تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


🌼 به نظر شما قبل از ازدواج چقدر بایداطلاعات داشته باشیم؟

من چندسال پیش کتب روایت فتح ،روایت زندگینامه شهدا از زبان همسرانشون، کتاب مطلع مهر آقای امیرحسین بانکی پور فرد راجع به راه کارهای جامع و کاربردی برای انتخاب همسر، چند تا کتاب دینی هم راجع به همین مسائل خوندم ، دقیق یادم نیست. فکر کنم کتاب حکمت نامه جوان از آقای ری شهری بود با مضمون حدیث. کتاب خیلی میخوانم اما راجع به ازدواج خیلی هاش رو دوست ندارم بخونم. خیلی ها پیشنهاد میدادن کتابهای روان شناسی غربی وترجمه شده مثل مردان مریخی و زنان ونوسی، ازمردان وزنان بیشتر بدانیم و...

یه نگاه اجمالی تو کتابخونه ی نزدیکانم بهشون کردم اما اصلأ برام جالب نبود. آقای بانکی تو کتاب مطلع مهر گفته بودندکه ما وقتی قراره حداقل نصف عمرمون رو تو دنیا با همسرمون سپری کنیم، باید حداقل پنجاه کتاب راجع بهش بخونیم چون حقیقتا ارزشش رو داره. از یه طرف با حرفشون موافقم و از یه طرف مخالف.

 

 -------------------------------------------------

مسلما سوال شما از کمیت و مقدار اطلاعات و دانستنی ها نیست چون دانایی و علم ، کمال است و فزونی در آن ، کمالی مضاعف و بیشتر ؛ و خداوند انسان را جویای دانش و اهل تفکر آفریده است و کسی نمی تواند دیگران را از دانستن منع کند اما در عصر انفجار اطلاعات ، هنر در زیاد خواندن و دانستن گزاره های جزیی و بی فایده نیست بلکه باید مفید خواند تا قضایای کلی و عمیق و مفید را دانست و سپس به همان دانسته های مفید و نافع، خوب عمل کرد. 

دانستن کمال است اما دانستن برخی مسائل قبل از زمان آن به جای آرامش و سکونت ، برای انسان وحشت و اضطراب می آورد. درست است که دانستن حق مردم است اما دانستن هر مطلبی حق مردم نیست چون با دانستن برخی گزاره ها آرامششان را از دست می دهند و خواب شبشان به بی خوابی مبدل می شود. درست است که دانستن کمال است اما دانستن همه جزئیات زناشویی برای جوان مجرد مومن لازم نیست. شاید بخشی از زیبایی های جشن ازدواج به خاطر همین نادانسته ها و بی تجربگی ها باشد. اما صد افسوس که دنیای امروز دنیای جاهلیت مدرن است و جهل ها و جهالت ها به مقداری با علم مخلوط شده اند که جز اندکی حرف حساب ، مابقی جهل است و آب گوارای علم ، جان خسته ی مردمان را سیراب نمی کند. که فرمود : و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا

برای رسیدن به مقصد چند سوال از محضر شما دارم:

به نظر شما نوشته های روان شناسان غربی آن هم با گرایش مادی ، ربطی به کتاب ها و نوشته های مکتب الاهی نظیر روایت فتح در جهت گیری کلی نسبت به عالم و هدف نهایی آن دارند؟ آیا در عالم نشر کتاب ها خنثی و بی طرف نوشته می شوند؟ و آیا نویسندگان خداپرست یا ملحد ، خواه ناخواه گرایش مادی یا الاهی خودشان را در میان نظریاتشان نمی گنجاند و آرام آرام به خورد شما نمی دهند؟ آیا نوشته ی روان شناسی که انسان را از سنخ موش می داند و با او معامله ی حیوان می کند با نوشته ی حکیم خداشناسی چون بوعلی سینا که انسان را گل سرسبد عالم هستی می داند و در مزاج و طبع ، انسان را معتدل ترین طبایع جاندار می داند یکی است؟ آیا نگاه مکاتب لذت گرای غربی به ازدواج ، مانند نگاه اسلام به ازدواج است تا این دو مکتب متضاد بتوانند نسخه ی واحدی را به شما بدهند؟ اگر هم شما وقت کنید و همه ی کتاب های جور واجور موجود در بازار را بخوانید نمی توانید به همه آنها عمل بکنید چون این کتاب ها جهت گیری یکسانی در دستوراتشان ندارند.

ما هنوز تکلیف خودمان را با خودمان مشخص نکرده ایم و ما هنوز ایمان به خداوند ، و ایمان به راه او (برای نیل به کمال انسان و انسانیت) نیاورده ایم. ما حتی نمی دانیم که نوشته های فیلسوفان و روان شناسان ملحد غربی در تلاشند که انسان را بدون خدا و بدون دستورات او و بر اساس انسان محوری و نه خدا محوری و بر اساس لذت محوری و نه عبادت و بندگی خدامحور تربیت کنند و نادانسته خودمان را با خواندن کتاب هایشان به دست آنان می سپاریم و نتیجه اش همین جامعه ی امروز ما می شود.

کتاب های روان شناسان غربی را می خوانیم و در عین حال می خواهیم روز عاشورا برای حسینی که در مسیر اعتلای مکتبش تکه تکه شد اشک هم بریزیم اما چون جهت این دو نوع کتاب و این دو نوع مکتب یکی نیست نمی توانیم انسان قبل از خواندن این کتاب ها باشیم چون هیچ کتابی خنثی نوشته نمی شود. اگر هم بخواهیم دین و دیانت را در یک گوشه دلمان نگه داریم و بی خدای کامل نشویم ، خدا و کلیسا را فقط برای روزهای یکشنبه می گذاریم و ما بقی هفته را طبق دین یا همان سبک زندگی فیلسوفان ماده گرا و انسان محور سپری کرده و باب میل آنها رفتار میکنیم.

بله ؛ باید خواند و خواند ؛ و باید دانست و دانست ، حتی بیشتر از صد جلد ؛ اما با کدام گرایش؟ با کدام مکتب؟ به سوی کدام جهت؟ و برای رسیدن به کدام هدف؟ آیا هدف نوشته های غربی با هدف نوشته های الاهی در یک سمت و سو هستند؟ آیا نگاه فیلسوفان غربی به انسان ، با نگاه قرآن به انسان ، در جهت و هدف و راه و راهنما متفاوت نیست؟ آیا این کتاب ها خواسته یا ناخواسته سبک زندگی غربی را ترویج نمی کنند و آیا در تمام این کتاب ها بویی از خدا به مشام انسان جویای خدا می رسد؟ می توانم از شما بپرسم آیا خدا در زندگی این روان شناس های غربی پیدا می شود؟

در گذشته شما با کتاب هایی آشنا شدید که از نظر نویسنده توصیه میشدند و شاید بتوان گفت این متون بر گرفته از آنها و حاصل آن کتاب هاست اما آنچه نباید فراموش کنید این است که در مشاوره ازدواج و در سبک زندگی ، دو جریان عمده و رقیب هم ، وجود دارند که شما لاجرم باید یکی از این دو جریان را برای رفتارهایتان انتخاب ، و سپس الگو کنید. یا باید خداوند را ملاک اول و آخر سبک زندگی قرار بدهید و در نتیجه به آیات قرآن و کلام معصومان تمسک کنید و تحلیل های عقلانی فیلسوفان و دانشمندان نورانی به نور وحی را در تبیین کلام قرآن و عترت دنبال بکنید یا اینکه در مقابل باید به سراغ تجربه گراهای بی خدا بروید و زندگی تان را به دست آزمون و خطا های این دسته از انسان های فراری از دستورات خدا بسپارید.

فراموش نکنید که هر نظریه ای جز اسلام ناب محمدی یا همان اسلام خالص قرآن و عترت ، حاصل دست رنج همان فیلسوفان و دانشمندان ملحد است که می خواهند در یک کلمه شما خداپرست نشوید مثل :

1- نظریه ی اسلام التقاطی (یعنی اسلام هم خر و هم خرما یا نظریه کمی از اسلام و کمی از غرب)

2- یا نظریه ی خدا و کلیسای محدود به یکشنبه ها

3- و یا نظریه ی معنویت مدرن یعنی معنویت بدون خدا و بدون قرآن و عترت ؛ که مدعی است نیازهای معنوی انسان را بدون خدا و دین او یعنی اسلام پاسخ می دهد و نیاز نیست شما برای یافتن معنا ، مسلمان باشید.

4- یا نظریه ی اکتفا به اسلام فردی نظیر اسلام منهای سیاست و حکومت

 

هیچ مکتب باطلی ، خالی از حرف حساب نیست اما سوال اینجاست که سرک کشیدن به این مکاتب فاسد آیا عطش انسان جویای حقیقت را سیراب می کند؟ درست است که انسان تا کجی ها و انحرافات را نشناسد قدر آب زلال یا همان ولایت الاهی و سپس ولایت اهل البیت را نمی داند اما آیا می توانید تضمین بدهید که از خواندن کتب ضاله و بعد از آشنایی با مکاتب الحادی هیچ اثری در زندگی از آنها نمی پذیرید؟  

● ح سین عالمی


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری