تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


۱۳۵ مطلب با موضوع «متاهلان» ثبت شده است


‍ ⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️⭐️

✨ امام خمینی در سال 1312 عازم سفر حج می شود و در بین راه نامه ای عاشقانه ای برای همسرش می نویسد.


💟 تصدقت شوم؛ الهی قربانت بروم♡؛ در این مدتی که مبتلا به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم، متذکر شما هستم و صورت زیبایت د‌ر آیینه‌ی قلبم منقوش است.


💕 عزیزم؛ امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ کند. (حال) من با هر شدتی باشد می‌گذرد ولی بحمدالله تاکنون هر چه پیش آمده، خوش بوده. الآن در شهر زیبای بیروت هستم. حقیقتا جای شما خالی است. فقط برای تماشای شهر و دریا، خیلی منظره‌ی خوش دارد. 


💖 صد حیف که محبوب عزیزم، همراهم نیست که این منظره‌ی عالی به دل بچسبد. به هر حال امشب، شب دوم است که منتظر کشتی هستیم. از قرار معلوم و معروف یک کشتی فردا حرکت می‌کند... . خیلی سفر خوبی است. جای شما خیلی خیلی خالی است. دلم برای پسرت قدری تنگ شده... .


☆ایام عمر و عزت مستدام

تصدقت؛ قربانت روح ا...☆


📚 صحیفه امام،ج 1،ص 2

❤️💛💚💙


نخل ولایت ۹۶-۱-۲۱ ۰ ۱ ۵۳۶

نخل ولایت ۹۶-۱-۲۱ ۰ ۱ ۵۳۶



‍ 🌴🌴🌴🌴🌴🌴🌴

        🍃 قسمت آخر


⭕️ بین راه هوا بارانی بوده و دیدشان محدود . مجبور بودند یواش یواش بروند که به کمین ضدّ انقلاب بر می خورند . آن ها آرپی جی می زنند که می خورد به در ماشین و مجید همان جا پشت فرمان شهید می شود . آقا مهدی از ماشین پایین می آید تا از خودش دفاع کند.

💢 یک شب گفتند " حالا ببینیم قمی ها چطور غذا درست می کنند . " من هم خواستم که برایشان نرگسی درست کنم . داشتم غذا درست می کردم که یک خانمی آمد در زد و یک چیزی به آن ها گفت . به خودم گفتم " خب ، به من چه ؟ " شام که آماده شد هیچ کدام لب به غذا نزدند . گفتند " اشتها نداریم " سیم تلویزیون را هم در آورند .

🔅 فردا خواهرم آمد دنبالم . گفت " لباس بپوش باید برویم جایی . " شکی که از دیشب به دلم افتاده بود و خواب های پریشانی که دیده بودم ، همه داشت درست از آب در می آمد . عکس مهدی و مجید هر دو را سر خیابانشان دیدم .

💠 آقای صادقی که چند ماه بعد از ایشان شهید شد جریان شهادتش را برایم تعریف کرد . آقا مهدی راه می افتد از بانه برود پیرانشهر در یک جلسه ای شرکت کند . طبق معمول با راننده بوده ، ولی همان لحظه که می خواسته اند راه بیفتند ، مجید می رسد و آقا مهدی هم به راننده می گوید " دیگری نیازی نیست شما بیایید . با برادرم می روم . " بین راه هوا بارانی بوده و دیدشان محدود . مجبور بودند یواش یواش بروند . که به کمین ضدّ انقلاب بر می خورند . آن ها آرپی جی می زنند که می خورد به در ماشین و مجید همان جا پشت فرمان شهید می شود . آقا مهدی از ماشین پایین می آید تا از خودش دفاع کند و تیر می خورد . تازه فردا صبح جنازه هایشان را پیدا کرده بودند که با فاصله از هم افتاده بود .

🔰 خواب زمان را کوتاه تر می کند . دو سال پیش او را همین جوری خواب دیده بودم . می خواستم همان جوری باشم که او خواسته . قرص و محکم . سعی می کردم گریه و زاری راه نیندازم . تمام مدت هم بالای سرش بودم . وقتی تو خاک می گذاشتند ، وقتی تلقین می خواندند ، وقتی رویش خاک می ریختند . بعضی مواقع خدا آدم را پوست کلفت می کند . بچه های سپاه و لشکرش توی سر و صورت خود می زدند . نمی دانستم این همه آدم دوستش داشته اند . حرم پر از جمعیتی بود که سینه می زدند و نوحه می خواندند . بهت زده بودم . مدام با خود می گفتم چرا نفهمیدم که شهید می شود . خیلی ها گفتند " چرا گریه نمی کند . چرا به سر و صورتش نمی زند ؟ "

🔵 وقتی قرار است مرگ گردنبندی زیبا بر گردن دختر زندگی باشد ، در بر گرفتن آن هم مثل نوشیدن شیر از سینه ی مادر است ؛ همان قدر گرم ، همان قدر گشوده به دنیایی دیگر ، پر از شگفتی موعود .

مدتی در خانه ی آقا مهدی ماندم . بعد برگشتم پیش خانم همت و باکری . حالا من هم مثل آن ها شده بودم . دیگر منتظر کسی و چیزی نبودم . حادثه ای که نباید پیش آمده بود . آن ها خیلی هوایم را داشتند . تجربه های خودشان را به من می گفتند . صبر بعد از مدتی آمد و من آرام تر شدم . می نشستیم و از خاطرات شهدایمان حرف می زدیم . آن روزها آن قدر مصیبت ریخته بود که گریه کردن کار خنده داری به نظر می رسید .

🔴 یادگاری های زندگی با او همین خاطرات ریز و درشتی است که بعضی وقت ها یادم می آید و آن مرجان بزرگی هم که آن جاست ، او یک بار برایم آورد . یک قرآن و تسبیح هم به من داد . از دوستش گرفته بود که شهید شده .

⚫️ باز هم انگار اتاق ذهنم دو قسمت شده و او پشت آن دیوار کمیل می خواند . صدای کمیل خواندش را می شنوم . باورتان می شود ؟


نخل ولایت ۹۶-۱-۲۰ ۰ ۰ ۵۷۰

نخل ولایت ۹۶-۱-۲۰ ۰ ۰ ۵۷۰


‍ ⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️⚡️


⭐️وقتی تصمیم گرفتیم بچه دار شویم، به همسرم گفتم بیا این دعا را از این به بعد زیاد بخوانیم.


⭐️دعایی که خودم دوران تجرد زیاد در قنوت هایم میخواندم و حالا از نتیجه اش راضی بودم. بعد از مدتی در قنوت و غیر قنوت آیه را خواندن، یک روز همسرم گفت: از وقتی این آیه رو میخوانی علاقه ام بهت بیشتر شده.


⭐️ درسته که ما این آیه رو به نیت بچه خوندیم ولی فکر میکنم چون توش ازدواج هم داره ناخودآگاه رو روابطمون هم اثر گذاشته!


✨ربَّنَا هَبْ لَنَا مِنْ أَزْوَاجِنَا وَذُرِّیَّاتِنَا قُرَّةَ أَعْیُنٍ وَاجْعَلْنَا لِلْمُتَّقِینَ إِمَامًا ✨


🕋 ترجمه روان آیه اینه: "که خدایا همسر و فرزندانی به من بده که نور چشمم باشند." 


🌙 یکی از مفسران در معنای «قرة اعین» میگفت، وقتی کسی را آنقدر دوست داشته باشی که با دیدنش اشک شوق در چشمت جمع شود، عرب به این می گوید: قرة عین!

💟💟💟💟💟💟💟


نخل ولایت ۹۵-۹-۲۹ ۰ ۰ ۵۵۲

نخل ولایت ۹۵-۹-۲۹ ۰ ۰ ۵۵۲



💝 مهم ترین کاری که

یک مرد می تواند برای فرزندانش انجام دهد

این است که : “عاشق مادرشان باشد”
💕💕💕💕💕💕


نخل ولایت ۹۵-۹-۱۳ ۰ ۰ ۵۱۴

نخل ولایت ۹۵-۹-۱۳ ۰ ۰ ۵۱۴



         🍃 قسمت6

⚪️ مشهد خیلی خوش گذشت . رفت و برگشتنمان چهار روز طول کشید . بعد از مشهد رفتن ، و بر گشتنمان به اهواز مهدی تغییر کرده بود . دیگر حرف زدن هایمان فقط در صحبت های پنج دقیقه ای پشت تلفن خلاصه نمی شد . راحت تر شده بود . شاید می دانست وقت چندانی نمانده ، ولی من نمی دانستم .

بعد از مدتی آقا مهدی گفت : منطقه ی عملیاتی من دیگر جنوب نیست . دیگر نمی توانم بیایم اهواز .گفت: دارم می روم غرب آنجاها ناامن است و نمی توانم تو را با خودم ببرم . وسایلتان را جمع کنید تا برویم و من شما را بگذارم قم . وسایل زیادی که نداشتیم .



💠💠💠💠💠💠💠💠💠

🍁اعتکاف:

چند سالى است که مراسم اعتکاف در جامعه ما رواج پیدا کرده است و در روزهاى سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم ماه رجب، گروه گروه مردم به مساجد رفته و معتکف مى شوند. اگر بتوانى در مسجد پیامبر(ص) در مدینه معتکف باشى خیلى خوب است و ثواب بسیار زیادى دارد. فکر کن! اگر بخواهى در مسجد پیامبر معتکف شوى باید صبر کنى تا خدا توفیق سفر به مدینه را به تو بدهد.

آیا مى خواهى کارى را یاد شما بدهم که ثواب اعتکاف در مسجد پیامبر را داشته باشد؟ این کار زحمت زیادى ندارد و همیشه مى توانى آن راانجام دهى!


🍁کاری بهتر از اعتکاف در مسجد پیامبر: 

🔶پیامبر اسلام فرمودند: «نشستن مرد نزد همسر خویش، نزد خدا بهتر از اعتکاف در مسجد من است».


به راستى که دین و آیین ما چه دین کاملى است؟ در کدام مکتب مى توانى ارزش نشستن پیش همسر را این قدر بالا بیابى؟ در کجا مى توانى چنین عزّتى را که اسلام به شما داده است، بیابید؟ در کجاى دنیا به زن این همه احترام و ارزش داده شده است که نشستن کنار او، براى شوهرش ثواب اعتکاف داشته باشد؟ و افسوس و صد افسوس که ما چقدر از دین واقعى فاصله گرفته ایم.


🍁تسخیر قلب همسر:

مردى که یاد گرفته است هر روز مقدارى از وقت خود را صرف همسرش کند و سخن او را بشنود نه تنها به ثواب بزرگى دست یافته بلکه قلب همسر خویش را براى همیشه تسخیر کرده است.

📚منبع: همسر دوست داشتنی|مهدی آرانی

🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅🔅


نخل ولایت ۹۵-۹-۰۹ ۰ ۰ ۴۶۳

نخل ولایت ۹۵-۹-۰۹ ۰ ۰ ۴۶۳



نخل ولایت ۹۵-۹-۰۷ ۰ ۰ ۵۴۳

نخل ولایت ۹۵-۹-۰۷ ۰ ۰ ۵۴۳




چقدر

زندگی قشنگ می شود...

وقتی کسی را داشته باشی

که پا به پای تو

زندگی کند!..

❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️


نخل ولایت ۹۵-۹-۰۵ ۰ ۰ ۴۰۸

نخل ولایت ۹۵-۹-۰۵ ۰ ۰ ۴۰۸




💠 امام صادق (ع) :هر کسی مسیر ازدواج مومنی را فراهم آورد خداوند در روز قیامت نگاه لطف آمیزی به او خواهد داشت.  

🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙🌙



نخل ولایت ۹۵-۹-۰۴ ۱ ۰ ۴۳۷

نخل ولایت ۹۵-۹-۰۴ ۱ ۰ ۴۳۷



💧💧💧💧💧💧💧💧

🔴بیمار را دیده اید که چگونه از رنج درون می نالد و گاه از شدت درد، فریاد می کشد؟


⚫️حسد هم بیماری دردناکی است، که موجب رنج و ناراحتی و نارضایتی و اعتراض می شود و این گله و شکایت نشانی از آن بیماری روحی است که درون را فرا گرفته و می سوزاند.

🔵 اگر مادری نتواند این شعله زیانبار را در قلب خود خاموش کند بدین گونه با عروس خود و اقوام او در می‌افتد و با زبان خود به آنها زخم می زند.

⚪️درست است که حق مادر بالاترین حق هاست، درست است که مادر بیشترین حق را بر فرزند خویش دارد و فرزند باید در همه حال شکرگزار و خدمت گزار مادر خویش باشد، کمترین آزار و رنجشی را برای او فراهم نیاورد؛


۱ ۲ ۳ ... ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ... ۱۲ ۱۳ ۱۴

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری