تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


🌼 ما توی امیرکبیر یه استاد داشتیم؛ این بزرگوار یه نظریه برای ازدواج داشت خوب و بدش از شما! نظریه (به قول بنده) دوس دختر پسری اسلامی منجر به ازدواج! یعنی چی؟ یعنی اینکه دو نفری که تو دانشگاه ها میخوان با هم دوس دختر پسر بشن برن به ننه بابا هاشون بگن بعد یه صیغه محرمیت محدود! خونده بشه و یا عقد دائم. خرج آقا رو باباش بده خرج خانوم را باباش! حالا این اصلا شدنیه؟ اصلا خوبه؟
یه مشکلی هست یه رفیق داشتیم یه حرفی زد یادگاری برام مونده! گفت: زن گرفتن ما قضیه دوچرخه خریدن بابامون برامون نشه که ندن سوار شیم! سوال مهم تر: اصلا می دن سوار شیم؟
یه سوال جدی آیا توی این نوع ازدواج یعنی با فاصله بین عقد و عروسی(منظور زیر یک سقف رفتن!) تمایلات .... زیاد میشه یا کم؟ (اینجاش مهمه ها!) (نیاز به دوچرخه سواری هست یا نه! عزیز دل همه دنبال همون محرمیته هستن در آخر دیگه! فقط چند نکته هست که ممنون میشم توش بهش بپردازید: یکی مدت زمانش هست! دوم نوع محرمیته! سوم نحوه جا افتادنش!

------------------------------------------------------

نوشته ی شما کاملا اجرایی و صحیح است. نظریه استاد حاصل یک عمر مطالعه و سر و کله زدن با دانشجوهاست. اگر اجازه بفرمایید قدم های پیش رو و پیش فرض های این نظریه را با هم بررسی کنیم و جوانب امر را یکی یکی با هم بسنجیم و مقایسه کنیم:

ابتدا نگاه مثبت به نظریه ی استاد و بررسی نقاط قوت آن:

اگر جوان های دانشجو این کار را نکنند باید تا اوخر دهه ی سوم زندگیشان مجرد بمانند. با شرایط امروز کشور و شرایط شغلی و سربازی پسرها و عواملی که بیشتر آنها دست آنها هم نیست ، این جوان ها هستند که گل زندگی یا همان دهه ی سوم عمر یعنی از بیست تا سی سالگی را از دست داده و عملا بدون همسر و فرزند می گذرانند. پس فراهم کردن محرمیتی بدون هزینه برای جوان ها ، آن هم از سمت خانواده ها بهترین کاری است که میتواند آنها را از مفاسد اخلاقی و اجتماعی جامعه ی امروز دور نگه دارد.

اگر و تنها اگر شناخت دو جوان از هم شناخت معقول و متعادلی باشد و ازدواج بر اساس ملاک قرار دادن ایمان صورت پذیرد ، این ازدواج بهترین کاری است که در این سن و سال و شرایط جامعه صورت می گیرد ؛ اما متاسفانه همیشه این گونه نیست.

مدت زمان محرمیت در این نوع از ازدواج از ابتدای محرمیت تا به زیر یک سقف رفتن جوان ها ، مدتی طولانی و زمانی زیاد است. این مدت طولانی می تواند یک فرصت طلایی و البته یک تهدید خطرناک باشد. فرصت از آن جهت که آنها با کمک خانواده هایشان توانسته اند گل عمر و زندگیشان را احیا کنند و در بهترین دوران جوانی می توانند آرامش آسمانی همسر را بچشند و از طرف دیگر با بهره بردن از خوشی های زندگی مشترک ، به زیر بار هزینه ها و فشارهای زندگی مشترک نظیر اجاره ی خانه و مخارج منزل نروند.

اگر نخواهیم سر به زیر برف بکنیم و خود را به جهالت نزنیم ، واقعیت این است که جز اندکی جوان یوسف خصال ، اکثر جوان های دانشجو طبق کشش و میل طبیعی شان گرفتار دوستی های دانشجویی هستند و البته هر کدام در حدی و اندازه ای ؛ برخی کم و محدود و برخی هنجار شکن و خطرناک. در پناه این روش تشکیل خانواده  هم دختر ما و هم پسر ما ، دل و جان خود را فقط به یک نفر میدهد و دوران دانشجویی را میگذراند و با امید به زندگی و افق های پیش رو ، بهتر و بیشتر برای آینده ی بهتر خودش و همسرش میجنگند.

آرامش روانی و عاطفی که این دو جوان با کمک خانواده هایشان در این دوره ، تجربه و کسب میکنند بسیار بیشتر و بهتر و عمیق تر از جوان مجرد بیست و پنج شش ساله ی دوره ی کارشناسی ارشدی است که روزها را با دوست دخترش میگذراند و امیدوار است که شاید بعد از سربازی و پیدا کردن کار بتواند به خواستگاریش برود.

در همین خوابگاه دانشجویی دانشگاه امیرکبیر که هم اکنون بنده در آن هستم و این متن را می نویسم ، سه دسته جوان دانشجو وجود دارد. دسته ی اول چند نفر محدودی هستند که با همین روش با دختر مورد علاقه شان محرم شده اند و با نظارت خانواده ها ، زندگی عاطفی را شروع کرده اند ، اما زندگی زناشویی ندارند و هر کدام در خوابگاه خودشان هستند. افطاری ها را با هم می خورند و ساعتی از سر شب را با هم میگذرانند و طول روز را هر کدام به کسب علم و تحصیل گذرانده و دوره ی کارشناسی یا ارشدشان را طی می کنند. گروه دوم که به نسبت کل دانشجویان اندک اند ، دانشجوهایی هستند که مثل یوسف ، صبورانه روزگار می گذرانند و با حفظ چشم و دل خود ، راه تحصیل را ادامه می دهند. اما گروه سوم کسانی اند که به دور از چشم مادر و پدر با دوست دخترشان هستند و با اضطراب آینده را به نظاره نشسته اند. آنها نیز زندگی زناشویی ندارند اما از نعمت محرمیت و سکونت قلب و آرامش ناشی از آن ، محروم اند. از میان این سه دسته که همه مجبور به ادامه ی تحصیل هستند جز یوسف مسلکان صبور که اساسا خود را گرفتار این بازی ها نکرده اند ، دوره دوره ی کسانی است که نظریه استاد را انتخاب کرده اند.

همه ی دانشجویان ، دوران زندگی دانشجویی خود را با کمک های مالی خانواده میگذرانند و جز اندکی که توانایی درآمد دارند ، مابقی با عنایت پدر و کمک های مالی او روزگار میگذرانند. چه دخترها و چه پسرهای دانشجو هزینه های شان با خانواده است و با این محرمیت اتفاق تازه ای برای هیچ کدام از این دو خانواده نمی افتد. هر کدام از دو خانواده فرزند خودشان را اداره می کنند با این تفاوت که پسرشان به جای اینکه به دوست دخترش پیتزا بدهد به نامزدش پیتزا داده است! و به جای اینکه تا پاسی از شب با دوست دخترش اس بدهد و پیامک بازی بکند ، به همسرش دل و قلوه داده است.

فراموش نکنیم که دخترهای دانشجو و بعضا خوابگاهی هم ، اگر با پسر مورد علاقه ی خود که تحصیلاتی در حد و اندازه ی خودشان دارند و در رشته و دانشکده ی خودشان یا در دانشگاه خودشان تحصیل می کند ازدواج نکنند و از اساس قید این نوع ازدواج را به خاطر زمان طولانی دوره ی عقد در آن بزنند ، در شهرستانشان و در میان فامیل عموما چنین پسری پیدا نمی شود که بتوانند به امید او صبر کنند.

نگاه نقادانه به نظریه استاد و آسیب شناسی و الزامات آن:

آسیب های این ازدواج های دانشجویی فراوان است و متاسفانه در موارد متعددی این ازدواج ها به شکست انجامیده است. بنده آمار دقیقی ندارم اما شنیده هایم از مسئولان فرهنگی نهادهای دانشگاهی کشور حاکی از آن است که در برخی از دانشگاه ها یک سوم ازدواج های دانشجویی به فراق و شکست انجامیده اند. متاسفانه آمار طلاق بین طبقه ی تحصیل کرده در کشور ما بسیار بیشتر از عموم مردم است ؛ چیزی حدود به دو برابر بیشتر. امروز در شهرهای بزرگ نسبت ازدواج و طلاق یک به شش است اما در میان تحصیل کرده ها و ازدواج های دانشجویی یک به سه. درباره ی ملاک های ازدواج و شناخت مناسب دو نفر ، فراوان قلم فرسایی کرده ام و خوانندگان را به شماره های پیشین همین سلسله ارجاع می دهم.

از اشتباهات مهم این ازدواج ها ، ازدواج افراد با فرهنگ های متنوع و مختلف و با قومیت های مختلف و دوری جغرافیایی و مسافت زیاد است که در سال های بعدی زندگی مشترک ، مشکلات فراوانی را برای زوجین ایجاد می کند. نظیر ازدواج پسر زنجانی با دختر کرمانی! علاوه بر این چون دو نفر طبیعتا هم سن و سال هستند و در یک دانشکده و یک دوره درس میخوانند با مشکلات دیگری مواجه خواهند شد که در شماره های گذشته فراوان به آن اشاره کرده ام.

محرمیت در این دوره باید یک محرمیت قانونی و ثبت شده و رسمی باشد. خانواده ها و خود جوان ها باید کار شناخت را کامل کنند و سپس با ثبت قانونی ، ازدواج را تمام شده بدانند و پس از این ، خانواده ها دو جوان را تا رسیدن زمان مناسب تشکیل خانواده و زندگی زناشویی ، همراهی کنند. این نظریه به معنی هم باشی غربی برای شناخت بیشتر و فرار از تشکیل خانواده و رعایت مسائل شرعی نیست. اگر محرمیت در این روش ، محرمیت زمان دار و البته غیر رسمی باشد بیشترین آسیب متوجه دختران جوان خواهد بود که خود بهتر می توانید این آسیب ها را برای بنده شماره کنید.

دوره ی عقد در این نظریه بسیار طولانی است و به نسبت اندازه ی مدت دانشجویی و تحصیل ، گاه تا چهار یا شش سال یا بیشتر طول میکشد. درست است که این مدت طولانی آسیب های فراوانی دارد اما به علت محاسنش می توان از آن ها چشم پوشید و به مدیریت صحیح آن پرداخت.

پسر و دختر جوان بعد از مدتی محرمیت و البته نچشیدن مزه ی همسر حلال و زناشویی شرعی ، دچار اختلالات روحی و روانی شده و در یک کلام خل می شوند. نظیر فرد روزه دار گرسنه ای که چلوکباب بختیاری را هر روز هنگام افطار نظاره کند و لقمه ای از آن نوش جانش نشود. از این جای داستان به خانواده ها و فرهنگ شما و نگاه مومنانه و پاک خانواده هایتان بستگی دارد. سراغ دارم برخی از قومیت ها را که با توجه به فرهنگشان ، دامادی که عروسی نگرفته را ، ناسزا و فحش می گویند و اگر برای دیدن عروسش ، بی خبر به خانه ی پدر زنش فقط سر بزند ، قلم پایش را خرد می کنند و او را به خانه حتی راه نمی دهند و در مقابل ، برخی از اقوام ایرانی چنان روی باز به داماد نشان می دهند که فرزند اولش را در خانه ی مادر زن به دنیا می آورد!

هر چه نگاه دو خانواده به دین و دینداری جوانشان عمیق تر باشد و واقعی تر به دنبال ازدواج او باشند میزان همراهی آنها در این باره بیشتر است. پس برای جا افتادن این راه حل ، باید خانواده را با این راه روش آشنا کنید. البته لزومی ندارد که هر دو نفر در این روش دانشجو باشند اما مسلما دو دانشجو درک بهتری از هم دارند و می توانند بهتر به تحصیل خود ادامه بدهند و شرایط زندگی دانشجویی و پژوهش محور را بهتر برای دیگری فراهم کنند.

در مواردی که در میان دانشجویان خودم شاهد آن بوده ام دخترها بعد از گذشت مدتی چنان پای بند مهر شوهر شده اند که آماده اند قید زندگی خوابگاهی و بعضا حتی ادامه ی تحصیل را هم بزنند. دخترها نیازهایی دارند که نمی توانند از آن صرف نظر کنند و آن نیازها جز زیر یک سقف و یک زندگی مشترک و جز با روابط کامل زناشویی برطرف نمی شود. شاید بتوان گفت در عموم دخترها بعد از پیدا کردن همسری مناسب با تحصیلات بالا و در خور شانشان ، دیگر دلیلی برای ادامه ی تحصیل و دوری از خانواده و زندگی خوابگاهی و خوردن غذای سلف ندارند. اگر خانواده ها این شرایط را درک نکنند ، به هر دو جوان چه دختر و چه پسر ، فشار فراوانی وارد می شود اما به هر حال فراموش نکنیم که این فشار از فشار دوران مجردی و یا دوست دختربازی بیشتر نیست.

بعد از محرمیت ، تمایلات در هر کدام از دختر و پسر مسلما رو به افزایش می رود. درست است که نوع نیازهای هر کدام از دختر و پسر متفاوت است اما به صورت مثال ، فقط نگاه محرمانه ی دو جوان ، دروازه ای است که می تواند دو جوان را ، چنان تحریک کند که در صورت ارضا نشدن صحیح ، در نهایت آنها حتی از آب و غذا بیافتند. یوسف مسلکان مسلما از این جهت و فقط از این جهت ، از دیگر دانشجویان جلوتر هستند چون با صبوری مومنانه ، خود را گرفتار چنین حالاتی نکرده اند و راحت تر به ادامه ی تحصیل می پردازند اما به هر حال همه ی دانشجویان یوسف نیستند.

بدترین حالت این است که دو جوان بدون اطلاع دو خانواده و بدون نظارت آنها و به خیال خام خود و به غلط ، و به صورت زمان دار و با قول به دختر به ازدواج دائم در آینده ، با هم محرم شوند و در محبت ورزی پیش بروند ولی بعد از چند سال پسر قید دخترک بیچاره را بزند و او را رها کند.

مسلما محرمیت در این روش بدون رضایت پدر یا جد پدری یا ولی شرعی دختر و بدون ثبت قانونی جز بازی کردن با عاطفه و روان و آینده ی یک دختر جوان نیست. این روش به این امید طراحی شده است که در پناه اعتماد دو خانواده و رعایت مسائل شرعی و تا رسیدن دو جوان به توانایی تشکیل خانواده ،کمی از مشکلات آنها کم شود و جوان ها بتوانند با آرامش بیشتری به ادامه ی تحصیل بپردازند پس جوانب امر را دقت کنید و این روش را بهانه ای برای سوء استفاده و به قول خودتان دوس دختر پسری اسلامی نکنید.

● ح سین عالمی

نخل ولایت ۰۱ مهر ۹۹ ، ۱۲:۳۲ ۰ ۰ ۱۴۵ ازدواج انحرافات

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری