تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


۴۶ مطلب با موضوع «مجردها :: ازدواج :: خواستگاری» ثبت شده است
 نگاه کردن مرد به زنی که میخواهد با او ازدواج کند جایز است به منظور آگاه شدن از محاسن و معایب دختر .
هر چی فکر میکنم این موضوع برام هضم نمیشه!!! میشه مقدار نگاه کردن و ضرورتش این موضوع رو توضیح بدید. آخه اینطوری که نمیشه اومدیم و دختر جلوی خواستگارش بی حجاب شد بعد آقا پسر جواب منفی داد اونوقت دختر گناه نکرده....؟
--------------------------------------------------------------------

انسان ها متفاوت اند. برخی همسرشان را سر سفره ی عقد می بینند و هفتاد سال هم با همسری که برای اولین بار او را بر سر سفره ی عقد دیده اند به خوبی و خوشی زندگی میکنند ؛ و برخی در دیدگاهی کاملا متفاوت تا دختر را خوب برانداز نکنند به همسری قبول نمی کنند!

به هر حال وقتی از دیدگاه اسلام ، نگاه مشتری پسند به صورت دختر یا پسر ، برای شناختن و پسندیدن او ، جایز شمرده شده است یعنی اینکه گناهی در این نگاه کردن نیست. گناه زمانی معنا دارد که انسان دستوری از دستورات خداوند را ترک کرده باشد. همان خداوندی که نگاه به نامحرم در دین مبین او حرام دانسته شده است ، در داستان انتخاب همسر به مرد و زن اجازه داده که فرد مورد نظر خود را بنگرند تا بهانه ای برای اختلاف و نزاع بعد از عقد نداشته باشند. خداوند با این حکم زیبا و حکیمانه ، که در پی تحکیم بنیاد خانواده است بر دهان بهانه جویان مهر سکوت زده تا فردا ندیدن معایب و ندانستن محاسن و نشناختن شخص او را ، برای اختلاف و بگو مگو بهانه نکنند. همان گونه که در رساله های عملیه ملاحظه کرده اید حتی اگر این نگاه باعث جلوگیری از اختلاف و نزاع بعد از عقد باشد مستحب نیز خواهد بود:

(آیت الله بهجت): مسأله 1944 نگاه کردن مرد به صورت زنى که مى‏خواهد با او ازدواج کند جایز است به شرط آن که بداند که مانع شرعى از ازدواج با او نیست و احتمال هم بدهد که زن ازدواج را قبول مى‏کند، و احتمال بدهد که با این نگاه کردن اطّلاع تازه‏ اى پیدا مى‏کند و با این شرائط، نگاه کردن فقط براى این مرد جایز است، اگر چه چند مرتبه باشد، بلکه چنین نگاه کردنى براى جلوگیرى از نزاع بعد از عقد، مستحبّ نیز هست و اجازه زن هم در آن لازم نیست، و بنا بر أظهر نگاه کردن به مو و محاسن دیگر آن زن هم با همین شرایط جایز است و وجهى دارد که زن هم بتواند به مردى که مى‏خواهد با او ازدواج کند با شرایطى که گفته شد نگاه کند.

 (آیت الله مکارم): مسأله 2090 در مورد حجاب واجب، کافى است که زن بدن خود را جز صورت و دست تا مچ به هر وسیله‏اى که مى‏تواند بپوشاند و لباس خاصى شرط نیست ولى پوشیدن لباسهاى تنگ و چسبان و همچنین لباسهاى زینتى اشکال دارد.

 (آیت الله مکارم): مسأله 2091 نگاه کردن مرد به زنى که مى‏خواهد با او ازدواج کند به منظور آگاه شدن از حُسن و عیب او جایز است حتى اگر با یک بار نگاه کردن، این منظور حاصل نشود، مى‏تواند چند بار در چند مجلس نگاه کند.

بعد از اثبات جواز نگاه کردن که به عنوان نمونه به فتاوای برخی از فقهای بزرگ شیعه اشاره شد ، مقدار این نگاه کردن نیز در فتوای آنان مشخص شده است:

" زن مخصوصى را که قصد دارد ازدواج کند جایز است نگاه کند به مقدارى که زشتى و زیبایى او را تشخیص دهد و اما اگر بخواهد زنهاى متعدد را نگاه کند که هر کدام را پسندید انتخاب کند جایز نیست... جهت ازدواج یک مرتبه بصورت نگاه کردن براى زن و مرد بدون قصد ریبه و التذاذ جایز است. "

پس در نتیجه:

کمترین محدوده ی شرعی نگاه کردن از نگاه فقهای امامیه گردی صورت است و برخی از بزرگان تا مو و محاسن دیگر را هم اجازه داده اند که در این مساله باید به رساله ی مرجع تقلیدتان مراجعه بفرمایید.

مقدار این نگاه کردن تا حدی است که بتواند زشتی و زیبایی او را تشخیص بدهد پس بیشتر از آن لزومی ندارد و جایز نیست.

نگاه کردن باید در مورد زن مخصوصی باشد که احتمال ازدواج با او برای آن فرد زیاد باشد پس اگر قصد انتخاب آن زن را ندارد حق نگاه کردن هم ندارد.

اگر مانعی شرعی در ازدواج با آن زن باشد مانند اینکه ازدواج با آن زن برای آن مرد حرام باشد یا مرد بداند که آن زن با این ازدواج موافق نیست ، چون نگاه کردن مرد به آن زن فایده ای برای ازدواج ندارد پس مرد حق ندارد به آن زن نگاه کند.

پوشیدن لباس های تنگ و چسبان و لباس های زینتی و آرایش در این مرحله از شناخت مرد و زن ، چون باعث زیباتر جلوه دادن فرد از آنچه که هست و پوشاندن معایبش می باشد ، کاری خطا است و در مقابل نامحرم یا خواستگار حرام است.

تذکر مهم:

 

برای آگاهی یافتن از فتوای مرجع تقلیدتان در مقام عمل ، لازم است در تمام مسائل فقهی به توضیح المسایل مرجع تقلید جامع الشرایط و اعلم و زنده ی خودتان مراجعه بفرمایید و به نقل قول ها اکتفا نکنید.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱۱-۱۳ ۰ ۰ ۳۰۰

نخل ولایت ۹۹-۱۱-۱۳ ۰ ۰ ۳۰۰


 
🌼 من 28 سالمه و هنوز ازدواج نکردم. البته به نظرم خودم مقصر بودم که به بهانه های واهی خواستگارای خودمو رد کردم! در حال حاضر من کارمند هستم و با وجود اینکه وضع مالی خانوادم زیر متوسط بوده اما هر سال خمس مالم رو پرداخت کردم
الان سوال من اینه که اگر شخص خواستگار اهل خمس دادن نباشه میشه به این دلیل ردش کرد؟ به نظر شما این سوال رو چه زمانی از شخص باید پرسید؟

----------------------------------------------------

خداوند را برای تربیت جوانان مومنی چون شما هزاران بار شاکرم. و از خداوند می خواهم قدومتان در مسیر نور پاینده باشد.

امتحانات مالی نظیر خمس مانند گردنه ای است که بسیاری از مسلمانان در آن جا می مانند و حب به دنیا باعث می شود که از ادامه ی راه باز بمانند. پرداخت خمس نشانه ی رسوخ تقوا در اعماق دل یک مومن است چرا که توانسته است سهم امام عصر علیه السلام و سهم سادات بزرگوار (که فرزندان رسول خدا در میان امت هستند) را از مالش جدا کند و برای مصرف در جای خودش به دست وکلای ایشان ( یعنی مراجع عظام تقلید ) برساند.

کسی که خمس مالش را جدا نکند دانسته یا ندانسته سهم امام و سهم سادات را غصب کرده است و مبتلی به حرام خواری شده است. مال حرام همیشه این نیست که کسی دست در جیب دیگری کند یا از دیوار مسلمانی بالا برود. خداوند یک پنجم سود سالانه ی هر مسلمانی از درآمدش را ، سهم و مال پیامبر و امام معصوم و سادات بزرگوار قرار داده است. پس کسی که این سهم را به دست مالکش نرساند دانسته یا ندانسته غاصب است.

قبول دارم که بسیاری از مردم به این حکم و سایر احکام دین ، علم و آگاهی ندارند اما آگاهی نداشتن دلیل محکمه پسندی در روز قیامت نیست چرا که علمای دین از گفتن و بیان احکام دین دریغ نکرده اند و احکام دین در رساله های عملیه چاپ شده و در دسترس همگان قرار دارد.

کسی که به هر دلیل تاکنون خمس مالش را پرداخت نکرده است ، بعد از توجه به احکام دین نظیر وجوب خمس باید در اولین فرصت به دفتر مرجع بزرگوار تقلیدش یا نمایندگی های آنان در هر شهری ( مانند امام جمعه و جماعات ) مراجعه کند و حساب رسی مالی کرده و تخمیس نماید و از آن روز مالش و تصرفش در اموالش حلال خواهد بود. در حقیقت مسائل مالی آن فرد از آن روز در مسیر صحیحش قرار خواهد گرفت و رابطه ی علمی و اقتصادی و سیاسی جدیدی بین او و بین بزرگان شیعه در عصر غیبت برقرار خواهد شد و در نتیجه خواهد توانست هر فردی را از درون فتنه ها و امتحانات سخت آخرالزمان به سلامت بیرون بیاورد. در عصر غیبت و در زمان نبود امام عصر در میان مردم ، کسی بهتر از مرجعیت تقلید و زعامت دینی و البته شبیه تر به امام معصوم وجود ندارد تا بتواند دستورات حقیقی دین اسلام را به گوش مردم برساند.

درست است که طیف وسیعی از مسلمانان و شیعیان به هر دلیل به این واجب الاهی عمل نمی کنند و ارتباط مالی محکمی بین آنها و مکتب تشیع و بزرگان مکتب وجود ندارد اما با آموزش و گفتن واجبات ، و تاکید در بزنگاه های زندگی نظیر ازدواج ، می توان این واجب الاهی را در میان توده ی مردم زنده کرد.

کسی که با علم به وجود آیات و روایات معتبر در مورد خمس ، منکر چنین واجبی در میان احکام دین باشد اساسا مسلمان نیست تا لایق ازدواج با یک مومن باشد. چون خمس یکی از ضروریات اسلام و فقه شیعه است و در میان فقهای شیعه بر این مساله اجماع وجود دارد.

 

اما اگر کسی به این مساله آگاه نبوده و صرفا به علت نادانی و جهل تاکنون خمس مالش را پرداخت نکرده است باید سریعا توبه کند و گردن خودش را از زیر این دین الاهی خارج کند. در این صورت ازدواج شما با کسی صورت گرفته است که در ایمان کفو شماست و به دستورات خداوند عمل می کند و مقید به احکام الاهی می باشد.

آنچه مهم است آگاهی شما از وضعیت صحیح مالی خواستگارتان است. به نظرم بعد از برداشتن قدم های اولیه در شناخت خواستگار و محک زدن ایمان او ، در گام های مستمر و منظم و نهایی تحقیق می توانید این مساله را مطرح کنید.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱۱-۰۱ ۰ ۰ ۱۶۷

نخل ولایت ۹۹-۱۱-۰۱ ۰ ۰ ۱۶۷


🌼 قضیه ازدواج حضرت خدیجه (سلام الله علیه) و پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) که حضرت خدیجه (سلام الله علیها) با توجه به علاقه ای که به پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) داشتند از یک واسطه استفاده کردند و از کمالات خود گفتند تا پیامبر (صلی الله علیه و اله و سلم) به خواستگاری خدیجه (سلام الله علیها) رفتند و ازدواج آسمانی صورت گرفت؛ را چطور می‌بینید؟

ضمنا اگر پسر با اختلاف یک سال از دختر بزرگ تر باشه چی؟

بعدشم اگر پسر بعد از معرفی یک واسطه یک جلسه خواستگاری دختر رفت و پسندید چی؟

-----------------------------------------------

جملاتی از استاد مطهری درباره ی سیره و ازدواج پیامبر مکرم اسلام تقدیم به شما:

 

پیغمبر اکرم در میان قوم خودش تنها بود، همفکر نداشت. بعد از سى سالگى در حالى که خودش با خدیجه زندگى و عائله تشکیل داده است، کودکى را در دو سالگى از پدرش مى‏ گیرد و به خانه خودش مى ‏آورد. کودک، على بن ابیطالب است. تا وقتى که به رسالت مبعوث مى ‏شود و تنهایى ‏اش با مصاحبت وحى الهى تقریباً از بین مى ‏رود (یعنى تا حدود دوازده سالگىِ این کودک) مصاحب و همراهش فقط این کودک است؛ یعنى در میان همه مردم مکه کسى که لیاقت همفکرى و همروحى و هم افقى او را داشته باشد، غیر از این کودک نیست. خود على علیه السلام نقل مى ‏کند که من بچه بودم، پیغمبر وقتى به صحرا مى ‏رفت مرا روى دوش خود سوار مى ‏کرد و مى ‏برد.

 

در بیست و پنج سالگى، معناً خدیجه از او خواستگارى مى ‏کند. البته مرد باید خواستگارى کند ولى این زن شیفته خلق و خوى و معنویت و زیبایى و همه چیز حضرت رسول است؛ خودش افرادى را تحریک مى ‏کند که این جوان را وادار کنید که بیاید از من خواستگارى کند. مى ‏آیند، مى ‏فرماید: آخر من چیزى ندارم. خلاصه به او مى ‏گویند تو غصه این چیزها را نخور و به او مى ‏فهمانند که خدیجه‏ اى که تو مى‏ گویى اشراف و اعیان و رجال و شخصیتها از او خواستگارى کرده ‏اند و حاضر نشده است، خودش مى ‏خواهد. تا بالأخره داستان خواستگارى و ازدواج رخ مى ‏دهد. عجیب این است: حالا که همسر یک زن بازرگان و ثروتمند شده است، دیگر دنبال کار بازرگانى نمى ‏رود. تازه دوره وحدت یعنى دوره انزوا، دوره خلوت، دوره تحنّف و دوره عبادتش شروع مى ‏شود. آن حالت تنهایى یعنى آن فاصله روحى‏ اى که او با قوم خودش پیدا کرده است، روز به روز زیادتر مى ‏شود. دیگر این مکه و اجتماع مکه، گویى روحش را مى ‏خورد. حرکت مى ‏کند تنها در کوه هاى اطراف مکه راه مى‏ رود، تفکر و تدبر مى ‏کند. خدا مى ‏داند که چه عالمى دارد، ما که نمى‏ توانیم بفهیم. در همین وقت است که غیر از آن کودک یعنى على علیه السلام کس دیگر همراه و مصاحب او نیست. ماه رمضان که مى ‏شود، در یکى از همین کوههاى اطراف مکه- که در شمال شرقى این شهر است و از سلسله کوههاى مکه مجزا و مخروطى شکل است- به نام کوه «حرا» که بعد از آن دوره آن را جبل النور (کوه نور) نامیدند، خلوت مى ‏گزیند...

 

همان طور که ملاحظه می فرمایید استاد شهید مطهری نیز فرآیند خواستگاری از طرف دختران را خلاف طبیعت و جریان ساری و جاری ازدواج می دانند و وجود واسطه ی عاقلی را که بتواند توجه مرد را به آن سو جلب کند تاکید می کنند. در حقیقت خدیجه کبری نیز خودش بدون واسطه اقدام به خواستگاری نکرده است ؛ علاوه بر این که نباید فراموش کنیم که رفتار خدیجه آن هم قبل از تشریع اسلام ، دلیل صحیح بودن عمل ایشان و مهری بر صحت آن رفتار نیست چون ما فقط رفتار معصومان پاک و ائمه اطهار را حجت و دلیل شرعی می دانیم.

 

از نظر استاد شهید مطهری سن ازدواج پیامبر با وجود اختلاف سنی فراوان ایشان با خدیجه کبری که چیزی حدود پانزده سال بوده نیز مانعی برای ازدواج آن دو نور الاهی نبوده است. در حقیقت واسطه ها موجب شدند که پیامبر جوان اسلام که در آن روزگار محمد امین نامیده می شده است گام در مسیر ازدواج بنهد و همسری همتای خود در ایمان و پاکی آن هم در تنهایی و غربت جاهلیت برگزیند. فراموش نکرده اید که ملاک اساسی و اصلی انتخاب همسر همانا ایمان به الله و توحید است و سن و سال افراد یا شهری و روستایی بودن یا باسواد و کم سواد بودن یا طبقه ی اجتماعی و ثروت داشتن و یا نداری ، هیچ کدام مانعی برای یک ازدواج الاهی نیست همان گونه که ازدواج پیامبر مکرم اسلام با خدیجه با هیچ کدام از این معیارها سازگار نیست جز با ملاک طهارت و ایمان به خدا.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۹-۰۱ ۰ ۰ ۱۳۸

نخل ولایت ۹۹-۹-۰۱ ۰ ۰ ۱۳۸


🌼 نمیدونم چرا تو جلسات خواستگاری این قبیل مسایل که گفته میشود طرف مقابل فکر میکنه من تنبلم و دنبال روزی نیستم و میخوام تو خونه بشینم و بگم نون خالی بخور راضی باش و فکر میکنن داریم گولشون میزنیم.
چطوری باید این مسئله را بیان کرد تا آنها هم متوجه بشن که من تنبل نیستم اعتقادم به مسایل مالی نگاه ابزاریست.

این اعتقاد خود منه، نیازهای یک جوان به ازدواج به نیاز جنسی خلاصه نمیشه به خیلی فاکتورهای دیگه هم ربط پیدا میکنه.
من خودم وقتی احساس کردم باید ازدواج کنم نیاز به یک همدم به کسی که بتونم پله های ترقی اسلامی رو باهاش طی کنم کسی که بتونه کنار من برای زندگی بشه ستون (که دوتا ستون بشه) که بتونم برنامه های مذهبی رو تو زندگیم اجرا کنم دوران مجردی میشه بعضی برنامه ها رو اجرا کرد بعضی ها رو هم به نصیحت به کسی که نیازش داره گفت. ولی بعد ازدواج فرصت خوبیه تا عملیش کرد. نیاز به محبت و حمایت از همسری که برات فداکاری میکنه و با سختی هات کنار میاد و با تو یه زندگی رو از صفر شروع میکنه. همسری که میگه ایمان براش خیلی مهمتر از چیزای دیگست. البته این به معنی تنبلی مرد نیست. مرد بیجا میکنه تنبلی کنه. مرد باید کار کنه و زندگی رو بچرخونه.
من از علاقه ای که مرد برای راحتی و آسایش زنش صبر و تحمل میکنه اون رو نوازش میکنه و آرومش میکنه لذت بردم نه از چیز دیگه. از علاقه ای که زن وقتی مردش رو اینقدر صبور میبینه بوجود میاد لذت بردم. زندگی حضرت علی (علیه السلام) و حضرت زهرا (سلام الله علیه) پر از این زیباییهاست.

ضمنا من چند وقتی هست که خواستگاری رفتنم رو شروع کردم و از خیلی وقت قبل ترش درمورد ازدواج مشورت و مطلب خواندنم رو شروع کردم.
جای اول که رفتم با صداقت و توکل به خدا رفتم ولی با دیدگاه مادی مواجه شدم البته از سمت دختر و مادرش کمتر ولی از سمت پدرش خیلی بیشتر چند وقتی صلوات شمار دستم بود و ذکرهای مختلفی میگفتم تا از شوک اون مسئله بیام بیرون.
برای همین بود که سوال کردم چطوری میشه این مفهوم رو به طرف مقابل و پدرش منتقل کرد؟ من برای تنبلی نمیگم ایمان به خدا و....

 -----------------------------------------------------

نمی دانم چرا دوستان ما اصرار دارند همه ی حرف های دلشان را رک و پوست کنده و در همان اول راه بزنند. و چرا اصرار دارند که پدر همسر آینده شان یا دخترش حرف هایشان را بفهمد و به عالم وجود ، همچون یک مومن شش دنگ نگاهی عارفانه داشته باشد؟ حتی به نظر بنده ، لازم هم نیست که اطرافیان ما درک صحیح و کاملی از این جهان بینی زیبا و الاهی داشته باشند. در حقیقت لازم نیست پدر زن شما یک عارف تمام عیار باشد. بله چه بهتر که چنین بینشی داشته باشند اما داشتن یک جهان بینی توحیدی برای همه ی افراد جامعه حتی عموم مومنان میسر و مقدور نیست.

حرف های نزدنی جلسه ی خواستگاری بسیار بیشتر از حرف های زدنی آن است. اگر زرنگ باشید در جلسه خواستگاری بیشتر باید بشنوید تا سخن گو باشید. جلسه ی خواستگاری جلسه ی کلیات است و شنیدن. فقط خدا خدا بکنید که طرف مقابل شما خواننده ی این متون نباشد چون مسلما هر دو نفر نمی توانند صرفا برای شنیدن پای در آن جلسه گذاشته باشند. پس طبیعی خواهد بود که پسرها چند جمله ای در آغاز جلسه و برای آب شدن یخ مجلس مطرح بکنند و سپس به استخراج و کشف ندانسته هایشان از طرف مقابل بپردازند و ایمان او را محک بزنند اما اینکه نگاه شما به عالم و مبادی خیر و رزاقیت الاهی چگونه است ربطی به جلسه ی خواستگاری ندارد. شما فقط سوال هایتان را مطرح کنید و به سوال های طرف مقابلتان جواب بدهید. همین سوال ها برای اینکه شما طرز فکر الاهی یا مادی طرف مقابلتان را حدس بزنید کافی است. شما به جلسه ی خواستگاری رفته اید که در حقیقت امر انتخاب کنید و البته انتخاب بشوید ؛ پس لازم نیست در مقام اثبات خودتان سخنوری کنید و به تعریف و تمجید از خودتان بپردازید. قبل از اثبات خودتان در ذهن طرف مقابل ، به دنبال کشف طرف مقابل و شخصیت واقعی او و حقیقت ایمانش بگردید و سوالات جان داری مطرح کنید که ایمان او را هدف گرفته باشد.

از پدرها دلخور نشوید. اگر پدرها از مادیات هم سوال نکنند حرفی برای گفتن نخواهند داشت چون جلسه خواستگاری شب اول قبر نیست که سوالات اعتقادی و ماورایی را از اول تا آخر و به نظم و ترتیب و مانند دو ملک مقرب خداوند از خواستگار دخترشان بپرسند. شما خودتان را جای پدرها بگذارید منظورم را خواهید فهمید. این سوال ها را جدی نگیرید و مطرح شدنشان را از طرف پدر دختر طبیعی بدانید. مهم این است که آنها بفهمند شما برای تشکیل زندگی مشترک آماده هستید و خودتان را پشت شعارهای دهن پرکن ماورایی مخفی نکرده اید. تکیه شما باید و باید که به خدا باشد و لازم است که فقط و فقط به خدا توکل بکنید اما این به این معنا نیست که پدرها اجازه بدهند هر پسری خودش را پشت شعار توکل به خدا مخفی کند و به جای گفتن از توانایی ها و حرفه اش برای پدر دختر کلاس معارف بگذارد و سخنوری بکند.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۸-۲۷ ۰ ۰ ۱۵۸

نخل ولایت ۹۹-۸-۲۷ ۰ ۰ ۱۵۸


🌼 من هنوز مدت عقد (تا خانه مستقل رفتن) برام مسئله است من یه اعتقادی قبلا داشتم که اگر مدت عقد طولانی بشه عیبی نداره (مثلا دوسال) آخه تو این وضعیت اقتصادی تا داماد بخواد خودشو جمع و جور کنه سخته (مخصوصا بحث مسکن) ولی از اون موقعی که شروع به خواستگاری رفتن کردم و یه متنی بود که زن یکسری نیازهایی داره که تا زیر یک سقف نره برآورده نمیشه، یه ذره تردید توی این نظرم پیدا کردم. آخه همسرم هم باید در نظر بگیرم که اذیت نشه من نباید فقط به خودم فکر کنم همسرم هم مهمه. از طرفی با خودم میگم خوب مدتشو کمتر میکنم (مثلا 1سال) از طرف دیگه میگم خوب پس مسائل مالی زندگی رو چطور روبراه کنم دوباره شیطان را لعنت میکنم و میگم استغفرالله، توکل میکنم به خدا، درسته که گرونی شده ولی خدای ما که کوچیک نشده همون خدای بزرگه که خیلی خیلی خیلی بزرگتر از گرونی‌های این دوره و دوره های آینده است. وقتی پدر دختر خانمی که رفتم خواستگاریشون ازم در مورد برنامه اقتصادی آینده سوال میکنه این ها رو میگم و البته یکسری برنامه های اقتصادی که تو ذهنم است رو میگم حس بدی به پدره وارد میشه حس میکنه دارم میپیچونمش.
---------------------------------------------------------

به نظرم برای رسیدن به طریق محکم و میانه باید چند مسئله را از هم جدا کنیم.

درست است که نیازهای طبیعی زن و مرد جوان ، جز با رفتن در زیر یک سقف مشترک به نحو کامل تامین نمی شود اما نباید به صرف تامین نشدن قسمتی از نیازهای اساسی ، از کل آن چشم پوشید و ازدواج را حتی برای مدتی کوتاه به تاخیر انداخت.

طبق حکمت الاهی زن و دختر به گونه ای آفریده شده که علی رغم نیاز جدی دختران به جنس مخالف (شوهر) به همان اندازه نیز از نعمت خدادادی حیا بهره مند گردیده اند. اگر پسر مومن مان ، پاک دامنی می داند این پاکی و طهارت را در مدرسه ی مادران مومن و پاک دامن مشق کرده است. خلاصه ی مطلب اینکه شما پسرها بهتر است بیشتر نگران خودتان باشید تا دختران مومنی که در پرتو ایمان به الله ، پرده هایی از حیا را برای خودشان حفظ کرده اند.

 

حکم اولی این است که همه ی جوانان هر چه زودتر باید ازدواج کنند و این امر مقدس را حتی برای یک شب به تاخیر نیاندازند. از طرف دیگر فرایند ازدواج ، و تسریع یا تاخیر در مراحل آن ، امری است که به خودتان بستگی دارد. این شما هستید که باید شرایط خودتان را بسنجید و با مدیریت و برنامه ریزی پله های رشد و تعالی را قدم قدم پشت سر بگذارید. عقب انداختن زمان ازدواج به هیچ عنوان درست نیست و همیشه باید نسخه ای داد که امر مقدس ازدواج تسریع و تسهیل گردد. این را برای این می نویسم که همه ی مخاطبین محترم بدانند با پیچیده تر شدن شرایط کسی نباید لطمه ای به ازدواج یا زمان و فوریت آن وارد شود و در نتیجه با بهانه های واهی ازدواج را به تاخیر انداخت. همه باید ازدواج کنند و این امر برای بسیاری از جوانان واجب فوری است چون ریشه ی بسیاری از مفاسد اجتماعی و اقتصادی جامعه ی ما در تاخیر و به عقب انداختن ازدواج است.

 

اما در مورد خانواده ، خصوصا پدر دختر توجه شما را به چند نکته جلب می کنم:

 

 پدر یک دختر مسئول حقیقی و مستقیم و مشاور درجه اول یک دختر در امر ازدواج است. موافقت یا نظر مخالف پدر ، تاثیر مستقیم بر نظر دختر دارد چرا که قوت قلبی مطمئن برای انتخاب راحت اوست. این مسئولیت خطیر ، پدرها را مجبور می کند تا علی رغم خواسته ی خودشان مجبور به سخت گیری یا گفتن کلماتی باشند که خودشان راضی به مطرح کردن آنها نیستند. امضای یک پدر در زیر پرونده به معنی تایید آن فرد یا رد شدن اوست پس به او حق بدهید که برنامه ی شما را بداند و سوال های جدی خودش را مطرح کند. و این را هم اضافه کنید که اگر هر اتفاقی در آینده متوجه این زندگی شود علامت سوال ها همیشه متوجه کسی است که امضای تاییدش زیر این پرونده نقش بسته است.

 

پدرها همیشه مثل فرزندانشان فکر نمی کنند اما احمق هم نیستند. پدر دلسوزترین مرد زندگی هر فرزند است پس با صداقتتان او را آرام کنید. برای یک پدر داستان و افسانه تعریف نکنید ؛ صادقانه خودتان را تعریف کنید و از توانایی ها و کارهایی که در گذشته از عهده اش بر آمده اید بگویید. کاری کنید که او بتواند جواب دختر خودش را ، در عرض یابی شما بدهد. جلسه با شما که تمام می شود همه ی افراد خانواده ی دختر منتظرند که یک جمله ی مطمئن از او در تایید یا رد شما بشنوند پس اطلاعاتی در اختیارش قرار بدهید که بتواند تصمیم گیری خوبی کند. روی جملاتی که برای گفتن در این جلسه انتخاب کرده اید خوب تامل کنید. از یک طرف خودتان را دست کم نگیرید و با اعتماد به نفس (به معنای صحیح آن) حرف بزنید. اما از طرف دیگر رویایی حرف زدن و خیال پردازی کردن در همه ی امور خصوصا در امور اقتصادی هم خطاست. این را فراموش نکنید که پدرهای با ایمان ، دخترشان را به یک پسر دغل و آب زیرکاه نمی دهند ؛ بر خلاف یک خواستگار رو راست و صادق.

صداقت نشان دهنده ی ایمان شماست. صداقت یعنی گفتار مطابق با واقع. اگر جواب صداقتتان را گرفتید، با دختر این خانواده خوشبخت خواهید شد. اگر هم صادق بودید و جواب رد گرفتید، عاقبت به خیر خواهید بود.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۸-۲۳ ۰ ۰ ۱۲۷

نخل ولایت ۹۹-۸-۲۳ ۰ ۰ ۱۲۷


🌼 یه دختر مذهبی تا وقتی که مجرده با یه پوشش خاصی بین محرم و نامحرمه. وقتی عقد کنه ، خیلی سخته که بخواد به همون وظایف شرعی که گفتید راحت عمل کنه. یه پسر مؤمن میتونه همچین مسأله ای رو درک کنه؟

 من عاشق همسر آینده ام باشم ها، هرکاری میتونم بکنم ، ببخشیدا ، غیر از ارتباط جنسی!
میشه راهنماییم کنید؟

-------------------------------------------------------

خداوند را به خاطر تربیت فرزندان پاک و مومنی چون شما در دامن وطن عزیزمان شکرگزارم. برای رسیدم به منزل مقصود این چند قدم را همراهم باشید:

مراسم ازدواج همان گونه که برای شما نو و جدید است برای همسر مومن شما نیز جدید است. در شب زفاف معمولا دلهره و نگرانی مختصری هم عروس و هم داماد را در بر می گیرد. به نظرم آن قدر که اطرافیان و فامیل در جشن عروسی جوان ها خوش هستند خود دو جوان خوش نیستند. همین دلهره ها و نگرانی ها و علاوه بر آن خستگی ها و دوندگی ها و در برخی اوقات حرف و حدیث ها ، هر دو جوان را چنان کرده که میل و حال و جانی برای امور جنسی باقی نمی ماند. توصیه میکنم برای اولین مقاربت شب عروسی را انتخاب نکنید.

بسیار شنیده ام که اولین تجربه ی جنسی زوج های جوان نه بهترین و پر خاطره ترین نزدیکی آنان ، که بدترین و پر اضطراب ترین بوده است. اسلام دستوراتی برای لحظه لحظه آن مراسم دارد که در زمان مناسبش به آن خواهیم پرداخت اما بدانید که عمل کردن به همین دستورات و ارشادات نظیر پاشویه ( یا همان پاشوره) تاثیر فراوانی در آماده کردن زوجین و انس گرفتن بیشتر آنان دارد.

دختری که در مقابل محرم و نامحرم با مناسبت ترین لباس زیسته است باید برای روابط جدید آماده شود و این نیاز به آموزش دارد. از قدیم الایام معمولا دوستان نزدیک جوانان آنها را برای شب زفاف آماده می کردند و جملاتی به آنها می آموختند اما امروز این امر را رسانه های پر خطر و بد اخلاق بر عهده گرفته اند. در شب زفاف پسرها و دخترها هر کدام در مقابل دیگری باید رفتارهای صحیحی داشته باشند و این رفتارها ، صحیح و مطابق آیین نیست ، جز با آمادگی ذهنی و آموزش درست.

تازه دامادها اگر خیلی هنر بکنند وظیفه ی خودشان را در قبال تازه عروسان درست انجام بدهند و طبق دستور پیامبر مکرم اسلام چون خروس با عجله با همسرشان در نیامیزند که البته مهمترین دستور در این باب است اما شما باید خودتان را از نظر ذهنی و آمادگی روحی به حدی برسانید که در شب زفاف مانع از استفاده و التذاذات شوهر نشوید.

برخی از دخترها در دوران کودکی یا نوجوانی ناخواسته با حوادث و اتفاقاتی مواجه شده اند که ترس ناشی از آن اتفاقات بعد از چندین سال هنوز در دل و جانشان جولان می دهد و آنان را از نزدیک شدن به هر مردی و لو تازه دامادشان باز می دارد. بدترین اتفاق برای یک تازه عروس این است که نتواند بر این ترس غلبه کند و اولین تجربه شوهر را مانع شود. درست است که شام مراسم عروسی زمان مناسبی برای اولین نزدیکی نیست اما اگر تازه عروس مانع شوهر شود و خود را در اختیار همسرش نگذارد کدورتی در دل شوهر ایجاد خواهد شد که شایسته نیست.

تازه داماد ها باید همسرشان را قدم قدم فتح کنند و به او اجازه بدهند تا بدون اضطراب و نگرانی به خواسته های شوهر جواب مثبت بدهد. از دستورات زیبای اسلام اقامه ی دو رکعت نماز در شب زفاف است. وقتی کاملا تنها شدید و همه ی فامیل را مرخص کردید ، همسرتان را همراهی کنید تا با هم و در کنار هم وضو بگیرید و آماده مناجات با خداوند شوید. لذت نماز و مناجات با پروردگار در شب زفاف قابل توصیف نیست.

موهای تازه عروستان را در دست بگیرید و دعای شب زفاف را بخوانید: ِ اللَّهُمَّ بِأَمَانَتِکَ أَخَذْتُهَا وَ بِکَلِمَاتِکَ اسْتَحْلَلْتُهَا فَإِنْ قَضَیْتَ لِی مِنْهَا وَلَداً فَاجْعَلْهُ مُبَارَکاً تَقِیّاً مِنْ شِیعَةِ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَا تَجْعَلْ لِلشَّیْطَانِ فِیهِ شِرْکاً وَ لَا نَصِیباً : خدایا این زن را به امانت و از خودت گرفته ام و با کلمات تو و طبق دستورات تو او را بر خود حلال شمرده ام. اگر مقرر فرموده ای که از او برای من فرزندی باشد ، او را مبارک و با تقوا و از شیعیان آل محمد قرار بده و در فرزند ما سهم و نصیبی برای شیطان نگذار!

زن امانت خداست یعنی کسی با ازدواج مالک زن نمی شود.

زن امانت خداست یعنی فردای قیامت خداوند است که امانتش را سالم و کامل از تو می خواهد.

زن امانت خداست یعنی فردای قیامت باید جواب اعمالت را در نحوه ی برخوردت با این زن به خداوند بدهی. فراموشت نشود!

زن امانت خداست یعنی ملک خداست ؛ مال خداست ؛کنیز خداست نه کنیز تو. کنیز به خانه نیاورده ای مردک!

عجله ممنوع!

این جمله اگر در ذهن هر پسری خوب خیس بخورد مانع کارهای خطا و ناپخته می شود. شب زفاف شب اکران خصوصی و نمایش واقعی فیلم های ... نیست. باید همسرتان را درک کنید. نوعروس مومن شما نباید از شما و حرکاتتان بترسد ؛ و تا ضربان قلبش به کمترین میزان ممکن در طول شب  نرسیده است او آرامش لازم را پیدا نکرده است. تا به کاری راضی نشده است مجبورش نکنید. اگر خسته است و نا ندارد یا حتی از اتفاقات شب زفاف می ترسد با او حرف بزنید و هم زمان از قدرت سرانگشتانتان استفاده ی کامل کنید. حرف زدن آرام و البته شمرده و گفتن کلمات محبت آمیز موجب می شود درب های قلبش به روی شما باز شود. حرف های دلتان را مطرح کنید. و خداوند را برای به دست آوردن چنین همسر مومنی شکر کنید و این شکر و ستایش را به گوش همسرتان برسانید.

او را برای رسیدن به مقصودتان آماده کنید. اسلام برای این منظور پاشویه را دستور داده است. شستن پاهای نو عروس او را سرزنده و شاداب میکند.

عجله نکنید!

دختران جوان و مومن را سراپرده هایی از حیا و شرم در برگرفته است. قرار نیست نو عروس ها پیش قدم باشند و لازم نیست کار خاصی بکنند. فقط شما خودتان را در اختیار شوهر بگذارید. او خودش به سراغ شما می آید. شما فقط مانعش نشوید. مانع شدن شما و تند خویی با شوهر در آن لحظات ، بدترین کار است. همه جا همین طور است. در کوه پیمایی هم رسیدن به قله ، صبر و تحمل می خواهد. با عجله به خواسته ی خودتان نخواهید رسید. 

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۸-۰۷ ۰ ۰ ۱۶۷

نخل ولایت ۹۹-۸-۰۷ ۰ ۰ ۱۶۷


🌼 اگه کسی خواستگار خوبش رو رد کرد و بعد چند ماه پشیمون شد باهاش چیکار کنه؟
راسته که میگن آه طرف یا خونواده ش دامن دختر رو میگیره؟

-------------------------------------------

فرصت مثل ابر بهاری می آید و زود از میان میرود. اگر قدر فرصت ها را ندانیم و تیز هوش نباشیم بعد از گذشت زمانی اندک کوهی از پشیمانی پشتمان را خم می کند ، اما در آن زمان غصه خوردن دیگر فایده ای ندارد. فرصت زندگی فرصتی اندک است و جوانی کمتر از آن. رد کردن خواستگار معنایی است ، که بیشتر دخترها با آن مواجه هستند پس با این دسته از دختران چند کلمه سخن می گویم:

در متون دینی اسلامی فراوان دستور داده اند که نماز را به گونه ای به جا بیاورید که گویی این نماز آخرین نماز شماست و بعد از این نماز فرصت دیگری برای اقامه ی این فریضه ی دینی برای شما وجود نخواهد داشت. از امام صادق (علیه‏السلام) نقل شده که فرمود: «إذا صلیت صلاة فریضةٍ فصلّها لوقتها صلاة مودّعٍ یخاف أن لا یعود إلیها أبداً... » وقتی نماز می‏خوانید، مانند کسی نماز بخوانید که می‏خواهد نماز را وداع کند؛ ممکن است اجل مهلت ندهد به نماز بعدی برسی.

این روحیه چه برای نماز چه برای دیگر فرائض دینی نظیر ازدواج بسیار نکوهیده است که انسان قدر فرصتی که خداوند برای او پیش آورده را بداند و چونان با آن رفتار کند که انگار این آخرین فرصت عمر اوست. همه ی دخترانی که گل جوانی خود را از دست داده اند و با رد کردن بدون دلیل خواستگارهایشان هنوز مجرد مانده اند ، کم یا زیاد خواستگارانی داشته اند اما قدر آن فرصت های طلایی زندگی را ندانسته اند و امروز دیگر پشیمانی برایشان بی حاصل است. نمی خواهم شما را به افراط یا تعجیل در امر مقدس ازدواج وادار کنم اما متذکر می شوم که از همین فرصت های اندک استفاده کنید و اولین خواستگارتان را آخرین خواستگار بدانید. با نگاه تحقیر به هیچ کس نگاه نکنید و در انتخاب همسر آینده تان به دنبال نمره ی بیست نگردید. گل بی عیب خداست و در میان انسان ها جز معصومین بقیه گرفتار نقصان هایی هستند. در ازدواجتان جز ایمان ملاک دیگری را در نظرتان بزرگ نکنید که به پشیمانی دچار خواهید شد. وقتی این نماز صبحگاهی تان را آخرین نماز عمرتان بدانید هیچ گاه او را سبک نمی شمارید و مسلما قدرش را خواهید دانست. بسیار مواجه بوده ام با دخترانی که بعد از عمری سخت گیری در انتخاب همسر حالا که به دهه ی چهارم زندگی پا گذاشته اند یک شوهر نیم بند چاق و قد کوتاه یا حتی معلول را بر بی شوهری و تجرد ترجیح می دهند اما همان هم نصیبشان نمی شود. چهل و چند ساله ای را سراغ دارم که هنوز به انتظار خواستگاری با مدرک دکترا بست نشسته است.

صد شماره از ملاک قرار دادن ایمان نوشتم اما هنوز خوانندگانی دارم که در کنار ایمان صد فاکتور غیر ضروری دیگر را ملاک ازدواج می دانند و دقیقا همین ها همان هایی هستند که صد خواستگاری می روند و صد خواستگار برایشان می آید و در آخر شمع سی سالگی را مجرد و تنها یا حداکثر با رفقایشان فوت میکنند. تا نفهمیم که در زندگی مشترک و این عمرهای کوتاه حداکثر شصت ساله نیاز اصلیمان چیست و باید به دنبال چه چیزی باشیم فرصت ها یکی پس از دیگری می آیند و می روند و باز خبری نخواهد شد. تا نگاه عوض نشود صد فرصت جدید هم در نتیجه فرقی ایجاد نمی کند. اما اگر ملاک انتخاب درست باشد با یک خواستگاری و دو تا یک ربع سوال و جواب ، به نتیجه می رسند و تمام. نگاه به همسر و همسفر اگر درست باشد ، پشت تلفن به من نمی گوید که این دختری که معرفی کردی خودت دیدی؟ و جواب نمی شنید که : مگر من به خواستگاری آن دختر رفته بوده ام که بتوانم نگاهش کنم؟ و مگر من باید قیافه ی دختر را بپسندم و بعد معرف باشم؟ و خوب است بدانید لازم نیست آه پسر یا خانواده اش دامن کسی را بگیرد همین ندانم کاری ها و همین سخت گیری ها برای سیاه بخت شدن جوان ها و سوختن فرصت ها و تمام شدن دهه سوم زندگی بدون همسرکافی است.

اگر خواستگار شما معرف یا واسطه ی عاقلی دارد به سراغش بروید. پرس و جو کنید. تماسی بگیرید. ناز کردن های بی استخوان را کنار بگذارید تا آب رفته به جوی بازگردد.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۷-۲۵ ۰ ۰ ۱۳۲

نخل ولایت ۹۹-۷-۲۵ ۰ ۰ ۱۳۲


🌼 من یه دختر طلبه هستم و خواستگار هم زیاد دارم ولی میخوام با یه طلبه ازدواج کنم چون از نظر اعتقادی و سبک زندگی بهم نزدیک تره. ولی مشکل اینجاست که با وجود اینکه مادرم در میون گذاشتم و ایشون هم قبول کردن ولی بنده خواستگار طلبه ندارم. همه کاری هم کردم از دعا و التماس به خدا گرفته تا غیر مستقیم مطرح کردن پیش هر کسی از دوستان که منو خواستگاری میکنند. در حقیقت مشکل اینجاست که رابطی وجود نداره که یه طلبه رو معرفی کنه. 

----------------------------------------------------------

بنده به حسن انتخاب شما تبریک ویژه عرض میکنم. امروزه هر دختر مومنی حاضر به ازدواج با یک طلبه نیست. اگر موافق باشید چند نکته خدمتتان تقدیم میکنم:

 

اعتقاد به اسلام و عمل به آن ، بین طلبه و غیر طلبه مرزی نمی شناسد و انسان های مومن در هر حال موظف اند که به اسلام به عنوان قانون و دستورالعمل زندگی عمل بکنند. درست است که طلبه ها اطلاعات بیشتری نسبت به عموم مردم از اسلام دارند اما در عمل به اسلام تفاوتی بین یک طلبه با عموم مردم یا یک فرد غیر طلبه وجود ندارد. التزام به فروعات و مناسک دین نشانه ی مومن است و مومن در هر لباسی که باشد باید به این مناسک جامه ی عمل بپوشد. از جوان های مومن اما غیر طلبه ، فراوان هستند آنهایی که مثل یک طلبه معتقد به اسلام هستند و تلاش مجدانه ی خودشان را در عمل به احکام دین به کار می گیرند. از طرف مقابل همه ی طلبه ها هم چون آیت الله العظمی بهجت نیستند. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل...

 

سوال شما چند جواب و راه حل دارد که ساده ترین آن راه ها ، معرفی یک جوان طلبه ی جویای همسر و معرفی دو خانواده است ؛ اما قبل از این مرحله باید به ملاک های ازدواج دقتی دوباره بکنیم. سوال من از شما این است که شغل همسر آینده ی شما چه مقدار در سعادت و خوشی شما موثر است؟ بله منظورم شغل همسر آینده ی شماست!

 

طلبگی شغلی است که علی رغم سختی هایش خوشی هایی را برای خود طلاب و همسرانشان ایجاد میکند اما این حرفه صرفا یک شغل است و در عمل به اسلام و اعتقاد به آن با عموم مومنان تفاوتی نیست جز اینکه طلبه ها از دو حال بیرون نیستند: یا در اوج بهشت جای دارند و این به خاطر خدمت خالصانه شان به دین خداست و یا در ته جهنم خانه دارند و این به سبب خیانتشان به دین راستین الاهی است.

 

در هیچ جای قرآن کریم نوشته نشده است که دلیل ورود بهشتیان به فردوس برین ، تحصیل در حوزه و دانشگاه بوده است. بهشتیان ، مومنان و نیکوکاران اند ؛ نه صرفا دانایان و تحصیل کنندگان در حوزه و دانشگاه. به همان اندازه که برخی از جوانان به غلط به دنبال ازدواج با تحصیل کردگان دانشگاه ها هستند و در این فکر و انتخاب غلط رفته اند ، ازدواج با کسی که صرفا در حوزه علمیه تحصیل کرده است نیز غلط است چون صرف ملاک قرار دادن حوزوی بودن برای انتخاب همسر غلط خواهد بود.

 

مسلما جواب خواهید داد که تربیت یافتگان علوم دینی و حوزه های علمیه مسلما در برخورد با همسران و فرزندان و در عمل به فروعات دین موفق تر از عموم مردم هستند و این خود بهترین مشوق برای ازدواج با آنان است. اما باید بدانید که طلبه ها نیز مانند همه ی سالکان الی الله پس از عمری مجاهدت و تهذیب است که تربیت الاهی پیدا میکنند و الا همه ی انسان ها قبل از تربیت آسمانی اسلام همان حیوان های درنده ی کوچه و خیابان هستند. لب و خلاصه ی کلام مرا حتما در میان خواهران طلبه مشاهده کرده اید و دانسته اید که انسان به صرف طلبگی تربیت نمی شود.

 

نمی خواهم شما را منصرف کنم یا بترسانم. می خواهم بدانید که با این انتخاب ، امتحان سخت اما زیبایی را آغاز خواهید کرد. این امتحان به همان اندازه که سخت است زیبا هم خواهد بود ؛ همان اندازه که ازدواج با ائمه اطهار برای زنانشان سخت و زیبا بود. و چه بدبخت آن زنانی که آن سختی های زیبا را تاب نیاوردند و زیبایی زندگی با آنان را به زشتی مبدل کردند.

 

شغل و نام افراد یا فامیل و نسب آنها ، برای کسی نان و آب نمی شود. قبل از آنکه با شغل کسی ازدواج کنید با انسانیت او ازدواج کنید. مومن با یک انسان مومن در هر شغل و منصب و مقامی که باشد زندگی خوب و خوشی دارد. مهم نیست که شوهرتان طلبه باشد. هر چه میخواهد باشد باشد. مهم این است که انسان باشد.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۷-۰۵ ۰ ۰ ۱۱۳

نخل ولایت ۹۹-۷-۰۵ ۰ ۰ ۱۱۳



🌼 یه چند وقتی فکر می کردم که اصلا همه چیز ازدواجم رو بسپرم به دست خدا و خودش هر کی که صلاح هست رو به من برسونه بعد گفتم خب اگه فرستاد و من خوشم نیومد چی مثلا من دوست دارم طرفم تک فرزند باشه اومدیم و کلی خواهر و برادر داشت ؟ بعد کلی کلنجار رفتن با خودم الان به این نتیجه رسیدم با فرض اینکه همه چیز و بسپرم دست خدا ، هر کسی که خدا برام معین کنه دیگه باهاش مشکلی ندارم حتی اگه زشت باشه. یعنی حتی اگه مشکل داشته باشه چون اگه مطمئن باشم از جانب خداست می دونم که خدا اون برای سعادت و عاقبت به خیری من فرستاده پس مشکلش هم حل میشه مخصوصا وقتی اون داستانی و یادم اومد که جوونی یه سیب خورد بعد مجبور شد دنبال حلالیت گرفتنش بره

حالا سوال اینه که آیا من باید انتخاب همسر رو بسپرم به خدا ؟ آیا این کار با معیار های ما درسته؟

--------------------------------------------- 

اگر خدا بخواهد کار ازدواج شخص خود خود شما را درست کند باید چه کاری بکند؟ آیا برای ازدواج با شخص شما همین الان چیزی نزدیک به یک میلیارد زن یا دختر مجرد آمادگی به ازدواج ندارند؟ آیا خداوند باید آیه ای نازل بکند یا فرستاده ای مثل رسول مکرمش بفرستد تا شما باور کنید فلان شخص فرستاده ی خداست؟ خداوند چگونه باید حرفش را به گوش شما برساند؟ آیا شما وحی دریافت می کنید؟ سپردن کار به دست خدا آیا به این معناست که به جای گوش کردن کلامش در قرآن کریم و یا سیره ی اولیاء و دوستانش ، یک گوشه بنشینیم و چشم و گوش بسته یا حداکثر با استخاره همسر انتخاب کنیم؟ آیا نمی دانیم که اگر برای ازدواج با اکثر این نزدیک به یک میلیارد زن و دختر مجرد بر روی زمین استخاره بگیریم ممکن است استخاره ی ما خوب یا عالی بیاید؟

سپردن کار به دست خدا و توکل به او به معنی رها کردن امور عادی زندگی و چشم ها را بر هم گذاشتن و تحقیق و بررسی نکردن نیست. گاهی افراد از این طرف بام می افتند و چنان روشنفکر می شوند که خدا را در امور عالم به هیچ حساب نمی کنند و گاهی از آن طرف بام ، چنان برای خدا حساب باز می کنند که حتی پای شترشان یا قفل و زنجیر موتورشان را هم نمی بندند و بدون بستن پای شتر یا قفل و زنجیر موتور ، صرفا با گفتن عبارت : توکلت علی الله ، به خیال خودشان بر خدا توکل میکنند و فکر میکنند بر خدا توکل کرده اند و شتر زبان بسته هم صرفا به خاطر توکلشان به خدا از جایش تکان نخواهد خورد. چون جناب تنبل باشی پای شترش را نبست و به یک معنی غلط و انحرافی ، به خدا توکل کرده است!

اگر قرار بود بی بی دوسرا جناب فاطمه ی زهرا در امر ازدواجشان بدون توجه به ملاک ایمان و صرفا با توکل به خداوند به معنی غلطش ، اقدام بکنند ، باید بجای امیرالمومنین با دیگران وصلت میکردند و البته این حادثه را العیاذ بالله به حساب کار خدا میگذاشتند!

مراقب باشیم که طرف اعتدال را ، و دوری از افراط وتفریط را در همه حال رعایت کنیم. از یک طرف چنان نباشیم که ایمان افراد را لحاظ نکنیم. و از یک طرف چنان ایمان گرا بشویم که خلاف مقتضای دلمان با کسی ازدواج کنیم که ابدا سنخیتی با ما ندارد و چه بسا فرداها با او دچار مشکلات فراوان شویم.

ما باید همه ی امور را به خدا بسپاریم. ما دارو هم که می خوریم شفا را از خدا می خواهیم. به نزد پزشک هم که میرویم شفا را از خدا می خواهیم. چون همه ی غیرخداوند واسطه اند و موثر حقیقی در امور عالم فقط و فقط خداست. ما برای رفع تشنگی باید آب بخوریم و می خوریم اما میدانیم آب به صورت مستقل نمی تواند موثر در امور باشد و تشنگی کسی را رفع کند لذاست که در ابتدای همه ی کارهایمان بسم الله الرحمن الرحیم میگوییم. عوامل مادی اگر موثر هستند تاثیرشان را از سمت خداوند دارند و او قدرت خودش را در آنها قرار داده است. لذاست که آتش با اراده ی او بر ابراهیم سرد می شود.

کارهای خودتان را خوب انجام بدهید. وظایفتان را به نحو احسن ادا کنید و در همه حال توکلتان به خدا باشد و توکل به خدا به این معنا نیست که در انجام وظایف محوله کوتاهی کنید.

زیبایی و تعداد فرزندان یک خانواده و ویژگی های دیگر ، همان طور که مکرر عرض کرده ام اموری نیستند که در انتخاب همسر موثر باشند. این امور صرفا سلیقه ای هستند و در اصل داستان تاثیری ندارند.

به نظرم این از ایمان بالای شماست که در مقابل امری از اوامر الاهی (اگر مسلما امر خدا باشد) تسلیم هستید ؛ اما انحصار و کشف حکم خدا در ازدواج با یک شخص خاص و اینکه بفهمید و کشف کنید که ازدواج با فلان دختر تکلیف شخص شماست و این کار وظیفه ای از طرف خدا بر گردن شماست ، امری است که به این راحتی ها مسلم و واضح نمی شود. البته معامله با خدا و به طور مثال دستگیری از یک خانواده ی خاص با یک ازدواج عجیب و غیر مرسوم یا برای نجات ایمان یک دختر مومن یا ... اموری است که از دید پروردگار عالم مخفی نمی ماند و خداوند اجر صالحان را به بهترین وجه خواهد داد. بسیاری از افراد مومن با چنین داد و ستدی با خداوند ، آخرت خود را تضمین کرده اند.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۶-۱۹ ۰ ۰ ۱۳۶

نخل ولایت ۹۹-۶-۱۹ ۰ ۰ ۱۳۶


 

🌼 شما از روزی ای صحبت می کنید که مخصوص من است و کسی نمی تواند مانع رسیدن من به آن روزی شود دیر یا زود به قسمت و روزی خودم می رسم اما باور بفرمایید درک این موضوع برای من و جوان های امثال من کمی مشکل است چگونه و تا کی باید صبر کرد؟ اگر می فرمودید این یک نوع امتحان الهی است و امتحان شخص من اینگونه رقم خورده شده است قانع تر می شدم

شاید مشکل از شخص بنده است که با جوابتان قانع نشدم

و یا شاید از بی ایمانی و بی صبری بنده است
و یا شاید اینکه شما مرد هستید و درک کردن جنس مخالف کمی مشکل است 
و یا اینکه شاید تا به حال کسی اینگونه شما را تحقیر نکرده و دست رد بر سینه تان ننهاده که البته امیدوارم اینگونه باشد
به هر حال به نظر من ازدواج از نوع روزی اول است که مولا علی به فرزندش فرمودند و باید به دنبال آن رفت ایا درست فکر میکنم؟

---------------------------------------------

می خواهم با شما همراه شوم و فرض کنم که ازدواج از نوع رزق و روزی اول است و باید به دنبال آن رفت. به نظر شما به دنبال روزی رفتن در داستان ازدواج به چه شکل است؟ آیا درست است که طبیعت مرد و زن را مانند هم فرض کنیم و ناز زن را مانند نیاز مرد بدانیم؟ آیا درست است که طلب و خواستن و علاقه ی به زن را که در نهاد و جان مردان قرار داده شده را لحاظ نکنیم ؟ آیا درست است که جلوه گری و ناز کردن زنان را که جزو فطرت و نهادشان است را لحاظ نکنیم؟ زن زیباست و می خواهد این زیبایی را جلوه دهد اما شکل صحیح این جلوه گری چگونه است؟ آیا این ظلم به زن نیست که او برای پیدا کردن شریک زندگی اش خودش را برای ده ها و صدها و هزارها به جلوه در آورد؟ اگر زن بخواهد در طلب شوهر مناسب برای خودش ، راهی کوی و برزن شود و رزق خود را خودش بجوید به چه میزان به موفقیت نزدیک خواهد بود؟  با چه روشی این رزق را بطلبد؟ آیا جلوه گری و آرایش کردن و تیپ زدن راه مناسبی برای جلب رزق آسمانی هست؟ آیا خداوند روان زن را با این جلوه گری خیابانی هماهنگ آفریده است؟ آیا گلبرگ های گل رویش در ستیز با خواستگارهای طماع هوس باز پژمرده نمی شوند؟

قبول دارم که نمی توان دست بر روی دست گذاشت و تا ابد منتظر آمدن خواستگار شد اما با کدام روش؟ آیا روش حلالی برای این روزی طلب کردن هست؟ آیا شیطان از همین جا و از همین نقطه به دل بسیاری از دختران جوان نفوذ نکرده و ایمان خودشان و پسرهای سر راهشان را به تاراج نبرده است؟

آیا فکر کرده ایم که در آن قسمت از روزی که ما باید به دنبالش برویم چه مقدار از تولید روزی بر عهده ی ماست و در چه میزانش ما هیچ نقشی نداشته و نخواهیم داشت؟ انسان برای سیر شدن نیاز به نان دارد. نان از گندم تهیه می شود. گندم را کشاورز باید بکارد و درو کند. اما سوال اینجاست که کشاورز به چه میزان در تولید گندم و به ثمر رسیدن گندم موثر است و به چه میزان ابر و باد و مه و خورشید و فلک نقش دارند؟ اگر خوب محاسبه بکنیم خواهیم دید که حتی در همان رزقی که ما باید طلبش کنیم ، نقش ما به نسبت نقش ابر و باد و مه و خورشید و فلک ، بسیار اندک و چیزی نزدیک به صفر است. تلاش ما تلاشی مزبوحانه است که خداوند نشانمان دهد قدرت فقط به دست خود اوست. حتی قدرت بازوی ما از خودمان نیست.

اینجا همان مرز باریک و دقیقی است که باید راه میان جبر و تفویض را به دقت دید و انتخاب کرد. انتخاب جهت ها در زندگی به دست ماست و مابقی اش همه و همه کارگردان ماهر و قهاری دارد که خودش کار خودش را بلد است. از تو حرکت از خدا برکت به این معناست که به همان اندازه که در کارهای دنیا ، تلاش و حرکت تو موثر است در امور معنوی هم باید تلاش بکنی تا به مقصود برسی. بدون تلاش و حرکت تو ، همان طور که گندمت آرد و سپس نان نمی شود ، بار زندگانی ات نیز به مقصد آخرت نمی رسد.

روزی ات را خودت بطلب اما با قانون خدا. چون بدون قانون او نه به مقصد می رسی و نه به مقصود. خداوند برکت را در حلال قرار داده و تو باید بدانی حرام ها اگر چه ساده تر به دست می آیند اما تو را به مقصود نمی رسانند. دروغ گفتن ساده تر از راستی است اما بار کجش به منزل نخواهد رسید. ممکن است بتوانی دل پسری را در مترو و پارک بلرزانی و به پای سفره عقد بکشانی اما یک دل لرزان ، فردا با چشم و ابروی زیباتری باز هم خواهد لرزید.

سودگراها می گویند سود من در این است که دروغ نگویم چون اگر دروغ بگویم بقیه هم به من دروغ خواهند گفت. برای صداقت ، ارزش و لزوم اخلاقی قائل نیستند اما می دانند اگر دروغ گفتن باب شود بیشتر ضرر خواهند کرد.ما در فلسفه اخلاق سودگرا نیستیم اما اگر سودگرا هم بودیم به خاطر سود همگانی و همیشگی خودمان هم که شده نباید روزی را با روش های شیطانی جلب کنیم.

به دنبال روزی رفتن خودش فی نفسه کاری پسندیده است اما به این شرط که دروغ گویی قانون نشود و لوازم آرایشی وسیله ی رنگ کردن گنجشک ها و کلاغ ها برای عرضه در نمایشگاه بین المللی بلبل ها و قناری ها نباشد. به دنبال روزی رفتن خوب است اما نه زمانی که زن در خیابان و بلوارها کالا شده است و او را شبانه قیمت گذاری می کنند.

به دنبال روزی می شود و باید رفت اما نه با روش های شیطان. خانواده ها مسئولند. بزرگترها مسئولند. طلبه ها و علما و ائمه جماعات مسئولند. مدیران مراکز علمی و دانشگاهی و آموزش و پرورش مسئولند. خود مردم هم مسئولند. و البته شخص خود شما هم مسئول هستید. روش های غلط ما را به مقصد نمی رسانند. امروز زن غرب این مسیر غلط را تا انتها رفته است ولی دختر جوان ما تازه دنبال آنها راه افتاده است.

در مثال مناقشه نیست. چه ازدواج از قسم اول روزی باشد و چه از قسم دوم ، باید راه خدا را رفت و از گام زدن در مسیر شیطان در حضر بود. جلوه گری خیابانی نکنید و تار مویی به باد ندهید و برای کسی چهره آرایش نفرمایید ، روزی تان را از هر کجا که خواستید طلب کنید. اگر آن رزق و روزی به در خانه ی شما نیامد و شما را طلب نکرد ، شما به در خانه اش بروید ، اما با همین روش!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۶-۰۷ ۰ ۰ ۱۱۲

نخل ولایت ۹۹-۶-۰۷ ۰ ۰ ۱۱۲


۱ ۲ ۳ ۴ ۵

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری