تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


 

🌼 ببخشید یک سوال ؟ چرا افرادی مثل شما اقدام به معرفی افراد به یکدیگر نمی کنند ؟

واقعا مشکل خیلی ها این هست که فرد مناسب با خودشون رو نمیتونن پیدا کنن و یا در مورد دخترا فرد متناسب به سراغشون نمیاد البته بیشتر منظورم از لحاظ ایمان و دین داری هست.

من اگه خودم متاهل بودم واقعا یکی از اصلی ترین کارهامو معرفی افراد متدین به هم قرار میدادم. البته برخی افراد این کار رو انجام میدن ولی به بدترین شکل ممکن که نتیجه ای هم نداره و نمونه اش رو زیاد دیدم. واقعا هر چه قدر هم از این مطالب بخونیم و بشنویم ولی خواستگار نداشته باشیم و یا برن و دیگه برنگردن و یا ربطی به ما نداشته باشن هیچ فایده ای نداره و آرامش نداریم و نمیتونیم به درد خودمون و یا دین و جامعه بخوریم.

--------------------------------------------------------------------

کسی که از ملاک بودن ایمان در ازدواج می نویسد ، نمی تواند سایت همسریابی باز کند و راه رفته ی مجموعه های فرهنگی کشور را دوباره و به غلط برود و فکر کند کار درستی کرده است. باور کنید اگر نیمی از وقت من برای نوشتن متون صرف می شود ، نیم دیگر آن صرف معرفی و آشنایی مصداقی دوستان و آشنایان علاقه مند به ازدواج می شود ؛ اما باید اعتراف کنم تا بدانید که چون این معرفی ها از مسیر صحیح اش انجام نمی شود کمتر به مقصد می رسد. به عنوان مثال این معرفی ها بر پایه ی معرفی خود اشخاص از خودشان است و این گونه شناختی برای معرف کافی نیست تا بتواند بر اساس یک ایمیل یا یک نظر وبلاگ کسی را به خانواده ای معرفی کند. این را گفتم تا بدانید بنده و همسرم و البته بسیاری از طلاب و علما و روحانیون و مومنین و ریش سفیدها در این قسمت نیز فعال هستیم و فکر و ذهنمان خوب مشغول است.

چندی پیش همسرم در حال شمردن پیامک هایی بود که بین من و فقط یکی از همین جوانان جویای همسر رد و بدل شده بود. کارش که تمام شد پرسیدم چند تا بود؟ ایشان گفت: صد و پنجاه تا ! البته فکر میکنم حالا که چند روزی از آن سرشماری گذشته است تعداد پیامک ها خیلی بیشتر از آن مقدار باشد !!

اما چه کنم که پرسشگر محترم سوال بالا هم ، مثل بسیاری از جوانان ، راه حل مشکل ازدواج در کشور را ، دیده نشدن دخترها و یا معرفی مصداق مناسب ازدواج برای پسران می داند و از یک طلبه ی محقق ، انتظار تاسیس بنگاه ازدواج دارد.

به نظر شما آیا گرفتاری امروز جوان های ما در امر ازدواج فقط با معرفی مصداق های چنین و چنان حل می شود؟ آیا اگر دولت به هر جوان بیست ساله از دختر و پسر ، صد میلیون تومان پول بلاعوض بدهد مشکل ازدواج از ریشه حل می شود؟ آیا چنین ازدواج هایی بیشتر از یک سال دوام خواهند آورد ؟ آیا اگر به هر پسر جویای همسر یک دختر قد بلند زیبای همه چیز تمام ، با مدرک تحصیلی دکترا معرفی کنم داستان تمام است؟ آیا اگر برای هر دختر جویای همسر یک خواستگار پول دار و تحصیل کرده و شیک پوش ، با مالکیت یک منزل مسکونی با امکانات کامل و اتومبیل و ... بفرستم مشکل حل شده است ؟ اینها همه خیال خام است !

تفاوت مشاوری که نگاه الاهی دارد با روان شناس کلینیک های مشاوره که از نگاه اسلامی بی خبرند و کتاب های غربی ها را خوب حفظ کرده اند در این است که ما فقط برای مشتری مان (بدون توجه به کل جامعه و دیگر جوانان) نسخه نمی نویسم که وقتی از من سوال بکنند: اگر برای همچو منی که مدرک کارشناسی ارشد یا دکترا از فلان دانشگاه معتبر کشور دارم و البته سن و سالم به اواخر دهه ی سوم زندگی نرسیده است و بر و روی زیبا دارم ، خواستگار دیپلمه آمده باشد ، آیا شما ازدواج مرا با یک دیپلمه ازدواج درستی می دانید؟ بنده نه از باب ناچاری که از باب اعتقاد راسخ خواهم گفت: مدرک تحصیلی برای هیچ کس انسانیت نیاورده است ، اگر انسان است و اگر دلش از نور ایمان روشنایی گرفته است ، حتما همسر خوبی برای شما خواهد بود ؛ اما اگر انسان نیست ، دخترم بدان که مدرکش برای شما شوهر نمی شود. شما چند روان شناس سراغ دارید که چنین ازدواجی را امضا کند؟

نسخه ی ما اصولا نسخه ی تک نفره نیست تا فقط برای پول دارها و نیکو چهره ها معنا داشته باشد. شوهر دادن دختران زیبا و تحصیل کرده با درآمد کافی هنر نیست. زن دادن جوان بلند بالا و شیک پوش و درس خوانده و ساکن در بهترین نقاط شهر هم هنر نیست. همه باید ازدواج کنند و این همه ای که باید ازدواج کنند یعنی همه ی جوان هایی که در دانشگاه و مدرسه و خیابان و کارگاه هستند با هر میزان از تحصیلات و هر میزان از زیبایی و کمال.

وقتی می شنوم تعداد دخترهای تحصیل کرده ی جامعه از پسرها پیشی گرفته است ، لبخند بر لب های من جوانه نمی زند. این یک بیماری اجتماعی است که ما مبتلا به آن هستیم. این برتری تعداد فقط نشانه ی اشتیاق بانوان به علم نیست. که اگر فقط و فقط اشتیاق به علم بود آفرین داشت. این هجوم نتیجه ی محاسبه ی دو دو تا چهار تای دختران جوان است که اگر تحصیلات دانشگاهی نکنم چه می شود ؟ و اگر در بیرون خانه کار کنم و درآمد داشته باشم چه می شود ؟ و اگر لیسانس یا ارشد نداشته باشم چه آرزوها که بر ملا نمی شود!

دخترها و پسرها را معرفی بکنم که چه شود؟ آیا نگاه آن پسر ، به زن و به خانواده و به زندگی مشترک ، یک نگاه واقعی و خدامدارانه است؟ من از شما سوال میکنم که اگر بخواهم ، دخترانی را به عده ای معرفی بکنم ، در فرم های اطلاعات شخصی باید چه مشخصاتی را از جویندگان همسر بخواهم تا بتوانم خواستگار مناسبی را به درب خانه شان بفرستم؟ قد ؟ تحصیلات ؟ آخرین عکس زمینه سفید از چهره ی ثبت نام کننده ، آن هم با روی باز؟

چرا بیشتر دخترانی که سفره ی دلشان را برای من و امثال من باز می کنند ، ناچار به این کار هستند ؟ و چرا این کار را از روی ناچاری انجام می دهند؟ چون از فرآیند مادی و ظاهرمدار انتخاب همسر دل زده اند ، و نمی خواهند در این باتلاق فراموشی فضیلت ها (که در راس آنها ایمان به خداوند است) فرو بروند. چون در این جامعه ی مریض و فاصله گرفته از دستورات اسلام ، دختری که شرایط خانوادگی اش و سنش و تحصیلاتش و زیبایی اش تمام و کمال باشد ، نیازی به این مراکز و این معرفی ها ندارد. چون آن دختر مومنمان نمی خواست و نمی خواهد به خاطر زیبایی چهره اش انتخاب شود ؛ آمده بود تا شاید توسط این طلبه به پسر مومنی معرفی شود که به دنبال زیبایی ایمانش باشد نه چهره ی زیبایش. تا این نگاه های مادی و غلط اصلاح نشود ، معرفی کردن افراد ، فقط و فقط نزدیک کردن اشخاص است به سمت اهداف مادی شان و فرو رفتن جامعه در لجن زاری که باطنش جهنم است ؛ و نه سوق دادن و هدایت آنها به سمت آسمان و شکوه بهشت.

 

معرفی افراد زمانی سودمند است که جز ایمان ملاک تعیین کننده ی دیگری در کار نباشد و جوان حاضر باشد با بودن ایمان و نبودن تمام ملاک های دیگر ، به سر سفره ی عقد برود. 


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری