحادیه ی فاحشه های چهارراه ... تهران ، تجربه های متنوع و رنگ و وارنگی داشته باشی!! به نظرم با تو خیلی گران حساب کرده اند! اگر هشتاد سال تمام ، حقوق و بازنشستگی دریافت کنی و تمام دریافتی ات را به عنوان مهریه به همسرت بدهی ، باز هم با هم بی حساب نشده اید!

10- فراوان به پسرهای دانشجو گفته ام که خواستگاری و ازدواج معامله نیست و ما دختر را قیمت گذاری نمی کنیم چون قیمت ندارد. چون فراتر از قیمت است ؛ اما مکرر هم گفته ام هیچ دختری ارزش مهریه ی بیشتر از چهارده سکه را ندارد. حرف اضافه تر زدند بلند شو  محترمانه بیا بیرون. تحریمشان کنید!

11- خاطره تبلیغی: به یک روستای مرزی رفتم. همه سکنه زن و دختر بودند. شاید در کل روستا از ذکور فقط ده پیرمرد نود ساله پیدا می شد. بقیه مردها همه برای کار به شهرهای بزرگ و مجاور رفته بودند. کل سکنه روستا روی هم رفته حدود صد و بیست نفر زن و دختر و بچه بود. متاهل ها شوهرشان در کنارشان نبود. مجردها مردی برای ازدواج نداشتند. رئیس شورا می گفت: ماه رمضان یک مبلغ برای روستایمان آمد. چند ساعتی بود اما اوضاع را که دید ساکش را برداشت و فرار کرد! با خنده تلخی گفتم: حق داشته بنده خدا. من هم جرات نکردم بمانم ؛ بعد از نماز مغرب فرار کردم!

12- نگران قحطی دختر نباشید. اهل ایمان فقط باید با مومنان ازدواج کنند. ما مسئول ازدواج غیر مومنان نیستیم. تحریمشان کنید! همین قدر بدانید که خداوند برای هر کسی جفت خودش را آفریده است که اگر نیافریده بود او حکیم نبود!

13- از فقر نترسید و برای ازدواج و امر خیر قدم پیش بگذارید. باور کنید خداوند برکت زندگی مومنان را تضمین کرده است. مومن کسی است که چشمش را می بندد و به سوی دره ای که خداوند به او گفته به سویش برو حرکت می کند. به کلام خداوند ایمان داشته باشید. منافق به سوی این دره قدم نمی گذارد اما مومن می داند که خداوند بد او را نمی خواهد. خدا فقط می خواهد ایمان تو را امتحان کند. باور کن آتش گلستان می شود اگر تو ابراهیم باشی. کاش فرصت داشتیم و از ازدواج های مومنان بی پول می نوشتیم تا باور کنید خداوند از فضلش شما را غنی میکند اگر به او ایمان داشته باشید.


نخل ولایت ۹۸-۱۲-۲۷ ۱ ۰ ۱۳۵

نخل ولایت ۹۸-۱۲-۲۷ ۱ ۰ ۱۳۵


🌼 اگه شخصی سعی کنه که با معیار ایمان همسرشو انتخاب کنه واز این لحاظ همه چی حل باشه ولی هنوز اون جوری که باید دلش اسیر نشده باشه چی؟ اصلا لازمه تا قبل از عقد این عشق وجود داشته باشه؟

-----------------------------------------------------------

نمی دانم شما نامزد دارید یا نه ! عقد کرده اید یا نه ! پس چاره ای ندارم جز اینکه سوال شما را با فرض های متعدد جواب بنویسم تا برای شما و همه دوستان و خوانندگان مفید باشد:

1- اگر شما مجرد هستید و هنوز پرونده ازدواج شما به جریان نیفتاده است دلیلی ندارد که به کسی یا فردی محبت داشته باشید! چون محبتی به شما نشده تا شما آن را به جان و دل گرفته باشید. دل مثل زمین است. هر دانه ای که در آن کاشته شود رشد می کند. امروز فقط و فقط پدر و مادر ساحت قلب شما را پر کرده اند. (ما فعلا از محبت های شیطانی شایع در جامعه که آفت یا علف هرز این مزرعه هستند کلامی نمی نویسیم)

2- در شرف ازدواج هستید و خواستگارهای متعددی هم دارید و مثلا برای انتخاب بین دو خواستگار در حال مطالعه هستید باید بدانید که تا به شما پالس هایی از محبت نرسد مبنی بر اینکه کسی شما را دوست می دارد و لو به اندازه یک نگاه ممتد ، دلیلی ندارد شما یکی از دو خواستگار را دوست داشته باشید. دوست داشتن بعد از شناخت پیدا کردن و دریافت امواج محبت ایجاد می شود.

چرا شما فلان مرد خاص که در دفتر کار من و در کنار من نشسته است را دوست ندارید؟ جواب واضح و روشن است چون اولا او را نمی شناسید و ثانیا از طرف او به شما ابراز محبتی نشده است.

3- شما انتخابتان را کرده اید و جواب مثبت شما به خانواده آقا داماد ابلاغ شده است اما هنوز دیداری بین شما و ایشان رخ نداده و یا نگاهی یا خنده ای یا چشمکی یا نامه ای بین شما رد و بدل نشده است آیا داستان با حالت قبل فرق می کند؟ پس انتظار نداشته باشید که اینجا نیز چشمه عشق و علاقه جوشش کند.

4- دیدار هایی بین عروس خانوم و آقا داماد صورت گرفته است. خانواده آقا داماد با دسته گل و کادو به دیدار شما آمده اند. عقد محرمیت اجرا نشده اما نوع نگاه ها و رفتارها صمیمانه تر شده است. آیا با من هم عقیده هستید که به همین میزان در دلمان و در نوع رفتارمان تفاوت ایجاد شده است؟

5- عقد محرمیت اجرا شده. زوجین حالا می توانند به خلوت بروند و به دور از چشم غریبه ها ، کمی هم کلام شوند. شوهر حالا می تواند نگاه محرمانه به همسرش بیاندازد و ... از امروز داستان زندگی شکل دیگری به خود گرفته است. نگاه محرمانه اثر دیگری در دل می کند. علاقه در دل هر دوی زوجین بیشتر می شود.

6- زندگی زناشویی آغاز شده است. حالا هر دو برای دیگری بدون هیچ گونه حجاب و حیا و خجالتی ظاهر می شوند. امروز در دل هر کدام فقط و فقط همسرش وجود دارد. امروز هیچ کس را روی زمین به اندازه همسر مهربان خودش دوست ندارد.

در کتاب شریف و بلند مرتبه ی کافی منقول است که: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و اله: قَوْلُ الرَّجُلِ لِلْمَرْأَةِ إِنِّی أُحِبُّکِ لَا یَذْهَبُ مِنْ قَلْبِهَا أَبَدا : پیامبر مکرم اسلام فرموده اند: گفته مرد به زن به این جمله که: دوستت دارم به هیچ وجه از دل او بیرون نمی رود.

در این حدیث توجهی به محرم بودن یا نبودن مرد و زن نشده است و لذا همین حدیث برای ممنوعیت مکالمه ی عاشقانه و فساد انگیز در روابط شیطانی مرد و زن کفایت می کند و البته همین حدیث در حسن و زیبایی روابط حلال و کلام عاشقانه بین مرد و همسرش کافی است.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۲-۲۳ ۰ ۰ ۱۲۴

نخل ولایت ۹۸-۱۲-۲۳ ۰ ۰ ۱۲۴


 

🌼یه مسئله ای اصلا تو ذهنم حل نمیشه من متولد 65 هستم اکثر خواستگارهایی که برام می آیند حدود 7-8 سالی از من بزرگتر میشند من با این موضوع اصلا نمیتونم کنار بیام استدلالم اینه که کسی که 33 یا 34 سالشه یا پسر پاکی نیست و هر جور بوده برای نیازهای خود راههای گوناگونی را انجام داده یا اصلا هیچ نیازی به زن نداره و برای سرگرمی میخواد زن بگیره همیشه سر این موضوع با مادرم بحث داریم آیا استدلالم درسته؟

----------------------------------------------------------

از شما می خواهم درباره اطرافیان یا خواستگارهای خودتون با نگاه بهتری صحبت کنید. شرایط جامعه شرایط مناسبی برای ازدواج راحت جوان ها نیست. من تقریبا بیشتر وقتم را در میان جوان ها خصوصا پسرها هستم. باور کنید پسرها برای ازدواج لحظه شماری می کنند اما متاسفانه حتی کوره راهی برای فکر کردن به این مساله هم در ذهنشان باز نمی شود. از یک طرف باید تحصیل کنند و حداقل تا کارشناسی ارشد تخته گاز جلو بروند. فارغ التحصیلی در کشور ما تازه اول مسابقه ای است به نام ، در جست و جوی کار. سربازی مشکل دیگری است که به این راحتی ها از جلوی پای افراد برداشته نمی شود اما من سربازی را در محاسباتم برای ازدواج جوان ها حساب نمی کنم چون می توان بعد از تشکیل خانواده و سر گرفتن ازدواج ، سربازی رفت. من دوستی دارم که چند ماه پیش ازدواج کرده و همین الان سرباز است و بعد از ظهرها و شب ها را با دل و جان کار میکند تا خرجی خانواده کوچک دو نفره خودش را درآورد.

 

حتی با حساب نکردن مدت سربازی به نظر شما ابتدای داستان ازدواج در پسرها چند سالگی است؟ من در میان پسرها هستم. همه را تطهیر نمی کنم اما اکثرشان مومن اند و میل به ازدواج دارند. به کوچه پس کوچه های گناه هم سرک نمی کشند. تمام روی کلامم با دخترانی است که ممکن است فکر کنند خواستگارشان تا الان چه میکرده و چرا در این سن بالا تازه تصمیم به ازدواج گرفته است. باور کنید ازدواج و رد کردن موانع آن مثل هفت خوان رستم شده است. امیدوارم پسرهای جوان با خواندن این پست ناامید نشوند اما به هر حال شما بدانید که سن ازدواج خصوصا در شهرها و در میان طبقه تحصیل کرده بالا رفته و متاسفانه سی سالگی در پسرها یک سن خوب برای ازدواج دانسته می شود.

 

پسرها نیازشان به همسر بسیار شدید و طوفانی است اما بدانید که من جوان های مومن و پاکی را سراغ دارم که ماه رجب و شعبان یا برخی روزهای هفته در تمام سال را روزه می گیرند تا از نظر جنسی آرام باشند و بتوانند ادامه تحصیل بدهند و پاک و زلال بمانند. من جوان های مجرد مومنی را سراغ دارم که در روز فقط دو وعده غذا می خورند. این جوان ها در همین دانشگاه ها هستند و در میان همین مردم. اینها واقعیت است و من با آنها زندگی می کنم. من جوان پاکی را دیده ام که تکه گوشت کوچک داخل خورشت قیمه را ، دور از چشم مهربان مادر در بشقاب برادر انداخت تا بتواند راحت تر نفسش را کنترل کند.

 

اگر من از ایمان دم میزنم منظورم ایمان است نه صرف حرف. اینها مشاهدات من است نه توهمات و تخیلات یک نویسنده. البته این رفتارها فراگیر نیست و همه این گونه نیستند اما روی کلامم با شماست تا همه را به یک چوب نرانید. سن ازدواج بالا رفته ولی ما نیز نباید به آن دامن بزنیم.

دختر و پسر مومن باید در اولین فرصت ازدواج کنند. امشب را به فردا حواله ندهید و اگر خواستگارتان فردی مومن و خداترس است به دلیل سن او را رد نکنید. و فراموش نکنید که اختلاف سنی معقولی در خود طبیعت و آفرینش ، بین دختران و پسران (یعنی در اختلاف سن بلوغشان) لحاظ شده است. مساوی بودن سن زوجین به صلاح زوجین و موافق طبیعتشان نیست.

 

اما سرگرمی! به نظر شما ازدواج چیست؟ ازدواج مگر سرگرمی نیست؟ از نظر قرآن زندگی دنیا همه اش سراسر لهو و لعب است. زیاد جدی اش ندانید. هر قدر دنیا را جدی بدانید آخرت را جدی نگرفته اید. جدی های ما باید کار برای آخرتمان باشد و باید دنیا را گذرا و فانی بدانیم. هر چه هست در آخرت است و در بهشت و دوزخ:

 

امام صادق علیه السلام در وصیتی به یکی از یاران با وفایشان به نام عبدالله بن جندب فرمودند:

 

یَا ابْنَ جُنْدَبٍ الْخَیْرُ کُلُّهُ أَمَامَکَ وَ إِنَّ الشَّرَّ کُلَّهُ أَمَامَکَ وَ لَنْ تَرَى الْخَیْرَ وَ الشَّرَّ إِلَّا بَعْدَ الْآخِرَةِ لِأَنَّ اللَّهَ جَلَّ وَ عَزَّ جَعَلَ الْخَیْرَ کُلَّهُ فِی الْجَنَّةِ وَ الشَّرَّ کُلَّهُ فِی النَّارِ لِأَنَّهُمَا الْبَاقِیَان‏:

ای پسر جندب! همه خیر در روبروی تو است (و نه در پشت سرت) و همانا همه شر نیز در روبروی توست (نه در پشت سرت). و به تاکید بدان که تو خیرات و بدی ها را نمی بینی مگر بعد از آمدن و فرا رسیدن سرای آخرت. چرا که خداوند بلند مرتبه و عزیز همه خیر را (یعنی کل خیر را) در بهشت قرار داده و نیز شر را (یعنی همه اش را) در آتش نهاده چرا که آن دو باقی و ابدی هستند.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۲-۱۹ ۰ ۰ ۱۴۵

نخل ولایت ۹۸-۱۲-۱۹ ۰ ۰ ۱۴۵



🌼 یه بحثی مطرح شده بهش میگن "تیپولوژی"، از روانشناسی غربیه. زیاد هم داره میشه تو جامعه. قطعا خبر دارید.
بطور کلی میگه انسان ها 9 تیپ هستند. مثلا میگه فلان تیپ منظمند، وسواس دارن، اعتماد به نفسشون اینجوریه و حواس پرتیشون اونجوریه و ... یا مثلا میگه آدمهای فلان تیپ عجولن، وقتی کسی باهاشون حرف میزنه به فکر گوش دادن نیستن و فقط میخوان حرف خودشونو بقبولونن و...
باید بگم که متاسفانه یا خوشبختانه بسیار دقیق هم هست. و تا اونجایی که برخلاف میلم با بحثاشون آشنا شدم، بسیار بسیار کمک میکنه تا با برخورد اول بفهمی طرف مقابلت چجور اخلاقی داره. بخاطر همین خیلی مشتری پیدا کرده. بیشتر هم این دختر پسرای بی دین و قرطی یا روشنفکر رفتن دنبالش.
با این نظرات و فرمایشات شما، قطعا مخالفید. هرچند منم بدلایل معرفتی و اعتقادی مخالفم ولی فکر می کنم قسمتهای بدرد بخوری هم داشته باشه. 

-----------------------------------------------------------------

با کمی جست و جو در وب به اطلاعات خوبی درباره تیپولوژی دست پیدا کردم. اگر اجازه بدهید نظرم را چند جمله خدمتتان تقدیم کنم:
 

بنده این گونه فهمیدم که در تیپولوژی با دسته بندی انسان ها در گروه های مختلف و بررسی ویژگی های هر گروه مردم را به صورت ساده دسته بندی می کنند و این یافته ها را به تمام گروه تعمیم می دهند. به طور مثال گروه های خونی مختلف نشانه های مختلفی دارند و هر گروه از الگوی خاصی تبعیت می کنند. یا گروه های کاری ، گروه های اجتماعی انسان ها. یا تقسیم انسان ها بر اساس قد ، سن ، باور پذیری ، تیپ های NLP ، جنسیت و نژاد.

 

بر اساس این تحقیقات گروه های خونی AB مقتصد و میانه رو هستند و گروه های خونی A  کمال طلب اند. آنها که گروه خونی شان B است متوقع هستند و بخشندگی برای گروه خونی O است.

 

مسلما گروه های خونی یا نوع کار انسان ها یا اندازه قد آنها ، در شخصیت و روابط اجتماعیشان تاثرگذار است اما قرآن ، انسان را به گونه دیگری تعریف می کند. انسان موجود بسیار پیچیده ایست که نمی توان به این راحتی او را در دسته خاصی جای داد و البته برای آن حکمی کلی کرد.

 

من از شما سوال می کنم آیا همه کسانی که گروه خونی شان o است بخشنده هستند؟ آیا شما کسی را سراغ ندارید که با این گروه خونی بخیل و ناخن خشک باشد؟ مسلما خواهید گفت: تیپولوژی در مقام حصر نیست تا مدعی باشد هر کسی که چنین است حتما چنان خواهد بود ؛ اما نباید فراموش کنیم که این عیب بزرگ در یک فرضیه انسان های فراوانی را دچار قضاوت های عجولانه خواهد کرد. چه بسا افراد زیادی با دیدن کسی و به صرف یک احتمال ساده او را محکوم به یک صفت خاص کنند و درباره او تصمیم گیری کنند و در تمام برخورد هایشان با او ، عینکی خاک آلود بر چشم بزنند.

 

آیا همه آنها که گروه خونی o دارند بخشنده اند یا بعضی از آنها ؟ آیا احتمال نمی دهیم که کسی که روبروی ما نشسته است و گروه خونی اش o است اتفاقا بخشنده نباشد ؟ و البته چه بسیار انسان های لاغر اندامی که بویی از حسادت در اخلاقشان نیست.

 

آیا احتمال امکان تغییر در شخصیت چنین افرادی را نمی دهید؟ آیا لزوما چنین انسان هایی این گونه آفریده شده اند و چنین نیز می میرند؟ پس نقش اراده در زندگی انسان چیست؟ آیا با اعتقاد به چنین فرضیه ای ، انسان را از پیشرفت و امید به آینده محروم نکرده ایم؟ و در طرف دیگر آیا قرآن کریم همه انسان ها را به خوب بودن و انفاق در راه خداوند امر نمی کند؟ و آیا این اوامر الاهی در قرآن کریم به این معنا نیست که انسان حتی اگر در طبع اولی اش سخی نباشد می تواند سخاوت را تمرین کند و و تحت تربیت اسلامی و الاهی شخصیتش تغییر کند ؟ آیا تربیت نیکو و اخلاق حسنه با این فرضیه بی معنا نخواهند بود ؟ آیا با ترویج فرضیات این چنینی بسیاری از انسان های معمولی و کم اراده ، خود را تسلیم گروه خونی و نژاد و طبقه اجتماعی و اندازه قد و جنسیتشان نمی کنند؟

 

این فرضیه شاید در خیابان و اتوبوس و در بازار یابی ، راه گشا باشند و در بدو امر و در برخوردهای خیابانی به ما کمک کوچکی بکنند اما اگر انسان این فرضیه را برای همه زندگی اش و در تمام ابعاد بپذیرد ، گرفتار اندیشه جبر می شود. اندیشه ای که انسان را از حرکت باز می دارد.

هر انسانی در ابتدایی ترین نگاه و بعد از آشنایی با این فرضیه ، خودش را با این جدول مقایسه می کند همان طور که من ناخودآگاه خودم را مقایسه کردم. در موارد متعددی اطلاعات جدول ، درست از آب در می آیند اما در چند مورد خصوصیات خود من با این جدول هماهنگ نیست!

من باید چه کار کنم؟ آیا خودم را تغییر بدهم یا به این جدول شک بکنم؟ آیا من می توانم و باید خودم را طبق این جدول در آورم یا نه ؟ آیا اگر تیپولوژی لاغرها را حسود می داند من نباید حسادت را کنار بگذارم؟ و آیا سفید پوست ها نمی توانند با برنامه ریزی دقیق ، مثل اکثر زرد پوست ها شوند و پر تولید و کم مصرف گردند ؟ 
این از هنرهای پدیدآورندگان این علوم است که جدول را به گونه ای می نویسند که حتی اگر گروه خونی شما را اشتباه به شما گفته باشند یا شما گروه خونی خود را ، اشتباه به یاد آورید ، باز در اکثر موارد خصوصیات شما با موارد کلی مندرج در جدول تطبیق می کند. به طور مثال از میان عموم انسان ها کسی نیست که ابدا و به هیچ عنوان و به اندازه سر سوزنی حسود نباشد پس با دیدن جدول با خودش می گوید: عجب علم دقیقی! چون از حسادت مخفی درون دل من نیز با خبر است!

 

مرحوم استاد شهید مطهری در موارد فراوانی چنین طرز فکری را نه با اسم امروزی آن نقد کرده اند به طور مثال کسانی را که برای یک طبقه خاص حکمی کلی می کردند که مثلا طبقه روشنفکر چنین هستند و طبقه ثروتمند چنان و یک ثروتمند این گونه می اندیشد و یک کارگر آن چنان. اما استاد شهید با نمونه های قرآنی خط بطلانی بر این نظریه کشیدند. موسی اگر در خانه فرعون هم رشد کند اخلاق و خوی آنها را نمی پذیرد و مثل آنان فکر نمی کند. آسیه در خانه فرعون و همسر اوست اما مومن است و با هر گروه خونی یا اندازه قامتی ویژگی های مومنان را دارد و حسود نیست. همسر نوح در خانه پیامبر بزرگ الاهی زندگی میکند اما کافر است و به خداوند ایمان نمی آورد. پسر نوح چه بسا در بسیاری از امور نظیر گروه خونی بسیار شبیه پدرش هم بوده اما اخلاق و رفتار و کیشش ، مانند پدر نیست. چه بسیار افراد فربه و چاقی که راحت طلب نیستند و برای خود مال نمی اندوزند.

 

انسان پیچیده تر از این دسته بندی های ساده و گمان روان شناسان غربی است. انسان اراده دارد و قابل تغییر است ؛ هم به سمت خوبی و هم به سمت بدی. یک انسان حسود واقعا می تواند حسادت را کنار بگذارد و خودش را از شر این صفت نکبتی خلاص کند.ما نمی توانیم احکام علمی را که بر اساس علم اقتصاد سکولار و برای بازار یابی طراحی شده است و انسان را در حد حیوانی چون سگ و خوک فرض کرده است را در تمام ابعاد زندگی جاری و ساری کنیم چون درباره انسان گرفتار قضاوت های ناصحیح خواهیم شد.

 

و اما در بحث ازدواج باید بدانیم که نمی توان بر اساس گمانی ساده و یک فرضیه ، دختر یا پسری را به صفتی متهم کرد و درباره کسی قضاوت نمود. انسان  روحی دارد که پشت چهره اش مخفی شده است. انسان با هر ظاهر و اندامی و با هر پوشش و نژادی می تواند کافر یا مومن باشد ؛ می تواند حسود یا بخشنده باشد. می تواند پرکار یا تنبل باشد. و البته می تواند رفتاری خلاف آنچه هست و ظاهرش نشان می دهد ، انجام دهد. از نظر قرآن یک انسان به ظاهر مهربان می تواند بزرگ ترین جنایت ها را مرتکب شود و از گرگ ، درنده خوتر باشد و یک انسان به ظاهر زشت می تواند اخلاقی پسندیده در رفتار انتخاب کند یعنی ظاهر انسان ها می تواند داستانی جدای از باطن شان داشته باشد چون انسان موجودی بسیار پیچیده است.

براساس تعالیم قرآن ما نباید درباره انسان ها بر اساس ظاهر آنها قضاوت نکنیم و باید ، رفتار و عملشان را ملاک قرار دهیم.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۲-۱۵ ۰ ۰ ۲۱۵

نخل ولایت ۹۸-۱۲-۱۵ ۰ ۰ ۲۱۵


🌼 بعضی شرکت ها و موسسات در خصوص ازدواج جوان ها فعال هستند و جوانهای در شرف ازدواج را به یکدیگر معرفی میکنند. آیا شما با این گونه موسسات که زیر نظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی هست و دارای مجوز میباشد موافق هستید؟

--------------------------------------------------------

اگر در طول این متون گذشته با ما همراه بوده اید حتما می دانید که ملاک اصلی و اولی در ازدواج مسلمانان ایمان دو طرف است تا کبوتر مومن با کبوتری مومن باشد و باز کافر با بازی دیگر؛ و در نتیجه ویژگی های دیگر غیر از ایمان در زندگی زناشویی مومنان تاثیر بسزایی ندارند و گفتیم و نوشتیم که هر چه در امر مقدس ازدواج به ملاک های دیگر غیر از ایمان بها بدهیم دست و پای خود را در انتخاب همسر ، بیشتر زنجیر کرده اید.

من با این موسسات تاکنون برخوردی نداشته ام. طبیعی است اگر ملاک معرفی افراد به یکدیگر همین باشد که ایمان افراد را بسنجند و سپس معرفی کنند راه را درست رفته اند. اما اگر بخواهند راه روان شناسان غربی را پیش بگیرند بی راهه را راه پنداشته اند و بنای اولی زندگی دو جوان را کج و سست تشکیل داده اند. من درباره همه این موسسات و بنگاه های محبت حکم نمی کنم. بیان من دو طرف داستان را شامل می شود و تشخیص مصداق با خود شماست.

شاید اگر روزی به لطف و خواست خداوند متعال ما هم به جای نوشتن ، راه رساندن را در پیش بگیریم ، ما هم مسیری شبیه به همین موسسات را طی کنیم اما به هر حال این احتمال که معرفی های دقیقی بر اساس واقعیت ها و خصوصیات ایمانی دو طرف شکل گرفته باشد کم است.

حسن این مراکز و موسسات این است که به خاطر بانک اطلاعاتی وسیعی که از جوانان جویای همسر در اختیار دارند گزینه های فراوانی برای معرفی در اختیار دارند و همین اطلاعات آنها را در شناخت افراد و سپس معرفی اشخاص کمک میکند اما نباید فراموش کنیم که تمام اطلاعات این مراکز از افراد ، بر اساس خود اظهاری و گفته خود اشخاص از خودشان است ؛ و با دید خوش بینانه فقط می توان آن اطلاعات را شنید. همیشه در چنین معرفی هایی صفحه ی مخصوص بررسی و تحقیق را در ذهنتان باز نگه دارید و به هیچ کدام از آن خود اظهاری ها اطمینان کامل نکنید.

 به نظرم اگر خانواده ها و افراد دنیا دیده و مومن هر فامیل ، دست به کار شوند نیازی به چنین موسساتی نیست ولی به هر حال دارایی خانواده ها از چنین افراد مومن و عاقلی برابر نیست. و البته بانک اطلاعاتی مادرها و خانواده ها یک بانک محدود و کوچک است.

نمونه ای که در نهاد مقام معظم رهبری در دانشگاه ها برای معرفی ازدواج داشته ایم و بنده با روند آن آشنا شده ام چنین بوده است که همه مراجعه کنندگان از دختران و پسران ، فرم اطلاعات شخصیشان را پر می کنند و سپس کارشناس محترم نهاد آن فرم ها را بررسی می کند. فرم ها با هم مقایسه می شنود و در نهایت این مساله با خانواده آقا پسر مطرح می شود. در صورت موافقت آنها در اصل داستان ، کارشناس نهاد این مساله را با خانواده دخترخانوم نیز مطرح می کند و از اینجا به بعد ، خود دو خانواده هستند که راه را ادامه می دهند!

مابقی داستان با دیگر ازدواج های جامعه فرقی ندارد و این خود افراد و خانواده هایشان هستند که باید چشمانشان را باز کنند و یک انتخاب دقیق مومنانه و بر اساس ملاک ایمان داشته باشند.

اما کلام آخر اینکه اگر جویبر در این سامانه ها ثبت نام کند به گمانم هیچ وقت به ذلفا معرفی نمی شود!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۲-۱۱ ۰ ۰ ۱۹۰

نخل ولایت ۹۸-۱۲-۱۱ ۰ ۰ ۱۹۰


🌼 به خاطر تیپ و قیافه ظاهریم کمی واسه دخترا جذابم یعنی اصلا دنبال دخترا نمی رم خودشون دنبالم میان این اصلا دروغ نمی گم به طور مثال خیلی کوتاه همین که نمایشگاه کتاب رفتم دختره شمارشو تو نایلون من انداخت ولی من پاره اش کرده ام...
من همیشه از این چیزها دوری می کردم چون به دور از اهدافه خودم می دیدم تا اینکه گرفتار یه دختری شدم که فامیل هم بودیم اولا خیلی عادی با هم صحبت می کردیم و گذشت تا اینکه فهمیدم عاشق شده اما نفهمیدم عاشق کی شده !!!خیلی داغون شدم بهش پیام دادم که دوره و بر من نیاد و از حس خودم بهش گفتم همین که اینو گفتم ناخودآگاه گریه ام گرفت!! منی که تا دیروز همه ی این چیز ها رو به مسخره می گرفتم و میگفتم این چیزا چرته الان درگیر شدم.. تا اینکه گفت من عاشق تو شدم...مات و مبهوت شدم منی که الان 600 کیلومتر ازش دور بودم و تو جاییم که دختر اطرفم پره!!
چند هفته با هم خیلی خوب بودیم من یه کادو هم واسش خریدم و فرستادم تا اینکه کلا با من سرد شد و دو هفته گذشت .داغون شدم گفتم چرا اینجوری شدی گفت من زود درگیر این چیزا شدم ( هنوز دانش آموز 
هستش)
من فک کردم با من بازی کرده یه کم تهدیدش کردم گذشت تا گفت منو ببخش درگیر درسم و تا چند روز پیش گفت گوشیم تا بعد امتحانات خاموشه... من موندم و روحیه داغون یه لحظه از ذهنم نمی ره حتی سر جلسه امتحان. حالا موندم چی کار کنم واقعا دارم به مریضی روانی تبدیل میشم

---------------------------------------------------------------------

بچه ها نوجوان می شوند. نوجوان ها جوان می شوند و جوان ها به میان سالی می رسند. میان سال ها پیر می شوند و پیرها می میرند!

 

هر مرحله ای داستان خودش را دارد اما نوجوانی و جوانی داستان و خاطرات و سپس خطرات مخصوص به خودشان را دارند. جوانی است و دردسر هایش. خوش تیپی و هزار دردسر و نایلون کتابی که شماره باران می شود!

 

نمیدانم داستان زندگی ابراهیم هادی را در کتاب "سلام بر ابراهیم" خوانده ای یا نه؟ ابراهیم از بچه های ورزشکار جنوب تهران بود و خوش هیکل ؛ با مرام بود و البته خوش تیپ!

 

روزی بعد از باشگاه و در یک گپ دوستانه دوستان ابراهیم به او خبر دادند که از قضا دوتا از دخترهای تابلوی محل ، روبروی باشگاه زاغ سیاه او را چوب می زده اند! ابراهیم ترسید. لباس های بدن نما و مد روزش را در آورد و شلوار گشاد به پا کرد. ریش بلند کرد و کلاه پنبه ای یا بقول بچه های تهران ،کلاه زرنگی سر گذاشت. از آن روز ابراهیم همان ابراهیم بود با یک قیافه جدید. قیافه و تیپی که دیگر دل دخترها را پرپر نمی کرد.

 

داستان های زندگی ابراهیم هادی را باید بخوانی تا بفهمی از چه کسی حرف می زنم.

 

 اما برایت بگویم از داستان زنان که در کتاب شریف کافی است:

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ (علیه السلام) مِنَ الْمَاءِ وَ الطِّینِ فَهِمَّةُ ابْنِ آدَمَ فِی الْمَاءِ وَ الطِّینِ وَ خَلَقَ حَوَّاءَ مِنْ آدَمَ فَهِمَّةُ النِّسَاءِ فِی الرِّجَالِ فَحَصِّنُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ. امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند آدم را از آب و خاک آفرید. پس همت پسران آدم در به دست آوردن آب و خاک است. و خداوند حوا را از جنس آدم و از آدم آفرید پس هم و همت زنان ، در به دست آوردن مردان است لذا آنان را در خانه هایشان حصار کنید!

 

در کتاب شریف وسائل الشیعه روایت کرده اند:

 

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ الْمَرْأَةَ خُلِقَتْ مِنَ الرَّجُلِ وَ إِنَّمَا هِمَّتُهَا فِی الرِّجَالِ فَاحْبِسُوا نِسَاءَکُمْ وَ إِنَّ الرَّجُلَ خُلِقَ مِنَ الْأَرْضِ فَإِنَّمَا هِمَّتُهُ فِی الْأَرْضِ : امام صادق علیه السلام فرموده اند: که خلقت و آفرینش زن از (پدرش که) مرد است (پی ریزی شده) لذا همت زن در جلب مردان است پس زنانتان را (از معشرت با مردان منع کرده) حبسشان کنید. و اما خلقت و آفرینش مرد از زمین است پس همت مرد در آبادانی زمین است.

 

زنان این گونه آفریده شده اند که همتشان فتح کردن قلب مردان باشد. طبیعتشان این گونه است. دست خودشان نیست. زن اگر در پناه تعالیم اسلام تربیت نشود همان کارهایی را می کند که زن جوان غربی روز و شبش را به آن کارها می گذراند و من مصلحت نمی بینم که کارهایشان را بنویسم. اما داستان همین جا تمام نمی شود. به زنان حیا نیز عطا شده. حیا زنان را کمک می کند که مرتکب هر جنایتی نشوند. حیا سلاح زن مومن است تا بتواند بر خلاف طبیعتش رفتار کند و وای بر زن یا دختری که کم حیا یا بی حیا شود!

 
 

در کتاب شریف کافی است که :

قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: خَلَقَ اللَّهُ الشَّهْوَةَ عَشَرَةَ أَجْزَاءٍ فَجَعَلَ تِسْعَةَ أَجْزَاءٍ فِی النِّسَاءِ وَ جُزْءاً وَاحِداً فِی الرِّجَالِ وَ لَوْ لَا مَا جَعَلَ اللَّهُ فِیهِنَّ مِنَ الْحَیَاءِ عَلَى قَدْرِ أَجْزَاءِ الشَّهْوَةِ لَکَانَ لِکُلِّ رَجُلٍ تِسْعُ نِسْوَةٍ مُتَعَلِّقَاتٍ بِهِ. امیرالمومنین امام علی بن ابی طالب فرمودند: خداوند شهوت را ده جزء آفرید که نه جزء آن را در زنان قرار داده و فقط یک جزئش را در مردان نهاد. و اگر خداوند در وجود زنان از حیاء به میزان شهوت زنان قرار نداده بود هر آینه برای هر مردی نه زن بود که آنان خود را به او متعلق میدانستند!

 

خدا را شکر که زنان در ابتدای آفرینش و خلقتشان به میزان شهوتشان حیا دارند و این از زیبایی های آفرینش و حکمت الاهی است اما اگر پرده حیا با گناه و آلودگی کنار رود آنگاه فقط شهوت و زنی بی حیا می ماند و هم خودش و هم دیگر زنان و هم جامعه و هم مردان و سپس کل آسمان و زمین ، به فساد کشیده می شوند.

 

ابراهیم هادی با بلند کردن ریش و پوشیدن لباس گشاد و غیر جذاب خودش را نجات داد و به من و شما آموخت که اگر در آخرالزمان ته کاسه ای ایمان دارید آن را به هر حیله ای حفظ کنید که در غیر این صورت زنان ایمانتان را به باد خواهند داد. حالا که خداوند به تو رحم کرده و گوشی عروسک شیطان در خاموشی است و به لطف حیای باقی مانده ، خداوند دست او و تو را گرفته است پروردگار مهربان عالم  را با تمام وجود شکر کن. شاید شیر پاک مادر و روزی و نان حلال پدر به دادت رسیده است.

 

از امروز خطر بیخ گوش شماست. هر جور میتوانی ایمانت را حفظ کن و جواب پیامک های شیطان را نده که هر پیامک تیری از تیرهای شیطان است. این روایات را برایت نوشتم تا بدانی با چه موجود خطرناکی طرف هستی! ندانسته و نشناخته نمی توان به جنگ آنها رفت. ففروا الی الله: به سمت خداوند فرار کن که فقط خداوند منجی و نجات دهنده است.

 

حکایت شیرین : حدود ده سال پیش در تابستانی گرم به روستای احمدآباد از توابع شهرستان دماوند رفتم و به محضر علامه ذوالفنون و مفسر قرآن کریم حضرت آیت الله جوادی آملی رسیدم. لحظاتی قبل از اذان ظهر بود و من پشت درب منزلشان ایستاده بودم تا ایشان جهت اقامه نماز در مسجد از منزل خارج شوند. به محض تشریف فرمایی معظم له فرصت را مغتنم دانستم و بعد از سلام و احوال پرسی از حضرتشان این سوال را پرسیدم که: می دانم مثال های قرآن کریم دقیق و حساب شده است. قرآن کریم برای مردان یوسف و برای زنان مریم را مثال زده است. در هنگامه خطر یوسف فرار کرد اما مریم در جایش ایستاد و با فرشته وحی که چون مردی بر او متمثل شده بود حرف زد. تکلیف ما چیست اگر امتحان شویم؟ فرار یا قرار؟

 

علامه جوادی آملی بعد از کمی تامل در جوابم به آرامی جملاتی فرمودند که به مضمون شبیه این بود: هم یوسف پیامبر و هم مریم عزراء هر دو به خدا پناه بردند. یوسف طبق نقل قرآن گفت: قال معاذ الله. مریم نیز طبق نقل قرآن گفت: قالت انی اعوذ بالرحمن منک. هر دو به خدا پناه بردند. جز خدا پناهی نیست. فقط به خداوند متعال پناه ببرید!

 

می دانم که خداوند مردان و پسران را تشنه وجود دختران آفریده و این عطش و بی تابی در دلت آیتی از نشانه های خداوند است. خداوند این میل را به مردان داده تا به هر حال زمانی سر به راه شوند و تن به زندگی مشترک و زحمات آن بدهند اما تا آرام نشوی و عقلت بر مملکت وجودت حاکم نشود نمی توانی برای آینده ات تصمیم خوب و روشنی بگیری.

 

بهترین اقدام در این زمان اما پس از مشورت کامل و اندیشه در جوانب امر، ازدواج با بهترین گزینه مناسب شماست. اما در شرایط دانشجویی باید کمی صبور باشید تا در زمان مناسب خودش قدم پیش بگذارید. از این جور اتفاقات تقریبا برای همه پسرها در دوران تحصیل در دانشگاه پیش می آید و امتحان می شوند اما مهم این است که عاقل باشند و وارد این حاشیه ها نشوند. بسیار دیده ام دانشجویان تیزهوشی و رتبه زیر هزار که بعد از دو ترم تحصیل سیر نزولی تحصیلیشان آغاز شده و بعد از شش ترم تحصیل ، مشروطی یا معدل بسیار پایین را تجربه کرده اند ؛ فقط به صرف عشق و عاشقی ناخواسته که البته به از دست دادن آینده و موقعیت شغلی و کاری و اجتماعی هم منجر شده است.

 

دست به دعا بلند کرده و برایت آرزو میکنم که آرامشت را دوباره به دست آوری تا در ظهر عاشورای امتحانت ، تیر باران جنود شیطان ، مشک وجودت را از آب ایمان خالی نکند. تمام تلاشت را بکن تا آب زلال ایمان را به خیمه ظهور برسانی.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۲-۰۷ ۰ ۰ ۲۱۰

نخل ولایت ۹۸-۱۲-۰۷ ۰ ۰ ۲۱۰


🌼 من با ازدواج موقت اصلا موافق نیستم! یعنی که چی؟ مرد تمام لذت هاشو به اسم ازدواج موقت و شناخت ببره آخرش دختره بیچاره رو ول کنه و بره؟!  نمیدونم این صیغه دیگه چیه؟ نظرتون درباره ی ازدواج موقت چیه؟

------------------------------------------------------------

1- آیا شما تعجب نمی کنید اگر کسی از شما بپرسد: نظرتون درباره ی نماز صبح چیه ؟
 

موافقت و مخالفت بنده و امثال بنده درباره یک حلال دین خداوند و در حلال بودن آن تاثیری ندارد چون دین خداوند به دل امثال من و شما نیست. ما باید همیشه وظیفه مان را بپرسیم و نگران این باشیم که باحلال یا حرام خداوند مخالفت نکرده باشیم.

 

2- احکام دین اسلام به پنج دسته کلی تقسیم می شوند: واجب و حرام و مستحب و مکروه و مباح. برخی از احکام برای همگان واجب واجب هستند و همه باید آن را به جا آورند مانند نماز صبح اما دسته ای دیگر به گونه ای هستند که مکلف می تواند آنها را انجام ندهد و الزامی در عمل به آنها نیست.

 

3- ازدواج نیز این گونه است که در شرایط مختلف احکام متفاوتی دارد. گاهی ازدواج کردن واجب است و گاهی مستحب و گاهی مکروه و گاهی حرام است.

 

ازدواج زمان دار حالات مختلفی دارد که هر یک دارای حکم و شرایط خاصی است و نمی توان بدون مشخص کردن نوع خاصی از آن و احوالش به اظهار نظر درباره عنوان کلی آن پرداخت ؛ کما اینکه عنوان کلی و بدون قید ازدواج دائم نیز همین گونه است.

 

4- یکی از حالات ازدواج زمان دار در فرهنگ ما ایرانیان ، ازدواج زمان دار برای شناخت پیدا کردن هر یک از زوجین از دیگری ، در ایام قبل از انشاء عقد ازدواج دائم است. البته این نوع از ازدواج در همه مناطق مختلف فلات ایران مرسوم نیست و بسیاری مطابق فرهنگشان آن را بد و ناپسند میدانند اما به هر حال در مناطقی مرسوم است و اجرا می شود.

 

5- بسیار دیده ام که بعد از چند جلسه خواستگاری و رفت و آمدهای مکرر و پیشرفت پرونده ازدواج دوجوان در دو خانواده ، آنها با در نظر گرفتن مصالح بالاتری دو جوان را به هم محرم می کنند تا آنها بتوانند به یکدیگر نگاه محرمانه بکنند و با رعایت مسائل شرعی و کنترل هایی مدتی را به صورت شرعی و حلال با هم بگذرانند و رفت و آمد کنند تا به شناخت بهتر و دقیق تری از هم برسند و در صورت ادامه یافتن وضعیت سفید و بعد از چند ماه به محضرخانه رفته و عقد رسمی و قانونی را ثبت میکنند.

 

6- از فوائد این گونه محرمیت زمان دار قبل از انشای عقد دائم این است که اگر به هر دلیل زوجین متوجه شدند که شانیت و تناسب لازم جهت زندگی مشترک را ندارد ، قبل از شروع زندگی مشترک و قبل از افتادن در یک مسیر بی بازگشت ، با گرفتن یک تصمیم عاقلانه ، با صلح و صفا متارکه میکنند و برای طرف دیگرشان آرزوی روزهایی خوب و خوش می کنند و البته از خداوند برای او همسری بهتر از خودشان را تمنا می کنند.

 

7- زوجین با نظارت خانواده ها در این ایام چون قصد پیدا کردن شناخت از طرف دیگرشان را دارند و البته چون متشرع و مقید به احکام دین الاهی هستند عقد ازدواج زمان دار را اجرا می کنند چون برای هم کلام شدن یا دقت بیشتر در رفتار دیگری ، و برای دور ماندن از گناه چشم باید محرم بشوند. از طرفی نداشتن شناخت از رفتار و عقاید دیگری آنها را از انشای عقد دائم می ترساند. در چنین شرایطی بهترین عاملی که میتواند ایمان هر دو را حفظ کند و هم کلامی و نگاه به چهره برایشان حلال باشد همین ازدواج زمان دار است.

 

8- بسیار زوج هایی را دیده ام که بعد از چند ماه متوجه شده اند که انتخاب مناسبی برای ازدواجشان نکرده اند. شما هم دیده اید؟ به نظر شما راه چاره چیست؟ راه چاره نگاه حرام دو جوان و هم کلامی چند ماهه آنان است؟ راه چاره انشای عقد دائم است؟

 

9- اگر ما کمی دقت بکنیم و حساب شده عمل بکنیم ازدواج زمان دار بهترین کنترل دو خانواده بر جوانان است تا آنها ظرف چند ماه و در برخوردهایی حلال و شرعی و البته تحت نظارت خانواده ها از رفتارهای دیگری و سطح ایمانش مطلع شوند. چون در دو طرف این نظریه ، دو طرف افراط و تفریط قرار دارند: گاهی ما راضی هستیم که دختر ما با پسری نامحرم هم کلام شود و به صرف اینکه نامزد هستند بدون محرمیت و بدون کنترل خانواده ها بیرون بروند و گاهی بدون شناخت مناسب و تحقیق و شناخت از سطح ایمان ، آنها را با عجله به عقد دائم هم در می آوریم!

 

10- نظارت دو خانواده بر رفتارهای جوان شان بهترین فیلتر است تا سوء استفاده و ناراحتی های بعدی به وجود نیاید اما اگر با انصاف به این جریان بنگریم برای دوری از افراط و تفریط ، این مدل بهترین ساز و کار برای شناخت بهتر جوانان در فضایی کنترل شده و شرعی است.

 

متاسفانه سابقه ازدواج زمان دار و خطاهای برخی در ذهن بسیاری از مردم کشور تصوری کاریکاتوری از این حکم به جا گذاشته است که رفتارهای دقیق ما از اسلام می تواند آن را اصلاح کند.

 

11- نکته دیگر اینکه گاهی خوب است ایمان خود را با همین ظرافت های شرعی محک بزنید. باید بدانیم مخالفت جدی با حلال و حرام دین گاهی انسان را تا مرز کفر می برد و گاهی شخص را از دایره مومنان به اسلام ، بیرون می اندازد. مخالفت و انکارجدی با ضروریات دین نظیر نماز و روزه و حجاب از اسباب ارتداد است. ایمان خودتان را تقویت کنید و نگذارید شیطان شما را به مخالفت با یکی از احکام دین وادار کند. شیطان نیز با آن همه عبادت فقط به خاطر مخالفت با یک حکم خداوند از کافران شد. مومن کسی است که به همه آنچه خداوند برای هدایت انسان ها نازل کرده است باور قلبی داشته باشد و اگر کسی حتی یک حکم ضروری اسلام را انکار کند از دایره اسلام که همان تسلیم خداوند بودن است بیرون است. قرآن کریم درباره ابلیس که فقط یک حکم خداوند را منکر شد گفت: ابی و استکبر و کان من الکافرین.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۲-۰۳ ۰ ۰ ۱۶۹

نخل ولایت ۹۸-۱۲-۰۳ ۰ ۰ ۱۶۹


❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری