تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان



🌼 معنی حقیقی خوشبختی چیه؟ مخصوصا از منظر اسلام و در روایات و کلام معصومین
-----------------------------------------------------

معنای سعادت و تعریف خوشبختی وظیفه و کار ادیان و سبک های زندگی گوناگون است. بلکه میتوان با این محک صحت و قوت یک سبک زندگی را از سبک زندگی دیگر بازشناخت. با این مبنا ابتدا چند نکته ی ضروری را خدمتتان تقدیم میکنم و در ادامه خوشبختی حقیقی را معنا خواهم کرد ان شاالله:
 

نکته اول: انسان فقط بدن و پوست و گوشت و ناخن نیست تا خوشبختی او محدود به ماده و بدن باشد. انسان ترکیبی از ماده و معناست و حقیقتی فرای ماده ، اصل و جان او را تشکیل میدهد. حقیقت انسان بدن او نیست تا بتوان انسانیت او را و خوشبختی او را در قد و قواره و ظاهر اندازه گرفت. بسیاری از ایسم ها و سبک های زندگی این حقیقت والا را نادیده گرفته اند و برای بشر نسخه ی غلط داده اند و همه ی پیروانشان را به گمراهی کشانده اند.

 

نکته دوم: زندگی انسان محدود به عالم ماده و مادی نیست تا خوشبختی او فقط در دایره ی این زمین و این زمان معنا شود. معاد حقیقتی عقلانی و سپس وحیانی است که از اصول دین اسلام است. معاد به این معناست که زندگی بشر پس از این عالم فانی در سرایی باقی ادامه خواهد داشت تا نیکوکاران جزای نیکویی خویش و بدکاران جزای بد خواهی خویش را ببینند. طبق اصل معاد انسان با مردن نمی پوسد بلکه از پوسته بدر می آید و ابدی می شود.

 

به طور تقریب حدود یک سوم قرآن کریم آیات مرتبط با بحث معاد است اما با صد تعجب مشاهده میکنیم که در تمام تورات و انجیل موجود ، حتی آیه ای در یاد معاد نیست و این خود دلالت بر تحریف این دو کتاب پرتیراژ تمدن بشریت دارد. تحریف کنندگان تورات و انجیل در دوران قدیم و باستان ، و فیلسوفان و ایده پردازان سبک زندگی در دوران جدید و مدرن ، تمام تلاش خود را کرده اند تا معاد و قیامت از خیال و یاد انسان فراموش شود و عالم آخرت و بهشت و جهنمش جز خیال و توهم کودکانه نباشد. امروز جنود ابلیس تمام تلاش خود را میکنند تا هر آنچه از بهشت و فردوس جاودان می شناسید روی همین زمین خاکی برایتان محقق کنند تا مبادا برای رسیدن به بهشت و فرار از دوزخ ، فیلتان یاد اسلام و سبک زندگی انبیای الاهی کند. مهم نیست سبک زندگی شما چه باشد ؛ شما در انتخاب سبک زندگیتان آزاد هستید ؛ فقط مهم این است که مسلمان شیعی نباشید! مهم این است که به معاد اعتقاد نداشته باشید و از خدا نترسید ؛ انسان را از نسل میمون بدانید و همین پوست و گوشت و ناخن.

 

نکته سوم: لذت چیست؟ لذات زندگی مادی و دنیایی را در ذهنتان مرور کنید: لذت خوردن ؛ لذت دیدن ؛ لذت جنسی ؛ لذت تماشای بازی فوتبال و گل زدن و پیروزی تیم مورد علاقه ی شما و حتی لذت امنیت.

 

تمام لذت خوردن تا زمانی است که لقمه ی چرب غذا در دهان ماست و بعد از فرو بردن آن از لذت خبری نیست. لذت خوردن برای زبان و دندان و لب و دهان نیست. لذت برای روح است و لب و دهان ابزار و فراهم کنندگان این تلذذات هستند. اگر خوب دقت کنید خواهید دانست که همه و همه ی لذاتی که میشناسیم روحانی هستند و اساسا ماده لذتی ندارد یا به عبارت بهتر لذت برای ماده معنا ندارد. این چشم نیست که از دیدن مناظر دل ربا لذت میبرد بلکه این جان شماست که کیفور می شود و چشم جز یک دوربین فوق پیشرفته چیز دیگری نیست. لذت تماما برای روح است و بدن ابدا لذتی ندارد و با رفتن و مفارقت روح خبری از لذت برای بدن نیست.

 

نکته چهارم: فراموش نکنیم که لذات نیز مراتبی دارند و هر لذتی چون جویدن نیست!

 

برخی از لذات ریشه در مادیات دارند و سراسر مادی هستند. در این قسم از لذات ، درک کننده لذت ، روح و جان آدمی است اما مبدا لذت مادیات خارجی است مثل لقمه غذایی که لذت خوردن را به جان ما می چشاند.

 

برخی دیگر از لذات ارتباط کمتری با عالم ماده دارند اما بی ارتباط هم نیستند نظیر عبور توپ از خط دروازه که یک لذت وهمی و خیالی است.

 

در نوع آخر لذات ، ارتباط روح با عالم ماده به کلی قطع می شود و لذتی ناب را برای جان آدمی فراهم می آورد. مثال ملموس آن لذت مطالعه و در پی آن دانایی است که بعد از دیدن کلمات و سطور و اسنادهای حقیقی و مجازی جملات ، به خاطر درک معنایی لطیف در جان خواننده ایجاد می شود و البته این لذت قابل توصیف نیست. لذت های عقلانی از این سنخ لذات هستند که قابل مقایسه با لذاتی چون جویدن و دفع کردن نیست.

 

نکته پنجم: تمام هنر اسلام این است که لذت حقیقی و عقلانی را در دسترس آدمی قرار داده و او را از لذت های مادی و زودگذر دور کرده است. لذت خیره شدن هرزه وار به دختر جوان آرایش کرده هر چه قدر باشد قابل مقایسه با لذت چشم بستن بر آن منظره نیست. کلام در جزا دادن در بهشت و مزد به نسیه نیست بلکه کلام در لذتی است که همان لحظه جان انسان مومن را لب ریز می کند. لذت اطاعت پروردگار خنکایی در جان آدمی دارد که از سنخ لذت معقول است و فقط اهل تقوا آن را درک می کنند. اسلام با معارف ناب خودش لذتی را برای انسان تعریف کرده که تا قبل از این برای بشر مادی نامانوس بود. لذت انفاق ؛ لذت ایثار ؛ لذت سجده برای قرب به پروردگار ؛ لذت اعتکاف و دعای ام داود ؛ لذت طواف بدور خانه کعبه ؛ لذت گریه برای مظلومیت سیدالشهدا علیه السلام ؛ این بخش نیاز به توضیح فراوان دارد اما باشد برای مجال خودش!

 

خوشبختی:

 

خوشبختی در حرکت است به سمت مقصد و مقصود.

 

اگر مقصد خدا و رضایت اوست خوشبختی یعنی کسب رضایت پروردگار و دیدار او.

 

خوشبخت کسی است که دنیا و آخرتش آباد باشد و آخرت آباد یعنی بهشت.

 

راه های رسیدن به بهشت یعنی راه های رسیدن به خوشبختی. راه های دوری از بهشت و رسیدن به جهنم یعنی راه های بدبختی.

 

واجبات دین حتمی های این راه است برای رسیدن به خوشبختی نهایی و لذت بی نهایت.

 

محرمات ضروری این راه است که اگر ترک نشوند لذت بی لذت.

 

نکته پایانی:

 

من از کجا بدانم که خوشبخت هستم؟

 

ببین نسبتت با دین و معارف آن و دستورات آن به چه حالتی است. لذت هایت را نگر. از کدام سنخ از لذات بیشتر بهره داری؟ لذات مادی یا لذات روحانی و عقلانی؟ از یاد خدا بیشتر لذت می بری یا از یک پیتزا و ساندویچ فلان و بهمان؟ متاسفانه اکثر ما لذت های معقول را حتی یک بار تجربه هم نکرده ایم. اگر تجربه کرده باشیم باور داریم که مبلغ و قیمت و جزای بهشت یاد خدا و ذکر توحید است:

 

مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَى رَفَعَهُ عَنْ حَرِیزٍ عَنْ یَعْقُوبَ الْقُمِّیِّ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:

 

 ثَمَنُ الْجَنَّةِ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ : قیمت بهشت کلمه ی لااله الاالله و الله اکبر است.

 

خوشبخت ابراهیم است و پیروان ابراهیم. و بدبخت ابوسفیان است و پیروان ابوسفیان. اساسا معیار خوشبختی و بدبختی پول و دنیا نیست تا بتوان کسی را بر آن معیار خوشبخت یا بدبخت دانست. نوح بدترین زن عالم را داشت اما از همه خوشبخت تر بود و هست. آسیه بدترین شوهر عالم را داشت اما خوشبخت ترین زن عالم در زمان خودش بود. معیار خوشبختی لذت های ناب عالم است که جز اهل توحید کسی خبری از آنها ندارد. منافق اگر هم در مراسم اعتکاف یا طواف کعبه شرکت کند چون دلش خانه ی توحید نیست لذتی نمی برد.

 

در تمام عوالم وجود خوشبخت تر از حسین علیه السلام در کف گودان قتلگاه سراغ ندارم.

قال سیدالکونین: احب الله من احب حسینا

● ح سین عالمی

نخل ولایت ۰۹ مهر ۹۹ ، ۱۳:۰۱ ۰ ۰ ۱۳۰ درنگ ازدواج

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری