تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


۱۳ مطلب با موضوع «متاهلان :: اقتصاد خانواده» ثبت شده است


🌼 من همسرم رو بر اساس دین اسلام انتخاب کردم و از انتخابم خیلی راضیم با وجود اینکه همسرم هیچ پس انداز مالی ندارد.
اما علیرغم میل باطنی خودم خانواده اصرار به جشن آنچنانی دارند و من هر چه گفتم اثر نکرد
چجوری میتونم راضیشون کنم؟

---------------------------------------------------

چند نکته خدمت شما تقدیم میکنم لطفا با دقت توجه کنید:

1- مراسم جشن عروسی مراسم وصلت دو خانواده است. درست است که شما و همسرتان ، محور این مراسم هستید اما باید بدانید که چشم و دل و آرزوی هر دو خانواده به این مراسم و جشن است. آنها می خواهند مراسم ازدواج فرزندشان مراسمی آبرومند و به یاد ماندنی ، برای خودشان و کل فامیل باشد. پس در تمام محاسباتتان این نکته را فراموش نکنید. برگذار نکردن برخی از این مراسم ها به معنی محقق نشدن این آرزوهای تکرار نشدنی است پس باید بسیار دقیق و حساب شده عمل بکنید تا نه خودتان و نه پدر و مادرتان آسیب نبینند.

2- تعیین کیفیت و سطح این مراسم و مقدار بودجه ی تخصیص داده شده برای هر مراسمی باید با توجه به جیب صاحب مراسم باشد. دادن پز عالی با جیب خالی محال است پس هر یک از عروس و داماد باید با یک تعامل و گفت و گوی سازنده و خوب بین خودشان و پدرهایشان ، میزان این پز دادن ها و میزان هزینه هایش را مشخص کنند. پز دادن برای جشن ازدواج و سنت نبوی نکاح آن هم به اندازه ی مورد رضایت شارع مقدس ، ایرادی ندارد اما باید مشخص شود که این پزها از جیب و از بودجه چه کسی خواهد بود.

3- کف مخارج داستان ازدواج و حداقل های مراسم جشن و عروسی برعهده ی داماد است. البته بنده الان در مقام تعریف کردن این حداقل ها و مصادیقش نیستم. ازدواج و سنت های آن در هر شهر و محله و قوم متفاوت است و در حقیقت ازدواج یک فرایند پیچیده ی فرهنگی است. در شماره های متعدد الگوهای ساده ی ازدواج را برایتان تعریف کرده ام.

حداقل های یک مراسم ازدواج بر عهده ی داماد است و او باید تمام تلاشش را برای تهیه آنها بکند. اما هزینه های تالار و چند مدل غذای گران قیمت و پانصد تا هزار نفر مهمان ، حداقل های این جشن نیست. هر یک از دو طرف فامیل و بزرگ ترهای شما که پز عالی تری دارد باید به همان اندازه ، مخارج جشن را هم قبول کند و کمک کار جوان ها باشد. مثلا اگر مراسم جشن و سنت حسنه ی ازدواج با پذیرایی ساده از بزرگ ترهای دو فامیل و با شربت و شیرینی آن هم برای یک عصرانه و در حدود صد نفر حداقل این مراسم است و ما این جشن را روی صد نفر بسته ایم و کسی اصرار بر دعوت کردن از حلقه ی دوم و سوم فامیل و در نتیجه خواهان دعوت سیصد نفر مهمان بیشتر از هر فامیل است ، باید هزینه ی آن را خودش متقبل شود. چون پز دادن با جیب داماد و مقروض کردن او برای ده سال آینده آن هم با این درآمدها و هزینه ها کاری نامعقول و ناشدنی است.

4- یارگیری کنید و در این تعامل ها تنها وارد صحنه ی گفت و گو نشوید. جوان ها نیاز به یار همفکر و زبان موثر دارند. از هر کسی که می تواند با حفظ آبروی خانواده اهداف شما را پیش ببرد کمک بگیرید. بسیار پیش می آید که خانواده ها چون فکر شما و اندیشه ی شما را نمی دانند کاسه ی داغتر از آش می شوند. و البته ندانسته به خاطر شماست که سخت گیری میکنند. مشاوره ای تلفنی داشتم که عروس خانوم با قیمت طلا در مرداد نود و دو ، فقط با هفتصد هزار تومان حلقه ی ازدواج خریده بود. مادرش مخالف بود اما او به خاطر شوهر و شرایط خاص مالی او و همراهی با همسر در این شرایط سخت مالی چنین تصمیمی گرفته بود. واقعا این دختر فرشته است اما حتی مادر خودش این فرشته را درک نمی کند.

5- قبل از هر کاری باید عروس و داماد حرفشان را یکی کنند. تصمیمتان را قطعی کنید تا در میز مذاکره از طرف شما دو پیشنهاد ارائه نشود. هر تصمیمی که گرفتید تا آخر روی آن اصرار کنید و با زبان نرم و با ادب حرفتان را بیان کنید. اگر خانواده ها نسبت به حداقل های شما توقعات بیشتری دارند آنها را متوجه کنید که باید هزینه های پز عالیشان را خودشان با بودجه ی خودشان بدهند.

6- پدرهایی را سراغ دارم که باید برایشان کارت دعوت عروسی فرستاد و دوست دارند در عروسی پسرشان مثل یک مهمان شرکت کنند. پدرهایی هم هستند که می خواهند صفر تا صد برنامه را به دست بگیرند و از هزینه ها تا اجرا را مدیریت کنند. بزرگترتان را خوب بشناسید. هر کدام از این دو نوع پدر در برخورد متفاوت هستند. پدری که می خواهد مثل یک مهمان در مراسم جشن فرزندش شرکت کند و دست هایش را داخل در جیبش بکند و خیلی عادی و شیک کنار دیگر میهمان ها بنشیند ، باید هم مثل یک مهمان محترم و البته بزرگوار نظر بدهد و بیشتر از این از او مسموع نیست. در طرف مقابل ، پدری که تمام هزینه های مراسم جشن پسرش را تقبل کرده ، به اندازه ی علاقه اش و جیبش مهمان دعوت می کند و از آنها در شان خودش پذیرایی میکند.

7- بهتر است خودتان حرفتان را با عاطفه و مهربانی و در زمانی مناسب به بزرگ ترها بزنید اما اگر نشد همه ی خانواده ها و فامیل ها در میان خودشان بزرگ ترهایی دارند که می توانند ریش سفیدی کنند و حرف شما را به پدر و مادرتان بزنند. از این نعمات الاهی استفاده کنید. از همه ی ظرفیت ها استفاده کنید تا به مقصودتان و سبک زندگی مورد نظرتان برسید. بالاخره در کل فامیل شما کسی هست که پدرتان از او حرف شنوی دارد یا حرف او نزدش مسموع است و کلامش شنیده می شود. تنها نمانید و خودتان را با گفت و گوی موثر و جدی اما مهربان از انزوا خارج کنید. با قر زدن  و قهر کردن کاری از پیش نمی رود. حرف زدن را تمرین کنید. اما حرف زدنی که استدلال و بیان نرم همراهی اش میکند.

نوشتن نامه هم موثر است. گاهی نوشتن چند صفحه درد دل و رساندن آن به دست بزرگ ترها آنها را به فضای ذهنی شما نزدیک تر می کند. توسل را فراموش نکنید. دست به سوی آسمان بلند کنید و خواسته هایتان را با خدا در میان بگذارید تا او هم پشت و پناه شما باشد.  

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۶-۲۷ ۰ ۰ ۱۲۵

نخل ولایت ۹۹-۶-۲۷ ۰ ۰ ۱۲۵



🌼 اسلام توصیه به ازدواج در سنین جوانی دارد و علمای اسلام همواره ازدواج در سنین پایین تر را توصیه میکنند. از طرف دیگر سن اشتغال و استقلال مالی در جامعه بالا رفته و این در حالی است که تکلیف اصلی مرد در خانواده پرداخت نفقه است. حال سوال اینجاست، آیا ازدواج قبل از اشتغال و استقلال مالی که مانع از عمل به تکلیف است، صحیح است؟ دختران پس از تکلیف میتوانند، حق شوهر را رعایت کنند، اما پسران نه. عمل به تکلیف هم که واجب است. با این حساب چگونه می شود پسران را به ازدواجی ترغیب کرد که در آن توانایی عمل به تکلیف را نخواهند داشت؟ آیا چنین ازدواجی تضییع حقوق زن در خانواده نخواهد بود؟
والسلام

---------------------------------------------------------------------

 منتظر این سوال بودم. چرا که تا این سوال در ذهن پسرهای ما حل نشود ، نوشتن برای دخترها تقریبا بی فایده است. دخترهای مومن با مطالعه همین مقدار از متون به نظرم آماده یک زندگی ساده و انتخاب مومنانه می شوند خصوصا دختری که ایمانش را چون جانش گرامی می دارد و برای حفظش به نگهبانی ایستاده است.

اصل ترغیب کردن جوانان به ازدواج مساله کاملا درستی است که در سنت اسلامی به آن عمل می شود. هر جوانی که در فضای اسلامی تنفس کرده باشد ازدواج را برای خودش یک فریضه دینی می داند و به آن راغب است اما موانع فراوانی روبرویش قرار دارد. موانعی چون تحصیل و کسب حرفه و سربازی که همگی برای یک کار خوب نیاز هستند و کار خوبی که برای کسب درآمد لازم است و کسب درآمدی که برای تشکیل خانواده و تهیه مقدمات زندگی و در نهایت پرداخت مخارج همسر یا نفقه و لازم است. به نظرم همه این موانع زنجیره ای را بتوان در یک کلمه خلاصه کرد که مانع اصلی ازدواج جوانان پول است.

اگر جوان دنبال تحصیل و کار مناسب است در حقیقت به دنبال کسب درآمد است. اما آیا مشکل همه همین است؟ آیا در میان جوانان قشر مرفه ما مشکل ازدواج نداریم؟ آیا مفهوم فقر و ثروت یک مفهوم نسبی نیست؟ آیا حتی ثروتمندان نیز به نسبت ثروتمندان دیگر گرفتار این فرهنگ غلط نیستند؟

حکایت تبلیغی: از خانواده های متمول تهران خانواده هایی را سراغ دارم که سن ازدواج شان بالا رفته است و باز فقر و شرایط مالی را بهانه قرار می دهند. پرسیدم که دردت چیست؟ می گفت: نزدیکان فامیل مراسم عروسی خودشان را در هتل لاله گرفته اند. درست است که وضع ما از بسیاری از مردم تهران بهتر است اما عرف خانواده ما این است که در هتل استقلال یا فلان سالن ویژه مراسم بگیریم و این مراسم در توان من نیست!

به نظرم اگر ریاست جمهوری برای ازدواج هر زوج جوان ، بجای وام ازدواج ، سی میلیون تومان جایزه بلا عوض هم قرار بدهیند باز داستان همین است. داستان ازدواج جامعه ی جوان ، اما مریض ما ، با پول حل نمی شود. فرهنگ ازدواج ما با پول مریض شده است پس درمانمان با تزریق پول نیست. این تزریق پول فقط ول خرجی ها را راحت تر میکند نه ازدواج را. مشکل ما در جای دیگری است.

خداوند علیم ضمانت کرده است که ، زوج جوان مومن را بعد از ازدواج غنی می کند اما برای ول خرجی های هنگفت و غلط ما ، ضمانتی نداده است.

خداوند در سوره نور فرمود: وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ (32) : دختران و پسران و غلامان و کنیزان عزب خود را اگر شایستگى ازدواج دارند نکاح نمایید و اگر تنگدست باشند خدا از کرم خویش توانگرشان کند و خدا وسعت بخش و دانا است (32).

خداوند وعده داده است و چه وعده بلند و زیبایی. او وعده داده که همگان را غنی می کند. آن هم از فضلش ؛ و خداوند وسعت دهنده است و می داند که فقرا هم نیاز و میل به ازدواج دارند.

این همه تاکید بنده بر ایمان برای این است که بدانید و می دانید که وعده خداوند دورغ نیست. مومنان می دانند که او صادق است و وعده خودش را وفا می کند. اما آیا خداوند باید هزینه میلیونی آرایش بانو را هم نقدا بپردازد؟ آیا خداوند وعده داده است که تو از حساب من پنج مدل غذا سفارش بده و در هتل استقلال میهمانی بگیر و من ضامنش هستم؟ آیا خداوند زبانم لال نوکر ماست؟ آیا اسراف کنندگان برادران شیطان نیستند؟

مومن باور دارد که خداوند واسع است. خداوند وسعت می دهند. شک نمی کند. از مومنان تازه متاهل بپرسید که خداوند چگونه به زندگی شان وسعت می دهد اما داستان ما امروز برعکس است.

خداوند ابتدا وسعت می دهد یا ابتدا ما باید قدم پیش بگذاریم و ازدواج کنیم؟ اگر بنا باشد که با فرهنگ امروز بعد از تهیه همه امکانات نظیر خانه و لوازم کامل منزل ،کسی قدم پیش بگذارد و ازدواج کند ، دیگر وسعت خداوند را برای چه زمانی ذخیره کند؟ وسعت برای زمان فقر است و گشایش برای تنگنا. مومن کسی است که به صرف شنیدن این وعده خداوند حتی اگر کار و کاسبی ندارد قدم در راه ازدواج بگذارد و بعد از این از خداوند کار و کسب و روزی بخواهد.

چهار حدیث زیبا برای اطمینان قلوب مومنین:

1- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: اتَّخِذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَکُمْ : ازدواج کنید که این کار برای جلب کردن رزق و روزی بهتر (از کارهای دیگر) است.

ما برای ازدواج به دنبال کار می گردیم اما با ازدواج است که روزی به دنبال شما می آید. ازدواج جلب روزی می کند نه اینکه روزی را برای ازدواج جلب کنیم. 

در حدیث دیگر آمده است:

2- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: أَتَى رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله شَابٌّ مِنَ الْأَنْصَارِ فَشَکَا إِلَیْهِ الْحَاجَةَ.

امام صادق درباره رفتار زمان رسول خداوند فرمودند: روزی جوانی از انصار برای حاجتی مالی نزد پیامبر مکرم اسلام شکایت و عرض حاجت کرد.

 فَقَالَ لَهُ: تَزَوَّجْ. رسول خداوند همین یک کلمه را در جوابش فرمودند: ازدواج کن!

فَقَالَ الشَّابُّ: إِنِّی لَأَسْتَحْیِی أَنْ أَعُودَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله. آن جوان می گوید: من حیا می کردم که دوباره برای عرض حاجت خدمت رسول خداوند برگردم تا اینکه ...

 فَلَحِقَهُ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ فَقَالَ: إِنَّ لِی بِنْتاً وَسِیمَةً فَزَوَّجَهَا إِیَّاهُ.

تا اینکه یکی از مردان انصار آن جوان را دید و پیشنهاد داد که دخترش را که دختری نیکوست اختیار کند. پس دخترش را به آن جوان تزویج نمود.  

قَالَ: فَوَسَّعَ اللَّهُ عَلَیْهِ : امام صادق فرمودند: خداوند به آن جوان بعد از ازدواج وسعت مالی داد !

[قَالَ‏] فَأَتَى الشَّابُّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَأَخْبَرَهُ: آن جوان به نزد رسول خداوند رفت و ایشان را از این ازدواج و برکات و وسعت خداوند در زندگی اش با خبر کرد.

فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: یَا مَعْشَرَ الشَّبَابِ عَلَیْکُمْ بِالْبَاهِ : پس پیامبر با شنیدن این خبر فرمودند: ای جماعت جوانان برشما با ازدواج!

در حدیث دیگری آمده است که اسحاق بن عمار از امام صادق درباره صحت داستانی  در زمان رسول خداوند سوال می کند:

3- عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع الْحَدِیثُ الَّذِی یَرْوِیهِ النَّاسُ حَقٌّ أَنَّ رَجُلًا أَتَى النَّبِیَّ ص فَشَکَا إِلَیْهِ الْحَاجَةَ فَأَمَرَهُ بِالتَّزْوِیجِ فَفَعَلَ ثُمَّ أَتَاهُ فَشَکَا إِلَیْهِ الْحَاجَةَ فَأَمَرَهُ بِالتَّزْوِیجِ حَتَّى أَمَرَهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع [نَعَمْ‏] هُوَ حَقٌّ ثُمَّ قَالَ الرِّزْقُ مَعَ النِّسَاءِ وَ الْعِیَالِ

داستان اینگونه است که مردم روایت می کنند که: مردی نزد رسول خداوند آمد و از وضع زندگانی اش شکایت کرد. پس رسول خداوند او را امر به ازدواج کردند. تا اینکه این شکایت کردن سه بار تکرار شد و رسول خداوند او را در هر سه مرتبه به ازدواج امر کردند.

امام صادق فرمودند: این داستان حق است (و رسول خداوند برای رفع گرفتاری زندگی جوانان را به ازدواج امر می کردند) و اضافه نمودند: روزی اساسا با زنان و فرزندان است.

4- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْعَیْلَةِ فَقَدْ أَسَاءَ ظَنَّهُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه: کسی که از ترس عیال واری و مخارج زندگی ازدواج را ترک کند به تحقیق که به خداوند بلند مرتبه بد گمان شده است چرا که خداوند بلند مرتبه فرموده است: اگر آنان فقیر هستند او به تحقیق ایشان را از فضلش غنی خواهد کرد.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۴-۰۹ ۰ ۰ ۱۷۸

نخل ولایت ۹۹-۴-۰۹ ۰ ۰ ۱۷۸


🌼 اینو بدونین یه زن ایده آل و اینکه اگه یه زن میگه من زن هستم باید اینقدر توانایی داشته باشه که همه چیز رو نوک انگشتش بچرخونه!! در ضمن چون خانوما خیلی محتاط عمل میکنن در نتیجه خیلی تو کاراشون موفق تر از آقایون هستند و خرابی کار در حیطه ی خانوما خیلی به ندرت پیدا میشه... اینم بگم که این که یه زن هم بیرون کار کنه هم داخل بدونید که مدیریت خوبی داره و میدونه که تمام پایه های زندگی رو سفت میکنه نه شل!! بالاخره زندگی اون هم هست دیگه!! نمی خواد که بهم بزنتش... یکم با دید باز فکر کنید همه ی اینا به مدیریت زن برمیگرده... و اینو بدونید یک خانوم به خاطر چیزایی که خدا بهش داده حتما میتونه نظام خونشو حفظ کنه....!!!
مطمئن باشید... تازه وقتی یه خانوم در جامعه فعالیت داشته باشه می دونه توی جامعه چه خبره در نتیجه بچه ی خودشو درک میکنه و با توجه به محیط بیرون میتونه بچه شو از خطرات آگاه کنه!!! نه اینکه یه مادر بشینه خونه در و رو خودش ببنده و از بیرون خبری نداشته باشه و با توجه به مسائل و اوضاع بد جامعه بچشو راهنمایی کنه! لطفا یکم روی حرفای من فکر کنید.... متناسب با هر دوره ای نسخه اش پیچیده میشود...گذشته برای عبرت است.... و وقتی چند تا مسئولیت قبول میکنه به خاطر اینه که اینو در خودش دیده که مسئولیت رو قبول کرده. بعدشم در زمان اهل بیت که مثلا دندانپزشک به این صورتی که الان هست نبوده ...

--------------------------------------------------------------------

1- توانایی افراد در اداره امور متفاوت است. مردان هم همه مثل هم نیستند. توان مدیریت در همه افراد نیست خصوصا در اکثر بانوان.

2- قدرت مدیریت غیر از کار بدنی کردن و اضافه کاری رفتن ، بیرون خانه است. چرا قدرت تحلیل و مدیریت زن را خرج کار در بیرون خانه می کنید؟ فراموش نکنیم که مدیر نیاز به کارگر دارد. آیا کارگر چنین زنی شوهر اوست؟

3- زن ایده آل ، مسلما زنی نیست که بیرون از خانه کار کند. ایده آل بودن برای زن مسلمان ایرانی ، آن زمانی است که برای شوهر و فرزندانش بهترین زن و مادر روی زمین باشد ؛ نه بهترین کارگر کارخانه یا منشی مطب یا مهماندار هواپیما.

4- اسلام حتی کار داخل خانه را هم ، از روی دوش زن برداشته است و آن را وظیفه زن نمی داند. شما به چه حقی او را برای کار به بیرون از خانه می فرستید و در آخر او را زن ایده آل می دانید؟ آیا این لطف به زن است؟

5- حیطه فعالیت بانوان غیر از حیطه کار آقایان است لذا موفقیت بیشتر در این دو حوزه معنا ندارد. مسابقه زن با مرد در یک مسیر نیست تا به یک خط پایان برسند. شما زن را مرد پیمودن کوره راه ها فرض کرده اید و بر کارهای سخت گماشته اید و با مردان مقایسه می کنید و در آخر حتی از موفق تر بودن او هم دم میزنید؟ آیا مقایسه کردن زن با مرد مقایسه صحیحی است؟

6- از نظر اسلام زن ریحانه است. زن گل بهاری ست ؛ و نه قهرمانی که با مردان زور آزمایی کند. چیدن چنین مسابقه ای برای زور آزمایی ظلم به زن است نه کرامت زن! ما با اصل این مقایسه مشکل داریم چون این مقایسه را ظلم به زن می دانیم. زن را باید با زن دیگر مقایسه کرد نه با مردان. تمام گرفتاری های اجتماعی زنان به خاطر همین نگاه ظالمانه است. نگاهی که برخی از زنان مروج آن شده اند و به آن متاسفانه افتخار می کنند.

7- در مورد احتیاط در کار و خراب کاری هم باید بدانید ، ضعف بانوان در عقل عملی را نباید احتیاط بدانیم. زن به خاطر خلقت لطیفش شان ورود به هر عرصه ای را ندارد. حوزه اجرا و انجام امور ، غیر از تست زدن و ادراک مسائل نظری و اندیشه ای است. در حوزه عقل نظری مرد و زن مانند هم اند و نمونه اش دانشگاه ها و حوزه های علمیه کشور است که زنان چونان مردان به تحصیل ادراکات نظری مشغولند. اما در حوزه عقل عملی و اجرائیات زن و مرد تفاوت ساختاری دارند و این البته برای زن نقص نیست.

8- در ضمن باید بدانید "چیزایی که خداوند به یک زن مدیر مثل شما داده" به زنهای دیگر هم داده!! ممکن است پول زیاد کارگری خوب برای شما بشود اما پول قطعا ، همسر خوبی برای شوهر شما نمی شود. پول مادر خوبی هم برای تک فرزند احتمالی شما نمیشود! چون می دانم این زنهای مدیر امروزی فکر چهار فرزند را هم ابدا نمی کنند!! فرزند مانعی برای مدیریت های اجتماعی این بانوان مدیر است!

9- زنی که در بیرون از خانه انرژی خودش را خرج می کند بچه ی خودش را با نگاه اجتماعی بازش درک میکند اما اشکال کار اینجاست که فرزندش او را درک نمی کند. فردا هم در عوض مهدکودک و پرستار در دوران نیاز به مادر ، هدیه روز مادر این فرزندان به مادران مدیرشان ، شک نکنید که خانه سالمندان خواهد بود!!

10- به کلمات من فکر خوب کنید چون گذشته و امروز غرب برای عبرت شما خانوم های مدیر است! خانه سالمندان به شما خوش بگذرد خانوم مدیر !! چیزی که عوض داره گله نداره !!!

12- واقعا از این خانوم های مدیر می پرسم که جوابشان برای تک فرزندی و دوران پیریشان چیست؟ چون تکون هر فرزند از ابتدای حمل تا پایان شیردهی حدود سه سال زمان لازم دارد! تازه اگر بچه دو ساله به مادر نیاز نداشته باشد و مربی مهد کودک نامادری کودکی اش شود!!

13- اما یک کلمه هم اندر فضائل مردهای مدیر و آن اینکه:

ازدواج مجدد و ازدواج زمان دار ، از ابزار تعامل مردان مدیرتر با بانوان مدیر است. یک نگاه به جامعه بیاندازید حتما متوجه منظورم می شوید!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۴-۰۵ ۰ ۰ ۱۳۰

نخل ولایت ۹۹-۴-۰۵ ۰ ۰ ۱۳۰


 

🌼 یه بنده خدایی اومد خواستگاری بنده هنوز صحبتی بینمان رد و بدل نشده حرف مهریه 14 تایی را پیش کشید بنده نیز که به شدت از این حرف آقا پسر کفری شدم بدون توجه کردن به بقیه حرفاش و بقیه خصوصیاتش با بی میلی تمام تا تمام شدن حرفمان فقط شنونده شدم و هیچ چیز در جوابش نگفتم اونم که از این حالت من متوجه سوال بدش شد بعد از اینکه از خانه مان رفتند دیگه هیچ خبری ندادند بعد از یک ماه که از روز خواستگاری می گذشت مادرش به خانه مان زنگ زد و گفت حاج خانم انگار قسمت نیست ما با هم وصلت کنیم مامانم در جواب گفت بله حاج خانم حق با شماست خیلی زحمت کشیدید و انشا اله پسرتون همسر خوب و مورد علاقه اش رو پیدا کنه و با هم وصلت کنید حالا من یه سوال از شما دارم چرا مومن های ما و اونایی که کلی ادعا دارن که بنده مخلص خدا هستند اینجوری رفتار می کنند؟ حرف من اینه که لااقل این آقا پسر کمی در مورد مسائل دیگه باب حرف رو باز می کرد نه اینکه یه کاره بره سر مهریه دیگه اینکه شما که مومن هستید(منظورم آقا پسر و مادرش) آیا نمی دونید آدم نباید کسی رو منتظر بزاره یک ماه بعد زنگ زدی بگی که قسمت نیست! خوب زنگ نمی زدی که بهتر بود. خدا عاقبت همه رو انشاالله ختم به خیر کند
--------------------------------------------------------------------

سوال پرسیدن و دقیق پرسیدن مهارتی است که همه ندارند. و این را می دانم که کسی که بد سوال می پرسد همیشه به دنبال خراب کردن بازی نیست. اما عده ای هستند که با کلمات خاص یا طرح سوالی چندش آور ، به دنبال خراب کردن ذهن مخاطب هستند تا به هر دلیل این وصلت صورت نگیرد و این عدم رضایت بجای خودشان از زبان آن خانواده مطرح شود. گاهی اوقات پیش می آید که پسر یا دختری با نگاه اول از طرف مقابلش خوشش نمی آید. در چنین شرایطی برای فرار از ادامه کار چنین سوالی پرسیده می شود: شما که با مهریه چهارده سکه موافق هستید؟

این سوال هشت کلمه ای ذهن عموم دخترها را پنچر می کند و فکرشان را تا آخر داستان ، گیر حساب و کتاب می اندازد ؛ مگر کسی که قبلا به این جور داستان ها و مهریه کم فکر کرده باشد و تصمیمش را گرفته باشد.

همه پسرها این ذکاوت را ندارد اما به هر حال عده ای هستند که می خواهند طرفشان را با این محک جدی بشناسند. من مطرح کردن این سوال را در ابتدای خواستگاری حماقت می دانم اما معتقدم ادامه دادن بحث با کسی که فکرش به جای خانه و شوهر داری ، کف بازار است و قیمت سکه را هر روز از اخبار چک می کند بی فایده است. هر دو طرف اشتباه است ؛ هم مطرح کردن مهریه چهارده سکه و هم ناراحت شدن و قهر کردن از طرح این سوال!

اگر این جوان ، بحث مهریه چهارده سکه را اول خواستگاری ، با شما مطرح نکرده بود و شما ناراحت نشده بودید و به حرف هایش گوش داده بودید و این وصلت سر گرفته بود ، یک نفر دیگر با مهریه زیاد ازدواج کرده بود و یک نفر دیگر به بیچاره های داستان غم بار مهریه افزوده می شد!

این مهارت را در خودتان افزایش بدهید که در جلسه خواستگاری از کوره در نروید و نقش یک دختر قهرو را بازی نکنید و از فرصتی که خداوند به شما داده استفاده کنید. زندگی همین ذکاوت ها و همین جهالت ها است همراه کمی عقل و صبر.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۳-۲۸ ۰ ۰ ۱۳۷

نخل ولایت ۹۹-۳-۲۸ ۰ ۰ ۱۳۷


🌼 مهریه خوشبختی نمیاره...اگه کسی بخواد زندگی کنه چه یه سکه باشه چه 5000 سکه باشه زندگیشو میکنه ...مهریه ی زیاد ضامن خوشبختی و دلخوشی نیست.

نمیشه مهریه سه دنگ خونه باشه که بعد از مرگ خدای ناکرده همسر فرزندان زن رو از خونه بیرون نکنند؟! (البته بگما من خودم با مهریه ی زیاد مخالفم)

---------------------------------------------------

اساس کار مادر بر عاطفه و محبت است. در زندگی مومنانه جایی برای این حرف ها نیست. فقط کفار و منافقان و افراد متظاهر به ایمان اما بی ایمان هستند که پدر و مادر خود را احسان نکرده و به خانه سالمندان یا ... می فرستند.

مهریه زن هر چیزی می تواند باشد از پول یا سکه یا ملک یا حتی تعلیم سوره ای از قرآن که در برخی از حکایات روایی ذکر شده است. مهریه یکی از دیون مرد است و اگر در زمان حیاتش پرداخت نکند بعد از مرگش قبل از تقسیم ارث باید ابتدا بدهکاری ها و دیون او را پرداخت کنند و بعد از آن ارث را به فرزندان می دهند.

مهریه هر چه هست باید از نظر مقدار معین و مشخص باشد تا اختلافی بین زوجین از این نظر حاصل نشود.

فراموش نکنیم که در فقه شیعه خانه پدری و املاک او ، ارث فرزندان است چرا که شاید آنها بخواهند خانه پدر را به عنوان یادگاری حفظ کنند و لذا زنان از اموال غیر منقول مثل خانه ، ارث نمی برند بلکه ارث زنان را از کل اموال محاسبه کرده و از اموال منقول مثل پول و سکه پرداخت می کنند. اما اگر مهریه زن مشخص باشد که از فلان ملک خاص به چه مقدار به او داده شود باید پرداخت شود.

راه حل ساده تر این است که مومنان برای زندگی راحت و با عزت همسرشان قبل از وفاتشان و در زمان سلامتی و نه در مریضی منجر به فوت ، خانه ای را به نام همسر می کنند تا اساسا داخل در ارث به حساب نیاید تا خدای نکرده کسی از وراث بخواهد به آن طمع کند.

نقل شده است که پیامبر مکرم اسلام به چند دلیل بچه ها را دوست داشتند که از میان آن ادله این بود که بچه ها نگران روزی فردایشان نیستند ؛ غم فردا را نخورید.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۳-۲۰ ۰ ۰ ۱۳۴

نخل ولایت ۹۹-۳-۲۰ ۰ ۰ ۱۳۴


🌼 این وضع جامعه اسلامی ماست؟ چطوری می تونیم به دختری که مدرک فلان مهندسی یا مدیریت یا... دستشه و داره برای کار دنبال استخدامی فلان اداره و سازمان و ... می گرده، بگیم این کارا مناسب شما نیست؟! آن وقت حق نداره بگه پس این 4سال یا 6 سالی که درس خوندم چی میشه...؟

در اکثر این خانواده ها بسیاری از موضوعات از قبیل قناعت و ساده زیستی و بچه داری و شاغل بودن و ... به هم گره خورده. مسئله من با شاغل بودن صرف نیست. مسئله من با غذای آماده و غیرآماده نیست. بلکه گفتم شاید نیاز باشد پیرامون سبک زندگی ای صحبت کنید که مجموعه ای از چنین افکاری در آن موج می زند. خصوصا زنان.

--------------------------------------------------

حرفتون درسته! نقش زن در خانواده بسیار زیاده اما نباید نقش خودتون را فراموش کنید. شما خودتان را اصلاح کنید و در محدوده خانواده و اطرافیان مشاوره بدهید. ان شاالله همین افراد مومن و متخصص جای خود را در جامعه باز خواهند کرد.

هر چه فرهنگ اسلامی در دل ما بیشتر ریشه دوانده باشد رفتارهای ما بیشتر با اسلام مطابقت خواهد داشت. بی دلیل نیست اگر در اول همه رساله های عملیه نوشته اند که مومنان باید اعتقادات خود را بدون تقلید و با پژوهش و تحقیق به دست آورند. نگاهی به جامعه بیاندازید ؛ هر کسی که کمی در اعتقادات خود تلاش کرده است سبک زندگی اسلامی تری اختیار نموده و هر کسی که اسلامش آبکی تر است و در اعتقادات کار نکرده به همان اندازه مقلد دیگران است و از اسلام دور.

همه مثال هایی که زدید ریشه در دین دارند. قناعت و ساده زیستی و بچه دار شدن و بچه داری و شاغل بودن همه و همه در فرهنگ اسلامی مطرح اند و ائمه راه مومنان را برای عبور از این مسائل نشان داده اند.

بحث روزی و قناعت و ساده زیستی ریشه در بحث توحید و رازقیت خداوند و حکمت الاهی دارد. اگر امروز خانواده ها از توالد فرار می کنند به این دلیل است که بحث رزاقیت خداوند برای آنان حل نشده است.

سبک زندگی دو حیثیت دارد. اول ، حیثیت اعتقادی و نظری ؛ و دوم ، حیثیت عملی و اجرایی. به نظرم مشکل ما بیشتر از جهت اعتقاد است. بیشتر ما فکر می کنیم که اعتقادات صحیحی داریم و خدای خودمان را می شناسیم و دینمان را باور داریم اما با یک شبهه یا سوال جدی دست هایمان بالا می رود.

اگر الله را پیدا کرده بودیم و ارزش کلماتش را می دانستیم حاضر بودیم حاصل دست رنج تمام عمرمان را بدهیم و فقط یک نسخه از کلمات و احادیث قدسی پروردگار متعال خطاب به رسولش را در شب معراج به دست می آوردیم. اما این کار را نمی کنیم چون این کلمات برای ما ارزشی ندارد.

حکایت تبلیغی: پارسال بعد از مطرح کردن نمودار نزولی باروری و کم شدن تولد در کشور از سوی مقام عظمای ولایت ، یکی از دوستان دانشجو که قصد ازدواج دارد و هر هفته عازم خواستگاری است می گفت: از شروط من برای انتخاب همسر همین است که نباید با بچه دار شدن مخالف باشند. من با کسی که قصد بچه دار شدن ندارد و یا حداکثر به دو  بچه آن هم در سنین بالا فکر می کند ازدواج نمی کنم!

حکایت تبلیغی: اردوی جهادی رفته بودیم به قائنات در خراسان جنوبی. به کارگاه آجرزنی رفته بودم و با کارگرها گپ می زدم. رئیس کارگاه اهل سنت بود و دوازده فرزند داشت جالب این بود که وام اشتغالش را کمیته امداد امام خمینی داده بود و تحت پوشش کمیته امداد بود! اما کارگرهایش شیعه بودند و همه حداکثر دو فرزند داشتند.

حکایت تبلیغی: چند سال پیش شب عید بزرگ غدیر در دانشگاه تربیت مدرس تهران دعوت داشتم. مراسم جشنی بود که به همت دانشجویان برقرار شده بود. در راه به این خاطر که دیر نرسم سوار موتور سیکلت شدم. راننده موتور سیکلت شیعه بود و اما فقط یک فرزند داشت. وقتی حرف را پیش کشیدم فهمیدم از وضع معیشت نگرانی داشته که به همین یک فرزند اکتفا کرده است.

پیامبر مکرم اسلام فرمودند: ً أَ مَا عَلِمْتُمْ أَنِّی أُبَاهِی بِکُمُ الْأُمَمَ یَوْمَ الْقِیَامَةِ حَتَّى بِالسِّقْطِ : آیا نمی دانید که من به زیادی شما و تعداد شما حتی به خاطر فرزندان سقط شده تان ، بر تعداد امت های دیگر در روز قیامت افتخار و مباهات می کنم ؟

روزی فرزند به دست خداست. ما خودمان را کاره ای حساب کرده ایم که این گونه فکر می کنیم. امروز جوان سی ساله ای که سه فرزند داشته باشد در شهرها پیدا نمی کنید و این بر خلاف خواسته رسول خداست.

هر چه اعتقادات ما قوی تر شود نگاه ما به دین و دستورات آن عمیق تر و اجرایی تر می شود. نگاه ما به دین متاسفانه یک نگاه سطحی و عوامانه است. این که رهبر معظم انقلاب اسلامی در موضوع سبک زندگی ابراز نگرانی کردند زنگ خطری در سطح دین داری مردم هم هست ؛ چون دین همان روش و سبک زندگی است.

اگر می خواهیم سبک زندگی افراد اسلامی شود باید فکر آنها اسلامی شود. فکر و اندیشه که اسلامی شد رفتار نیز تغییر می کند. علت تاکید علمای ربانی بر رساله عملیه همین است که رساله عملیه ، رفتارهایی مطابق این اندیشه ناب است.

در بعد اندیشه نیز باید تفکر عقلانی و تحقیقی را که در کتب استاد مطهری موج می زند ترویج کنیم. برای شروع همین کتاب داستان راستان را بخوانید و درباره هر داستانش فکر کنید. داستان جویبر و ذلفا یکی از داستان های عمیق این کتاب شریف است. من همین کارها را کرده ام. داستان راستان و دیگر کتب استاد شهید را دو یا سه بار خوانده ام.

نوشتن این جمله برای بنده افتخار است که نویسنده ، تمام این ها را مدیون عقلانیت اساتید بزرگواری همچون استاد شهید مرتضی مطهری و استاد محمد تقی مصباح یزدی و استاد علامه و مفسر قرآن کریم حضرت آیت الله جوادی آملی است.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۳-۱۶ ۰ ۰ ۲۰۰

نخل ولایت ۹۹-۳-۱۶ ۰ ۰ ۲۰۰


 

🌼 آیا اگه الان هم میخواستی بری خواستگاری و می دونستی قراره این همسر خوب نصیبت بشه یعنی یقین داشتی آیا اگه از شما تقاضای مهریه نسبتا بالا رو داشت قبول میکردی یا نه مرغ یه پا داره یا 14 تا یا کسی دیگه که معلوم نبود اولا به این اندازه دوسش داشتی ,دوستون داشت و وفادار به شما و خانواده بود من که اگه بدونم مردی نصیبم میشه که مومن واقعی باشه نه جانماز آبکش , بهم وفادار باشه ,اهل خانواده باشه ,با محبت و در کنارش احساس ارامش کنم , مهریه ام رو 14 تا گل رز میزاشتم

---------------------------------------------------

احسنت برشما ؛ وقتی کسی از چهارده تا شاخه گل رز به عنوان مهریه با یک مومن حرف می زند یعنی تایید و تاکید بر کافی بودن ایمان در امر ازدواج.

من هشت سال پیش اطلاعات امروزم را نداشتم. البته این را هم بگویم که از دوست داشتن و نگاه کردن و رفاقت قبل از محرمیت خبری نبود. ما عروس خانوم را بعد از عقد در حرم مطهر امام رضا دیدیم!!

شاید اگر من هم مثل جوان های امروز بودم و به خواستگاری می رفتم ، یک کلاه گشاد به اسم مهریه سرم می گذاشتند. جالب است بگویم که بنده و خانواده ام هیچ پیشنهادی در رابطه با مهریه چهارده سکه ندادیم. پدرم اگر پانصد سکه هم مطرح می شد به خاطر دختر و خانواده اش و رفاقتی که با ایشان داشت شاید قبول می کرد!

من آن روز بلد نبودم که می توانم مخالفت هم بکنم و یا محترمانه قید دختر را بزنم و یا با شوخی های خنده دار ، خواستگاری را به مهمانی شب نشین دو دوست قدیمی تبدیل کنم. چایی خواستگاری را هم که مد شده دخترها بیاورند و نمی دانم از کجا ، دایی خانوم آوردند و ما نوش جان کردیم!!

تفاوت سیصد سکه با چهارده سکه فقط و فقط خود خانوم بود و نه حتی پدر و خانواده اش. او خواسته بود که طبق نظر آقا رفتار کند و کرد. فکر می کنم بقیه پسرها هم مثل من بره باشند و اگر دختر و خانواده اش چشم شان را گرفته باشد کلاه خوب و گشادی بر سرشان برود.

پدر همسرم قبل از آمدن ما به خواستگاری و مطرح شدن خانواده ما ، به ایشان گفته بود: تمام مراسم های تو باید مانند خواهر بزرگترت باشد تا بین دو خواهر تساوی بر قرار شود ؛ هر دو مثل هم.

اما هیچ کدامش مثل خواهر بزرگ تر نشد! نه جهیزیه و نه مهریه و نه حتی سالن گرفتن و ماشین عروس و ... چون سبک زندگی این دو دختر متفاوت بود.

خانوم می گفت: من کتاب های نیمه پنهان ماه را خواندم و این کارها را کردم...

او همسر آینده اش را از امام رضا خواسته بود. مثل من!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۳-۱۲ ۰ ۰ ۱۴۰

نخل ولایت ۹۹-۳-۱۲ ۰ ۰ ۱۴۰


 

🌼 شما همه رو به تعیین مهریه کم دعوت میکنید و عواقب مهریه زیاد رو بیان میکنید اما زمانی که همیشه سوء استفاده کنندگان وجود دارن، این ما هستیم که باید با فکر و بصیرت پیش بریم. این پسران ما هستند که باید جوری تربیت بشن که بافضیلت ها رو از کاسب ها تشخیص بدن. و اصلا هم سخته. یک نگاه ظریف و تربیت شده لازم داره.

---------------------------------------------------------

کاملا با شما موافقم. کار فرهنگی همین است !

باید از خودمان شروع کنیم ؛ از ازدواج خودمان و ازدواج فرزندانمان. باید به خودمان بگوییم : من همان کسی هستم که پیامبر اکرم دستور داد کلمات مرا به آیندگان برسانید و البته کلماتشان را روایت کنندگان به ما رساندند. باید به خودمان متذکر شویم که : من مقصد همه کلمات پیامبر اکرم هستم! من همان کسی هستم که به خاطر من شهید مطهری داستان راستان را نوشت! من یا جویبرم یا ذلفا! من باید خودم را اصلاح کنم.

 

بعد از اصلاح خودم حالا نوبت به اطرافیان است ؛ اما کو انسان تربیت شده؟ باید بدانیم بدون تربیت شدن و اصلاح خودمان نمیتوانیم کسی را تربیت کنیم. اما نباید گرفتار دور و تسلسل شد و حرکت و شروع به تهذیب را حواله به دیگران کرد. بانوان نمی توانند منتظر بمانند تا ابتدا مردها مهذب شوند. به نظرم نقطه شروع بانوان هستند. دشمن هم بانوان و دختران را هدف گرفته است. دختران اگر بی حیا بشوند حیا از کل جامعه می رود. دختران اگر یک سبک زندگی غلط را بپذیرند همه جامعه گرفتار آن سبک زندگی می شود و البته اگر به سمت صلاح بروند همه جامعه را با خود همراه خواهند کرد. از مثال های ساده تا پیچیده ترین مثال ها قاعده همین است. از مسواک زدن تا اعتیاد به دیدن تلویزیون و حجاب و عفاف همه و همه رفتارهایی است که مادران به فرزندان می آموزند.

 

از علت هایی که بنده و دیگر مشاوران دینی با ازدواج های دانشجویی مخالفند و روی خوشی به آن نشان نمی دهند این است که شناخت صحیحی از دو طرف دست نمی دهد. فرقی بین با فضیلت و کاسب نیست. باور کنید در باب مهریه بنده بخیل نیستم اما موارد فراوانی را دیده ام که نمی توانم سکوت کنم.

 

اما از شما یک سوال دارم:

اگر زن زن باشد و محبتش به شوهر ، واقعی و حقیقی باشد ، حتی اگر اخلاق شوهر اخلاق اسلامی نباشد ، آن شوهر چنین زنی را طلاق می دهد و بی وفایی می کند؟

کلام ما ، در جایی است که ، یکی از زوجین نقش خودش را درست و حسابی ایفا نکند. اگر زن زن نباشد خانه دیگر خانه نیست ؛ لانه است. اما اگر مرد مرد نباشد و توانایی اداره زندگی و جریان دادن محبت به همسر و سپس به فرزندان را نداشته باشد ، اهرم نفقه و فشار مهریه آیا توانایی جوش دادن این زندگی را دارند یا ندارند؟ نهایت داستان این زندگی زندان رفتن مرد است و جدایی! به همین خاطر بود که در ملاک های ازدواج ، بنده فقط و فقط روی ملاک ایمان تاکید می کردم چون اگر داماد محترم سیصد سکه هم در جیبش داشته باشد و همان شب زفاف تقدیم همسرش کند اگر مرد زندگی نباشد ، باز هم زندگی ادامه خوشی نخواهد داشت.

 

زندگی مادر بزرگ ها و پدر بزرگ های ما با مهریه زیاد جوش نخورده ؛ اما هر چه هست عجب خوب جوشی خورده است!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۳-۰۸ ۰ ۰ ۱۲۹

نخل ولایت ۹۹-۳-۰۸ ۰ ۰ ۱۲۹


🌼 مهریه ضامن خوشبختی نیست اما گاهی از اوقات میتونه نگهدارنده بعضی از زندگیها در خیلی از مسائل باشه. به عنوان مثال، یکی از فامیل های ما اصلا از زندگیش راضی نیست و همه جوره با خانمش داره کنار میاد با اینکه از نظر من خیلی زندگیِ غیر قابل تحملی دارند از بدبینی و بد دلی و کم صبری و پر توقعی و غرور و حسادت و بی حُرمتی و .... بگیرید تا خیلی چیزهای دیگه، توی زندگیشون دیده میشه.
اما پسره بنده خدا فقط به خاطر اینکه توان پرداخت مهریه رو نداره و از اونجایی که خانمش حقوق خونده و تمام راه و چاه های گرفتن هر چه سریع تر مهریه رو، در صورت درخواست طلاق از طرف شوهرش بلده و حسابی حالش رو خواهد گرفت، طلاق نمیگره ازش(یعنی میترسه بیچاره).
اما همین زندگیه داغون داره سر و سامان میگیره (با هم مهربون تر شدن) اون هم با اومدن یه بچه. نه دوست داشتن و نه هیچ چیز دیگه غیر از، ترس از مهریه، باعث نشده بود که با هم بمونند و به این نتیجه ی خوب برسند.

---------------------------------------------------------------------------

من اینجوری فکر نمی کنم. زندگی ظرف چینی نیست که با بند زدن بشه کنار هم نگهش داشت. اتفاقا نه اون بچه و نه مهریه نمی توانند دیوار کج این زندگی را نگه دارند. مگر من و شما از این دیوارهای کج و بچه های طلاق در این جامعه نکبتی کم دیده ایم !

باید طرحی نو در انداخت تا زندگی آدم ها کنار هم از روی ترس و واهمه نباشد. نه ترس از مهریه و نه ترس از بی سرپرستی و بی خانمانی و نه ترس از آینده بچه!

به نظر شما ، این زن و شوهری که نه دوست داشتنی نه محبتی نه هیچ جیز دیگری بین شان نیست ، در خانه با هم چطور صحبت می کنند؟ به نظرتون احترام و ادب متقابل دارند یا نه؟ بچه ها در این زندگی چطور تربیت می شوند؟

واقعا گیر این زندگی ها در ایمان و زندگی مومنانه است. این زندگی تنها از زندان بهتر است!! زندگی نیست اما به جای زندان می شود تحملش کرد. به جای هم اتاق شدن با چند تا سبیلوی خلاف کار با یک زن بداخلاق ... هم اتاق شدن ، که گاه و بی گاه نیاز های حیوانی بشر دو پا به لطف هم اتاق شدن با ایشان رفع می شود.

این را هم فراموش نکنیم که در مورد زندگی مردم و روابط خصوصی آنها نمی شود به راحتی قضاوت کرد. مثلا مردم باورشان نمی شود که یک طلبه به همسر خودش محبت بکند یا دختر خودش را ببوسد و به پارک ببرد. از زیبایی های زندگی زناشویی این است که نیاز جنسی مرد او را به کنار همسرش می کشاند و قهر و دعواهای زن و شوهر حداکثر تا شب جمعه طول می کشد!

اگر به نیاز های جنسی مردان ، هنر و مهارت های خانه داری و شوهر داری زن و البته مهارت های زناشویی و محبت مرد را اضافه کنیم ، زندگی کسی به این بدی ها که تصویر کردید نمی شود. پس باید این مهارت ها را تمرین کنیم و زندگی خودمان را نقش اسلام بزنیم.

مهم این است که ما خودمان را با هیچ کس و هیچ خانواده ای مقایسه نکنیم چون از خلوت دیگران خبر نداریم. همه ی آحاد کم و کسری هایی دارند و من هم یکی از همه هستم. مهم این است که به جای اصلاح همسرمان به فکر اصلاح خودمان باشیم.

طرح سوال : شما در زندگی خودتان ، اگر به مشکلی بر بخورید ، همسرتان را به مشاوره می برید یا خودتان به مشاوره می روید؟

کدام روش زود تر و به تر جواب می دهد؟ :

روش اول: شناختن و تاکید بر کارهای درستم و سپس عوض کردن غلط های رفتاری خودم!

روش دوم: عوض کردن سبک زندگی بقیه به طور مثال همسرم مطابق نظر خودم  ؟

کدام بهتر است؟

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۳-۰۴ ۰ ۰ ۱۲۱

نخل ولایت ۹۹-۳-۰۴ ۰ ۰ ۱۲۱


 

🌼 شما یه جمله در جهت تشویق زنان برای اشتغال در بیرون از منزل بیارید، من صحبت شما رو قبول می کنم! منظور من شرایط عادی است نه کربلا و قضیه فدک!

کدوم زن اهل بیت بیرون از خونه کار می کرد؟ کدوم همسر مراجع تقلید بیرون کار میکنه؟ قرار نیست ما مفتون غربی ها بشیم

------------------------------------------------------------------------
شما بنده را می شناسید و میدانید من مفتون غرب نیستم. 

اما با اجازه شما چند سوال مطرح میکنم شاید به نقطه واحد برسیم:

آیا در تمام پست های گذشته بنده گفتم که همه بانوان باید در بیرون از خانه کار کنند؟ کار کردن بانوان یک واجب کفایی است که عده ای باید این واجب را به دوش بکشند. این واجب هم به این علت است که از اختلاط با نامحرم و مفاسد آن جلوگیری شود. آیا بنده گفتم که این واجب کفایی را شخص همسر شما باید انجام بدهد؟ نگفتم! چون واجب کفایی اهل خودش را دارد. همه بانوان اهل کار کردن بیرون از خانه نیستند اما همه هم اهل خانه نشینی و بچه داری نیستند. روحیه ها متفاوت است و البته این از جلوات و الطاف خداوند است.

ما نیاز به دندان پزشک بانو داریم یا نداریم؟ معلم چطور؟ مربی چطور؟ پرستار چطور؟ ماما چطور؟ فردا همسر خود شما اگر دندان درد گرفت غیرت شما اجازه می دهد که پزشکشان مرد باشد؟

امور بانوان را که نیمی از جامعه هستند باید خود بانوان اداره کنند.

آیا در مورد مفهوم کار در گذشته و امروز فکر کرده اید؟ اگر سری به روستاها زده باشید منظورم را متوجه شده اید. کار در زمان گذشته آن هم کار خانه ، کار بسیار پر مشغله ای بوده که یک نمونه اش پخت نان با تنور و هیزم است. من در روستاها این صحنه مشتق بار را زیر آفتاب داغ کویر لوت آن هم درماه مبارک رمضان و زبان روزه دیده ام. اما امروز بانوان شهر نشین گرفتار بی کاری جدی در خانه هستند. من کار کردن بانوان در بیرون از خانه را توصیه نمی کنم اما می خواهم به این نکات توجه کنید.

اما خطر مهمی که در سوال شما نمایان است اخباری گری است! آیا باید برای همه مسائل زندگی روایت برای شما آورده شود تا باور پیدا کنید؟ آیا باید از مرجع تقلید برای شما نمونه آورد تا یک رفتار را اثبات یا نفی کنید؟ من با سوال خاص شما کار ندارم بلکه این روش را نقد می کنم. همین الان در قم بهترین پزشک زنان شهر که ویزیت ایشان به این راحتی ها برای همگان فراهم نمی شود و مدت طولانی باید در صف باشید ، از خانواده ی مراجع معظم تقلید هستند! شاید با اشاره من ایشان را شناخته باشید اما به هر حال می خواهم بگویم بیت علما و مراجع نیز از این بانوان دانشمند و فعال در عرصه های اجتماعی و فرهنگی فراوان دارند!

قرآن و روایات ، محکمات و اصول زندگی بشر هستند و ما هستیم که باید در پناه فقه و علمای اسلام شناس ، فروعات احکام را استخراج کنیم. علاوه بر این نمونه های روایی در هنگام ضرورت نظیر فدک و کربلا نزد خود شما شناخته شده است.

نظریه ما در مورد نقش زن با نظریه غرب هیچ نسبتی ندارد و ما مفتون غرب نیستیم. اسلام ما اسلام ناب محمدی است و منطبق بر جهان بینی خمینی روح الله رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران است. در این نظریه جایگاه زن ، صندوق خانه منزل نیست همان گونه که جایگاه زن ، هرزه خانه و پاساژهای مد لباس هم  نیست.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۲-۳۱ ۰ ۰ ۱۲۳

نخل ولایت ۹۹-۲-۳۱ ۰ ۰ ۱۲۳


۱ ۲

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری