استاد فاطمی نیا:
●○درتهران شخصی بود معروف به فسق وفجور؛ یک مرتبه می بینند این شخص از عباد و زهاد شده است.
●○علت آنکه این شخص عاقبت بخیر شد این بود که شب عروسی وقتی رفت توی اتاق، دید عروس به طورغیرمعمولی گریه میکند!
علت گریه را می پرسد؛ دختر می گوید: من به پسرعمویم علاقمندبودم ؛ مرا به او ندادند، الان هم حرفی ندارم با تو زندگی کنم اما تا آخر عمر در ناراحتی خواهم بود!
●○این شخص بلافاصله از اتاق بیرون میرود و عالم محل را با دو نفر شاهد می آورد و به عالم وکالت میدهد تا دختر را طلاق دهد!
●○بعد شرایط ازدواج دختر با پسرعمویش را فراهم کرده و آن دو ازدواج میکنند.
وقتی که او چنین جوانمردی میکند پسرعموی دختر به او میگوید: خدا عاقبت بخیرت کند!
☑️گاهی یک نقطه روشن در زندگی از انسان دستگیری می کند و انسان را عاقبت بخیر می کند.