تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


۱۳۵ مطلب با موضوع «متاهلان» ثبت شده است
🌼 میشه یه ذره توضیح بدید که چرا یک سرى کارها حتمأ بایستى با اجازه و رضایت پدر یا شوهر باشه؟ قصدم مخالفت نیست ها! میخوام فلسفه شو بدونم.
مثلأ اجازه گرفتن ازشوهر براى بیرون رفتن از خونه.مثلأ یه کار واجب پیش بیاد ، یه مهمون سر زده بیاد و کسى خونه نباشه ، نمیشه رفت سوپرى سرکوچه؟ یا اینکه حتمأ باید به شوهرمون تلفن بزنیم واجازه بگیریم؟ یعنى ممکنه راضى نباشه؟! برا چیه این قضیه؟ مگه به هم اعتماد ندارن؟ بحث غیرت و تعصبه یاشکاکى؟
یکیش هم بحث عبادات مستحبى ، مث نذر و روزه مستحبى...
چرا باید با اجازه ى شوهر باشه؟ دلیلش چیه؟ شما میفرمایید پدر هم ولایت داره، درست؟
خب،من که الان مجردم ، توخونه ى بابام هم که روزه ى مستحبى نگیرم (چون نگران لاغری وضعیف شدنم هستن)،خونه ى شوهرم هم که ایشون لابد اجازه نمیدن، پس من کى طعم عبادت مستحبى رو بچشم؟ راستى چرا زنها نمیتونن به همسرشون اجازه ندن که ایشون مثلأ روزه ى مستحبى بگیرن؟ اگه روزه مستحبى ضررى به بدنمون نرسونه واصلأ وزن بدنمون هم کم نشه ، بازم شوهرمیتونه اجازه نده؟

 ----------------------------------------

خانواده یک نهاد کوچک اجتماعی و ریشه و پایه ی اجتماع است. خداوند برای هر اجتماع بزرگ یا کوچک بشری یک مدیر و سرپرست دلسوز و عاقل تعیین کرده است تا همه ی اقدامات داخلی با نظارت او انجام پذیرد. از نظر اسلام جامعه و اجتماعات بشری نیازمند حکومت است و این سرپرست و حاکم باید از سمت خداوند به نصب خاص (مانند پیامبر و امام معصوم) یا به نصب عام (مانند فقها و دانشمندان دینی) عنان امور را به دست بگیرد.

قطعا یک خانه ی چند نفره و کوچک نیز نمی تواند نظم امور خود را بدون یک سرپرست و تکیه گاه دلسوز به دست آورد. پدر که مرد خانواده هم هست از طرف خداوند مدیر اولین نهاد اجتماعی است که با عقد شرعی و امضای خداوند شروع شده است و به او در حیطه ی اوامر الاهی اجازه ی امر و نهی و ولایت داده شده است. مرد برای همسر و فرزندانش دلسوزترین مرد اجتماع است و خواسته های او قطعا از سر عناد و دشمنی نیست. ممکن است در برخی مصادیق اشتباهاتی صورت بگیرد اما جریان عمومی تصمیمات به سوی صلاح کارها است.

اگر پدر رفت و آمد و اعمال فرزندان و همسرانش را کنترل می کند برای حفظ مصالحی است که هیچ کس بهتر از او توان تشخیص ندارد. فراموش نکنید که اوامر پدر و شوهر همیشه در دایره ی احکام دین خدا بوده و آنها حق ندارند حلال خدا را حرام یا حرامش را حلال کنند. اما مستحبات و مکروهات و مباحات با فرامین آنها جهت وجوب یا حرمت پیدا می کنند. مانند فرمان پلیس در سر چهار راه ها.

ولایت و سرپرستی باید از طرف خداوند تعیین شود. انسانی بر انسان دیگر ولایت ندارد مگر با اذن خداوند. هم در مساله ی خانواده و هم در حاکمیت جامعه ، خداوند این حاکم و سرپرست را تعیین کرده است. خداوند برای زنان نسبت به شوهرانشان ولایتی قرار نداده تا رضایت یا خواست آنها برای شوهران مطاع باشد.

این احکام چون از طرف خداوند تعیین گردیده اند و تعیین مصداق خارجی شان در خانواده بر عهده ی پدر و شوهر است جزو امور واجب محسوب می شوند و در تعارض با امور مستحب قطعا امور واجب در اولویت هستند. لذا روزه ی مستحبی اگر مورد نهی پدر یا شوهر واقع شود دیگر مستحب نبوده و حرام خواهند بود. ما تا زمانی که تکلیف واجب بر گردن داریم نوبت به انجام مستحبات نمی رسد. در حقیقت در مقام تعارض عملی واجب با عملی مستحب ، در شرایطی که نتوان بین آنها جمع کرد ، فقط باید به عمل واجب پرداخت چون اعمال واجبند که مرزهای حقیقی بهشت و جهنم هستند.

در مورد خارج شدن از خانه نیز همین که اجازه ی ضمنی پدر یا شوهر را داشته باشید و بدانید در موارد خاص ، عملتان مورد رضایت ایشان است کافی است و در تمام موارد اجازه گرفتن جدید لازم نیست. کافی است یک اجازه ی عام و همیشگی از شوهرتان بگیرید تا در موارد خاص نیاز به تماس و اجازه ی مجدد نداشته باشید. خلاصه جوری رفتار کنید مورد رضایت همسرتان باشد. 

مهمترین دلیلی که خداوند خروج زنان از منزل و سفرهای تفریحی و زیارتی یا روزه های مستحبی را متوقف بر اجازه ی شوهر کرده است حقوق زناشویی شوهر است که با این رفت و آمدها و در خانه نبودن ها و روزه های مستحبی ضایع می شود. شوهر از طرف خداوند وسیله ی امتحان زنان است و بسیاری به وسیله ی رضایتش جهنمی و اندکی بهشتی می شوند.

مسأله 2412  زنى که عقد دائمى شده نباید بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود و باید خود را براى هر لذّتى (1) که او مى‏خواهد، تسلیم نماید و بدون عذر شرعى از نزدیکى کردن او جلوگیرى نکند. و اگر در اینها از شوهر اطاعت کند، تهیه غذا و لباس و منزل او و لوازم دیگرى که در کتب ذکر شده بر شوهر واجب است (2) و اگر تهیّه نکند، چه توانایى داشته باشد یا نداشته باشد، مدیون زن است.

(1) (نورى): براى هر کامیابى جنسى .. (فاضل): براى هر لذّت متعارفى ..

(2) (اراکى): تهیه غذا و لباس و منزل و لوازم دیگر او بر شوهر واجب است و اگر تهیّه نکند به تفصیلى که در کتب مفصل ذکر شده مدیون زن است.

 (گلپایگانى)، (صافى): تهیه غذا و لباس و منزل او بر شوهر واجب است ..

 (خوئى)، (تبریزى): مسأله زنى که عقد دائمى شده احتیاط در آن است که بدون اجازه شوهر براى کارهاى جزئى نیز از خانه بیرون نرود هر چند با حقّ شوهر منافات نداشته باشد و باید خود را براى هر لذتى که او مى‏خواهد، تسلیم نماید و بدون عذر شرعى از نزدیکى کردن او جلوگیرى نکند و تهیه غذا و لباس و منزل زن

(خوئى): ما دامى که بدون عذر از منزل او بیرون نرفته بر شوهر واجب است و اگر تهیّه نکند چه توانایى داشته باشد یا نداشته باشد، مدیون زن است.

 (سیستانى): مسأله زنى که عقد دائم شده حرام است بدون اجازه شوهر از خانه بیرون برود هر چند با حقّ شوهر هم منافات نداشته باشد، مگر اینکه ضرورتى ایجاب کند یا ماندن در خانه براى او حرجى باشد یا مسکن مناسب او نباشد و باید خود را براى لذّتهاى جنسى که حقّ همسر است هر وقت که او مى ‏خواهد، تسلیم نماید و بدون عذر شرعى از نزدیکى کردن او جلوگیرى نکند و تهیه غذا و لباس و منزل زن و تهیه احتیاجاتش بر شوهر واجب است و اگر تهیّه نکند چه توانایى داشته باشد یا نداشته باشد، مدیون زن است. و همچنین از حقوق زن است که مرد او را مورد اذیت و آزار قرار ندهد و با او بدون وجه شرعى، تندى و خشونت نکند.

 (مکارم): مسأله زنى که عقد دائم شده بنا بر احتیاط نباید بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود، یا کارى در خارج خانه انتخاب کند (خواه اجازه لفظى باشد و یا از قرائن معلوم شود که او راضى است) و بدون عذر شرعى از نزدیکى کردن او جلوگیرى نکند؛ بر شوهر نیز واجب است که غذا و لباس و منزل و لوازم دیگر را مطابق معمول براى او تهیّه کند (حتى هزینه طبیب و دارو و مانند آن) و اگر تهیّه نکند بنا بر احتیاط بدهکار او خواهد بود، خواه توانایى داشته باشد یا نه.

 (زنجانى): مسأله زنى که عقد دائمى شده نباید بى عذر شرعى بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود و باید خود را براى هر لذّتى که او مى‏خواهد و عذر شرعى براى زن در اجتناب آن نیست، تسلیم نماید و اگر در اینها از شوهر اطاعت کند، تهیه غذا و لباس و منزل و سایر لوازم منزل او (با در نظر گرفتن شؤون زن) بر شوهر واجب است، و اگر تهیّه نکند؛ چه توانایى داشته باشد یا نداشته باشد، مدیون زن است.

 

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱۲-۰۸ ۰ ۰ ۳۶۴

نخل ولایت ۹۹-۱۲-۰۸ ۰ ۰ ۳۶۴


🌼 یک خواستگاری دارم که یک بار به مدت یک ماه عقد کردن و جدا شدن. اگر ایشون آدم معتقد و مؤمنی باشن از نظر اسلام دلیلی برای رد ایشون وجود داره؟ با توجه به اینکه میدونم مادر پدرم مخالف خواهند بود فقط به این دلیل که این آقا یکبار عقد کردن!

 ------------------------------------------

اینکه امروزه بخشی از ازدواج های جوانان به شکست می انجامند یکی از واقعیات جامعه است. پیوندهای ازدواجی که به طلاق منجر می شوند از حیث برهه و زمان وقوع طلاق سه دسته اند:

برخی از این پیوندها در همان مرحله ی ابتدایی و روزهای اول محرمیت و بلکه در همان عقد زمان دار چند روزه ی ابتدای زندگی که بیشتر به منظور شناخت بیشتر دو جوان حاصل می شود به شکست می انجامند و ادامه پیدا نمی کنند. برخی دیگر به محرمیت و عقد دائم هم رسیده اند اما دو خانواده قبل از عروسی جوانانشان تصمیم به جدایی گرفته اند و برخی دیگر از این زندگی ها بعد از جشن عروسی و شروع زندگی زناشویی متلاشی می گردند.

نداشتن مهارت های لازم برای زندگی مشترک وسپس ملاک های نامناسب در ازدواج و تصورات غلط و خالف واقع از جنس مخالف و زندگی مشترک با او و در آخر نداشتن ایمان و گذشت و صبر ، از عوامل عمده ی این طلاق هاست اما آنچه مهم است این است که باید همه ی جوانها ازدواج کنند و طلاق و جدایی در یک زندگی در هر مرحله ای که باشد عاملی برای قهر با ازدواج و تجرد دائمی نیست.

به نظر من راه چاره این است که ما قبل از هر کاری احوال هر کدام از این سه دسته مفارقت و طلاق را جدا بررسی کنیم تا خدای نخواسته حکم یکی را ظالمانه به دیگری ندهیم و گرفتار افراط و تفریط نگردیم.

ازدواجی که در روزها یا ماه های ابتدایی شناخت و بدون زناشویی به پایان رسیده است در حقیقت فقط اسم و عنوان زندگی مشترک را یدک می کشد و جز نگاه حلال دو محرم در آن خبری نبوده است. در حقیقت دو خانواده خواسته بودند بعد از معرفی جوانهایشان به هم و با نظارت بزرگ ترها یک فضای صمیمی برای شناخت بیشتر بینشان ایجاد کنند تا اگر نگاه و کلامی بینشان در و بدل می شود همین نیز یک نگاه و کلام حلال و قانون مند باشد که بعد از شناخت بیشتر و برخورد با رفتارها متوجه شدند که هیچ تناسبی بینشان نیست و جدا شده اند. خانواده هایی که تقیدات کمتری از نظر مذهبی دارند معمولا این مرحله از شناخت را بدون محرمیت میگذرانند و به نظر من خانواده های با ایمان مذهبی چوب ایمان و نظارت کاملشان را می خورند چون نمی توان نام جدایی را بر این جدایی گذاشت.

دسته ی دوم کسانی هستند که معمولا با نگاه بد بینانه به ازدواج زمان دار نگریسته اند و از همان اول ، محرمیت بین دو جوان را به صورت دائم انشاء کرده اند. این گروه از خانواده ها نیز مانند گروه اول بعد از گذشت چند هفته از محرمیت متوجه فاصله ی ایمانی و فرهنگی فاحشی بین دو جوان شده اند و علاج واقعا را در جدایی قبل از زندگی زناشویی دیده اند. برخی از این ازدواج ها با عقد رسمی و قانونی و ثبت در شناسنامه همراه بوده و برخی به این مرحله هم نرسیده است. درست است که طلاق و جدایی از منفورترین حلال های دین خداست اما این دو خانواده توانسته اند علاج حادثه را قبل از شروع پرواز و قبل از جداشدن هواپیما از زمین بکنند ، تا نیازی به فرود اضطراری هواپیما در فرودگاه نباشد و خطر جانی و روانی فراوان فرود اضطراری ، برای سرنشینان آن هواپیما از همان ابتدا پیش نیاید.

این دو قسم از ازدواج هایی که با طلاق و جدایی همراه بوده اند غیر از نوع سوم هستند و نباید بر آنها نام جدایی و طلاق گذاشت. اگر بخواهیم مثال هواپیما را بر این دو نوع ازدواج تطبیق بکنیم هنوز پروازی انجام نشده تا بحث فرود اضطراری یا حوادث و لطمات ناشی از آن مطرح باشد. لطمات روحی و جسمی این نوع طلاق قابل مقایسه با طلاق بعد از زناشویی نیست.

خدا نکند برای هیچ کس خصوصا یکی از اعضای خانواده ای که امروز این مقدار حساسیت نابجا دارند ، حادثه ای مثل دو قسم اول پیش بیاید. همین بزرگترهای به ظاهر قدیمی و سنتی چنان متجدد و به روز می شوند که آن محرمیت گذشته را حتی به حساب هم نمی آورند. افراط و تفریط در همه جا مذموم است. گروهی از خانواده ها هیچ نظارتی روی دخترانشان ندارند و دخترها را محرم نکرده به هر سفر و معاشرتی میفرستند و گروهی چنان عینک بد بینی به چشم زده اند که عقد زمان دار و محرمیت محدود کسی آن هم با نظارت خانواده ها را را جرم دانسته و توان دیدنش را ندارند و صرفا به همین خاطر مانع ازدواج آن فرد با دخترشان می شوند.

این شما هستید که باید گذشته ی خواستگارتان را مطالعه کنید و با مشاهده و کشف ایمان و اخلاق و اعمال او ، بتوانید عمری را با ایشان بگذرانید. تحقیقاتتان را کامل بکنید و از علت جدایی خواستگارتان مطمئن شوید تا بتوانید به خانواده گزارش بدهید که چه خبر بوده است. خوب است از چند خانواده ی مطلع و اقوام نزدیک و فامیل خواستگارتان ، پرس و جو کنید و خانواده ی خودتان را در جریان امر قرار بدهید.

معمولا در این اتفاقات و جدایی های ناخواسته ، لطمه برای خانواده و فردی است که طرف مقابلش با پنهان کاری و عدم صداقت ، عیب یا خصوصیت یا مطلب مهمی را از دیگری پنهان کرده و آن خانواده بعد از گذشت چند هفته یا چند ماه از آن موضوع مطلع شده اند. داشتن عیوب ظاهری و باطنی در جسم و جان افراد و سپس استفاده از قرص ها و داروهای روانی و نظارت مداوم پزشک بر کسی اموری نیست که از دید خواستگار مخفی بماند. برخی با زرنگی یا عدم صداقت ، مصرف مداوم دو سال از داروهای روان پزشکی را ناچیز قلمداد کرده و بیان نمی کنند اما نمی دانند که بیان نکردن و عدم صداقت چه لطمه ی بزرگتر و بیشتری به زندگی این دو جوان می زند.

به نظر شما کسی که از عدم صداقت آن هم از یک خانواده ی بی موالات و بی دقت چنین لطمه ای خورده است نباید شما را از محرمیت و عقد سابقش مطلع می کرد؟ کسی که خودش از بیان نکردن تمام حقیقت لطمه خورده امروز با کمال صداقت محرمیت گذشته اش را برای شما تعریف کرده تا شما به سلامت او اطمینان حاصل کنید. به نظرم این از راستگویی و ایمان خانواده ای است که محرمیت چند هفته ای و کوتاه خودش را به شما عنوان کرده تا از زبان غریبه ها مطلع نشوید.

 

 این اتفاقات برای خیلی ها پیش می آید. مهم نحوه ی برخورد ما و صداقت و روراستی ماست. شاید خیلی ها که به دنبال محک ایمان میگردند صرف نظر از حوادث گذشته محک خوبی برای کشف ایمان پیدا کرده باشند. حرف دلتان را با خانواده بزنید. سکوت بی جا فردا باعث حسرت شما خواهد بود. اگر پدر و مادر مخالفتی هم دارند به خاطر شما و راحتی و آینده ی شما است. گاهی اوقات یک جمله از زبان شما یا یک نامه ی کوتاه ، بهترین کمک برای یک پدر مهربان است.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱۱-۲۵ ۰ ۰ ۳۰۵

نخل ولایت ۹۹-۱۱-۲۵ ۰ ۰ ۳۰۵


🌼 گفتین: « اگه زن ومرد به هم محبت وافر داشته باشند خانه شان شعبه ای از بهشت خواهد بود...
حالا من یه سؤال از شما میکنم، مگه محبت دوطرفه نیست؟ چه جوری میشه به زنی محبت کنی که مغروره و خودشو میگیره و محبت کردن بلد نیست؟ آخه مگه ما مردها نیاز به توجه زنهامون نداریم؟ چه جوری میشه وقتی احساس میکنی دوستت نداره و شاید پشیمونه از ازدواج ، بهش محبت کنی؟

------------------------------------------------------- 

دوست عزیزم لطفا به نکات زیر توجه کنید. ممکن است زندگی شما مانند یکی از مثال هایی باشد که مطرح می کنم. تطبیقش باشما:

روزها و ماه های اول بعد از آشنایی دو خانواده ، یعنی زمانی نزدیک به عقد محرمیت تا زمان شروع زندگی زناشویی ، یک دوران مهم در بنا نهادن پایه و اساس زندگی مشترک است. درست است که محبت زوجین باید دو طرفه باشد و این انتظار مردانه برای دریافت محبت از سوی نوعروسش یک انتظار طبیعی و معقول است ، اما فراموش نکنید که قبل از دوطرفه شدن محبت ، جاده ی محبت یک جاده ی یک طرفه و آن هم از سمت مرد به سوی بانو خواهد بود.

در بازار سرمایه تا یک سرمایه گذاری دقیق و مطمئن صورت نگرفته باشد هیچ کاسبی از خودش و کسب و کارش انتظار سوددهی چرب و نرم و حسابی ندارد. کاسب ها وقتی مغازه ای باز می کنند ، چند ماه اول را به اصطلاح از جیب می خورند تا تبلیغات و معرفی دوست وآشنا و سلام و علیک ها ، پای مشتری ها را به دکانشان باز کند. هیچ کاسبی از روز اولی که کرکره ی دکانش را بالا می کشد انتظار فروش خوب و سود مناسب ندارد.

من می توانم حدس بزنم که محبت شما به همسرتان به آن مقدار نبوده که توانسته باشد عقل و هوش و محبت بانو را به سمت شما جلب کند. در حقیقت سرمایه گذاری شما یک سرمایه گذاری کافی نبوده و یا اگر سرمایه گذاری خوبی کرده اید ، همسرتان را برای داد و ستد محبت آموزش نداده اید و او هنوز با این روابط جدید اما شرعی و محرمانه انس نگرفته است.

برخی از دخترهای مومنمان به علت پاکی بی نهایتشان نیاموخته اند که وقتی بمبی از محبت به سمتشان پرتاب می شود چطور باید به آن بمب محبتی جواب مثبت بدهند. تازه دامادی را تصور کنید که در خانه ی مادرزنش و در آغازین روزهای دوران محرمیت ، در حال وضو ساختن است و در یک لحظه ی کوتاه و در خلوت اغیار ، عروسش را در کنار خودش و ناظر اعمال و سکناتش می یابد. آب ریختن روی تازه عروس و خیس کردن او، شاید یک شوخی ساده و دم دستی برای ابراز توجه تازه داماد داستان ما به همسرش باشد اما کافی است نوعروسمان نداند که در پاسخ به این محبت شیطنت آمیز چگونه باید برخورد کند. اخم کردن و قهر شدن ، یک برخورد ابتدایی و ناشیانه است ، اما اگر محبت کردن شما در حکم یک سرمایه گذاری بلند مدت به سودآوری رسیده باشد ، به جای اخم و قهر جوابی کاملا متفاوت و البته جانانه دریافت خواهید کرد.

تازه عروس باید احساس کند که شما او را دوست دارید و در پرتو این دوست داشتن و محبت ، وجودش و احساساتش برای شما مهم است. دانشجویی که به خاطر دوری محل تحصیل از منزل همسرش نتوانسته محبتش را و توجهش را به تازه عروسش کادو بدهد نمی تواند منتظر تماس های نیمه شب و دلتنگی های عاشقانه و پیامکهای رگباری پاییزی پست سر هم باشد.

بسیاری از مردهای ما محبت کردن و نشان دادن توجه و علاقه را نیاموخته اند. گاهی اوج توجه یک مرد به همسرش ، فقط یک تماس خشک و خالی آن هم در میانه ی روز به تلفن خانه و هم کلامی چند دقیقه ای در مورد اتفاقات صبح تا غروب و فضولی بچه ها و گرفتن لیست خرید برای شام امشب است. مرد بیچاره نیاموخته که راه های بهتری هم برای اعلام توجه و دوست داشتن وجود دارد. کارمندها معمولا این تماس کوتاه بین روز را آموخته اند و فکر می کنند اگر این تماس را با خانه بگیرند به همسرشان فهمانده اند که او را دوست دارند.

برای رسیدن به سوددهی در سرمایه گذاری محبت که یک سرمایه گذاری طولانی مدت است عجله نکنید. در دنیای تبلیغات می گویند تبلیغات هزینه نیست سرمایه است ؛ پس از رساندن علامت هایی که توجهتان را نشان می دهد دریغ نکنید. همیشه قرار نیست ادای دیگران را در بیاورید اما استفاده کردن از تجربیات دیگران مسیرتان را برای رسیدن به هدف کوتاه می کند.

اگر راهتان نزدیک است سعی کنید به دیدنش بروید. هر چه بیشتر بهتر. پر رو باشید و از سر زدن به همسر شرعی و قانونی و محرمتان خجالت نکشید. اطرافیان فضول را با پر رویی مثال زدنیتان ادب کنید تا کمتر در زندگی تازه بنای شما سرک بکشند. با همسرتان هم کلام شوید و هر موضوعی که به نظرتان برای حرف زدن مناسب است پیش بکشید. اگر محرم هستید که حتما هستید گرمای چشمانتان را دریغ نکنید. دقت کنید که هر مزاحمی حتی یک نوزاد کوچک مانعی اساسی در رسیدن شما به هدفتان در رسیدن به انس بیشتر محسوب می شود. سعی کنید زمان دیدارتان در مهمانی های عمومی و فامیلی شلوغ نباشد چون به صورت طبیعی نخواهید توانست نشانه های محبت را رد و بدل کنید. وقتی با همسرتان صحبت می کنید پیامک های جدیدتان را چک نکنید. گوشی تلفن همراهتان را در این دقایق کوتاه تکرار نشدنی خاموش کنید. فراموش نکنید که شوخی های مردانه و محبت های سفت که بین مردها و پسرها رد و بدل می شود مناسب تازه عروس ها نیست. از برق گرفتگی نترسید ؛ تازه عروس ها برق ندارند!!

اگر راهتان دور است و امکان دیدار حضوری روزانه و یا حداکثر هفتگی را ندارید آنچه نباید فراموش کنید این است که توجهتان را نشان بدهید. تا به زن توجه نکنید مورد توجهش قرار نمی گیرید. پیشنهاد من برای راه های دور حتی در دوران تکنولوژیهای جدید ، نامه نگاری کاغذی است. نامه کاغذی مثل قانون اساسی باقی می ماند و بارها و بارها توسط هر دو شما با دقت خوانده و مطالعه می شود. نامه های روزانه حتی اگر هفته ای یک بار تحویل پست داده شوند ، نشانه ی توجه شما حتی در دوران دوری و جدایی هستند. حرفهایی که در ابتدا از گفتنشان خجالت می کشید با نامه می توانید بنویسید و بیان کنید.

البته می دانم که برخی از دخترهای جوان در ابراز محبت بخل می ورزند و از شوهرشان دریغ می کنند و گاهی ابراز محبت به همسر را کاری غلط و نابجا می دانند یا از خلوت با او فرار می کنند و خودشان را در معرض محبت قرار نمی دهند و ترجیح می دهند بیشتر در فضاهای عمومی و در کنار خانواده باشند یا برخی علی رغم خواسته ی باطنی به خاطر خانه ی شلوغ فرصت مناسبی برای عشق ورزی پیدا نمی کنند و شاید برخی از جواب دادن به محبت های تازه دامادشان خجالت می کشند. بنده سخن گفتن با نوعروسان در این مورد را ، به زمان مناسب و سوال مناسبش واگذار کرده ام اما شما این نکته را فراموش نکنید که فرهنگ همه ی خانواده ها و اقوام در برخورد با نامزد و شوهر مثل هم نیست. دوران نامزدی و عقد زمان دار ، نیاز به صبر و شکیبایی بیشتر شما دارد. توصیه می کنم به جز محبت به همسر در هیچ کاری عجله نکنید. تا خلوت مناسبی بین شما ایجاد نشده است انتظار داد و ستد محرمانه ی محبت نداشته باشید. آشنا شدن با فضای محرمیت و انس گرفتن با غریبه ی تازه وارد اما آشنا وقت می برد.

مغرور بودن زن همیشه نشانه ی بدی نیست. گاهی نشانه ی کم کاری شما در این دوران طلایی زندگی مشترک است. گاهی می تواند نشانه ی یک قهر بچگانه باشد که نیاز به کمی نازکشیدن دارد. اگر میخواهید چرخ زندگی تان بچرخد از ناز کشیدن نترسید. دخترها و زن های مومن اگر برای همسرشان ناز نکنند کجا می توانند ناز کنند؟ ناز را باید خرید و این خریدن ناز البته باید به قیمتش باشد نه به ارزانتر از ارزش واقعی آن. غرور دختر جوان را هم نباید شکست بلکه باید مدیریت کرد. زبانت را به کار بگیر و از قدرت انگشتانت استفاده کن. دختر مغروری که برای شوهرش ناز دارد ، هم باید نازش خریده شود و هم غرورش به جای خرد شدن باید تعدیل و سپس مدیریت شود. راه کار اصلی محبت کردن و توجه نمودن به نیازهای اصلی و عاطفی آنها است. درست است که ما مردها به توجه و محبت همسرمان نیاز جدی داریم اما نباید فراموش کنیم که تا محبت نکنیم از محبت خبری نخواهد بود. این توجه کردن گاهی با پیامک دادن است و گاهی با نامه نوشتن. گاهی با تماس شبانه است و گاهی با دیدار حضوری. 

دختری که فقط چند روز یا چند ماه از عقد محرمیتش گذشته است نمی تواند از زندگی اش و از انتخابش پشیمان شده باشد. هنوز زندگی شما شروع نشده که بتوان نام پشیمانی بر آن گذاشت. اما اگر احساستان از حال و روز او این است که او پشیمانی است یعنی غیبتتان و نبودنتان و سرنزدنتان وتوجه نکردنتان و تماس نگرفتنتان و محبت نکردنتان به مرز خطرناک و خط قرمز رسیده است. این یعنی اگر آب محبت به نهال جوان زندگیتان نرسانید ، جوانه نزده آن را خشکانده اید.

 

فقط یک حالت باقی می ماند و آن اینکه شما با بذل محبت های مومنانه نشان داده باشید که اهل محبت و توجه به همسر بوده اید اما به هر دلیل محبت های شما در دل ایشان آرام نگرفته است. شاید به دلیل حرف و حدیث های اطرافیان  و شاید به دلیل یک ازدواج اجباری و دلایلی مانند آن که هر کدام در جای خودش باید مطرح شود. 

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱۱-۲۱ ۰ ۰ ۲۴۱

نخل ولایت ۹۹-۱۱-۲۱ ۰ ۰ ۲۴۱


 
🌼 راستی چند سوال هم ذهنم و مشغول کرده؟
بچه یک هدیه از طرف خداست.
یعنی بچه دار شدن به پاک بودن و پاک نبودن مربوطه؟ یعنی تمام کسانی که بچه دار نمی شوند اون ها هم مثل من گناهی مرتکب شدند؟
یعنی ما لیاقت داشتن این هدیه را نداریم؟ پس بچه هایی که از راه نامشروع به دنیا می آیند چی؟ چطور افرادی که با مال حرام زندگی می کنند به فراوانی بچه دارند؟ چطور افرادی که پدر و مادر ازشون ناراضی هستن به فراوانی بچه دارند؟ چطور افرادی که محرم و نامحرم حالیشون نمیشه به فراونی بچه دارند؟ چطور طرف بچه داره و با چند دختر دیگه رابطه داره ولی خدا بازهم بهش بچه میده؟ چطور طرف هر چی دلش میخواد میخوره و با بدن نجس خدا بهش بچه میده اون هم از نوع دوقلو؟
این سوال ها من رو دیوونه کرده. می دونم حکمت خداوند اینگونه است. خیلی دوستم دارم پیش یک نفر برم که بهم کمک کنه. ولی شوهرم قبول نداره و میگه ما نیاز به مشاور نداریم.

 -----------------------------------------------------

از اعتمادتان واقعا ممنونم و خداوند را هزار مرتبه شاکرم. کمک ما طلبه ها به مردم مانند کمک پزشکان محترم از طریق درمان وعمل جراحی در بدن آدمیان نیست. ما بر خلاف پزشکان محترم که با بدن انسان سر و کار دارند ، با فکر بشر و روح و جان او سر وکار داریم و اندیشه ی انسان را درمان می کنیم.

بی اعتمادی شوهر مهربانتان به مشاورهای بی خبر از معارف اسلام ، یک بی اعتمادی عقلانی و صحیح است. اما در مقابل من به شما اولا به خاطر اعتمادتان به مشاورهای آشنا با اسلام  و ثانیا به خاطر شجاعت در سوال پرسیدنتان تبریک عرض میکنم.

حال اگر اجازه بفرمایید چند نکته خدمتتان تقدیم میکنم:

1- خداوند در کتاب آسمانی اش قران کریم افراد را چهار قسمت می‏کند: دخترداران؛ پسرداران؛ دختردار و پسردار؛ عقیمان: ﴿لِلّهِ مُلکُ السَّماواتِ والارضِ یَخلُقُ ما یَشاءُ یَهَبُ لِمَن یَشاءُ إناثاً ویَهَبُ لِمَن یَشاءُ الذُّکور ٭ أو یُزَوِّجُهُم ذُکراناً وإناثاً ویَجعَلُ مَن یَشاءُ عقیما إنَّهُ عَلیم قَدیر﴾

2- خداوند است که خلق می کند. خداوند است که فرزندان را صورت گری می کند. خداوند است که به هر کسی بخواهد دختر و به هر کسی که بخواهد پسر و به هر کسی که بخواهد پسر و دختر می دهد و خداوند است که برخی را عقیم می گرداند. این تفاوت در اقسام خانواده ها آن هم از جهت فرزند از نشانه های قدرت خداوندی است تا انسان ها مثل حرکت زمین و خورشید به آن عادت نکنند و نام طبیعت بر آن نگذارند. چون انسان های نادان نشان داده اند که هر چه نظم عالم بیشتر و بیشتر شده است و هر چه انسان توانسته است بیشتر نظم و قانون مندی عالم را مطالعه و محاسبه کند در همان جا منکر خدا شده و فریاد بی نیازی سر داده و در همان جا اعلام نموده که خداوندی در کار نیست و با کشف قوانین علمی دیگر لازم نیست داستان آفرینش به خدای دانا و توانا پایان یابد.

3- از دیدگاه قرآن هستی و همه کمالات آن ، نخست از مولا شروع می شود نه از بنده، یعنی این انسان نیست که در عبادت خدا، سه راه دارد ؛ بلکه این خداست که براساس مصلحت با سه راه، انسانها را می پروراند. خدا عده ای را براساس ترس، عدّه ای را براساس بشارت و نشاط و گروهی را براساس محبّت ، تربیت می کند.

4- خداوند فرزنددار شدن انسان را عاملی برای تربیت و تعقل انسان قرار داده تا انسان نادان اما پرادعا ، ابتدا ناتوانی خود و سپس عظمت این مخلوق کوچک را بنگرد و با یادآوری این که مرد جز تخلیه منی در قرارگاهش کار دیگری نکرده است این سوال را از خودش بپرسد که : این بچه را چه کسی آفرید؟ من آفریدم ؟ مرد که جز تخلیه منی کاری نکرده ؟ مادرش آفرید ؟ او که جز پذیرش دانه ، و رشد آن در محل مناسب رشد دانه ، کاری نکرده است ؟ من و مادر این بچه ، خالقش نیستیم چون در نیمه های شب اگر از درد به خودش بپیچد و فریاد بزند هیچ چاره ای جز شال و کلاه کردن و رساندن بچه به درمانگاه نداریم! ما نادانیم و این نادانی نشانه ی هیچ کاره بودن ما است! و در این ما که میگویم هیچ استثنایی نیست. هیچ بنی بشری نمی تواند خودش را از این نادانی جدا کند. اگر ما نادان نبودیم عمر ابدی می کردیم و نمی مردیم.

5- خداوند فرزندداری را نشانه قرار داده است برای انسان دارای عقل تا شاید قدرت خداوندی را بنگرد و البته سوال شما در اینجا خودش را به رخ می کشد که اگر خداوند توانا است چرا به من فرزند نداده است؟

6- خداوند به برخی از انبیا بزرگ الاهی نظیر ابراهیم و زکریا تا دوران پیری و کهن سالی فرزند عطا نکرد و به برخی از امامان شیعه نظیر امام مهربانمان امام رضا علیه السلام تا حدود چهل سالگی فرزند عطا نفرمود. حتی کار به جایی رسید که برخی از اطرافیان بی معرفت و نادان امام رضا ، تهمت های ناروایی به آقا زدند که اگر ایشان امام بود باید فرزنددار میشد اما حال که فرزند ندارد پس بدون شک او در امامتش دروغ گو و کاذب است!! و خداوند بعد از این امتحان جدی و سخت از شیعیان ، امام جواد علیه السلام را به آقا و سرور ما امام رضا عطا فرمود.

7- این ها را گفتم تا بدانید خداوند طبق آنچه در کتابش فرموده است دسته ای از مردم را نازا قرار میدهد تا ما بدانیم که قرار بر این نیست که همه ی آدمیان باید فرزنددار باشند. و در پس همین آیه ی کوتاه بفهمیم که اگر گروهی از آدمیان فرزنددار نشوند ، خلاف عدالت و خلاف حکمت خداوند نیست چون خود این فرزنددار نشدن برای خودش نشانه ای است از قدرت و مشیت خداوند تا ما متوجه باشیم که کار ابدا به دست ما نیست و تنها به دست خدا است.

ما با تمام پیشرفت های تکنولوژیک هنوز که هنوز است نادان تر از آن هستیم که بتوانیم یک موجود مرده را زنده و سپس آن موجود زنده را جفت (یعنی نر و ماده) و آن جفت نازا را فرزنددار کنیم. تا خداوند نخواهد خلاف مشیت خداوند نشدنی خواهد بود اما اگر او بخواهد از دختری باکره ، فرزندی به دنیا می آورد که در مهد زبان به تکلم باز بکند و با عالمیان هم کلام می شود. اگر خداوند بخواهد به ابراهیم کهن سال و فرتوت و به همسر نازایش فرزندانی مثل اسحاق و اسماعیل می دهد. اگر خداوند بخواهد کسی را فرزنددار کند میتواند ؛ نمونه اش هم زکریا است. زکریا وقتی از خداوند فرزند خواست و دعایش مستجاب شد خودش از این عطا تعجب کرد و پیری خودش و نازا بودن همسرش را مانعی برای فرزنددار شدن دانست اما خداوند امر خودش را شدنی می داند و خواسته اش شدنی هم شد. برای خداوند پیری مردان و نازایی زنان مانعی برای فرزنددار شدن نیست. حتی شوهر نداشتن مریم نیز مانع نیست. مثل عیسی مثل آدم است. خداوند همان گونه که آدم را بدون پدر و مادر آفرید ، عیسی را نیز با مادر و بدون پدر خلق کرد. خداوند او را از خاک آفرید و سپس به او جان داد. امر امر خداست. داستان فرزند ، داستان قدرت نمایی خداوند و توجه به مبدا دانا و قادر آسمان ها و زمین و سپس داستان توحید است تا انسان متوجه عالم بالاتر از ماده شود.

اگر کمی در مورد حیات و زندگی تفکر کنید بهت و حیرت شما را خواهد گرفت. من واقعا تعجب می کند از فیلسوفان شهوت پرست و نادانی که برای پاک کردن نام خدا از ذهن بشر سعی میکنند مبدا حیات و زندگی را به یک انفجار بزرگ و یا حوادث کور و اتفاقی دیگری برگردانند تا ثابت کنند لازم نیست خدایی دانا ، انسان و عالم را آفریده باشد. شما چه نامی برای این دانشمندان ملحد و خدانشناس میگذارید؟

نکته ی بسیار مهم:

الف- همان گونه که اصل رسالت بر اساس ﴿اللّهُ أعْلَمُ حیثُ یجعَلُ رسالته﴾ است و خداوند رسالت را به هر کسی عطا نمی فرماید ، 

ب- همان گونه که رزق موجودات نیز بر اساس حکمت است: ﴿اللّه یَبسُطُ الرّزق لِمَن یشاءُ ویَقدِر﴾، ﴿نحن قَسَمْنا بینهم معیشتهم﴾ و خداوند روزی آدمیان را به اندازه قسمت میکند ، 

ج- طبق همان حکمت خداوند می فرماید: ﴿یَهَبُ لِمَن یَشاءُ إناثاً وَیَهَبُ لِمَن یشاء الذّکور ٭ أوْ یُزوِّجُهُم ذکرانا وإناثا وَیَجعَلُ مَنْ یشاءً عقیما﴾ : خداوند، بر اساس مشیّت حکیمانه به برخی پسر، به برخی دختر و به برخی هم پسر و هم دختر می دهد و به بعضی نیز فرزندی عطا نمی کند.

فرزنددار شدن یا فرزنددار نشدن انسان به پاک بودن یا گناه کار بودن او هیچ ربطی ندارد. پدر و مادر فقط و فقط زمینه ساز یا معد یا مجرایی هستند که خداوند از طریق آنها خلقت و آفرینشش را گسترش میدهد. این گسترش خلقت گاهی توسط انسان های خوب عالم و گاهی به وسیله ی گناه کاران است. در حقیقت پدر بودن یا مادر شدن فضیلتی نیست که اگر کسی فرزنددار شد به خودش بنازد یا اگر کسی نازا گردید خجالت بکشد.

تذکرات مهم:

1- گاهی ممکن است انسان دانسته یا ندانسته کاری کرده باشد که جزای آن عمل ناپسندش مطابق حکمت الاهی این بوده که چند سالی یا تا پایان عمر از فرزند داشتن محروم باشد مثلا با زبانش عیب کسی را گفته و او را به خاطر نازایی اش شماتت کرده است در حالی که طبق آیات الاهی این خداوند است که به عده ای فرزند می دهند و به عده ای عطا نمی کند. این شماتت و سوزاندن دل یک مومن در همین دنیا باعث شده است که خداوند طعم داشتن فرزند را از آن فرد عیب جو دریغ کند تا بفهمد که این مورد جای شماتت نیست. در حقیقت این از لطف خداوند است که انسان عیب جو را در همین دنیا عقاب کرده تا جزای کار ناپسندش به عالم آخرت کشیده نشود.

البته همان گونه که گفتم و به داستان انبیای الاهی اشاره کردم همیشه این گونه نیست و کسی حق ندارد در ذهن خودش فرد عقیمی را به گناه عیب جویی متهم کند. اما گناه یکی از عواملی است که ممکن است خداوند این نعمت خودش را از کسی دریغ بفرماید.

در همین جا برای خواننده محترم مشخص می شود که طبق معارف ناب اسلامی از بهترین دستوراتی که برای افراد عقیم اما جویای فرزند توصیه می شود استغفار زیاد و فراوان است. گناه مثل سنگ بزرگی که در مسیر جویبار است ، مانع رسیدن آب زلال رحمت به پای درختان میوه می شود. استغفار آن گناه را (هر چه هست) از جا میکند و مسیر نعمت فراوان الاهی را (که همیشه به سوی عباد در حال نازل شدن است و این بار به سبب گناه بند آمده بود را ) باز میکند.

 

امشب نماز مغرب و عشا را در مدرسه فیضیه و در جنب حرم مطهر حضرت معصومه بودم و بعد از نماز به محضر عالم ربانی حضرت آیت الله حاج محسن خرازی رفتم و همین سوال را از طرف شما و بسیاری از مومنینی که فرزند ندارند از خدمتشان پرسیدم که برای فرزنددار شدن چه دستوری میفرمایید؟ ایشان فرمودند: زیاد استغفار کنید. خیلی زیاد.

2- توجه ما به توحید و قدرت پروردگار نباید کسی را از مراجعه به دکتر و انجام امور درمانی باز دارد. درست است که همه کاره ی عالم خداست و طبق توحید افعالی از کسی غیر خدا به صورت مستقل کاری بر نمی آید اما این به این معنی نیست که ناامید شویم و درمان و دارو را کنار بگذاریم. چه بسا استغفارهای فراوان کارگر افتند و خداوند استجابت دعای شما را در دارو و درمان پزشکان جدید یا طب سنتی قرار دهد. به هر حال مراجعه ی به پزشک و خوردن دارو در طول اراده ی خداوند است و فراری از آن نیست و یک موحد همیشه متوجه است که خداوند دانا و حکیم و قادر عالم ، به وسیله ی دکتر و دارو درمان کرده و میکند و هیچ کدام از این اسباب در تاثیرشان مستقل نبوده و بدون خواست خداوند کارساز نخواهند بود.

3- طب جدید و قدیم هر کدام برای درمان ناباروری دستورات و راهکارهایی دارند. بنده در این مقام نمی خواهم بین این دو مسیر درمانی مقایسه و داوری کنم اما می خواهم از این فرصت استفاده کرده و شما و همه دوستان علاقه مند با طب سنتی-ایرانی را با مجمع پژوهشگران طب گیاهی بوعلی سینا در قم که زیر نظر حضرت آیت الله آل اسحاق مدیریت می شود آشنا کنم. این مرکز دستورات و نسخه های خودش را طبق نسخه های کتاب شریف قانون اثر حکیم بزرگ الاهی ابوعلی حسین بن سینا و دیگر حکمای الاهی ایران زمین تهیه می کند و به نظر بنده بسیار راه گشاتر از طب جدید و درمان های مدرن است. کافی است نام مجمع پژوهشگران طب گیاهی بوعلی سینا را در وب جست و جو کنید و یا به سایت این مرکز به نشانی (http://www.booali.ir/) سری بزنید. بنده به مدت سه سال با اساتید و حکمای این مرکز در ارتباط نزدیک بوده ام و در مورد بدن انسان و طبایع چهارگانه و مزاج ها را با مشورت آنها تهیه کرده ام. درمان نازایی در این مرکز با استفاده ی داروهای گیاهی بوده و بسیار کم هزینه تر و ساده تر از روش های جدید است. طبق اسناد موجود در این مرکز پژوهشی ، بسیاری از مراجعه کنندگان محترم ما زمانی که از طب جدید ناامید شدند بعد از مراجعه به این مرکز (که خار چشم پزشکی جدید و مافییای دارو شده است) به حول و قوه ی الاهی بهبودی کامل یافته اند و الان صاحب فرزندی سالم و کامل هستند. زمانی که از پزشکی مدرن ناامید و از سیر کردن شکم سیری ناپذیر مافییای دارو خسته شدید ، پزشکی دقیق و طب سنتی حکمای الاهی را در این مرکز پژوهشی فراموش نکنید. 

این مجموعه روزانه درحدود یکصد و پنجاه تا دویست بیمار را ویزیت می کند که معمولا بیماران صعب العلاجی می باشند که از سرتاسر کشور یا سایر کشورها برای درمان به این مرکز مراجعه می کنند. مراجعین این مجموعه معمولا افرادی هستند که از طب نوین خسته شده و نتیجه ای نگرفته اند و یا از اثرات سوء داروهای شیمیایی واهمه دارند و یا افرادی هستند که کلیه راهها را برای درمان رفته اند و با نا امیدی آخرین گزینه خود را این مکان انتخاب می کنند .

درمانگاه این مجموعه همه روزه بجز ایام تعطیل از ساعت 9 الی 15 در خدمت عموم مردم و با تعیین وقت قبلی میباشد.

جهت گرفتن نوبت همه روزه بجز ایام تعطیل از ساعت 9 الی 15 با شماره تلفن 37221172 - 025 تماس حاصل نموده و برای همان روز یا فردای آن روز وقت بگیرید. هزینه ویزیت در این مجموعه رایگان می باشد و بابت معاینه و نوشتن نسخه از بیماران مبلغی دریافت نمی شود ، و فقط هزینه داروها از بیماران دریافت می شود. در این درمانگاه برای تشخیص بیماری و سیر درمان از پزشک کمک گرفته می شود.

منتظر شما هستیم. 

از خداوند متعال استجابت دعایتان را خواستارم.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱۱-۰۹ ۰ ۰ ۲۶۹

نخل ولایت ۹۹-۱۱-۰۹ ۰ ۰ ۲۶۹


 
🌼 نیمی از کتابخونه ی خونمون (غیر از کتب تخصصی رشته ی تحصیلی مون) از کتب مذهبی و نیمی دیگه کتاب های رسیدن به رازهای موفقیت و ... روانشناسان غربی رو تشکیل میده. هر وقت به کتاب فروشی میریم، هر کداممان به یک سمت میریم:

من به دنبال کتاب های استاد مطهری و شوهرم به دنبال کتابهای برایان ترسی، آنتونی رابینز، رابرت کیوساکی و...

من به دنبال مجله های "موعود" و شوهرم به دنبال مجله های "موفقیت" ....
سوال آخر شما جوابی جز " بله " ندارد. بی شک تاثیر پذیر است. تا جایی که روی کوچکترین مسائل هم تاثیر میذاره. معنای خوشبختی رو برای طرفین عوض میکنه. و دوست داشتن ها تغییر خواهد کرد و روش ابراز اون هم عوض میشه. در این شرایط ، ایجاد تعامل و تعادل سخت خواهد شد.

------------------------------------------------

برای نزدیک شدن به نقطه ای مشترک برای بحث ، چند نکته خدمتتان پیشکش میکنم:

خوانندگان محترم این متون ، در اولین قدم باید این نکته را بدانند که حساب متاهل و مجرد کاملا از هم جداست. مرحله انتخاب همسر احکامی دارد و در پی آن زندگی زناشویی دستوراتی. نمی توان بدون در نظر گرفتن این دو مرحله ، دستور یکسانی به این دو گروه داد. سوال مجردها از سیر مطالعاتی و کتاب های سبک زندگی و سپس کتاب های مناسب ازدواج ، نیازمند زنگ خطری بلند و جدی بود که در گذشته زده شد ؛ اما برای متاهل ها داستان کاملا متفاوت است. چون یک زوج متاهل ، همسر خود را انتخاب کرده اند و زندگی مشترک خود را شروع نموده اند ؛ پس باید تمام تلاش خود را نمود که نسخه ای به این عزیزان داد که بتوانند بهترین سبک زندگی را انتخاب کنند و تعامل بهتری با هم داشته باشند حتی اگر خوراک فکری متفاوتی دارند.

نکته دوم این است که طرف حساب بنده و مخاطب من ، شما هستید نه همسرتان. بنده همیشه سعی میکنم جوابم متوجه پرسش گر باشد نه اطرافیان او پس تمام نکته های بعدی ناظر به شماست تا در نتیجه بتوانید در زندگی تعامل بهتری با همسرتان داشته باشید.

مکتوبات مکاتب تجربه گرا و روان شناسی تجربی ، چون مبتنی بر مشاهدات عینی فراوان هستند ، (صرف نظر از تنگ نظری آنها در اکتفا به روش تجربی و دوری از معارف وحیانی) حاوی نکاتی زیبا ، و قابل استفاده هستند و نمی توان این نکته های کاربردی را از نظر دور داشت و البته جذابیت این کتاب ها هم در همین نکته است.

علاوه بر این ، کم کاری دانشمندان الاهی و خدامحور دانشگاه ها ، در رشته های علوم انسانی آنجایی که علم با روش تجربی تحصیل می شود ، باعث شده است که این عرصه خالی از متون کاربردی با نگاه خدامحور باشد ؛ و از همه فاجعه بارتر دوری حوزه از دانشگاه و دانشگاه از حوزه در طراحی پژوهش های علمی مشترک ، کار را به جایی کشانده که پروژه های دانشگاهی تجربه محور به خاطر نداشتن محتوای وحیانی و نگاه آسمانی ، در نتیجه تکرار همان حرفها و کتابهای غربیان می شود و در طرف دیگر حوزویان در مکتوباتشان به فراخور روش نقلیشان صرفا به نقل اکتفا کرده اند و به دور از روش تجربی قلم زده اند و در نتیجه کتبشان خالی از مشاهدات عینی برای اثبات تجربی مدعای دین در این حوزه ها است. این نقیصه زمانی درمان می شود که حوزه و دانشگاه خود را مکمل هم بدانند نه رغیب هم چون حوزه مفسر کلام و نقل خداست و دانشگاه مبین فعل خدا. حوزه میگوید که خداوند چنین گفت و دانشگاه میگوید که خداوند این گونه آفرید.

این نوع نوشته ها جای درد دل در این موضوعات نیست و این نقایص را باید در مجامع علمی درمان کرد اما در تذکر این نکته فقط خواستم بدانید که چه عواملی دست به دست هم داده اند که جوان مسلمان و پاک ما دست به خواندن کتاب های فیلسوفان غربی دراز کرده است.

بعد از دانستن این نکات توجه شما را به چند دستور ساده که باعث می شود تعامل بهتری با همسرتان داشته باشید جلب میکنم:

بعد از خواندن هر کتاب خوبی ، خوبی را در عمل اجرا کنید و با عملتان مروج خوبی باشید. شما باید بتوانید بدون دعوا و بگو مگو در فضای خانه خوب بودن سبک زندگی اسلامی را در عمل نشان بدهید. چون هیچ مکتب باطلی ، از نقاط مثبت خالی نیست ، نکات مثبت آن مکاتب را مشاهده کرده و تشویق کنید و با این کار انصاف خود را نشان بدهید اما در پی آن عین همان خوبی یا فضیلتی بالاتر از آن را ، در تعالیم اسلام متذکر شوید و اطرافیان را متوجه کنید که اسلام از این خوبی بهره دارد.

در مرحله بعد باید بتوانید معایب ، خلل ها و تناقضات نظریات رقیب را بشناسید و با اسلام مقایسه کنید. به عنوان مثال یک مکتب تجربه گرا ، چون محدوده و حریم تجربه کردنش ، فقط و فقط زندگی دنیوی و مادی انسان هاست نمی تواند کمال انسان و سعادت او را در دنیا و آخرت مورد محاسبه قرار بدهد و با در نظر گرفتن دنیا و آخرت در کنار هم ، نسخه ی جامعی برای او بدهد و لذا چون همیشه نگاه دنیایی دارند و دست رسی به عالم آخرت ندارند همیشه محاسباتشان در مورد انسان یک بعدی و غلط است. اما خداوند تنها موجودی است که می تواند با در نظر گرفتن همزمان آخرت و دنیا ، و آسایش انسان در هر دوی این عوالم ، نسخه ی جامعی برای زندگی انسان بپیچد. در حقیقت گرفتاری همه ی مکاتب مادی در این است که در نهایت شاید بتوانند دنیای مردم را آباد میکنند و از آباد کردن آخرت ابدی ناتوان هستند چه رسد بر آبادانی همزمان زندگی دنیا و آخرت که در پرتو عمل به دستورات اسلام کامل محمدی به آن خواهند رسید. بعد از توجه به جامعیت اسلام در توجه به دنیا و آخرت است که نقش معاد و قیامت در سبک زندگی بیشتر جلوه میکند و به همین دلیل است که قرآن یک سوم آیاتش را به بحث درباره معاد و قیامت و دوزخ و فردوس و جزا و پاداش اختصاص داده است.

سوال های کلیدی اما دلسوزانه ی شما می تواند هر انسان غافلی را بیدار کند تا دوباره به زندگی خودش نگاهی دقیق و جامع بیاندازد و جهت گیری کلی آن را بر اساس معارف وحیانی اسلام تنظیم کند. لازم نیست زیاد حرف بزنیم و متهم به پر حرفی بشویم. گاهی یک سوال کوتاه اما اساسی بیشتر از یک کتاب قطور انسان را به فکر وا می دارد. قرآن کریم از تکنیک سوال های منظم اما منطقی فراوان بهره برده است تا مخاطب خودش بیاندیشد و راهش را انتخاب بکند نظیر آیات سی و پنج و سی و شش از سوره مبارکه طور.

زیبایی زندگی زناشویی به این است که لازم نیست برای رسیدن به تعامل و تعادل ، خانه را به میدان مناظره ی دو مکتب و رینگ بکس مغالطات تبدیل بکنیم. نیازهای جنسی و طبیعی زوجین آنها را به راحتی در کنار هم حفظ میکند و فراموش نکنیم که خوش بختی بیشتر از اینکه بیرونی باشد امری درونی و معنوی است و نمی توان آن را با کسی به اشتراک گذاشت. در صف نماز جماعت ده ها نفر به نماز می ایستند اما لذت هیچ دو نفری از آنها برابر نیست چرا که معرفت هیچ دو نفری از آن مردم به خداوند ، دقیقا یکسان و شبیه هم نیست.

 

شما یا همسرتان خوش بختی را هر جوری که تعریف بکنید با داشتن ایمان به خداوند نقاط مشترک فراوانی خواهید داشت که بتوانید قبل از بهشت موعود ، بهشت را روی زمین و درون خانه تجربه کنید. انسان ها گرفتار غفلت هایی می شوند اما نسیم رحمانی که وزیدن می گیرد غبارها کنار میروند و فطرت زلال و ایمانی آنها از زیر خاک بیرون می آید و آسمان دوباره آبی می شود. 

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۹-۱۷ ۱ ۰ ۱۶۱

نخل ولایت ۹۹-۹-۱۷ ۱ ۰ ۱۶۱


🌼 آیا باید علاقه به همسرمون رو تو جمع مطرح کنیم یا تو جمع معمولی باشیم و تو محیط خصوصی تر علاقه به همسرمون رو ابراز کنیم؟

-----------------------------------------------

ابراز علاقه به همسر در دوران ما در دو طرف افراط و تفریط قرار گرفته است. گروهی از سر افراط ، و در پی فرهنگ منحط غربی ، خصوصی ترین لحظات زن و شوهر را به میان خیابان و مترو و جامعه می آورند و مرز و پرده ای را بین خودشان و دیگران قرار نمی دهند و در میان محرم و نامحرم همسر خودشان را چنان خطاب کرده و چنان لمس می کنند که گویی موجود زنده ای جز خداوند شاهد و ناظر آنها نیست. و در طرف تفریط گروهی چنان از همسر خویش دوری می کنند و ابراز علاقه را چنان عیب می شمردند که از یک سلام خشک و خالی صبحگاهی یا خداحافظی صمیمی هنگام خروج از خانه دریغ می کنند.

برای یافتن مرز دقیق این مساله کافی است نگاهی به دستورات دینی داشته باشیم و سراپرده ی حیا را در هر مرحله اندازه کنیم:

گاهی ابراز علاقه در حضور نامحرمان و گاهی در حضور مجردهاست به گونه ای که هر کلمه ی نامناسب و به دور از شرم و حیا ، فتنه ای شیطانی را در دل افراد غریبه ایجاد می کند که باید از آنها بر حذر بود.

اما گاهی زن و شوهر در خلوت هستند و مانعی از ابراز علاقه بین آنها نیست. متاسفانه فرهنگ های بومی غلط کشور ما ، برخی از مردان را از محبت کردن به زن یا گفتن کلمات محبت آمیز منع می کند. فرهنگ اسلامی در تقابل با این خطا ، این بخش را به بهترین وجه تامین کرده است.

تعالیم اسلامی به مردان می آموزد که به هنگام ورود به خانه به اهالی منزل خصوصا همسرشان بلند سلام بکنند و همگان را مخاطب قرار بدهند. چون طبق شریعت اسلام ، کار در داخل منزل وظیفه ی زنان نیست و زنان مومن مسلمان این مهم را با کرامت و بزرگواری انجام می دهند ، مردان با اخلاق حسنه و روی گشاده سری به آشپزخانه بزنند و در امور خانه کمک کنند. در احادیث ما هست که گاهی امیرالمومنین در خانه عدس پاک کرده اند و در امور خانه کمک کار بانوی خانه بوده اند. مردان بعد از حضور در خانه با همسرشان هم کلام شده و اتفاقات طول روز را از آنان جویا شوند تا با همین بهانه گفت و گویی کوتاه اما صمیمی بین زوجین برقرار شود و در نتیجه خستگی های روزانه خانه را ترک کرده و صمیمیت خانه را پر کند. تشکر از زن در ازای انجام دادن امور خانه و وظیفه ندانستن انجام این کارها ، از اموری است که وظیفه ی مردان است. اگر در ذهن کسی کار خانه وظیفه ی زن تلقی شود و زن نوکر بی مزد و مواجب خانه باشد ، دیگر تشکر و ابراز علاقه و قدردانی از زحمات او معنا نخواهد داشت.

حکایت: یکی از دانشمندان نقل می کردند که همسرم علاقه داشت از استاد شهید مطهری برای شام دعوت کنیم و میزبان ایشان باشیم. به همسرم گفتم که چرا دوست دارید استاد مطهری را از میان این همه عالم و فرهیخته و دوستان قدیمی دعوت کرده و در خدمتشان باشیم؟ همسرم در جواب سوالم گفت: چون استاد هر دفعه که به منزل ما می آیند ، بعد از خوردن شام و به هنگام خداحافظی و رفتن از منزلمان ، به جلوی درب آشپزخانه می آیند و از من به صورت جدا و مخصوص و به خاطر زحمات امشب و غذای باب میلشان تشکر می کنند! بر خلاف دیگر افراد که وقتی به خانه ی ما می آیند فقط از شما تشکر می کنند و خانه را ترک می کنند. همین توجه استاد باعث شده که من علاقه داشته باشم از میان این همه دوست قدیمی ، بیشتر در خدمت ایشان باشم!

و چه زیباست اگر صاحب خانه یا میزبان ضیافت با رعایت مرزهای حیا و عفاف در نزد میهمانان و با صدایی بلند از بابت شام و غذای خوشمزه و دست پخت همسرش تشکر کند و او را ارج نهد.

ابراز علاقه به همسر ، در خلوت شکلی دارد و در جلوت اندازه ای. مهم رعایت این اندازه هاست تا گلدان شمعدانی زندگی ما از بی آبی پژمرده نشود و از زیادی آب نپوسد. اعتدال را رعایت کنید. به عنوان مثال گاهی مردان در خلوت فرشته اند اما در حضور فرزندان یا محارم مثل پدران و مادران ، حتی اندکی محبت نمی دانند. اخلاق شنیدنی نیست ؛ اخلاق دیدنی است. بچه ها محبت را باید در میان گفت و گو های مادر و پدرشان و در تعارف کردن ها و نشست و برخواست ها ببینند نه اینکه زن و مرد عبارت های کلیشه ای محبت آمیز را صبح و شام بلغور کنند اما در کف زندگی زناشویی احترام واقعی برای آموزش فرزندان و تعلیم آنان تبلور نداشته باشد.

مردان فراموش نکنند که ابراز علاقه به همسر ، همیشه با بوسیدن و لمس بدن او همراه نیست تا توهم شود که در نگاه اسلامی ما مرزی میان خلوت مطلق زن و مرد با خلوت خانوادگی (یعنی خلوتی با حضور فرزندان) و سپس خلوت فامیلی (یعنی با حضور محارم درجه اول مثل پدر و مادرها)  قایل نیستیم. هر کدام از این خلوت ها به تناسب نوع خلوت ، پر از کلمات محبت آمیز و رفتارهای عاطفی و ابراز علاقه ها است اما هر کدام به تناسب خودش و نه کمتر از آن و نه بیشتر.

مهم ، توجه است ؛ دیدن است ؛ نگاه است ؛ باید آنچه که شایسته ی دیدن است دیده شود و آنچه که شایسته ی تقدیر است بزرگ داشته شود آن وقت شمعدانی خانه ی شما همیشه سرزنده و شاداب خواهند ماند.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۹-۰۵ ۰ ۰ ۱۴۷

نخل ولایت ۹۹-۹-۰۵ ۰ ۰ ۱۴۷


🌼 یه دختر مذهبی تا وقتی که مجرده با یه پوشش خاصی بین محرم و نامحرمه. وقتی عقد کنه ، خیلی سخته که بخواد به همون وظایف شرعی که گفتید راحت عمل کنه. یه پسر مؤمن میتونه همچین مسأله ای رو درک کنه؟

 من عاشق همسر آینده ام باشم ها، هرکاری میتونم بکنم ، ببخشیدا ، غیر از ارتباط جنسی!
میشه راهنماییم کنید؟

-------------------------------------------------------

خداوند را به خاطر تربیت فرزندان پاک و مومنی چون شما در دامن وطن عزیزمان شکرگزارم. برای رسیدم به منزل مقصود این چند قدم را همراهم باشید:

مراسم ازدواج همان گونه که برای شما نو و جدید است برای همسر مومن شما نیز جدید است. در شب زفاف معمولا دلهره و نگرانی مختصری هم عروس و هم داماد را در بر می گیرد. به نظرم آن قدر که اطرافیان و فامیل در جشن عروسی جوان ها خوش هستند خود دو جوان خوش نیستند. همین دلهره ها و نگرانی ها و علاوه بر آن خستگی ها و دوندگی ها و در برخی اوقات حرف و حدیث ها ، هر دو جوان را چنان کرده که میل و حال و جانی برای امور جنسی باقی نمی ماند. توصیه میکنم برای اولین مقاربت شب عروسی را انتخاب نکنید.

بسیار شنیده ام که اولین تجربه ی جنسی زوج های جوان نه بهترین و پر خاطره ترین نزدیکی آنان ، که بدترین و پر اضطراب ترین بوده است. اسلام دستوراتی برای لحظه لحظه آن مراسم دارد که در زمان مناسبش به آن خواهیم پرداخت اما بدانید که عمل کردن به همین دستورات و ارشادات نظیر پاشویه ( یا همان پاشوره) تاثیر فراوانی در آماده کردن زوجین و انس گرفتن بیشتر آنان دارد.

دختری که در مقابل محرم و نامحرم با مناسبت ترین لباس زیسته است باید برای روابط جدید آماده شود و این نیاز به آموزش دارد. از قدیم الایام معمولا دوستان نزدیک جوانان آنها را برای شب زفاف آماده می کردند و جملاتی به آنها می آموختند اما امروز این امر را رسانه های پر خطر و بد اخلاق بر عهده گرفته اند. در شب زفاف پسرها و دخترها هر کدام در مقابل دیگری باید رفتارهای صحیحی داشته باشند و این رفتارها ، صحیح و مطابق آیین نیست ، جز با آمادگی ذهنی و آموزش درست.

تازه دامادها اگر خیلی هنر بکنند وظیفه ی خودشان را در قبال تازه عروسان درست انجام بدهند و طبق دستور پیامبر مکرم اسلام چون خروس با عجله با همسرشان در نیامیزند که البته مهمترین دستور در این باب است اما شما باید خودتان را از نظر ذهنی و آمادگی روحی به حدی برسانید که در شب زفاف مانع از استفاده و التذاذات شوهر نشوید.

برخی از دخترها در دوران کودکی یا نوجوانی ناخواسته با حوادث و اتفاقاتی مواجه شده اند که ترس ناشی از آن اتفاقات بعد از چندین سال هنوز در دل و جانشان جولان می دهد و آنان را از نزدیک شدن به هر مردی و لو تازه دامادشان باز می دارد. بدترین اتفاق برای یک تازه عروس این است که نتواند بر این ترس غلبه کند و اولین تجربه شوهر را مانع شود. درست است که شام مراسم عروسی زمان مناسبی برای اولین نزدیکی نیست اما اگر تازه عروس مانع شوهر شود و خود را در اختیار همسرش نگذارد کدورتی در دل شوهر ایجاد خواهد شد که شایسته نیست.

تازه داماد ها باید همسرشان را قدم قدم فتح کنند و به او اجازه بدهند تا بدون اضطراب و نگرانی به خواسته های شوهر جواب مثبت بدهد. از دستورات زیبای اسلام اقامه ی دو رکعت نماز در شب زفاف است. وقتی کاملا تنها شدید و همه ی فامیل را مرخص کردید ، همسرتان را همراهی کنید تا با هم و در کنار هم وضو بگیرید و آماده مناجات با خداوند شوید. لذت نماز و مناجات با پروردگار در شب زفاف قابل توصیف نیست.

موهای تازه عروستان را در دست بگیرید و دعای شب زفاف را بخوانید: ِ اللَّهُمَّ بِأَمَانَتِکَ أَخَذْتُهَا وَ بِکَلِمَاتِکَ اسْتَحْلَلْتُهَا فَإِنْ قَضَیْتَ لِی مِنْهَا وَلَداً فَاجْعَلْهُ مُبَارَکاً تَقِیّاً مِنْ شِیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَا تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ شِرْکاً وَ لَا نَصِیباً : خدایا این زن را به امانت و از خودت گرفته ام و با کلمات تو و طبق دستورات تو او را بر خود حلال شمرده ام. اگر مقرر فرموده ای که از او برای من فرزندی باشد ، او را مبارک و با تقوا و از شیعیان آل محمد قرار بده و در فرزند ما سهم و نصیبی برای شیطان نگذار!

زن امانت خداست یعنی کسی با ازدواج مالک زن نمی شود.

زن امانت خداست یعنی فردای قیامت خداوند است که امانتش را سالم و کامل از تو می خواهد.

زن امانت خداست یعنی فردای قیامت باید جواب اعمالت را در نحوه ی برخوردت با این زن به خداوند بدهی. فراموشت نشود!

زن امانت خداست یعنی ملک خداست ؛ مال خداست ؛کنیز خداست نه کنیز تو. کنیز به خانه نیاورده ای مردک!

عجله ممنوع!

این جمله اگر در ذهن هر پسری خوب خیس بخورد مانع کارهای خطا و ناپخته می شود. شب زفاف شب اکران خصوصی و نمایش واقعی فیلم های ... نیست. باید همسرتان را درک کنید. نوعروس مومن شما نباید از شما و حرکاتتان بترسد ؛ و تا ضربان قلبش به کمترین میزان ممکن در طول شب  نرسیده است او آرامش لازم را پیدا نکرده است. تا به کاری راضی نشده است مجبورش نکنید. اگر خسته است و نا ندارد یا حتی از اتفاقات شب زفاف می ترسد با او حرف بزنید و هم زمان از قدرت سرانگشتانتان استفاده ی کامل کنید. حرف زدن آرام و البته شمرده و گفتن کلمات محبت آمیز موجب می شود درب های قلبش به روی شما باز شود. حرف های دلتان را مطرح کنید. و خداوند را برای به دست آوردن چنین همسر مومنی شکر کنید و این شکر و ستایش را به گوش همسرتان برسانید.

او را برای رسیدن به مقصودتان آماده کنید. اسلام برای این منظور پاشویه را دستور داده است. شستن پاهای نو عروس او را سرزنده و شاداب میکند.

عجله نکنید!

دختران جوان و مومن را سراپرده هایی از حیا و شرم در برگرفته است. قرار نیست نو عروس ها پیش قدم باشند و لازم نیست کار خاصی بکنند. فقط شما خودتان را در اختیار شوهر بگذارید. او خودش به سراغ شما می آید. شما فقط مانعش نشوید. مانع شدن شما و تند خویی با شوهر در آن لحظات ، بدترین کار است. همه جا همین طور است. در کوه پیمایی هم رسیدن به قله ، صبر و تحمل می خواهد. با عجله به خواسته ی خودتان نخواهید رسید. 

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۸-۰۷ ۰ ۰ ۱۶۴

نخل ولایت ۹۹-۸-۰۷ ۰ ۰ ۱۶۴



🌼 من همسرم رو بر اساس دین اسلام انتخاب کردم و از انتخابم خیلی راضیم با وجود اینکه همسرم هیچ پس انداز مالی ندارد.
اما علیرغم میل باطنی خودم خانواده اصرار به جشن آنچنانی دارند و من هر چه گفتم اثر نکرد
چجوری میتونم راضیشون کنم؟

---------------------------------------------------

چند نکته خدمت شما تقدیم میکنم لطفا با دقت توجه کنید:

1- مراسم جشن عروسی مراسم وصلت دو خانواده است. درست است که شما و همسرتان ، محور این مراسم هستید اما باید بدانید که چشم و دل و آرزوی هر دو خانواده به این مراسم و جشن است. آنها می خواهند مراسم ازدواج فرزندشان مراسمی آبرومند و به یاد ماندنی ، برای خودشان و کل فامیل باشد. پس در تمام محاسباتتان این نکته را فراموش نکنید. برگذار نکردن برخی از این مراسم ها به معنی محقق نشدن این آرزوهای تکرار نشدنی است پس باید بسیار دقیق و حساب شده عمل بکنید تا نه خودتان و نه پدر و مادرتان آسیب نبینند.

2- تعیین کیفیت و سطح این مراسم و مقدار بودجه ی تخصیص داده شده برای هر مراسمی باید با توجه به جیب صاحب مراسم باشد. دادن پز عالی با جیب خالی محال است پس هر یک از عروس و داماد باید با یک تعامل و گفت و گوی سازنده و خوب بین خودشان و پدرهایشان ، میزان این پز دادن ها و میزان هزینه هایش را مشخص کنند. پز دادن برای جشن ازدواج و سنت نبوی نکاح آن هم به اندازه ی مورد رضایت شارع مقدس ، ایرادی ندارد اما باید مشخص شود که این پزها از جیب و از بودجه چه کسی خواهد بود.

3- کف مخارج داستان ازدواج و حداقل های مراسم جشن و عروسی برعهده ی داماد است. البته بنده الان در مقام تعریف کردن این حداقل ها و مصادیقش نیستم. ازدواج و سنت های آن در هر شهر و محله و قوم متفاوت است و در حقیقت ازدواج یک فرایند پیچیده ی فرهنگی است. در شماره های متعدد الگوهای ساده ی ازدواج را برایتان تعریف کرده ام.

حداقل های یک مراسم ازدواج بر عهده ی داماد است و او باید تمام تلاشش را برای تهیه آنها بکند. اما هزینه های تالار و چند مدل غذای گران قیمت و پانصد تا هزار نفر مهمان ، حداقل های این جشن نیست. هر یک از دو طرف فامیل و بزرگ ترهای شما که پز عالی تری دارد باید به همان اندازه ، مخارج جشن را هم قبول کند و کمک کار جوان ها باشد. مثلا اگر مراسم جشن و سنت حسنه ی ازدواج با پذیرایی ساده از بزرگ ترهای دو فامیل و با شربت و شیرینی آن هم برای یک عصرانه و در حدود صد نفر حداقل این مراسم است و ما این جشن را روی صد نفر بسته ایم و کسی اصرار بر دعوت کردن از حلقه ی دوم و سوم فامیل و در نتیجه خواهان دعوت سیصد نفر مهمان بیشتر از هر فامیل است ، باید هزینه ی آن را خودش متقبل شود. چون پز دادن با جیب داماد و مقروض کردن او برای ده سال آینده آن هم با این درآمدها و هزینه ها کاری نامعقول و ناشدنی است.

4- یارگیری کنید و در این تعامل ها تنها وارد صحنه ی گفت و گو نشوید. جوان ها نیاز به یار همفکر و زبان موثر دارند. از هر کسی که می تواند با حفظ آبروی خانواده اهداف شما را پیش ببرد کمک بگیرید. بسیار پیش می آید که خانواده ها چون فکر شما و اندیشه ی شما را نمی دانند کاسه ی داغتر از آش می شوند. و البته ندانسته به خاطر شماست که سخت گیری میکنند. مشاوره ای تلفنی داشتم که عروس خانوم با قیمت طلا در مرداد نود و دو ، فقط با هفتصد هزار تومان حلقه ی ازدواج خریده بود. مادرش مخالف بود اما او به خاطر شوهر و شرایط خاص مالی او و همراهی با همسر در این شرایط سخت مالی چنین تصمیمی گرفته بود. واقعا این دختر فرشته است اما حتی مادر خودش این فرشته را درک نمی کند.

5- قبل از هر کاری باید عروس و داماد حرفشان را یکی کنند. تصمیمتان را قطعی کنید تا در میز مذاکره از طرف شما دو پیشنهاد ارائه نشود. هر تصمیمی که گرفتید تا آخر روی آن اصرار کنید و با زبان نرم و با ادب حرفتان را بیان کنید. اگر خانواده ها نسبت به حداقل های شما توقعات بیشتری دارند آنها را متوجه کنید که باید هزینه های پز عالیشان را خودشان با بودجه ی خودشان بدهند.

6- پدرهایی را سراغ دارم که باید برایشان کارت دعوت عروسی فرستاد و دوست دارند در عروسی پسرشان مثل یک مهمان شرکت کنند. پدرهایی هم هستند که می خواهند صفر تا صد برنامه را به دست بگیرند و از هزینه ها تا اجرا را مدیریت کنند. بزرگترتان را خوب بشناسید. هر کدام از این دو نوع پدر در برخورد متفاوت هستند. پدری که می خواهد مثل یک مهمان در مراسم جشن فرزندش شرکت کند و دست هایش را داخل در جیبش بکند و خیلی عادی و شیک کنار دیگر میهمان ها بنشیند ، باید هم مثل یک مهمان محترم و البته بزرگوار نظر بدهد و بیشتر از این از او مسموع نیست. در طرف مقابل ، پدری که تمام هزینه های مراسم جشن پسرش را تقبل کرده ، به اندازه ی علاقه اش و جیبش مهمان دعوت می کند و از آنها در شان خودش پذیرایی میکند.

7- بهتر است خودتان حرفتان را با عاطفه و مهربانی و در زمانی مناسب به بزرگ ترها بزنید اما اگر نشد همه ی خانواده ها و فامیل ها در میان خودشان بزرگ ترهایی دارند که می توانند ریش سفیدی کنند و حرف شما را به پدر و مادرتان بزنند. از این نعمات الاهی استفاده کنید. از همه ی ظرفیت ها استفاده کنید تا به مقصودتان و سبک زندگی مورد نظرتان برسید. بالاخره در کل فامیل شما کسی هست که پدرتان از او حرف شنوی دارد یا حرف او نزدش مسموع است و کلامش شنیده می شود. تنها نمانید و خودتان را با گفت و گوی موثر و جدی اما مهربان از انزوا خارج کنید. با قر زدن  و قهر کردن کاری از پیش نمی رود. حرف زدن را تمرین کنید. اما حرف زدنی که استدلال و بیان نرم همراهی اش میکند.

نوشتن نامه هم موثر است. گاهی نوشتن چند صفحه درد دل و رساندن آن به دست بزرگ ترها آنها را به فضای ذهنی شما نزدیک تر می کند. توسل را فراموش نکنید. دست به سوی آسمان بلند کنید و خواسته هایتان را با خدا در میان بگذارید تا او هم پشت و پناه شما باشد.  

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۶-۲۷ ۰ ۰ ۱۲۲

نخل ولایت ۹۹-۶-۲۷ ۰ ۰ ۱۲۲



🌼 می شود همسر را تعریف کنید ؟!

-----------------------------------------------------
در یک تعبیر زیبای قرآنی و مثال لطیف وحیانی ، همسر لباس انسان است چون زشتی های ما را می پوشاند و گستره ی این زشتی ها شامل انواع زشتی ها خواهد بود. اما در یک تعریف فقهی ، همسر کسی است که بعد از عقد شرعی با شما محرم می شود.

این محرمیت باعث می شود که نگاه کردن به او و لمس بدنش و تلذذات جنسی بین او و شما حلال و قانون مند باشد. همسر با این تعریف شامل کسانی که قانون شرع را زیر پا میگذارند و بدون محرمیت با هم هستند نمی شود. علاوه بر این شامل هم باشی های مرسوم در غرب و زندگی های مشترک مردانه یا زنانه هم نمی شود.

همسر جنس مخالفی است که با شما ، گره محرمیت خورده است. این گره محرمیت باعث می شود که فرزند شما حلال زاده بوده و روابط بین شما حلال و مشروع باشد. رابطه ی عاطفی بین دو همسر می تواند از صفر تا بینهایت ترسیم شود و نمی توان رابطه عاطفی بین دو نفر را در تعریف اخذ کرد تا برخی با ادله ی واهی زندگی خودشان را خراب کنند و همسر خودشان را همسر ندانند. حتی اگر محبت بین مرد و زنی به حداقل خودش برسد باز تا زمانی که این گره محرمیت وجود دارد آنها همسر هستند. همسر شریک جنسی حلالی و قانون مندی است که اگر او را دوست داشته باشید زندگی خوشی خواهید داشت اما اگر او شما را دوست داشته باشد زندگی تان خوش تر خواهد بود و اگر هر دو به هم محبت وافر داشته باشید خانه تان شعبه ای از بهشت خواهد بود.

همسر بودن از نظر اسلام به مدت این محرمیت هم وابسته نیست. همسر می تواند دائمی یا موقت باشد. پس هر دو صورت آن را می توان همسر نامید و در هر دو صورت مزایایی چون حلیت روابط و بهره های جنسی حلال و فرزند مشروع و قانونی وجود دارد.

من نمی دانم چرا برخی اصرار دارند خودشان را با این و آن مقایسه بکنند و از مفاهیم عادی و دم دستی برای خودشان هیولا بسازند. قبول دارم که همه ی همسرها مثل هم نیستند و همه ی زوجین روابطی خوب و عاطفی مورد قبولی با هم ندارند اما همین تعریف حداقلی و عمومی همه را در دایره زناشویی داخل می کند. چه همه ی آنان که همخوابگی دارند و از این روابطشان لذت می برند و چه آنان که کمتر لذت می برند همه همسر هم هستند.

همسر برای مردان امانتی است که خداوند مردان را با همین امانت امتحان کرده است. زن برای شوهرش حکم برگه ی امتحانی را دارد و تمام کلمات و رفتارهای مرد و زن نسبت به هم در دادگاه الاهی محاسبه و سنجیده می شود. و در طرف مقابل مجاهده ی زن مومن همانا نیکو شوهرداری اوست تا حتی اگر از مردش دلخور هم هست باز نیازهای مردانه ی او را برای رضای خدا تامین کند و باعث انحرافات جنسی او نشود. محرمیت که آمد زمان امتحان آغاز می شود و با مرگ یکی از زوجین یا انقضای زمان محدود محرمیت و یا متاسفانه طلاق این امتحان به پایان می رسد و برگه ی امتحانی به مسئول برگزاری جلسه تحویل داده می شود. ازدواج یک مسابقه ی سلوکی است. خیلی ها کنکور هم که شرکت می کنند بعد از خوردن کیک و ساندیس جلسه را ترک می کنند و کمر نشستن تا آخر جلسه را ندارند. از اینها چه انتظاری دارید؟ آیا چنین شخصی نفر برتر کنکور می شود و عاقبت مرزهای تولید علم را فتح خواهد کرد؟

وقتی زنی از بد اخلاقی همسرش عاصی می شود از همان لحظه است که جهادش آغاز می شود. زمان خوشی ها و خنده ها و لذت ها که زمان جهاد نیست. جهاد زمانی است که نفس در مقابل یکی از ناملایمات نفسانی باید مجاهده و مبارزه و مخالفت کند. شوهرداری زن را مجاهده ی او نامیده اند چون غالبا این تمایلات و خواسته ها هم سو نیستند و این زن است که باید خود را مطابق نظر شوهر و هم سوی با آن کند. کلام در مخالفت با احکام الاهی نیست بلکه در محدوده ی حلالها و خواسته های حلال شوهر است نه در اوامر حرام او نظیر امر به بد حجابی و ... . جالب این است که بدانید جهاد مرد در مخالفت با خواسته های همسر است چون اگر خواسته ی زنش موافق اوامر الاهی بود که باید امر الاهی انجام می شود و اگر خواسته ی او مخالف اوامر الاهی بود باید اوامر الاهی را برگزید. در همه حال باید بنده خدا بود نه بنده زنان.

از همسری ، به دنبال سلوک خودتان باشید و بدانید که هر چه رفتار همسرتان با شما بدتر و سخت تر باشد ، سلوک شما آسانتر خواهد بود چون مرز حق و باطل را بهتر خواهید شناخت و می توانید با خوبی کردن ، بهتر به جنگ بدی ها بروید. کسی که برای کسب خوشی خودش ، سلوک زناشویی و همسر داری را ترک کند از خدامحوری به خودمحوری و تبعیت از هوای نفس روی آورده است.پناه بر خدا از تبعیت شیطان.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۵-۳۰ ۰ ۰ ۱۴۸

نخل ولایت ۹۹-۵-۳۰ ۰ ۰ ۱۴۸



🌼 اسلام توصیه به ازدواج در سنین جوانی دارد و علمای اسلام همواره ازدواج در سنین پایین تر را توصیه میکنند. از طرف دیگر سن اشتغال و استقلال مالی در جامعه بالا رفته و این در حالی است که تکلیف اصلی مرد در خانواده پرداخت نفقه است. حال سوال اینجاست، آیا ازدواج قبل از اشتغال و استقلال مالی که مانع از عمل به تکلیف است، صحیح است؟ دختران پس از تکلیف میتوانند، حق شوهر را رعایت کنند، اما پسران نه. عمل به تکلیف هم که واجب است. با این حساب چگونه می شود پسران را به ازدواجی ترغیب کرد که در آن توانایی عمل به تکلیف را نخواهند داشت؟ آیا چنین ازدواجی تضییع حقوق زن در خانواده نخواهد بود؟
والسلام

---------------------------------------------------------------------

 منتظر این سوال بودم. چرا که تا این سوال در ذهن پسرهای ما حل نشود ، نوشتن برای دخترها تقریبا بی فایده است. دخترهای مومن با مطالعه همین مقدار از متون به نظرم آماده یک زندگی ساده و انتخاب مومنانه می شوند خصوصا دختری که ایمانش را چون جانش گرامی می دارد و برای حفظش به نگهبانی ایستاده است.

اصل ترغیب کردن جوانان به ازدواج مساله کاملا درستی است که در سنت اسلامی به آن عمل می شود. هر جوانی که در فضای اسلامی تنفس کرده باشد ازدواج را برای خودش یک فریضه دینی می داند و به آن راغب است اما موانع فراوانی روبرویش قرار دارد. موانعی چون تحصیل و کسب حرفه و سربازی که همگی برای یک کار خوب نیاز هستند و کار خوبی که برای کسب درآمد لازم است و کسب درآمدی که برای تشکیل خانواده و تهیه مقدمات زندگی و در نهایت پرداخت مخارج همسر یا نفقه و لازم است. به نظرم همه این موانع زنجیره ای را بتوان در یک کلمه خلاصه کرد که مانع اصلی ازدواج جوانان پول است.

اگر جوان دنبال تحصیل و کار مناسب است در حقیقت به دنبال کسب درآمد است. اما آیا مشکل همه همین است؟ آیا در میان جوانان قشر مرفه ما مشکل ازدواج نداریم؟ آیا مفهوم فقر و ثروت یک مفهوم نسبی نیست؟ آیا حتی ثروتمندان نیز به نسبت ثروتمندان دیگر گرفتار این فرهنگ غلط نیستند؟

حکایت تبلیغی: از خانواده های متمول تهران خانواده هایی را سراغ دارم که سن ازدواج شان بالا رفته است و باز فقر و شرایط مالی را بهانه قرار می دهند. پرسیدم که دردت چیست؟ می گفت: نزدیکان فامیل مراسم عروسی خودشان را در هتل لاله گرفته اند. درست است که وضع ما از بسیاری از مردم تهران بهتر است اما عرف خانواده ما این است که در هتل استقلال یا فلان سالن ویژه مراسم بگیریم و این مراسم در توان من نیست!

به نظرم اگر ریاست جمهوری برای ازدواج هر زوج جوان ، بجای وام ازدواج ، سی میلیون تومان جایزه بلا عوض هم قرار بدهیند باز داستان همین است. داستان ازدواج جامعه ی جوان ، اما مریض ما ، با پول حل نمی شود. فرهنگ ازدواج ما با پول مریض شده است پس درمانمان با تزریق پول نیست. این تزریق پول فقط ول خرجی ها را راحت تر میکند نه ازدواج را. مشکل ما در جای دیگری است.

خداوند علیم ضمانت کرده است که ، زوج جوان مومن را بعد از ازدواج غنی می کند اما برای ول خرجی های هنگفت و غلط ما ، ضمانتی نداده است.

خداوند در سوره نور فرمود: وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ (32) : دختران و پسران و غلامان و کنیزان عزب خود را اگر شایستگى ازدواج دارند نکاح نمایید و اگر تنگدست باشند خدا از کرم خویش توانگرشان کند و خدا وسعت بخش و دانا است (32).

خداوند وعده داده است و چه وعده بلند و زیبایی. او وعده داده که همگان را غنی می کند. آن هم از فضلش ؛ و خداوند وسعت دهنده است و می داند که فقرا هم نیاز و میل به ازدواج دارند.

این همه تاکید بنده بر ایمان برای این است که بدانید و می دانید که وعده خداوند دورغ نیست. مومنان می دانند که او صادق است و وعده خودش را وفا می کند. اما آیا خداوند باید هزینه میلیونی آرایش بانو را هم نقدا بپردازد؟ آیا خداوند وعده داده است که تو از حساب من پنج مدل غذا سفارش بده و در هتل استقلال میهمانی بگیر و من ضامنش هستم؟ آیا خداوند زبانم لال نوکر ماست؟ آیا اسراف کنندگان برادران شیطان نیستند؟

مومن باور دارد که خداوند واسع است. خداوند وسعت می دهند. شک نمی کند. از مومنان تازه متاهل بپرسید که خداوند چگونه به زندگی شان وسعت می دهد اما داستان ما امروز برعکس است.

خداوند ابتدا وسعت می دهد یا ابتدا ما باید قدم پیش بگذاریم و ازدواج کنیم؟ اگر بنا باشد که با فرهنگ امروز بعد از تهیه همه امکانات نظیر خانه و لوازم کامل منزل ،کسی قدم پیش بگذارد و ازدواج کند ، دیگر وسعت خداوند را برای چه زمانی ذخیره کند؟ وسعت برای زمان فقر است و گشایش برای تنگنا. مومن کسی است که به صرف شنیدن این وعده خداوند حتی اگر کار و کاسبی ندارد قدم در راه ازدواج بگذارد و بعد از این از خداوند کار و کسب و روزی بخواهد.

چهار حدیث زیبا برای اطمینان قلوب مومنین:

1- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: اتَّخِذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَکُمْ : ازدواج کنید که این کار برای جلب کردن رزق و روزی بهتر (از کارهای دیگر) است.

ما برای ازدواج به دنبال کار می گردیم اما با ازدواج است که روزی به دنبال شما می آید. ازدواج جلب روزی می کند نه اینکه روزی را برای ازدواج جلب کنیم. 

در حدیث دیگر آمده است:

2- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: أَتَى رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله شَابٌّ مِنَ الْأَنْصَارِ فَشَکَا إِلَیْهِ الْحَاجَةَ.

امام صادق درباره رفتار زمان رسول خداوند فرمودند: روزی جوانی از انصار برای حاجتی مالی نزد پیامبر مکرم اسلام شکایت و عرض حاجت کرد.

 فَقَالَ لَهُ: تَزَوَّجْ. رسول خداوند همین یک کلمه را در جوابش فرمودند: ازدواج کن!

فَقَالَ الشَّابُّ: إِنِّی لَأَسْتَحْیِی أَنْ أَعُودَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله. آن جوان می گوید: من حیا می کردم که دوباره برای عرض حاجت خدمت رسول خداوند برگردم تا اینکه ...

 فَلَحِقَهُ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ فَقَالَ: إِنَّ لِی بِنْتاً وَسِیمَةً فَزَوَّجَهَا إِیَّاهُ.

تا اینکه یکی از مردان انصار آن جوان را دید و پیشنهاد داد که دخترش را که دختری نیکوست اختیار کند. پس دخترش را به آن جوان تزویج نمود.  

قَالَ: فَوَسَّعَ اللَّهُ عَلَیْهِ : امام صادق فرمودند: خداوند به آن جوان بعد از ازدواج وسعت مالی داد !

[قَالَ‏] فَأَتَى الشَّابُّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَأَخْبَرَهُ: آن جوان به نزد رسول خداوند رفت و ایشان را از این ازدواج و برکات و وسعت خداوند در زندگی اش با خبر کرد.

فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: یَا مَعْشَرَ الشَّبَابِ عَلَیْکُمْ بِالْبَاهِ : پس پیامبر با شنیدن این خبر فرمودند: ای جماعت جوانان برشما با ازدواج!

در حدیث دیگری آمده است که اسحاق بن عمار از امام صادق درباره صحت داستانی  در زمان رسول خداوند سوال می کند:

3- عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع الْحَدِیثُ الَّذِی یَرْوِیهِ النَّاسُ حَقٌّ أَنَّ رَجُلًا أَتَى النَّبِیَّ ص فَشَکَا إِلَیْهِ الْحَاجَةَ فَأَمَرَهُ بِالتَّزْوِیجِ فَفَعَلَ ثُمَّ أَتَاهُ فَشَکَا إِلَیْهِ الْحَاجَةَ فَأَمَرَهُ بِالتَّزْوِیجِ حَتَّى أَمَرَهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع [نَعَمْ‏] هُوَ حَقٌّ ثُمَّ قَالَ الرِّزْقُ مَعَ النِّسَاءِ وَ الْعِیَالِ

داستان اینگونه است که مردم روایت می کنند که: مردی نزد رسول خداوند آمد و از وضع زندگانی اش شکایت کرد. پس رسول خداوند او را امر به ازدواج کردند. تا اینکه این شکایت کردن سه بار تکرار شد و رسول خداوند او را در هر سه مرتبه به ازدواج امر کردند.

امام صادق فرمودند: این داستان حق است (و رسول خداوند برای رفع گرفتاری زندگی جوانان را به ازدواج امر می کردند) و اضافه نمودند: روزی اساسا با زنان و فرزندان است.

4- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْعَیْلَةِ فَقَدْ أَسَاءَ ظَنَّهُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه: کسی که از ترس عیال واری و مخارج زندگی ازدواج را ترک کند به تحقیق که به خداوند بلند مرتبه بد گمان شده است چرا که خداوند بلند مرتبه فرموده است: اگر آنان فقیر هستند او به تحقیق ایشان را از فضلش غنی خواهد کرد.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۴-۰۹ ۰ ۰ ۱۷۳

نخل ولایت ۹۹-۴-۰۹ ۰ ۰ ۱۷۳


۱ ۲ ۳ ... ۱۲ ۱۳ ۱۴

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری