تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


🌼 من در حال بررسی خواستگار هستم. خیلی از ملاک هام که اعتقادی پیشتاز تو همش بوده اوکیه  اما یه مسئله مهم وجود داره و اون اینکه من تو جلساتم اصلا لذت مصاحبت باهاش رو نبردم (من کمی پرشور و هیجان و ایشون به گفته ی خودشون نرمال اما من فکر میکنم خیلی کمتر از نرمال هستند) و واسه همین جلسه بعدی رو میگذارم با اینکه سوالاتم تمام شده ولی به دنبال این هستم که ایا راهی وجود داره که ازش خوشم بیاد یا نه؟ که هیچی تغییر نمیکنه. باید بگم ایشون از لحاظ اعتقادی بالا هستند و اصرار دارند که زودتر منم تصمیم بگیرم تا خدای نکرده پا را از حد شرعی که همان صحبت کردن هست پیش نگذاریم. و البته ایشون بهترین فردی بودن تا حالا برای من چه موقعیت اجتماعی چه خانواده چه ایمان همش اما بنظرم الان هیچ کدوم مهم نیس و اینکه باید ازش خوشم بیاد مهمتر از همه است. تو کتابهای اسلامی که خوندم اثری از این موضوع ندیدم.گفتند اگر اخلاق و دینش خوب بود دختوتونو بش بدین ولی از اینکه خوشت بیاد و اینا چیزی نیست.

بهم بگین چه کنم. موقعیت سخت تر از این نداشتم هیچ وقت

من کتاب را مطالعه کردم و متوجه نکاتی که مدنظرتون بود شدم. اما چیزی که منو به شدت نگران میکنه داستانهایی از زندگی افرادی بوده که شرح حال منو داشتن. قبل از ازدواج علاقه نبوده و همه گفتن اگه ازدواج کنی به هم علاقه مند میشین و بعد از ازدواج علاقه بوجود نیومده و نهایتاً منجر به طلاق شده.

خوب اینجور چیزا خیلی حساسیتمو بالا برده.یک مشاور هم رفتم گفت باید هر دو تون بیاین مشاوره چون احتمالا شخصیت هاتون به هم نمیخوره. البته اقا مشاورها رو قبول ندارن.

-------------------------------------------------------------

نگرانی از طلاق های فراوان در جامعه یک نگرانی طبیعی و عاقلانه است اما باید این اتفاق شوم را مطالعه کرد تا با عبرت گرفتن از این اتفاقات نامیمون اجتماعی ، بتوانیم زندگی اجتماعی جدید جوانانمان را واکسینه کنیم. در مورد قبول نداشتن مشاوره های روان شناسان با سبک غربی هم من به خواستگارتان حق می دهم چون نگاه آنها به انسان و سعادت او و خالقیت و هادی او ، نگاه صحیح و کاملی ندارند و همان طور که فراوان گفته ام بنده هم آن روش ها و گفته ها را قبول ندارم. توصیه میکنم اگر به دنبال مشاوره هستید به مراکزی مراجعه کنید که آشنایی کاملی با معارف دین اسلام داشته باشند تا شما و خواستگارتان را دانسته یا ندانسته از تبعیت از حق باز ندارند. اگر این نکته را رعایت کنید مشکل خواستگارتان با مشاوره هم حل میشود.

برای نزدیک شدن به این فهم خوب از زندگی زناشویی توجه شما را به چند نکته جلب میکنم:

1- جلسه ی خواستگاری جلسه ی ظهور عقل و کسب شناخت است نه جلسه ی ابراز محبت و علاقه. شما پسر همسایه ی ما را دوست ندارید چون او را اولا نمی شناسید و ثانیا از جانب او پالس های محبت و علاقه به شما نرسیده است. هم صحبتی نیکو و دوست داشتن ، زمانی ایجاد می شود که آب زلال محبت مردانه به خاطر علاقه به یک زن ، از قله ی مرتفع و یخی قلب مرد جاری شود و به دریاچه ی دل زن وارد شود و او را سیراب کند. برای دریاچه مهم نیست این قله ی یخی کدام قله باشد ؛ مهم آب زلالی است که باید دریاچه را سیراب کند. انتظار شما از آب گیری زودتر از موعد موجب نمی شود که یخ قله زودتر باز شود. جلسه ی خواستگاری زمان انتخاب عاقلانه است نه مهرورزی عاشقانه.

2- برخی از مردان جوان به علت رشد عقلانی و تسلط بر خیال و افکار و رفتارشان ، می توانند فضای شناخت و دانستن را ، از فضای مهرورزی و علاقه جدا کنند ، و مکالمه ی عاقلانه را ، از مکالمه ی عاشقانه تفکیک نمایند. این توانایی یک ویژگی همگانی نیست اما کسی که بتواند این مرزبندی رفتاری را داشته باشد ، توانسته است محبت قلبی اش را کنترل کند و این آب زلال را فقط به سوی دریاچه ی مورد نظرش هدایت کند. این هنر مردانه و البته مومنانه ، زمانی بیشتر تقویت می شود که انسان دستورات الاهی را هر چه بیشتر مورد نظر قرار بدهد و در اعمالش تقوای بیشتری داشته باشد. 

اگر محبت مرد در سلام و احوال پرسی با نامحرمان کوچه و خیابان و اداره اش ، و در پیامک هایش خرج شود ، دریاچه ی زندگی زناشویی اش آب زلال کمتری دریافت خواهد کرد. فراموش نکنید که هر چه ایمان مومنان به خداوند بیشتر باشد ، قله ی دلشان برف بیشتری برای سیراب کردن دیگر موجودات خواهد داشت و به صورت طبیعی محبت بیشتری به همه ی موجودات عالم حتی دشمنان نادانشان ابراز خواهد کرد ؛ نظیر عیادت پیامبر مکرم اسلام از یهودی کافر کینه توز اهل مکه ؛ و سرکشی شبانه ی امیرالمومنین به خانه ی انصار فقیر (و البته ناسپاس در ولایت) اهل مدینه النبی ؛ و کلمات هدایت گرانه ی سیدالشهدا در ظهر عاشورا با کسانی که برای کشتنش دور هم جمع شده بودند ؛ اما این نوع محبت همیشه در مدار تقوا و عدالت خواهد بود و موجب نگرانی حسودان نیست ؛ چرا که به گونه ای عادلانه توزیع می شود که همه ی اطرافیان ، سهم و بهره ی خودشان را خواهند برد ، و حسادت ، کسی از اطرافیان را تحریک نخواهد کرد حتی اگر مومنی چهار زن داشته باشد.

3- تمام کلماتی که در بالا نوشتم با فرض ایمان و عدالت و تقوا و با فرض کنترل انسان بر قلب است. اما همیشه اینگونه نیست. گاهی قله ی قلب کسی برف برای آب شدن ندارد. کسی که دخترش را زنده به گور کرده یا نوزاد شیرخواره را تیر سه شعبه می زند یا تانک بر جنازه ی مجروحان و اسرای جنگی می راند اساسا انسان نیست و بویی از رحم و عاطفه ندارد. چنین افرادی اگر از فرزند خودشان احساس خطر کنند دو چشم فرزندشان را کور می کنند و همسرشان را تا زمانی که زیبایی و جمال دنیایی دارد به عنوان شریک جنسی محسوب می کنند. این گروه انسان نما ، تمام دوست داشتن ها و محبت هایشان بر محوریت خودشان و منافع شخصی شان (و نه خدایشان) شکل می گیرد.

4- از اوج محبت مومنانه تا خود خواهی دنیامدارانه ، و در میان آن اوج انسانیت و این خاک مذلت ، افراد دیگری نیز هستند که از نور آسمانی و خدادادی ایمان ، بهره ی کمتری دارند و اندک ایمان چال شده در خاک مادیات یا عرفان های مخلوط با تقلب یا سبک زندگی های نه سراسر منحرف باقی مانده در دلشان ، آنها را شبیه انسان ها کرده است. اگر مشاهده می کنید که اندک بویی از انسانیت در مجامع غربی مانده به خاطر وجود همین کلیسای سه گانه پرست و همین عرفان هایی است که بویی از حقیقت دارند و سراسر باطل و یاوه نیستند.

5- گروهی از مومنان هستند که طبق فطرت اولی شان قلب مهربانی دارند اما محیط سرد و سخت و بی عاطفه ی اطرافشان ، قلب آنها را چون سنگ ، سفت و سخت می کند و به خاطر همین تعالیم غلط مردانه و محیط خشن ، محبت به زن و سپس همسر را فراموش می کنند و در زمانی که باید این محبت قلبی شان را به مادر و خواهر و همسر و دخترشان اشراب کنند از بذل محبت قلبی ، بخل می ورزند و دریغ میکنند. فراوان مشاهده کرده ام که در همین ایران خودمان و در مناطق بسیار محروم از نظر فرهنگی و دور افتاده ی کشور ، متاسفانه همسر و دختر خودشان را از حیوان باربرشان پست تر و کم ارزش تر میدانند!!

6- اگر نگاه مرد به زن صرفا یک نگاه کام جویانه باشد ابراز علاقه به زن هم محدود به کامجویی و زمان خاص کامجویی می شود. پس آنچه که باید بررسی کنید این است که خواستگار شما از کدام نوع از این چند دسته است:

الف- خواستگار شما مومن است و محبت کردن می داند ، اما هم اکنون که نامحرم هستید ، به علت دقت های فقهی و اخلاقی محبتش را بروز نمی دهد؟ نگران نباشید! چون یک زندگی رویایی و تقوا مدارانه را در آینده تجربه خواهید کرد ان شاالله

ب- خواستگارتان از محبت مومنانه بهره دارد اما از ابراز محبت خجالت می کشد؟ این نوع از مردان نیاز به آموزش عشق ورزی و محبت به همسر دارند و کافی است کتابی مثل همین کتاب را با دقت مطالعه کنند. اگر بانو ، در خانه محبتش را به همسرش ابراز کند و در مقابل ، ابراز علاقه را از شوهرش بخواهد ، با گرمای محبتش خواهد توانست یخ های خجالت مردانه ی شوهرش را باز کند.

ج- خواستگارتان مسلمان و اهل محبت هست اما ابراز محبت را نیاموخته است؟ کار بانوان در ارتباط با چنین مردانی سخت تر است. البته روحیه زنان ساکن در اقلیم های سخت و خشن ، به علت فرهنگ عمومی مناطقشان مانند دیگر زنان نیست. به هر حال نباید خسته بشوید. اگر شوهر ، سلامتان را جواب نداد باز هم سلام کنید. اگر بدون خداحافظی خانه را ترک کرد شما بلافاصله با او تماس بگیرید و تلفنی با او خداحافظی کنید. اگر او دلش برای شما تنگ نشد یا اساسا نمی دانست که آدم ها هم ممکن است دلشان برای زنشان تنگ می شود شما دلتنگی تان را ابراز کنید.

د- آیا همسر یا خواستگار شما نه محبت دیده و نه محبت کردن آموخته است؟ باز هم حق ناامید شدن ندارید. قدرت زنانه ی خودتان را فراموش نکنید. دل مرد حتی اگر از سنگ و آجر هم باشد باز نیاز به ملات دارد. مرد به همسر نیاز دارد یعنی می خواهد کامل شود و به خاطر طبیعت مردانه اش گرایش به زن دارد. این حداقلی است که مومن و کافر از آن بهره مند هستند. نیاز زناشویی دامی است که بالاخره هر مردی در آن خواهد افتاد. مومنان به دنبال حلال آن هستند و کافران به دنبال حرامش. اگر ذکاوت زنانه داشته باشید در بزنگاه های زناشویی و حداقل هایی که طبیعت مردانه طلب میکند سهم خودتان را از توجه و محبت دریافت خواهید کرد.

 

7- خانواده را گره محبت حفظ میکند پس اگر این گره بین زوجین ایجاد شود کانون خانواده ایجاد شده است. آنچه مایه نگرانی است محبت نکردن شوهر و پاسخ ندادن بانو به آن محبت ها است. اگر محبتی بین زوجین در کار نباشد با چفت و بست نمی توان مرد و زن را کنار هم نگهداشت. 

نخل ولایت ۲۳ دی ۹۹ ، ۱۷:۱۰ ۰ ۰ ۱۳۱ ازدواج

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری