تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


🌼 تعریفی که شما از ایمان دارید و اون چیزی که خوانندگان متوجه می شوند یه مقدار که چه عرض کنم خیلی با هم متفاوت است! 
شما مؤمن رو کلی می بینید یعنی یک مومن جامع الشرایط در حالیکه خوانندگان مومن رو جزئی می بینند. به نظر می آد منظور شما از مومن بیش از یک فرد ظاهرالصلاحه، شما حتی "المؤمن کیس" رو هم تو تعریفت داری ولی خیلی از خوانندگان ندارند. به نظرم تو یه تاپیک مؤمنی که مدنظرتونه و ایمانی که پایبندی به اون رو کافی می دونید رو دقیق تعریف بفرمایید.
تو یه کتابی که فکر می کنم آستان قدس هدیه داده بود دیدم که حدیثی از امام رضا علیه السلام روایت شده بود که پنج ملاک برای ازدواج بیان فرموده بودند که اولینش ایمان بود بعد اخلاق، اصالت خانوادگی، ... و حتی زیبایی طرف مقابل. بالاخره ما حدیث داریم که زنتون زیبا باشد یا نه؟
به نظرم وقتی همه چیز رو حصر در ایمان می کنید و از سایر ملاکها چشم پوشی می کنید باعث فرار مخاطب شه، در حالیکه احادیث ائمه هم اینجور حصر نکردن همه چیز رو در ایمان. لا اقل یه نیم درصد هم به ویژگی های اخلاقی، روحی روانی، زیبایی، خانوادگی و غیره امتیاز بدید.
مسلما اگه من بخوام ازدواج کنم اصالت خانوادگی طرف مقابل که تو حدیث پیش گفته جزو اولویتهاست، برام خیلی مهمه و این هم نمره ای دارد که در واحدش ضرب می شود و با سایر ملاکها که بیشترین واحد را ایمان دارد جمع می شود و سرانجام معدلی می شود که تصمیم من برمبنای آن انجام می گیرد. 
در داستانی هم که تعریف کردید و اصرار بر آن دارید، سایر وجوه رو هم باید ببینید، این روایت اهمیت تفاوت اقتصادی رو صفر نشون میده، اما منکر سایر معیارها مانند اخلاق، نسبت روحی روانی زوجین و ... نیست.
به نظرم فضا رو صفر و یکی نکنید، بیشتر جواب میده.

با توجه به آنچه گفتید، آیا ایمان ملاک لازم است؟ یا هم لازم است و هم کافی؟

---------------------------------------------------------------------------------------

یک مقدمه نسبتا کوتاه در تعریف ایمان تقدیم به شما:

 

تعریف ایمان در نظر بنده خیلی ساده است. در نظر بنده ایمان یعنی باور به هر آنچه پیامبر مکرم اسلام آن را به عنوان دین آورده. مومن کسی است که به همه دین به عنوان یک بسته کامل و یکپارچه و بسیط باور داشته باشد. هر چیزی که در دین هست ، همه اش روی هم دین است و مومن به همه اش روی هم باور دارد. البته در مقام باور و در مقام عمل داستان فرق میکند و مومنان همه مثل هم نیستند.

 

در کتاب مستدرک‏ الوسائل آمده است:

 

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام : مَا الْإِیمَانُ ؟ فَجَعَلَ لِیَ الْجَوَابَ فِی کَلِمَتَیْنِ فَقَالَ : الْإِیمَانُ بِاللَّهِ وَ أَنْ لَا تَعْصِیَ اللَّهَ.

 

امام صادق علیه السلام متعلق ایمان یعنی آنچه باید به آن ایمان داشت را ، صرفا اعتقاد به خداوند میداند و اینکه الله را عصیان و نافرمانی نکنید. چنین کسی ایمان دارد. ناگفته پیداست که ایمان به نبوت هم در دل ایمان به خداوند است و البته ایمان به امامت در دل ایمان به نبوت و همین طور دیگر معارف اسلام در دل دیگری است اما همه در دل توحید و ایمان به الله خلاصه میشوند.

 

در کتاب شریف کافی آمده است: وَ الْإِیمَانُ هُوَ الْإِقْرَارُ بِاللِّسَانِ وَ عَقْدٌ فِی الْقَلْبِ وَ عَمَلٌ بِالْأَرْکَانِ وَ الْإِیمَانُ بَعْضُهُ مِنْ بَعْض.

 

ایمان سه مرحله دارد و هر مرحله متفاوت با مرحله دیگر.

 

مرحله اول ایمان ، اقرار با زبان است به هر آنچه از طرف پیامبر به نام دین آورده شده است.

 

مرحله دوم عقد و گره قلبی است که انسان در دلش هم به آنچه زبانش گفت ، معتقد باشد.

 

مرحله سوم ایمان این است که با جوارح و اعضای بدن به مقتضای باور قلبی و اقرار زبانی ، عمل کنیم.

 

پس در مرحله اول و در بازار مسلمین اگر کسی با زبانش شهادتین گفته باشد میتوان از او گوشت خرید چرا که اگر او دامی را قربانی کند ، ذبیحه او پاک است و با او معامله انسان مسلمان میشود. و البته آن شخص پس از مرگش نیز در قبرستان مسلمانان دفن خواهد شد.

 

در مرحله دوم یا مرحله بعدی و بالاتر ایمان ، مومن کسی است که دل و زبانش به باورهای اسلامی گره خورده و او در زبان و در دلش با اسلام همراهی میکند اما عملش در ظاهر به علل متعدد با مومنان و مسلمانان همراهی ندارد مانند بسیاری از مسلمانان خارج از ایران که به خاطر فضای جامعه و اطرافیانشان متظاهر به اسلام نیستند اما در دلشان اسلام را قبول داشته و دارند.

 

در مرحله سوم مومن کسی است که زبان و دل و اعضا و جوارحش همه و همه تابلو یک انسان مومن است و در ظاهر و باطن شعارش الله اکبر و لا اله الا الله است.

 

انسان در مرحلهٴ قلب اعتقاد دارد، در مرحله زبان اقرار می‏کند، و در مرحله اعضا و جوارح به عمل می‏پردازد. پس مومن کسی است که تمام مملکت وجودش تسلیم امر خداست و در زبان و دل و جوارج یک شعار دارد.

 

ناگفته پیداست که مفهوم مسلمان با مومن نسبت تساوی ندارند و میتوان مثال زد که اگر دایره مسلمانان را یک دایره عام و بزرگ تصور کنیم دایره اهالی ایمان یک دایره در دل آن دایره بزرگ تر است ، به نحوی که هر مسلمانی لزوما مومن نیست اما هر مومنی حتما مسلمان هست.

 

و از اینکه گفته میشود ایمان یعنی باور به هر آنچه پیامبر به عنوان دین آورده است فهمیده میشود که همه مسائلی که در دین به آن تاکید شده جزو مسائلی است که باید به آن باور داشت نظیر قیامت و فرشتگان و جنیان و البته و صد البته وصایت و جانشینی امیرالمومنین علی مرتضی بعد از وفات پیامبر مکرم اسلام محمد مصطفی صلی الله علیهما و الهما و سلم. و سپس اعتقاد به تمام احکام دین از نماز و روزه و حج و خمس و زکات و ازدواج زمان دار و غیر زمان دار و ... و حدود و دیات و قصاص و حجاب و ...

 

من به چنین کسی مومن میگویم.

 

و مهم نیست که این انسان مومن که تمام این اعتقادات را دارد سیاه پوست باشد ویا سفید پوست. پول دار باشد و یا فقیر. ایرانی باشد و یا آفریقایی و یا اروپایی. قد کوتاه باشد و یا قد بلند. دانشگاه رفته باشد و یا حتی دبیرستانش را هم تمام نکرده باشد. شغل آزاد داشته باشد و یا نوکری دولت را بکند. روستایی باشد و یا شهری. با نمک باشد یا بین نمک. پدرش جوان باشد یا آفتاب لب بام. زیبا باشد و یا نچسب. از قبیله قریش باشد یا از قبیله ای دیگر که معروفیت قریش را ندارد. صبر و اخلاقش مثل ایوب پیامبر باشد و یا نه مثل من تند مزاج و عجول باشد. شاه پریون باشد یا یکی مثل همین مردم داخل کوچه و بازار. حتی مهم نیست که چه سنی داشته باشد هر کس که باشد حق ازدواج دارد و میتواند گزینه ای برای انتخاب یکی از مومنان دیگر قرار بگیرد.

 

بله روایت های فراوان و مختلفی داریم اما هر مومنی که این روایات را میخواند و همسرش را نگاه میکند در دلش میگوید: بله درست است! همسر باید زیبا باشد و البته همسر من زیبا ست! بله درست است! همسر من هم از یک خانواده محترم است. چرا که زیبایی یک مفهوم نسبی است. زیبایی در مقایسه فهمیده میشود و الا کالایی که فقط یک مدل دارد درباره آن زیبایی و زشتی معنا ندارد.

 

ما فقط برای انسان های مومن نسخه میدهیم نه برای یهودی ها و کمونیست ها پس نگران ملاک قرار دادن ایمان برای کمونیست ها و ماتریالیست ها نباشید. مومن با خواندن این متون فرار نمیکند بلکه به قدر و منزلت ایمان خودش توجه میکند و ملاک های دنیایی در نظرش رنگ می بازد.

 

اما بررسی ملاک ها:

 

فراموش نکنیم که اخلاق فقط به همراه ایمان به خداوند معنا دارد و البته اخلاق بدون ایمان هیچ پشتوانه ای نخواهد داشت. برای مطالعه بیشتر شما را به کتاب بنیاد اخلاق اثر استاد مجتبی مصباح ارجاع میدهم. خلاصه اینکه : بسیاری از فلاسفه اخلاق ملحد غربی خواسته اند اخلاقی بدون تکیه بر ایمان به خدا طراحی کنند که بعد از گذشت سالها هنوز این فلسفه ، پایه و برهان عقل پسندی برای خودش پیدا و بنا نکرده است.

 

اصالت خانوادگی نیز جز برای خانواده های با ایمان نیست. مومن اصالت دارد و غیر او هر که باشد باید برای خودش ریشه و اصالت بسازد. مومن به خاطر انتسابش به اسلام ، پدری دارد به نام محمد مصطفی و علی مرتضی چون حضرت بلندمرتبه خودش صلی الله علیه و آله فرمودند: انا و علی ابوا هذه الامه : من و علی دو پدر این امت هستیم. یعنی هر که در امت من است من و علی پدران او هستیم و چه شرافتی بالاتر از این که پیامبر پدر کسی باشد. در حقیقت نسب خانوادگی در ایمان حقیقی حل میشود.

 

در این فضا هر کسی که در ایمان و انجام واجبات بر دیگران پیشی گرفته باشد مومن تر و برای اسلام عزیز تر است نظیر خانواده های شهدا و ایثارگران و رزمندگان و مجاهدان که ایمانشان آنها را به دفاع از مرزهای اسلام کشاند و در همین عرصه به مقام شهادت و جانبازی نایل شده اند.

 

با این معنا همه ملاک ها در ایمان خلاصه میشود اما ایمان طنابی است که از یک تا بینهایت ادامه دارد و اوج آن امیرالمومنین است. خانواده ای اصالت دارد که با ایمان تر است. کسی با اخلاق تر است که مومن تر است. کسی زیبایی بیشتری دارد که مومن تر است نه کسی که چشم و ابروی زیباتری دارد یا به خانواده افراد متمول یا ملاکین بلاد وصل باشد.

 

و اما زیبایی چهره: پیشنهاد میکنم از یک طرف به یک پارک یا بوستان بزرگ و از طرف دیگر به یک مسجد با قدمت زیاد در نزدیکی منزلتان سری بزنید. اما هر دو را در نزدیک ترین زمان به ظهر و نماز جماعت بروید به طوری که کسانی در پارک باشند که در لحظه اذان ، به مسجد نرفته اند تا بتوانیم چهره مومنان نماز خوان را با چهره پارک نشینان بی توجه به نماز مقایسه کنیم. فردا در لحظه اذان به مسجد همان محله بروید و از افراد و سوژه ها حتما عکاسی بکنید.

 

زنان و مردان جوان و مسن و میان سال مسجدی و مومن را با زنان ومردان و میان سالان پارک نشین در چهره و قیافه ظاهری مقایسه کنید. ادعای من این است که هم جوانان مومن و هم میان سالان مومن و هم پیران مومن از همه همسالانشان در تمام سنین زیبا تر هستند ؛ چه مرد و چه زن. در پیران مومن صورت ها چروکیده شده اما نور از صورتشان میتابد و آسمان و زمین را منور میکند. میتوانید عکس ها را طوری بگیرید که از زمینه آن معلوم نباشد که عکس در مسجد گرفته شده است یا در پارک محله. حالا عکس ها را به یک انسان بی خبر از پژوهشتان نشان بدهید و بخواهید درباره زیبایی آن چهره ها نظر داده و آنها را مقایسه کند. به نظرم زیبایی چهره های مومنان غیر قابل انکار است. مومنان هر جا که باشند نیاز به معرفی ندارند.

 

نسبت روحی هم که در متن به آن اشاره کردید صرفا تناسب روحی و ایمانی افراد است. تناسب روحی علی وفاطمه و یا جویبر وذلفا یا هر کدام از مومنان عالم که با همسرش زیسته و خوش بوده اند.

 

چرا نباید فضا را صفر و یکی کرد وقتی ملاکی جز ایمان برای ازدواج نداریم. به نظرم همه ملاک های دیگر نیز در ایمان حل میشوند و خط کش اصلی ما در این جریان ایمان است. آیت الله العظمی بهجت در نود سالگی چهره بسیار زیبا و نورانی منحصر به فردی داشتند که همه مومنان آن چهره نورانی را در یادشان دارند اما بینی درشتشان ابدا نشانی از زشتی نداشت ؛ در صورتی که امثال ایشان در نود سالگی نه اینچنین زیبا هستند و نه چنین بینی درشتی در قیافه آنها زیباست.

 

مشکل ما در چشم چرانی ماست. مشکل ما در بی ایمانی ماست اگر قبول ندارید به این حکایت توجه کنید:

 

پدر استاد شهید مرتضی مطهری به مادر استاد یا همان همسر مکرمه شان گفته بودند:

 

فلانی! من نمیدانم شما زشت هستی یا زیبا! چون انسان زشتی و زیبایی را در مقایسه میفهمد و من نمیدانم تو زشت هستی یا زیبا! من غیر از تو تاکنون زنی را ندیده ام!

 

به نظرم از چنین مادر بزرگواری و از چنین پدر باتقوایی باید هم فرزندی مثل استاد شهید مرتضی مطهری با آن همه آثار و برکات متولد شود. نه ؟!

● ح سین عالمی

نخل ولایت ۰۷ دی ۹۸ ، ۱۶:۵۴ ۰ ۰ ۱۲۴ ازدواج

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری