تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


۱۹۴ مطلب با موضوع «مجردها» ثبت شده است

🌼 من یه دختر محجبه ، فوق لیسانس (از یک دانشگاه خوب و مهم تهران) دارای یه خانواده مذهبی و تقریباً مرفه هستم؛ ظاهرم هم معمولی رو به خوبه. خواستگاری دارم که شرایطش اینجوریه (تقریباً دو ماهه که خواستگارم هستند؛ البته بله برون هم انجام شده و یه جورایی نامزد محسوب میشیم):

فوق لیسانس ( از یک دانشگاه خوب و مهم تهران)، مومن و باتقوا و پاکدامن، خوش اخلاق و مهربون و صبور، خانواده بسیار متدین، باهوش و خلاق، شاغل در یک شرکت خوب (درآمد عالی) و بسیار خواهان من است. اما برای عقد کردن با او شک و دودلی دارم چون:

اولاً از چهره او خوشم نمیاد به نظرم قیافه قشنگی نداره؛ البته قد و هیکل او را خیلی پسندیده ام ولی قیافه اش رو دوست ندارم نه اینکه بگم حالم به هم میخوره ولی اصلاً خوشم نیامده (اینجور نیست که بگم به هیچ عنوان نمی تونم اون رو به عنوان همسرم بپذیرم ولی جذاب هم نیست) تیپ و لباس پوشیدنش رو هم دوست ندارم (البته گفته درستش میکنم و طبق سلیقه تو لباس می پوشم)

ثانیاً خانواده او از نظر وضعیت مالی و فرهنگی تفاوت های فاحشی با خانواده من دارند. خانواده من مرفه ترند. ضمناً خانواده او خیلی مذهبی تر از خانواده من هستند (البته در عمل به مستحبات با هم فرق داریم وگرنه خانواده من هم بسیار مذهبی هستند) از نظر مذهبی با خود او متفاوت نیستم. از نظر مالی هم با هم به توافق رسیده ایم که تلاشش رو بکنه که وضعیت مالی مناسبی برام فراهم بکنه و گفته که نمی خواد در سطح زندگی خانواده اش، زندگی کنه.  (از نظر خلق و خو و روحیات هم تا حد زیادی با هم به توافق رسیده ایم).

ثالثاً فکر می کنم آدم بی دست و پا و بی عرضه ایه. با هم رفتیم بیرون بعد از کلی گیج زدن، رفتیم به فست فود؛ فقط یه دونه پیتزا گرفته بود که واقعاً مایه تعجب بود بعدش هم سوار تاکسی شدیم و کنار اتوبان پیاده شدیم و بهم گفت بیا از گاردریل ها رد بشیم بریم اون رو خیابون که وقتی با تعجب بهش گفتم آخه اینجوری که نمیشه. بدون اینکه نظر من رو بپرسه تاکسی گرفت رفتیم چهارراه پارک وی. (حالا بماند که پول همراهش نبود و کرایه رو من حساب کردم و تازه کمی پول هم بهش دادم!) وقتی ازش پرسیدم چرا اومدیم اینجا؟ گفت مگه اینجا پارک وی نیست؟ پس پارکش کو؟! (فکر کرده بوده پارک وی، پارکه!)

تا حالا چهار بار رفتیم بیرون ولی هربار به نوعی از این رفتارها کرده (یه بار رفتیم بیرون؛ توی سرما دو سه ساعت منو نگه داشت و اصلاً نگفت بریم شام بخوریم (با وجود اینکه من ازش پرسیدم که شام خوردید یا نه؟! و حتی بهش گفتم که خیلی سردمه؛ آخه توی پارک بودیم). یه بار دیگه هم کلی منو چرخوند و به قول خودش دنبال یه جایی میگشت که مناسب ناهار خوردن باشه!. یه بار دیگه موقع خداحافظی با وجود اینکه من بهش گفتم خیلی حالم بده و سرم درد میکنه، حتی آژانس یا دربست یا حداقل تاکسی واسم نگرفت!!) کارایی میکنه که ازش بدم میاد فکر میکنم خیلی چلمن و بی عرضه است!

خانواده ام میگن این چیزا خیلی مهم نیست و درست میشه! چون خانواده شون خیلی اهل رفت و آمد نبودن آداب معاشرت بلد نیستن! خودت کم کم درستش میکنی! حالا کاملاً گیج و سردرگم شدم! نه میتونم بهش جواب منفی بدم نه جرات دارم جواب مثبت بدم! میترسم پشیمون بشم... یه جورایی توی ذهنم، شکسته! فکر میکنم چلمنه! خواهش می کنم راهنمایی کنید

 -------------------------------------------------

چند نکته خدمتتان تقدیم میکنم. امیدوارم که این هدیه ی دوران نامزدی را از جانب من بپذیرید:

چرا از پسری که تازه در قدم های اول تشکیل خانواده است انتظار رفتارهایی پخته و سنجیده مانند پدر محترمتان را دارید؟ رفتارهای دوران مجردی یا اوایل دوران نامزدی با رفتارهای دوران متاهلی و زندگی زناشویی کاملا متفاوت است. خصوصا برای افرادی که به علت هوش فوق العاده و سبک درس خواندن خاصشان کمی از جامعه و رفتارهای عادی مردم دور بوده اند. چه اشکالی دارد که کسی آدرس ها و مسیرهای تهران و نام اماکن خاص در پایتخت را نداند؟ ممنون می شوم اگر سوال شخصی مرا جواب بدهید که آیا واقعا پارک وی پارک نیست؟!!

 اگر با دیده ی تحقیر به انسان ها بنگریم و به اطرافیانمان به خاطر سبک زندگی خاصشان با نگاهی متفاوت نظر بیاندازیم مسلما از نگاه انسانی فاصله ی زیادی گرفته ایم. پژوهشگران و دانشمندان با مردم عادی کوچه و بازار تفاوت های زیادی دارند. پیشنهاد میکنم زندگی نامه ی دانشمند فیزیک انیشتین و یا فخر ایران زمین پروفسور حسابی را مطالعه کنید تا منظورم را خوب درک بکنید.

لباس گران پوشیدن یا بهتر بگویم تفاخر با قیمت و طراحی و دوخت لباس ، برای مردان علم بی معنا و مضحک است. مردان علم با فکرشان شناخته و معرفی می شوند نه با لباسشان. در جمعی که همه از قیمت طلا و دلار و ملک حرف میزنند دانشمندان حرف و کلام دیگری آن هم از سنخ دانش های روز دنیا دارند. نمی دانم چقدر در جمع دانشمندان بوده اید و تفاوت این دو نوع گفت وگوها را مشاهده کرده اید تا تفاوت این دو نوع الگوی رفتاری را خوب متوجه بشوید.

درگیری های فکری اهل علم با مسایل ذهنی اهل دنیا متفاوت است. میزان و واحد و مقدار غذا برای یک نفر متفاوت است. وسیله ی نقلیه ی مناسب هم در نظرشان لزوما مانند مردم نیست. نمی خواهم شما را از زندگی با دانشمندان و علما بترسانم اما می خواهم بگویم ذهن فعال و سبک زندگی متفاوتشان آنها را از مردم ممتاز میکند. کسی که در یک بعد از ابعاد زندگی بشری پیشرفت کرده و بر فراز قله ی دانش قرار گرفته است مسلما در ابعاد دیگر مانند عموم افراد جامعه نیست. این تک بعدی بودن با این که برای بسیاری از نخبگان نام آفرین بوده است اما در ابعاد اجتماعی و رفتاری مشکلات فراوانی برای آنها به وجود می آورد.

فرایند آشنا سازی نخبگان علمی حوزه و دانشگاه با اجتماعات بشری و رفتارهای مرسوم ، فرایندی جالب و در عین حال خنده دار است. این نیاز به تمرین و البته کمک شما دارد تا گام به گام به آنچه شما با آن انس گرفته اید (و البته لزوما صحیح هم نیست) نزدیک شوند. فقط شرطش این است که نگاه از بالا به پایین و برتری بینتان وجود نداشته باشد. زندگی زناشویی ، تعامل و داد و ستد فرهنگ ها هم هست. بالاخره دو انسان ، تفاوت های خواسته و ناخواسته ای نیز دارند که باید در تعامل صحیح به سمت نقطه ای مشترک نزدیک شوند.

گاهی در گام برداشتن و قدم زدن در پارک وی ! نیز سرعت قدم ها و مقدار گامها برابر نیست و بعد از طی فقط صد قدم ، چند متر بین عروس و داماد فاصله می افتد. معمولا قدم مردها سریع تر و مقدار گام شان بلند تر از بانوان است. من خودم هنوز که هنوز است نتوانسته ام سرعتم را با خانواده و دخترهایم تنظیم کنم. راه رفتن با یک خانم متشخص ، مرامی دارد که تا چند دفعه آن را امتحان نکرده باشید لم آن به دستتان نمی آید. نامزدتان را ملامت نکنید ؛ این اولین باری است که ایشان با یک خانم متشخص و باکلاس تهرانی ، به پارک وی می رود!

زندگی آینده ی شما یک زندگی متفاوت است با آنچه عموم مردم تجربه می کنند. این به معنی درست بودن یکی و غلط بودن دیگری نیست. مترهایتان متفاوت است و نمی توان یکی را غلط دانست. عموم کسانی که در یک چشم بر هم زدن یک پیتزای قارچ و گوشت را از روی نقشه جغرافیایی حذف می کنند ، نمی توانند تصور کنند که دو مرغ عاشق ، در یک شب زمستانی ، آن هم در دوران نامزدی چگونه با یک پیتزا سر کرده اند. فقط کافی است لحظه ای تصور کنید که بسیاری از خانواده های ایرانی و به تبع آنها فرزندانشان اهل سر زدن به فست فودها و رستوران های معروف نیستند!

تمام زیبایی و قشنگی دوره ی نامزدی به همین تفاوت ها و به همین گلایه هاست. فردا که بعد از ده سال زندگی مشترک ، نامه ی امروزتان را بخوانید فقط خنده ی حسرت روزهای قشنگ گذشته است که روی لبهایتان نمایان می شود ؛ چون ده سال بعد ، هم شوهرتان پارک وی را می شناسد و هم برای خریدن پیتزا سلیقه و میزان اشتهای شما را می داند. ده سال بعد دیگر موضوعی برای نوشتن و گله کردن ندارید چون به اندازه ی ده سال از سلایق هم و از سبک زندگی هم باخبر شده اید. ده سال بعد چون اتومبیل شخصی دارید دیگر پیش نمی آید که شوهرتان شما را سوار تاکسی گذری کند!!

مردهای جوان باید مدل زندگی کردن با یک بانوی امروزی را یاد بگیرند اما شما هم سعی نکنید این سادگی و یک رنگی را مفت و مجانی از دست بدهید یا ندانسته خرابش کنید. شوهرتان را همان طور که هست ، صرف نظر از لباس ها و اشتباهاتش بخواهید و سعی نکنید او را مجبور به ایفای نقشی کنید که نیست. ایفای نقش و بازیگری ، حتی اگر بازیگر از پس نقشش بربیاید ، صفا و گرمی زندگی های عادی و گرم ایرانی را ندارد. بگذارید او خودش باشد نه بازیگر نقشی که شما می خواهید و می پسندید. نگران لباس و طراحی و مدل و دوختشان نباشید چون عرض اند و قابل تغییر ؛ و فراموش نکنید که انسانیت انسان ابدا به لباس فاخر او نیست. انسانیت انسان به همان تعاریفی است که شما به راحتی در شوهرتان مشاهده کرده اید و در چند کلمه در ابتدای نامه تان برایم نوشتید.

لذت خنده را به تلخی اخم مبدل کردن ، و امروز را در حسرت آینده ی مطلوب از دست دادن ، هنر یک بانوی زیرک ایرانی نیست. اگر زیرک باشید در هر صحنه می توانید یک گام به جلو بردارید و بدون کمترین تحقیر و کلام خار کننده ، مدل رفتاری مورد نظرتان را به نامزدتان آموزش دهید. مسلما آموزش دادن چند رفتار اجتماعی خاص به یک دانشمند فرهیخته طبق آنچه که شما می پسندید کار سختی نیست ؛ به عنوان مثل پیشنهاد شام را شما بدهید و او را به رستوران مورد نظرتان دعوت کنید. غذای مورد علاقه ی خودتان را سفارش بدهید تا او با سلیقه شما آشنا شود. اگر برای رفت و آمد راحتتر ، نیاز به تاکسی دربست دارید کافی است این رفتار را چند بار به نمایش بگذارید تا او متوجه خواست و نیاز شما بشود و من بعد همین کار را برای راحتی بیشتر شما تکرار کند. اگر همسرتان فقط یک پیتزا سفارش داد شما میتوانید بعد از خوردن با میل و اشتهای همان یک پیتزا ، با خنده و روی خوش ، پیتزای دوم و سوم و چهارم را از او درخواست کنید! اگر کت و شلوار و پیراهنش را مناسب و زیبا نمی دانید می توانید در یک بعد از ظهر زمستانی به یک بوتیک شیک و بروز سری بزنید و لباس باب میل خودتان را با ناز و خنده تنش کنید. پول خرج کردن را یادش بدهید تا فقط نگران آینده های دور و خرجی بچه های قد و نیم قدتان نباشد!

 

فاصله ی انتخاب رفتارهای مناسب و خنده های دوران نامزدی با تند خویی و تحقیر همین چند کلمه است. هر دو باید یک قدم به آنچه باب میلتان است نزدیک شوید اما به نظرم شما بیشتر. پس تلاشتان را بیشتر کنید. حتما به آن زندگی رویایی خواهید رسید.


نخل ولایت ۹۹-۱۲-۱۶ ۱ ۰ ۳۹۲

نخل ولایت ۹۹-۱۲-۱۶ ۱ ۰ ۳۹۲


🌼 خیلى ازاطرافیانم هستن که انواع نمازها و ادعیه روچله گرفتن براى ازدواج. اما بعد از یه مدت خیلى کوتاه وخیلى هاشون بعدازگذشت سال ها چله گرفتن ، ناامید شدن ازرحمت خدا.
از اینکه بعد چله خبرى نشده ، به وعده ى خدا شک کردن. خیلى ازهمونا گفتن خرافاته. اگه خدا قرار بود با چله ى یک دختر مؤمن، همسرصالح بده، پس این همه دختر مجرد تو دنیا واس چى هستن؟ اگه باچله ى یه دعاى مجرب یا نماز، همه صاحب همسرمیشن،پس هیچ مجردى نباید وجود داشته باشه. متأسفانه خودم دیدم که خیلیا میگن من استغفرالله با امام حسین قهرم!!! حضرت زهرا دلموشکونده!!! من دیگه هیچى ازخدا نمیخام. مگه من چه گناهى کردم؟ همه دخترخیابونیا ازدواج کردن اما من که خودموحفظ کردم ازنامحرم وهمیشه دعاکردم وسرسجاده بودم وفقط از خدا یه شوهرخوب ومؤمن خواستم اما خدا اونم ازم دریغ کرد! 30سال وخورده اى هم ازعمرمون رفت. دریغ از فقط یک خواستگار!!!!!!
حتى متأسفانه بعضى ازاین چله گیرا، دیگه نماز واجبشونم نمیخونن! ترک صلاه کردن!!! دیگه هیئت ومستحبات و...پیشکش

 -------------------------------------------

در ابتدای کلام چند فراز از کلمات گهربار استاد علامه آیت الله جوادی آملی تقدیم شما:

1- در مورد «اربعین» و چله نشینی، روایاتی از اهل‏بیت(علیهم‌السلام) رسیده است: «مَنْ أخلص للّه أربعین صباحاً ظهرت ینابیع الحکمةِ من قلبهِ علی لسانهِ»؛ 

کسی که چهل روز مراقب اعمال خود باشد و جز حلال نخورد، نگوید و نیندیشد، و از حرام بپرهیزد و از دنیا منزوی باشد، نه از خلق خدا، چشمه‏ های حکمت بر زبانش جاری می‏شود.

این روایات تفاوتی میان زن و مرد نمی‏گذارد، زیرا چله ‏گیری به معنای انزوا از دنیاست، نه انزوا از خلق. انسان کارگر یا کارمند، باید در متن کار باشد و کارهایش را برای خدا انجام دهد؛ او پس از آنکه به چله روی می‏آورد، باید بیشتر کار و فعالیت کند، درس بخواند و تحقیق انجام دهد، چون کار، درس و تحقیق، خود «آخرت» است؛ نه دنیا. خدمت به جامعه برای رضای خدا هم آخرت است.

2- پیامبر اعظم ‏صلی الله علیه و آله و سلم در برکت اخلاص فرمود: من أخلص لله أربعین یوماً فجّر الله ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه‏؛ تحصیل اخلاص بسیار مهم؛ ولی نگهداری و بهسازی آن بس مهم‏تر است. بر پایه ظاهر این حدیث، پیشاپیش باید اخلاص را به دست آورد؛ سپس چهل روز در آن وادی گام نهاد و منازل و درجات چهل‏گانه آن را پیمود؛ نه اینکه با اربعین‏ گیری به اصل اخلاص دست یافت.

از سوی دیگر، اگر کسی به قصد دستیابی به سرچشمه حکمت و عالم ربّانی شدن چله بگیرد، هرگز مخلص نیست، بلکه او برای مزد خاص، اربعین گرفته است، در حالی که باید فقط برای خدا در این وادی گام بردارد. مانند حج یا عمره که با بستن احرام آغاز می‏شود، اربعین نیز از همان اخلاص شروع می‏شود و انسان مخلص است که در چهل منزل آن حرکت می‏کند

3- رنج اربعین گیری و دشواری چله داشتن برای همگان نیست، مثلاً حضرت موسای کلیم (علیه‏السلام) با اربعینِ موعود به مناجات طور بار یافت و حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یک شَبه به قرب خاص راه برد.

در پایان چند نکته خدمتتان تقدیم می کنم:

مراتب ایمان افراد متفاوت است چون فهم انسان ها از مسائل دینی خصوصا فهمشان از توحید و نبوت و امامت و اخلاص مختلف است. ایمان هر چه با مراتب بالاتری از علم و معرفت همراه باشد عمیق تر و پر اثرتر خواهد بود.

کسی که به خداوند ایمان دارد و در طلب او ، و با حاجت یافتن خداوند ، به اربعین یا چله رو آروده است نباید حاجت های دنیایی و غیر خدایی را مورد نظر خودش قرار بدهد. چه رسد به این که در صورت نرسیدن به حاجات دنیایی اش به خداوند و اولیای دین شک کند. عنصر محوری اربعین گرفتن ، اخلاص است و اخلاص یعنی خالص کردن دل برای خدا و در طلب خدا نه در طلب شوهر.

شخصی که بعد از طلبیدن حاجتی و نرسیدن به آن ، نمازش را ترک کند قطعا از دایره ی ایمان بیرون است و صرفا با این الفاظ بازی کرده است. اربعین یا چله گرفتن کار امثال موسی کلیم است نه هر کودک نادانی که در طلب شوهر و زندگی مطلوب دنیایی می دود و البته از خدا بیشتر دور می شود.

کسی که نمازش را ترک می کند یا در وجود خداوند و حقانیت شریعت اسلام شک دارد در ابتدای مسیر هم نیست. اربعین گرفتن برای افرادی تعریف می شود که در میانه ی راه سلوک هستند نه در ابتدای راه. کسی که در معرفتش به خداوند و اسلام آن قدر نادان است که قابلیت ترک نماز دارد باید در کلاس اول شریعت ثبت نام کند و بسیار بسیار روی اعتقادات و اصول دینش تفکر و تامل نماید نه اینکه بدون استاد و بدون دستور قدم در راه سلوک بگذارد و در آخر به همه ی معتقدات حقه ی اسلام تعرض کرده و جهالت خودش را جار بزند که من با یک ولی خدا قهرم؟!

اولیای دین العیاذ بالله وسیله ی استجابت دعاهای ریز و درشت ما نیستند و کارشان از طرف خداوند این نیست که موظف باشند هر چه از دهان کودکی چون ما خارج شد بالفور مستجاب کنند تا ما با آنها قهر نکنیم! چنین افرادی نه چهل روز که یک روز هم در این چهل منزل قدم نزده اند تا راهی را به سوی منزل لیلی طی کرده و به نهایت رسیده باشند. علاوه بر این که دستورات و ختوم باید برای فرد خاص و طبق نیاز آنها صادر شوند و انجام بدون دستور ختوم و ادعیه برای همگان مسلما موثر نخواهد بود. اگر هم قرار باشد به کسی یا چیزی شک کنیم باید به این دستور خاص در ظرف چهل روزه و یا نحوه ی انجامش توسط ما یا در اخلاصمان شک کنیم نه در اولیای دین.

اسلام راهی است که جز با معرفت آگاهانه و نور ایمان طی شدنی نیست. این معرفت حاصل کلاس های درسی حوزه و دانشگاه نیست بلکه نوری است که خداوند باید در دل افراد بتاباند. امروز بهتر از انجام واجبات و ترک محرمات دستوری نداریم. اسلام همه را در شریعتش بیان کرده است. راه را گم نکنید.

 

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱۲-۱۲ ۰ ۰ ۳۵۰

نخل ولایت ۹۹-۱۲-۱۲ ۰ ۰ ۳۵۰


🌼 پسری دانشجو هستم سال آخر کارشناسی ، میخوام سه تا سوال از شما بپرسم اما قبلش به کرده هام و نکرده هام میخوام اعتراف کنم.
 
نمیدونم سال اول یا دوم راهنمایی بود که یه دوست (!) تو راه مدرسه یه مجله رنگی نشونم داد که توش عکس های ... بود. حالا نفهمیدم من چجوری خود ارضایی رو یاد گرفتم ، از وقتی که فهمیدم این کار گناهه به بعد هر بار انجامش احساس پشیمانی کردم و گفتم این آخرین باره ، ولی آخرین بار نشد و تا الان ادامه پیدا کرد. تو دوره دانشجوییم یه کتاب به دستم رسید که در این باره بود ، عواقب وحشتناک این کار رو نوشته بود ، همشو خوندم ولی تنها چند روز دوام آوردم. قبل سن تکلیف خیلی خوب نماز میخوندم ، ولی بعدش خیل خیلی برام سخت شد ، چندین بار تصمیم گرفتم شروع کنم به خوندن ولی اگه از ظهر شروع میکردم به خوندن ارادم تا نماز صبح فرداش قد نمیداد.
تو محرم های سالهای اخیر شبها تو مسجد خیلی گریه کردم که خدایا منو ببخش ، دیگه آدم میشم ولی نشدم. دو سه سالی هم هست که راجب ازدواج تو تخیلاتم سیر میکنم ، هر وقت یه دختر و پسر که به نظر میاد نامزد یا ازدواج کرده باشند رو جایی میبینم ، خیلی به حالشون غبطه میخورم ، جایی تنها باشم اشکم هم در میاد ، به خودم لعنت میگم که چرا فرصت پاک بودن و زیستن رو گرفتم. خیلی گناهای دیگه هم داشتم از دروغ تا چشم چرونی که نیازی به گفتن با این کارنامه درخشان نیست.
الان از خودم بدم میاد ، خسته شدم از کارهام ، میخوام آدم بشم ، گناهامو ترک کنم ، نماز بخونم ، دعا بخونم ، خلاصه بیشتر از این جلوی خدا شرمنده نشم ، تا بلکه از خودم خوشم بیاد.
 
1-  خدا منو میبخشه؟
2-  من حق ازدواج دارم با توجه به این کارنامم؟ (میبینید چقدر پررو هم هستم)
3- اگه جواب مثبت هستش باید انتظار همسری مثل خودم خطاکار رو باید داشته باشم ؟
 
دعا کنید یه زیارت امام رضا (ع) هم نصیب ما بشه که بدجور دلم تنگه براش ...

 

 ---------------------------------------------------

سلام خداوند بر شما

اگر خداوند در شریعت اسلام کاری را حرام کرده است به این معنا است که آن فعل خطا ضرر مهلکی برای خود انسان و جامعه ی انسانی دارد. خداوند از ثواب کردن یا گناهان من و شما نفع و ضرری نمی بیند. توبه در این شریعت نیز به معنی بازگشت از راه خطا و ترک اشتباهات گذشته است. اگر میخواهید بخشش خداوند را تجربه کنید باید از بدی هایی که به خودتان (و نه به خدا) کرده اید جدا شده و آنها را تکرار نکنید. پس خیالتان از بابت خداوند راحت باشد چرا که او خصومت شخصی با کسی ندارد اما کسی که به خودش رحم نکند رحم خداوند به او معنا ندارد.

خودارضایی قبل از ضررهای اجتماعی و خانمان سوزی که ناشی از این گناه است رحم نکردن به خود و بیمار کردن خود انسان است. این که گفتم کسی که به خودش رحم نکند خداوند نیز به او رحم نمی کند از همین باب است. خودارضایی گناه خانمان براندازی است که مثل دومینو جریان خانواده و فطرت را ویران می کند و مشکلات ناشی از آن حتی بعد از تشکیل خانواده دامن گیر فرد مبتلا به این گناه خانمان سوز است.

کسی که نیاز جنسی را در خودش بیدار کرده است و فرصت ازدواج ندارد و گرفتار خودارضایی شده است ناچار باید به سوی ازدواج برود و در حقیقت توبه اش جز ترک این گناه و میل و اقدام به ازدواج نیست. خودارضایی نیاز انسان به همسر را به فراموشی می کشاند و با خیال خوشی های زودرس ، انسان گنه کار را از تلاش برای ازدواج و کسب همسر منصرف می کند. یکی از عوامل به تاخیر افتادن ازدواج در جامعه شیوع همین گناه ویرانگر بین دخترها و پسرها و سرگرم شدن آنها به خود است. و اگر نتایج طولانی مدت این گناه کبیره و بزرگ را هم به نتایج کوتاه مدتش اضافه کنیم به جرات می توانیم بگوییم که یکی از عوامل و علل فراوانی طلاق همین گناه فاجعه بار خودارضایی و بیماری های ناشی از آن در مردان نظیر انزال زودرس است که باعث عدم رضایت خانواده ها از مقاربت جنسی با شوهرانشان و لذت نبردن از فرایند عملیات جنسی است.

خودارضایی به غلط مکانیزم عصبی و فکری شخص را مختل کرده و عملیاتی که باید در حدود سی دقیقه طول بکشد را به کمتر از دو دقیقه می رساند. چنین فردی حتی اگر ازدواج هم بکند لذت کافی و درستی از همسرش نمی برد و از او ناکام خواهد ماند. همسر بیچاره نیز هنوز متوجه مطلب نشده و به لذت مورد نظرش نرسیده که شوهرش تخلیه شده و به ناچار با نارضایتی به خواب میرود.

دعواها و ناهنجاری های موجود در برخی خانواده ها که سر از دادگاه خانواده در آورده اند و به عنوان عدم تفاهم از آنها یاد می شود اکثرا به علت توجه نکردن به همین مسایل و ریشه در انحرافات جنسی یا نارضایتی های جنسی از طرف زوجین دارد.

این گناه خانمان سوز متاسفانه هم امروز و هم فردای فرد خاطی را ویران می کند و شیطان کار را تا جایی پیش می برد که حتی در کنار همسر نیز لذت خانواده و مقاربت بی معنا باشد. با عرض شرمندگی باید بگویم مواردی برای مشاوره داشته ام که در عرض چند سال زندگی زناشویی و با وجود فرزند ، مرد نامرد توان یک بار مقاربت کامل با همسرش را نداشته و چنان همسر بدبختش را سرخورده کرده بود که از شدت نیاز و بی توجهی و ناتوانی شوهر مبتلا به خیانت های متعدد گردیده بود !

خاک بر دهان روان شناسانی که در کلینیک های مشاوره ، دانشجویان از همه جا بی خبر را به این گناه تشویق می کنند و خانه و خانواده را به ابتذال و تباهی و جدایی می برند. اگر میخواهید توبه کنید باید ازدواج کنید تا هرچه زودتر به مسیر فطرت و راه طبیعی لذت جنسی برگشته باشید که خداوند آن طریق را فقط بین زن و شوهرش قرار داده است.

اگر نگران آسیب های احتمالی اما جدی این گناه به جسم و مغز و اعصابتان در ایام ابتلای به این بیماری و تبعات آن در زمان ازدواجتان هستید باید بعد از تصمیم جدی بر ترک این گناه در اولین فرصت به مجمع پژوهشگران طب گیاهی بوعلی سینا در قم یا به وب سایت آن مرکز به نشانی (www.booali.ir) سری بزنید و تحت درمان قرار بگیرید. این مرکز برای تقویت مغز و اعصاب که مشکل عمده ی دانشجویان است (چرا که با مطالعات علمی از مغزشان کار میکشند اما غذای مناسب مغز را به او نمی دهند) و البته هم برای زودانزالی و دیگر مشکلات مقاربتی داروهای گیاهی بی ضرر و غیر شیمیایی دارد که طبق نسخه های حکیم الاهی بوعلی سینا تهیه می شود و فوق العاده برای کسانی که به هر دلیل دچار اختلالات مغز و اعصاب هستند مورد نیاز است.

فکر کردن به تبعات مهلک این گناه هیچ شوقی برای بازگشت به این عمل خبیث برایتان باقی نمی گذارد. به هیچ عنوان در خانه تنها نشوید. از خوردن غذاهای چرب و مقوی دوری کنید. بارها در سفرهای تفریحی و اردوهای دانشجویی با تعجب به دانشجوها گفته ام که شما از منی که متاهل هستم بیشتر غذا می خورید و این ورودی بدون حساب و کتاب غذا و خوردنی قطعا شما مجردها را به انحراف جنسی کشانده یا می کشاند. فراوان مشاهده کرده ام که جوانان مومن و محاسبه گر برای کنترل دامنشان روزها را با روزه میگذرانند و بیش از دو وعده غذا نمی خورند. فراوان از جوان های مومن و پاک اطرافم مشاهده کرده و دیده ام که تکه گوشت داخل خورشت قیمه را در ظرف من انداخت تا بیشتر از نیاز بدنش برای زنده ماندن غذا نخورد تا فیلش یاد هندوستان نیافتد! معجون و گرمی و مغز و آجیل را لب نمی زنند و از دیدن و مشاهده ی تصاویر محرک دوری می کنند.

قرآن زن خبیث و خطاکار را برای مرد خبیث ، و زن پاک و طیب را برای مرد پاک می داند. اگر گذشته ی آلوده ای دارید با توبه ، پرونده ی خودتان را جلا بدهید. بالاترین آلودگی کفر و نفاق و نداشتن ایمان است. مومن کفو مومن است و کافر کفو کافر. شما توبه کنید و مومن شوید؛ لازم نیست به خداوند روزی دادن بیاموزید. خداوند روزی مومن را به کافر نمی دهد! روزی مومن طبق آنچه خداوند برایش مقرر کرده است به او می رسد. به جای ترس از آینده و رزاقیت خدا ، ما بیشتر باید نگران اعمالمان باشیم!

سبک زندگی اسلام دارای قطعات جدا و ناهماهنگ و بی ربط نیست. این سبک زندگی باید کامل انجام شود تا نتیجه بدهد. اگر میخواهید خداوند توبه شما را بپذیرد ، اراده ی کافی برای ترک گناه را داشته باشید و به تمام دستوراتی که در بالا گفتم عمل کنید. باید به ازدواج فکر بکنید و برای ترک گناه باید برای رسیدن به آن اقدام جدی کنید.

اما در باب فرار از گناه و تقویت اراده:

شنیدم که در وصف سردار رشید اسلام عباس بابایی می گفتند: زمانی که ایشان در آمریکا خلبانی تحصیل می کرد ، افسر آمریکایی متوجه می شود که عباس در حال دویدن دور میدان صبحگاه و محوطه ی خوابگاه دانشجویان پروازی آن هم در نیمه های شب است. تنها دویدن ، آن هم در آخرین ساعات شب و البته در پس روزی پر کار و فعالیت واقعا هیچ توجیه روشنی نداشت. افسر آمریکایی علت همین امر را از عباس بابایی جویا شد. عباس گفت: وقتی شیطان به سراغم می آید به محوطه ی صبحگاه می آیم و آن قدر می دوم که از فکر و خیال پلیدش رهایی یابم!

کتاب پرواز تا بینهایت زندگی نامه ی تیمسار شهید عباس بابایی را حتما بخوانید. در این کتاب با مردی آشنا می شوید که روحش بیشتر از این که آشنا با زمین باشد آسمانی بود.

 

راه اراده و پاک بودن را شهدا به ما آموخته اند.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱۲-۰۴ ۰ ۰ ۳۰۵

نخل ولایت ۹۹-۱۲-۰۴ ۰ ۰ ۳۰۵


🌼 یک خواستگاری دارم که یک بار به مدت یک ماه عقد کردن و جدا شدن. اگر ایشون آدم معتقد و مؤمنی باشن از نظر اسلام دلیلی برای رد ایشون وجود داره؟ با توجه به اینکه میدونم مادر پدرم مخالف خواهند بود فقط به این دلیل که این آقا یکبار عقد کردن!

 ------------------------------------------

اینکه امروزه بخشی از ازدواج های جوانان به شکست می انجامند یکی از واقعیات جامعه است. پیوندهای ازدواجی که به طلاق منجر می شوند از حیث برهه و زمان وقوع طلاق سه دسته اند:

برخی از این پیوندها در همان مرحله ی ابتدایی و روزهای اول محرمیت و بلکه در همان عقد زمان دار چند روزه ی ابتدای زندگی که بیشتر به منظور شناخت بیشتر دو جوان حاصل می شود به شکست می انجامند و ادامه پیدا نمی کنند. برخی دیگر به محرمیت و عقد دائم هم رسیده اند اما دو خانواده قبل از عروسی جوانانشان تصمیم به جدایی گرفته اند و برخی دیگر از این زندگی ها بعد از جشن عروسی و شروع زندگی زناشویی متلاشی می گردند.

نداشتن مهارت های لازم برای زندگی مشترک وسپس ملاک های نامناسب در ازدواج و تصورات غلط و خالف واقع از جنس مخالف و زندگی مشترک با او و در آخر نداشتن ایمان و گذشت و صبر ، از عوامل عمده ی این طلاق هاست اما آنچه مهم است این است که باید همه ی جوانها ازدواج کنند و طلاق و جدایی در یک زندگی در هر مرحله ای که باشد عاملی برای قهر با ازدواج و تجرد دائمی نیست.

به نظر من راه چاره این است که ما قبل از هر کاری احوال هر کدام از این سه دسته مفارقت و طلاق را جدا بررسی کنیم تا خدای نخواسته حکم یکی را ظالمانه به دیگری ندهیم و گرفتار افراط و تفریط نگردیم.

ازدواجی که در روزها یا ماه های ابتدایی شناخت و بدون زناشویی به پایان رسیده است در حقیقت فقط اسم و عنوان زندگی مشترک را یدک می کشد و جز نگاه حلال دو محرم در آن خبری نبوده است. در حقیقت دو خانواده خواسته بودند بعد از معرفی جوانهایشان به هم و با نظارت بزرگ ترها یک فضای صمیمی برای شناخت بیشتر بینشان ایجاد کنند تا اگر نگاه و کلامی بینشان در و بدل می شود همین نیز یک نگاه و کلام حلال و قانون مند باشد که بعد از شناخت بیشتر و برخورد با رفتارها متوجه شدند که هیچ تناسبی بینشان نیست و جدا شده اند. خانواده هایی که تقیدات کمتری از نظر مذهبی دارند معمولا این مرحله از شناخت را بدون محرمیت میگذرانند و به نظر من خانواده های با ایمان مذهبی چوب ایمان و نظارت کاملشان را می خورند چون نمی توان نام جدایی را بر این جدایی گذاشت.

دسته ی دوم کسانی هستند که معمولا با نگاه بد بینانه به ازدواج زمان دار نگریسته اند و از همان اول ، محرمیت بین دو جوان را به صورت دائم انشاء کرده اند. این گروه از خانواده ها نیز مانند گروه اول بعد از گذشت چند هفته از محرمیت متوجه فاصله ی ایمانی و فرهنگی فاحشی بین دو جوان شده اند و علاج واقعا را در جدایی قبل از زندگی زناشویی دیده اند. برخی از این ازدواج ها با عقد رسمی و قانونی و ثبت در شناسنامه همراه بوده و برخی به این مرحله هم نرسیده است. درست است که طلاق و جدایی از منفورترین حلال های دین خداست اما این دو خانواده توانسته اند علاج حادثه را قبل از شروع پرواز و قبل از جداشدن هواپیما از زمین بکنند ، تا نیازی به فرود اضطراری هواپیما در فرودگاه نباشد و خطر جانی و روانی فراوان فرود اضطراری ، برای سرنشینان آن هواپیما از همان ابتدا پیش نیاید.

این دو قسم از ازدواج هایی که با طلاق و جدایی همراه بوده اند غیر از نوع سوم هستند و نباید بر آنها نام جدایی و طلاق گذاشت. اگر بخواهیم مثال هواپیما را بر این دو نوع ازدواج تطبیق بکنیم هنوز پروازی انجام نشده تا بحث فرود اضطراری یا حوادث و لطمات ناشی از آن مطرح باشد. لطمات روحی و جسمی این نوع طلاق قابل مقایسه با طلاق بعد از زناشویی نیست.

خدا نکند برای هیچ کس خصوصا یکی از اعضای خانواده ای که امروز این مقدار حساسیت نابجا دارند ، حادثه ای مثل دو قسم اول پیش بیاید. همین بزرگترهای به ظاهر قدیمی و سنتی چنان متجدد و به روز می شوند که آن محرمیت گذشته را حتی به حساب هم نمی آورند. افراط و تفریط در همه جا مذموم است. گروهی از خانواده ها هیچ نظارتی روی دخترانشان ندارند و دخترها را محرم نکرده به هر سفر و معاشرتی میفرستند و گروهی چنان عینک بد بینی به چشم زده اند که عقد زمان دار و محرمیت محدود کسی آن هم با نظارت خانواده ها را را جرم دانسته و توان دیدنش را ندارند و صرفا به همین خاطر مانع ازدواج آن فرد با دخترشان می شوند.

این شما هستید که باید گذشته ی خواستگارتان را مطالعه کنید و با مشاهده و کشف ایمان و اخلاق و اعمال او ، بتوانید عمری را با ایشان بگذرانید. تحقیقاتتان را کامل بکنید و از علت جدایی خواستگارتان مطمئن شوید تا بتوانید به خانواده گزارش بدهید که چه خبر بوده است. خوب است از چند خانواده ی مطلع و اقوام نزدیک و فامیل خواستگارتان ، پرس و جو کنید و خانواده ی خودتان را در جریان امر قرار بدهید.

معمولا در این اتفاقات و جدایی های ناخواسته ، لطمه برای خانواده و فردی است که طرف مقابلش با پنهان کاری و عدم صداقت ، عیب یا خصوصیت یا مطلب مهمی را از دیگری پنهان کرده و آن خانواده بعد از گذشت چند هفته یا چند ماه از آن موضوع مطلع شده اند. داشتن عیوب ظاهری و باطنی در جسم و جان افراد و سپس استفاده از قرص ها و داروهای روانی و نظارت مداوم پزشک بر کسی اموری نیست که از دید خواستگار مخفی بماند. برخی با زرنگی یا عدم صداقت ، مصرف مداوم دو سال از داروهای روان پزشکی را ناچیز قلمداد کرده و بیان نمی کنند اما نمی دانند که بیان نکردن و عدم صداقت چه لطمه ی بزرگتر و بیشتری به زندگی این دو جوان می زند.

به نظر شما کسی که از عدم صداقت آن هم از یک خانواده ی بی موالات و بی دقت چنین لطمه ای خورده است نباید شما را از محرمیت و عقد سابقش مطلع می کرد؟ کسی که خودش از بیان نکردن تمام حقیقت لطمه خورده امروز با کمال صداقت محرمیت گذشته اش را برای شما تعریف کرده تا شما به سلامت او اطمینان حاصل کنید. به نظرم این از راستگویی و ایمان خانواده ای است که محرمیت چند هفته ای و کوتاه خودش را به شما عنوان کرده تا از زبان غریبه ها مطلع نشوید.

 

 این اتفاقات برای خیلی ها پیش می آید. مهم نحوه ی برخورد ما و صداقت و روراستی ماست. شاید خیلی ها که به دنبال محک ایمان میگردند صرف نظر از حوادث گذشته محک خوبی برای کشف ایمان پیدا کرده باشند. حرف دلتان را با خانواده بزنید. سکوت بی جا فردا باعث حسرت شما خواهد بود. اگر پدر و مادر مخالفتی هم دارند به خاطر شما و راحتی و آینده ی شما است. گاهی اوقات یک جمله از زبان شما یا یک نامه ی کوتاه ، بهترین کمک برای یک پدر مهربان است.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱۱-۲۵ ۰ ۰ ۳۰۵

نخل ولایت ۹۹-۱۱-۲۵ ۰ ۰ ۳۰۵


 
🌼 طبق چیز هایی که من فهمیدم من اگر دکتر هم باشم طبق وظیفه شرعی ام باید با پسری مومن هرچند بی سواد و کارگر ازدواج کنم 
درست فهمیده ام؟

 --------------------------------------------------- 

اگر متون را از ابتدا تا امروزش خوب و دقیق مطالعه کرده باشید حتما ملاحظه کرده اید که در سراسر آن از وظیفه ی شرعی صحبت نکردم. اساسا بنده فقیه نیستم تا بتوانم به خودم اجازه بدهم که فتوا بدهم و برای کسی وظیفه تعیین بکنم. 

بنده در هیچ جا نگفتم که الا و لابد یک دکتر خانم تحصیل کرده باید با یک فرد بی سواد ازدواج بکند. هیچ وقت کلام بنده این نبوده که لزوم یا وجوبی در کار است که بر طبق آن واجب است چنین ازدواجی صورت بپذیرد. بنده نگفته و نمی گویم که شما باید با انسان بی سواد یا بی کمالات و یا زشت ازدواج بکنید بلکه گفتم ملاک قرار دادن هر ملاکی غیر از ایمان فقط دست و پای شما را در انتخاب همسر خواهد بست و البته دست آورد خاصی برایتان نخواهد داشت.

آنچه فراوان بر روی آن تاکید کرده و میکنم این است که ملاک انتخاب همسر در ازدواج یک مومن در درجه اول باید ایمان آن شخص باشد. ایمان همان یک ویژگی مهم و کمیابی است ، که اگر کمی از آن را در این روزگار کفر و نفاق یافتید بدانید گوهری گرانتر از الماس به دستتان رسیده است. ایمان یعنی جاذبه ای معنوی به خدا که فرد بدون در نظر گرفتن چشم ها و دوربین ها و آبروها و بدون دیدن عادات و  رسوم و فرهنگ ها و بدون اهمیت دادن به خانواده ها و فامیل ها و همسایه ها و پلیس ها و لشگرها و دولت ها ، فقط و فقط خدا را عبادت کند.

ایمان برای ما همان چیزی است که برای ساده کردن معادله و رسیدن به جواب ، از دو طرف معادله ها حذفش کرده ایم. اگر بر ایمان تاکید میکنم به این دلیل است که ایمان در محاسبه های ما مفروض و موجود حساب می شود اما خبری از آن نیست. وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالْیَوْمِ الْآخِرِ وَ ما هُمْ بِمُؤْمِنینَ . آیات ابتدایی سوره ی بقره به ما پیام میدهد که هر کسی که با زبان ادعای ایمان میکند لزوما مومن نیست. از گفتار تا واقعیت فاصله بسیار است.

آنچه فراوان بر روی آن تاکید کرده ام این است که اگر ملاک های مادی را یکی یکی در کنار هم بچینید و آن وقت به دنبال همسر مناسبی با لحاظ تمام آن ویژگی ها و آرزوها بگردید ، مثل داستان گاو بنی اسراییل کسی را که همه ی خوبی ها در او و خانواده اش جمع باشد و در همه ی فاکتورها نمره ی بیست آورده باشد پیدا نمی شود. کافی است همین الان آرزوهای خودتان را از همسر ایده آلتان لیست بکنید و همین بیست خصوصیت و ویژگی ناچیز را از میان کل جوان های کشور جست و جو کنید تا ببینید ، کسی که تمام این بیست ویژگی در خودش و خانواده اش جمع باشد بسیار نادر و نایاب یا حداقل بسیار کمیاب است.

آنچه فراوان گفتم و با شجاعت تکرار میکنم این است که این مومن شاید دکتر باشد ، شاید کارشناسی ارشد باشد ، شاید لیسانسه باشد ، شاید دیپلمه باشد و شاید کمتر از اینها سواد داشته باشد. شرط ایمان ، داشتن سواد و مدرک نیست تا بی سواد را از دایره ی مومنان خارج کنیم.

 از پیله هایی صحبت کردم که اگر شما خودتان را از شر این افکار پیله صفت رها نکنید نخواهید توانست آزادانه تفکر کنید و نخواهید توانست آزادانه همسر مومنی برای آینده خودتان برگزینید. ایمان و مدارج تحصیلی و اصالت و خانواده و زیبایی و بانمکی و بااخلاقی و هم وطنی و هم قومیتی و همشهری و هم زبانی و هم قدی و هم وزنی و هم رشته ای و هم شانی و هم حزبی و هم گرایش و و ...

ازدواج با یک کارگر بی سواد اما مومن برای شما واجب نیست اما بدانید کسی که به انسان و انسانیت نگاه طبقاتی و مادی ومدرک گرایانه داشته باشد بویی از انسانیت نبرده است. همسر بزرگوار پروفسور حسابی نه مانند ایشان تحصیل کرده بود و نه مانند ایشان مدارج عالی را کسب کرده بود اما چون پروفسور حسابی یک انسان الاهی بود خودش را بخاطر سوادش انسان تر از هیچ کس و البته همسرش نمی دانست. آیا کسی که خودش را به خاطر پولش و دارایی اش و مدرکش و حتی اخلاقش و علمش و عمامه اش و ریشش و زیبایی اش و ملیت و قومیت و شهرش ، و هر چیزی غیر از ایمان و تقوایش ، انسان تر از دیگران بداند به نظر شما انسانیت را بو کرده است؟ و آیا خود ما ، یعنی من و شما ، دقیقا گرفتار همین تفکرات نیستیم؟

 

آنچه فراوان گفتم و با اصرار فریاد میزنم این بود که اگر انسان هستید با انسان ازدواج کنید نه با مدرک و پول افراد. من تعجب میکنم از کسی که خودش را انسان می داند اما ملاکش برای انتخاب همسر مدرک و پول خواستگار است. مدرک و پول کفو انسان نیست. انسان کفو انسان است و مدرک و پول برای کسی انسانیت نمی آورد.

از دیدگاه فلاسفه ی الاهی نظیر علامه جوادی آملی بر خلاف فلاسفه ی یونان و مغرب زمین که انسان را حیوان ناطق می دانند ، آنچه انسان را از دیگر حیوانات جدا میکند و به او تمایز و برتری می بخشد نطق او نیست ؛ لذا در دیدگاه علامه جوادی آملی ، انسان حی متاله است.

ما به جانداری انسان می گوییم ، که رنگ الاهی گرفته است ؛ پس فصل حقیقی انسان از دیگر حیوانات نطق او نیست. انسان ، موجود زنده ی الاهی است که سر از آخور دنیا بلند کرده و هدف آسمانی پیدا کرده باشد. حیوان دو پایی که هنوز سرش در آخور دنیاست ، با حیوانات چهارپا جز در تعداد پاهایش و نوع راه رفتنش و استخوان بندی اش تفاوت چندانی ندارد. طبق اصطلاحات علم منطق ، انسان در این دیدگاه نوع نیست بلکه جنس است و خودش انواعی دارد. وقتی به مومنان میگویم با انسان مومن ازدواج کنید یعنی با هم نوع خودتان ازدواج کنید نه با یک حیوان ناطق دوپا !!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱۱-۱۷ ۰ ۰ ۲۵۸

نخل ولایت ۹۹-۱۱-۱۷ ۰ ۰ ۲۵۸


 نگاه کردن مرد به زنی که میخواهد با او ازدواج کند جایز است به منظور آگاه شدن از محاسن و معایب دختر .
هر چی فکر میکنم این موضوع برام هضم نمیشه!!! میشه مقدار نگاه کردن و ضرورتش این موضوع رو توضیح بدید. آخه اینطوری که نمیشه اومدیم و دختر جلوی خواستگارش بی حجاب شد بعد آقا پسر جواب منفی داد اونوقت دختر گناه نکرده....؟
--------------------------------------------------------------------

انسان ها متفاوت اند. برخی همسرشان را سر سفره ی عقد می بینند و هفتاد سال هم با همسری که برای اولین بار او را بر سر سفره ی عقد دیده اند به خوبی و خوشی زندگی میکنند ؛ و برخی در دیدگاهی کاملا متفاوت تا دختر را خوب برانداز نکنند به همسری قبول نمی کنند!

به هر حال وقتی از دیدگاه اسلام ، نگاه مشتری پسند به صورت دختر یا پسر ، برای شناختن و پسندیدن او ، جایز شمرده شده است یعنی اینکه گناهی در این نگاه کردن نیست. گناه زمانی معنا دارد که انسان دستوری از دستورات خداوند را ترک کرده باشد. همان خداوندی که نگاه به نامحرم در دین مبین او حرام دانسته شده است ، در داستان انتخاب همسر به مرد و زن اجازه داده که فرد مورد نظر خود را بنگرند تا بهانه ای برای اختلاف و نزاع بعد از عقد نداشته باشند. خداوند با این حکم زیبا و حکیمانه ، که در پی تحکیم بنیاد خانواده است بر دهان بهانه جویان مهر سکوت زده تا فردا ندیدن معایب و ندانستن محاسن و نشناختن شخص او را ، برای اختلاف و بگو مگو بهانه نکنند. همان گونه که در رساله های عملیه ملاحظه کرده اید حتی اگر این نگاه باعث جلوگیری از اختلاف و نزاع بعد از عقد باشد مستحب نیز خواهد بود:

(آیت الله بهجت): مسأله 1944 نگاه کردن مرد به صورت زنى که مى‏خواهد با او ازدواج کند جایز است به شرط آن که بداند که مانع شرعى از ازدواج با او نیست و احتمال هم بدهد که زن ازدواج را قبول مى‏کند، و احتمال بدهد که با این نگاه کردن اطّلاع تازه‏ اى پیدا مى‏کند و با این شرائط، نگاه کردن فقط براى این مرد جایز است، اگر چه چند مرتبه باشد، بلکه چنین نگاه کردنى براى جلوگیرى از نزاع بعد از عقد، مستحبّ نیز هست و اجازه زن هم در آن لازم نیست، و بنا بر أظهر نگاه کردن به مو و محاسن دیگر آن زن هم با همین شرایط جایز است و وجهى دارد که زن هم بتواند به مردى که مى‏خواهد با او ازدواج کند با شرایطى که گفته شد نگاه کند.

 (آیت الله مکارم): مسأله 2090 در مورد حجاب واجب، کافى است که زن بدن خود را جز صورت و دست تا مچ به هر وسیله‏اى که مى‏تواند بپوشاند و لباس خاصى شرط نیست ولى پوشیدن لباسهاى تنگ و چسبان و همچنین لباسهاى زینتى اشکال دارد.

 (آیت الله مکارم): مسأله 2091 نگاه کردن مرد به زنى که مى‏خواهد با او ازدواج کند به منظور آگاه شدن از حُسن و عیب او جایز است حتى اگر با یک بار نگاه کردن، این منظور حاصل نشود، مى‏تواند چند بار در چند مجلس نگاه کند.

بعد از اثبات جواز نگاه کردن که به عنوان نمونه به فتاوای برخی از فقهای بزرگ شیعه اشاره شد ، مقدار این نگاه کردن نیز در فتوای آنان مشخص شده است:

" زن مخصوصى را که قصد دارد ازدواج کند جایز است نگاه کند به مقدارى که زشتى و زیبایى او را تشخیص دهد و اما اگر بخواهد زنهاى متعدد را نگاه کند که هر کدام را پسندید انتخاب کند جایز نیست... جهت ازدواج یک مرتبه بصورت نگاه کردن براى زن و مرد بدون قصد ریبه و التذاذ جایز است. "

پس در نتیجه:

کمترین محدوده ی شرعی نگاه کردن از نگاه فقهای امامیه گردی صورت است و برخی از بزرگان تا مو و محاسن دیگر را هم اجازه داده اند که در این مساله باید به رساله ی مرجع تقلیدتان مراجعه بفرمایید.

مقدار این نگاه کردن تا حدی است که بتواند زشتی و زیبایی او را تشخیص بدهد پس بیشتر از آن لزومی ندارد و جایز نیست.

نگاه کردن باید در مورد زن مخصوصی باشد که احتمال ازدواج با او برای آن فرد زیاد باشد پس اگر قصد انتخاب آن زن را ندارد حق نگاه کردن هم ندارد.

اگر مانعی شرعی در ازدواج با آن زن باشد مانند اینکه ازدواج با آن زن برای آن مرد حرام باشد یا مرد بداند که آن زن با این ازدواج موافق نیست ، چون نگاه کردن مرد به آن زن فایده ای برای ازدواج ندارد پس مرد حق ندارد به آن زن نگاه کند.

پوشیدن لباس های تنگ و چسبان و لباس های زینتی و آرایش در این مرحله از شناخت مرد و زن ، چون باعث زیباتر جلوه دادن فرد از آنچه که هست و پوشاندن معایبش می باشد ، کاری خطا است و در مقابل نامحرم یا خواستگار حرام است.

تذکر مهم:

 

برای آگاهی یافتن از فتوای مرجع تقلیدتان در مقام عمل ، لازم است در تمام مسائل فقهی به توضیح المسایل مرجع تقلید جامع الشرایط و اعلم و زنده ی خودتان مراجعه بفرمایید و به نقل قول ها اکتفا نکنید.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱۱-۱۳ ۰ ۰ ۲۸۷

نخل ولایت ۹۹-۱۱-۱۳ ۰ ۰ ۲۸۷


 
🌼 راستی چند سوال هم ذهنم و مشغول کرده؟
بچه یک هدیه از طرف خداست.
یعنی بچه دار شدن به پاک بودن و پاک نبودن مربوطه؟ یعنی تمام کسانی که بچه دار نمی شوند اون ها هم مثل من گناهی مرتکب شدند؟
یعنی ما لیاقت داشتن این هدیه را نداریم؟ پس بچه هایی که از راه نامشروع به دنیا می آیند چی؟ چطور افرادی که با مال حرام زندگی می کنند به فراوانی بچه دارند؟ چطور افرادی که پدر و مادر ازشون ناراضی هستن به فراوانی بچه دارند؟ چطور افرادی که محرم و نامحرم حالیشون نمیشه به فراونی بچه دارند؟ چطور طرف بچه داره و با چند دختر دیگه رابطه داره ولی خدا بازهم بهش بچه میده؟ چطور طرف هر چی دلش میخواد میخوره و با بدن نجس خدا بهش بچه میده اون هم از نوع دوقلو؟
این سوال ها من رو دیوونه کرده. می دونم حکمت خداوند اینگونه است. خیلی دوستم دارم پیش یک نفر برم که بهم کمک کنه. ولی شوهرم قبول نداره و میگه ما نیاز به مشاور نداریم.

 -----------------------------------------------------

از اعتمادتان واقعا ممنونم و خداوند را هزار مرتبه شاکرم. کمک ما طلبه ها به مردم مانند کمک پزشکان محترم از طریق درمان وعمل جراحی در بدن آدمیان نیست. ما بر خلاف پزشکان محترم که با بدن انسان سر و کار دارند ، با فکر بشر و روح و جان او سر وکار داریم و اندیشه ی انسان را درمان می کنیم.

بی اعتمادی شوهر مهربانتان به مشاورهای بی خبر از معارف اسلام ، یک بی اعتمادی عقلانی و صحیح است. اما در مقابل من به شما اولا به خاطر اعتمادتان به مشاورهای آشنا با اسلام  و ثانیا به خاطر شجاعت در سوال پرسیدنتان تبریک عرض میکنم.

حال اگر اجازه بفرمایید چند نکته خدمتتان تقدیم میکنم:

1- خداوند در کتاب آسمانی اش قران کریم افراد را چهار قسمت می‏کند: دخترداران؛ پسرداران؛ دختردار و پسردار؛ عقیمان: ﴿لِلّهِ مُلکُ السَّماواتِ والارضِ یَخلُقُ ما یَشاءُ یَهَبُ لِمَن یَشاءُ إناثاً ویَهَبُ لِمَن یَشاءُ الذُّکور ٭ أو یُزَوِّجُهُم ذُکراناً وإناثاً ویَجعَلُ مَن یَشاءُ عقیما إنَّهُ عَلیم قَدیر﴾

2- خداوند است که خلق می کند. خداوند است که فرزندان را صورت گری می کند. خداوند است که به هر کسی بخواهد دختر و به هر کسی که بخواهد پسر و به هر کسی که بخواهد پسر و دختر می دهد و خداوند است که برخی را عقیم می گرداند. این تفاوت در اقسام خانواده ها آن هم از جهت فرزند از نشانه های قدرت خداوندی است تا انسان ها مثل حرکت زمین و خورشید به آن عادت نکنند و نام طبیعت بر آن نگذارند. چون انسان های نادان نشان داده اند که هر چه نظم عالم بیشتر و بیشتر شده است و هر چه انسان توانسته است بیشتر نظم و قانون مندی عالم را مطالعه و محاسبه کند در همان جا منکر خدا شده و فریاد بی نیازی سر داده و در همان جا اعلام نموده که خداوندی در کار نیست و با کشف قوانین علمی دیگر لازم نیست داستان آفرینش به خدای دانا و توانا پایان یابد.

3- از دیدگاه قرآن هستی و همه کمالات آن ، نخست از مولا شروع می شود نه از بنده، یعنی این انسان نیست که در عبادت خدا، سه راه دارد ؛ بلکه این خداست که براساس مصلحت با سه راه، انسانها را می پروراند. خدا عده ای را براساس ترس، عدّه ای را براساس بشارت و نشاط و گروهی را براساس محبّت ، تربیت می کند.

4- خداوند فرزنددار شدن انسان را عاملی برای تربیت و تعقل انسان قرار داده تا انسان نادان اما پرادعا ، ابتدا ناتوانی خود و سپس عظمت این مخلوق کوچک را بنگرد و با یادآوری این که مرد جز تخلیه منی در قرارگاهش کار دیگری نکرده است این سوال را از خودش بپرسد که : این بچه را چه کسی آفرید؟ من آفریدم ؟ مرد که جز تخلیه منی کاری نکرده ؟ مادرش آفرید ؟ او که جز پذیرش دانه ، و رشد آن در محل مناسب رشد دانه ، کاری نکرده است ؟ من و مادر این بچه ، خالقش نیستیم چون در نیمه های شب اگر از درد به خودش بپیچد و فریاد بزند هیچ چاره ای جز شال و کلاه کردن و رساندن بچه به درمانگاه نداریم! ما نادانیم و این نادانی نشانه ی هیچ کاره بودن ما است! و در این ما که میگویم هیچ استثنایی نیست. هیچ بنی بشری نمی تواند خودش را از این نادانی جدا کند. اگر ما نادان نبودیم عمر ابدی می کردیم و نمی مردیم.

5- خداوند فرزندداری را نشانه قرار داده است برای انسان دارای عقل تا شاید قدرت خداوندی را بنگرد و البته سوال شما در اینجا خودش را به رخ می کشد که اگر خداوند توانا است چرا به من فرزند نداده است؟

6- خداوند به برخی از انبیا بزرگ الاهی نظیر ابراهیم و زکریا تا دوران پیری و کهن سالی فرزند عطا نکرد و به برخی از امامان شیعه نظیر امام مهربانمان امام رضا علیه السلام تا حدود چهل سالگی فرزند عطا نفرمود. حتی کار به جایی رسید که برخی از اطرافیان بی معرفت و نادان امام رضا ، تهمت های ناروایی به آقا زدند که اگر ایشان امام بود باید فرزنددار میشد اما حال که فرزند ندارد پس بدون شک او در امامتش دروغ گو و کاذب است!! و خداوند بعد از این امتحان جدی و سخت از شیعیان ، امام جواد علیه السلام را به آقا و سرور ما امام رضا عطا فرمود.

7- این ها را گفتم تا بدانید خداوند طبق آنچه در کتابش فرموده است دسته ای از مردم را نازا قرار میدهد تا ما بدانیم که قرار بر این نیست که همه ی آدمیان باید فرزنددار باشند. و در پس همین آیه ی کوتاه بفهمیم که اگر گروهی از آدمیان فرزنددار نشوند ، خلاف عدالت و خلاف حکمت خداوند نیست چون خود این فرزنددار نشدن برای خودش نشانه ای است از قدرت و مشیت خداوند تا ما متوجه باشیم که کار ابدا به دست ما نیست و تنها به دست خدا است.

ما با تمام پیشرفت های تکنولوژیک هنوز که هنوز است نادان تر از آن هستیم که بتوانیم یک موجود مرده را زنده و سپس آن موجود زنده را جفت (یعنی نر و ماده) و آن جفت نازا را فرزنددار کنیم. تا خداوند نخواهد خلاف مشیت خداوند نشدنی خواهد بود اما اگر او بخواهد از دختری باکره ، فرزندی به دنیا می آورد که در مهد زبان به تکلم باز بکند و با عالمیان هم کلام می شود. اگر خداوند بخواهد به ابراهیم کهن سال و فرتوت و به همسر نازایش فرزندانی مثل اسحاق و اسماعیل می دهد. اگر خداوند بخواهد کسی را فرزنددار کند میتواند ؛ نمونه اش هم زکریا است. زکریا وقتی از خداوند فرزند خواست و دعایش مستجاب شد خودش از این عطا تعجب کرد و پیری خودش و نازا بودن همسرش را مانعی برای فرزنددار شدن دانست اما خداوند امر خودش را شدنی می داند و خواسته اش شدنی هم شد. برای خداوند پیری مردان و نازایی زنان مانعی برای فرزنددار شدن نیست. حتی شوهر نداشتن مریم نیز مانع نیست. مثل عیسی مثل آدم است. خداوند همان گونه که آدم را بدون پدر و مادر آفرید ، عیسی را نیز با مادر و بدون پدر خلق کرد. خداوند او را از خاک آفرید و سپس به او جان داد. امر امر خداست. داستان فرزند ، داستان قدرت نمایی خداوند و توجه به مبدا دانا و قادر آسمان ها و زمین و سپس داستان توحید است تا انسان متوجه عالم بالاتر از ماده شود.

اگر کمی در مورد حیات و زندگی تفکر کنید بهت و حیرت شما را خواهد گرفت. من واقعا تعجب می کند از فیلسوفان شهوت پرست و نادانی که برای پاک کردن نام خدا از ذهن بشر سعی میکنند مبدا حیات و زندگی را به یک انفجار بزرگ و یا حوادث کور و اتفاقی دیگری برگردانند تا ثابت کنند لازم نیست خدایی دانا ، انسان و عالم را آفریده باشد. شما چه نامی برای این دانشمندان ملحد و خدانشناس میگذارید؟

نکته ی بسیار مهم:

الف- همان گونه که اصل رسالت بر اساس ﴿اللّهُ أعْلَمُ حیثُ یجعَلُ رسالته﴾ است و خداوند رسالت را به هر کسی عطا نمی فرماید ، 

ب- همان گونه که رزق موجودات نیز بر اساس حکمت است: ﴿اللّه یَبسُطُ الرّزق لِمَن یشاءُ ویَقدِر﴾، ﴿نحن قَسَمْنا بینهم معیشتهم﴾ و خداوند روزی آدمیان را به اندازه قسمت میکند ، 

ج- طبق همان حکمت خداوند می فرماید: ﴿یَهَبُ لِمَن یَشاءُ إناثاً وَیَهَبُ لِمَن یشاء الذّکور ٭ أوْ یُزوِّجُهُم ذکرانا وإناثا وَیَجعَلُ مَنْ یشاءً عقیما﴾ : خداوند، بر اساس مشیّت حکیمانه به برخی پسر، به برخی دختر و به برخی هم پسر و هم دختر می دهد و به بعضی نیز فرزندی عطا نمی کند.

فرزنددار شدن یا فرزنددار نشدن انسان به پاک بودن یا گناه کار بودن او هیچ ربطی ندارد. پدر و مادر فقط و فقط زمینه ساز یا معد یا مجرایی هستند که خداوند از طریق آنها خلقت و آفرینشش را گسترش میدهد. این گسترش خلقت گاهی توسط انسان های خوب عالم و گاهی به وسیله ی گناه کاران است. در حقیقت پدر بودن یا مادر شدن فضیلتی نیست که اگر کسی فرزنددار شد به خودش بنازد یا اگر کسی نازا گردید خجالت بکشد.

تذکرات مهم:

1- گاهی ممکن است انسان دانسته یا ندانسته کاری کرده باشد که جزای آن عمل ناپسندش مطابق حکمت الاهی این بوده که چند سالی یا تا پایان عمر از فرزند داشتن محروم باشد مثلا با زبانش عیب کسی را گفته و او را به خاطر نازایی اش شماتت کرده است در حالی که طبق آیات الاهی این خداوند است که به عده ای فرزند می دهند و به عده ای عطا نمی کند. این شماتت و سوزاندن دل یک مومن در همین دنیا باعث شده است که خداوند طعم داشتن فرزند را از آن فرد عیب جو دریغ کند تا بفهمد که این مورد جای شماتت نیست. در حقیقت این از لطف خداوند است که انسان عیب جو را در همین دنیا عقاب کرده تا جزای کار ناپسندش به عالم آخرت کشیده نشود.

البته همان گونه که گفتم و به داستان انبیای الاهی اشاره کردم همیشه این گونه نیست و کسی حق ندارد در ذهن خودش فرد عقیمی را به گناه عیب جویی متهم کند. اما گناه یکی از عواملی است که ممکن است خداوند این نعمت خودش را از کسی دریغ بفرماید.

در همین جا برای خواننده محترم مشخص می شود که طبق معارف ناب اسلامی از بهترین دستوراتی که برای افراد عقیم اما جویای فرزند توصیه می شود استغفار زیاد و فراوان است. گناه مثل سنگ بزرگی که در مسیر جویبار است ، مانع رسیدن آب زلال رحمت به پای درختان میوه می شود. استغفار آن گناه را (هر چه هست) از جا میکند و مسیر نعمت فراوان الاهی را (که همیشه به سوی عباد در حال نازل شدن است و این بار به سبب گناه بند آمده بود را ) باز میکند.

 

امشب نماز مغرب و عشا را در مدرسه فیضیه و در جنب حرم مطهر حضرت معصومه بودم و بعد از نماز به محضر عالم ربانی حضرت آیت الله حاج محسن خرازی رفتم و همین سوال را از طرف شما و بسیاری از مومنینی که فرزند ندارند از خدمتشان پرسیدم که برای فرزنددار شدن چه دستوری میفرمایید؟ ایشان فرمودند: زیاد استغفار کنید. خیلی زیاد.

2- توجه ما به توحید و قدرت پروردگار نباید کسی را از مراجعه به دکتر و انجام امور درمانی باز دارد. درست است که همه کاره ی عالم خداست و طبق توحید افعالی از کسی غیر خدا به صورت مستقل کاری بر نمی آید اما این به این معنی نیست که ناامید شویم و درمان و دارو را کنار بگذاریم. چه بسا استغفارهای فراوان کارگر افتند و خداوند استجابت دعای شما را در دارو و درمان پزشکان جدید یا طب سنتی قرار دهد. به هر حال مراجعه ی به پزشک و خوردن دارو در طول اراده ی خداوند است و فراری از آن نیست و یک موحد همیشه متوجه است که خداوند دانا و حکیم و قادر عالم ، به وسیله ی دکتر و دارو درمان کرده و میکند و هیچ کدام از این اسباب در تاثیرشان مستقل نبوده و بدون خواست خداوند کارساز نخواهند بود.

3- طب جدید و قدیم هر کدام برای درمان ناباروری دستورات و راهکارهایی دارند. بنده در این مقام نمی خواهم بین این دو مسیر درمانی مقایسه و داوری کنم اما می خواهم از این فرصت استفاده کرده و شما و همه دوستان علاقه مند با طب سنتی-ایرانی را با مجمع پژوهشگران طب گیاهی بوعلی سینا در قم که زیر نظر حضرت آیت الله آل اسحاق مدیریت می شود آشنا کنم. این مرکز دستورات و نسخه های خودش را طبق نسخه های کتاب شریف قانون اثر حکیم بزرگ الاهی ابوعلی حسین بن سینا و دیگر حکمای الاهی ایران زمین تهیه می کند و به نظر بنده بسیار راه گشاتر از طب جدید و درمان های مدرن است. کافی است نام مجمع پژوهشگران طب گیاهی بوعلی سینا را در وب جست و جو کنید و یا به سایت این مرکز به نشانی (http://www.booali.ir/) سری بزنید. بنده به مدت سه سال با اساتید و حکمای این مرکز در ارتباط نزدیک بوده ام و در مورد بدن انسان و طبایع چهارگانه و مزاج ها را با مشورت آنها تهیه کرده ام. درمان نازایی در این مرکز با استفاده ی داروهای گیاهی بوده و بسیار کم هزینه تر و ساده تر از روش های جدید است. طبق اسناد موجود در این مرکز پژوهشی ، بسیاری از مراجعه کنندگان محترم ما زمانی که از طب جدید ناامید شدند بعد از مراجعه به این مرکز (که خار چشم پزشکی جدید و مافییای دارو شده است) به حول و قوه ی الاهی بهبودی کامل یافته اند و الان صاحب فرزندی سالم و کامل هستند. زمانی که از پزشکی مدرن ناامید و از سیر کردن شکم سیری ناپذیر مافییای دارو خسته شدید ، پزشکی دقیق و طب سنتی حکمای الاهی را در این مرکز پژوهشی فراموش نکنید. 

این مجموعه روزانه درحدود یکصد و پنجاه تا دویست بیمار را ویزیت می کند که معمولا بیماران صعب العلاجی می باشند که از سرتاسر کشور یا سایر کشورها برای درمان به این مرکز مراجعه می کنند. مراجعین این مجموعه معمولا افرادی هستند که از طب نوین خسته شده و نتیجه ای نگرفته اند و یا از اثرات سوء داروهای شیمیایی واهمه دارند و یا افرادی هستند که کلیه راهها را برای درمان رفته اند و با نا امیدی آخرین گزینه خود را این مکان انتخاب می کنند .

درمانگاه این مجموعه همه روزه بجز ایام تعطیل از ساعت 9 الی 15 در خدمت عموم مردم و با تعیین وقت قبلی میباشد.

جهت گرفتن نوبت همه روزه بجز ایام تعطیل از ساعت 9 الی 15 با شماره تلفن 37221172 - 025 تماس حاصل نموده و برای همان روز یا فردای آن روز وقت بگیرید. هزینه ویزیت در این مجموعه رایگان می باشد و بابت معاینه و نوشتن نسخه از بیماران مبلغی دریافت نمی شود ، و فقط هزینه داروها از بیماران دریافت می شود. در این درمانگاه برای تشخیص بیماری و سیر درمان از پزشک کمک گرفته می شود.

منتظر شما هستیم. 

از خداوند متعال استجابت دعایتان را خواستارم.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱۱-۰۹ ۰ ۰ ۲۶۹

نخل ولایت ۹۹-۱۱-۰۹ ۰ ۰ ۲۶۹


 

🌼 اگر شخصی اهل ماهواره دیدن باشه چی؟ به نظر شما دلیل محکمی بر رد کردنش هست؟ ما تو خونه ماهواره نداریم و به شخصه مخالف وجود این سیستم در خانه هستم. اما می ترسم این دلایل باعث بشه من هیچوقت ازدواج نکنم!

-------------------------------------------------------

ماهواره یک ابزار جدید و یک وسیله ی الکترونیک مدرن است. صرف داشتن ماهواره در خانه ی کسی دلیل بر ایمان یا بی ایمانی او نیست. مثل چاقو که هم ابزار انجام امور عادی و حلال زندگی بشر است و هم میتوان با آن به قتل و جنایت پرداخت. آلات مشترکه در فقه آل محمد یعنی ابزار و آلاتی که هم برای کارهای حلال استفاده شده و هم در فعل حرام به کار برده می شوند. تلویزیون و ویدیو و رایانه و اینترنت هم همین طور هستند. در حقیقت آلات مشترکه را می توان در کارهای حلال و حرام به کار گرفت و حکم اسلام در هر مورد به تناسب موردش متفاوت خواهد بود.

امروز به علت غلبه ی استفاده ی تلویزیون و ویدیو و رادیو در امور حلال ، فقها خرید و فروش و نگهداری این اشیا را حلال و جایز دانسته اند اما در مقابل ، ماهواره را چون از اموری است که استفاده ی حرام در آن برای عموم مردم غلبه دارد تحریم کرده اند. طبیعی است اگر روزی مردم بتوانند مانند چاقو از ماهواره استفاده ی حلال بکنند ، حرمت جای خودش را به حلیت خواهد داد. اما چه کنیم که خطر این ابزار شوم شیطان برای فرد و خانواده و جوانان در گمراهی از راه فطرت بسیار واضح است ، و این خطر بسیار زیاد باعث شده است که فقها حتی نگهداری ماهواره در خانه را حرام بدانند. اما اگر برای کسی از دانشمندان و نخبگان جامعه استفاده از ماهواره ضرورت داشته باشد مثل کسانی که در امور امنیتی و یا خبر و رسانه کار میکنند و طبق مقتضای کارشان ناچار به تهیه و تماشای ماهواره باشند از حکم حرمت اولیه خارج خواهند بود و به خاطر عوض شدن موضوع حکم شرعی هم به تناسب عوض خواهد شد.

نتیجه اینکه امروز حکم خرید و فروش و نصب و نگه داری ماهواره برای عموم جامعه (جز متخصصان و دانشمندان آن هم در محیط اداری شان) حرمت است و مطابق فتوای بزرگان شیعه حتی نگه داری ماهواره در خانه های مسکونی به خاطر مفاسد فراوانش (برای اعضای خانواده خصوصا جوانان) حرام است. آنچه مهم است این است که خانواده های مومن نظیر خود شما و بنده ، خودمان و خانواده مان را از این ابزار مدرن اما شیطانی بر کنار بداریم و وسیله ی گناه و ابتذال را در خانه برای همسر و فرزندانمان مهیا نکنیم.

نکته مهم مورد توجه این است که نگه داری و نصب ماهواره در خانه ، همیشه مورد رضایت همه ی افراد ساکن در خانه نیست. بسیار سراغ دارم که خرید و نصب ماهواره توسط پدر یا یکی دیگر از اعضای نااهل خانواده انجام شده و اعضای مومن خانه به این کار آن فرد اعتراض کرده اند و تمام مراتب امر به معروف و نهی از منکر را انجام داده اند اما از اخم و تلخی چهره تا تذکر لسانی کارگر نیافتاده و اعضای فاسق خانه ، کار خودشان را پیش برده اند. در چنین مواردی حتی شنیده ام که در زمان استفاده ی گناه کاران از فیلم ها و برنامه های نامشروع ماهواره ، مومنان جمع گناه کاران را ترک کرده اند و با ترک مجلس گناه ، اعتراض و نهی از منکرشان را نشان داده و می دهند.

پس فراموش نکنید که به صرف داشتن ماهواره در خانه ای نمی توانیم همه ی اعضای یک خانه را متهم به گناه کنیم بلکه ممکن است برخی از اهالی خانه با گناهکاران همراه نشوند و یا اگر ماهواره دارند و استفاده هم می کنند ، توانسته اند با برنامه ریزی و نظارت کامل بزرگ ترها از برنامه های کاملا حلالش اکتفا کنند تا ابدا کسی مبتلا به گناه نشود مثل استفاده ی کاملا صحیح جوانان از اینترنت و نظارت کامل والدین بر روی آنها (البته بشنوید و باور نکنید!!)

به نظرم بهتر است تمام دقتتان را بر روی شخص خواستگارتان متمرکز کنید. اگر در خانه یشان ماهواره هست من به شما حق می دهم که با بدبینی کامل به این مطلب بنگرید. موضع دقیق خواستگارتان را در این مورد جویا شوید و بدانید او با این داستان چگونه برخورد کرده است. خوب است فتوای مرجع تقلیدش را در مورد نصب و نگه داری ماهواره جویا شوید تا میزان حساسیتش نسبت به امور دینی برایتان مشخص شود.

از جواب رد دادن به خواستگاری که ایمان ندارد و از گناه دوری نمی کند نترسید. گاهی اوقات ضروری است که شجاعت زنانه و مومنانه ی خودتان را در تارهای صوتی تان جمع کنید و یک نه ی محکم بگویید تا پایبندی خودتان را به سبک زندگی اسلام ثابت کنید.

باور کنید مجرد نمی مانید چون با خداوند معامله کرده اید و طرف حساب شما خداست و خداوند برای اهل تقوا وعده ی نصرت داده است. خداوند به اهل تقوا وعده داده که در بن بست ها محل خروجی برایشان مقرر می کند که تصورش را هم نمی کنند. اگر با خدا معامله کنید هیچ وقت در بن بست گیر نمی کنید. اما اگر به خاطر مرز بندی مومنانه ی خودتان لطمه هم بخورید و توسط فاسقان تحریم هم بشوید جهادتان راه دوری نرفته است. تحمل همه ی سختی ها زمانی که انسان بداند در مرئا و منظر خداوند است آسان است.

زمان کشف حجاب زنهایی بودند که تمام دوران کشف حجاب را در خانه ماندند تا مجبور نشوند بدون حجاب در کوچه و خیابان ظاهر شوند. حالا اگر انسان چند سالی برای حفظ دینش و تقوایش در خانه بنشیند و مثل همه ی مردم به خیابان گردی نرود خیلی ضرر کرده است؟

مومنان بسیاری را در طلب دختر مومنه ای مثل شما ، با این مدارج تقوا و این حساسیت دینی می شناسم ، که در دانشگاه و خیابان قلب و دل و چشم خودشان را حفظ کرده اند تا خداوند در عوض این مرارت ها و فرار از این حیله های شیطانی ، همسر زلال و پاک و مومنی چون شما را نصیبشان فرماید.

 

این ترس هم از حیله ی شیطان است. به خدا توکل کنید. کید شیطان ضعیف است. تمام هنر شیطان این است که شما را ، از آینده ای بترساند که با تقوا آبادتر است تا با گناه. اگر از آینده تان ترس هم دارید بدانید که با تقوا به آینده ی بهتری خواهید رسید. آینده از آن حزب اللهی هاست!

●ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱۱-۰۵ ۰ ۰ ۲۵۸

نخل ولایت ۹۹-۱۱-۰۵ ۰ ۰ ۲۵۸


 
🌼 من 28 سالمه و هنوز ازدواج نکردم. البته به نظرم خودم مقصر بودم که به بهانه های واهی خواستگارای خودمو رد کردم! در حال حاضر من کارمند هستم و با وجود اینکه وضع مالی خانوادم زیر متوسط بوده اما هر سال خمس مالم رو پرداخت کردم
الان سوال من اینه که اگر شخص خواستگار اهل خمس دادن نباشه میشه به این دلیل ردش کرد؟ به نظر شما این سوال رو چه زمانی از شخص باید پرسید؟

----------------------------------------------------

خداوند را برای تربیت جوانان مومنی چون شما هزاران بار شاکرم. و از خداوند می خواهم قدومتان در مسیر نور پاینده باشد.

امتحانات مالی نظیر خمس مانند گردنه ای است که بسیاری از مسلمانان در آن جا می مانند و حب به دنیا باعث می شود که از ادامه ی راه باز بمانند. پرداخت خمس نشانه ی رسوخ تقوا در اعماق دل یک مومن است چرا که توانسته است سهم امام عصر علیه السلام و سهم سادات بزرگوار (که فرزندان رسول خدا در میان امت هستند) را از مالش جدا کند و برای مصرف در جای خودش به دست وکلای ایشان ( یعنی مراجع عظام تقلید ) برساند.

کسی که خمس مالش را جدا نکند دانسته یا ندانسته سهم امام و سهم سادات را غصب کرده است و مبتلی به حرام خواری شده است. مال حرام همیشه این نیست که کسی دست در جیب دیگری کند یا از دیوار مسلمانی بالا برود. خداوند یک پنجم سود سالانه ی هر مسلمانی از درآمدش را ، سهم و مال پیامبر و امام معصوم و سادات بزرگوار قرار داده است. پس کسی که این سهم را به دست مالکش نرساند دانسته یا ندانسته غاصب است.

قبول دارم که بسیاری از مردم به این حکم و سایر احکام دین ، علم و آگاهی ندارند اما آگاهی نداشتن دلیل محکمه پسندی در روز قیامت نیست چرا که علمای دین از گفتن و بیان احکام دین دریغ نکرده اند و احکام دین در رساله های عملیه چاپ شده و در دسترس همگان قرار دارد.

کسی که به هر دلیل تاکنون خمس مالش را پرداخت نکرده است ، بعد از توجه به احکام دین نظیر وجوب خمس باید در اولین فرصت به دفتر مرجع بزرگوار تقلیدش یا نمایندگی های آنان در هر شهری ( مانند امام جمعه و جماعات ) مراجعه کند و حساب رسی مالی کرده و تخمیس نماید و از آن روز مالش و تصرفش در اموالش حلال خواهد بود. در حقیقت مسائل مالی آن فرد از آن روز در مسیر صحیحش قرار خواهد گرفت و رابطه ی علمی و اقتصادی و سیاسی جدیدی بین او و بین بزرگان شیعه در عصر غیبت برقرار خواهد شد و در نتیجه خواهد توانست هر فردی را از درون فتنه ها و امتحانات سخت آخرالزمان به سلامت بیرون بیاورد. در عصر غیبت و در زمان نبود امام عصر در میان مردم ، کسی بهتر از مرجعیت تقلید و زعامت دینی و البته شبیه تر به امام معصوم وجود ندارد تا بتواند دستورات حقیقی دین اسلام را به گوش مردم برساند.

درست است که طیف وسیعی از مسلمانان و شیعیان به هر دلیل به این واجب الاهی عمل نمی کنند و ارتباط مالی محکمی بین آنها و مکتب تشیع و بزرگان مکتب وجود ندارد اما با آموزش و گفتن واجبات ، و تاکید در بزنگاه های زندگی نظیر ازدواج ، می توان این واجب الاهی را در میان توده ی مردم زنده کرد.

کسی که با علم به وجود آیات و روایات معتبر در مورد خمس ، منکر چنین واجبی در میان احکام دین باشد اساسا مسلمان نیست تا لایق ازدواج با یک مومن باشد. چون خمس یکی از ضروریات اسلام و فقه شیعه است و در میان فقهای شیعه بر این مساله اجماع وجود دارد.

 

اما اگر کسی به این مساله آگاه نبوده و صرفا به علت نادانی و جهل تاکنون خمس مالش را پرداخت نکرده است باید سریعا توبه کند و گردن خودش را از زیر این دین الاهی خارج کند. در این صورت ازدواج شما با کسی صورت گرفته است که در ایمان کفو شماست و به دستورات خداوند عمل می کند و مقید به احکام الاهی می باشد.

آنچه مهم است آگاهی شما از وضعیت صحیح مالی خواستگارتان است. به نظرم بعد از برداشتن قدم های اولیه در شناخت خواستگار و محک زدن ایمان او ، در گام های مستمر و منظم و نهایی تحقیق می توانید این مساله را مطرح کنید.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱۱-۰۱ ۰ ۰ ۱۶۴

نخل ولایت ۹۹-۱۱-۰۱ ۰ ۰ ۱۶۴


 

🌼 ببخشید یک سوال ؟ چرا افرادی مثل شما اقدام به معرفی افراد به یکدیگر نمی کنند ؟

واقعا مشکل خیلی ها این هست که فرد مناسب با خودشون رو نمیتونن پیدا کنن و یا در مورد دخترا فرد متناسب به سراغشون نمیاد البته بیشتر منظورم از لحاظ ایمان و دین داری هست.

من اگه خودم متاهل بودم واقعا یکی از اصلی ترین کارهامو معرفی افراد متدین به هم قرار میدادم. البته برخی افراد این کار رو انجام میدن ولی به بدترین شکل ممکن که نتیجه ای هم نداره و نمونه اش رو زیاد دیدم. واقعا هر چه قدر هم از این مطالب بخونیم و بشنویم ولی خواستگار نداشته باشیم و یا برن و دیگه برنگردن و یا ربطی به ما نداشته باشن هیچ فایده ای نداره و آرامش نداریم و نمیتونیم به درد خودمون و یا دین و جامعه بخوریم.

--------------------------------------------------------------------

کسی که از ملاک بودن ایمان در ازدواج می نویسد ، نمی تواند سایت همسریابی باز کند و راه رفته ی مجموعه های فرهنگی کشور را دوباره و به غلط برود و فکر کند کار درستی کرده است. باور کنید اگر نیمی از وقت من برای نوشتن متون صرف می شود ، نیم دیگر آن صرف معرفی و آشنایی مصداقی دوستان و آشنایان علاقه مند به ازدواج می شود ؛ اما باید اعتراف کنم تا بدانید که چون این معرفی ها از مسیر صحیح اش انجام نمی شود کمتر به مقصد می رسد. به عنوان مثال این معرفی ها بر پایه ی معرفی خود اشخاص از خودشان است و این گونه شناختی برای معرف کافی نیست تا بتواند بر اساس یک ایمیل یا یک نظر وبلاگ کسی را به خانواده ای معرفی کند. این را گفتم تا بدانید بنده و همسرم و البته بسیاری از طلاب و علما و روحانیون و مومنین و ریش سفیدها در این قسمت نیز فعال هستیم و فکر و ذهنمان خوب مشغول است.

چندی پیش همسرم در حال شمردن پیامک هایی بود که بین من و فقط یکی از همین جوانان جویای همسر رد و بدل شده بود. کارش که تمام شد پرسیدم چند تا بود؟ ایشان گفت: صد و پنجاه تا ! البته فکر میکنم حالا که چند روزی از آن سرشماری گذشته است تعداد پیامک ها خیلی بیشتر از آن مقدار باشد !!

اما چه کنم که پرسشگر محترم سوال بالا هم ، مثل بسیاری از جوانان ، راه حل مشکل ازدواج در کشور را ، دیده نشدن دخترها و یا معرفی مصداق مناسب ازدواج برای پسران می داند و از یک طلبه ی محقق ، انتظار تاسیس بنگاه ازدواج دارد.

به نظر شما آیا گرفتاری امروز جوان های ما در امر ازدواج فقط با معرفی مصداق های چنین و چنان حل می شود؟ آیا اگر دولت به هر جوان بیست ساله از دختر و پسر ، صد میلیون تومان پول بلاعوض بدهد مشکل ازدواج از ریشه حل می شود؟ آیا چنین ازدواج هایی بیشتر از یک سال دوام خواهند آورد ؟ آیا اگر به هر پسر جویای همسر یک دختر قد بلند زیبای همه چیز تمام ، با مدرک تحصیلی دکترا معرفی کنم داستان تمام است؟ آیا اگر برای هر دختر جویای همسر یک خواستگار پول دار و تحصیل کرده و شیک پوش ، با مالکیت یک منزل مسکونی با امکانات کامل و اتومبیل و ... بفرستم مشکل حل شده است ؟ اینها همه خیال خام است !

تفاوت مشاوری که نگاه الاهی دارد با روان شناس کلینیک های مشاوره که از نگاه اسلامی بی خبرند و کتاب های غربی ها را خوب حفظ کرده اند در این است که ما فقط برای مشتری مان (بدون توجه به کل جامعه و دیگر جوانان) نسخه نمی نویسم که وقتی از من سوال بکنند: اگر برای همچو منی که مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا از فلان دانشگاه معتبر کشور دارم و البته سن و سالم به اواخر دهه ی سوم زندگی نرسیده است و بر و روی زیبا دارم ، خواستگار دیپلمه آمده باشد ، آیا شما ازدواج مرا با یک دیپلمه ازدواج درستی می دانید؟ بنده نه از باب ناچاری که از باب اعتقاد راسخ خواهم گفت: مدرک تحصیلی برای هیچ کس انسانیت نیاورده است ، اگر انسان است و اگر دلش از نور ایمان روشنایی گرفته است ، حتما همسر خوبی برای شما خواهد بود ؛ اما اگر انسان نیست ، دخترم بدان که مدرکش برای شما شوهر نمی شود. شما چند روان شناس سراغ دارید که چنین ازدواجی را امضا کند؟

نسخه ی ما اصولا نسخه ی تک نفره نیست تا فقط برای پول دارها و نیکو چهره ها معنا داشته باشد. شوهر دادن دختران زیبا و تحصیل کرده با درآمد کافی هنر نیست. زن دادن جوان بلند بالا و شیک پوش و درس خوانده و ساکن در بهترین نقاط شهر هم هنر نیست. همه باید ازدواج کنند و این همه ای که باید ازدواج کنند یعنی همه ی جوان هایی که در دانشگاه و مدرسه و خیابان و کارگاه هستند با هر میزان از تحصیلات و هر میزان از زیبایی و کمال.

وقتی می شنوم تعداد دخترهای تحصیل کرده ی جامعه از پسرها پیشی گرفته است ، لبخند بر لب های من جوانه نمی زند. این یک بیماری اجتماعی است که ما مبتلا به آن هستیم. این برتری تعداد فقط نشانه ی اشتیاق بانوان به علم نیست. که اگر فقط و فقط اشتیاق به علم بود آفرین داشت. این هجوم نتیجه ی محاسبه ی دو دو تا چهار تای دختران جوان است که اگر تحصیلات دانشگاهی نکنم چه می شود ؟ و اگر در بیرون خانه کار کنم و درآمد داشته باشم چه می شود ؟ و اگر لیسانس یا ارشد نداشته باشم چه آرزوها که بر ملا نمی شود!

دخترها و پسرها را معرفی بکنم که چه شود؟ آیا نگاه آن پسر ، به زن و به خانواده و به زندگی مشترک ، یک نگاه واقعی و خدامدارانه است؟ من از شما سوال میکنم که اگر بخواهم ، دخترانی را به عده ای معرفی بکنم ، در فرم های اطلاعات شخصی باید چه مشخصاتی را از جویندگان همسر بخواهم تا بتوانم خواستگار مناسبی را به درب خانه شان بفرستم؟ قد ؟ تحصیلات ؟ آخرین عکس زمینه سفید از چهره ی ثبت نام کننده ، آن هم با روی باز؟

چرا بیشتر دخترانی که سفره ی دلشان را برای من و امثال من باز می کنند ، ناچار به این کار هستند ؟ و چرا این کار را از روی ناچاری انجام می دهند؟ چون از فرآیند مادی و ظاهرمدار انتخاب همسر دل زده اند ، و نمی خواهند در این باتلاق فراموشی فضیلت ها (که در راس آنها ایمان به خداوند است) فرو بروند. چون در این جامعه ی مریض و فاصله گرفته از دستورات اسلام ، دختری که شرایط خانوادگی اش و سنش و تحصیلاتش و زیبایی اش تمام و کمال باشد ، نیازی به این مراکز و این معرفی ها ندارد. چون آن دختر مومنمان نمی خواست و نمی خواهد به خاطر زیبایی چهره اش انتخاب شود ؛ آمده بود تا شاید توسط این طلبه به پسر مومنی معرفی شود که به دنبال زیبایی ایمانش باشد نه چهره ی زیبایش. تا این نگاه های مادی و غلط اصلاح نشود ، معرفی کردن افراد ، فقط و فقط نزدیک کردن اشخاص است به سمت اهداف مادی شان و فرو رفتن جامعه در لجن زاری که باطنش جهنم است ؛ و نه سوق دادن و هدایت آنها به سمت آسمان و شکوه بهشت.

 

معرفی افراد زمانی سودمند است که جز ایمان ملاک تعیین کننده ی دیگری در کار نباشد و جوان حاضر باشد با بودن ایمان و نبودن تمام ملاک های دیگر ، به سر سفره ی عقد برود. 


نخل ولایت ۹۹-۱۰-۲۷ ۰ ۰ ۱۴۳

نخل ولایت ۹۹-۱۰-۲۷ ۰ ۰ ۱۴۳


۱ ۲ ۳ ... ۱۸ ۱۹ ۲۰

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری