تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁🍁

🔅امروز هم در جامعه ما به هر نسبت که از فرنگیها پیروی کنیم کانون خانوادگی را متزلزل کرده‏ ایم. وقتی که جامعه ما به دستور اسلام واقعاً عمل می‏ کرد؛ یعنی پسرها واقعاً قبل از ازدواج، با زنی و دختری در تماس نبودند و به اصطلاح فرنگیهای امروز یک گرل فرند نداشتند (رفیق دختر نداشتند) و دخترها هم همین طور، ازدواج برای یک پسر یا دختر یک آرزو بود. 


🔰یک پسر به سن پانزده شانزده سالگی که می‏ رسید، احساس طبیعی نیاز به همسر در او پیدا می‏ شد، یک دختر هم همین طور، و این طبیعی است که آرزوی یک پسر این بود که زن بگیرد چون به وسیله ازدواج از محدودیت و ممنوعیتِ استفاده از زن خارج می ‏شد و به مرز آزادی استفاده از زن می‏ رسید. آن وقت «شب زفاف کم از صبح پادشاهی» نبود، چون روی خاصیت روانی، اولین موجودی که این پسر را به این‏ حظّ و بهره رسانده یعنی از محدودیت به آزادی رسانده همسرش بوده، و برای دختر هم این پسر اولین کسی بوده که او را از محدودیت به آزادی رسانده است. این بود که پسر و دخترهایی که اصلًا همدیگر را ندیده بودند و ازدواج کرده بودند، آنچنان با یکدیگر الفت می‏ گرفتند که وضع عجیبی بود. (نمی ‏خواهم بگویم که ندیدن، کار درستی است. نه، اسلام اجازه داده است که ببینند، ولی اگر هم ندیده بودند، وقتی به یکدیگر می ‏رسیدند تا لب گور به یکدیگر عشق می ‏ورزیدند).  


✅ اما سیستم فرنگی به پسر اجازه می‏ دهد که تا زمانی که زن نگرفته روابط جنسی‏ اش آزاد باشد و به دختر هم اجازه می ‏دهد تا شوهر نکرده روابط جنسی‏ اش آزاد باشد. نتیجه این است که برای یک پسر ازدواج محدودیت است و برای یک دختر هم ازدواج محدودیت است. قبل از ازدواج، آزادی داشته با هر کسی [رابطه داشته باشد]، حال که می‏ خواهد ازدواج کند به یک نفر محدود می ‏شود. این است که یک پسر وقتی می‏ خواهد زنی را بگیرد، می‏ گوید: «من از امروز یک زندانبان برای خودم درست کردم.» یک دختر هم شوهرش برایش زندانبان می‏ شود؛ یعنی از آزادی به محدودیت می‏ آیند.


📖 (استاد مطهری، آشنایی با قرآن، ج4، ص18)

📌📌📌📌📌📌📌📌📌


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری