تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


۸ مطلب در آذر ۱۳۹۸ ثبت شده است
🌼 اینکه میفرمایید خداوند برای هر کسی جفتی آفریده پس چه جوری میشه که بعضی ها تا آخر عمرشان مجرد و تنها زندگی میکنند؟ میشه در مورد جبر و اختیار و قسمت در ازدواج نیز صحبت بفرمایید ؟ چه چیزهایی دست خودمونه وچه چیزهایی امر پروردگار متعال؟ 

-------------------------------------------------------------------------------------

1- اگر به یک گرسنه گفته شود که خداوند برای تو غذا خلق کرده است معنایش چیست؟

به نظرم باید به این معنی باشد که خداوند حکیم برای هر دهانی دندان آفریده و برای سیر شدن انسان ها گندم رویانده است. اما گندم را در هیچ جای زمین آرد شده پیدا نمی کنید. انسان باید گندم را بکارد و درو کند سپس آرد کند بعد خمیر کند در نهایت نان کند! آیا خداوند برای او غذا نیافریده؟ چرا آفریده اما آفرینش خداوند باید در دست نانوا یا مادر مهربان پخته شود و به سر سفره آید.

2- خداوند برای همه همسر آفریده است چون انسان را زوج آفریده و برای هر مردی و به ازای هر یک از آنان ، زنانی خلق کرده است. اما انتخاب با خود انسان هاست ؛ هم زنان و هم مردان آنان چون هر دو در امر ازدواج اختیار و آزادی دارند.

3- علم خداوند هم قبل از خلقت و هم حین خلقت و هم بعد خلقت از اعتقادات مسلمانان است و الا خداوند به مخلوقات خودش عالم نمی بود و این عالم نبودن نقص است و خداوند از هر گونه نقص مبراست. اما سوال این است که آیا علم خداوند از ما و مابقی انسان ها ، رفع تکلیف می کند؟ آیا ما باید منتظر بمانیم که شوهری یا همسری از آسمان برایمان فرستاده شود؟ مسلما این گونه نیست!

4- انسان موجودی مختار است. اگر باور ندارید همین الان انگشت اشاره دست راستتان را داخل در سوراخ سمت چپی بینی مبارکتان کنید! شما مختار و دارای اختیار هستید!

5- ما انسان ها به واسطه علم حضوری خطاناپذیر میدانیم که اختیار داریم و از طرف دیگر میدانیم که خداوند عالم مطلق است پس راه جمع این دو این است که در عین علم و دانایی خداوند به احوال مخلوقات ،اختیار انسان پابرجاست و مجبور نمیشود. نباید به صرف علم خدا از اختیار انسان دست برداشت و البته نباید به صرف اختیار انسان از علم خداوندی منصرف شد. دقت کنید!

6- جبر در عوالم هستی به صورت قوانین علمی یافته و کشف شده است چرا که حاصل ضرب دو در دو جبرا و ضرورتا عدد چهار میشود. این جبر به این معنی است که نتیجه نمیتواند عدد دیگری جز چهار باشد و یک طرف تساوی به ضرورت یا جبر ریاضی با طرف دیگر معادله برابر است.

7- انسان با اراده ای که دارد میتواند تصمیمات خود را عملی کند به طور مثال میتواند حتی خودش را حلق آویز کند و البته کسی که از گلو آویزان شود به علت شکستگی نخاع یا خفگی جبرا کشته خواهد شد.

8- ازدواج یک امر قراردادی بین انسان هاست تا نسل بشر به والدین معین برسد و همگان ، والدین خود را بشناسند و پدر و مادرها ، فرزندان خود را با مهر و عطوفت تربیت کنند. این امر قرار دادی و اعتباری در قانون اسلام مورد دستور و امر قرار گرفته تا کسی به صرف آخرت گرایی و عبادت و یا به صرف دنیا گرایی و تنبلی از آن صرف نظر نکند.

9- ممکن است که مرد یا زنی به ازدواج علاقه نداشته باشد و تا پایان عمر خود را از تشکیل خانواده محروم کند اما نمیتوان این خواسته را به خداوند مستند کند چرا که خداوند به چنین کاری دستور داده است و محال است که خداوند از یک طرف انسانی را به انجام کاری دستور دهد ولی از طرف دیگر به آن انسان توانایی انجام چنین کاری را نداده باشد و یا میل و علاقه ای در او قرار نداده باشد و چونان دست و پا بسته ای از او بخواهد که در مسابقه شنا شرکت کند!

10- با دقت و آرامش این آیات را بخوانید:

خداوند عالم الله است همو که رحمان است و مهربانی اش فراگیر : بسم الله الرحمن الرحیم

سوره الرحمن را با ذکر نام رحمت گستر او آغاز میکند: الرحمن

اول از همه جعل قانون میکند لذا فرستادن اسلام و کتاب اسلام به دست خدای رحمان ستعلم القرآن

سپس بر اساس قانون اسلام میفرماید: آفرینش انسان با تمام توانایی هایش کار خدای رحمان ست: خلق الانسان

قرار دادن میل به جنس مخالف در درون مرد و زن کار خداست: و جعل بینکم موده و رحمه

قرار دادن میل به داشتن فرزند و ادامه نسل در قلب انسان کار خداست: هب لی من لدنک ولیا یرثنی و یرث من ال یقعوب و اجعله رب رضیا

وظیفه انسان فقط این است که بر طبق قانون اسلام و هدایت های انبیا همسری با ایمان برای خودش دست و پا کند: وانکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم 

اما شیطان به صد دلیل او را از این کار منصرف میکند:

گاهی به بهانه فقر: الشیطان یعدکم الفقر

ولی خداوند در طرف مقابل میفرماید: و ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله

و گاهی به بهانه تنبلی و گاهی به بهانه کثرت طلبی و بد دانستن محدودشدن در یک زن یا شوهر!: و اذ قلتم یا موسی لن نصبر علی طعام واحد

11- آنچه خداوند باید می کرد انجام داده است. این ما هستیم که حلال او را حرام میکنیم و به سنت پیامبرش رضایت نمی دهیم چرا که بیشتر از آنکه بنده خدا باشیم عبد شیطان شده ایم.

12- ازدواج ساده و بدون تجملات و البته بر اساس ایمان همان نسخه نجات بخشی است که با عمل کردن به آن خواهیم دانست که خداوند بر اساس جبر و قضا کسی را مجبور به تجرد یا رهبانیت نکرده است بلکه او خواسته تا انسان ها از نعمت همسر با ایمان بهره ببرند و در این میان آفرینش ادامه یابد.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۹-۲۹ ۰ ۰ ۱۸۵

نخل ولایت ۹۸-۹-۲۹ ۰ ۰ ۱۸۵


🌼  یه مورد بهم معرفی شده ولی یه مشکل بزرگ یا به عبارتی یه نقطه ی سیاه داره اونم این که این آقا یک بار طعم زندگی مشترک رو چشیدند. من متولد 69 هستم وایشون 62. بماند که چقدر همه ازشون تعریف می کنند و از خانوادشون هم همین طور. ولی دلم اصلا راضی نمیشه کسی که یه بار زندگی رو تجربه کرده با من باشه.تازه ممکنه تو زندگی با اون فرد مقایسه بشم. از طرفی این آقا چیزایی که لازمه ی ازدواج هست رو داره. و جالب اینجاست که پس از جویا شدن علت ازدواج میگن به خاطر بی حجابی زن اولش بوده. ولی خب مگه این آقا از اول با همسرشون نگفته بودند!! یا مگه همسرشون رو ندیده بودند!! ولی من واقعا به این چیز معتقدم که خب اگه ایشون میتونست زن نگه داره با همسر اولش می ماند. چرا زندگیشو بهم زد!! از طرفی خواهر آقا پسر میگن که برادرم دلیل اصلی رو نمیگه و ما هم هنوز نمیدونیم برای چی از همسرشون جدا شدن!!

حالا من نمیدونم چی کار کنم؟

--------------------------------------------------------------------------------------

اگر ملاک اصلی و یگانه ازدواج ایمان باشد که هست،ازدواج قبلی خواستگار شما نمیتواند با بودن ایمان ، عاملی برای جواب منفی دادن و رد کردن خواستگار باشد. علاوه بر اینکه نکات مثبت فراوانی در متن شما درباره شخصیت ایشان دیده میشود که مهمترین آن از نظر بنده صداقتشان در بیان شکست گذشته است حتی اگر عامل شکست خودشان نبوده باشند.

 

در جامعه ما و در شهرهای بزرگ از هر سه ازدواج یکی به شکست منجر میشود. من از شما میپرسم که آیا هر کدام از دختر و پسر بعد از شکست اولشان حق ادامه زندگی و تشکیل خانواده ندارند؟ این اتفاق هم از طرف دختر و هم از طرف پسر قابل مطرح شدن است. به هر حال جامعه ما باید خود را برای ازدواج هایی از این دست آماده کند. و چه بسیار ازدواج هایی که در آینده نزدیک با چنین شرایطی و به صورت طبیعی شکل بگیرند.

 

حال اگر خواستگاری برای کسی آمد که نقطه سیاه پرونده او شکست او در زندگی سابقش است اما ایمانش را ستایش میکنند که خود دلیل بر این است که مقصر اصلی به طلاق کشیده شدن ازدواج او نبوده است آیا ما میتوانیم به این راحتی او از او دست شسته و را از دست بدهیم ؟ فراموش نکنیم که در میان انسان ها نمره بیست یا نداریم و یا نمره ای بسیار کمیاب است.

 

بسیار اتفاق می افتد که افراد ضعیف الایمان برای از دست ندادن خواستگاری که شرایط خوبی دارد ، در جلسه خواستگاری تمام شرایط و خواسته های خانواده او را می پذیرند تا ازدواج سر بگیرد اما بعد از تشکیل زندگی جدید ، حقیقت و باطن خود را ظاهر میکنند که به طور مثال میتوان به عدم اعتقاد دختر به حجاب اشاره کرد.

 

هفته گذشته مشاوره ای داشتم که دختر در جواب مادر پسر ، حرف های بی ربطی زده بود. به طور مثال چادر را حجاب خود معرفی نکرده بود اما بعد از دیدن پسر و شناختن او و خانواده اش و موقعیت اجتماعی و اقتصادی آنها ، خود را علاقه مند حجاب و دیانت معرفی میکند و صد و هشتاد درجه تغییر میکند! آن هم ظرف مدت کمتر از نیم ساعت!

 

بسیار اتفاق میافتد که دختر به خاطر فضای خانه پدر یک نوع خاص از پوشش را استفاده میکند اما اعتقادی به آن ندارد و منتظر فرصت است که حجاب مورد علاقه خودش را در فضای آزاد بعد از ازدواج بر تن کند. مثالش هم در طرف چادر و هم در بی حجابی فراوان است. پس نمیتوان گفت که ، مگر پسر حجاب همسرش را قبل از انتخاب او به همسری ندیده است؟ در اطرافیان همه ما و در گنجینه خاطراتمان چه بسا افرادی از دوست و آشنا یافت بشوند که بعد از ازدواج و در اثر تغییر فضای خانواده و آزادی بیشتر ، چادر به سر کرده اند و یا بی حجاب شده اند.

 

در ازدواج  طلبه ها بسیار اتفاق میافتد که دختر و خانواده اش با معمم شدن او در جلسه خواستگاری مخالفت نمیکنند بلکه حتی خود را علاقه مند به روحانیت نشان میدهند اما بعد از سر گرفتن ازدواج به زیر حرف خود میزنند و طلبه را به خیال خودشان در کار انجام شده قرار میدهند و او را مجبور میکنند که لباس مقدس روحانیت را بر تن نکند. بسیاری از طلبه هایی که لباس روحانیت بر تن نمیکنند گرفتار چنین همسرانی هستند و خودم در میان دوستان شاهد طلاق هایی بوده ام که طلبه ی علاقه مند به خدمت به اسلام و تلبس به عبا و عمامه ، این بد اخلاقی همسر و خانواده همسرش را با جداشدن از همسر بی وفا و بد اخلاقش جبران کرده است. 

در مورد مقایسه خوب است بدانیم که : کسی که از یک کالا دو مدلش را دیده باشد ، مقایسه کردن یک امر طبیعی است. اما به نظرم امر ناشایست اینجاست که تفاوت های هر کدام و البته برتری های یکی بر دیگری عرضه شود. به نظرم این ، مهارت یک زن در شوهرداری است که بتواند دل همسر را از محبت خود سرشار کند و جایی برای مقایسه او با دیگران باقی نگذارد.

 

گاهی یکی از دو طرف دارای عیبی هستند که آن عیب بعد از تشکیل خانواده بر دیگری ظاهر میشود و به هر دلیل بنیان خانواده از هم می پاشد اما طرف متضرر، به دلیل رعایت مسائل اخلاقی یا دلیل دیگر نمیخواهد همه اطرافیان از داستان او و همسرش مطلع شوند و به خاطر حفظ آبروی آن خانواده ، داستان را از همه حتی نزدیکان خود مخفی میکنند. در چنین فرضی مناسب است که از خواستگارتان بخواهید اصل داستان را برای شخص شما توضیح بدهند تا خیالتان از این داستان راحت شود.

 

اما در مورد زن نگهداری مردان و ترس از این که ممکن است چنین اتفاقی برای همسر دوم آن مرد هم پیش بیاید ، بهترین راه همانا اطلاع از علت دقیق طلاق و پاشیده شدن بنیان خانواده قبلی است. چه بسا که علت از هم گسیختگی خانواده ، مرد نبوده باشد. اما اگر روشن شد که علت طلاقمرد بوده میتوان با مشاوره به درمان او پرداخت و در صورت ناامیدی از درمانش باید شما از آن مرد برای ازدواج ناامید شوید.


نخل ولایت ۹۸-۹-۲۵ ۰ ۰ ۱۳۳

نخل ولایت ۹۸-۹-۲۵ ۰ ۰ ۱۳۳


🌼 واقعیت اینه که حداقل من حوصله ندارم خانواده ی همسر آیندم انسانهایی باشند که تقابل عقیدتی باهاشون داشته باشم و دنبال خانواده ای هستم که کمترین اصطکاک عقیدتی رو هم با دخترشون و هم با خودشون داشته باشم. در مورد نسبتهای نسبی که نمیشه کاریش کرد (کما اینکه همین امشب یه درگیری حسابی با یکیشون در دفاع از انقلاب و حضرت آقا داشتم) ولی در مورد فامیل سببی که خودم قراره با توکل بر خدا انتخاب کنم، انصافن نمی تونم یک چنین خانواده ای رو تحمل کنم.
دختری هم کفو که خانواده اش هم هم کفو خانواده من باشند، مطلوب منه نه دختری که خودش خوبه و خانوادش ضدانقلاب و لاابالی و ...
خدا یه دختر خانواده دار و خوب با خانواده انقلابی نصیب من و دوستان بزرگوار بهتر از من بکنه

------------------------------------------------------------------------------------------

انسان کمال گراست و به همه خوبی ها علاقه دارد و در پی کسب آنهاست. مسلما اگر از خود شما به صورت درختی در یک پرسش نامه ، داشتن یا نداشتن همه کمالات در همسر آینده شما را سوال کنند شما همه کمالات را طالب خواهید بود. البته ممکن است صفتی از نظر شما کمال نباشد که در نظر همگان کمال مطلوب است و شما آن کمال را نخواهید اما به هر حال کمال را می طلبید.

تمام کلام من این است که با دخیل کردن حتی یک ویژگی ولو ناچیز در دختر یا خانواده او حق انتخاب شما به اندازه همان یک ویژگی و گستره شمول آن کاهش می یابد. تمثیل قرآنی ساده اش داستان گاو بنی اسرائیل میشود و پیروان موسی که ناچار میشوند از میان آن همه گاو به خریدن آن گاو خاص و با آن قیمت کذایی دست بزنند. آنها میتوانستند اولین گاو را ذبح کنند اما با دخیل کردن ویژگی هایی که در اصل داستان تاثیر نداشت گره های محکمی بر ریسمانی زدند که گلوی خودشان را میفشرد.

به نظر شما چند درصد دختران عالم مسلمان و مومن به کلیات قرآن و اسلام هستند؟

از میان دختران مسلمانان چند درصدشان شیعه هستند؟

از میان آنان چند درصدشان ایرانی هستند؟

چند درصد افراد باقی مانده با زبان محلی شما صحبت میکنند؟

چند درصدشان دانشگاه رفته اند و مدرکی در حد شما یا نزدیک به شما دارند؟

چند درصدشان با انقلاب موافقند؟

چند درصدشان مفهوم ولایت فقیه را میفهمند و به آن اعتقاد دارند؟

و از میان معتقدان به ولایت فقیه چند نفرشان به ولی فقیه حاضر علاقه دارند؟

چند درصد افراد باقی مانده در حد شما بینش سیاسی دارند؟

چند درصدشان تاکنون موسیقی حرام گوش نداده اند؟

چند درصد تقلید میکنند؟ و مرجع تقلیدشان همان کسی است که شما از او تقلید میکنید؟

چند درصد از افراد باقی مانده زیبایی مورد نظر شما را دارند؟

چند درصدشان خانواده ای دارند که در میان کل خانواده کسی که مخالف اعتقادات سیاسی شما باشد یافت نشود؟

به نظرم شما قطعا مجرد خواهید ماند چون دختر مورد نظر شما در کره خاکی یافت نمیشود!!

قبول ندارید؟

با همین ملاکی که شما قرار داده اید شما به جای ازدواج با یک فرد و مصاحبه با او باید حداقل با پنجاه نفر از نزدیکان او که همه برادر و خواهر و خاله و عمه و نزدیکان آنها هستند مصاحبه کنید چرا که شاید همان فرد نخاله در یک جلسه مهمانی با شما بر سر یک مساله سیاسی جر و بحث کند و شما حال و حوصله چنین فردی را نخواهید داشت و در نتیجه آن دختر، دختر رویایی شما نخواهد بود چون شوهر خاله اش یک توده ای کمونیست مسلک سیبیلو است!

تمام حرفم همین است که با دخیل کردن هر یک از این ویژگی ها دایره انتخاب خودتان را تنگ و تنگ تر میکنید و در نهایت هم به شخصی که تمام ویژگی های مورد نظر شما را داشته باشد نمی رسید.

من حتی معتقدم که جز ایمان هیچ کدام از قیود بالا هم ملاک انتخاب همسر نیست حتی فهم نظریه سیاسی اسلام و نظریه ولایت فقیه!

لازم نیست که همسر من مفهوم ولایت فقیه را درک کند و مثل من بینش سیاسی داشته باشد. لازم نیست که همسر من به زبان محلی من صحبت کند. لازم نیست که همسر من حتی ایرانی باشد.

مرد مومن باید بتواند با هر دختری که به اسلام مومن باشد زندگی کند. بنده خودم فقط یک خواستگاری رفتم و هیچ کدام از این ملاک ها برایم مطرح نبود. در کمتر از چهل و هشت ساعت و با دوجلسه ی نیم ساعته و یک گفت و گوی ساده و کلی همسرم را انتخاب کردم. به همین سادگی. این راه را رفته ام و با همین دید باز هشت سال است که زندگی مشترکم را ادامه داده ام. من از آسمان که به زمین نیامده ام تا شما بگویید شما با ما فرق دارید!

معیارم ایمان بود!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۹-۲۱ ۰ ۰ ۱۰۹

نخل ولایت ۹۸-۹-۲۱ ۰ ۰ ۱۰۹


🌼 سفر راهیان همه چیز رو برای حداقل بنده عوض کرد، خیلی چیزهایی که یه زمانی برام ملاک بود،خیلی چیزهایی که یه زمانی برام با ارزش بود، همه ی چیزهایی که رنگ دنیایی بودن میداد برامون بی ارزش شد و رنگ باخت.
خداروشکر تا حدودی تونستم حال اون موقع رو حفظ کنم، ولی خب گاهی اوقات انسان وسوسه میشه و درگیر چیزهای دنیوی میشه،حالا خواسته یا ناخواسته، چی کار کنیم که زندگیمون از این لغزش های کوچیک دنیوی هم پاک بشه؟فکر می کنم هرچقدر که از این زندگی دنیوی دورتر بشیم و ملاکمون همون ایمانه خالص باشه،به این سبک زندگی قشنگی که برامون تصویر می کنید نزدیک تر میشیم و ازدواج آسون تر و زندگی بعد از ازدواج هم به مراتب پایدارتر خواهد بود.درسته؟
حالا برای کندن از این دنیا باید چی کارها کرد؟ چه برنامه هایی باید داشت؟ برای حفظ اون حال باید چه برنامه هایی داشت؟

-----------------------------------------------------------------------

سلام بر راهیان نور هر آن کسی که دنباله رو نور است و دلش برای نورانی شدن می تپد. خاطره آن سفر نورانی خصوصا شلمچه اش و نورانیت آن ، برای من و به نظرم برای شما و همه همسفران محترم تا پایان عمر باقی و جاوید خواهد ماند ان شاالله.

درست است! موافقم !

کندن از این دنیا یک تعبیر دو لبه است. نباید از دنیا تارک شد و به زندگی و فلسفه کلبی رو آورد بلکه باید دنیا را ساخت و از آن با دیده رعنا و نظر بلند عبور کرد. شهدا از دنیا دل کندند اما دل کندنی زیبا و همراه با اوج محبت به همسر و فرزندانشان. همگی عکس فرزندانشان را داخل جیب پیراهنشان به همراه داشتند و به خانواده خودشان عشق می ورزیدند اما محبت به خداوند و فرامین او و فتوای مرجع تقلیدشان امام روح الله را از همسر زیبا و فرزند بازی شان ،  دوست داشتنی تر میدانستند.

با یک برنامه دقیق و منظم باید یک سری کتاب را مطالعه کنید و جمله جمله آن کتاب ها را سر لوحه زندگی خودتون قرار بدید:

 

قدم اول:

انتشارات روایت فتح سه سری کتاب چاپ کرده به نام های:

مجموعه پنج جلدی آسمان ؛

مجموعه بیست جلدی نیمه پنهان ماه

و مجموعه پنج جلدی اینک شوکران

که خاطرات همسران محترم و بزرگوار شهداست از زندگی پاک و آسمانی اما کوتاه آنها با شوهرانشان در دوران دفاع مقدس. در اولین فرصت همه این کتاب ها را بخرید و بخوانید. حجم این کتاب ها بسیار کم است و در قطع پالتویی هستند به نظرم هر روز یک جلد آن تمام میشود.

 

قدم دوم:

کتاب مطلع عشق که خلاصه بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران است در جلسات عقد برای زوج های جوان که به نظرم قانون اساسی زوج های جوان است در سال های ابتدایی زندگی که انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی آن را چاپ و منتشر کرده است. حتما بخرید و در صفحه اولش بنویسید: قانون اساسی زوج های جوان انقلابی!

 

قدم سوم:

باید تقلیدتان را بازیافت کنید و زندگی را بر اساس رساله عملیه که مورد رضایت امام معصوم عصر و پیامبر مکرم اسلام است ، منطبق کنید. حتما رساله امام امت خمینی کبیر را تهیه کنید و بخوانید و سپس احکام روزانه و مبتلا به را از رساله اجوبه الاستفتائات اثر رهبر معظم انقلاب بخوانید و عمل کنید.

سپس سعی کنید یک سری اقدامات سلوکی وعملی در طی هفته و در کنار مطالعه داشته باشید:

رفتن به مزار شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و خصوصا شهدای گمنام که در سراسر تهران و دیگر شهرها مهمان مردم ما شده اند.

یک برنامه ورزشی منظم در برنامه خودتان بگنجانید که طبق دستور مقام عظمای ولایت کوه پیمایی یا کوه نوردی نمونه خوبی از ورزش هاست که به تعبیر حضرت آقا: همیشه کوه نوردی ورزش مورد علاقه مردان بزرگ تاریخ بوده است.

مسلما راه به همین جا ختم نمیشود:

کنار گذاشتن دوستان ناباب گذشته و دوستی با راهیان و سالکان نور و کتاب خوانی گروهی با ایشان و کوه نوردی گروهی و دوستی های مومنانه از بهترین روزی های آسمانی برای شما و همه راهیان نور است.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۹-۱۷ ۰ ۰ ۱۴۷

نخل ولایت ۹۸-۹-۱۷ ۰ ۰ ۱۴۷


🌼 ایمان فقط کافی نیست چرا که: 

اولا ایمان مقول به تشکیک است و چه بسیار مومنانی که با هم در زندگی زناشویی سازش نداشته و سرانجام کار به طلاق کشیده شده. 

ثانیا روایات دیگر چی؟ درباه خانوادهاش!جمالش!اخلاقش!و... و ثالثا چطور دستور پیامبر در یک شرایط خاص زمانی و مکانی را از داستان الغا کرده و از آن یک قاعده استنباط می کنید؟ انسان یک موجود پیچیده ای است نگاه بسیط بدان موجب مشکلاتی می شود

 رابعا جواب شما تنها جواب معنوی است لذا بد نیست به دنبال جوابهای ظاهری و مادی هم باشیم چرا که در یک جهان مادی به سر می بریم!

------------------------------------------------------------

1- درست میفرمایید! ایمان فقط کافی نیست اما ایمان در تعریف ما صرف اعتقادات بی روح و البته نپوشیدن لباس عمل صالح و اخلاق بر پیکر تدین نیست. در جهان اسلام کسانی بوده اند (مرجئه) که صرفا بر ایمان بدون عمل صالح تاکید میکرده اند که اهل بیت ما را از نزدیک شدن به آنان و افکار خطرناکشان نهی کرده اند اما کلام این نیست بلکه کلام ما تاکید بر ایمان است به عنوان اصل . این اصل حتما با فرعی به عنوان عمل صالح همراه است و لذا عمل صالح ، نشانه و ملاک تشخیص ایمان است. البته بار ها گفتهایم که عمل صالح نیز تنها و تنها در عمل به رساله عملیه مراجع عظام تقلید است. ایمان مثل نور است. ایمان یک امر تشکیک پذیر است.امری تشکیک پذیر است که دارای شدت و ضعف است از همان جهت که دو امر شبیه هم هستند از همان جهت با هم اختلاف داشته باشند. مانند دو لامپ صد وات و دویست وات که هر دو نورند و شبیه به هم اما از همین جهت که نور هستند و متحداند با هم اختلاف هم داشته و شدت و ضعف دارند. هم مراتب بالای آن ایمان است و هم مراتب ضعیف آن اما به هر حال هر دو ایمان است.

2- باید توجه کنیم که در امر ازدواج لازم نیست دو طرف حتی در مراتب ایمان نیز ، کفو یکدیگر باشند چرا که شرایط چنین ازدواجی بسیار نادر بلکه در شرایط امروز و جامعه ما در متن واقع ناممکن است چرا که ما دستگاه ایمان سنج نداریم. مگر همسر ابوذر و سلمان مانند آن دو صحابی بزرگوار مومن بودند؟ و آیا ایمان همسران آن دو مثل ابوذر و سلمان بوده است؟ زوجین لازم است در اصل ایمان همتای هم باشند و همترازی ایشان در یک مرتبه خاص ایمان لازم نیست. در زمان ما هم همین طور است. آیا همسر آیه الله العظمی بهجت مثل خود ایشان عارف و فقیه و سالک است؟ همسر مکرمه ایشان قطعا از زنان بلند مرتبه دوران ما هستند اما دلیلی ندارد که همسر یک عارف مثل او و در مرتبه او باشد. فراموشمان نشود که زوجین برای هم فقط همسر هستند.
 

3- اما اینکه فرمودید چه بسا مومنانی که طلاق گرفته اند و زندگی مشترکشان ادامه پیدا نکرده است! باید بگویم که در مراتب ضعیف ایمان ، چه بسا افراد از امتحانات اخلاقی و سلوکی ، و از زیر بار مشکلات مختلف ، سر بلند بیرون نیایند اما این به این معنا نیست که ایمان فقط ملاک انتخاب همسر نیست و یا ملاک کافی نیست. طلاق از طرف هر یک از زوجین که دنبال شود میتواند دلایل متعددی داشته باشد که میتوان به صورت جدا به آن پرداخت اما نمی توان از طلاق گرفتن برخی مومنان نتیجه گرفت که تاکید بر ایمان و نادیده گرفتن امور دنیایی کاری غلط و ناپسند است.

 

4- در ضمن نباید فراموش کنیم که طلاق نشانه این است که حداقل یکی از زوجین وظایف الهی خودش را به خوبی انجام نداده است به طور مثال یا زوج به انجام واجبات عاطفی و جنسی و نقدی خود اهتمام نداشته و یا اینکه زوجه ناشزه شده و به درستی تمکین نکرده است.

 

5- در مورد اخلاق و جمال هم میتوان گفت که اخلاق خود یکی از نشانه های ایمان است و جمال در این روایات به معنی حسن الوجه بودن است که انسان مومن حتی اگر بلال حبشی سیاه پوست باشد از آن زیبایی معنوی برخوردار است. نسخه اسلام برای ازدواج برای سفید رویان و بانمک ها نیست بلکه همه در قانون اسلام در امر ازدواج سهیم اند. آیا شما برای کسی که از زیبایی ظاهری محروم است مجرد بودن تا آخر عمر را تجویز میکنید؟ و یا اینکه او هم حق انتخاب همسر را دارد؟ آیا او هم باید با انسانی نظیر خود ازدواج کند؟ با کدام دلیل؟

 

6- حضرت آیت الله مجتهدی معروف بودند به این که طلبه های زیبایی دارند اما خودشان بارها میفرمودند که : اگر بلال حبشی برای طلبه شدن پیش من بیاید من او را می پذیرم چرا که چهره اش نور ایمان دارد و زیبایی و جمال او غیر از زیبایی کافران است.همان گونه که دشمنان اهل بیت و منافقان صورتی کریه و زشت دارند که در دل نمی نشینند حتی اگر ملکه زیبایی سال باشند!

 

7- از طرف دیگر فراموش نکنیم که انسان کمال طلب است و بدش نمی آید که همه کمالات در همسرش جمع باشد. چه بهتر که همسر انسان از یک خانواده شریف و پول دار و مومن و زیبا و ... باشد اما نمیتوان این نسخه را برای همگان تجویز کرد تا همه دنبال همسری با چنین ویژگی هایی باشند. در مقام انتخاب بین دو گزینه ، انسان کمال طلب گزینه بهتر و شریف تر را انتخاب میکند اما سخن ما در این مقام نیست. بسیاری از مخاطبان بنده و دوستان دانشگاهی ما به بهانه های واهی و غیر قابل قبول دختر معرفی شده خدمتشان یا پسر به خواستگاری آمده و ایستاده پشت درب خانه شان را رد میکنند. کلام در این فضای دنیایی و غیرمومنانه است نه در فضای انتخاب بین خوب و خوب تر چرا که فطرت کمال طلبی انسان به او اجازه نمیدهد بین خوبتر و خوب دست به انتخاب خوب دراز کند.

● ح سین عالمی

 

8- در مورد داستان جویبر و ذلفا همین مقدار کافی است که شما و همه دوستان علاقه مند به مباحث اسلام و نیازهای زمانه را به کتاب عمیق استاد شهید مرتضی مطهری به نام اسلام ونیازهای زمان جلد اول ارجاع دهم. حضرت استاد در کتاب داستان راستان که خلاصه همه کتب ایشانبلکه خلاصه خودشان است این حکمت زیبا را مطرح کرده اند و بر افکار پست دنیایی ما خط بطلان کشیده اند. درود خداوند بر علمای راستین اسلام که ما بر سر سفره آنها نشسته ایم. در ضمن بسیاری از قوانین کلی فقه و اصول شیعه نظیر قاعده لا ضرار از دل همین داستان های ساده استخراج شده اند. فقط اشکال اینجاست که این احادیث تربیتی مطرود شده اند و احادیث استصحاب و حدیث لاضرار دروس اصلی حوزه علمیه را به خود اختصاص داده اند.

 

9- انسان یک موجود پیچیده است اما فرق است بین نگاه غربی و انسان محور و مادی و جاهلانه به انسان با یک نگاه دقیق و معرفتی و مبتنی بر روایات و آیات قرآن به انسان و که نتیجه اش دور کردن انسان از خرافت و تبیین دقیق دین و نسخه دقیق دادن به جوان هایی است که قصد تشکیل خانواده دارند آن هم نسخه ای فراگیر و جهان شمول که خوشگل و زشت و پول دار و فقیر طبق آن بتوانند ازدواج کنند و دلیل های واهی دنیا طلبان را کنار بگذارند و در مسابقه تجمل گرایی شیاطین شرکت نکنند

10- من یک طلبه ام و باید جواب معنوی به انسان ها بدهم. گوش مردم از جواب های مادی و دنیایی پر است. روان شناس های ملحد و از خدا بی خبر بر خلاف روان شناس های خداشناس و دین محور تمام تلاش خودشان را میکنند که مردم را بیشتر و بیشتر گرفتار این ملاک های مادی کرده و از خدا و معنویت دور کنند. وظیفه ما طلبه هاست که به آسمان اشاره کنیم تا بلکه چند نفر سرشان را از داخل آخور دنیا بالا بیاورند و به آسمان نگاهی کنند. 
البته این کلام به این معنا نیست که نسخه های مشاوران خدامحور نسخه های مسکن و شاید موقت و بعضا بی فایده است. 
نسخه های انبیا نسخه هایی کارآمد و جهان شمول اند و همه مردم میتوانند به آن عمل کنند. 
"العلماء ورثه الانبیاء" ما طلبه ها وارثان کسانی هستیم که مردم را از امور دنیایی دور میکردند و دل در امور آخرتی می بستند. ما وارث پیامبری هستیم که دختر عزیزش لباس عروسی اش را در شب زفاف انفاق میکند. ما باید مروج چنین سبکی از زندگی باشیم. اگر امروز عروس های کشور ما در شب زفاف چنین انفاق زیبایی نمی کند مقصرش ما علما هستیم که مردم را به جای آسمان به سمت زمین برده ایم!

نخل ولایت ۹۸-۹-۱۳ ۰ ۰ ۱۴۶

نخل ولایت ۹۸-۹-۱۳ ۰ ۰ ۱۴۶


🌼 خوب حالا به نظرتون آنقدر که تمکین مطرح شد و تو جامعه مطرح میشه آیا رفتار متقابل مرد هم مورد توجه قرار مگیره؟ یا فقط ما به یک اسلام کاریکاتوری معتقدیم؟ مباحث نباید به اسلام کاریکاتوری منجر بشه. اکثرا همش روی وظیفه زن تاکید میشه . همه خوب بلدن هی تمکین رو علم کنن اما اونقدری که تو جامعه هی میگن زن ها باید تمکین کنن و دنبال اجرا شدنه این امر اسلام هستن ، دنبال وظیفه متقابل مرد نیستن !
بابا همون اسلامی که میگه تمکین بر زن واجبه همون اسلام بعدش میگه مرد باید این چنین و آن چنان کنه (مثلا باید براش نوکر و کلفت بیاره تو خونه. از نظر اسلام زن میتونه شیر بها بگیره! باید در شان زندگی خونه پدری اش براش خرج کنه و نفقه بده و باید بهش محبت کنه و ....)

اما کی دنبال احقاق این حق هاست؟ همش گفته میشه تمکین ! اسلام کاریکاتوری !

-------------------------------------------------------------------------------------

امان از اسلام کاریکاتوری! با شما موافقم

جهت روشن شدن مطلب چند نکته خدمتتان هدیه میکنم:

1- تمام تلاش مصلحان اجتماعی همین است که با کاریکاتوری شدن جامعه خودشان مبارزه کنند و به اندازه توانشان مردم را با آنچه صحیح میدانند آشنا کنند. اسلام در بوم نقاشی هر مصلحی تصویری یافته. من در مقام قضاوت در مورد این نقاشی ها نیستم اما به نظر من باید تلاش کنیم نقاشی عترت و اهل بیت از اسلام را بازسازی کنیم. اگر این نقاشی ترسیم شود تالار موزه مسدود میشود و مجموعه دار مجبور میشود به فکر راه چاره باشد.

2- امام سجاد در اتاقش قرآن میخواند. صدای امام بسیار زیبا و دل نشین بود. آوای قرآن از پنجره به کوچه می آمد و فضا را عطرآگین میکرد. دخترکان به مظهر قنات رفته بودند و مشک ها را پر کرده به خانه میبردند. کوچه در محل اتاق امام شلوغ شده بود. همه میخواستند امواج آسمانی قرآن را سر بکشند. کوچه مسدود شد و همه روی پا مشغول شنیدن بودند. حتی مشک آب را از روی دوش زمین نگذاشتند. صدای قرآن خواندن علی بن حسین همه را میخ کوب میکرد. مشک آب قطره قطره تهی میشد. علی بن حسین هنوز قرآن میخواند. مشک دختران مدینه خالی شده بود! امام از خواندن قرآن منصرف شدند تا کوچه بسته نباشد و مردم به کارهایشان برسند!

3- باید اسلام را زیبا تلاوت کرد. باید قطعات پازل را درست در کنار هم قرار داد تا تصویرمورد نظرمان در مقابل چشم رخ نمایی کند. اسلام یک قانون است ؛ یک قانون یکپارچه و منظم و بی نقص که یا باید همه اش را پذیرفت و یا باید همه اش را کنار گذاشت. قرآن خود میفرماید: افتومنون ببعض الکتاب و تکفرون ببعض؟ فما جزاء من یفعل ذلک الا جزی فی الحیات الدنیا و یوم القیامت یردون الی اشد العذاب.

البته همین قانون یکپارچه و یک دست در میان احکامش قوانین ثابت و متغیر دارد. یعنی بعضی همیشگی و بعضی تغییرپذیر هستند. برای مطالعه بیشتر میتوانید کتاب اسلام و نیازهای زمان استاد شهید مطهری را مطالعه کنید.

4- کارشناس دین من و شما نیستیم. کارشناس دین برای تشخیص قوانین ثابت و متغیر در هر زمان فقیهان زمان شناسی هستند که از طرف امام زمان در عصر غیبت حضرتش متولی امور شیعیان شده اند و ما موظف به عمل کردن فتوای ایشان هستیم. پس قانون ما در مقام عمل ، رساله عملیه مرجع تقلیدمان است. کلام همین و حرف تمام!

5- نسخه زنان با نسخه مردان متفاوت است. برای خروج از اسلام کاریکاتوری هر کدام باید قدم های سازنده ای بردارند که تا این قدم ها برداشته نشوند تصویر صحیحی از اسلام نخواهیم داشت.

6- نسخه مردان این است که چشم خود را کنترل کنند و دست به ناموس دیگران دراز نکنند. امانت دار باشند که اگر کسی به ناموس دیگری دست درازی کند دیگران به ناموسش دست خواهند زد. مردان نباید با خیال زنی دیگر با همسر خود در آمیزند که اگر چنین کنند شیطان در فرزندش با او شریک خواهد بود. مرد باید به همسرش مهربانی کند و با او مودت و رحمت داشته باشد.

اگر مرد عادل باشد و بتواند میان زنان عدالت برقرار کند میتواند چند زن داشته باشد. مرد باید میان زنانش عدالت برقرار کند و شبهایش را تقسیم کرده ، هر شبش را به نظم ، نزد یکی از آنان باشد. اگر دو هندوانه برای دو همسرش خرید موظف است نیمی از یک هندوانه و نیمی از هندوانه دیگر را به هر کدام بدهد تا اگر هندوانه ای آب دار نبود بین آنها تقسیم شده باشد.

7- در مقابل زنان نیز وظایفی دارند. بخشی در قبال خداوند و بخشی در قبال خانواده. زنان باید چشم خود را از نامحرم بپوشانند و با حفظ امانت داری ،خود را ملتزم به خانه و شخص شوهر خود بدانند. زن در خانه شوهر هیچ واجبی جز اطاعت از شوهر در امور جنسی ندارد. حتی وظیفه زن بچه داری و پوشک عوض کردن هم نیست. آشپزی هم همین طور.

8- به نظرم اسلام پازلی چیده است که حتی با وجود چهار زن در کنار یک مرد آنها زندگی خوب و خوشی خواهند داشت. چون نیاز اصلی زنان لحاظ شده است و هر یک سهم خود را خواهند داشت. مرد نیز در قبال آنها وظایف جنسی و مالی و عاطفی واجبش را انجام خواهد داد.

9- مقام کلام من مقام دفاع از قانون است نه دفاع از افراد. چه بسیار مردانی که به بهانه همین احکام همسر اول خود را رها کرده اند و نه حتی نفقه زن که نفقه فرزندان خودش را هم نمی پردازند و حق هم خوابگی زن را ادا نمی کنند.

حکایت تبلیغی: در مترو زن سالخورده ای جلوی مرا گرفت. دو کیسه بزرگ لوازم و پارچه در دست داشت که واضح بود از بازار بزرگ تهران خرید کرده تا بتواند با خیاطی زندگانی بگذراند. با ناراحتی و نفرت نگاهی به من کرد و گفت: من به قرآن شما ایمان ندارم؛ شوهرم من و سه دخترم را رها کرد و با دخترکی به دنبال خوشی خودش رفت صرفا به حکم قرآن!

چند لحظه مکث کردم تا آرام شود. گفتم: مادر شما از قرآن ناراحت نیستید! شما از ظلم ناراحتید! منم از این ظلمی که به شما رفته و به اسم قرآن تمام شده ناراحتم! کدام آیه قرآن اجازه چنین ظلمی را به شوهر شما داده است؟

باور کنید همین زن حاضر بود سایه شوهرش بالای سرش باشد و شوهرش یک شب درمیان به او و فرزندانش سر بزند اما او را بدون نفقه و خرجی و البته بدون همخوابگی حلال رها نکند. موارد متعدد این ظلم را همه ما شاهد هستیم و راهش صرفا در اجرای دقیق احکام اسلام است.

حکایت تبلیغی: دانشجویی داشتم که برایم از بی مهری پدرش میگفت. پدری که او و مادرش را ترک کرده بود. از زندگی پدرش با همسر جوان و جدیدش و البته از سرکشی نکردن چند ساله او به همسر و بچه های خودش و از ندادن نفقه و رها کردنشان به امان خدا!

10- اگر میخواهید عظمت قانون اسلام را بدانید باید سری به مطبوعات و رسانه های غربی بزنید و اوراق آن کتاب تباهی را با دقت مطالعه کنید. در غرب برای فروختن شامپوی کمپانی های ضد بشر، بدن برهنه یک دختر زیبا را نمایش میدهند و زن تا زمانی قیمت دارد که زیبایی داشته باشد. در روزنامه ها اطلاعیه میدهند که من و همسرم نیاز به یک مرد برای تجربه سه نفره داریم! در نیازمندی های روزنامه اطلاعیه میدهند که ما یک زوج هستیم که نیاز به یک زوج دیگر داریم! زن در غرب به اینجا رسیده است. زن غربی معنی عشق بازی های شرقی را نمیفهمد و تشنه محبت واقعی و قانون مند است. غرب و زن غربی امروز تشنه اسلام و احکام آن است چون تباهی و انحراف را چشیده و به انتهای خط رسیده است و راهی برای فرار از آن کثافت ها جز اسلام و عمل به آن ندارد.

حکایت تبلیغی: یکی از دوستان طلبه ام که اهل آمریکاست و در قم درس میخواند و برای ماه رمضان به آمریکا رفته بود میگفت: از زیباترین احکام اسلام برای زنان آمریکا احکام ازدواج زمان دار در اسلام است چرا که مردان غربی ، زنان زیبا اما بی شوهر و تنها را فقط برای هم خوابگی یک شب بلکه چند ساعته میخواهند و سپس رها میکنند! میگفت برای زنی غیر مسلمان که از او خوشم آمده بود و قصد ازدواج زمان دار با او داشتم توضیح دادم که در مدت معینی مثلا یک ماه من و تو همسر یکدیگر هستیم و فقط برای هم و نه کس دیگر. آن زن ابتدا متعجب کرد و سپس خوشحال شده بود! دوری دوست طلبه ما از همسرش باعث شده بود آن زن تنهای اهل کتاب ولو برای مدتی کوتاه طعم محبت مومنانه را بچشد محبتی که یافته نمیشود!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۹-۰۹ ۱ ۰ ۲۲۶

نخل ولایت ۹۸-۹-۰۹ ۱ ۰ ۲۲۶


🌼 می گویید ملاک ازدواج ایمان است ولی نمی گویید زندگی زناشویی سکینه است، راه کمال است، عشق ورزیدن دارد هزار شیرینی دیگر که خدا گفته باید داشته باشد حالا یه بابای به اصطلاح با ایمان شاسکول آمد تا زندگی کند زد رفت پی کارش! حالا چه گلی به سرمون بگیریم؟

نباید قبل از ازدواج به ملاک هایی (که نمی دانم چرا شما قبول ندارید) مثل اخلاق و آدب معاشرت مبتنی بر عرف و شرع و سعه صدر و درک صحیح از زندگی و بلوغ فکری و عاطفی و استقلال مالی و روحی روانی و توانایی حل مشکلات زندگی و هزار ملاک دیگر فکر کرد؟

همین زرتی همه توضیح المسائل را مو به مو عمل کرد و تو زندگی آن قدر کودن بود که هر و از بر تشخیص نمی داد بگیم سگ خور حالا که ایمان داره و رساله رو حفظه و پیشونیش پینه بسه پس زندگی بی خیال .زندگی یعنی تو زندگی شادابی و سر حالی جایی نداره؟ تو زندگی برای کمال آرامش روحی و روانی لازم نیست سکینه لازم نیست؟ نگید که نیست و باز بزنید به صحرای داستان جویبر!! این جوری که شما حرف می زنید به شدت کلی هست و دردی رو دوا نمی کنه!

-------------------------------------------------------------------------

نکات زیر به روشن شدن مطلب کمک خواهند کرد ان شاالله:

1- کسی که مو به مو به رساله عملیه عمل بکند هرگز همسرش را بدون دلیل رها نمیکند. تصور ما از اهل ایمان نباید یک تصور عوامانه و سطحی باشد.

2- اگر در این دوره و زمانه کسی را یافتید که مو به مو به رساله عمل میکند سلام مرا به او برسانید چرا که از اولیای خاص خداوند است! به نظرم در جامعه ما تقلید دقیق در احکام دینی تقریبا منسوخ شده است و خبری از تقلید نیست! این گونه نوشتنم نشان از کمی مومنان است نه نابود شدنشان. البته قبول دارم که ایمان مراتب دارد و هر کس در مرتبه خودش و به اندازه خودش ایمان دارد اما امان از نیمه خالی لیوان!

3- دوام زندگی با کسانی که ایمان به خداوند دارند به مراتب از زندگی با کافران بیشتر است. آمار طلاق در کشور ما را میتوانید با اتحادیه اروپا مقایسه کنید. البته در جامعه خود ما هم ازدواج میان مسجدی ها و اعتکاف رفته ها و چادری ها ، بسیار کمتر از بد حجاب ها و پارتی رفته ها و مسافران هر هفته کیش و نمک آبرود به شکست می انجامد و در نتیجه طلاق می گیرند!

4- از کجای متن ها شما فهمیدید که بنده به نقش اخلاق اعتقاد ندارم؟ اخلاق رکن دیانت است. و البته نسبت ایمان به خداوند با اخلاق نیکوی افراد ، نسبت مستقیم است. هر چه ایمان شخص بیشتر باشد اخلاق او با همسر و اطرافیانش و در مجموع همه مومنان بهتر است.

5- اداب معاشرت نیکو ، نظیر سلام کردن به مومنان و احترام به افراد مسن و کودکان و ... از اخلاق پیامبران و اولیای دین است. اما اگر منظور شما از آداب معاشرت همان گونه که امروز در شهرهای بزرگ کشور و دانشگاه ها مرسوم شده است ، اختلاط با نامحرم و خندیدن و گپ زدن با آنان است که مومن از این آداب معاشرت ها بلد نیست!

6- ایمان به خداوند مهمترین عامل شادی و سرزندگی است. خنده در میان اهل ایمان مصنوعی و مضحک نیست. در روایات لبخند نشانه مومن است اما غم مومنانه او در دلش نهفته. اهل ایمان آرامش واقعی را تجربه میکنند. حلوای طنطنانی تا نخوری ندانی!

اما ملاک هایی نظیر استقلال مالی و روحی و روانی و توانایی حل مشکلات زندگی و هزار ملاک دیگر بدون در نظر گرفتن خداوند و انجام دادن قانون او نخواهند توانست آرامشی پایدار و ابدی و همیشگی و البته عمیق، برای انسان به ارث بگذارند.

7- به نظرم تمام آرزوهای شما فقط و فقط در یک انسان مومن جمع میشود البته اگر ایمان به خدا را به زبل بودن و البته معاشرت و اخلاق را به گپ زدن با نامحرم ترجمه نکنیم چون انسان مومن در نگاه کافران و منافقان گاهی بلکه اکثرا ، کودن و ابله می نماید چون مومن دستی برای رشوه گرفتن ندارد و زبانش به دروغ نمی چرخد و چشمش فقط در دو چشم همسرش دوخته میشود! انسان مومن غیرت دارد و دخترانش را برای هرزه ها زینت نمی دهد. مومن قانون خدا را قانون میداند و برای خوش آیند کسی خم و راست نمیشود. مومن دنبال رضایت خداست و نه رضایت ارباب قدرت و ثروت.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۹-۰۵ ۱ ۰ ۱۹۳

نخل ولایت ۹۸-۹-۰۵ ۱ ۰ ۱۹۳


🌼 نوشتید : ...اگر من و همسرم هر دو به شهدا و انقلاب علاقه داریم اما در رفتن به راهیان نور یا مزار شهدا به اختلاف میخوریم. مقدارش چقدره؟ تنها برم یا با هم بریم؟ این هفته که او خسته است منم به مزار شهدا نروم؟ اگر او همیشه برای رقتن به مزار شهدا حال نداشت من چکار کنم؟ برم تو ترک؟ من و همسرم هر دو به روضه امام حسین علاقه داریم اما کدام هییت و کدام مداح و کدام ساعت؟ من و همسرم هر دو پر انرژی هستیم اما من اهل کوه نوردی هستم و او نیست! صبح جمعه را خانه بمانیم یا تنها کوه بروم؟ نمیتوان صبح جمعه هم خانه بود و هم کوه رفت! هر دو به ولایت فقیه عشق می ورزیم اما نقش سیاسی ما در جامعه متفاوت است. چگونه فعالیت کنیم که هر دو بیشترین رضایت را از هم داشته باشیم؟ و کدورتی بین ما حاصل نشود؟ 

با خوندن این بند سوالی تو ذهنم اومد اینکه واقعا باید چی کار کرد؟ وقتی طرف مقابلمون مثلا با ما کوه نیاد ما تنها بریم؟ یا اینکه این عامل باعث سردی طرفین نمیشه.

----------------------------------------------------------------------------------

قرار نیست زن و شوهر مثل هم باشند و در تمام امور سلیقه ای مانند هم داشته باشند. اما خداوند کلید تسخیر روح و روان زن را به دست شوهر داده است. اگر مرد در تمام مراحل زندگی با همسرش از سر محبت برخورد کند همسرش چونان پرنده ای سبک بال بالای سر او پرواز میکند و او را تا قله قاف همراهی میکند.

کلید طلایی زندگی زناشویی همین یک کلمه است: محبت مومنانه به همسر!

البته فراموش نکنیم که محبت به همسر به معنی اطاعت از او در همه امور زندگی نیست اما زندگی هم میدان کار زار و میدان جنگ نیست. همسر را نباید با همکار اداره و مشتری مغازه اشتباه گرفت و با او چانه زنی کرد و از طرف دیگر او را به جایگاه خداوندی نشاند و سجده کرد. در روایات مردان آخرالزمان را به سجده کردن بر زنان و اطاعت از آنان در رفتن راهی خلاف راه خداوند مزمت کرده اند.

لازم نیست همسر شما مثل شما کوه نورد باشد یا برای آمدن به مزار شهدا عشق بورزد ؛ همین که شما به دنبال علایق خود باشید و او را مومنانه دوست بدارید ، به خاطر محبت شما ، او محبوب شما را دوست خواهد داشت. علایق و دوستان و دوست داشتنی های شوهر ، محبوب او خواهد شد. لازم نیست حتی او کوه بیاید اما حتما مانع شما نخواهد شد. زن مظهر عاطفه است و اگر بر سر لج و بی مهری نباشد ابدا مانع طی کردن هیچ کدام از پله های پیشرفت شوهرش نخواهد بود.

زن فقط از شوهرش محبت می خواهد و با تمام نداری های او به خاطر قلب مهربانش میسازد. امان از روزی که همین یک خواسته آسمانی و معنوی از زن دریغ شود.

از این منظر است که خواننده محترم حکمت احکام مترقی و الاهی اسلام نظیر وجوب حجاب و سپس ممنوعیت چشم چرانی و مشاهده فیلم ها و عکس های مبتذل را به خوبی فهم خواهد کرد.

نکته دیگر این است که نقاط برجسته عقیدتی و اجتماعی زندگی خودتان را قبل از ایجاد نهاد خانواده با همسر آینده تان مطرح کنید تا او با شمای کلی زندگی شما آشنا باشد. مثلا طلبه ها باید کلیاتی از فضای طلبگی و آداب آن و سختی های آن برای همسرشان مطرح کنند. اگر به یک ورزش خاص می پردازید یا در صنف کاری ویژه یا رشته و هنر و گرایش خاصی فعالیت دارید او را آگاه کنید تا با آگاهی کامل قدم در این خانواده گذارند اما همان گونه که گفتم ملاک زندگی مشترک هیچ کدام از این مسایل نیست. و دو طرف میتوانند با توافق و آگاهی کامل به یک انتخاب دقیق دست بزنند.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۹-۰۱ ۰ ۰ ۱۵۱

نخل ولایت ۹۸-۹-۰۱ ۰ ۰ ۱۵۱


❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری