تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


🌼 من یه دختر محجبه ، فوق لیسانس (از یک دانشگاه خوب و مهم تهران) دارای یه خانواده مذهبی و تقریباً مرفه هستم؛ ظاهرم هم معمولی رو به خوبه. خواستگاری دارم که شرایطش اینجوریه (تقریباً دو ماهه که خواستگارم هستند؛ البته بله برون هم انجام شده و یه جورایی نامزد محسوب میشیم):

فوق لیسانس ( از یک دانشگاه خوب و مهم تهران)، مومن و باتقوا و پاکدامن، خوش اخلاق و مهربون و صبور، خانواده بسیار متدین، باهوش و خلاق، شاغل در یک شرکت خوب (درآمد عالی) و بسیار خواهان من است. اما برای عقد کردن با او شک و دودلی دارم چون:

اولاً از چهره او خوشم نمیاد به نظرم قیافه قشنگی نداره؛ البته قد و هیکل او را خیلی پسندیده ام ولی قیافه اش رو دوست ندارم نه اینکه بگم حالم به هم میخوره ولی اصلاً خوشم نیامده (اینجور نیست که بگم به هیچ عنوان نمی تونم اون رو به عنوان همسرم بپذیرم ولی جذاب هم نیست) تیپ و لباس پوشیدنش رو هم دوست ندارم (البته گفته درستش میکنم و طبق سلیقه تو لباس می پوشم)

ثانیاً خانواده او از نظر وضعیت مالی و فرهنگی تفاوت های فاحشی با خانواده من دارند. خانواده من مرفه ترند. ضمناً خانواده او خیلی مذهبی تر از خانواده من هستند (البته در عمل به مستحبات با هم فرق داریم وگرنه خانواده من هم بسیار مذهبی هستند) از نظر مذهبی با خود او متفاوت نیستم. از نظر مالی هم با هم به توافق رسیده ایم که تلاشش رو بکنه که وضعیت مالی مناسبی برام فراهم بکنه و گفته که نمی خواد در سطح زندگی خانواده اش، زندگی کنه.  (از نظر خلق و خو و روحیات هم تا حد زیادی با هم به توافق رسیده ایم).

ثالثاً فکر می کنم آدم بی دست و پا و بی عرضه ایه. با هم رفتیم بیرون بعد از کلی گیج زدن، رفتیم به فست فود؛ فقط یه دونه پیتزا گرفته بود که واقعاً مایه تعجب بود بعدش هم سوار تاکسی شدیم و کنار اتوبان پیاده شدیم و بهم گفت بیا از گاردریل ها رد بشیم بریم اون رو خیابون که وقتی با تعجب بهش گفتم آخه اینجوری که نمیشه. بدون اینکه نظر من رو بپرسه تاکسی گرفت رفتیم چهارراه پارک وی. (حالا بماند که پول همراهش نبود و کرایه رو من حساب کردم و تازه کمی پول هم بهش دادم!) وقتی ازش پرسیدم چرا اومدیم اینجا؟ گفت مگه اینجا پارک وی نیست؟ پس پارکش کو؟! (فکر کرده بوده پارک وی، پارکه!)

تا حالا چهار بار رفتیم بیرون ولی هربار به نوعی از این رفتارها کرده (یه بار رفتیم بیرون؛ توی سرما دو سه ساعت منو نگه داشت و اصلاً نگفت بریم شام بخوریم (با وجود اینکه من ازش پرسیدم که شام خوردید یا نه؟! و حتی بهش گفتم که خیلی سردمه؛ آخه توی پارک بودیم). یه بار دیگه هم کلی منو چرخوند و به قول خودش دنبال یه جایی میگشت که مناسب ناهار خوردن باشه!. یه بار دیگه موقع خداحافظی با وجود اینکه من بهش گفتم خیلی حالم بده و سرم درد میکنه، حتی آژانس یا دربست یا حداقل تاکسی واسم نگرفت!!) کارایی میکنه که ازش بدم میاد فکر میکنم خیلی چلمن و بی عرضه است!

خانواده ام میگن این چیزا خیلی مهم نیست و درست میشه! چون خانواده شون خیلی اهل رفت و آمد نبودن آداب معاشرت بلد نیستن! خودت کم کم درستش میکنی! حالا کاملاً گیج و سردرگم شدم! نه میتونم بهش جواب منفی بدم نه جرات دارم جواب مثبت بدم! میترسم پشیمون بشم... یه جورایی توی ذهنم، شکسته! فکر میکنم چلمنه! خواهش می کنم راهنمایی کنید

 -------------------------------------------------

چند نکته خدمتتان تقدیم میکنم. امیدوارم که این هدیه ی دوران نامزدی را از جانب من بپذیرید:

چرا از پسری که تازه در قدم های اول تشکیل خانواده است انتظار رفتارهایی پخته و سنجیده مانند پدر محترمتان را دارید؟ رفتارهای دوران مجردی یا اوایل دوران نامزدی با رفتارهای دوران متاهلی و زندگی زناشویی کاملا متفاوت است. خصوصا برای افرادی که به علت هوش فوق العاده و سبک درس خواندن خاصشان کمی از جامعه و رفتارهای عادی مردم دور بوده اند. چه اشکالی دارد که کسی آدرس ها و مسیرهای تهران و نام اماکن خاص در پایتخت را نداند؟ ممنون می شوم اگر سوال شخصی مرا جواب بدهید که آیا واقعا پارک وی پارک نیست؟!!

 اگر با دیده ی تحقیر به انسان ها بنگریم و به اطرافیانمان به خاطر سبک زندگی خاصشان با نگاهی متفاوت نظر بیاندازیم مسلما از نگاه انسانی فاصله ی زیادی گرفته ایم. پژوهشگران و دانشمندان با مردم عادی کوچه و بازار تفاوت های زیادی دارند. پیشنهاد میکنم زندگی نامه ی دانشمند فیزیک انیشتین و یا فخر ایران زمین پروفسور حسابی را مطالعه کنید تا منظورم را خوب درک بکنید.

لباس گران پوشیدن یا بهتر بگویم تفاخر با قیمت و طراحی و دوخت لباس ، برای مردان علم بی معنا و مضحک است. مردان علم با فکرشان شناخته و معرفی می شوند نه با لباسشان. در جمعی که همه از قیمت طلا و دلار و ملک حرف میزنند دانشمندان حرف و کلام دیگری آن هم از سنخ دانش های روز دنیا دارند. نمی دانم چقدر در جمع دانشمندان بوده اید و تفاوت این دو نوع گفت وگوها را مشاهده کرده اید تا تفاوت این دو نوع الگوی رفتاری را خوب متوجه بشوید.

درگیری های فکری اهل علم با مسایل ذهنی اهل دنیا متفاوت است. میزان و واحد و مقدار غذا برای یک نفر متفاوت است. وسیله ی نقلیه ی مناسب هم در نظرشان لزوما مانند مردم نیست. نمی خواهم شما را از زندگی با دانشمندان و علما بترسانم اما می خواهم بگویم ذهن فعال و سبک زندگی متفاوتشان آنها را از مردم ممتاز میکند. کسی که در یک بعد از ابعاد زندگی بشری پیشرفت کرده و بر فراز قله ی دانش قرار گرفته است مسلما در ابعاد دیگر مانند عموم افراد جامعه نیست. این تک بعدی بودن با این که برای بسیاری از نخبگان نام آفرین بوده است اما در ابعاد اجتماعی و رفتاری مشکلات فراوانی برای آنها به وجود می آورد.

فرایند آشنا سازی نخبگان علمی حوزه و دانشگاه با اجتماعات بشری و رفتارهای مرسوم ، فرایندی جالب و در عین حال خنده دار است. این نیاز به تمرین و البته کمک شما دارد تا گام به گام به آنچه شما با آن انس گرفته اید (و البته لزوما صحیح هم نیست) نزدیک شوند. فقط شرطش این است که نگاه از بالا به پایین و برتری بینتان وجود نداشته باشد. زندگی زناشویی ، تعامل و داد و ستد فرهنگ ها هم هست. بالاخره دو انسان ، تفاوت های خواسته و ناخواسته ای نیز دارند که باید در تعامل صحیح به سمت نقطه ای مشترک نزدیک شوند.

گاهی در گام برداشتن و قدم زدن در پارک وی ! نیز سرعت قدم ها و مقدار گامها برابر نیست و بعد از طی فقط صد قدم ، چند متر بین عروس و داماد فاصله می افتد. معمولا قدم مردها سریع تر و مقدار گام شان بلند تر از بانوان است. من خودم هنوز که هنوز است نتوانسته ام سرعتم را با خانواده و دخترهایم تنظیم کنم. راه رفتن با یک خانم متشخص ، مرامی دارد که تا چند دفعه آن را امتحان نکرده باشید لم آن به دستتان نمی آید. نامزدتان را ملامت نکنید ؛ این اولین باری است که ایشان با یک خانم متشخص و باکلاس تهرانی ، به پارک وی می رود!

زندگی آینده ی شما یک زندگی متفاوت است با آنچه عموم مردم تجربه می کنند. این به معنی درست بودن یکی و غلط بودن دیگری نیست. مترهایتان متفاوت است و نمی توان یکی را غلط دانست. عموم کسانی که در یک چشم بر هم زدن یک پیتزای قارچ و گوشت را از روی نقشه جغرافیایی حذف می کنند ، نمی توانند تصور کنند که دو مرغ عاشق ، در یک شب زمستانی ، آن هم در دوران نامزدی چگونه با یک پیتزا سر کرده اند. فقط کافی است لحظه ای تصور کنید که بسیاری از خانواده های ایرانی و به تبع آنها فرزندانشان اهل سر زدن به فست فودها و رستوران های معروف نیستند!

تمام زیبایی و قشنگی دوره ی نامزدی به همین تفاوت ها و به همین گلایه هاست. فردا که بعد از ده سال زندگی مشترک ، نامه ی امروزتان را بخوانید فقط خنده ی حسرت روزهای قشنگ گذشته است که روی لبهایتان نمایان می شود ؛ چون ده سال بعد ، هم شوهرتان پارک وی را می شناسد و هم برای خریدن پیتزا سلیقه و میزان اشتهای شما را می داند. ده سال بعد دیگر موضوعی برای نوشتن و گله کردن ندارید چون به اندازه ی ده سال از سلایق هم و از سبک زندگی هم باخبر شده اید. ده سال بعد چون اتومبیل شخصی دارید دیگر پیش نمی آید که شوهرتان شما را سوار تاکسی گذری کند!!

مردهای جوان باید مدل زندگی کردن با یک بانوی امروزی را یاد بگیرند اما شما هم سعی نکنید این سادگی و یک رنگی را مفت و مجانی از دست بدهید یا ندانسته خرابش کنید. شوهرتان را همان طور که هست ، صرف نظر از لباس ها و اشتباهاتش بخواهید و سعی نکنید او را مجبور به ایفای نقشی کنید که نیست. ایفای نقش و بازیگری ، حتی اگر بازیگر از پس نقشش بربیاید ، صفا و گرمی زندگی های عادی و گرم ایرانی را ندارد. بگذارید او خودش باشد نه بازیگر نقشی که شما می خواهید و می پسندید. نگران لباس و طراحی و مدل و دوختشان نباشید چون عرض اند و قابل تغییر ؛ و فراموش نکنید که انسانیت انسان ابدا به لباس فاخر او نیست. انسانیت انسان به همان تعاریفی است که شما به راحتی در شوهرتان مشاهده کرده اید و در چند کلمه در ابتدای نامه تان برایم نوشتید.

لذت خنده را به تلخی اخم مبدل کردن ، و امروز را در حسرت آینده ی مطلوب از دست دادن ، هنر یک بانوی زیرک ایرانی نیست. اگر زیرک باشید در هر صحنه می توانید یک گام به جلو بردارید و بدون کمترین تحقیر و کلام خار کننده ، مدل رفتاری مورد نظرتان را به نامزدتان آموزش دهید. مسلما آموزش دادن چند رفتار اجتماعی خاص به یک دانشمند فرهیخته طبق آنچه که شما می پسندید کار سختی نیست ؛ به عنوان مثل پیشنهاد شام را شما بدهید و او را به رستوران مورد نظرتان دعوت کنید. غذای مورد علاقه ی خودتان را سفارش بدهید تا او با سلیقه شما آشنا شود. اگر برای رفت و آمد راحتتر ، نیاز به تاکسی دربست دارید کافی است این رفتار را چند بار به نمایش بگذارید تا او متوجه خواست و نیاز شما بشود و من بعد همین کار را برای راحتی بیشتر شما تکرار کند. اگر همسرتان فقط یک پیتزا سفارش داد شما میتوانید بعد از خوردن با میل و اشتهای همان یک پیتزا ، با خنده و روی خوش ، پیتزای دوم و سوم و چهارم را از او درخواست کنید! اگر کت و شلوار و پیراهنش را مناسب و زیبا نمی دانید می توانید در یک بعد از ظهر زمستانی به یک بوتیک شیک و بروز سری بزنید و لباس باب میل خودتان را با ناز و خنده تنش کنید. پول خرج کردن را یادش بدهید تا فقط نگران آینده های دور و خرجی بچه های قد و نیم قدتان نباشد!

 

فاصله ی انتخاب رفتارهای مناسب و خنده های دوران نامزدی با تند خویی و تحقیر همین چند کلمه است. هر دو باید یک قدم به آنچه باب میلتان است نزدیک شوید اما به نظرم شما بیشتر. پس تلاشتان را بیشتر کنید. حتما به آن زندگی رویایی خواهید رسید.


نخل ولایت ۹۹-۱۲-۱۶ ۱ ۰ ۵۴۰

نخل ولایت ۹۹-۱۲-۱۶ ۱ ۰ ۵۴۰


🌼 خیلى ازاطرافیانم هستن که انواع نمازها و ادعیه روچله گرفتن براى ازدواج. اما بعد از یه مدت خیلى کوتاه وخیلى هاشون بعدازگذشت سال ها چله گرفتن ، ناامید شدن ازرحمت خدا.
از اینکه بعد چله خبرى نشده ، به وعده ى خدا شک کردن. خیلى ازهمونا گفتن خرافاته. اگه خدا قرار بود با چله ى یک دختر مؤمن، همسرصالح بده، پس این همه دختر مجرد تو دنیا واس چى هستن؟ اگه باچله ى یه دعاى مجرب یا نماز، همه صاحب همسرمیشن،پس هیچ مجردى نباید وجود داشته باشه. متأسفانه خودم دیدم که خیلیا میگن من استغفرالله با امام حسین قهرم!!! حضرت زهرا دلموشکونده!!! من دیگه هیچى ازخدا نمیخام. مگه من چه گناهى کردم؟ همه دخترخیابونیا ازدواج کردن اما من که خودموحفظ کردم ازنامحرم وهمیشه دعاکردم وسرسجاده بودم وفقط از خدا یه شوهرخوب ومؤمن خواستم اما خدا اونم ازم دریغ کرد! 30سال وخورده اى هم ازعمرمون رفت. دریغ از فقط یک خواستگار!!!!!!
حتى متأسفانه بعضى ازاین چله گیرا، دیگه نماز واجبشونم نمیخونن! ترک صلاه کردن!!! دیگه هیئت ومستحبات و...پیشکش

 -------------------------------------------

در ابتدای کلام چند فراز از کلمات گهربار استاد علامه آیت الله جوادی آملی تقدیم شما:

1- در مورد «اربعین» و چله نشینی، روایاتی از اهل‏بیت(علیهم‌السلام) رسیده است: «مَنْ أخلص للّه أربعین صباحاً ظهرت ینابیع الحکمةِ من قلبهِ علی لسانهِ»؛ 

کسی که چهل روز مراقب اعمال خود باشد و جز حلال نخورد، نگوید و نیندیشد، و از حرام بپرهیزد و از دنیا منزوی باشد، نه از خلق خدا، چشمه‏ های حکمت بر زبانش جاری می‏شود.

این روایات تفاوتی میان زن و مرد نمی‏گذارد، زیرا چله ‏گیری به معنای انزوا از دنیاست، نه انزوا از خلق. انسان کارگر یا کارمند، باید در متن کار باشد و کارهایش را برای خدا انجام دهد؛ او پس از آنکه به چله روی می‏آورد، باید بیشتر کار و فعالیت کند، درس بخواند و تحقیق انجام دهد، چون کار، درس و تحقیق، خود «آخرت» است؛ نه دنیا. خدمت به جامعه برای رضای خدا هم آخرت است.

2- پیامبر اعظم ‏صلی الله علیه و آله و سلم در برکت اخلاص فرمود: من أخلص لله أربعین یوماً فجّر الله ینابیع الحکمة من قلبه علی لسانه‏؛ تحصیل اخلاص بسیار مهم؛ ولی نگهداری و بهسازی آن بس مهم‏تر است. بر پایه ظاهر این حدیث، پیشاپیش باید اخلاص را به دست آورد؛ سپس چهل روز در آن وادی گام نهاد و منازل و درجات چهل‏گانه آن را پیمود؛ نه اینکه با اربعین‏ گیری به اصل اخلاص دست یافت.

از سوی دیگر، اگر کسی به قصد دستیابی به سرچشمه حکمت و عالم ربّانی شدن چله بگیرد، هرگز مخلص نیست، بلکه او برای مزد خاص، اربعین گرفته است، در حالی که باید فقط برای خدا در این وادی گام بردارد. مانند حج یا عمره که با بستن احرام آغاز می‏شود، اربعین نیز از همان اخلاص شروع می‏شود و انسان مخلص است که در چهل منزل آن حرکت می‏کند

3- رنج اربعین گیری و دشواری چله داشتن برای همگان نیست، مثلاً حضرت موسای کلیم (علیه‏السلام) با اربعینِ موعود به مناجات طور بار یافت و حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) یک شَبه به قرب خاص راه برد.

در پایان چند نکته خدمتتان تقدیم می کنم:

مراتب ایمان افراد متفاوت است چون فهم انسان ها از مسائل دینی خصوصا فهمشان از توحید و نبوت و امامت و اخلاص مختلف است. ایمان هر چه با مراتب بالاتری از علم و معرفت همراه باشد عمیق تر و پر اثرتر خواهد بود.

کسی که به خداوند ایمان دارد و در طلب او ، و با حاجت یافتن خداوند ، به اربعین یا چله رو آروده است نباید حاجت های دنیایی و غیر خدایی را مورد نظر خودش قرار بدهد. چه رسد به این که در صورت نرسیدن به حاجات دنیایی اش به خداوند و اولیای دین شک کند. عنصر محوری اربعین گرفتن ، اخلاص است و اخلاص یعنی خالص کردن دل برای خدا و در طلب خدا نه در طلب شوهر.

شخصی که بعد از طلبیدن حاجتی و نرسیدن به آن ، نمازش را ترک کند قطعا از دایره ی ایمان بیرون است و صرفا با این الفاظ بازی کرده است. اربعین یا چله گرفتن کار امثال موسی کلیم است نه هر کودک نادانی که در طلب شوهر و زندگی مطلوب دنیایی می دود و البته از خدا بیشتر دور می شود.

کسی که نمازش را ترک می کند یا در وجود خداوند و حقانیت شریعت اسلام شک دارد در ابتدای مسیر هم نیست. اربعین گرفتن برای افرادی تعریف می شود که در میانه ی راه سلوک هستند نه در ابتدای راه. کسی که در معرفتش به خداوند و اسلام آن قدر نادان است که قابلیت ترک نماز دارد باید در کلاس اول شریعت ثبت نام کند و بسیار بسیار روی اعتقادات و اصول دینش تفکر و تامل نماید نه اینکه بدون استاد و بدون دستور قدم در راه سلوک بگذارد و در آخر به همه ی معتقدات حقه ی اسلام تعرض کرده و جهالت خودش را جار بزند که من با یک ولی خدا قهرم؟!

اولیای دین العیاذ بالله وسیله ی استجابت دعاهای ریز و درشت ما نیستند و کارشان از طرف خداوند این نیست که موظف باشند هر چه از دهان کودکی چون ما خارج شد بالفور مستجاب کنند تا ما با آنها قهر نکنیم! چنین افرادی نه چهل روز که یک روز هم در این چهل منزل قدم نزده اند تا راهی را به سوی منزل لیلی طی کرده و به نهایت رسیده باشند. علاوه بر این که دستورات و ختوم باید برای فرد خاص و طبق نیاز آنها صادر شوند و انجام بدون دستور ختوم و ادعیه برای همگان مسلما موثر نخواهد بود. اگر هم قرار باشد به کسی یا چیزی شک کنیم باید به این دستور خاص در ظرف چهل روزه و یا نحوه ی انجامش توسط ما یا در اخلاصمان شک کنیم نه در اولیای دین.

اسلام راهی است که جز با معرفت آگاهانه و نور ایمان طی شدنی نیست. این معرفت حاصل کلاس های درسی حوزه و دانشگاه نیست بلکه نوری است که خداوند باید در دل افراد بتاباند. امروز بهتر از انجام واجبات و ترک محرمات دستوری نداریم. اسلام همه را در شریعتش بیان کرده است. راه را گم نکنید.

 

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱۲-۱۲ ۰ ۰ ۵۱۵

نخل ولایت ۹۹-۱۲-۱۲ ۰ ۰ ۵۱۵


🌼 میشه یه ذره توضیح بدید که چرا یک سرى کارها حتمأ بایستى با اجازه و رضایت پدر یا شوهر باشه؟ قصدم مخالفت نیست ها! میخوام فلسفه شو بدونم.
مثلأ اجازه گرفتن ازشوهر براى بیرون رفتن از خونه.مثلأ یه کار واجب پیش بیاد ، یه مهمون سر زده بیاد و کسى خونه نباشه ، نمیشه رفت سوپرى سرکوچه؟ یا اینکه حتمأ باید به شوهرمون تلفن بزنیم واجازه بگیریم؟ یعنى ممکنه راضى نباشه؟! برا چیه این قضیه؟ مگه به هم اعتماد ندارن؟ بحث غیرت و تعصبه یاشکاکى؟
یکیش هم بحث عبادات مستحبى ، مث نذر و روزه مستحبى...
چرا باید با اجازه ى شوهر باشه؟ دلیلش چیه؟ شما میفرمایید پدر هم ولایت داره، درست؟
خب،من که الان مجردم ، توخونه ى بابام هم که روزه ى مستحبى نگیرم (چون نگران لاغری وضعیف شدنم هستن)،خونه ى شوهرم هم که ایشون لابد اجازه نمیدن، پس من کى طعم عبادت مستحبى رو بچشم؟ راستى چرا زنها نمیتونن به همسرشون اجازه ندن که ایشون مثلأ روزه ى مستحبى بگیرن؟ اگه روزه مستحبى ضررى به بدنمون نرسونه واصلأ وزن بدنمون هم کم نشه ، بازم شوهرمیتونه اجازه نده؟

 ----------------------------------------

خانواده یک نهاد کوچک اجتماعی و ریشه و پایه ی اجتماع است. خداوند برای هر اجتماع بزرگ یا کوچک بشری یک مدیر و سرپرست دلسوز و عاقل تعیین کرده است تا همه ی اقدامات داخلی با نظارت او انجام پذیرد. از نظر اسلام جامعه و اجتماعات بشری نیازمند حکومت است و این سرپرست و حاکم باید از سمت خداوند به نصب خاص (مانند پیامبر و امام معصوم) یا به نصب عام (مانند فقها و دانشمندان دینی) عنان امور را به دست بگیرد.

قطعا یک خانه ی چند نفره و کوچک نیز نمی تواند نظم امور خود را بدون یک سرپرست و تکیه گاه دلسوز به دست آورد. پدر که مرد خانواده هم هست از طرف خداوند مدیر اولین نهاد اجتماعی است که با عقد شرعی و امضای خداوند شروع شده است و به او در حیطه ی اوامر الاهی اجازه ی امر و نهی و ولایت داده شده است. مرد برای همسر و فرزندانش دلسوزترین مرد اجتماع است و خواسته های او قطعا از سر عناد و دشمنی نیست. ممکن است در برخی مصادیق اشتباهاتی صورت بگیرد اما جریان عمومی تصمیمات به سوی صلاح کارها است.

اگر پدر رفت و آمد و اعمال فرزندان و همسرانش را کنترل می کند برای حفظ مصالحی است که هیچ کس بهتر از او توان تشخیص ندارد. فراموش نکنید که اوامر پدر و شوهر همیشه در دایره ی احکام دین خدا بوده و آنها حق ندارند حلال خدا را حرام یا حرامش را حلال کنند. اما مستحبات و مکروهات و مباحات با فرامین آنها جهت وجوب یا حرمت پیدا می کنند. مانند فرمان پلیس در سر چهار راه ها.

ولایت و سرپرستی باید از طرف خداوند تعیین شود. انسانی بر انسان دیگر ولایت ندارد مگر با اذن خداوند. هم در مساله ی خانواده و هم در حاکمیت جامعه ، خداوند این حاکم و سرپرست را تعیین کرده است. خداوند برای زنان نسبت به شوهرانشان ولایتی قرار نداده تا رضایت یا خواست آنها برای شوهران مطاع باشد.

این احکام چون از طرف خداوند تعیین گردیده اند و تعیین مصداق خارجی شان در خانواده بر عهده ی پدر و شوهر است جزو امور واجب محسوب می شوند و در تعارض با امور مستحب قطعا امور واجب در اولویت هستند. لذا روزه ی مستحبی اگر مورد نهی پدر یا شوهر واقع شود دیگر مستحب نبوده و حرام خواهند بود. ما تا زمانی که تکلیف واجب بر گردن داریم نوبت به انجام مستحبات نمی رسد. در حقیقت در مقام تعارض عملی واجب با عملی مستحب ، در شرایطی که نتوان بین آنها جمع کرد ، فقط باید به عمل واجب پرداخت چون اعمال واجبند که مرزهای حقیقی بهشت و جهنم هستند.

در مورد خارج شدن از خانه نیز همین که اجازه ی ضمنی پدر یا شوهر را داشته باشید و بدانید در موارد خاص ، عملتان مورد رضایت ایشان است کافی است و در تمام موارد اجازه گرفتن جدید لازم نیست. کافی است یک اجازه ی عام و همیشگی از شوهرتان بگیرید تا در موارد خاص نیاز به تماس و اجازه ی مجدد نداشته باشید. خلاصه جوری رفتار کنید مورد رضایت همسرتان باشد. 

مهمترین دلیلی که خداوند خروج زنان از منزل و سفرهای تفریحی و زیارتی یا روزه های مستحبی را متوقف بر اجازه ی شوهر کرده است حقوق زناشویی شوهر است که با این رفت و آمدها و در خانه نبودن ها و روزه های مستحبی ضایع می شود. شوهر از طرف خداوند وسیله ی امتحان زنان است و بسیاری به وسیله ی رضایتش جهنمی و اندکی بهشتی می شوند.

مسأله 2412  زنى که عقد دائمى شده نباید بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود و باید خود را براى هر لذّتى (1) که او مى‏خواهد، تسلیم نماید و بدون عذر شرعى از نزدیکى کردن او جلوگیرى نکند. و اگر در اینها از شوهر اطاعت کند، تهیه غذا و لباس و منزل او و لوازم دیگرى که در کتب ذکر شده بر شوهر واجب است (2) و اگر تهیّه نکند، چه توانایى داشته باشد یا نداشته باشد، مدیون زن است.

(1) (نورى): براى هر کامیابى جنسى .. (فاضل): براى هر لذّت متعارفى ..

(2) (اراکى): تهیه غذا و لباس و منزل و لوازم دیگر او بر شوهر واجب است و اگر تهیّه نکند به تفصیلى که در کتب مفصل ذکر شده مدیون زن است.

 (گلپایگانى)، (صافى): تهیه غذا و لباس و منزل او بر شوهر واجب است ..

 (خوئى)، (تبریزى): مسأله زنى که عقد دائمى شده احتیاط در آن است که بدون اجازه شوهر براى کارهاى جزئى نیز از خانه بیرون نرود هر چند با حقّ شوهر منافات نداشته باشد و باید خود را براى هر لذتى که او مى‏خواهد، تسلیم نماید و بدون عذر شرعى از نزدیکى کردن او جلوگیرى نکند و تهیه غذا و لباس و منزل زن

(خوئى): ما دامى که بدون عذر از منزل او بیرون نرفته بر شوهر واجب است و اگر تهیّه نکند چه توانایى داشته باشد یا نداشته باشد، مدیون زن است.

 (سیستانى): مسأله زنى که عقد دائم شده حرام است بدون اجازه شوهر از خانه بیرون برود هر چند با حقّ شوهر هم منافات نداشته باشد، مگر اینکه ضرورتى ایجاب کند یا ماندن در خانه براى او حرجى باشد یا مسکن مناسب او نباشد و باید خود را براى لذّتهاى جنسى که حقّ همسر است هر وقت که او مى ‏خواهد، تسلیم نماید و بدون عذر شرعى از نزدیکى کردن او جلوگیرى نکند و تهیه غذا و لباس و منزل زن و تهیه احتیاجاتش بر شوهر واجب است و اگر تهیّه نکند چه توانایى داشته باشد یا نداشته باشد، مدیون زن است. و همچنین از حقوق زن است که مرد او را مورد اذیت و آزار قرار ندهد و با او بدون وجه شرعى، تندى و خشونت نکند.

 (مکارم): مسأله زنى که عقد دائم شده بنا بر احتیاط نباید بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود، یا کارى در خارج خانه انتخاب کند (خواه اجازه لفظى باشد و یا از قرائن معلوم شود که او راضى است) و بدون عذر شرعى از نزدیکى کردن او جلوگیرى نکند؛ بر شوهر نیز واجب است که غذا و لباس و منزل و لوازم دیگر را مطابق معمول براى او تهیّه کند (حتى هزینه طبیب و دارو و مانند آن) و اگر تهیّه نکند بنا بر احتیاط بدهکار او خواهد بود، خواه توانایى داشته باشد یا نه.

 (زنجانى): مسأله زنى که عقد دائمى شده نباید بى عذر شرعى بدون اجازه شوهر از خانه بیرون رود و باید خود را براى هر لذّتى که او مى‏خواهد و عذر شرعى براى زن در اجتناب آن نیست، تسلیم نماید و اگر در اینها از شوهر اطاعت کند، تهیه غذا و لباس و منزل و سایر لوازم منزل او (با در نظر گرفتن شؤون زن) بر شوهر واجب است، و اگر تهیّه نکند؛ چه توانایى داشته باشد یا نداشته باشد، مدیون زن است.

 

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱۲-۰۸ ۰ ۰ ۵۰۴

نخل ولایت ۹۹-۱۲-۰۸ ۰ ۰ ۵۰۴


🌼 پسری دانشجو هستم سال آخر کارشناسی ، میخوام سه تا سوال از شما بپرسم اما قبلش به کرده هام و نکرده هام میخوام اعتراف کنم.
 
نمیدونم سال اول یا دوم راهنمایی بود که یه دوست (!) تو راه مدرسه یه مجله رنگی نشونم داد که توش عکس های ... بود. حالا نفهمیدم من چجوری خود ارضایی رو یاد گرفتم ، از وقتی که فهمیدم این کار گناهه به بعد هر بار انجامش احساس پشیمانی کردم و گفتم این آخرین باره ، ولی آخرین بار نشد و تا الان ادامه پیدا کرد. تو دوره دانشجوییم یه کتاب به دستم رسید که در این باره بود ، عواقب وحشتناک این کار رو نوشته بود ، همشو خوندم ولی تنها چند روز دوام آوردم. قبل سن تکلیف خیلی خوب نماز میخوندم ، ولی بعدش خیل خیلی برام سخت شد ، چندین بار تصمیم گرفتم شروع کنم به خوندن ولی اگه از ظهر شروع میکردم به خوندن ارادم تا نماز صبح فرداش قد نمیداد.
تو محرم های سالهای اخیر شبها تو مسجد خیلی گریه کردم که خدایا منو ببخش ، دیگه آدم میشم ولی نشدم. دو سه سالی هم هست که راجب ازدواج تو تخیلاتم سیر میکنم ، هر وقت یه دختر و پسر که به نظر میاد نامزد یا ازدواج کرده باشند رو جایی میبینم ، خیلی به حالشون غبطه میخورم ، جایی تنها باشم اشکم هم در میاد ، به خودم لعنت میگم که چرا فرصت پاک بودن و زیستن رو گرفتم. خیلی گناهای دیگه هم داشتم از دروغ تا چشم چرونی که نیازی به گفتن با این کارنامه درخشان نیست.
الان از خودم بدم میاد ، خسته شدم از کارهام ، میخوام آدم بشم ، گناهامو ترک کنم ، نماز بخونم ، دعا بخونم ، خلاصه بیشتر از این جلوی خدا شرمنده نشم ، تا بلکه از خودم خوشم بیاد.
 
1-  خدا منو میبخشه؟
2-  من حق ازدواج دارم با توجه به این کارنامم؟ (میبینید چقدر پررو هم هستم)
3- اگه جواب مثبت هستش باید انتظار همسری مثل خودم خطاکار رو باید داشته باشم ؟
 
دعا کنید یه زیارت امام رضا (ع) هم نصیب ما بشه که بدجور دلم تنگه براش ...

 

 ---------------------------------------------------

سلام خداوند بر شما

اگر خداوند در شریعت اسلام کاری را حرام کرده است به این معنا است که آن فعل خطا ضرر مهلکی برای خود انسان و جامعه ی انسانی دارد. خداوند از ثواب کردن یا گناهان من و شما نفع و ضرری نمی بیند. توبه در این شریعت نیز به معنی بازگشت از راه خطا و ترک اشتباهات گذشته است. اگر میخواهید بخشش خداوند را تجربه کنید باید از بدی هایی که به خودتان (و نه به خدا) کرده اید جدا شده و آنها را تکرار نکنید. پس خیالتان از بابت خداوند راحت باشد چرا که او خصومت شخصی با کسی ندارد اما کسی که به خودش رحم نکند رحم خداوند به او معنا ندارد.

خودارضایی قبل از ضررهای اجتماعی و خانمان سوزی که ناشی از این گناه است رحم نکردن به خود و بیمار کردن خود انسان است. این که گفتم کسی که به خودش رحم نکند خداوند نیز به او رحم نمی کند از همین باب است. خودارضایی گناه خانمان براندازی است که مثل دومینو جریان خانواده و فطرت را ویران می کند و مشکلات ناشی از آن حتی بعد از تشکیل خانواده دامن گیر فرد مبتلا به این گناه خانمان سوز است.

کسی که نیاز جنسی را در خودش بیدار کرده است و فرصت ازدواج ندارد و گرفتار خودارضایی شده است ناچار باید به سوی ازدواج برود و در حقیقت توبه اش جز ترک این گناه و میل و اقدام به ازدواج نیست. خودارضایی نیاز انسان به همسر را به فراموشی می کشاند و با خیال خوشی های زودرس ، انسان گنه کار را از تلاش برای ازدواج و کسب همسر منصرف می کند. یکی از عوامل به تاخیر افتادن ازدواج در جامعه شیوع همین گناه ویرانگر بین دخترها و پسرها و سرگرم شدن آنها به خود است. و اگر نتایج طولانی مدت این گناه کبیره و بزرگ را هم به نتایج کوتاه مدتش اضافه کنیم به جرات می توانیم بگوییم که یکی از عوامل و علل فراوانی طلاق همین گناه فاجعه بار خودارضایی و بیماری های ناشی از آن در مردان نظیر انزال زودرس است که باعث عدم رضایت خانواده ها از مقاربت جنسی با شوهرانشان و لذت نبردن از فرایند عملیات جنسی است.

خودارضایی به غلط مکانیزم عصبی و فکری شخص را مختل کرده و عملیاتی که باید در حدود سی دقیقه طول بکشد را به کمتر از دو دقیقه می رساند. چنین فردی حتی اگر ازدواج هم بکند لذت کافی و درستی از همسرش نمی برد و از او ناکام خواهد ماند. همسر بیچاره نیز هنوز متوجه مطلب نشده و به لذت مورد نظرش نرسیده که شوهرش تخلیه شده و به ناچار با نارضایتی به خواب میرود.

دعواها و ناهنجاری های موجود در برخی خانواده ها که سر از دادگاه خانواده در آورده اند و به عنوان عدم تفاهم از آنها یاد می شود اکثرا به علت توجه نکردن به همین مسایل و ریشه در انحرافات جنسی یا نارضایتی های جنسی از طرف زوجین دارد.

این گناه خانمان سوز متاسفانه هم امروز و هم فردای فرد خاطی را ویران می کند و شیطان کار را تا جایی پیش می برد که حتی در کنار همسر نیز لذت خانواده و مقاربت بی معنا باشد. با عرض شرمندگی باید بگویم مواردی برای مشاوره داشته ام که در عرض چند سال زندگی زناشویی و با وجود فرزند ، مرد نامرد توان یک بار مقاربت کامل با همسرش را نداشته و چنان همسر بدبختش را سرخورده کرده بود که از شدت نیاز و بی توجهی و ناتوانی شوهر مبتلا به خیانت های متعدد گردیده بود !

خاک بر دهان روان شناسانی که در کلینیک های مشاوره ، دانشجویان از همه جا بی خبر را به این گناه تشویق می کنند و خانه و خانواده را به ابتذال و تباهی و جدایی می برند. اگر میخواهید توبه کنید باید ازدواج کنید تا هرچه زودتر به مسیر فطرت و راه طبیعی لذت جنسی برگشته باشید که خداوند آن طریق را فقط بین زن و شوهرش قرار داده است.

اگر نگران آسیب های احتمالی اما جدی این گناه به جسم و مغز و اعصابتان در ایام ابتلای به این بیماری و تبعات آن در زمان ازدواجتان هستید باید بعد از تصمیم جدی بر ترک این گناه در اولین فرصت به مجمع پژوهشگران طب گیاهی بوعلی سینا در قم یا به وب سایت آن مرکز به نشانی (www.booali.ir) سری بزنید و تحت درمان قرار بگیرید. این مرکز برای تقویت مغز و اعصاب که مشکل عمده ی دانشجویان است (چرا که با مطالعات علمی از مغزشان کار میکشند اما غذای مناسب مغز را به او نمی دهند) و البته هم برای زودانزالی و دیگر مشکلات مقاربتی داروهای گیاهی بی ضرر و غیر شیمیایی دارد که طبق نسخه های حکیم الاهی بوعلی سینا تهیه می شود و فوق العاده برای کسانی که به هر دلیل دچار اختلالات مغز و اعصاب هستند مورد نیاز است.

فکر کردن به تبعات مهلک این گناه هیچ شوقی برای بازگشت به این عمل خبیث برایتان باقی نمی گذارد. به هیچ عنوان در خانه تنها نشوید. از خوردن غذاهای چرب و مقوی دوری کنید. بارها در سفرهای تفریحی و اردوهای دانشجویی با تعجب به دانشجوها گفته ام که شما از منی که متاهل هستم بیشتر غذا می خورید و این ورودی بدون حساب و کتاب غذا و خوردنی قطعا شما مجردها را به انحراف جنسی کشانده یا می کشاند. فراوان مشاهده کرده ام که جوانان مومن و محاسبه گر برای کنترل دامنشان روزها را با روزه میگذرانند و بیش از دو وعده غذا نمی خورند. فراوان از جوان های مومن و پاک اطرافم مشاهده کرده و دیده ام که تکه گوشت داخل خورشت قیمه را در ظرف من انداخت تا بیشتر از نیاز بدنش برای زنده ماندن غذا نخورد تا فیلش یاد هندوستان نیافتد! معجون و گرمی و مغز و آجیل را لب نمی زنند و از دیدن و مشاهده ی تصاویر محرک دوری می کنند.

قرآن زن خبیث و خطاکار را برای مرد خبیث ، و زن پاک و طیب را برای مرد پاک می داند. اگر گذشته ی آلوده ای دارید با توبه ، پرونده ی خودتان را جلا بدهید. بالاترین آلودگی کفر و نفاق و نداشتن ایمان است. مومن کفو مومن است و کافر کفو کافر. شما توبه کنید و مومن شوید؛ لازم نیست به خداوند روزی دادن بیاموزید. خداوند روزی مومن را به کافر نمی دهد! روزی مومن طبق آنچه خداوند برایش مقرر کرده است به او می رسد. به جای ترس از آینده و رزاقیت خدا ، ما بیشتر باید نگران اعمالمان باشیم!

سبک زندگی اسلام دارای قطعات جدا و ناهماهنگ و بی ربط نیست. این سبک زندگی باید کامل انجام شود تا نتیجه بدهد. اگر میخواهید خداوند توبه شما را بپذیرد ، اراده ی کافی برای ترک گناه را داشته باشید و به تمام دستوراتی که در بالا گفتم عمل کنید. باید به ازدواج فکر بکنید و برای ترک گناه باید برای رسیدن به آن اقدام جدی کنید.

اما در باب فرار از گناه و تقویت اراده:

شنیدم که در وصف سردار رشید اسلام عباس بابایی می گفتند: زمانی که ایشان در آمریکا خلبانی تحصیل می کرد ، افسر آمریکایی متوجه می شود که عباس در حال دویدن دور میدان صبحگاه و محوطه ی خوابگاه دانشجویان پروازی آن هم در نیمه های شب است. تنها دویدن ، آن هم در آخرین ساعات شب و البته در پس روزی پر کار و فعالیت واقعا هیچ توجیه روشنی نداشت. افسر آمریکایی علت همین امر را از عباس بابایی جویا شد. عباس گفت: وقتی شیطان به سراغم می آید به محوطه ی صبحگاه می آیم و آن قدر می دوم که از فکر و خیال پلیدش رهایی یابم!

کتاب پرواز تا بینهایت زندگی نامه ی تیمسار شهید عباس بابایی را حتما بخوانید. در این کتاب با مردی آشنا می شوید که روحش بیشتر از این که آشنا با زمین باشد آسمانی بود.

 

راه اراده و پاک بودن را شهدا به ما آموخته اند.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱۲-۰۴ ۰ ۰ ۴۳۷

نخل ولایت ۹۹-۱۲-۰۴ ۰ ۰ ۴۳۷


🌼 یک خواستگاری دارم که یک بار به مدت یک ماه عقد کردن و جدا شدن. اگر ایشون آدم معتقد و مؤمنی باشن از نظر اسلام دلیلی برای رد ایشون وجود داره؟ با توجه به اینکه میدونم مادر پدرم مخالف خواهند بود فقط به این دلیل که این آقا یکبار عقد کردن!

 ------------------------------------------

اینکه امروزه بخشی از ازدواج های جوانان به شکست می انجامند یکی از واقعیات جامعه است. پیوندهای ازدواجی که به طلاق منجر می شوند از حیث برهه و زمان وقوع طلاق سه دسته اند:

برخی از این پیوندها در همان مرحله ی ابتدایی و روزهای اول محرمیت و بلکه در همان عقد زمان دار چند روزه ی ابتدای زندگی که بیشتر به منظور شناخت بیشتر دو جوان حاصل می شود به شکست می انجامند و ادامه پیدا نمی کنند. برخی دیگر به محرمیت و عقد دائم هم رسیده اند اما دو خانواده قبل از عروسی جوانانشان تصمیم به جدایی گرفته اند و برخی دیگر از این زندگی ها بعد از جشن عروسی و شروع زندگی زناشویی متلاشی می گردند.

نداشتن مهارت های لازم برای زندگی مشترک وسپس ملاک های نامناسب در ازدواج و تصورات غلط و خالف واقع از جنس مخالف و زندگی مشترک با او و در آخر نداشتن ایمان و گذشت و صبر ، از عوامل عمده ی این طلاق هاست اما آنچه مهم است این است که باید همه ی جوانها ازدواج کنند و طلاق و جدایی در یک زندگی در هر مرحله ای که باشد عاملی برای قهر با ازدواج و تجرد دائمی نیست.

به نظر من راه چاره این است که ما قبل از هر کاری احوال هر کدام از این سه دسته مفارقت و طلاق را جدا بررسی کنیم تا خدای نخواسته حکم یکی را ظالمانه به دیگری ندهیم و گرفتار افراط و تفریط نگردیم.

ازدواجی که در روزها یا ماه های ابتدایی شناخت و بدون زناشویی به پایان رسیده است در حقیقت فقط اسم و عنوان زندگی مشترک را یدک می کشد و جز نگاه حلال دو محرم در آن خبری نبوده است. در حقیقت دو خانواده خواسته بودند بعد از معرفی جوانهایشان به هم و با نظارت بزرگ ترها یک فضای صمیمی برای شناخت بیشتر بینشان ایجاد کنند تا اگر نگاه و کلامی بینشان در و بدل می شود همین نیز یک نگاه و کلام حلال و قانون مند باشد که بعد از شناخت بیشتر و برخورد با رفتارها متوجه شدند که هیچ تناسبی بینشان نیست و جدا شده اند. خانواده هایی که تقیدات کمتری از نظر مذهبی دارند معمولا این مرحله از شناخت را بدون محرمیت میگذرانند و به نظر من خانواده های با ایمان مذهبی چوب ایمان و نظارت کاملشان را می خورند چون نمی توان نام جدایی را بر این جدایی گذاشت.

دسته ی دوم کسانی هستند که معمولا با نگاه بد بینانه به ازدواج زمان دار نگریسته اند و از همان اول ، محرمیت بین دو جوان را به صورت دائم انشاء کرده اند. این گروه از خانواده ها نیز مانند گروه اول بعد از گذشت چند هفته از محرمیت متوجه فاصله ی ایمانی و فرهنگی فاحشی بین دو جوان شده اند و علاج واقعا را در جدایی قبل از زندگی زناشویی دیده اند. برخی از این ازدواج ها با عقد رسمی و قانونی و ثبت در شناسنامه همراه بوده و برخی به این مرحله هم نرسیده است. درست است که طلاق و جدایی از منفورترین حلال های دین خداست اما این دو خانواده توانسته اند علاج حادثه را قبل از شروع پرواز و قبل از جداشدن هواپیما از زمین بکنند ، تا نیازی به فرود اضطراری هواپیما در فرودگاه نباشد و خطر جانی و روانی فراوان فرود اضطراری ، برای سرنشینان آن هواپیما از همان ابتدا پیش نیاید.

این دو قسم از ازدواج هایی که با طلاق و جدایی همراه بوده اند غیر از نوع سوم هستند و نباید بر آنها نام جدایی و طلاق گذاشت. اگر بخواهیم مثال هواپیما را بر این دو نوع ازدواج تطبیق بکنیم هنوز پروازی انجام نشده تا بحث فرود اضطراری یا حوادث و لطمات ناشی از آن مطرح باشد. لطمات روحی و جسمی این نوع طلاق قابل مقایسه با طلاق بعد از زناشویی نیست.

خدا نکند برای هیچ کس خصوصا یکی از اعضای خانواده ای که امروز این مقدار حساسیت نابجا دارند ، حادثه ای مثل دو قسم اول پیش بیاید. همین بزرگترهای به ظاهر قدیمی و سنتی چنان متجدد و به روز می شوند که آن محرمیت گذشته را حتی به حساب هم نمی آورند. افراط و تفریط در همه جا مذموم است. گروهی از خانواده ها هیچ نظارتی روی دخترانشان ندارند و دخترها را محرم نکرده به هر سفر و معاشرتی میفرستند و گروهی چنان عینک بد بینی به چشم زده اند که عقد زمان دار و محرمیت محدود کسی آن هم با نظارت خانواده ها را را جرم دانسته و توان دیدنش را ندارند و صرفا به همین خاطر مانع ازدواج آن فرد با دخترشان می شوند.

این شما هستید که باید گذشته ی خواستگارتان را مطالعه کنید و با مشاهده و کشف ایمان و اخلاق و اعمال او ، بتوانید عمری را با ایشان بگذرانید. تحقیقاتتان را کامل بکنید و از علت جدایی خواستگارتان مطمئن شوید تا بتوانید به خانواده گزارش بدهید که چه خبر بوده است. خوب است از چند خانواده ی مطلع و اقوام نزدیک و فامیل خواستگارتان ، پرس و جو کنید و خانواده ی خودتان را در جریان امر قرار بدهید.

معمولا در این اتفاقات و جدایی های ناخواسته ، لطمه برای خانواده و فردی است که طرف مقابلش با پنهان کاری و عدم صداقت ، عیب یا خصوصیت یا مطلب مهمی را از دیگری پنهان کرده و آن خانواده بعد از گذشت چند هفته یا چند ماه از آن موضوع مطلع شده اند. داشتن عیوب ظاهری و باطنی در جسم و جان افراد و سپس استفاده از قرص ها و داروهای روانی و نظارت مداوم پزشک بر کسی اموری نیست که از دید خواستگار مخفی بماند. برخی با زرنگی یا عدم صداقت ، مصرف مداوم دو سال از داروهای روان پزشکی را ناچیز قلمداد کرده و بیان نمی کنند اما نمی دانند که بیان نکردن و عدم صداقت چه لطمه ی بزرگتر و بیشتری به زندگی این دو جوان می زند.

به نظر شما کسی که از عدم صداقت آن هم از یک خانواده ی بی موالات و بی دقت چنین لطمه ای خورده است نباید شما را از محرمیت و عقد سابقش مطلع می کرد؟ کسی که خودش از بیان نکردن تمام حقیقت لطمه خورده امروز با کمال صداقت محرمیت گذشته اش را برای شما تعریف کرده تا شما به سلامت او اطمینان حاصل کنید. به نظرم این از راستگویی و ایمان خانواده ای است که محرمیت چند هفته ای و کوتاه خودش را به شما عنوان کرده تا از زبان غریبه ها مطلع نشوید.

 

 این اتفاقات برای خیلی ها پیش می آید. مهم نحوه ی برخورد ما و صداقت و روراستی ماست. شاید خیلی ها که به دنبال محک ایمان میگردند صرف نظر از حوادث گذشته محک خوبی برای کشف ایمان پیدا کرده باشند. حرف دلتان را با خانواده بزنید. سکوت بی جا فردا باعث حسرت شما خواهد بود. اگر پدر و مادر مخالفتی هم دارند به خاطر شما و راحتی و آینده ی شما است. گاهی اوقات یک جمله از زبان شما یا یک نامه ی کوتاه ، بهترین کمک برای یک پدر مهربان است.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱۱-۲۵ ۰ ۰ ۴۳۰

نخل ولایت ۹۹-۱۱-۲۵ ۰ ۰ ۴۳۰


۱ ۲ ۳ ... ۳۴ ۳۵ ۳۶

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری