تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان



🌼 یه بحثی مطرح شده بهش میگن "تیپولوژی"، از روانشناسی غربیه. زیاد هم داره میشه تو جامعه. قطعا خبر دارید.
بطور کلی میگه انسان ها 9 تیپ هستند. مثلا میگه فلان تیپ منظمند، وسواس دارن، اعتماد به نفسشون اینجوریه و حواس پرتیشون اونجوریه و ... یا مثلا میگه آدمهای فلان تیپ عجولن، وقتی کسی باهاشون حرف میزنه به فکر گوش دادن نیستن و فقط میخوان حرف خودشونو بقبولونن و...
باید بگم که متاسفانه یا خوشبختانه بسیار دقیق هم هست. و تا اونجایی که برخلاف میلم با بحثاشون آشنا شدم، بسیار بسیار کمک میکنه تا با برخورد اول بفهمی طرف مقابلت چجور اخلاقی داره. بخاطر همین خیلی مشتری پیدا کرده. بیشتر هم این دختر پسرای بی دین و قرطی یا روشنفکر رفتن دنبالش.
با این نظرات و فرمایشات شما، قطعا مخالفید. هرچند منم بدلایل معرفتی و اعتقادی مخالفم ولی فکر می کنم قسمتهای بدرد بخوری هم داشته باشه. 

-----------------------------------------------------------------

با کمی جست و جو در وب به اطلاعات خوبی درباره تیپولوژی دست پیدا کردم. اگر اجازه بدهید نظرم را چند جمله خدمتتان تقدیم کنم:
 

بنده این گونه فهمیدم که در تیپولوژی با دسته بندی انسان ها در گروه های مختلف و بررسی ویژگی های هر گروه مردم را به صورت ساده دسته بندی می کنند و این یافته ها را به تمام گروه تعمیم می دهند. به طور مثال گروه های خونی مختلف نشانه های مختلفی دارند و هر گروه از الگوی خاصی تبعیت می کنند. یا گروه های کاری ، گروه های اجتماعی انسان ها. یا تقسیم انسان ها بر اساس قد ، سن ، باور پذیری ، تیپ های NLP ، جنسیت و نژاد.

 

بر اساس این تحقیقات گروه های خونی AB مقتصد و میانه رو هستند و گروه های خونی A  کمال طلب اند. آنها که گروه خونی شان B است متوقع هستند و بخشندگی برای گروه خونی O است.

 

مسلما گروه های خونی یا نوع کار انسان ها یا اندازه قد آنها ، در شخصیت و روابط اجتماعیشان تاثرگذار است اما قرآن ، انسان را به گونه دیگری تعریف می کند. انسان موجود بسیار پیچیده ایست که نمی توان به این راحتی او را در دسته خاصی جای داد و البته برای آن حکمی کلی کرد.

 

من از شما سوال می کنم آیا همه کسانی که گروه خونی شان o است بخشنده هستند؟ آیا شما کسی را سراغ ندارید که با این گروه خونی بخیل و ناخن خشک باشد؟ مسلما خواهید گفت: تیپولوژی در مقام حصر نیست تا مدعی باشد هر کسی که چنین است حتما چنان خواهد بود ؛ اما نباید فراموش کنیم که این عیب بزرگ در یک فرضیه انسان های فراوانی را دچار قضاوت های عجولانه خواهد کرد. چه بسا افراد زیادی با دیدن کسی و به صرف یک احتمال ساده او را محکوم به یک صفت خاص کنند و درباره او تصمیم گیری کنند و در تمام برخورد هایشان با او ، عینکی خاک آلود بر چشم بزنند.

 

آیا همه آنها که گروه خونی o دارند بخشنده اند یا بعضی از آنها ؟ آیا احتمال نمی دهیم که کسی که روبروی ما نشسته است و گروه خونی اش o است اتفاقا بخشنده نباشد ؟ و البته چه بسیار انسان های لاغر اندامی که بویی از حسادت در اخلاقشان نیست.

 

آیا احتمال امکان تغییر در شخصیت چنین افرادی را نمی دهید؟ آیا لزوما چنین انسان هایی این گونه آفریده شده اند و چنین نیز می میرند؟ پس نقش اراده در زندگی انسان چیست؟ آیا با اعتقاد به چنین فرضیه ای ، انسان را از پیشرفت و امید به آینده محروم نکرده ایم؟ و در طرف دیگر آیا قرآن کریم همه انسان ها را به خوب بودن و انفاق در راه خداوند امر نمی کند؟ و آیا این اوامر الاهی در قرآن کریم به این معنا نیست که انسان حتی اگر در طبع اولی اش سخی نباشد می تواند سخاوت را تمرین کند و و تحت تربیت اسلامی و الاهی شخصیتش تغییر کند ؟ آیا تربیت نیکو و اخلاق حسنه با این فرضیه بی معنا نخواهند بود ؟ آیا با ترویج فرضیات این چنینی بسیاری از انسان های معمولی و کم اراده ، خود را تسلیم گروه خونی و نژاد و طبقه اجتماعی و اندازه قد و جنسیتشان نمی کنند؟

 

این فرضیه شاید در خیابان و اتوبوس و در بازار یابی ، راه گشا باشند و در بدو امر و در برخوردهای خیابانی به ما کمک کوچکی بکنند اما اگر انسان این فرضیه را برای همه زندگی اش و در تمام ابعاد بپذیرد ، گرفتار اندیشه جبر می شود. اندیشه ای که انسان را از حرکت باز می دارد.

هر انسانی در ابتدایی ترین نگاه و بعد از آشنایی با این فرضیه ، خودش را با این جدول مقایسه می کند همان طور که من ناخودآگاه خودم را مقایسه کردم. در موارد متعددی اطلاعات جدول ، درست از آب در می آیند اما در چند مورد خصوصیات خود من با این جدول هماهنگ نیست!

من باید چه کار کنم؟ آیا خودم را تغییر بدهم یا به این جدول شک بکنم؟ آیا من می توانم و باید خودم را طبق این جدول در آورم یا نه ؟ آیا اگر تیپولوژی لاغرها را حسود می داند من نباید حسادت را کنار بگذارم؟ و آیا سفید پوست ها نمی توانند با برنامه ریزی دقیق ، مثل اکثر زرد پوست ها شوند و پر تولید و کم مصرف گردند ؟ 
این از هنرهای پدیدآورندگان این علوم است که جدول را به گونه ای می نویسند که حتی اگر گروه خونی شما را اشتباه به شما گفته باشند یا شما گروه خونی خود را ، اشتباه به یاد آورید ، باز در اکثر موارد خصوصیات شما با موارد کلی مندرج در جدول تطبیق می کند. به طور مثال از میان عموم انسان ها کسی نیست که ابدا و به هیچ عنوان و به اندازه سر سوزنی حسود نباشد پس با دیدن جدول با خودش می گوید: عجب علم دقیقی! چون از حسادت مخفی درون دل من نیز با خبر است!

 

مرحوم استاد شهید مطهری در موارد فراوانی چنین طرز فکری را نه با اسم امروزی آن نقد کرده اند به طور مثال کسانی را که برای یک طبقه خاص حکمی کلی می کردند که مثلا طبقه روشنفکر چنین هستند و طبقه ثروتمند چنان و یک ثروتمند این گونه می اندیشد و یک کارگر آن چنان. اما استاد شهید با نمونه های قرآنی خط بطلانی بر این نظریه کشیدند. موسی اگر در خانه فرعون هم رشد کند اخلاق و خوی آنها را نمی پذیرد و مثل آنان فکر نمی کند. آسیه در خانه فرعون و همسر اوست اما مومن است و با هر گروه خونی یا اندازه قامتی ویژگی های مومنان را دارد و حسود نیست. همسر نوح در خانه پیامبر بزرگ الاهی زندگی میکند اما کافر است و به خداوند ایمان نمی آورد. پسر نوح چه بسا در بسیاری از امور نظیر گروه خونی بسیار شبیه پدرش هم بوده اما اخلاق و رفتار و کیشش ، مانند پدر نیست. چه بسیار افراد فربه و چاقی که راحت طلب نیستند و برای خود مال نمی اندوزند.

 

انسان پیچیده تر از این دسته بندی های ساده و گمان روان شناسان غربی است. انسان اراده دارد و قابل تغییر است ؛ هم به سمت خوبی و هم به سمت بدی. یک انسان حسود واقعا می تواند حسادت را کنار بگذارد و خودش را از شر این صفت نکبتی خلاص کند.ما نمی توانیم احکام علمی را که بر اساس علم اقتصاد سکولار و برای بازار یابی طراحی شده است و انسان را در حد حیوانی چون سگ و خوک فرض کرده است را در تمام ابعاد زندگی جاری و ساری کنیم چون درباره انسان گرفتار قضاوت های ناصحیح خواهیم شد.

 

و اما در بحث ازدواج باید بدانیم که نمی توان بر اساس گمانی ساده و یک فرضیه ، دختر یا پسری را به صفتی متهم کرد و درباره کسی قضاوت نمود. انسان  روحی دارد که پشت چهره اش مخفی شده است. انسان با هر ظاهر و اندامی و با هر پوشش و نژادی می تواند کافر یا مومن باشد ؛ می تواند حسود یا بخشنده باشد. می تواند پرکار یا تنبل باشد. و البته می تواند رفتاری خلاف آنچه هست و ظاهرش نشان می دهد ، انجام دهد. از نظر قرآن یک انسان به ظاهر مهربان می تواند بزرگ ترین جنایت ها را مرتکب شود و از گرگ ، درنده خوتر باشد و یک انسان به ظاهر زشت می تواند اخلاقی پسندیده در رفتار انتخاب کند یعنی ظاهر انسان ها می تواند داستانی جدای از باطن شان داشته باشد چون انسان موجودی بسیار پیچیده است.

براساس تعالیم قرآن ما نباید درباره انسان ها بر اساس ظاهر آنها قضاوت نکنیم و باید ، رفتار و عملشان را ملاک قرار دهیم.

● ح سین عالمی

نخل ولایت ۱۵ اسفند ۹۸ ، ۲۲:۴۰ ۰ ۰ ۲۱۷ ازدواج انحرافات

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری