تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


 

🌼 همین الان یکی از فامیل های دور ما، برای سکه های کم هم، توی زندان به سر میبره در حالیکه از همسر دوم یه بچه هم داره،کار میکرد و مهریه زن اول رو میداد ولی الان زندانه. از زن اولش پرسیده بودند که چرا رضایت نمیدی بیاد بیرون تا لااقل بیشتر کار کنه و بهت مهریه پرداخت کنه؟ جواب داده بود که دیگه پرداخت مهریه برام مهم نیست، نمیخوام بیرون از زندان باشه و شبها کنار همسرش بخوابه.
این یعنی که مهریه بهانه ای بوده برای ترسوندن پسر و فریاد زدن برای اینکه هنوز تو رو میخوام ، مهریه رو گذاشتم اجرا تا شاید به خاطر ترس از مهریه به سمتِ من برگردی، اما کار از کار گذشته. چون پسر دیگه مهری از اون به دل نداره. دختر هم که اینو فهمیده دیگه مهریه براش کمرنگ شده.
و ایــــــــــن یعـــــــنی مـــــهری که در دل باشه مهمتر بوده ، اما داره انتقام میگیره (روشی که در منش انسان های مومن وجود نداره).که آهای آقا من هم میتونستم برات خوب باشم اگر بهم فرصت دوباره میدادی اگر ....
این هم یه جور دوست داشتنه، دوست داشتنه دوست داشتنی نیست اما بعضی ها اینجوری همدیگرو دوست دارن.

-------------------------------------------------------

زن و مرد مثال اجزای تشکیل دهنده ساختمان هستند. هیچ ساختمانی از ملات خالی یا آجر خالی ساخته نمی شود. زن و مرد باید ساختمان زندگی را با هم بسازند و آجرها در میان ملات ها قرار بگیرند و سفت شوند. بزرگ ترین اشتباه یک زن این است که برای محکم کردن ساختمان زندگی اش نقش خودش را عوض کند و دیگر ملات نباشد. زن اگر آجر شود در ساختمان هیچ چسبندگی نخواهد داشت.

 

باور کنید مشکل امروز جامعه ما همین هاست و داروی این مرضی ها هم همین کلمات. زن و مرد باید خودشان باشند و نقش محوری خودشان را عوض نکنند. زن اگر محبت نداشته باشد مرد ابدا به او نیازی نخواهد داشت. چون آن زن مثل ملاتی شده است که خاصیت چسبندگی ندارد. یک کارگر ماهر چنین ملاتی را که سیمان مناسب نداشته باشد و بیشتر شن و ماسه است تا سیمان ، دور می ریزد و در ساختمان کار نمی کند. این زن دیگر خاصیت خودش را از دست داده است. چون دوست داشتن را به بدترین روش ممکن فریاد زده است.

قرار بود ازدواج کنیم و با هم ساختمان زندگی مشترکمان را بسازیم اما زمانی که یکی کم کاری کند یا پایش بلغزد ما نیز انسان قبلی نیستیم.

در کارگاه آموزشی مهارتهای ازدواج یکی از خواهران می گفت: آیا در میان پسرهای امروز جامعه کسی مثل شهید منوچهر مدق هست تا همسر من باشد؟ در جوابش گفتم: چرا همیشه طرف مقابل ما باید خوب باشد تا ما خوب شویم؟ چرا باید به ما محبت بکنند تا بتوانیم محبت بکنیم؟ چرا ملات بودنمان را فراموش می کنیم و می خواهیم آجر باشیم؟

 

نظریه ازدواج مجدد هم مثنوی مفصلی است که باید در سر فرصت به آن پرداخت اما همین قدر بدانید که کوتاهی در اکثر موارد از سوی زنانی بوده است که وظایف طبیعی و فطری زناشویی را به درستی انجام نداده اند. امروز زنان ما برای شوهرشان نیستند. کمتر زنی داریم که در طول سال مثل مراسم های جشن و عروسی برای شوهرش ظاهر شود. مخاطب من در این جملات زن ها هستند. باور کنید حل مشکل هزره های خیابان گرد و بد حجابی و خانه های فساد و فروش بی حد و حصر مواد آرایشی و ... همه به دست بانوان است. اگر مردها قدمی به سوی صلاح بر ندارند این فقط بانوان هستند که می توانند جامعه را درمان کنند. البته هر دردی داروی خودش را دارد. گاهی با امر به معروف و نهی از منکر دختران آرایش کرده ای که یک دلسوز کلامی به نرمی به آنان نگفته است گاهی با تربیت صحیح فرزندان چون همه این جوانان در خانه ای رشد کرده اند و گاهی با محبت به همسر و سیر کردن دل و دیده او که اگر مرد در خانه اش قرمه سبزی همسر را نخورد در گوشه خیابان خودش را با بندری سیر می کند!!

مهارت های زندگی همین هاست و ما دقیقا زمانی به مشاوره ی دینی نیاز داریم که نزدیک است یک خطا ، زندگی ما را ویران کند. اخلاق داروی همین مریضی هاست و استاد اخلاق یا مشاور دینی ، آن ناخدا یا عقل منفصلی است که بیرون از وجود ماست اما راهنمای کشتی وجود انسان می شود.

 

خاطره تبلیغی: روز آخر اردو بود و قطار به تهران نزدیک می شد. یکی از بانوان محترم اردو با آشفتگی مرا خواست و تقاضای وقت مشاوره داشت. از قضا این خانوم برای شوهرش بپا گذاشته بود و کلاغه خبر آورده بود که در نبود یک هفته ای خانوم ، شوهرش زیر آبی رفته است. من با راست و دروغ بودن حرف کلاغه کاری ندارم. من با بپا گذاشتن برای همسر و نبودن اعتماد بین زوجین نیز کاری ندارم. من با اردوی یک هفته ای و مجردی خانوم های متاهل هم کاری ندارم ؛ اما همه نگرانی ام این است که حالا که بعد از یک هفته تنها گذاشتن همسر به خانه بر می گردد ، کاری کند یا حرفی بزند که دیگر ملات زندگی چسبندگی نداشته باشد. نگرانی من این است که ملات چماغ شود و زندگی آفت زده را به آتش بکشد. اگر آب وارد خانه شد باید جلوی آب را گرفت نه اینکه شیشه ها را هم شکست و مهریه را هم به اجرا گذاشت و به خانه پدر بازگشت. من اشتباه شوهر آن خانوم را نفی نمی کنم ؛ من نگران کسی هستم که از من مشاوره خواسته است و اگر مثل شوهرش مرتکب یک اشتباه جدی شود هیچ پایه ای برای این خانواده دو نفره نمی ماند و همه ساختمان فرو می ریزد.

 

خوبی کردن در مقابل خوبی حداقل کاری است که می شود انجام داد. اخلاق زمانی اخلاق است و جلوه می کند که طرف مقابلمان بد اخلاقی کرده باشد. اکثر ما ، بداخلاق هایی هستیم که جرات نشان دادن واقعیت لجن خودمان را نداریم و از روی ترس و انفعال خوش اخلاقی می کنیم. اما اگر به ما بدی شود ، در اولین فرصت افعی بودن خودمان را نشان طرف مقابلمان می دهیم. اکثر ما اخلاق را حتی بو نکرده ایم چون مهریه یا ازدواج مجدد را برای روز مبادا کنار می گذاریم و دقیقا همان روزی که باید اخلاق میانجی گری کند می خواهیم با مهریه یا ازدواج مجدد زهرمان را بیشتر به شوهر یا همسر بداخلاقمان نشان بدهیم.

● ح سین عالمی

نخل ولایت ۲۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۹:۳۸ ۰ ۰ ۱۰۲ اقتصاد خانواده ازدواج

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری