تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان



🌼 من همسرم رو بر اساس دین اسلام انتخاب کردم و از انتخابم خیلی راضیم با وجود اینکه همسرم هیچ پس انداز مالی ندارد.
اما علیرغم میل باطنی خودم خانواده اصرار به جشن آنچنانی دارند و من هر چه گفتم اثر نکرد
چجوری میتونم راضیشون کنم؟

---------------------------------------------------

چند نکته خدمت شما تقدیم میکنم لطفا با دقت توجه کنید:

1- مراسم جشن عروسی مراسم وصلت دو خانواده است. درست است که شما و همسرتان ، محور این مراسم هستید اما باید بدانید که چشم و دل و آرزوی هر دو خانواده به این مراسم و جشن است. آنها می خواهند مراسم ازدواج فرزندشان مراسمی آبرومند و به یاد ماندنی ، برای خودشان و کل فامیل باشد. پس در تمام محاسباتتان این نکته را فراموش نکنید. برگذار نکردن برخی از این مراسم ها به معنی محقق نشدن این آرزوهای تکرار نشدنی است پس باید بسیار دقیق و حساب شده عمل بکنید تا نه خودتان و نه پدر و مادرتان آسیب نبینند.

2- تعیین کیفیت و سطح این مراسم و مقدار بودجه ی تخصیص داده شده برای هر مراسمی باید با توجه به جیب صاحب مراسم باشد. دادن پز عالی با جیب خالی محال است پس هر یک از عروس و داماد باید با یک تعامل و گفت و گوی سازنده و خوب بین خودشان و پدرهایشان ، میزان این پز دادن ها و میزان هزینه هایش را مشخص کنند. پز دادن برای جشن ازدواج و سنت نبوی نکاح آن هم به اندازه ی مورد رضایت شارع مقدس ، ایرادی ندارد اما باید مشخص شود که این پزها از جیب و از بودجه چه کسی خواهد بود.

3- کف مخارج داستان ازدواج و حداقل های مراسم جشن و عروسی برعهده ی داماد است. البته بنده الان در مقام تعریف کردن این حداقل ها و مصادیقش نیستم. ازدواج و سنت های آن در هر شهر و محله و قوم متفاوت است و در حقیقت ازدواج یک فرایند پیچیده ی فرهنگی است. در شماره های متعدد الگوهای ساده ی ازدواج را برایتان تعریف کرده ام.

حداقل های یک مراسم ازدواج بر عهده ی داماد است و او باید تمام تلاشش را برای تهیه آنها بکند. اما هزینه های تالار و چند مدل غذای گران قیمت و پانصد تا هزار نفر مهمان ، حداقل های این جشن نیست. هر یک از دو طرف فامیل و بزرگ ترهای شما که پز عالی تری دارد باید به همان اندازه ، مخارج جشن را هم قبول کند و کمک کار جوان ها باشد. مثلا اگر مراسم جشن و سنت حسنه ی ازدواج با پذیرایی ساده از بزرگ ترهای دو فامیل و با شربت و شیرینی آن هم برای یک عصرانه و در حدود صد نفر حداقل این مراسم است و ما این جشن را روی صد نفر بسته ایم و کسی اصرار بر دعوت کردن از حلقه ی دوم و سوم فامیل و در نتیجه خواهان دعوت سیصد نفر مهمان بیشتر از هر فامیل است ، باید هزینه ی آن را خودش متقبل شود. چون پز دادن با جیب داماد و مقروض کردن او برای ده سال آینده آن هم با این درآمدها و هزینه ها کاری نامعقول و ناشدنی است.

4- یارگیری کنید و در این تعامل ها تنها وارد صحنه ی گفت و گو نشوید. جوان ها نیاز به یار همفکر و زبان موثر دارند. از هر کسی که می تواند با حفظ آبروی خانواده اهداف شما را پیش ببرد کمک بگیرید. بسیار پیش می آید که خانواده ها چون فکر شما و اندیشه ی شما را نمی دانند کاسه ی داغتر از آش می شوند. و البته ندانسته به خاطر شماست که سخت گیری میکنند. مشاوره ای تلفنی داشتم که عروس خانوم با قیمت طلا در مرداد نود و دو ، فقط با هفتصد هزار تومان حلقه ی ازدواج خریده بود. مادرش مخالف بود اما او به خاطر شوهر و شرایط خاص مالی او و همراهی با همسر در این شرایط سخت مالی چنین تصمیمی گرفته بود. واقعا این دختر فرشته است اما حتی مادر خودش این فرشته را درک نمی کند.

5- قبل از هر کاری باید عروس و داماد حرفشان را یکی کنند. تصمیمتان را قطعی کنید تا در میز مذاکره از طرف شما دو پیشنهاد ارائه نشود. هر تصمیمی که گرفتید تا آخر روی آن اصرار کنید و با زبان نرم و با ادب حرفتان را بیان کنید. اگر خانواده ها نسبت به حداقل های شما توقعات بیشتری دارند آنها را متوجه کنید که باید هزینه های پز عالیشان را خودشان با بودجه ی خودشان بدهند.

6- پدرهایی را سراغ دارم که باید برایشان کارت دعوت عروسی فرستاد و دوست دارند در عروسی پسرشان مثل یک مهمان شرکت کنند. پدرهایی هم هستند که می خواهند صفر تا صد برنامه را به دست بگیرند و از هزینه ها تا اجرا را مدیریت کنند. بزرگترتان را خوب بشناسید. هر کدام از این دو نوع پدر در برخورد متفاوت هستند. پدری که می خواهد مثل یک مهمان در مراسم جشن فرزندش شرکت کند و دست هایش را داخل در جیبش بکند و خیلی عادی و شیک کنار دیگر میهمان ها بنشیند ، باید هم مثل یک مهمان محترم و البته بزرگوار نظر بدهد و بیشتر از این از او مسموع نیست. در طرف مقابل ، پدری که تمام هزینه های مراسم جشن پسرش را تقبل کرده ، به اندازه ی علاقه اش و جیبش مهمان دعوت می کند و از آنها در شان خودش پذیرایی میکند.

7- بهتر است خودتان حرفتان را با عاطفه و مهربانی و در زمانی مناسب به بزرگ ترها بزنید اما اگر نشد همه ی خانواده ها و فامیل ها در میان خودشان بزرگ ترهایی دارند که می توانند ریش سفیدی کنند و حرف شما را به پدر و مادرتان بزنند. از این نعمات الاهی استفاده کنید. از همه ی ظرفیت ها استفاده کنید تا به مقصودتان و سبک زندگی مورد نظرتان برسید. بالاخره در کل فامیل شما کسی هست که پدرتان از او حرف شنوی دارد یا حرف او نزدش مسموع است و کلامش شنیده می شود. تنها نمانید و خودتان را با گفت و گوی موثر و جدی اما مهربان از انزوا خارج کنید. با قر زدن  و قهر کردن کاری از پیش نمی رود. حرف زدن را تمرین کنید. اما حرف زدنی که استدلال و بیان نرم همراهی اش میکند.

نوشتن نامه هم موثر است. گاهی نوشتن چند صفحه درد دل و رساندن آن به دست بزرگ ترها آنها را به فضای ذهنی شما نزدیک تر می کند. توسل را فراموش نکنید. دست به سوی آسمان بلند کنید و خواسته هایتان را با خدا در میان بگذارید تا او هم پشت و پناه شما باشد.  

● ح سین عالمی


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری