تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


۷ مطلب در خرداد ۱۳۹۹ ثبت شده است
 

🌼 یه بنده خدایی اومد خواستگاری بنده هنوز صحبتی بینمان رد و بدل نشده حرف مهریه 14 تایی را پیش کشید بنده نیز که به شدت از این حرف آقا پسر کفری شدم بدون توجه کردن به بقیه حرفاش و بقیه خصوصیاتش با بی میلی تمام تا تمام شدن حرفمان فقط شنونده شدم و هیچ چیز در جوابش نگفتم اونم که از این حالت من متوجه سوال بدش شد بعد از اینکه از خانه مان رفتند دیگه هیچ خبری ندادند بعد از یک ماه که از روز خواستگاری می گذشت مادرش به خانه مان زنگ زد و گفت حاج خانم انگار قسمت نیست ما با هم وصلت کنیم مامانم در جواب گفت بله حاج خانم حق با شماست خیلی زحمت کشیدید و انشا اله پسرتون همسر خوب و مورد علاقه اش رو پیدا کنه و با هم وصلت کنید حالا من یه سوال از شما دارم چرا مومن های ما و اونایی که کلی ادعا دارن که بنده مخلص خدا هستند اینجوری رفتار می کنند؟ حرف من اینه که لااقل این آقا پسر کمی در مورد مسائل دیگه باب حرف رو باز می کرد نه اینکه یه کاره بره سر مهریه دیگه اینکه شما که مومن هستید(منظورم آقا پسر و مادرش) آیا نمی دونید آدم نباید کسی رو منتظر بزاره یک ماه بعد زنگ زدی بگی که قسمت نیست! خوب زنگ نمی زدی که بهتر بود. خدا عاقبت همه رو انشاالله ختم به خیر کند
--------------------------------------------------------------------

سوال پرسیدن و دقیق پرسیدن مهارتی است که همه ندارند. و این را می دانم که کسی که بد سوال می پرسد همیشه به دنبال خراب کردن بازی نیست. اما عده ای هستند که با کلمات خاص یا طرح سوالی چندش آور ، به دنبال خراب کردن ذهن مخاطب هستند تا به هر دلیل این وصلت صورت نگیرد و این عدم رضایت بجای خودشان از زبان آن خانواده مطرح شود. گاهی اوقات پیش می آید که پسر یا دختری با نگاه اول از طرف مقابلش خوشش نمی آید. در چنین شرایطی برای فرار از ادامه کار چنین سوالی پرسیده می شود: شما که با مهریه چهارده سکه موافق هستید؟

این سوال هشت کلمه ای ذهن عموم دخترها را پنچر می کند و فکرشان را تا آخر داستان ، گیر حساب و کتاب می اندازد ؛ مگر کسی که قبلا به این جور داستان ها و مهریه کم فکر کرده باشد و تصمیمش را گرفته باشد.

همه پسرها این ذکاوت را ندارد اما به هر حال عده ای هستند که می خواهند طرفشان را با این محک جدی بشناسند. من مطرح کردن این سوال را در ابتدای خواستگاری حماقت می دانم اما معتقدم ادامه دادن بحث با کسی که فکرش به جای خانه و شوهر داری ، کف بازار است و قیمت سکه را هر روز از اخبار چک می کند بی فایده است. هر دو طرف اشتباه است ؛ هم مطرح کردن مهریه چهارده سکه و هم ناراحت شدن و قهر کردن از طرح این سوال!

اگر این جوان ، بحث مهریه چهارده سکه را اول خواستگاری ، با شما مطرح نکرده بود و شما ناراحت نشده بودید و به حرف هایش گوش داده بودید و این وصلت سر گرفته بود ، یک نفر دیگر با مهریه زیاد ازدواج کرده بود و یک نفر دیگر به بیچاره های داستان غم بار مهریه افزوده می شد!

این مهارت را در خودتان افزایش بدهید که در جلسه خواستگاری از کوره در نروید و نقش یک دختر قهرو را بازی نکنید و از فرصتی که خداوند به شما داده استفاده کنید. زندگی همین ذکاوت ها و همین جهالت ها است همراه کمی عقل و صبر.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۳-۲۸ ۰ ۰ ۱۳۷

نخل ولایت ۹۹-۳-۲۸ ۰ ۰ ۱۳۷


🌼 جدیدا خواستگاری برام اومده که همه شرایطش رو دوست دارم فردی با ایمان و خدا ترسه اما یه مشکلی که داره اینه که من رو میخواد ببره شهرستان برای زندگی من خودم مشکی ندارم و خصوصیات خوب اخلاقیش رو تو صفحه ترازو گذاشتم و دیدم نسبت به این مشکل زندگی در شهر غریب سنگینی میکنه اما مادرم به شدت مخالفه و هر موقع در این مورد با هم حرف می زنیم میزنه زیر گریه و راضی نمیشه که نمیشه از طرفی واقعا نیاز دارم که ازدواج کنم و تشکیل خانواده بدم اما اصلا تا به حال یه خواستگار خوب و معقول برام نیومده هرچی ام ناله و زاری به درگاه خدا می کنم اصلا هیچ گشایشی پیدا نمیشه افسرده شدم همش دلم میخواد گریه کنم و زار بزنم که چرا این جوریه از شما میخوام راهنماییم کنید.

از طرفی هم معتقدم باید حرف پدر و مادر رو گوش بدم تا خداوند کمکم کنه و به این باور اعتقاد قلبی دارم حالا شما بفرمایید من بخت برگشته چه کنم؟  نه با خودم کنار میام نه با خانواده همه چیز برام بی رنگ و بی حال شده اصلا شور و نشاط سابق رو ندارم.

------------------------------------------------------------------

چند نکته خدمتتون هدیه می کنم:

1- اگر ایمان خواستگارتان و خدا ترسی او را محک زده اید به نظرم تمام مشکلات حل شدنی است. همان طور که فرمودید ایمان قلبی به دستورات اسلام گوهر نابی است که ارزش هر سختی دیگری را دارد. ازدواج را بی دلیل به تاخیر نیاندازید و اگر به ایمان خواستگارتان علم پیدا کرده اید به خداوند توکل کرده و قدم در راه بگذارید.

2- از طرف دیگر شرایط جامعه به گونه ای نیست که برای همه سکونت در شهرهای بزرگ امکان پذیر باشد. خود بنده و برادرانم ، همگی تهران را ترک کرده ایم و هر یک به یک بهانه در استان های دیگری غیر از تهران زندگی می کنیم. به نظرم امروز همه مومنان معتقد به ولایت فقیه باید آمادگی چنین هجرت هایی را داشته باشند.

3- هیچ مادر و پدری بد فرزندش را نمی خواهند. مسلما اگر صلاح شما در این ازدواج باشد که به فرموده خودتان چنین هم هست ، می توانید با یک تصمیم عاقلانه و جدی و البته توسل به درگاه ربوبی و ائمه اطهار دل مادر و پدر را به سوی صلاح جلب کرده و آرام کنید. طبیعت مادر این چنین است اما نباید مصلحت خود را فدای عاطفه کنید. فراموش نکنید که با توسعه امکانات و وسایل نقلیه و تلفن ، این دوری ها ، کوتاه و جبران می شود.

با توافق با خواستگار محترمتان در شرایط ضمن عقد می توانید ایام خاصی از سال را در کنار خانواده و نزدیکان باشید و یا آنان به دیدن شما بیایند.

4- امروز تقریبا تمام طلبه هایی که از سراسر کشور بلکه از سراسر دنیا به قم آمده اند شرایطی مثل شرایط شما را دارند. کارکنان قطب های بزرگ صنعتی کشور مثل عسلویه نیز همین طورند. نیروهای نظامی و دریایی و خانواده های محترم ایشان ... همه از شهر خود دورند اما این راه را خودشان انتخاب کرده اند و سختی و شیرینی هایش را تجربه می کنند.

حکایت تبلیغی: هفته پیش در مسیر کلاس تا حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیه ، یک طلبه ی سیه چرده و با صفا را سوار کردم. اهل نیجریه بود و با همسرش شش سال بود که در قم زندگی می کرد. آخرین باری که به نیجریه رفته بود دو سال قبل بود. پرسیدم که همسرتان از دوری کشور و خانواده اش دلتنگی نمی کند؟ خنده ای کرد و جواب داد: اوایل دلتنگی می کرد اما الان عادت کرده است. او هم در حوزه درس می خواند تا با هم به کشورمان برگردیم و مبلغ شیعه باشیم!

5- هدف های بزرگ سختی ها را خرد می کنند. تصمیم با شماست اما لذتی که در هجرت و تنهایی کشیدن هست در نزدیکی و خوشی دیدن نیست.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۳-۲۴ ۰ ۰ ۱۵۳

نخل ولایت ۹۹-۳-۲۴ ۰ ۰ ۱۵۳


🌼 مهریه خوشبختی نمیاره...اگه کسی بخواد زندگی کنه چه یه سکه باشه چه 5000 سکه باشه زندگیشو میکنه ...مهریه ی زیاد ضامن خوشبختی و دلخوشی نیست.

نمیشه مهریه سه دنگ خونه باشه که بعد از مرگ خدای ناکرده همسر فرزندان زن رو از خونه بیرون نکنند؟! (البته بگما من خودم با مهریه ی زیاد مخالفم)

---------------------------------------------------

اساس کار مادر بر عاطفه و محبت است. در زندگی مومنانه جایی برای این حرف ها نیست. فقط کفار و منافقان و افراد متظاهر به ایمان اما بی ایمان هستند که پدر و مادر خود را احسان نکرده و به خانه سالمندان یا ... می فرستند.

مهریه زن هر چیزی می تواند باشد از پول یا سکه یا ملک یا حتی تعلیم سوره ای از قرآن که در برخی از حکایات روایی ذکر شده است. مهریه یکی از دیون مرد است و اگر در زمان حیاتش پرداخت نکند بعد از مرگش قبل از تقسیم ارث باید ابتدا بدهکاری ها و دیون او را پرداخت کنند و بعد از آن ارث را به فرزندان می دهند.

مهریه هر چه هست باید از نظر مقدار معین و مشخص باشد تا اختلافی بین زوجین از این نظر حاصل نشود.

فراموش نکنیم که در فقه شیعه خانه پدری و املاک او ، ارث فرزندان است چرا که شاید آنها بخواهند خانه پدر را به عنوان یادگاری حفظ کنند و لذا زنان از اموال غیر منقول مثل خانه ، ارث نمی برند بلکه ارث زنان را از کل اموال محاسبه کرده و از اموال منقول مثل پول و سکه پرداخت می کنند. اما اگر مهریه زن مشخص باشد که از فلان ملک خاص به چه مقدار به او داده شود باید پرداخت شود.

راه حل ساده تر این است که مومنان برای زندگی راحت و با عزت همسرشان قبل از وفاتشان و در زمان سلامتی و نه در مریضی منجر به فوت ، خانه ای را به نام همسر می کنند تا اساسا داخل در ارث به حساب نیاید تا خدای نکرده کسی از وراث بخواهد به آن طمع کند.

نقل شده است که پیامبر مکرم اسلام به چند دلیل بچه ها را دوست داشتند که از میان آن ادله این بود که بچه ها نگران روزی فردایشان نیستند ؛ غم فردا را نخورید.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۳-۲۰ ۰ ۰ ۱۳۴

نخل ولایت ۹۹-۳-۲۰ ۰ ۰ ۱۳۴


🌼 این وضع جامعه اسلامی ماست؟ چطوری می تونیم به دختری که مدرک فلان مهندسی یا مدیریت یا... دستشه و داره برای کار دنبال استخدامی فلان اداره و سازمان و ... می گرده، بگیم این کارا مناسب شما نیست؟! آن وقت حق نداره بگه پس این 4سال یا 6 سالی که درس خوندم چی میشه...؟

در اکثر این خانواده ها بسیاری از موضوعات از قبیل قناعت و ساده زیستی و بچه داری و شاغل بودن و ... به هم گره خورده. مسئله من با شاغل بودن صرف نیست. مسئله من با غذای آماده و غیرآماده نیست. بلکه گفتم شاید نیاز باشد پیرامون سبک زندگی ای صحبت کنید که مجموعه ای از چنین افکاری در آن موج می زند. خصوصا زنان.

--------------------------------------------------

حرفتون درسته! نقش زن در خانواده بسیار زیاده اما نباید نقش خودتون را فراموش کنید. شما خودتان را اصلاح کنید و در محدوده خانواده و اطرافیان مشاوره بدهید. ان شاالله همین افراد مومن و متخصص جای خود را در جامعه باز خواهند کرد.

هر چه فرهنگ اسلامی در دل ما بیشتر ریشه دوانده باشد رفتارهای ما بیشتر با اسلام مطابقت خواهد داشت. بی دلیل نیست اگر در اول همه رساله های عملیه نوشته اند که مومنان باید اعتقادات خود را بدون تقلید و با پژوهش و تحقیق به دست آورند. نگاهی به جامعه بیاندازید ؛ هر کسی که کمی در اعتقادات خود تلاش کرده است سبک زندگی اسلامی تری اختیار نموده و هر کسی که اسلامش آبکی تر است و در اعتقادات کار نکرده به همان اندازه مقلد دیگران است و از اسلام دور.

همه مثال هایی که زدید ریشه در دین دارند. قناعت و ساده زیستی و بچه دار شدن و بچه داری و شاغل بودن همه و همه در فرهنگ اسلامی مطرح اند و ائمه راه مومنان را برای عبور از این مسائل نشان داده اند.

بحث روزی و قناعت و ساده زیستی ریشه در بحث توحید و رازقیت خداوند و حکمت الاهی دارد. اگر امروز خانواده ها از توالد فرار می کنند به این دلیل است که بحث رزاقیت خداوند برای آنان حل نشده است.

سبک زندگی دو حیثیت دارد. اول ، حیثیت اعتقادی و نظری ؛ و دوم ، حیثیت عملی و اجرایی. به نظرم مشکل ما بیشتر از جهت اعتقاد است. بیشتر ما فکر می کنیم که اعتقادات صحیحی داریم و خدای خودمان را می شناسیم و دینمان را باور داریم اما با یک شبهه یا سوال جدی دست هایمان بالا می رود.

اگر الله را پیدا کرده بودیم و ارزش کلماتش را می دانستیم حاضر بودیم حاصل دست رنج تمام عمرمان را بدهیم و فقط یک نسخه از کلمات و احادیث قدسی پروردگار متعال خطاب به رسولش را در شب معراج به دست می آوردیم. اما این کار را نمی کنیم چون این کلمات برای ما ارزشی ندارد.

حکایت تبلیغی: پارسال بعد از مطرح کردن نمودار نزولی باروری و کم شدن تولد در کشور از سوی مقام عظمای ولایت ، یکی از دوستان دانشجو که قصد ازدواج دارد و هر هفته عازم خواستگاری است می گفت: از شروط من برای انتخاب همسر همین است که نباید با بچه دار شدن مخالف باشند. من با کسی که قصد بچه دار شدن ندارد و یا حداکثر به دو  بچه آن هم در سنین بالا فکر می کند ازدواج نمی کنم!

حکایت تبلیغی: اردوی جهادی رفته بودیم به قائنات در خراسان جنوبی. به کارگاه آجرزنی رفته بودم و با کارگرها گپ می زدم. رئیس کارگاه اهل سنت بود و دوازده فرزند داشت جالب این بود که وام اشتغالش را کمیته امداد امام خمینی داده بود و تحت پوشش کمیته امداد بود! اما کارگرهایش شیعه بودند و همه حداکثر دو فرزند داشتند.

حکایت تبلیغی: چند سال پیش شب عید بزرگ غدیر در دانشگاه تربیت مدرس تهران دعوت داشتم. مراسم جشنی بود که به همت دانشجویان برقرار شده بود. در راه به این خاطر که دیر نرسم سوار موتور سیکلت شدم. راننده موتور سیکلت شیعه بود و اما فقط یک فرزند داشت. وقتی حرف را پیش کشیدم فهمیدم از وضع معیشت نگرانی داشته که به همین یک فرزند اکتفا کرده است.

پیامبر مکرم اسلام فرمودند: ً أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى بِالسِّقْطِ : آیا نمی دانید که من به زیادی شما و تعداد شما حتی به خاطر فرزندان سقط شده تان ، بر تعداد امت های دیگر در روز قیامت افتخار و مباهات می کنم ؟

روزی فرزند به دست خداست. ما خودمان را کاره ای حساب کرده ایم که این گونه فکر می کنیم. امروز جوان سی ساله ای که سه فرزند داشته باشد در شهرها پیدا نمی کنید و این بر خلاف خواسته رسول خداست.

هر چه اعتقادات ما قوی تر شود نگاه ما به دین و دستورات آن عمیق تر و اجرایی تر می شود. نگاه ما به دین متاسفانه یک نگاه سطحی و عوامانه است. این که رهبر معظم انقلاب اسلامی در موضوع سبک زندگی ابراز نگرانی کردند زنگ خطری در سطح دین داری مردم هم هست ؛ چون دین همان روش و سبک زندگی است.

اگر می خواهیم سبک زندگی افراد اسلامی شود باید فکر آنها اسلامی شود. فکر و اندیشه که اسلامی شد رفتار نیز تغییر می کند. علت تاکید علمای ربانی بر رساله عملیه همین است که رساله عملیه ، رفتارهایی مطابق این اندیشه ناب است.

در بعد اندیشه نیز باید تفکر عقلانی و تحقیقی را که در کتب استاد مطهری موج می زند ترویج کنیم. برای شروع همین کتاب داستان راستان را بخوانید و درباره هر داستانش فکر کنید. داستان جویبر و ذلفا یکی از داستان های عمیق این کتاب شریف است. من همین کارها را کرده ام. داستان راستان و دیگر کتب استاد شهید را دو یا سه بار خوانده ام.

نوشتن این جمله برای بنده افتخار است که نویسنده ، تمام این ها را مدیون عقلانیت اساتید بزرگواری همچون استاد شهید مرتضی مطهری و استاد محمد تقی مصباح یزدی و استاد علامه و مفسر قرآن کریم حضرت آیت الله جوادی آملی است.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۳-۱۶ ۰ ۰ ۲۰۰

نخل ولایت ۹۹-۳-۱۶ ۰ ۰ ۲۰۰


 

🌼 آیا اگه الان هم میخواستی بری خواستگاری و می دونستی قراره این همسر خوب نصیبت بشه یعنی یقین داشتی آیا اگه از شما تقاضای مهریه نسبتا بالا رو داشت قبول میکردی یا نه مرغ یه پا داره یا 14 تا یا کسی دیگه که معلوم نبود اولا به این اندازه دوسش داشتی ,دوستون داشت و وفادار به شما و خانواده بود من که اگه بدونم مردی نصیبم میشه که مومن واقعی باشه نه جانماز آبکش , بهم وفادار باشه ,اهل خانواده باشه ,با محبت و در کنارش احساس ارامش کنم , مهریه ام رو 14 تا گل رز میزاشتم

---------------------------------------------------

احسنت برشما ؛ وقتی کسی از چهارده تا شاخه گل رز به عنوان مهریه با یک مومن حرف می زند یعنی تایید و تاکید بر کافی بودن ایمان در امر ازدواج.

من هشت سال پیش اطلاعات امروزم را نداشتم. البته این را هم بگویم که از دوست داشتن و نگاه کردن و رفاقت قبل از محرمیت خبری نبود. ما عروس خانوم را بعد از عقد در حرم مطهر امام رضا دیدیم!!

شاید اگر من هم مثل جوان های امروز بودم و به خواستگاری می رفتم ، یک کلاه گشاد به اسم مهریه سرم می گذاشتند. جالب است بگویم که بنده و خانواده ام هیچ پیشنهادی در رابطه با مهریه چهارده سکه ندادیم. پدرم اگر پانصد سکه هم مطرح می شد به خاطر دختر و خانواده اش و رفاقتی که با ایشان داشت شاید قبول می کرد!

من آن روز بلد نبودم که می توانم مخالفت هم بکنم و یا محترمانه قید دختر را بزنم و یا با شوخی های خنده دار ، خواستگاری را به مهمانی شب نشین دو دوست قدیمی تبدیل کنم. چایی خواستگاری را هم که مد شده دخترها بیاورند و نمی دانم از کجا ، دایی خانوم آوردند و ما نوش جان کردیم!!

تفاوت سیصد سکه با چهارده سکه فقط و فقط خود خانوم بود و نه حتی پدر و خانواده اش. او خواسته بود که طبق نظر آقا رفتار کند و کرد. فکر می کنم بقیه پسرها هم مثل من بره باشند و اگر دختر و خانواده اش چشم شان را گرفته باشد کلاه خوب و گشادی بر سرشان برود.

پدر همسرم قبل از آمدن ما به خواستگاری و مطرح شدن خانواده ما ، به ایشان گفته بود: تمام مراسم های تو باید مانند خواهر بزرگترت باشد تا بین دو خواهر تساوی بر قرار شود ؛ هر دو مثل هم.

اما هیچ کدامش مثل خواهر بزرگ تر نشد! نه جهیزیه و نه مهریه و نه حتی سالن گرفتن و ماشین عروس و ... چون سبک زندگی این دو دختر متفاوت بود.

خانوم می گفت: من کتاب های نیمه پنهان ماه را خواندم و این کارها را کردم...

او همسر آینده اش را از امام رضا خواسته بود. مثل من!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۳-۱۲ ۰ ۰ ۱۴۰

نخل ولایت ۹۹-۳-۱۲ ۰ ۰ ۱۴۰


 

🌼 شما همه رو به تعیین مهریه کم دعوت میکنید و عواقب مهریه زیاد رو بیان میکنید اما زمانی که همیشه سوء استفاده کنندگان وجود دارن، این ما هستیم که باید با فکر و بصیرت پیش بریم. این پسران ما هستند که باید جوری تربیت بشن که بافضیلت ها رو از کاسب ها تشخیص بدن. و اصلا هم سخته. یک نگاه ظریف و تربیت شده لازم داره.

---------------------------------------------------------

کاملا با شما موافقم. کار فرهنگی همین است !

باید از خودمان شروع کنیم ؛ از ازدواج خودمان و ازدواج فرزندانمان. باید به خودمان بگوییم : من همان کسی هستم که پیامبر اکرم دستور داد کلمات مرا به آیندگان برسانید و البته کلماتشان را روایت کنندگان به ما رساندند. باید به خودمان متذکر شویم که : من مقصد همه کلمات پیامبر اکرم هستم! من همان کسی هستم که به خاطر من شهید مطهری داستان راستان را نوشت! من یا جویبرم یا ذلفا! من باید خودم را اصلاح کنم.

 

بعد از اصلاح خودم حالا نوبت به اطرافیان است ؛ اما کو انسان تربیت شده؟ باید بدانیم بدون تربیت شدن و اصلاح خودمان نمیتوانیم کسی را تربیت کنیم. اما نباید گرفتار دور و تسلسل شد و حرکت و شروع به تهذیب را حواله به دیگران کرد. بانوان نمی توانند منتظر بمانند تا ابتدا مردها مهذب شوند. به نظرم نقطه شروع بانوان هستند. دشمن هم بانوان و دختران را هدف گرفته است. دختران اگر بی حیا بشوند حیا از کل جامعه می رود. دختران اگر یک سبک زندگی غلط را بپذیرند همه جامعه گرفتار آن سبک زندگی می شود و البته اگر به سمت صلاح بروند همه جامعه را با خود همراه خواهند کرد. از مثال های ساده تا پیچیده ترین مثال ها قاعده همین است. از مسواک زدن تا اعتیاد به دیدن تلویزیون و حجاب و عفاف همه و همه رفتارهایی است که مادران به فرزندان می آموزند.

 

از علت هایی که بنده و دیگر مشاوران دینی با ازدواج های دانشجویی مخالفند و روی خوشی به آن نشان نمی دهند این است که شناخت صحیحی از دو طرف دست نمی دهد. فرقی بین با فضیلت و کاسب نیست. باور کنید در باب مهریه بنده بخیل نیستم اما موارد فراوانی را دیده ام که نمی توانم سکوت کنم.

 

اما از شما یک سوال دارم:

اگر زن زن باشد و محبتش به شوهر ، واقعی و حقیقی باشد ، حتی اگر اخلاق شوهر اخلاق اسلامی نباشد ، آن شوهر چنین زنی را طلاق می دهد و بی وفایی می کند؟

کلام ما ، در جایی است که ، یکی از زوجین نقش خودش را درست و حسابی ایفا نکند. اگر زن زن نباشد خانه دیگر خانه نیست ؛ لانه است. اما اگر مرد مرد نباشد و توانایی اداره زندگی و جریان دادن محبت به همسر و سپس به فرزندان را نداشته باشد ، اهرم نفقه و فشار مهریه آیا توانایی جوش دادن این زندگی را دارند یا ندارند؟ نهایت داستان این زندگی زندان رفتن مرد است و جدایی! به همین خاطر بود که در ملاک های ازدواج ، بنده فقط و فقط روی ملاک ایمان تاکید می کردم چون اگر داماد محترم سیصد سکه هم در جیبش داشته باشد و همان شب زفاف تقدیم همسرش کند اگر مرد زندگی نباشد ، باز هم زندگی ادامه خوشی نخواهد داشت.

 

زندگی مادر بزرگ ها و پدر بزرگ های ما با مهریه زیاد جوش نخورده ؛ اما هر چه هست عجب خوب جوشی خورده است!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۳-۰۸ ۰ ۰ ۱۲۹

نخل ولایت ۹۹-۳-۰۸ ۰ ۰ ۱۲۹


🌼 مهریه ضامن خوشبختی نیست اما گاهی از اوقات میتونه نگهدارنده بعضی از زندگیها در خیلی از مسائل باشه. به عنوان مثال، یکی از فامیل های ما اصلا از زندگیش راضی نیست و همه جوره با خانمش داره کنار میاد با اینکه از نظر من خیلی زندگیِ غیر قابل تحملی دارند از بدبینی و بد دلی و کم صبری و پر توقعی و غرور و حسادت و بی حُرمتی و .... بگیرید تا خیلی چیزهای دیگه، توی زندگیشون دیده میشه.
اما پسره بنده خدا فقط به خاطر اینکه توان پرداخت مهریه رو نداره و از اونجایی که خانمش حقوق خونده و تمام راه و چاه های گرفتن هر چه سریع تر مهریه رو، در صورت درخواست طلاق از طرف شوهرش بلده و حسابی حالش رو خواهد گرفت، طلاق نمیگره ازش(یعنی میترسه بیچاره).
اما همین زندگیه داغون داره سر و سامان میگیره (با هم مهربون تر شدن) اون هم با اومدن یه بچه. نه دوست داشتن و نه هیچ چیز دیگه غیر از، ترس از مهریه، باعث نشده بود که با هم بمونند و به این نتیجه ی خوب برسند.

---------------------------------------------------------------------------

من اینجوری فکر نمی کنم. زندگی ظرف چینی نیست که با بند زدن بشه کنار هم نگهش داشت. اتفاقا نه اون بچه و نه مهریه نمی توانند دیوار کج این زندگی را نگه دارند. مگر من و شما از این دیوارهای کج و بچه های طلاق در این جامعه نکبتی کم دیده ایم !

باید طرحی نو در انداخت تا زندگی آدم ها کنار هم از روی ترس و واهمه نباشد. نه ترس از مهریه و نه ترس از بی سرپرستی و بی خانمانی و نه ترس از آینده بچه!

به نظر شما ، این زن و شوهری که نه دوست داشتنی نه محبتی نه هیچ جیز دیگری بین شان نیست ، در خانه با هم چطور صحبت می کنند؟ به نظرتون احترام و ادب متقابل دارند یا نه؟ بچه ها در این زندگی چطور تربیت می شوند؟

واقعا گیر این زندگی ها در ایمان و زندگی مومنانه است. این زندگی تنها از زندان بهتر است!! زندگی نیست اما به جای زندان می شود تحملش کرد. به جای هم اتاق شدن با چند تا سبیلوی خلاف کار با یک زن بداخلاق ... هم اتاق شدن ، که گاه و بی گاه نیاز های حیوانی بشر دو پا به لطف هم اتاق شدن با ایشان رفع می شود.

این را هم فراموش نکنیم که در مورد زندگی مردم و روابط خصوصی آنها نمی شود به راحتی قضاوت کرد. مثلا مردم باورشان نمی شود که یک طلبه به همسر خودش محبت بکند یا دختر خودش را ببوسد و به پارک ببرد. از زیبایی های زندگی زناشویی این است که نیاز جنسی مرد او را به کنار همسرش می کشاند و قهر و دعواهای زن و شوهر حداکثر تا شب جمعه طول می کشد!

اگر به نیاز های جنسی مردان ، هنر و مهارت های خانه داری و شوهر داری زن و البته مهارت های زناشویی و محبت مرد را اضافه کنیم ، زندگی کسی به این بدی ها که تصویر کردید نمی شود. پس باید این مهارت ها را تمرین کنیم و زندگی خودمان را نقش اسلام بزنیم.

مهم این است که ما خودمان را با هیچ کس و هیچ خانواده ای مقایسه نکنیم چون از خلوت دیگران خبر نداریم. همه ی آحاد کم و کسری هایی دارند و من هم یکی از همه هستم. مهم این است که به جای اصلاح همسرمان به فکر اصلاح خودمان باشیم.

طرح سوال : شما در زندگی خودتان ، اگر به مشکلی بر بخورید ، همسرتان را به مشاوره می برید یا خودتان به مشاوره می روید؟

کدام روش زود تر و به تر جواب می دهد؟ :

روش اول: شناختن و تاکید بر کارهای درستم و سپس عوض کردن غلط های رفتاری خودم!

روش دوم: عوض کردن سبک زندگی بقیه به طور مثال همسرم مطابق نظر خودم  ؟

کدام بهتر است؟

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۳-۰۴ ۰ ۰ ۱۲۱

نخل ولایت ۹۹-۳-۰۴ ۰ ۰ ۱۲۱


❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری