تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


🌼 مادر و پدرم اصلا به فکر ازدواج منه بچشون نیستن! تا الان هر چى خواستگار داشتم بدون سوال از من رد کردن. حتى وقتى من متوجه میشم که خواستگارى کسى کرده میگم موافقم بگین بیاد، مادرم میگه بابات مخالفه و هر چى من اصرار میکنم میگه نه. حتى فکر نمیکنه چرا من اصرار باید کنم! خودم هم تا الان چند خواستگار داشتم که خودشون ازم خواستگارى کردن و خواستن بیان اما من چاره اى نداشتم که ردشون کنم
موارد بسیار خوبى هم بودن. پدرم که میگه زوده ازدواج کنى چون درس هات میمونه و درس مهمتره و ازدواج رو میشه بعدها کرد!  مامانم هم حرفى نداره!!!  

من غیر مستقیم سعى کردم بهشون بگم که قصد ازدواج دارم اما انگار متوجه نمیشن! من چیکار کنم!! در ضمن من دختر بیست ساله اى هستم اما لطفا نگین هنوز خیلى فرصت دارى! اصلا بحث من فرصت نیست. بلکه عدم توجه پدر و مادرمه. به خدا سپردم کارى کنه که قطعا میکنه.

-----------------------------------------------

برای درک حال و روز پدر و مادرها بهتر است خودتان را ، اگر چه سخت یا ناشدنی است ، گاهی جای آنها بگذارید. هیچ پدر و مادری بد دخترش را نمی خواهد. من الان پدر دو دختر هستم و دخترانم کودک هستند اما می توانم نگرانی پدری از نوع پدر دختر جوان بودن را درک کنم. جواب یک کلمه است: خودتان را جای پدر و مادرتان بگذارید و مشکل را پیدا کنید.

من به عنوان مثال چند دلیل برای این رفتار برخی از پدر و مادرها ذکر میکنم تا خودتان با بررسی شرایط خانواده به درمان مشکل بپردازید:

هر پدری برای دخترش دلسوزترین مرد روی زمین است. اما همین پدر دلسوز به خاطر مرد بودنش پسرها را به گونه ای میشناسد که هیچ وقت شما و مادرتان توانایی شناخت آنها را ندارید. شناخت یک مرد از یک پسر یا مرد ، به همان اندازه کامل و واقعی است که شناخت یک زن از یک دختر یا زن. مردان را مردان می توانند بشناسند و زنان را زنان. یک مرد تا زن نشود نمی تواند یک زن را بشناسد و چون زن شدنش محال است نمی تواند زن شناس باشد. اگر هم بشناسد ، شناخت و علمش ، علمی مدرسه ای است و به تعبیر فلاسفه علمی حصولی پیدا کرده و علم حصولی همیشه یقینی و صحیح نیست.

پدر شما و پدر بسیاری از دخترهای کشور ما تا اسم و نام خانواده و پسری را میشنوند مسائلی را به یاد می آورند که بدون مکث و تردید اسم آن پسر و خانواده اش را از لیست خواستگارهای شما خط میزنند. شاید دلایل پدرتان گفتنی هم نباشد. شاید پدر این دلایل را حتی نتوان بیان کند و جز در دادگاه پروردگار بیان کردنی نباشد اما پدر همیشه پدر است و بد دخترش را نمی خواهد.

گاهی پدر گرفتار آبروی قطره قطره جمع شده ی سالیان دراز و البته دربند فرهنگ بد اطرافیان و سبک زندگی نابسامان امروز شده و سر جمع و در یک کلام مسائل اقتصادی را دلیل رد کردن خواستگارهای دخترش می کند. دلیل هم ندارد که پدر ، این حرف را جلوی شما به زبان بیاورد. برخی از حرف ها گفتنی نیست. شما نمی توانید حال و روز چنین پدری را درک کنید. افراد با آبرو در چنین شرایطی ترجیح می دهند خواستگار را به خانه راه ندهند تا گرفتاری های بعدی اساسا پیش نیاید. توقعات بی سر و سامان اکثر دخترها ابتدا از پدرشان و سپس از شوهرشان مشکل عمده ی تاخیر در امر ازدواج است. میخواهید باور کنید یا نکنید. اگر پدری از یک سو و خواستگاری از سوی دیگر ، بدانند که دختر طرف حسابشان با نداری پدر و شوهر می سازد و دنبال مد روز و حرف مردم نیست خیلی راحت مقدمات ازدواج او را فراهم میکنند.

اکثر پدرها بیشتر از اینکه از حرف مردم واهمه داشته باشند از اخم و تخم دختر خودشان نگران هستند. پدرهای با آبرو دوست دارند جشن ازدواج دخترشان هر چه بهتر و با شکوه تر برگذار شود و این پز عالی با جیب خالی میسر نمی شود.

برخی پدرها از تفکر دختر خودشان و نوع آرزوهایش بی خبر هستند و او را درست نمی شناسند. اگر دقیق تر بگویم بعضی پدرها دخترهای خودشان را اصلا نمی شناسند و فکر میکنند این دختر همان دختر کوچک بیست سال پیش باباست. شناخت پدرها و مادرها از فرزندانشان محدود به زمان حضور بچه ها در خانه است و اکثر آنها از تفکرات و مطالعات و الگوهای رفتاری جوانانشان بی خبر هستند. جوان های بسیاری را سراغ دارم که بعد از چند سال آشنایی با بسیج و اردوهای جهادی و راهیان نور چنان تغییر ماهوی پیدا کرده اند که حتی مادرشان نمی داند که در ذهن جوانش چه میگذرد و جوانش در رویاهای نیمه شبش چه خانه و کاشانه و همسری را تصور میکند. یکی از همین جوان هایی که اسلام و تفکر ناب امام ، جان و دلش را خانه تکانی کرده بود  می گفت: در خانه هیچ همانندی ندارم و مادرم حتی نمی تواند تصور کند که من به دنبال چه دختر و خانواده ای هستم.

راه حل عملی شما:

پدر و مادر شما گرفتار کدام یک از این مشکلات هستند؟ فرقی نمیکند. باید خودتان را به آنها بشناسانید. به آنها کمک کنید که مثل شما فکر کنند. اگر نمی توانند مثل شما فکر کنند کمکشان کنید تا بهتر شما را درک کنند. حداقل متوجه شوند که شما مثل آنها فکر نمی کنید. آنها را به فضای ذهنی خودتان نزدیک کنید. در فضای خانه الگوهای خوبی که در فضاهای مذهبی شناخته اید معرفی کنید. گاهی بدون بهانه در مورد روحیات فلان شهید دفاع مقدس و ازدواج ساده اش حرف بزنید.

گاهی مستقیم و گاهی غیر مستقیم رسانه ی این سبک زندگی باشید. کتاب هایی که در این مورد میخوانید را در معرض چشم دیگر اعضای خانواده قرار بدهید. با افراد تاثیر گذار در فضای خانه هم کلام شوید و ابراز نظر بکنید. مهم نیست که طرف مقابلتان هم نظر شما باشد یا نه. مهم این است که نظرتان را ابراز کرده اید و اطرافیان را با آرزوهایتان آشنا کرده اید. نگذارید بزرگ ترها بدون شناخت شما برای آینده شما تصمیم گیری کنند. اگر بر این مطلب مصر هستید و تصمیم یک جانبه ی بزرگ ترها را غلط می دانید به آنها کمک کنید تا این کار غلط را تکرار نکنند. خانه جای دعوا کردن نیست خصوصا با بزرگ ترها. پس دیپلماسی فعالی را در این مورد آغاز کنید. لازم نیست برای شروع سراغ پدرتان بروید. شاید خواهرهایتان یا مادرتان برای شروع بهتر باشند. حرف زدن را تمرین کنید. اظهار نظر یک مهارت است که اگر آن را تمرین نکنید در زندگی مشترکتان نیز به مشکل برخواهید خورد. کافی است علاقه ی خود را به یک سبک زندگی خاص ابراز کنید و شیفته بودن خودتان را نشان بدهید. قدرتی که خداوند به زن ها و دخترها داده را فراموش نکنید. قدرتی خدادادی در کلام شما و رفتار شما قرار داده شده که اگر آن را بشناسید بدون هر گونه درگیری به تمام خواسته های خودتان خواهید رسید.

جهاد مبارزه است. برای رسیدن به اهداف بلند و آسمانی تان مبارزه کنید. جهاد کنید و فراموش نکنید این کریمه ی الاهی را که فرمود:

من جاهد فینا لنهدینهم سبلنا

وعده ی الاهی است. شما در راه ما مجاهده و مبارزه کنید ما خودمان راه های هدایتمان را نشانتان خواهیم داد شرطش مبارزه است.

● ح سین عالمی

نخل ولایت ۱۳ مهر ۹۹ ، ۱۳:۱۷ ۰ ۰ ۱۰۷ ازدواج

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری