تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


۴۶ مطلب با موضوع «مجردها :: ازدواج :: خواستگاری» ثبت شده است


 🌼 آیا رد کردن خواستگاری که اهل دخانیات(سیگار و قلیان)است با توجه به اینکه البته ایمان متوسطی نیز دارد صلاح می باشد؟ فردی که اهل موسیقی و لهب و لعب است چطور؟

---------------------------------------------------------

سیگاری ها هم باید ازدواج بکنند. نیاز به ازدواج مثل نیاز به غذا است. این به خود شما بستگی دارد که بتوانید یک همسر سیگاری را تحمل بکنید یا نه. عشق و علاقه به زندگی و همسر به نظرم آن قدر هست که دخترها بتوانند همین علاقه را عاملی برای ترک سیگار در خواستگارشان قرار بدهند. اما به هر حال این موضوع به شخص شما بستگی خواهد داشت. همین که این موضوع را مطرح کرده اید نشان از دقت شما و حساسیت خوب شما روی چنین موضوعی است. پس آن را دنبال کنید و از روی آن به سادگی گذر نکنید.

این نکته را هم بگویم که شما مجبور نیستید به یک فرد سیگاری جواب مثبت بدهید. درست است که فرد سیگاری هم باید ازدواج بکند اما این الزام نباید شما را گرفتار زندگی با چنین شخصی بکند. علاوه بر این که ضرر فراوان این پدیده ی شوم در نظر برخی از فقها نظیر آیت الله العظمی مکارم شیرازی ایشان را به دادن فتوای حرمت واداشته است. حرامی که ضررش به حلق خود فرد و اطرافیانش مثل همسر و فرزندان می رود.

موسیقی نیز همین حالت را دارد. موسیقی در تمام دین اسلام ذره ای سفارش نشده است و هر چه در متون دینی می نگریم نهی و بازدارندگی مشاهده می کنیم. موسیقی عاملی برای کنار گذاشتن عقلانیت و تفکر از یک سو و از سوی دیگر عاملی برای کم شدن حیا و انجام فحشا دانسته شده است. در کلام امیرمومنان امام علی بن ابیطالب غنا را نوحه سرایی ابلیس در فراغ بهشت دانسته اند در حالی که مومن هیچ گاه فراقش از بهشت را با ساز و آواز نشان نمی هد.

برای تحقیق در این موضوع شما را به خواندن کتاب ارزشمند موسیقی اثر علامه جعفری رحمه الله علیه دعوت می کنم که حقیقتا حق مطلب را در بیان نظر اسلام نسبت به موسیقی به جا آورده اند.

گذشته از همه این حرف ها اهل موسیقی نیز مثل سیگاری ها نیاز به ازدواج دارند. این شما هستید که باید خط قرمزهای زندگی خودتان را مشخص کنید و میزان حساسیت خود را به این امور محک بزنید. اگر حساسیت شما نسبت به این امور زیاد است با ازدواج با اهالی موسیقی یا سیگاری ها و اهل دود خودتان و آنان را اذیت نکنید.

الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات و الطیبات للطیبین و الطیبون للطیبات. پاکان برای پاکان و آلودگان برای آلودگان.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۵-۲۲ ۰ ۰ ۱۰۷

نخل ولایت ۹۹-۵-۲۲ ۰ ۰ ۱۰۷


🌼 برای باز شدن بخت و خوشبختی و اینکه با همسر خوب به آرامش و تکامل برسیم چه دعایی باید بخوانیم و آداب دعا کردن درباره این موضوع چگونه می باشد؟

------------------------------------------------------------

کسی که ادعای ایمان می کند باید خودش را برای سختی ها و ابتلائات آماده کند. ایمان گوهری است که خداوند مدعی آن را بدون آزمایش رها نمی کند. درست است که سختی ها برای مومن خیر خواهد بود و باعث رشد و کمالش می شود اما چاره ای جز سختی ها نیست. خداوند بندگان مومن اما غافلش را با سختی ها از خواب غفلت بیدار می کند تا دوباره او را صدا بزنند و یا الله یا الله بگویند. هر چه ایمان کسی بیشتر شود فشارها و امتحانات او بیشتر می شود و البته رشد و تعالی و تقربش نیز بیشتر خواهد بود.

روش دعا کردن درباره موضوع های متعدد زندگی ، فرقی با هم ندارند. ما باید بدانیم که دعا کردن همانا تضرع انسان به درگاه خداوند قدرتمند عالم است و خودش از ما خواسته است که دعا کنیم و فقط از دریای بی کران او بخواهیم و خودش کلید اجابت را به دست ما داده است تا مطمئن باشیم دعای ما در جای دیگر به استجابت نمی رسد چون غیر خدا کسی توانایی این کار را ندارد. او تضمین کرده است که دعاهای بندگان را مستجاب بکند. اما نکته مهم در این است که دعاهای ما بندگان همیشه به صلاحمان نیست. دعا خواسته ی فرد است و این خواسته ها همیشه به صلاح او نیست.

بچه ای را تصور کنید که از مادرش طلب چاقو می کند و در این طلبش لیتر لیتر اشک خالصانه می ریزد. اما این گریه ها ابدا مادر مهربان را وادار به دادن چاقو به دست فرزند نادان نمی کند. مادر می داند که به دست گرفتن چاقو برای بچه ی کم سن و سالش خوب نیست. مادر مهربان است و از سر مهربانی اش این خواسته فرزند را مستجاب نمی کند. آیا مطمئن هستید که دعای شما و خواسته ای که برای آن زاری می کنید به صلاح دنیا و آخرت شماست؟ ما از آینده بی خبر هستیم. ما از مصالح بالاتر خودمان بی خبر هستیم. و خدای مهربان عالم بد بندگانش را نمی خواهد.

گاهی ما دعاهایی می کنیم که به معنی از کار افتادن اسباب و مسببات است. با دعای من و شما ، عدد شش زوج بودنش را و دینامیت اثر انفجاری اش را از دست نمی دهد. دعا نیز یکی از مسببات عالم است اما در طول دیگر مسببات نه در عرض عوامل دیگر تا کسی گمان کند می تواند با دعایش زوجیت را از عدد زوج بگیرد. گاهی خطاهای افراد عقوبتی را برای آنان ثابت می کند که همان عقوبت نیز در نظام اسباب و مسببات مقدر شده است. دست زدن به ناموس مردم یا دست بردن در جیب مردم یا چشم چرانی و ... هر کدام تاوانی دارند که مجرم باید آن جزا در در همین عالم و در ادامه آن در عالم آخرت بچشد.

از طرف دیگر خودمان را یک لحظه در جای خداوند فرض کنیم و بیاندیشیم که اگر خداوند بخواهد خیر بنده ای را به او بدهد باید چه بکند؟ آیا باید فرشته ای را از آسمان نازل کند تا شوهر شما شود؟ آیا خداوند نباید از میان همین بندگانش کسی را به خواستگاری شما بفرستد؟ گاهی ما فرستاده خداوند را نمی شناسیم و با ملاک های واهی او را رد می کنیم. همین امروز مشاوره ای داشتم که به صرف نداشتن علاقه می خواست خواستگارش را رد کند. من نه آن پسری را تایید می کنم و نه نشناخته ردش می کنم. من ملاک ها را یاد آوری می کنم تا خودتان تصمیم درست بگیرد. فقط گفتم نباید بدون دلیل خواستگارتان را رد کنید. بدانیم که خداوند روزی بندگانش را به همین سادگی نازل می کند و جلوی پایشان می گذارد فقط آنها هستند که باید قدر این نعمات الاهی را بدانند. گفت با دیدن خواستگارم او را در عمق دلم دوست نداشتم. گفتم هنوز به شما ابراز محبتی نشده که آن محبت به عمق جان شما رسیده باشد. اگر شما بدون دریافت کردن محبتی ولو اندک عاشق سینه چاک پسری ناآشنا باشید جای تعجب است.

برای آرام بودن زندگی و جهت صحیح آن خواندن دعا کافی نیست. این فکر غلط است که ما با خواندن کلماتی عربی بتوانیم زندگی خودمان را به یک زندگی رویایی تبدیل کنیم. قرآن سبک زندگی را به انسان ها می آموزد و این انسان ها هستند که باید این روش های طلایی را به کار گیرند و زندگی خود را رنگ خدایی بزنند. اگر منظورتان از دعا کمک خواستن از خداوند است کاملا درست است و این کمک خواستن نیازی به دعای خاص یا کلمات عربی ندارد چون خداوند به زبان فارسی و بومی شما آگاه تر از خودتان است. اما اگر میخواهید با خواندن چند جمله کوتاه کن فیکون کنید و همه چیز از این رو به آن رو شود باید بدانید که از این خبرها نیست.

مشکل ما در نداشتن الگوی مناسب است. الگو را باید اولیای دین قرار بدهیم و از عبادت غیر خداوند دوری کنیم. در روایات وارد شده است که کسی که سخن کسی را گوش می دهد او را عبادت کرده است. کسی که در پی سخنان گوینده ای بخندد یا گریه کند قلب خود را در تسخیر او گذاشته است. امروز بازیگران و مطربان و هنرپیشه ها دانسته و ندانسته به الگوهایی تبدیل شده اند که جامعه را رنگ رزی می کنند. رفتارهایتان را رنگ دینی بزنید تا با الگو گرفتن از اولیای الاهی سبک زندگی آنان را سرمشق خود کنید. آن روز است که زن حتی اگر شوهرش بد اخلاق باشد بر بد اخلاقی او صبر می کند. زندگی را چنان مقدس می بیند که تمام توانش را در تحکیم آن به کار می برد و جهادش را خوب شوهر داری می بیند. مرد نیز همسرش را امانت خداوند می بیند و از او چون گل پرستاری می کند. آرامش فقط و فقط با اخلاق نیکو و مکارم خوبی امکان پذیر است و نه با پول محوری و غوطه زدن در دنیای مادی. اگر میخواهید زندگی آرام و خوبی داشته باشید روی زندگی فاطمه زهرا مطالعه کنید و هر چه یافتید و مطمئن شدید که از رفتارهای ایشان است سرمشق قرار بدهید. آن روز شما خوشبخت ترین زن روی زمین خواهید بود چه شوهرتان در کمال اخلاق و مردی چون علی باشد در مقابل فاطمه ی کبری و چه همسرتان فرعون باشد و در کمال پستی اما همسر آسیه ی قدیس. درد دلتان را فقط به خداوند بگویید. او شنوا و داناست. 

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۵-۱۸ ۰ ۰ ۱۰۳

نخل ولایت ۹۹-۵-۱۸ ۰ ۰ ۱۰۳


🌼 یه خواستگاری بهم مراجعه کرده که مومنه و خانواده خوبی داره ولی یه جورایی بی دست و پاست و بابام میگه بی عرضه است و می ترسم در آینده مشکل ساز بشه آخه تو جلسه خواستگاری پدرش گفت اهل رانندگی و مسافرت نیست ولی خانواده مومن و ساده زیستی داشت بابام میگه از اون پسراست که تو سرش بزنی سرشو بالا نمیکنه حالا من چه کنم به حرف بابام گوش بدم یا نه از روی عقل تصمیم بگیرم از طرفی می ترسم که مشکل ساز بشه و نتونم درکش کنم.

-----------------------------------------------------

قبل از هر گفت و گویی باید مسائل را تفکیک کنیم و برای هر کدام، بخشی از کلام را اختصاص بدهیم:

بخش اول:

آیا نگرانی شما ریشه در مسائل اقتصادی دارد؟ و به زبان ساده آیا شما نگران روزی خودتان و همسر آینده تان هستید؟ آیا دست و پا داشتن یا دست و پا نداشتن انسان ها ، در روزی داشتن و نداشتن شان تاثیر دارد؟ آیا ما به عنوان یک مومن و به عنوان یک انسان معتقد به رزاقیت الاهی ، می توانیم نگران روزی آینده خودمان باشیم یا نه؟ آیا خداوند مردم را با روحیات مختلف خلق نکرده؟ و آیا خداوند روزی هر کدام را جدا جدا و به اندازه ی خودشان ، و به اندازه مشیتش و استحقاق بندگان به آنها و همسران و فرزندانشان عطا نکرده و نمی کند؟

به نظرم توانسته باشید جواب بنده را در این بخش حدس بزنید. طبق اعتقادات توحیدی و حقه ی شیعه ، خداوند همه مخلوقاتش را روزی می دهد و اتفاقا برای اثبات قدرتش انسان های معمولی یا بی دست و پا را چنان زیبا روزی می دهد تا بچه زرنگ های آفرینش بفهمند که روزی با دویدن به دست نمی آید. روزی بندگان تقسیم شده است و به آنها خواهد رسید. کاسب های قدیم اول صبح که به در دکان می رفتند ، زیر لب بسم اللهی می گفتند و کرکره ی مغازه را بالا می کشیدند و آب و جارویی می کردند و جنس دکانشان را جور می کردند و بلند و با اعتقاد می گفتند: الاهی به امید تو!. کرکره را کاسب ها بالا می کشند و آب و جارو می کنند همین؛  فراموش نکنیم که تا اینجا وظیفه ماست و فرستادن مشتری به دست خداست. مشتری ، دانسته یا ندانسته هرجایی خدا بخواهد معامله می کند و در آخر روز ، نانی که خدا خواسته و باید به سفره ای بیاید ، به همان سفره می آید. یادش بخیر: یکی روبهی دید بی دست و پای ... فروماند در لطف و صنع خدای...

بخش دوم:

آیا شما نگران مهارت های اجتماعی ایشان نظیر گواهینامه رانندگی یا مهارت مجلس گردانی در مهمانی های خانوادگی یا علاقه زیاد به مسافرت هستید؟ آیا این احتمال را در ذهن خود نمی دهید که تمایل نداشتن یک جوان مومن به هر یک از این مهارت ها ، ممکن است عوامل متعدد و بلکه متفاوتی داشته باشد که با تغییر فضا و تغییر نیازهای اجتماعی ، جوان خودش به سمت کسب آن مهارت قدم بردارد؟ آیا احتمال ندارد که کسی به خاطر حفظ و دوری خودش از گناه و آن هم در دوران جوانی و مجردی ، در هر مسافرتی شرکت نکند؟ و اگر این گونه باشد آیا این نشان از ایمان او نیست؟ آیا کمتر حرف زدن کسی باعث کم خطا بودن او نیست؟ آیا از نشانه های مردم آخرالزمان علاقه زیاد به مسافرت و گشت و گذار و در نتیجه غفلت از امر دین و آخرت نیست؟

من درباره شخص خواستگار شما هیچ قضاوتی نمی کنم. قصد من این است که موضوع را و نگرانی خودتان را بهتر بشناسید و بدانید که انسان موضوعی بسیار پیچیده است. نمی توان به این راحتی او را محکوم کرد یا برای او هورا کشید.

من خودم تا همین دو سال پیش گواهینامه رانندگی نداشتم! با پدر و مادرم هم کمتر به مسافرت رفته و می روم. از مجلس گردانی و نشستن در مهمانی های خانوادگی و چرند گفتن و مسخره کردن این و آن ، و فحش دادن به مسئولان مملکتی و بحث کردن درباره گرانی هم متنفرم. تنهایی را بسیار بیشتر از در جمع نشستن ، و نگاه کردن به تلویزیون و سریال های مسخره ی آن دوست دارم. از بین این همه شغل نان و آب دار و اسم و رسم دار هم ، سراغ شغلی رفته ام که ...

اصلا به نظر شما مومن می تواند مثل بچه زرنگ های دنیا نان در بیاورد و از زندگی مثل همه ی بی خیال های دنیا لذت ببرد؟ آیا یک مومن می تواند مثل مجلس گردان های فامیل باشد و آخر شب بدون غیبت و تهمت سر بر روی بالشت نگذارد؟ یک مومن امام زمانی در آخرالزمان چقدر دلش برای سواحل شمال کشور لک میزند؟ به نظر شما مومن بیشتر خط قم و جمکران کار می کند یا خط چالوس تهران؟

بخش سوم:

درک دو نفر از هم و البته مراتب ایمانشان و سبک زندگی شان در این مرحله سوال سازترین بحث است. پس خوب دقت کنید:

ابتدا از خودتان شروع می کنیم:

شما خودتان چه مقدار به لوازم ایمان مقید هستید؟ آیا شما نان خالی حلال را به نان و کباب حرام ترجیح می دهید؟ آیا شما حلال اندک را به حرام فراوان ترجیح می دهید؟ آیا شما هم مثل اکثر زن های جامعه شوهرتان را اسیر خودتان می خواهید تا او به اجبار شب های نورانی ماه رمضان را پا به پای شما از تلویزیون یا ماهواره سریال ببیند؟ آیا شما هم اگر همسرتان از فیلم و سریال های تلویزیون یا ماهواره چندشش شود او را دیوانه و امل خطاب می کنید؟ به نظرم اگر واقعا کسی مزه ی ایمان و تلاوت کتاب الاهی قرآن کریم را در ماه رمضان چشیده باشد تلویزیون را در تمام این ماه و سپس تمام سال بجز در موارد ضرورت ، طلاق می دهد. مومن را جز مومن درک نمی کند.

من شناخت درستی از خواستگار شما ندارم اما می ترسم جملات شما نشانه هایی از یک انسان وارسته باشد و شما او را به راحتی از دست بدهید. البته گاهی هم این طور نیست و طرف شما با همین نشانه ها یک انسان معمولی با ایمان متوسط به پایین است. به طور مثل ، از هنر یک مرد مومن است که اگر پدرش یا بزرگ ترش یا استادش ، سیلی به صورت او بزند سرش را حتی بالا نیاورد و بر پدر خشم نگیرد ؛ اما نسبت به ظالمین و زورگویان از خدا بی خبر ، بلند نکردن سر بعد از سیلی نشانه ی بی هنری و بی عرضگی است.

در این مسائل دقت کنید و ایمان خودتان و ایمان او را محک بزنید. آن روز خواهید فهمید که می توانید درک خوبی از هم داشته باشید یا خیر!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۵-۱۴ ۰ ۰ ۱۳۰

نخل ولایت ۹۹-۵-۱۴ ۰ ۰ ۱۳۰


🌼 از بس خواستگارای جور و واجور برام اومده و به نوعی یا خود پسر یا مادرش نپسندیدن روحیه ام رو از دست دادم و نسبت به همه بی اعتماد شدم به نظر شما من چه جوری می تونم روحیه ی سابق رو در خودم به وجود بیارم ؟ حتی جوری شدم که دلم نمی خواد کسی رو تو خونه راه بدم چون با خودم میگم لابد اینم نمیپسنده.

--------------------------------------------------

انسان با هر یک از تجربه های جدیدش به سمت جلو حرکت میکند و ابدا حرکت عالم به سمت گذشته و عقب نیست. میوه همیشه از قوه به سمت فعلیت جدید می رود و نمی توان از میوه خواست که حرکتش را متوقف یا معکوس کند تا کال شود.

هنر انسان های خدامحور این است که در هر لحظه خودشان را با خدای حکیم عالم و سپس تمام دیگر قطعات هستی ، نسبت سنجی کنند و وظیفه خود را در لحظه ی جدید در قبال معبود و دیگر موجودات عالم تشخیص بدهند.

قرار نیست من و شما به گذشته برگردیم و روحیه ای را داشته باشیم که آن روحیه متناسب گذشته ها است. گذشته ها گذشته و هرگز میوه به شکوفه تبدیل نمی شود. ما امروز باید به دنبال وظیفه امروزمان باشیم و آینده را با تجربه های امروزمان بسازیم نه با خیال گذشته ها. فراموش نکنید که انتخاب همسر به همان اندازه که به دست پسرها و خانواده هایشان است ، به دست شما هم هست. فقط امضاهای این پرونده هم زمان زده نمی شود ؛ بلکه ابتدا پسرها می پسندند و پرونده را امضا می کنند و به خواستگاری می آیند و سپس همان پرونده زیر دست شما می آید. اگر شما امضا نکنید این پرونده هیچ وقت به نتیجه نمی رسد. پرونده ای که نیاز به امضای دو کارشناس دارد بسیار پیچیده تر از پرونده های ساده و تک امضایی است. دقیقا شبیه همین دلخوری شما در میان خانواده های پسر دار هم دیده می شود چرا که آنان نیز دختر مناسب و همتای خود را به راحتی پیدا نمی کنند. هم پسرهایی هستند که هشتاد خواستگاری رفته اند و سفره دلشان را برای هشتاد خانواده ی دختر دار پهن کرده اند و هم دخترهایی که با وجود رفت و آمد های فراوان پسردارها ، هنوز نوبت امضای آنان نرسیده است.

قرار نیست همه در ازدواج مثل هم باشند و البته قرار نیست در امر ازدواج عجله کنیم. خواستگارها می آیند و می روند ؛ این مهم نیست. مهم انتخابی است که تمام آینده ما و جهت زندگی ما را مشخص می کند. مواردی را مشاوره کرده ام که از تعجیل در ازدواجشان پشیمان شده اند. مواردی را مشاوره کرده ام که رد کردن فراوان خواستگارها و حوصله زیاد پشیمانشان کرده است. مهم ، انتخاب صحیح و به موقع و دقیق همسر بر اساس ایمان است. دست و پای خودتان را جمع و جور کنید و روحیه خودتان را بی دلیل به حراج نگذارید چون خداوند روزی مادی و معنوی هر کسی را در زمان مقرر به او می رساند.

امام علی علیه السلام فرمودند: یَا بُنَیَّ الرِّزْقُ رِزْقَانِ رِزْقٌ تَطْلُبُهُ وَ رِزْقٌ یَطْلُبُکَ فَإِنْ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاکَ فَلَا تَحْمِلْ هَمَّ سَنَتِکَ عَلَى هَمِّ یَوْمِکَ وَ کَفَاکَ کُلَّ یَوْمٍ مَا هُوَ فِیهِ فَإِنْ تَکُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِکَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَیَأْتِیکَ فِی کُلِّ غَدٍ بِجَدِیدِ مَا قَسَمَ لَکَ وَ إِنْ لَمْ تَکُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِکَ فَمَا تَصْنَعُ بِهَمِّ وَ غَمِّ مَا لَیْسَ لَکَ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَنْ یَسْبِقَکَ إِلَى رِزْقِکَ طَالِبٌ وَ لَنْ یَغْلِبَکَ عَلَیْهِ غَالِبٌ وَ لَنْ یَحْتَجِبَ عَنْکَ مَا قُدِّرَ لَکَ فَکَمْ رَأَیْتَ مِنْ طَالِبٍ مُتْعِبٍ نَفْسَهُ مُقْتَرٍ عَلَیْهِ رِزْقُهُ وَ مُقْتَصِدٍ فِی الطَّلَبِ قَدْ سَاعَدَتْهُ الْمَقَادِیرُ وَ کُلٌّ مَقْرُونٌ بِهِ الْفَنَاءُ

پسرکم، رزق دو نوع است: رزقی که تو او را می طلبی و رزقی که او به دنبال توست که اگر تو به دنبالش نروی او به سراغ تو می آید. پس هم و تلاش سالانه خودت را بر هم و تلاش روزانه ات نگذار چون روزی هر روز تو را کفایت می کند. و خداوند روزی هر روز جدیدی از یک سال را در همان روز نصیب تو می کند به همان مقداری که ارزاق را بین بندگان تقسیم کرده است. و اگر روزی سالی جزو ارزاق تقسیمی تو نبود پس هم و غم چیزی را که برای تو نیست نخور. و بدان که هیچ طلب کننده ای به روزی تو سبقت نخواهد گرفت و هیچ غلبه کننده ای در به دست آوردن آن روزی از دست تو غلبه نخواهد کرد و آنچه که برای تو تقدیر شده است از تو محجوب نخواهد بود. و چه بسیار طلب کنندگان روزی که نفسش را به تعب انداخته اما روزی به اندازه تلاشش نیست. و چه بسیار میانه روی که تقدیرهای الاهی او را در رسیدن به روزی خودش مساعدت کرده اند. و البته همه اهالی این دو دسته فانی خواهند بود.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۵-۰۶ ۰ ۰ ۱۰۰

نخل ولایت ۹۹-۵-۰۶ ۰ ۰ ۱۰۰


🌼 سال گذشته پسری به خواستگاریم آمد که از لحاظ هیچ کدام از معیار های دنیایی نظیر تحصیلات، وضع مادی،تیپ ، قیافه، فرهنگ خانوادگی و ... شباهتی به بنده نداشت و در ضمن یکی از همشهری های دورمان بود به اصرار بزرگترها که از بنده خواستند که اجازه دهم بیاید خانه مان برای خواستگاری رسمی بنده نیز پذیرفتم و استدلالم این بود که اگر از قیافه اش خوشم آمد و به اصطلاح به دلم نشست دیگر معیارهای دیگه رو چشم پوشی میکنم بعد از این که به خانه مان آمدند و سر حرف و گفتمان باز شد بنده به دور از چشم دیگران و در حالی که سرم را پایین گرفتم در حال گریه کردن بودم و از شدت لهجه غلیظ این آقا پسر داشتم عذاب می دیدم از هیکل و قیافه اش نیز خوشم نیامد تا قبل از اون خواستگاران زیادی داشتم ولی در هیچکدام از موارد گریه نیافتدم و در این مورد وقتی از خانه مان رفتند به قدری گریه می کردم که پدر و مادرم میگفتند خوب حالا ما که نخواستیم تو رو به زور بهش شوهر بدیم اصل نظر و خواسته خودته بعد از دو روز دیگه اش مادرش که زن سالخورده ای بود و این آقا پسر 30 ساله فرزند آخرش بود به خانه مان زنگ زد و نظرمان را جویا شد. مادرم که مانده بود چه بگوید و شرم داشت به زن سالخورده مستقیم بگوید دخترم از پسرتان بدش آمده در جواب به اون خانم گفت ما استخاره کردیم بد اومده و ما مقید به عمل کردن استخاره هستیم بیچاره پیر زن داشت پشت تلفن یه جورایی التماس میکرد که به خدا پسرم خیلی خوب و با ایمانه و مادرم نیز با شرمندگی گوشی را قطع کرد .

اولا:تقصیر این دل بی صاحب من چیه که این پسر اصلا به دلم نشست؟

دوما: آیا خدا نمیتوانست لااقل قیافه اش را در نظرم خوب جلوه دهد که به دلم بنشیند؟

سوما: وقتی شروع به حرف زدن کرد انگار شروع کردند با پتک بر سرم بکوبند آخر مگر من قرار نیست در کنارش آرامش پیدا کنم در حالی که با صداش عذاب میکشیدم آنقدر لهجه داشت که به سختی متوجه حرفاش میشدم مگه پیامبر اسلام (ص) نفرمودند باید فرهنگ دو نفر برای ازدواج به هم بخوره؟

چهارما: این که شما میفرمایید فقط ملاکتان را ایمان قرار دهید بنده از کجا میدانستم که مومن واقعی است ظاهر 6 تیغه صورتش و طرز لباس پوشیدنش که ایمانی را به بنده نشان نداد. در ثانی من این رو فقط حماقت میدونم چون هیچ چیزیش رو نپسندیدم حالا بیام به امید اینکه شاید 50% ایمان داره جواب بله بهش بدم. تا این که دوباره امسال از خاله ام مرا برای پسرش دوباره خواستگاری کرد حال نمیدانم چه کنم واقعا ماندم یک عمر به امید ایمان داشتن طرف عذاب روحی بکشم اصلا این چه ایمانی است؟ اصلا من فکر میکنم در کنار این آقا نصفه ایمان خود را نیز از دست میدهم چون اصلا ازش خوشم نمیاد، تو رو به خدا منطقی جوابم را بدید، این ایمان که شما میفرمایید برایم ملموس نیست .

 بنده میتوانم ایشون رو قبول کنم؟ و آیا میتونم بهش علاقه مند بشم؟ همش از همین می ترسم که نکند بهش علاقه مند نشوم.  

---------------------------------------------------------

حتما می دانید که ملاک در ازدواج تنها ایمان است و سپس ملاک و محک ایمان ، عمل به احکام اسلام و انجام دستورات رساله عملیه است.

به عنوان مثال ، ریش تراشی و صورت شش تیغه ، عمل مطابق اسلام و فتوای علمای ربانی نیست چون اکثر فقها تراشیدن ریش را حرام می دانند و مابقی احتیاط واجب کرده اند که ریش تراشیده نشود.فراموش نکنیم که مطابق دستور اسلام به هر حال همه باید ازدواج کنند ولی ، مومن باید با مومن ازدواج کند و برای شش تیغه ها تا دلتان بخواهد دختر بد حجاب و بی ایمان ، آماده و حاضر داریم. کبوتر با کبوتر ، باز با باز.

ایمان افراد را در نماز و خمس و روزه و دیگر عبادات جست و جو کنید نه در قیافه و لهجه. کسی که نماز می خواند مومن است و با مومن می توان تا آن طرف دنیا رفت اما خدا نکند که کسی ایمان نداشته باشد...

اگر خودتان مومن هستید و ایمان به خداوند برای شما اولویت اول زندگی است باید ایمان را ملاک شناخت قرار بدهید و ما بقی خصوصیات افراد نظیر سن و قیافه و هیکل را نادیده بگیرید چون این امور تاثیری در سعادت افراد و ایمانشان ندارند. با ملاک قرار دادن ایمان دیگر لازم نیست به دنبال بهانه بگردید و استخاره ی نکرده را به دروغ مانع جلوه بدهید. مومن دروغ نمی گوید و سعادت خودش را به خاطر گفتن خلاف واقع به خطر نمی اندازد.

در مورد رد کردن خواستگار و قطع کردن روابط دو خانواده باید بدانیم که ، این روزها و این مسائل خواهد گذشت اما قرار نیست ما اخلاق خودمان را قربانی دل خواه و هواهای نفسانی خودمان بکنیم. حتی اگر جواب به خواستگاری کسی ، منفی باشد از نظر اخلاقی حق نداریم با مخاطب خودمان با تحقیر برخورد کنیم ، مکالمه را با سردی تمام کرده یا تماس را قطع کنیم. این خلاف اخلاق ها ، در آینده روزی بلای جان و زندگی ما خواهد شد.

باید خودمان را تربیت کنیم و شیطان را از نفوذ به دلمان محروم کنیم و به خدا پناه ببریم. نجات در راست گویی و صداقت است. البته قرار نیست به بهانه راست گویی ، هر حرفی بزنیم و هر چه از دهانمان بیرون آمد ، روی دایره بریزیم و دل کسی را بشکنیم.

در مورد رد کردن خواستگار جملاتی واضح و محکم اما صادقانه و مهربان و البته شمرده ، همیشه از طرف هر کسی مسموع و پذیرفتنی است. به طور مثال می توانید در قالب دعا و طلب خیر بفرمایید: ان شاالله خداوند خانواده ای بهتر و همسر بافضیلت تری را نصیب دختر ما و پسر شما کند. دختر ما تصمیم به ازدواج با پسر شما ندارند. ان شاالله که خداوند برای هر دوی این دو جوان خیر و برکت و عافیت نازل فرماید. این خواستگاری از طرف ما تمام شده است...

علاقه در دل زن بستگی به قیافه و ظاهر مرد ندارد. زن اگر محبت ببیند علاقه مند می شود. شاید بتوانم بگویم دیگر قیافه مرد را نخواهد دید. فقط شرطش محبت است. یک نگاه به جامعه بیاندازید. مگر همه مردهای جامعه زیبا هستند. ابدا. اما برای همسرانشان شوهراند و زندگی می کنند. و حتی بالاتر ؛ اگر خوب رسم محبت بدانند برای همسرانشان بهترین مرد روی زمین هستند. باور کنید قیافه و ظاهر فقط برای یک سال جذابیت دارد. بعد از آن اخلاق و محبت و کرامت است که زندگی را پیش می برد. به دادگاه ها سرک بکشید ؛ بد اخلاق ها اهل جدایی هستند اما خوش اخلاق ها چه با قیافه و چه بی قیافه همه اهل زندگی هستند.

برای فهم سبک محبت کردن یک مرد در زندگی ، می توانید به خانواده و پدر او نگاه کنید. به مادر و بستگان او نگاه کنید. اخلاق و خصائل واگیر دارند و در سر سفره به اهل خانه منتقل می شوند. اگر ادب هست در همه هست. نمی شود ادب و اخلاق فقط در یک نفر باشد و مابقی بویی از آن نبرده باشند. البته کم و زیاد هم دارد.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۴-۰۱ ۱ ۰ ۱۷۱

نخل ولایت ۹۹-۴-۰۱ ۱ ۰ ۱۷۱


🌼 اگر دختری همزمان با دو نفر در مورد ازدواج صحبت کنه تا بهتر بشناسه و بالاخره فرد بهتر رو به عنوان زوج انتخاب کنه آیا گناه مرتکب میشه؟ البته باید بگم خیلی رسمی و بدون هیچ گونه ابراز محبت و کاملا با رعایت اصول و مبانی اخلاقی 

-----------------------------------------------------------------------------

در تعالیم اسلامی فراوان به ما توصیه کرده اند که کارهایتان را ناتمام رها نکنید. به نظرم بهتر است در تمام کارهایتان و در سراسر عمر ، یک پرونده یا یک پروژه را تا آخر دنبال کنید و بعد از اتمام آن برای آینده تصمیم گیری کنید.

این تکثر طلبی و مذاکره هم زمان با دو خانواده از نظر اخلاقی هم کار صحیحی نیست چرا که فضای گفت و گو و خواستگاری را از فضای شناخت به فضای رقابت و بازار گرمی می کشد.

تجربه تبلیغی: فراوان مشاهده کرده ام که خانواده های پسر دار هم وقتی درب خانه ای را زده باشند حتی اگر پیشنهاد خوبی شود و یک خانواده مومن به آنها معرفی شود ، عذر خواسته و گرفتن اطلاعات دختر و خانواده اش را به بعد از اتمام پرونده خواستگاری فعالشان موکول می کنند. این از اخلاق خوب مومنان است که با روح و روان دو خانواده بازی نمی کنند.

داستان خواستگاری و پیدا کردن شناخت ، داستان عقل و حکمت و چشمهای باز است اما خواسته یا نخواسته پای دل نیز به آن باز می شود. درست است که شما در نهایت  از میان آن دو خانواده و آن دو پسر یکی را انتخاب می کنید اما هیچ کدام از آن دو پسر به این راحتی بی خیال خواسته دلشان نمی شوند خصوصا فرد بازنده که از شما جواب رد شنیده باشد.

در روایات به ما آموخته اند که اگر می توانید کاری کنید که همسرتان مردی جز شما را حتی نشناسد این کار را بکنید. بی جهت ذهن خودتان را در فضای مقایسه قرار ندهید چون این مقایسه کردن در دل دختران بیشتر از دل پسرها فتنه ایجاد می کند. نشانه ی دقیقش در حکمت اختصاص تعدد زوجات برای مردان است ؛ اما بانوان چون فقط در حصن و حصار یک مرد هستند لذا این مقایسه ها قبل و بعد از ازدواج به صلاح دنیا و آخرتشان نیست.  

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۲-۰۷ ۰ ۰ ۱۵۶

نخل ولایت ۹۹-۲-۰۷ ۰ ۰ ۱۵۶


 

🌼 همه چیز عوض شده پسرها اکثرا دنبال دخترهای شاغل هستند من که به شخصه اکثر خواستگارام از این که من شاغل نیستم رفتند و دیگه پیدایشان نشد خودشان در صحبت علنی این موضوع رو عنوان میکردند که زن باید شاغل باشه تا تو این گرونی ها لااقل بتونه خرج خودشو در بیاره واقعا سوالم اینه چرا اینجوری شده قدیما فقط دنبال دختر نجیب میرفتند که اهل زندگی باشه و بتونه فرزندای خوبی پرورش بده ولی حالا کاملا بر عکس شده ولی باید خدمت برادرها بگم که زن شاغل که تا بعد از ظهر بیرونه وقتی میاد خونه دیگه هیچ انرژی ای نداره که بخواد کناره همسرش خرج کنه و زندگی این گونه افراد هیچ رنگ و بویی نداره واقعا تقسیم بندی کارها در مورد زندگی دخت پیامبر و حضرت علی توسط پیامبر (ص) که فرمودند کارهای منزل به عهده فاطمه و کارهای خارج از منزل به عهده علی گویای همین موضوع میباشد

------------------------------------------------------

نمونه های از هر دو طیف هست و بنده هم مشاهده کرده ام که گروهی خواهان همسری شاغل و گروهی خواهان همسری خانه دار هستند. و البته بسیار اتفاق می افتد که افراد در طلب خواسته خودشان ناکام باشند.

نکته مهم این است که همه ما در انتخابمان انعطاف داشته باشیم. نسخه بنده این است که با ملاک بودن ایمان شاغل بودن یا نبودن همسر ملاک مناسبی برای انتخاب همسر نیست.

مردان باید بدانند که اگر واقعا شغل همسرشان برای جامعه مفید است و ایشان توانایی کشیدن این بار سنگین را در کنار بار سنگین خانه و فرزندان و شوهر دارند ، نمی توانند او را از کار کردن و حضور در جامعه محروم کنند. حضور زنان در برخی از صحنه های جامعه از باب واجب کفایی واجب است و چاره ای از بودن عده ای در این عرصه ها نیست. اما به هر حال انسان ها متفاوت اند و هر کدام علاقه و توان خاصی دارند و من مشاور شما هستم.

قبول دارم که جامعه و خواسته های آن عوض شده است اما شما خودتان باشید. وقتی من خودم باشم و توانم را هر چه هست به صحنه بیاورم و بسنجم و در جلسه خواستگاری معرفی کنم ، از اینجا به بعد این خواستگارهایم هستند که مرا با شرایط خاص خودشان اندازه می کنند و تصمیم می گیرند.

گاهی کسی توان و علاقه کار کردن بیرون خانه را ندارد ؛ کار کردن چنین کسی باری را از گردن شوهر و جامعه و کشورش بر نمی دارد چون توان او به مقدار لازم برای حضور در دو صحنه مختلف نیست. اما اگر کسی این توانیی را داشت ، با خواست خودش و رضایت همسرش می تواند در جامعه حضور فعال و مومنانه داشته باشد.

به تعبیر مولانا امیرالمومنین امام علی بن ابیطالب در نهج البلاغه: زن ریحانه است و قهرمان نیست ؛ تا از او توان دو شیفت کار طاقت فرسا در داخل و خارج خانه را داشته باشیم. خودتان باشید. از منصرف شدن یک یا ده خواستگار ناراحت نشوید چون مسلما بدانید در صورت تن دادن به خواسته ای که علاقه یا توانش در شما نیست حتما ضربه بزرگ تری به خودتان و همسرتان خواهید زد.

من جوانان مومن بسیاری را سراغ دارم که بر خلاف خواستگار شما از دخترهای شاغل فراری هستند. بعد از مشاهده چند نمونه نمی توان حکم به کلیت کرد.

توکلتان به خداوند باشد چون او بهترین صلاح شما را محقق خواهد کرد.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱-۲۶ ۰ ۰ ۱۰۹

نخل ولایت ۹۹-۱-۲۶ ۰ ۰ ۱۰۹


🌼 برام یه خواستگاری می خواد بیاد که این آقا پسر 38سالشونه و من خودم 23 مادرم مخالفت میکنن که ایشون بیان ولی خودم یکم مایل هستم که برای یک بار هم که شده ببینمشون این آقا پسر همه چیز برای شروع یه زندگی دارن و می خوره که آدم خوبی باشن البته اون طوری که من از دورا دور ازشون خبر دارم.می خورن که آدم موجهی باشن.حالا به نظرتون به مادرم بگم که خواستگار محترم تشریف بیارن یا نه؟ از طرفی طبق فرمایشات شما آدم یه خورده نسبت به این آقا بد بین میشه که چه طور 38 سالشونه و بر خودشون آیا غلبه داشتن یانه؟

--------------------------------------------------------

چند نکته کوتاه خدمتتون تقدیم می کنم:

1- نسبت به هیچ کس بد گمان نباشید. درست است که در مرحله تحقیق باید دو چشم خودمان را باز کنیم اما باز بودن چشم اولا نباید به معنی بدبین بودن نسبت به کسی باشد و ثانیا با گشودن چشم نباید از دیده های مستقیم خودمان به سادگی بگذریم.

2- خواستگار را ندیده و نشناخته رد نکنید. درست است که فاصله سنی شما با خواستگارتان زیاد است اما عجله نکنید و حد اقل یک مورد بررسی کنید تا بعدا افسوس این عجله بدون دلیل را نخورید.

3- ملاک اصلی ازدواج ایمان است و به صرف سن نمی توان از ازدواج دو جوان و وصلت آنها نهی کرد اما اختلاف سن باید اندازه و مقدار معقولی داشته باشد. گاهی اختلاف سن زیاد در آینده برای یکی از دوطرف باعث فشارهایی می شود که می توان در همین ابتدا از آنها جلوگیری کرد.

4- برای یک پسر 38 ساله دختران فراوانی وجود دارند که در سن مناسبی نسبت به ایشان هستند. برای مثال دختری با بیست و هشت تا سی و شش سال هم برای ایشان مناسب است پس شما دست و پای خودتان را گم نکنید البته با ملاک بودن ایمان برای ازدواج نیز بدون دلیل حق رد کردن خواستگارمان را نخواهیم داشت.

5- مزاج انسان ها متفاوت است. گاهی تغذیه گاهی آب و هوا و گاهی ژنتیک افراد باعث می شود که احوال متفاوتی نسبت به جنس مخالف و نیاز به ازدواج داشته باشند. از طرف دیگر گاهی ادامه تحصیل یا فراهم کردن مقدمات ازدواج باعث شده که مردی دیرتر از موعد برای ازدواج اقدام کند پس نمی توان حکم کرد که چگونه شده است!

6- با ملاک قرار دادن ایمان اختلاف سنی را میتوان نادیده گرفت. اما این به این معنا نیست که مرد 38 ساله مثل جوان 28 ساله یا مثل جوان 20 ساله باشد. مسلما مرد 38 ساله حال و حوصله کمتری نسبت به جوان 28 ساله دارد. این نکته خود را در بازی با بچه های قد و نیم قد یا هم کلامی با یک دختر پر حرف و بازی گوش نشان می دهد. شاید ایشان به تنهایی خو کرده و کمتر نشاطی چون شما داشته باشد. من صرفا میخواهم شما به این نکات هم توجه کنید تا با چشمانی باز تصمیم نهایی خود را اتخاذ کنید.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱-۲۲ ۰ ۰ ۱۸۰

نخل ولایت ۹۹-۱-۲۲ ۰ ۰ ۱۸۰


 

🌼 از کجا میشه فهمید طرف مقابلمون با ما صداقت داره و حرف راست میزنه و اهل دروغ نیست منظورم جلسه خواستگاریه؟ میشه بفرمایید چه سوالاتی تو جلسه خواستگاری باید پرسید؟ اکثر روانشناس ها چیزهایی رو ملاک معرفی میکنند که اصلا تو خوشبختی و بدبختی تاثیر نداره و همین ملاک ها باعث تاخیر در ازدواج و البته زیاد شدن طلاق در جامعه امروزی ما شده است.

----------------------------------------------------------------------------------------

1- اصحاب ائمه اطهار بارها از اهل بیت عصمت و طهارت سوال کرده اند که آیا مومن فلان گناه را می کند؟ و آن ذوات مقدس جواب داده اند: بله ؛ ممکن است که مومن باشد و گناهی بکند و البته در حال گناه از ایمان خودش بیرون آمده است. به هر حال امکان دارد که مومنی دروغ بگوید یا فحشا مرتکب شود یا گناهان مختلفی را مرتکب بشود. ایمان داشتن به معنی گناه نکردن و معصوم از گناه بودن نیست.

2- ما دستگاه دروغ سنج در اختیار نداریم اما با محک زدن ایمان افراد در جلسه خواستگاری می توانیم پای بندی ایشان به مسائل دینی را ملاکی برای انتخابمان قرار بدهیم. یعنی به دنبال استفاده از یک دستگاه مکانیکی به نام دروغ سنج نباشید. نمی خواهم زشتی دروغ را کم رنگ کنم و آن را بپوشانم یا شما را از دروغ گفتن آدم ها و خلاف واقع گفتن شان ایمنی بدهم چون می دانم دروغ گویی مشکل بزرگی است اما امان از پیچیدگی انسان.

3- دروغ و دروغ گو نشانه هایی دارند که با تناقض گویی در کلام و البته رفتار های خلاف گفتار آشکار می شود. اما به نظرم بهتر است به جای ملاک قرار دادن گفتار آدم ها ، رفتار آنها و گذشته آنها را ملاک قرار بدهیم چون رفتار انسان ها گویاتر از کلام آنهاست و با همین اصل می توان گفت: ممکن است انسان ها درباره خودشان به ما دروغ بگویند اما گذشته آنها هیچ وقت دروغ نیست. فراموش نکنیم که برای به دست آوردن گذشته کسی نباید به راست و دروغ هر کسی و گفته هر گوینده ای اطمینان کرد و گرفتار دروغ گویی دیگران شد.

4- در مومنان ، صدق نشانه ایمان و کذب نشانه ضعف ایمان است. هر چه ایمان افراد قوی تر باشد آنها انسان های راستگوتری خواهند بود. و البته هر چه ایمان کسی رقیق تر باشد ، طبیعتا صداقت و موافق واقع گفتنش هم آبکی تر است.

5- اگر اهل محاسبه و دقت نباشیم همه ما کم و بیش گرفتار کذب می شویم. برای فرار کردن از کذب و خلاف واقع گفتن بهتر است یاد بگیریم که کلاممان را با قیدهایی مطرح کنیم که آن قید ها شمول افراد یا اوقات یا مکان ها را بر هم زده ، کلاممان را مقید یا بی خاصیت می کند. دلیلی ندارد که جملات ما همیشه جزئی و دقیق و حساب شده باشد بلکه می توان با این قیود ضریب خطای آن را بالا برد تا گرفتار بد قولی یا دروغ گویی نشده باشیم.

مثلا وقتی از خساست قومی صحبت می کنید که اتفاقا بسیاری از آنان گرفتار چنین ویژگی بدی هستند جمله را طوری بگویید که شامل همه آنها نشود چون به هر حال تمام افراد این گونه نیستند و در هر قومی افراد مهذب و متخلق به اخلاق الاهی وجود دارد پس بگویید: آنها خسیس هستند بعضا. یا بعضی از آنها این گونه اند.

یا برای گفتن ارقام و اعداد حدسی در جایی که عدد دقیقی در اختیار نداریم بگوییم: آنجا خیلی شلوغ بود ؛ صد نفر روی سر ما ریختند با کم و زیادش!

گفتن ان شاالله در پایان تمام جملات و قول و قرارها از نمونه های قرآنی این رفتار توحیدی و مومنانه است که فرمود: و لا تقولن لشئ الا ان یشاء الله

6- درباره جلسه خواستگاری و سوالات و مباحث آن ، در گذشته به طور کلی مباحثی مطرح شده است ؛ در صورت نیاز با توجه به سوالات جدید شما دوستان ، دوباره آن بحث را واکاوی خواهیم کرد ان شاالله.

7- در جلسه خواستگاری زیاد به دنبال پرسیدن نباشید. البته منظورم زیاد حرف زدن هم نیست. اما بهتر است خودتان را بشناسانید و در قبالش به دنبال کشف خواستگارتان باشید. گاهی می توانید با گفتن جملات دو پهلو حساسیت یا تقید او به مسائل مختلف را محک بزنید. به هر حال جلسه خواستگاری جلسه بازجویی نیست پس میانه رو باشید.

8- من خودم در جلسه خواستگاری ام از ابزار کاغذ و قلم زیاد استفاده کردم. اصول زندگی و گذشته و آینده ام را مکتوب کردم و تقدیمشان کردم. ساده است اما بسیار راه گشاست. در ایام عقد هم همین طور. بعد از ازدواج و دوران زندگی زناشویی هم همین طور. بعد از صد و بیست سال زندگی مشترک ، شاید نامه های من و خانوم برای خودش کتابی بشود ان شاالله.

9- درباره گفته ها و جزوات روان شناس ها و مشاوران عزیز ، با شما موافقم و دلمان خون است مگر مشاورانی که بچه پدر و مادرشان باشند و شیر حلال خورده باشند و آنها که بعد از باسواد شدن و مطب زدن ، نمازبخوانند ؛ امان از روان شناسی جدای از دین و مذهب ، و روان شناس ملحد و خدانشناس! و امان از آخوند روان شناسی که عمامه بر سرش بگذارد و به جای زدن حرف دین و خداوند ، حرف غربی ها را نشخوار کند.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۱-۰۹ ۰ ۰ ۱۷۱

نخل ولایت ۹۸-۱۱-۰۹ ۰ ۰ ۱۷۱


🌼 این حکایت تبلیغی دوستتان در امریکا به مزاجمان خوش نیامد مگه طلبه ها هم چشم چرانی میکنند که بخواهند از کسی خوششان بیاید ؟ من که فکر نمیکنم حتما اشتباهی رخ داده و این خانم بوده که به دوستتان پیشنهاد ازدواج دادند.

-------------------------------------------------------------------------------------------------

اولا هر چشم چرانی حرام نیست و البته در امر ازدواج فقها اجازه داده اند که به کسی که برای ازدواج با شما مطرح شده است نگاه کنید تا ندانسته با کسی ازدواج نکنید. برای اطمینان شما برای نمونه به فتوای دو تن از فقهای مشهور معاصر اکتفا میکنیم:

(آیت الله العظمی بهجت): مسأله 1944 نگاه کردن مرد به صورت زنى که میخواهد با او ازدواج کند جایز است به شرط آن که بداند که مانع شرعى از ازدواج با او نیست و احتمال هم بدهد که زن ازدواج را قبول میکند، و احتمال بدهد که با این نگاه کردن اطّلاع تازه‏اى پیدا میکند و با این شرائط، نگاه کردن فقط براى این مرد جایز است، اگر چه چند مرتبه باشد، بلکه چنین نگاه کردنى براى جلوگیرى از نزاع بعد از عقد، مستحبّ نیز هست و اجازه زن هم در آن لازم نیست، و بنا بر أظهر نگاه کردن به مو و محاسن دیگر آن زن هم با همین شرایط جایز است و وجهى دارد که زن هم بتواند به مردى که میخواهد با او ازدواج کند با شرایطى که گفته شد نگاه کند.

(آیت الله العظمی مکارم): مسأله 2091 نگاه کردن مرد به زنى که میخواهد با او ازدواج کند به منظور آگاه شدن از حُسن و عیب او جایز است حتى اگر با یک بار نگاه کردن، این منظور حاصل نشود، میتواند چند بار در چند مجلس نگاه کند

ثانیا مگر طلبه ها دل ندارند و ازدواج نمیکنند ؟ آیا باید آنها ندیده و ندانسته با کسی ازدواج کنند ؟ مراقب باشیم که مبادا از پاپ کاتولیک تر نشویم.

ثالثا خواستگاری کردن زنان از مردان ممنوعیت شرعی ندارد و از نظر شرع این کار حرام نیست اما همان گونه که در شماره های قبل اشاره کردم خواستگاری طبیعتا و عموما از طرف مردان است و این کشش در مردان ، مسیر طبیعی آفرینش است ؛ حتی اگر مرد داستان ما طلبه باشد که در یکی از این مطالب اشاره کرده ام.

رابعا حکم زنان اهل کتاب با زنان مسلمان در نگاه کردن متفاوت است علاوه بر این که اینجا مساله ازدواج در میان بود. در ادامه فتوای چند نفر از فقهای بزرگوار شیعه خدمتتان تقدیم می شود:

(آیت الله العظمی امام خمینی) مسأله 2434 اگر انسان بدون قصد لذّت به صورت و دستهاى زنهاى اهل کتاب مثل زنهاى یهود و نصارا  نگاه کند  در صورتى که نترسد که به حرام بیفتد اشکال ندارد

 (آیت الله العظمی زنجانى): مسأله اگر انسان بدون لذّت به صورت و دستها و موى زنان اهل کتاب مثل یهود و نصارى بلکه هر زن کافرى نگاه کند، در صورتى که نترسد به حرام بیفتد اشکال ندارد و احتیاط واجب آن است که به دیگر اعضاى آن نگاه نکند.

 (آیت الله العظمی فاضل): مسأله اگر انسان بدون قصد لذّت به آن قسمت از بدن زنهاى کافر که معمولًا نمى ‏پوشانند نگاه کند در صورتى که نترسد به حرام بیفتد اشکال ندارد.

خامسا باید مراقبت کنیم تا احکام الاهی به مزاج ما ناخوش نباشد. گاهی همین ناخوشی از احکام خداوند ، ریشه در کفر مخفی درونی ما یا لایه هایی از نفاق در نفس ماست یا میتواند ریشه در مرض اخلاقی حسد داشته باشد که چرا فلان مومن از یک نعمت بهره مند شده و ما چشم دیدن بهره مندی او از آن نعمت را نداشته باشیم. گاهی این ناخوشی مزاج ریشه در غیرت زنانه دارد که باز هم ریشه اش در کفر به حلالی از حلال های خداست.

سادسا اگر کسی بگوید که با توجه به این فتاوا حتما ظاهر مهم بوده که اجازه به نگاه کردن داده شده است جواب خواهم داد که ظاهر همسر حتما مهم هست اما ملاک انتخاب همسر نیست. ظاهر مهم است یعنی شما هستید که باید همسرتان را انتخاب کنید و خدای نکرده فردا غر نزنید هااا.

در مقام عمل و در کف جامعه ، همه افراد ایمان را ملاک انتخاب همسر قرار نمی دهند. مسلمانانی هستند که فقط و فقط ملاکشان ظاهر و زیبایی است. این فتاوا نشان می دهد که نگاه کردن حرام نیست و برای انتخاب همسر و ترس از نگاه حرام ، نباید گرفتار نادانی و جهل شد.

و اما اینکه ظاهر ملاک نیست یعنی به خاطر ظاهر کسی را به عنوان همسر انتخاب نکنید چون ملاک انتخاب همسر ایمان است.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۱-۰۱ ۰ ۰ ۱۵۷

نخل ولایت ۹۸-۱۱-۰۱ ۰ ۰ ۱۵۷


۱ ۲ ۳ ۴ ۵

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری