تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مهریه» ثبت شده است

❗️در مرحله انتخاب همسر، شرایط عجیبی را که هرگز دخالتی در کفو بودن و همتایی دختر و پسر برای آغاز زندگی ندارند، به جای دین و تقوی و اخلاق قرار داده‌ایم!


👈 مهریه را که هدیه‌ای است به نشان مهر و راستی و در سنّت پیامبر (صلی الله علیه وآله) ارزش مالی آن اصلاً مورد توجه نبوده است، بلکه کم بودن آن نشان شگون و خوش قدمیِ عروس شمرده شده است به قیمت گذاری برای دختر تبدیل کرده‌ایم!


👈 جهیزیه را که هدیه خانواده‌ها برای سهل کردن آغاز زندگی و نشان محبّت و دوستی پدران و مادران در زندگی فرزندان عزیزشان است، به سدّ راه زندگی آنها و مصیبت بزرگ خانواده‌ها مبدّل ساخته‌ایم!


👈 به نام « خرید عقد » چه هزینه‌های گزافی را به جوانان و خانواده‌ها تحمیل کرده‌ایم و برای برگزاری مراسم عقد و عروسی که توصیه به شادمانی و سرور شده است، آن قدر تشریفات و تجمّلات و شرایط بافته‌ایم که پشت صحنه‌ی آن، چشمهای اشکبار و دلهای غمدیده‌ی فراوان را با کاروان زندگی بچه‌ها همراه می‌کند و تا مدّتها آثار منفی آن مثل پرنده‌ی شومی بر بام زندگی عزیزان مان چرخ می‌زند و...


⚠️ بین آنچه خداوند می‌خواهد و پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) را راضی می‌کند و آنچه ما انجام می‌دهیم چقدر فاصله است؟!

 سوگمندانه باید اعتراف کنیم که هر چه شرع اَنوَر بر انجام صمیمانه و آسان ازدواج تأکید کرده است، ما در مقابل بر سخت کردن و انجام تکلّف آمیز آن همّت ورزیده‌ایم.

 به راستی! پایان این رقابت و چشم و هم چشمیِ جاهلانه و شیطانی تا کجاست؟؟؟


نخل ولایت ۹۷-۶-۰۸ ۱ ۰ ۳۶۵

نخل ولایت ۹۷-۶-۰۸ ۱ ۰ ۳۶۵


💟 روزی یکی از یاران امام حسین (ع) وارد خانه امام شد و دید که امام یک لباس خوش رنگ به تن دارند و اتاقی از خانه با رنگ و لعاب خاصی ( آنهم در آن زمان ) و بسیار بسیار زیبا تزئین شده است.


‼️ آن شخص با تعجب از امام پرسید ( همان سوالهائی که بسیاری از متحجران امروزی میپرسند ) : شما میگوید زهد و خودتان دنیا پرستی میکنید؟


💕 امام -علیه السلام- فرمودند :

آنجا اتاق خانمِ مان است ،

ما مهریه ایشان را اول ازدواج می دهیم؛ او نیز اتاق را هر طور که دوست دارد تزئین می کند.


💜 در مورد لباس هم فرمودند :

چون همسرم دوست دارند این گونه هستم.


نخل ولایت ۹۷-۱-۱۷ ۰ ۰ ۳۱۳

نخل ولایت ۹۷-۱-۱۷ ۰ ۰ ۳۱۳


✅ سه دسته از زنان عذاب قبر ندارند و

با فاطمه زهرا(س) محشور خواهند شد:


❶← زنی که سخت گیـری های

همسرش را تحمل کند و صابر باشد؛


❷← زنی که در برابر بد خُلقی

شوهـرش صبـور باشد؛


❸← زنی که مهریه خـود را

بـه همسـرش ببخشـد.


«خداوند در برابر انجام هر یک ثواب هزار شهید و یک سال عبادت به او خواهد داد.»


📗وسائل الشیعه، ج۲۱، ص ۲۸۵


نخل ولایت ۹۶-۱۱-۱۰ ۲ ۰ ۳۹۱

نخل ولایت ۹۶-۱۱-۱۰ ۲ ۰ ۳۹۱


استاد رحیم پور :


🔻در روایات داریم که زندگى شخصى پیامبر (ص) خیلى منظم بوده است. الان اگر شما تشریف ببرید زیارت ، میبینید که ستون هاى مسجد النّبى هرکدام اسمى دارد. پیامبر کنار هر ستون که می نشستند ، همه میفهمیدند که الان موقع چه کارى است. مثلا اگر کنار فلان ستون بودند، میفهمیدند که نباید به پیامبر نزدیک شوند و ایشان مشغول تفکر و مناجات و عبادت است. بعد میدیدند پیامبر آمد و کنار ستون دیگر نشست، میفهمیدند اینجا جلسات سیاسى دارند با هیئت ها و نمایندگان قبایل، بعد کنار ستون دیگر مینشستند ، مردم میفهمیدند که ملاقات ، آزاد است. 


🔻طرف می امد و میگفت شوهرم به من در خانه فحش داده، شما به او تذکر بدهید، دیگرى از حرف ناشنوایى زنش شکایت میکرد و خلاصه مردم خیلى با پیامبر راحت بودند.


🔻در روایت دارد که دختر خانمى آمد پیش پیامبر و گفت ، من میخواهم ازدواج کنم، من میخواهم عروس شوم! اگر کسى را سراغ دارید که با من ازدواج کند، لطفا اقدام کنید! 

اینقدر راحت و ساده برخورد میکردند که در روایت دارد، پیامبر بعد از نماز آمد پیش مسلمانها و گفت خانم فلانى آمادگى دارند براى ازدواج! ، کار خیلى راحت بود، مگر الان میشود از این حرفها زد؟!  بعد از نماز یا چند روز بعد دو نفر از مسلمانان آمدند و گفتند ما میخواهیم با آن خانم #ازدواج کنیم، پیامبر آنها را فرستاد تا با آن خانم صحبت کنند، صحبتهایشان را کردند و یکى شان مورد پسند آن دختر افتاد. 


🔻پیامبر از آن جوان  سوال کردند که چقدر مهریه تعهد میکنى؟ آن مرد گفت چیزى ندارم، پیامبر گفتند کار یا هنرى یا عمل صالحى را مهریه همسرت قرار بده و پرسیدند آیا میتوانى سوره اى از قرآن را به او آموزش دهى؟  جواب داد بله، پیامبر به آن خانم گفتند این جوان چیزى براى مهریه ندارد، قبول دارى که آموزش یک سوره قرآن مهریه تو باشد؟ گفت بله و مهریه اش شد تعلیم یک سوره قرآن و خطبه عقدشان را پیامبر خواند و رفتند.


😔مسائل به همین راحتى حل میشد...



❇️ بخشى از سخنرانى استاد با عنوان

"محمد،برادرى،برابرى" در سال١٣٨٥


نخل ولایت ۹۶-۱۰-۲۹ ۱ ۰ ۴۹۷

نخل ولایت ۹۶-۱۰-۲۹ ۱ ۰ ۴۹۷



‍ ❤️حتما بخوانید


نیمی از دینش نیست!

انتظار دارد به کمال هم برسد...


مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ...

این روایت واقعیست!


پرسیدم متولد چندی؟

گفت هفتاد و پنج

گفتم سال چندمی؟

امسال میرم پایه 5


خانومت چند سالشه؟

گفت سه سال کوچیکتره!


چقد مهریه؟

چهارده تا سکه...

البته سیصد تا بود ، با یه قباله زمین! (میخنده) بابام زنگ زد گفت وکالت میدی از طرف تو امضا کنم؟

آخه من قم بودم،گفتم نه!

من زمین و سیصد تا سکه ام کجا بود؟ خودم میام شهرستان...


رفتم پیش پدرخانمم!

گفتم همین الان اسم سیصد تا سکه بینمون سردی و ناراحتی آورده!

وای بحال روزی که بره تو عقد نامه!

من ندارم این پول رو!

با 14 سکه نظرشونو جلب کردم!


گفتم؛خونه چی؟

یه خونه رهن کردم 12 تومن!

ده تومن از یکی قرض کردم ؛ دو تومن هم به صاحبخونه گفتم قسطی میدم!

اجاره هم 120 تومن.



عروسی چی؟

عروسی نمیگیرم!

قراره بعد ماه مبارک با خانومم بیایم مشهد؛

پنج روز خونه یکی از دوستام بمونیم...

خودشون نیستن،کلید داده برای

ماه عسل بریم اونجا.

وقتی برگشتیم یه شام بدیم و بیایم قم سر خونه زندگی و درس!


چقد شهریه میگیری؟

سر جمع سیصد هزار تومن !

قراره بابات کمکت کنه دیگه؟

نه حاجی!

بابام خودش خیلی گیر و گرفتاری داره ؛ همین پولو مدیریت میکنم با دویست تومن میگذرونم!!



پی نوشت اول:

میخواستم بگم نسل این آدم های متوکل و قانع و صالح هنوز منقرض نشده!

هرچند که کاملا در شرف انقراض اند...


پی نوشت دوم:

من و تو به اینجور آدما میخندیم!

تقصیر ما هم نیست،یه مدل مزخرفی رو صدا و سیما به خورد ما داده!

که حتما اول زندگی خونه مبله و ماشین و طلا و جواهرات و عروسی آنچنانی!

ما هم گفتیم درستش همینه لابد! زشته اینا رو نداشته باشیم و ازدواج کنیم...

هرکی هم اینطوری ازدواج کنه دستمونو میذاریم جلو دهنمونو بهش میخندیم!

سن ازدواج رسیده به چند؟!

فکر میکنی دیگه تو اون سن حال بچه داری و همسرداری،داری؟!

.

پی نوشت سوم: قرار در زندگی به آرامش برسیم! نه با جشن عروسی و ماشین و ...



نخل ولایت ۹۶-۵-۱۰ ۰ ۰ ۴۴۲

نخل ولایت ۹۶-۵-۱۰ ۰ ۰ ۴۴۲


✨✨✨✨✨✨✨✨

💧مهریه از لحاظ قانون قضایی تعریف خاصی ندارد و در عرف عمومی همان واژه ای است که به مال، پول، ملک و یا طلا و یا هر چیز دیگری اطلاق می شود که مرد در زمان جاری شدن صیغه عقد به زوجه داده و پرداخت آن بر ضمه اوست. البته در سایر ادیان شاید پرداخت مهریه به این سبک رایج نباشد اما در دین اسلام به آن کابین ، صداق و یا در بعضی مناطق شیربها هم اطلاق می شود. در عرف سه نوع مهر به نام های مهر السنه ، مهر المثل ومهر المسما وجود دارد. مهرالسنه که همان مهریه دختر پیغمبر اکرم(ص) است. مهر المثل به آن معناست که مهر دختر را همانند مهریه خواهرش و یا سایر فامیل در نظر می گیرند .در مهر المسما میزان معینی سکه، مثقال طلا و یا سایر کالا را به این  امر اختصاص می دهند. 


          👈قسمت2

▫️مدتی قبل پیامکی به دست یکی از دوستان رسید که از ایشان تقاضای استخاره کرده بودند. البته چون ایشان روحانی نبودند علت استخاره را جویا شدند.

▪️ در جواب نوشتند: برای به اجرا گذاشتن مهریه‌ام استخاره می‌خواهم. از شوهرم کتک خورده ام و بیست روزی شده که با قهر به خانه مادرم آمده ام. دوست ما نصیحتش کردند و به او گفتند که باید به خانه شوهرش برگردد و به جای جنگیدن با شوهر با استفاده از اهرم فشار مهریه، مهارت‌های آرام کردن شوهر و جلوگیری از تنش را در خانه تمرین کند. 


                👈قسمت2

💠شیخ شرط چهارم را می پذیرد. با نوشیدن شراب ، شیخ هر آن چه از قرآن و احادیث و کتاب های مذهبی در ضمیرش هست ، پاک می‌شود و جز عشق دختر ترسا چیزی در درونش باقی نمی‌ماند . بنابراین سه شرط دیگر دختر را هم قبول می‌کند.  اما وقتی می‌خواهد به وصال دختر برسد ، او برای خود کابین و مهریه ای طلب می‌کند و چون شیخ چیزی از خود ندارد ، از او می‌خواهد به عنوان مهریه چند سالی برای پدرش خوک‌چرانی کند !!!

تصور این که چنین شیخ بزرگواری که تا مدتی قبل مردم او را مظهر کامل ایمان می‌دانستند و از جسم و روح او تبرک می‌جستند ، طی چند ماه به پیری بی ایمان و دائم الخمر تبدیل شود که لباسش به فضولات خوک آلوده گردیده، بسیار تکان‌دهنده است.

✔️ یاران شیخ وقتی عاقبت او را می بینند از او می پرسند که چه کار کنند ؟ با او بمانند یا بروند ؟ شیخ می‌گوید : من مراد و مطلب خود را در وجود دختر ترسا یافته‌ام ، شما برگردید و هر چه می خواهید بکنید. یاران شیخ به مکه برمی‌گردند و آنان که روزگاری به مریدی او افتخار می‌کردند از شرم این  رسوایی  هرکدام در گوشه‌ای پنهان می‌شوند.


          👈قسمت2

مصطفی روی چهارده تا سکه تاکید داشت،ولی پدر فاطمه خانم می گفت:ما دختر بزرگمون مهرش خیلی بیشتر از این حرفا بوده. حالا زشته،فردا این دو تا خب خواهرن،میگن چه طوری بوده که این خواهر این طوری،اون خواهر اون طوری. حرف وحدیث پیش میاد.

▶️پدر فاطمه خانم روی 114 تا سکه راضی بود. آقا رحیم گفت:نه. چون مهر خواهرش بالاتر بوده ،منم برام مهمه که فردا کسی نشینه حرف وحدیث درست کنه. هرچند اینا اصلا خوشبختی نمیاره.

🔮آقا رحیم گفت:500 تا سکه. مصطفی همون جا به فاطمه خانم گفت:فاطمه خانم،این توافق بزرگتراست. هر وقت پونصد تا سکه رو خواستی،بابام بهت میده. ولی هر وقت مهر منو خواستی،چهارده تا سکه. موافقی؟ ایشون هم گفتند: بله، موافقم. زبوناً چهارده تا سکه و رسماً پونصد تا سکه شد.


❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری