تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


۴ مطلب با موضوع «زنگ مطالعه» ثبت شده است

🌼 به نظر شما قبل از ازدواج چقدر بایداطلاعات داشته باشیم؟

من چندسال پیش کتب روایت فتح ،روایت زندگینامه شهدا از زبان همسرانشون، کتاب مطلع مهر آقای امیرحسین بانکی پور فرد راجع به راه کارهای جامع و کاربردی برای انتخاب همسر، چند تا کتاب دینی هم راجع به همین مسائل خوندم ، دقیق یادم نیست. فکر کنم کتاب حکمت نامه جوان از آقای ری شهری بود با مضمون حدیث. کتاب خیلی میخوانم اما راجع به ازدواج خیلی هاش رو دوست ندارم بخونم. خیلی ها پیشنهاد میدادن کتابهای روان شناسی غربی وترجمه شده مثل مردان مریخی و زنان ونوسی، ازمردان وزنان بیشتر بدانیم و...

یه نگاه اجمالی تو کتابخونه ی نزدیکانم بهشون کردم اما اصلأ برام جالب نبود. آقای بانکی تو کتاب مطلع مهر گفته بودندکه ما وقتی قراره حداقل نصف عمرمون رو تو دنیا با همسرمون سپری کنیم، باید حداقل پنجاه کتاب راجع بهش بخونیم چون حقیقتا ارزشش رو داره. از یه طرف با حرفشون موافقم و از یه طرف مخالف.

 

 -------------------------------------------------

مسلما سوال شما از کمیت و مقدار اطلاعات و دانستنی ها نیست چون دانایی و علم ، کمال است و فزونی در آن ، کمالی مضاعف و بیشتر ؛ و خداوند انسان را جویای دانش و اهل تفکر آفریده است و کسی نمی تواند دیگران را از دانستن منع کند اما در عصر انفجار اطلاعات ، هنر در زیاد خواندن و دانستن گزاره های جزیی و بی فایده نیست بلکه باید مفید خواند تا قضایای کلی و عمیق و مفید را دانست و سپس به همان دانسته های مفید و نافع، خوب عمل کرد. 

دانستن کمال است اما دانستن برخی مسائل قبل از زمان آن به جای آرامش و سکونت ، برای انسان وحشت و اضطراب می آورد. درست است که دانستن حق مردم است اما دانستن هر مطلبی حق مردم نیست چون با دانستن برخی گزاره ها آرامششان را از دست می دهند و خواب شبشان به بی خوابی مبدل می شود. درست است که دانستن کمال است اما دانستن همه جزئیات زناشویی برای جوان مجرد مومن لازم نیست. شاید بخشی از زیبایی های جشن ازدواج به خاطر همین نادانسته ها و بی تجربگی ها باشد. اما صد افسوس که دنیای امروز دنیای جاهلیت مدرن است و جهل ها و جهالت ها به مقداری با علم مخلوط شده اند که جز اندکی حرف حساب ، مابقی جهل است و آب گوارای علم ، جان خسته ی مردمان را سیراب نمی کند. که فرمود : و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا

برای رسیدن به مقصد چند سوال از محضر شما دارم:

به نظر شما نوشته های روان شناسان غربی آن هم با گرایش مادی ، ربطی به کتاب ها و نوشته های مکتب الاهی نظیر روایت فتح در جهت گیری کلی نسبت به عالم و هدف نهایی آن دارند؟ آیا در عالم نشر کتاب ها خنثی و بی طرف نوشته می شوند؟ و آیا نویسندگان خداپرست یا ملحد ، خواه ناخواه گرایش مادی یا الاهی خودشان را در میان نظریاتشان نمی گنجاند و آرام آرام به خورد شما نمی دهند؟ آیا نوشته ی روان شناسی که انسان را از سنخ موش می داند و با او معامله ی حیوان می کند با نوشته ی حکیم خداشناسی چون بوعلی سینا که انسان را گل سرسبد عالم هستی می داند و در مزاج و طبع ، انسان را معتدل ترین طبایع جاندار می داند یکی است؟ آیا نگاه مکاتب لذت گرای غربی به ازدواج ، مانند نگاه اسلام به ازدواج است تا این دو مکتب متضاد بتوانند نسخه ی واحدی را به شما بدهند؟ اگر هم شما وقت کنید و همه ی کتاب های جور واجور موجود در بازار را بخوانید نمی توانید به همه آنها عمل بکنید چون این کتاب ها جهت گیری یکسانی در دستوراتشان ندارند.

ما هنوز تکلیف خودمان را با خودمان مشخص نکرده ایم و ما هنوز ایمان به خداوند ، و ایمان به راه او (برای نیل به کمال انسان و انسانیت) نیاورده ایم. ما حتی نمی دانیم که نوشته های فیلسوفان و روان شناسان ملحد غربی در تلاشند که انسان را بدون خدا و بدون دستورات او و بر اساس انسان محوری و نه خدا محوری و بر اساس لذت محوری و نه عبادت و بندگی خدامحور تربیت کنند و نادانسته خودمان را با خواندن کتاب هایشان به دست آنان می سپاریم و نتیجه اش همین جامعه ی امروز ما می شود.

کتاب های روان شناسان غربی را می خوانیم و در عین حال می خواهیم روز عاشورا برای حسینی که در مسیر اعتلای مکتبش تکه تکه شد اشک هم بریزیم اما چون جهت این دو نوع کتاب و این دو نوع مکتب یکی نیست نمی توانیم انسان قبل از خواندن این کتاب ها باشیم چون هیچ کتابی خنثی نوشته نمی شود. اگر هم بخواهیم دین و دیانت را در یک گوشه دلمان نگه داریم و بی خدای کامل نشویم ، خدا و کلیسا را فقط برای روزهای یکشنبه می گذاریم و ما بقی هفته را طبق دین یا همان سبک زندگی فیلسوفان ماده گرا و انسان محور سپری کرده و باب میل آنها رفتار میکنیم.

بله ؛ باید خواند و خواند ؛ و باید دانست و دانست ، حتی بیشتر از صد جلد ؛ اما با کدام گرایش؟ با کدام مکتب؟ به سوی کدام جهت؟ و برای رسیدن به کدام هدف؟ آیا هدف نوشته های غربی با هدف نوشته های الاهی در یک سمت و سو هستند؟ آیا نگاه فیلسوفان غربی به انسان ، با نگاه قرآن به انسان ، در جهت و هدف و راه و راهنما متفاوت نیست؟ آیا این کتاب ها خواسته یا ناخواسته سبک زندگی غربی را ترویج نمی کنند و آیا در تمام این کتاب ها بویی از خدا به مشام انسان جویای خدا می رسد؟ می توانم از شما بپرسم آیا خدا در زندگی این روان شناس های غربی پیدا می شود؟

در گذشته شما با کتاب هایی آشنا شدید که از نظر نویسنده توصیه میشدند و شاید بتوان گفت این متون بر گرفته از آنها و حاصل آن کتاب هاست اما آنچه نباید فراموش کنید این است که در مشاوره ازدواج و در سبک زندگی ، دو جریان عمده و رقیب هم ، وجود دارند که شما لاجرم باید یکی از این دو جریان را برای رفتارهایتان انتخاب ، و سپس الگو کنید. یا باید خداوند را ملاک اول و آخر سبک زندگی قرار بدهید و در نتیجه به آیات قرآن و کلام معصومان تمسک کنید و تحلیل های عقلانی فیلسوفان و دانشمندان نورانی به نور وحی را در تبیین کلام قرآن و عترت دنبال بکنید یا اینکه در مقابل باید به سراغ تجربه گراهای بی خدا بروید و زندگی تان را به دست آزمون و خطا های این دسته از انسان های فراری از دستورات خدا بسپارید.

فراموش نکنید که هر نظریه ای جز اسلام ناب محمدی یا همان اسلام خالص قرآن و عترت ، حاصل دست رنج همان فیلسوفان و دانشمندان ملحد است که می خواهند در یک کلمه شما خداپرست نشوید مثل :

1- نظریه ی اسلام التقاطی (یعنی اسلام هم خر و هم خرما یا نظریه کمی از اسلام و کمی از غرب)

2- یا نظریه ی خدا و کلیسای محدود به یکشنبه ها

3- و یا نظریه ی معنویت مدرن یعنی معنویت بدون خدا و بدون قرآن و عترت ؛ که مدعی است نیازهای معنوی انسان را بدون خدا و دین او یعنی اسلام پاسخ می دهد و نیاز نیست شما برای یافتن معنا ، مسلمان باشید.

4- یا نظریه ی اکتفا به اسلام فردی نظیر اسلام منهای سیاست و حکومت

 

هیچ مکتب باطلی ، خالی از حرف حساب نیست اما سوال اینجاست که سرک کشیدن به این مکاتب فاسد آیا عطش انسان جویای حقیقت را سیراب می کند؟ درست است که انسان تا کجی ها و انحرافات را نشناسد قدر آب زلال یا همان ولایت الاهی و سپس ولایت اهل البیت را نمی داند اما آیا می توانید تضمین بدهید که از خواندن کتب ضاله و بعد از آشنایی با مکاتب الحادی هیچ اثری در زندگی از آنها نمی پذیرید؟  

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۹-۱۳ ۰ ۰ ۱۹۵

نخل ولایت ۹۹-۹-۱۳ ۰ ۰ ۱۹۵


🌼 به خاطر تیپ و قیافه ظاهریم کمی واسه دخترا جذابم یعنی اصلا دنبال دخترا نمی رم خودشون دنبالم میان این اصلا دروغ نمی گم به طور مثال خیلی کوتاه همین که نمایشگاه کتاب رفتم دختره شمارشو تو نایلون من انداخت ولی من پاره اش کرده ام...
من همیشه از این چیزها دوری می کردم چون به دور از اهدافه خودم می دیدم تا اینکه گرفتار یه دختری شدم که فامیل هم بودیم اولا خیلی عادی با هم صحبت می کردیم و گذشت تا اینکه فهمیدم عاشق شده اما نفهمیدم عاشق کی شده !!!خیلی داغون شدم بهش پیام دادم که دوره و بر من نیاد و از حس خودم بهش گفتم همین که اینو گفتم ناخودآگاه گریه ام گرفت!! منی که تا دیروز همه ی این چیز ها رو به مسخره می گرفتم و میگفتم این چیزا چرته الان درگیر شدم.. تا اینکه گفت من عاشق تو شدم...مات و مبهوت شدم منی که الان 600 کیلومتر ازش دور بودم و تو جاییم که دختر اطرفم پره!!
چند هفته با هم خیلی خوب بودیم من یه کادو هم واسش خریدم و فرستادم تا اینکه کلا با من سرد شد و دو هفته گذشت .داغون شدم گفتم چرا اینجوری شدی گفت من زود درگیر این چیزا شدم ( هنوز دانش آموز 
هستش)
من فک کردم با من بازی کرده یه کم تهدیدش کردم گذشت تا گفت منو ببخش درگیر درسم و تا چند روز پیش گفت گوشیم تا بعد امتحانات خاموشه... من موندم و روحیه داغون یه لحظه از ذهنم نمی ره حتی سر جلسه امتحان. حالا موندم چی کار کنم واقعا دارم به مریضی روانی تبدیل میشم

---------------------------------------------------------------------

بچه ها نوجوان می شوند. نوجوان ها جوان می شوند و جوان ها به میان سالی می رسند. میان سال ها پیر می شوند و پیرها می میرند!

 

هر مرحله ای داستان خودش را دارد اما نوجوانی و جوانی داستان و خاطرات و سپس خطرات مخصوص به خودشان را دارند. جوانی است و دردسر هایش. خوش تیپی و هزار دردسر و نایلون کتابی که شماره باران می شود!

 

نمیدانم داستان زندگی ابراهیم هادی را در کتاب "سلام بر ابراهیم" خوانده ای یا نه؟ ابراهیم از بچه های ورزشکار جنوب تهران بود و خوش هیکل ؛ با مرام بود و البته خوش تیپ!

 

روزی بعد از باشگاه و در یک گپ دوستانه دوستان ابراهیم به او خبر دادند که از قضا دوتا از دخترهای تابلوی محل ، روبروی باشگاه زاغ سیاه او را چوب می زده اند! ابراهیم ترسید. لباس های بدن نما و مد روزش را در آورد و شلوار گشاد به پا کرد. ریش بلند کرد و کلاه پنبه ای یا بقول بچه های تهران ،کلاه زرنگی سر گذاشت. از آن روز ابراهیم همان ابراهیم بود با یک قیافه جدید. قیافه و تیپی که دیگر دل دخترها را پرپر نمی کرد.

 

داستان های زندگی ابراهیم هادی را باید بخوانی تا بفهمی از چه کسی حرف می زنم.

 

 اما برایت بگویم از داستان زنان که در کتاب شریف کافی است:

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ اللَّهَ خَلَقَ آدَمَ (علیه السلام) مِنَ الْمَاءِ وَ الطِّینِ فَهِمَّةُ ابْنِ آدَمَ فِی الْمَاءِ وَ الطِّینِ وَ خَلَقَ حَوَّاءَ مِنْ آدَمَ فَهِمَّةُ النِّسَاءِ فِی الرِّجَالِ فَحَصِّنُوهُنَّ فِی الْبُیُوتِ. امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند آدم را از آب و خاک آفرید. پس همت پسران آدم در به دست آوردن آب و خاک است. و خداوند حوا را از جنس آدم و از آدم آفرید پس هم و همت زنان ، در به دست آوردن مردان است لذا آنان را در خانه هایشان حصار کنید!

 

در کتاب شریف وسائل الشیعه روایت کرده اند:

 

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: إِنَّ الْمَرْأَةَ خُلِقَتْ مِنَ الرَّجُلِ وَ إِنَّمَا هِمَّتُهَا فِی الرِّجَالِ فَاحْبِسُوا نِسَاءَکُمْ وَ إِنَّ الرَّجُلَ خُلِقَ مِنَ الْأَرْضِ فَإِنَّمَا هِمَّتُهُ فِی الْأَرْضِ : امام صادق علیه السلام فرموده اند: که خلقت و آفرینش زن از (پدرش که) مرد است (پی ریزی شده) لذا همت زن در جلب مردان است پس زنانتان را (از معشرت با مردان منع کرده) حبسشان کنید. و اما خلقت و آفرینش مرد از زمین است پس همت مرد در آبادانی زمین است.

 

زنان این گونه آفریده شده اند که همتشان فتح کردن قلب مردان باشد. طبیعتشان این گونه است. دست خودشان نیست. زن اگر در پناه تعالیم اسلام تربیت نشود همان کارهایی را می کند که زن جوان غربی روز و شبش را به آن کارها می گذراند و من مصلحت نمی بینم که کارهایشان را بنویسم. اما داستان همین جا تمام نمی شود. به زنان حیا نیز عطا شده. حیا زنان را کمک می کند که مرتکب هر جنایتی نشوند. حیا سلاح زن مومن است تا بتواند بر خلاف طبیعتش رفتار کند و وای بر زن یا دختری که کم حیا یا بی حیا شود!

 
 

در کتاب شریف کافی است که :

قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام: خَلَقَ اللَّهُ الشَّهْوَةَ عَشَرَةَ أَجْزَاءٍ فَجَعَلَ تِسْعَةَ أَجْزَاءٍ فِی النِّسَاءِ وَ جُزْءاً وَاحِداً فِی الرِّجَالِ وَ لَوْ لَا مَا جَعَلَ اللَّهُ فِیهِنَّ مِنَ الْحَیَاءِ عَلَى قَدْرِ أَجْزَاءِ الشَّهْوَةِ لَکَانَ لِکُلِّ رَجُلٍ تِسْعُ نِسْوَةٍ مُتَعَلِّقَاتٍ بِهِ. امیرالمومنین امام علی بن ابی طالب فرمودند: خداوند شهوت را ده جزء آفرید که نه جزء آن را در زنان قرار داده و فقط یک جزئش را در مردان نهاد. و اگر خداوند در وجود زنان از حیاء به میزان شهوت زنان قرار نداده بود هر آینه برای هر مردی نه زن بود که آنان خود را به او متعلق میدانستند!

 

خدا را شکر که زنان در ابتدای آفرینش و خلقتشان به میزان شهوتشان حیا دارند و این از زیبایی های آفرینش و حکمت الاهی است اما اگر پرده حیا با گناه و آلودگی کنار رود آنگاه فقط شهوت و زنی بی حیا می ماند و هم خودش و هم دیگر زنان و هم جامعه و هم مردان و سپس کل آسمان و زمین ، به فساد کشیده می شوند.

 

ابراهیم هادی با بلند کردن ریش و پوشیدن لباس گشاد و غیر جذاب خودش را نجات داد و به من و شما آموخت که اگر در آخرالزمان ته کاسه ای ایمان دارید آن را به هر حیله ای حفظ کنید که در غیر این صورت زنان ایمانتان را به باد خواهند داد. حالا که خداوند به تو رحم کرده و گوشی عروسک شیطان در خاموشی است و به لطف حیای باقی مانده ، خداوند دست او و تو را گرفته است پروردگار مهربان عالم  را با تمام وجود شکر کن. شاید شیر پاک مادر و روزی و نان حلال پدر به دادت رسیده است.

 

از امروز خطر بیخ گوش شماست. هر جور میتوانی ایمانت را حفظ کن و جواب پیامک های شیطان را نده که هر پیامک تیری از تیرهای شیطان است. این روایات را برایت نوشتم تا بدانی با چه موجود خطرناکی طرف هستی! ندانسته و نشناخته نمی توان به جنگ آنها رفت. ففروا الی الله: به سمت خداوند فرار کن که فقط خداوند منجی و نجات دهنده است.

 

حکایت شیرین : حدود ده سال پیش در تابستانی گرم به روستای احمدآباد از توابع شهرستان دماوند رفتم و به محضر علامه ذوالفنون و مفسر قرآن کریم حضرت آیت الله جوادی آملی رسیدم. لحظاتی قبل از اذان ظهر بود و من پشت درب منزلشان ایستاده بودم تا ایشان جهت اقامه نماز در مسجد از منزل خارج شوند. به محض تشریف فرمایی معظم له فرصت را مغتنم دانستم و بعد از سلام و احوال پرسی از حضرتشان این سوال را پرسیدم که: می دانم مثال های قرآن کریم دقیق و حساب شده است. قرآن کریم برای مردان یوسف و برای زنان مریم را مثال زده است. در هنگامه خطر یوسف فرار کرد اما مریم در جایش ایستاد و با فرشته وحی که چون مردی بر او متمثل شده بود حرف زد. تکلیف ما چیست اگر امتحان شویم؟ فرار یا قرار؟

 

علامه جوادی آملی بعد از کمی تامل در جوابم به آرامی جملاتی فرمودند که به مضمون شبیه این بود: هم یوسف پیامبر و هم مریم عزراء هر دو به خدا پناه بردند. یوسف طبق نقل قرآن گفت: قال معاذ الله. مریم نیز طبق نقل قرآن گفت: قالت انی اعوذ بالرحمن منک. هر دو به خدا پناه بردند. جز خدا پناهی نیست. فقط به خداوند متعال پناه ببرید!

 

می دانم که خداوند مردان و پسران را تشنه وجود دختران آفریده و این عطش و بی تابی در دلت آیتی از نشانه های خداوند است. خداوند این میل را به مردان داده تا به هر حال زمانی سر به راه شوند و تن به زندگی مشترک و زحمات آن بدهند اما تا آرام نشوی و عقلت بر مملکت وجودت حاکم نشود نمی توانی برای آینده ات تصمیم خوب و روشنی بگیری.

 

بهترین اقدام در این زمان اما پس از مشورت کامل و اندیشه در جوانب امر، ازدواج با بهترین گزینه مناسب شماست. اما در شرایط دانشجویی باید کمی صبور باشید تا در زمان مناسب خودش قدم پیش بگذارید. از این جور اتفاقات تقریبا برای همه پسرها در دوران تحصیل در دانشگاه پیش می آید و امتحان می شوند اما مهم این است که عاقل باشند و وارد این حاشیه ها نشوند. بسیار دیده ام دانشجویان تیزهوشی و رتبه زیر هزار که بعد از دو ترم تحصیل سیر نزولی تحصیلیشان آغاز شده و بعد از شش ترم تحصیل ، مشروطی یا معدل بسیار پایین را تجربه کرده اند ؛ فقط به صرف عشق و عاشقی ناخواسته که البته به از دست دادن آینده و موقعیت شغلی و کاری و اجتماعی هم منجر شده است.

 

دست به دعا بلند کرده و برایت آرزو میکنم که آرامشت را دوباره به دست آوری تا در ظهر عاشورای امتحانت ، تیر باران جنود شیطان ، مشک وجودت را از آب ایمان خالی نکند. تمام تلاشت را بکن تا آب زلال ایمان را به خیمه ظهور برسانی.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۲-۰۷ ۰ ۰ ۲۱۲

نخل ولایت ۹۸-۱۲-۰۷ ۰ ۰ ۲۱۲


🌼 سفر راهیان همه چیز رو برای حداقل بنده عوض کرد، خیلی چیزهایی که یه زمانی برام ملاک بود،خیلی چیزهایی که یه زمانی برام با ارزش بود، همه ی چیزهایی که رنگ دنیایی بودن میداد برامون بی ارزش شد و رنگ باخت.
خداروشکر تا حدودی تونستم حال اون موقع رو حفظ کنم، ولی خب گاهی اوقات انسان وسوسه میشه و درگیر چیزهای دنیوی میشه،حالا خواسته یا ناخواسته، چی کار کنیم که زندگیمون از این لغزش های کوچیک دنیوی هم پاک بشه؟فکر می کنم هرچقدر که از این زندگی دنیوی دورتر بشیم و ملاکمون همون ایمانه خالص باشه،به این سبک زندگی قشنگی که برامون تصویر می کنید نزدیک تر میشیم و ازدواج آسون تر و زندگی بعد از ازدواج هم به مراتب پایدارتر خواهد بود.درسته؟
حالا برای کندن از این دنیا باید چی کارها کرد؟ چه برنامه هایی باید داشت؟ برای حفظ اون حال باید چه برنامه هایی داشت؟

-----------------------------------------------------------------------

سلام بر راهیان نور هر آن کسی که دنباله رو نور است و دلش برای نورانی شدن می تپد. خاطره آن سفر نورانی خصوصا شلمچه اش و نورانیت آن ، برای من و به نظرم برای شما و همه همسفران محترم تا پایان عمر باقی و جاوید خواهد ماند ان شاالله.

درست است! موافقم !

کندن از این دنیا یک تعبیر دو لبه است. نباید از دنیا تارک شد و به زندگی و فلسفه کلبی رو آورد بلکه باید دنیا را ساخت و از آن با دیده رعنا و نظر بلند عبور کرد. شهدا از دنیا دل کندند اما دل کندنی زیبا و همراه با اوج محبت به همسر و فرزندانشان. همگی عکس فرزندانشان را داخل جیب پیراهنشان به همراه داشتند و به خانواده خودشان عشق می ورزیدند اما محبت به خداوند و فرامین او و فتوای مرجع تقلیدشان امام روح الله را از همسر زیبا و فرزند بازی شان ،  دوست داشتنی تر میدانستند.

با یک برنامه دقیق و منظم باید یک سری کتاب را مطالعه کنید و جمله جمله آن کتاب ها را سر لوحه زندگی خودتون قرار بدید:

 

قدم اول:

انتشارات روایت فتح سه سری کتاب چاپ کرده به نام های:

مجموعه پنج جلدی آسمان ؛

مجموعه بیست جلدی نیمه پنهان ماه

و مجموعه پنج جلدی اینک شوکران

که خاطرات همسران محترم و بزرگوار شهداست از زندگی پاک و آسمانی اما کوتاه آنها با شوهرانشان در دوران دفاع مقدس. در اولین فرصت همه این کتاب ها را بخرید و بخوانید. حجم این کتاب ها بسیار کم است و در قطع پالتویی هستند به نظرم هر روز یک جلد آن تمام میشود.

 

قدم دوم:

کتاب مطلع عشق که خلاصه بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران است در جلسات عقد برای زوج های جوان که به نظرم قانون اساسی زوج های جوان است در سال های ابتدایی زندگی که انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلامی آن را چاپ و منتشر کرده است. حتما بخرید و در صفحه اولش بنویسید: قانون اساسی زوج های جوان انقلابی!

 

قدم سوم:

باید تقلیدتان را بازیافت کنید و زندگی را بر اساس رساله عملیه که مورد رضایت امام معصوم عصر و پیامبر مکرم اسلام است ، منطبق کنید. حتما رساله امام امت خمینی کبیر را تهیه کنید و بخوانید و سپس احکام روزانه و مبتلا به را از رساله اجوبه الاستفتائات اثر رهبر معظم انقلاب بخوانید و عمل کنید.

سپس سعی کنید یک سری اقدامات سلوکی وعملی در طی هفته و در کنار مطالعه داشته باشید:

رفتن به مزار شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی و خصوصا شهدای گمنام که در سراسر تهران و دیگر شهرها مهمان مردم ما شده اند.

یک برنامه ورزشی منظم در برنامه خودتان بگنجانید که طبق دستور مقام عظمای ولایت کوه پیمایی یا کوه نوردی نمونه خوبی از ورزش هاست که به تعبیر حضرت آقا: همیشه کوه نوردی ورزش مورد علاقه مردان بزرگ تاریخ بوده است.

مسلما راه به همین جا ختم نمیشود:

کنار گذاشتن دوستان ناباب گذشته و دوستی با راهیان و سالکان نور و کتاب خوانی گروهی با ایشان و کوه نوردی گروهی و دوستی های مومنانه از بهترین روزی های آسمانی برای شما و همه راهیان نور است.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۹-۱۷ ۰ ۰ ۱۴۹

نخل ولایت ۹۸-۹-۱۷ ۰ ۰ ۱۴۹



   ازدواج به سبک شهدا


✍️نویسنده: جناب آقای حسین کاجی


📝 بازنویسی : جناب آقای مهدی قربانی


.در این کتاب با ذکر خاطراتی از 70 تن از شهدای والامقام به شرح مختصری از شیوه ازدواج ایشان می پردازد که اغلب از زبان همسر محترم این شهدا نقل شده است.

در بخشی از این کتاب می خوانیم:

شهید حجت الاسلام عبدالله میثمی

نماینده حضرت امام رحمةالله علیه در قرارگاه خاتم الانبیاء صلی الله علیه و آله

بله برون و عقدمان یکی شد; روز ولادت پپیامبر اکرم صلی الله علیه و آله برایم یک گردنبند طلا آوردند و یک حلقه نامزدی. با یک لباس سفید نشستم سر سفره عقد. صیغه عقد که خوانده شد, دیدم دنبال چیزی می گردد.

ـ اینجا مهر دارید؟  ـ مهر می خوای چیکار؟ مگه نماز نخوندی؟

ـ حالا تو یه مهر بده. ـ تا نگی برای چی می خوای, نمی دم.

ـ می خوام نماز شکر بخونم, که بهم همسر عطا کرده, اونم روز تولد رسول الله.

زهرا رجبی, نیمه پنهان ماه 11, میثمی به روایت همسر شهید,صص 14 و 16

شکر فقط گفتن« الهی شکر» و سجده شکرکردن نیست. شکر نعمت این است که انسان نعمت را بشناسد. بداند که این نعمت را خدا به او داده است و استفاده از آن نعمت و رفتار با آن نعمت را که خدا می پسندد, انجام دهد. این معنای شکر نعمت است... ازدواج هم یک نعمت خدادادی است. خدای متعال این همسرخوب را برای شما فراهم کرده است.پس باید به شایستگی شکر این نعمت را به جا آوررید.

(کتاب ازدواج به سبک شهدا /صفحه 14 )



نخل ولایت ۹۸-۲-۱۲ ۰ ۰ ۳۴۱

نخل ولایت ۹۸-۲-۱۲ ۰ ۰ ۳۴۱


❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری