تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


۱۱۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ازدواج» ثبت شده است

واقعیت این است که در رابطه دختر و پسر، اگر پسری بخواهد رابطه اش را به سمت ازدواج ببرد، معطل نمی کند و این کار را به تاخیر نمی اندازد.


گاهی اوقات ممکن است درگیر یک رابطه عاطفی باشید که مدت زیادی به طول انجامیده است بدون آن که در آن حرفی از ازدواج به میان آید یا اقدامی جدی صورت بگیرد.



در این صورت شما مدام منتظرید تا همه چیز به خوبی پیش برود و ماجرا سمت و سوی جدی تری بگیرد.

بنابراین به موقعیت های ازدواج دیگرتان فکر نمی کنید، 

فرصت ها را از دست می دهید و همچنان منتظر پیشنهاد ازدواج طرف مقابل تان می مانید.



اگر درگیر چنین رابطه ای هستید، باید بگوییم بیشتر مراقب خودتان باشید. 

ممکن است فرصت هایی که از دست می دهید، تکرار نشدنی باشند. 

واقعیت این است که در رابطه دختر و پسر، اگر پسری بخواهد رابطه اش را به سمت ازدواج ببرد، معطل نمی کند و این کار را به تاخیر نمی اندازد.


خبرگزاری فارس بنقل از «سیدرضا صالحی‌امیری» مشاور رئیس جمهور نقل کرده:

«بنده به شدت نگرانم و معتقدم شبکه‌های اجتماعی جوانان را در آینده غرق می‌کند ... بسیاری از جوانان ایرانی به ازدواج سفید روی آورده‌اند! لطفا شوخی‌ها را کنار بگذارید چون رشد طلاق بالا‌ست، کاهش ازدواج موجب افزایش ازدواج‌ سیاه در جامعه می‌شود»


بیرون از مشکلات مالی غیر قابل انکار در امر ازدواج و فارغ از نگرانی قابل احترام مقام مزبور اما دغدغه ایشان هر چند مفهوم است اما درک شان از مسئله فاقد عمق است.

درد امروز جامعه ایران ازدواج سفید و یا سیاه و یشمی و زیتونی یا صورتی راه راه بخشی از جوانان نیست!

جناب مشاور محترم و ایضاً دیگر دردمندان در این حوزه آیا تصور می فرمایند مشکل امروز جوانان «ازدواج سفید» است!؟ و چنانچه جوانان را به ازدواج سنتی مطابق آداب و روال و شعائر و مناسک و آئین های سنتی و مذهبی و شرعی مسبوق به سابقه در ایران ترغیب نمایند؛ مشکل مرتفع شده و زوج های جوان به حول قوه الهی با پیوندی سرشار از مفاهمه و معاشقه و معنویت و رهبانیت، تشکیل خانواده خواهند داد و عمری را با تشریک مساعی مسئولانه در کنار یکدیگر به خرمی و خوشدلی زناشوئی خواهند نمود !؟

خیر ـ مشکل در جائی دیگر است و بازگشت به آن دارد که جوانان مزبور اساساً فهم و شعور ازدواج در مقام «پیوند وفاداری» را نداشته و با یک توهم سیندرلائی و درکی سانتی مانتال از ازدواج، یکدیگر را پرنس و پرنسسی تلقی می کنند که قرار است جناب پرنس سوار بر اسبی سفید نزول اجلال فرموده و سرکار خانم پرنسس را با کالسکه زرین به قصر بلورین و مشترک شان تشریف فرمائی کنند!

مصیبت آنجاست که این بخش از جوانان در کنار چنین فهم معوجی از ازدواج، در مصیبتی افزون تر همه شعورشان از شان و رسالت پدر و مادری نیز منحصر به یک شب هم خوابگی و آمیزش جنسی مکانیکی و انعقاد نطفه و ساختن و تولد فرزند و بزرگ کردن پروتکلی مشتمل بر تامین حوائج و اغذیه و البسه و مدرسه و مشغله است.


توهم و فهمی حباب گونه از «پیوند ازدواج» که در فردای روزمره گی و عادی شدن هیجانات عشقی و جنسی و برخورد با دیوار واقعیت و مسئولیت به طرفة العینی آن رومئو و ژولیت تب زده را مُبدل به هیولاهائی می کند که ادیبانه ترین گفتمان شان «حالم دیگه ازت بهم می خوره» خواهد شد! در حالی که یک یا دو فرزند نیز که کمترین تقصیری در ورود به این ازدواج و بی پدر و مادری محتوم (!) نداشته اند را نیز معطل و مسخره بی شعوری خود کرده اند!

وقتی به ازدواج تحت عایق بندی ها حداکثری و بدآموزی ها و رویا القائی های ماهواره ای صرفا به چشم یک فرصت برای تخلیه مطالبات انباشته جنسی توام با توهم رومئو ـ ژولیتی نگریسه شود!

وقتی ازدواج نزد چنین جوانانی فاقد مفهوم «پیوند وفاداری» است و درکی از رسالت پدر و مادری بمنظور تربیت اخلاقی فرزند و تحویل انسانی سالم و صالح به جامعه و تقدیم بنده ای خاضع و خاشع به خداوند ندارند!

وقتی چنان جوانانی در زندگی مشترک شان ناتوان از درک این واقعیت اند که «تفاهم یعنی برسمیت شناختن تفاوت ها» در آن صورت ازدواج ایشان چه سفید باشد چه سیاه و چه سنتی باشد و چه مدرن در نهایت آن پیوند هوس بازانه محکوم و محتوم به گسستی تلخ کامانه است!

به قلم داریوش سجادی



نخل ولایت ۹۶-۶-۱۲ ۰ ۰ ۳۱۱

نخل ولایت ۹۶-۶-۱۲ ۰ ۰ ۳۱۱


❣از پیرمرد و پیرزنی پرسیدند:

شما چطور شصت سال

با هم زندگی کردید؛

گفتند :

ما متعلق به نسلی هستیم که 

توانستیم عاشقانه تفاوت های 

یک دیگر را بپذیریم💘





نخل ولایت ۹۶-۶-۰۶ ۰ ۰ ۳۲۲

نخل ولایت ۹۶-۶-۰۶ ۰ ۰ ۳۲۲


💕 در یکی از روزهای گرم جوانی که تازه ازدواج کرده بود خود را به نزد عارفی رساند و به او چنین گفت:

من از راه دوری آمده ام تا از شما سوالی ببرسم که مدتی است ذهنم را مشغول کرده است.


عارف گفت سوالت را ببرس، اگر جوابش را بدانم از تو دریغ نخواهم کرد.

مرد گفت: من مدتی است که ازدواج کرده ام و از زندگی ام راضی هستم و دوست ندارم با اشتباهاتم این زندگی را از دست بدهم. اما شنیده ام که اگر من به زنان دیگر نگاه کنم میل خود را به همسرم از دست خواهم داد. آیا این سخن حقیقت دارد؟ چطور چنین چیزی ممکن است؟


عارف مدتی تفکر کرد و سپس از مرد پرسید: اگر من ظرفی از شربت به تو بدهم حال تو چگونه خواهد بود؟


مرد گفت : مطمئنا با کمال میل خواهم پذیرفت.


عارف بار دیگر پرسید: اگر قبل از آن ده ظرف آب نوشیده باشی حالت چگونه خواهد بود؟

مرد لبخندی زد و گفت: دیگر میل زیادی به آن شربت نخواهم داشت.


عارف گفت: جواب سوال تو هم همین طور است. اگر تو به زنان دیگر نگاه نکرده و از آنها چشم پوشی کنی میل زیادی به زندگی خود خواهی داشت. اما در صورتی که به آنان نگاه کنی، اگر همسرت بهتر از آنان هم باشد، دیگر از زندگی ات مانند قبل لذت نخواهی برد.



نخل ولایت ۹۶-۶-۰۴ ۱ ۰ ۴۳۶

نخل ولایت ۹۶-۶-۰۴ ۱ ۰ ۴۳۶


🔹 علی را که دید، لبخندی بر لبان او نشست و با تبسّم گفت:

-  علی‌جان چه می‌خواهی؟

علی(ع) پس از مقدمه‌چینی عرض کرد: «ای رسول‌خدا ؛ آیا فاطمه را به همسریِ من درمی‌آوری؟» 

رسول‌خدا فرمود «قبل از تو هم مردهایی این موضوع را مطرح کرده‌اند و وقتی با فاطمه(س) در میان گذاشته‌ام، کراهت و نخواستن را در چهره‌اش مشاهده کرده‌ام و به‌همین دلیل پاسخ منفی داده‌ام؛ اما می‌توانی صبر کنی تا این‌بار هم به فاطمه بگویم و پاسخش را بدهم.»


🔹 محمد(ص) وارد خانه شد و فاطمه به‌احترام از جا برخاست. زهرا(س) عبا را از دوش پدر برداشت و نعلین را از پای پدر درآورد و برایش آب آورد و خودش برایش آب ریخت تا وضو بگیرد؛ پاهای پدر را شست و سپس نشست سر جایش...


-  فاطمه‌جان

-  جانم... جانم... امر بفرمایید یا رسول‌الله!

-  علی‌بن‌ابیطالب کسی است که تو ارتباط نزدیکش با من را و خوبی‌هایش را و اسلام‌آوردنش را می‌دانی. من هم از خدا خواسته‌ام تا بهترینِ مخلوقاتش و محبوب‌ترینِ آنها را به تزویج تو درآورَد. اکنون علی دربارۀ تو موضوعی را مطرح کرده است؛ نظر تو چیست؟


🔹 فاطمه سر به زیر انداخت و چیزی نگفت و چهره‌دَرهم نکرد. رسول‌خدا(ص) هرچه در صورت فاطمه نگاه کرد و دقیق شد، اثری از کراهت در چهره‌اش ندید؛ رسول‌خدا گویی که به‌وَجد آمده‌باشد، از جا برخاست و گفت:


-  اللهُ اکبر! که سکوتِ او اقرارِ اوست...


🔹 در این هنگام جبرئیل نزد رسول‌الله آمد و عرض کرد:

-  ای محمد! فاطمه را به علی‌بن‌ابیطالب تزویج کن. چرا که خدا برای فاطمه، به همسریِ علی راضیست و برای علی، به همسریِ فاطمه راضیست. 



▫️ پ.ن ۱ : به تمام مکاتب حقوق‌بشری و فمینیستیِ امروزی بگویید تعظیم کنند در مقابل این فرهنگی که چهارده قرن قبل، پدر اینچنین برای «کراهت» و «رضایت» دختر حرمت و جایگاه قائل است...


▫️ پ.ن ۲ : متحیّر آن حیاء پدر-دختری هستم که در اوجِ صمیمت و وابستگی عاطفی پدر و دختر، پدر موضوعِ خاستگاری را با عبارت «علی دربارۀ تو موضوعی را مطرح کرده است» (قَدْ ذَکَرَ مِنْ أَمْرِکِ شَیْئاً) بیان میکند و بعد هم آنچنان وقار و حیاء بر رفتارهای دختر حاکم است که سکوت او، میشود علامت تأیید و رضایت او ...


📖 ترجمه آزاد از حدیث شریف علوی در أمالی صدوق ؛ ص ۳۲


نخل ولایت ۹۶-۶-۰۱ ۱ ۰ ۳۷۲

نخل ولایت ۹۶-۶-۰۱ ۱ ۰ ۳۷۲


زندگی بعد از ازدواج همه اش عبادت می شود،

اگر 


آیین زندگی   را بدانیم




نخل ولایت ۹۶-۵-۳۰ ۰ ۰ ۳۶۵

نخل ولایت ۹۶-۵-۳۰ ۰ ۰ ۳۶۵


از شهادت شهید مدافع حرم؛شهید حججی زمان زیادی نگذشته.

خیلی تلاش کردم تا مطلبی که هم مناسب با موضوع بلاگ باشه و هم یادی از شهدای مدافع حرم بکنه پیدا کنم. بهتر از این پیدا نکردم.


🌷 همسر شهید مدافع حرم عسکر زمانی با لباس عروسی در مراسم وداع با شهید.

 ❣یک ماه😥 پیش رسما از سیده زهرا خواستگاری کرده بود و حالا سیده زهرا در این مراسم با لباس سفید حاضر شده است.



نخل ولایت ۹۶-۵-۲۶ ۱ ۲ ۴۱۷

نخل ولایت ۹۶-۵-۲۶ ۱ ۲ ۴۱۷


💕گاه مثل غزلی تازه که ناگاه

بیاید

یک نفر کاش که با خستگی ام راه

بیاید


💕عشق دارد سر دیوانگی و عقل

ندارد

یک نفر کاش در این مساله کوتاه

بیاید


(سیدحمیدرضا شرافت)



نخل ولایت ۹۶-۵-۱۶ ۲ ۳ ۴۳۶

نخل ولایت ۹۶-۵-۱۶ ۲ ۳ ۴۳۶


استاد فاطمی نیا:


●○درتهران شخصی بود معروف به فسق وفجور؛ یک مرتبه می بینند این شخص از عباد و زهاد شده است.


●○علت آنکه این شخص عاقبت بخیر شد این بود که شب عروسی وقتی رفت توی اتاق، دید عروس به طورغیرمعمولی گریه میکند!

 علت گریه را می پرسد؛ دختر می گوید: من به پسرعمویم علاقمندبودم ؛ مرا به او ندادند، الان هم حرفی ندارم با تو زندگی کنم اما تا آخر عمر در ناراحتی خواهم بود!


●○این شخص بلافاصله از اتاق بیرون میرود و عالم محل را با دو نفر شاهد می آورد و به عالم وکالت میدهد تا دختر را طلاق دهد!


●○بعد شرایط ازدواج دختر با پسرعمویش را فراهم کرده و آن دو ازدواج میکنند.

وقتی که او چنین جوانمردی میکند پسرعموی دختر به او میگوید: خدا عاقبت بخیرت کند!


☑️گاهی یک نقطه روشن در زندگی از انسان دستگیری می کند و انسان را عاقبت بخیر می کند.



نخل ولایت ۹۶-۵-۱۴ ۰ ۲ ۴۲۶

نخل ولایت ۹۶-۵-۱۴ ۰ ۲ ۴۲۶



‍ ❤️حتما بخوانید


نیمی از دینش نیست!

انتظار دارد به کمال هم برسد...


مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أَحْرَزَ نِصْفَ دِینِهِ...

این روایت واقعیست!


پرسیدم متولد چندی؟

گفت هفتاد و پنج

گفتم سال چندمی؟

امسال میرم پایه 5


خانومت چند سالشه؟

گفت سه سال کوچیکتره!


چقد مهریه؟

چهارده تا سکه...

البته سیصد تا بود ، با یه قباله زمین! (میخنده) بابام زنگ زد گفت وکالت میدی از طرف تو امضا کنم؟

آخه من قم بودم،گفتم نه!

من زمین و سیصد تا سکه ام کجا بود؟ خودم میام شهرستان...


رفتم پیش پدرخانمم!

گفتم همین الان اسم سیصد تا سکه بینمون سردی و ناراحتی آورده!

وای بحال روزی که بره تو عقد نامه!

من ندارم این پول رو!

با 14 سکه نظرشونو جلب کردم!


گفتم؛خونه چی؟

یه خونه رهن کردم 12 تومن!

ده تومن از یکی قرض کردم ؛ دو تومن هم به صاحبخونه گفتم قسطی میدم!

اجاره هم 120 تومن.



عروسی چی؟

عروسی نمیگیرم!

قراره بعد ماه مبارک با خانومم بیایم مشهد؛

پنج روز خونه یکی از دوستام بمونیم...

خودشون نیستن،کلید داده برای

ماه عسل بریم اونجا.

وقتی برگشتیم یه شام بدیم و بیایم قم سر خونه زندگی و درس!


چقد شهریه میگیری؟

سر جمع سیصد هزار تومن !

قراره بابات کمکت کنه دیگه؟

نه حاجی!

بابام خودش خیلی گیر و گرفتاری داره ؛ همین پولو مدیریت میکنم با دویست تومن میگذرونم!!



پی نوشت اول:

میخواستم بگم نسل این آدم های متوکل و قانع و صالح هنوز منقرض نشده!

هرچند که کاملا در شرف انقراض اند...


پی نوشت دوم:

من و تو به اینجور آدما میخندیم!

تقصیر ما هم نیست،یه مدل مزخرفی رو صدا و سیما به خورد ما داده!

که حتما اول زندگی خونه مبله و ماشین و طلا و جواهرات و عروسی آنچنانی!

ما هم گفتیم درستش همینه لابد! زشته اینا رو نداشته باشیم و ازدواج کنیم...

هرکی هم اینطوری ازدواج کنه دستمونو میذاریم جلو دهنمونو بهش میخندیم!

سن ازدواج رسیده به چند؟!

فکر میکنی دیگه تو اون سن حال بچه داری و همسرداری،داری؟!

.

پی نوشت سوم: قرار در زندگی به آرامش برسیم! نه با جشن عروسی و ماشین و ...



نخل ولایت ۹۶-۵-۱۰ ۰ ۰ ۴۴۷

نخل ولایت ۹۶-۵-۱۰ ۰ ۰ ۴۴۷


۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ... ۱۰ ۱۱ ۱۲

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری