تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


🌼 چرا از اسلام فقط کلیاتی می گید و والسلام؟؟
اینکه انسان باید خدا را محور همه امور ببیند و بداند که خود هیچ است، اینکه نگاه توحیدی بر ما حاکم شود، همه این ها عالیست و هدف هم همین است. اما چرا جلوتر نمی رید؟ چرا جزئی تر نمی گید.مردم از اسلام علاوه بر نشان دادن هدف، برنامه می خواهند. ریز به ریز.
همین اعتماد به نفس. مگر چیز کمی است. همه بزرگان دنیا، چه مسلمان و غیر مسلمان، وقتی زندگیشان را مطالعه می کنید همه اشان یک خودباوری داشته اند.
خودباوری یک مهارت استاینکه هر فرد به خود جرئت دهد کارهای بزرگ انجام دهد. به خود اجازه حرف زدن بدهد. اگر جایی کار کرد اثرگذار باشد. گوشه نشین نباشد و بی اثر نباشداگر فهمید کاری درست است در انجام آن مطمئن باشد. با حرف های بیهوده مردم سست نشود. و...
خودباوری یک مهارت بزرگ است که می تواند اسلام را پیش ببرد. حالا بحث اعتماد به نفس که می شود شما میگویید توحید و غیر توحید! بسیار عالیست... اما بقیه اش چی؟؟؟
بخاطر همین است که اگر سری در کتاب ها بچرخانید، رژه کتاب های روان شناسی غربی را می بینید که نوشته اند:اعتماد به نفس چیست؟ چگونه اعتماد به نفسمان را تقویت کنیم؟ اعتماد بنفس در محل کار! در خانه! در...و...
آخر مردم کدام را قبول کنند؟ حرفهای بسیار زیبا و فطری توحیدی را یا این کتاب ها را...

---------------------------------------------------------

1- بنای بنده در تنظیم این متون اطاله کلام و صرفا نوشتن و نوشتن نیست. بسیاری از خوانندگان محترم مرا به زیاد نوشتم متهم کرده اند و گاهی از خواندن متون منصرف شده اند. پس سوال ها را باید به اندازه جواب گفت و به مقدار کفایت قانع شد. البته سوال دقیق و جدید ، جواب جدید هم می طلبد. به طور مثال همین موضوع اعتماد به نفس ، که محل گفت و گوی ما و شماست در بدو امر مورد مخالفت یا حداقل تعجب عموم مردم است و آنها نمی توانند نظرات ناب و عمیق مفسران راستین کلام الاهی را هضم کنند. اما با کمی تدبر و تفکر و البته بیشتر عبادت خالصانه در سحرها ، خداوند فهم این لطایف آسمانی را نصیب بندگان خوب خوبش خواهد کرد.

2- بنای دیگر ما این است که حرف حساب را جز به اهلش و خواستگار واقعی اش تحویل ندهیم. البته ریخت و پاش های فراوانی در تبلیغ معارف ناب شیعی شده و می شود اما ما از بزرگانمان آموخته ایم که طبقه بندی اطلاعات را رعایت کنیم و مثل آشپزخانه ی بیمارستان ها به هر کسی غذای مناسب مزاجش را بدهیم. شما اگر اهل شنیدن بیشتر از حد کلیات هستید می توانید برنامه ی عملی و جزئی اسلام را بطلبید و دانشمندان مخاطب شناس زمانه ، برنامه ای مناسب شما را طبق وظیفه ی الاهیشان در اختیار شما خواهند گذاشت. علاوه بر اینکه با توجه به وعده های الاهی در قرآن کریم ، مجاهده ی در راه خداوند همان و یافتن سبل الاهی همان. و البته رعایت تقوای الاهی همان و یافتن و آموختن از منبع لا یزال علم همان. کسی که تقوا پیشه کند خداوند او را علم می آموزد و کسی که جهاد کند خداوند راه را نشانش می دهد.

3- از مهمترین کارهایی که دانشمندان بزرگ اسلامی نظیر استاد مطهری و علامه جوادی آملی و استاد مصباح یزدی برای ترویج اسلام کرده اند بیان نقشه ی راه و ارائه ی نگاه کلی و جامع به مسائل است. چون بدون نگاه کلی ، جزئیات به کار کسی نمی آید. ارائه ی جزییات بدون نقشه ی راه و نگاه کلی فقط مردم را گیج می کند و ذهنشان را به یک انباری بزرگتر تبدیل میکند. به همان اندازه که عموم مردم از نگاه کلی محروم هستند به همان اندازه به جزئیات و ظرایف دین نگاه عوامانه تر میکنند. چون اصولا ارزش این گزاره های ریز و دقیق را متوجه نمی شوند.

قبل از ماه مبارک رمضان چند روزی در استان و شهر یزد بودم. شکرخدا شهر یزد و اماکن دیدنی و زیبای آن را خوب گشتم اما هیچ نقشه ای از شهر یزد در ذهنم نقش نبسته است. اگر مرا در گوشه ای از شهر یزد رها کنید نمی دانم به کدام جهت حرکت کنم. و این حال و روز من نسبت به شهر زیبای یزد ، دقیقا مثل عوام مردم است که از جزئیات دین بدون یافتن کلیات بهره برده اند. آنها جایگاه هیچ کدام از معارف را نمی دانند و نمی توانند راست و درست علوم را با معارف اسلام بسنجند.

4- ابلیس از بعد از رنسانس جنگ جدیدی را با حق و حقانیت و در یک کلام با خداوند آغاز کرده است. از یک طرف تمام تلاشش را برای حذف نام خدا به کار برده است و در این راه از عنصر علم به بهترین وجه استفاده کرده است. تا جایی که جنود ابلیس از انس و جن ، خدا و علم را دو نقطه ی مقابل هم جلوه دادند. فیلسوفان ملحد غربی خدا را مرده دانستند و مرگ خدا را اعلام کردند و نام مقدس او را از فلسفه خودشان حذف کردند. از نگاه آنان خدا تا زمانی وجود خارجی داشت که پدیده ها با وجود او تحلیل میشد اما با باز شدن راه علم دیگر هیچ پدیده ای نیاز به علت ناشناخته نداشت و دیگر نیازی به خدا نبود. علم جای دین را گرفت و انسان لازم نبود برای در امان ماندن از شر حوادث آسمانی به خدای موهوم ذهنی خودش پناه ببرد. او علت پدیده ها را فهمیده بود و می دانست غرش رعد و نور برق را چگونه باید کنترل و مهار کند. در علوم پزشکی و در راه شناخت بدن انسان ، برای همه ی افعال و واکنش های انسان منشا مادی پیدا کردند و روح را منکر شدند چون عضوی به نام روح در تمام بدن انسان یافت نمی شد. در ابعاد روان شناسی برای همه ی رفتارهای انسان عاملی مادی و علتی فیزیکی و جسمانی یافتند و با استفاده از قوانین طبیعت و عنصر تجربه توانستند تاکتیک های خوبی برای فرار از عادات و رفتارهای غلط انسان پیدا کنند. مثلا توانستند خجالت و کم رویی را یا اعتماد به نفس را با تجربه ی راهکارهای فراوان ، درمان یا تقویت کنند. ابلیسیان تمام تلاش خودشان را کردند تا انسان در مشکلاتش حتی یاد خدا نیافتد. خدا باید از تمام زندگی انسان مدرن حذف می شد تا آنها بتوانند سبک زندگی مورد علاقه ی خودشان را که نام و یاد خدا در آن نبود به انسان های مدرن دیکته کنند.

5- علم ماهیت خنثی و مادی ندارد و همیشه الاهی است. ما اصولا علم غیر الاهی نداریم. تعبیر علم سکولار ، اساسا وجود خارجی ندارد و موجود نیست. علم قانون خداست که عالم را طبق آن و بر مبنای آن آفریده است. علم در مقابل دین نیست تا کسی بتواند بین حرف خدا و علم ، تضاد و شکاف ایجاد کند. قوانین محکم و علمی روان شناسی یا آموخته های پزشکی اگر با روش صحیح و متد درست علمی به دست آمده باشند ، تضادی با آموزه های وحیانی نداشته و ندارند اما تمام تلاش فیلسوفان ملحد و جنود شیطان بر این قرار گرفت تا این گونه جلوه دهند که با بودن علم دیگر نیازی به خدا نیست.

آیا اشکالی دارد که کسی خودباوری داشته باشد و در زندگی اش تصمیمات بزرگ بگیرد یا با اطرافیانش بهترین تعامل را داشته باشد و در عین حال معتقد به روح شود یا مومن به خدای حکیم و فراگیر و زنده در عالم باشد؟ و آیا اشکالی پیش می آید که کسی با قوانین علمی و البته تجربی مشکلات رفتاری و عملی اش را در برخورد با همسر و همکارش حل کند و در عین حال معتقد به خدا باشد؟ آیا اگر من علت رعد و برق را دانستم نمی توانم برای رعد و برق به خالقی قادر و توانا معتقد باشم که رعد و برق را و همه ی علت های مادی و صوری و غایی رعد و برق را خلق کرده باشد و در حقیقت علت فاعلی و ایجاد کننده ی رعد و برق باشد؟ فضانورد روس وقتی به فضا پرتاب می شود اولین جمله ای که به زمین مخابره می کند این است که من خدا را در فضا مشاهده نمی کنم! و مرکز فضایی آن کشور شجاعانه و با افتخار اعلام کرد که همان گونه که خدا در زمین نبود در آسمان هم نیست! اما آیا این تلاش ابلیس توانست علم را در مقابل خدا بگذارد و خدا را از دل و جان خداپرستان حذف کند؟ و آیا توانستند این کلاه گشاد را بر سر بشر بگذارند که نادیدنی ، چه در زمین و چه در آسمان با چشم سر دیده نمی شود؟

6- علم هر چه که پیشرفت کند خدای قادر را نمایان تر کرده است. خدا یا همان نور آسمان و زمین از پس ابرهای اوهام بشر نمایان خواهد شد چون بودن عقلانی و تجربی و علمی خدا برای بشر خواستنی تر و لذیذ تر است از بودن خیالی و ناقص و دست بسته اش در آسمان ها چون خدای ساعت ساز برخی فیلسوفان قرون وسطی. دشمنان خدا فکر می کردند با ترویج علم دکان خداپرستی بسته خواهد شد اما نمی دانستند که توحید در تمام شئون عالم جلوه گر است و یار بی پرده از در و دیوار در تجلی است یا اولی الالباب.

گروهی به نام پوزیتیویست ها علم را منحصر در علوم تجربی کردند و در مقابل گروهی مسلمان نادانسته فلسفه را نشخوار یونانیان می دانند اما نمی دانند که همان اندازه که انحصار علم در تجربه خطرناک است انحصار علم در فقه و اصول نیز خطرناک است. علم هم شامل تجربه و ریاضی می شود و هم شامل علوم عقلانی و فلسفه و هم شامل عرفان و سپس شامل علوم وحیانی. از تجربه تا وحی همه علم هستند و تعارضی بین آنها وجود ندارد. فقط باید از گمان و گمانه زنی دوری کرد و خیالات خود را به نام علم به مردم قالب نکرد. باید واقع نمایی همه ی علوم را مشخص کرد و آنها را رتبه بندی کرد تا جایگاه هر کدام مشخص باشد و تجربه در جایگاه خود و فلسفه در جایگاه خود و البته وحی در جایگاه خود قرار گیرد تا فضانورد روس به خودش اجازه ندهد چنین کلام سخیفی را در اولین مکالمه اش با زمین به گوش همه ی شنوندگان عزیز برساند!

مردم همان گونه که می توانند از بخش صحیح و روش مند علم روان شناسی استفاده کنند می توانند موحد هم باشند. روان شناسی از آن جهت که روان شناسی و علم است با توحید در تعارض نیست. فقط باید موظب گزاره هایی بود که به نام علم علوم را پر کرده اند و اصرار دارند عالم را بدون خدا بدانند تا بتوانند از زیر بار دستورات خداوند فرار کنند. علوم انسانی و تجربی نیاز به پالایش دارند اما نه از آن جهت که به تجربه متکی هستند بلکه از آن جهت که جهت غیرالاهی گرفته اند و از آن جهت که فیلسوفان ملحد علم ، توانسته اند دانش را به نفع خود و در مقابله ی با خدا تعریف کنند.

اگر دقت کرده باشید من در ابتدای بحث اعتماد به نفس ، معنانی مثبت همین عبارت را تذکر داده بودم ولی در عین حال ناچارم دست خواننده ام را بگیرم و از میان تفکرات انسان محور غربی به سمت معارف خدا محور آسمانی بیاورم. و شما حق دارید که کلامی را برای اولین بار بشنوید که تاکنون هر چه شنیده اید خلاف آن بوده است و تازه بفهمید که تعبیر شایع اعتماد به نفس با نگاه توحیدی قرآن ، سر از کفر در می آورد.

کلیات دین و اصول آن در قرآن ، و جزئیات دین و تطبیقات آن با موضوعات ، در رفتارهای اهل بیت ذکر شده است. هر چه انس خودتان را با قرآن بیشتر کنید اصول دین را و هر چه انس خودتان را با منابع روایی و تاریخ مسلم اهل بیت بیشتر کنند فروعات دین را بهتر فراخواهید گرفت.

پس از یک جهت باید در مسیر شناخت قرآن قدم بردارید و از یک جهت در مسیر شناخت عترت ؛ چرا که این دو ثقل گران بها از هم جدایی ندارند.

● ح سین عالمی

نخل ولایت ۲۳ شهریور ۹۹ ، ۱۱:۴۵ ۰ ۰ ۱۰۱ ازدواج انحرافات

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری