تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان



🌼 اسلام توصیه به ازدواج در سنین جوانی دارد و علمای اسلام همواره ازدواج در سنین پایین تر را توصیه میکنند. از طرف دیگر سن اشتغال و استقلال مالی در جامعه بالا رفته و این در حالی است که تکلیف اصلی مرد در خانواده پرداخت نفقه است. حال سوال اینجاست، آیا ازدواج قبل از اشتغال و استقلال مالی که مانع از عمل به تکلیف است، صحیح است؟ دختران پس از تکلیف میتوانند، حق شوهر را رعایت کنند، اما پسران نه. عمل به تکلیف هم که واجب است. با این حساب چگونه می شود پسران را به ازدواجی ترغیب کرد که در آن توانایی عمل به تکلیف را نخواهند داشت؟ آیا چنین ازدواجی تضییع حقوق زن در خانواده نخواهد بود؟
والسلام

---------------------------------------------------------------------

 منتظر این سوال بودم. چرا که تا این سوال در ذهن پسرهای ما حل نشود ، نوشتن برای دخترها تقریبا بی فایده است. دخترهای مومن با مطالعه همین مقدار از متون به نظرم آماده یک زندگی ساده و انتخاب مومنانه می شوند خصوصا دختری که ایمانش را چون جانش گرامی می دارد و برای حفظش به نگهبانی ایستاده است.

اصل ترغیب کردن جوانان به ازدواج مساله کاملا درستی است که در سنت اسلامی به آن عمل می شود. هر جوانی که در فضای اسلامی تنفس کرده باشد ازدواج را برای خودش یک فریضه دینی می داند و به آن راغب است اما موانع فراوانی روبرویش قرار دارد. موانعی چون تحصیل و کسب حرفه و سربازی که همگی برای یک کار خوب نیاز هستند و کار خوبی که برای کسب درآمد لازم است و کسب درآمدی که برای تشکیل خانواده و تهیه مقدمات زندگی و در نهایت پرداخت مخارج همسر یا نفقه و لازم است. به نظرم همه این موانع زنجیره ای را بتوان در یک کلمه خلاصه کرد که مانع اصلی ازدواج جوانان پول است.

اگر جوان دنبال تحصیل و کار مناسب است در حقیقت به دنبال کسب درآمد است. اما آیا مشکل همه همین است؟ آیا در میان جوانان قشر مرفه ما مشکل ازدواج نداریم؟ آیا مفهوم فقر و ثروت یک مفهوم نسبی نیست؟ آیا حتی ثروتمندان نیز به نسبت ثروتمندان دیگر گرفتار این فرهنگ غلط نیستند؟

حکایت تبلیغی: از خانواده های متمول تهران خانواده هایی را سراغ دارم که سن ازدواج شان بالا رفته است و باز فقر و شرایط مالی را بهانه قرار می دهند. پرسیدم که دردت چیست؟ می گفت: نزدیکان فامیل مراسم عروسی خودشان را در هتل لاله گرفته اند. درست است که وضع ما از بسیاری از مردم تهران بهتر است اما عرف خانواده ما این است که در هتل استقلال یا فلان سالن ویژه مراسم بگیریم و این مراسم در توان من نیست!

به نظرم اگر ریاست جمهوری برای ازدواج هر زوج جوان ، بجای وام ازدواج ، سی میلیون تومان جایزه بلا عوض هم قرار بدهیند باز داستان همین است. داستان ازدواج جامعه ی جوان ، اما مریض ما ، با پول حل نمی شود. فرهنگ ازدواج ما با پول مریض شده است پس درمانمان با تزریق پول نیست. این تزریق پول فقط ول خرجی ها را راحت تر میکند نه ازدواج را. مشکل ما در جای دیگری است.

خداوند علیم ضمانت کرده است که ، زوج جوان مومن را بعد از ازدواج غنی می کند اما برای ول خرجی های هنگفت و غلط ما ، ضمانتی نداده است.

خداوند در سوره نور فرمود: وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‏ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلیمٌ (32) : دختران و پسران و غلامان و کنیزان عزب خود را اگر شایستگى ازدواج دارند نکاح نمایید و اگر تنگدست باشند خدا از کرم خویش توانگرشان کند و خدا وسعت بخش و دانا است (32).

خداوند وعده داده است و چه وعده بلند و زیبایی. او وعده داده که همگان را غنی می کند. آن هم از فضلش ؛ و خداوند وسعت دهنده است و می داند که فقرا هم نیاز و میل به ازدواج دارند.

این همه تاکید بنده بر ایمان برای این است که بدانید و می دانید که وعده خداوند دورغ نیست. مومنان می دانند که او صادق است و وعده خودش را وفا می کند. اما آیا خداوند باید هزینه میلیونی آرایش بانو را هم نقدا بپردازد؟ آیا خداوند وعده داده است که تو از حساب من پنج مدل غذا سفارش بده و در هتل استقلال میهمانی بگیر و من ضامنش هستم؟ آیا خداوند زبانم لال نوکر ماست؟ آیا اسراف کنندگان برادران شیطان نیستند؟

مومن باور دارد که خداوند واسع است. خداوند وسعت می دهند. شک نمی کند. از مومنان تازه متاهل بپرسید که خداوند چگونه به زندگی شان وسعت می دهد اما داستان ما امروز برعکس است.

خداوند ابتدا وسعت می دهد یا ابتدا ما باید قدم پیش بگذاریم و ازدواج کنیم؟ اگر بنا باشد که با فرهنگ امروز بعد از تهیه همه امکانات نظیر خانه و لوازم کامل منزل ،کسی قدم پیش بگذارد و ازدواج کند ، دیگر وسعت خداوند را برای چه زمانی ذخیره کند؟ وسعت برای زمان فقر است و گشایش برای تنگنا. مومن کسی است که به صرف شنیدن این وعده خداوند حتی اگر کار و کاسبی ندارد قدم در راه ازدواج بگذارد و بعد از این از خداوند کار و کسب و روزی بخواهد.

چهار حدیث زیبا برای اطمینان قلوب مومنین:

1- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: اتَّخِذُوا الْأَهْلَ فَإِنَّهُ أَرْزَقُ لَکُمْ : ازدواج کنید که این کار برای جلب کردن رزق و روزی بهتر (از کارهای دیگر) است.

ما برای ازدواج به دنبال کار می گردیم اما با ازدواج است که روزی به دنبال شما می آید. ازدواج جلب روزی می کند نه اینکه روزی را برای ازدواج جلب کنیم. 

در حدیث دیگر آمده است:

2- عَنْ أَبِی بَصِیرٍ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ: أَتَى رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه وآله شَابٌّ مِنَ الْأَنْصَارِ فَشَکَا إِلَیْهِ الْحَاجَةَ.

امام صادق درباره رفتار زمان رسول خداوند فرمودند: روزی جوانی از انصار برای حاجتی مالی نزد پیامبر مکرم اسلام شکایت و عرض حاجت کرد.

 فَقَالَ لَهُ: تَزَوَّجْ. رسول خداوند همین یک کلمه را در جوابش فرمودند: ازدواج کن!

فَقَالَ الشَّابُّ: إِنِّی لَأَسْتَحْیِی أَنْ أَعُودَ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله. آن جوان می گوید: من حیا می کردم که دوباره برای عرض حاجت خدمت رسول خداوند برگردم تا اینکه ...

 فَلَحِقَهُ رَجُلٌ مِنَ الْأَنْصَارِ فَقَالَ: إِنَّ لِی بِنْتاً وَسِیمَةً فَزَوَّجَهَا إِیَّاهُ.

تا اینکه یکی از مردان انصار آن جوان را دید و پیشنهاد داد که دخترش را که دختری نیکوست اختیار کند. پس دخترش را به آن جوان تزویج نمود.  

قَالَ: فَوَسَّعَ اللَّهُ عَلَیْهِ : امام صادق فرمودند: خداوند به آن جوان بعد از ازدواج وسعت مالی داد !

[قَالَ‏] فَأَتَى الشَّابُّ النَّبِیَّ صلی الله علیه و آله فَأَخْبَرَهُ: آن جوان به نزد رسول خداوند رفت و ایشان را از این ازدواج و برکات و وسعت خداوند در زندگی اش با خبر کرد.

فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ: یَا مَعْشَرَ الشَّبَابِ عَلَیْکُمْ بِالْبَاهِ : پس پیامبر با شنیدن این خبر فرمودند: ای جماعت جوانان برشما با ازدواج!

در حدیث دیگری آمده است که اسحاق بن عمار از امام صادق درباره صحت داستانی  در زمان رسول خداوند سوال می کند:

3- عَنْ إِسْحَاقَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع الْحَدِیثُ الَّذِی یَرْوِیهِ النَّاسُ حَقٌّ أَنَّ رَجُلًا أَتَى النَّبِیَّ ص فَشَکَا إِلَیْهِ الْحَاجَةَ فَأَمَرَهُ بِالتَّزْوِیجِ فَفَعَلَ ثُمَّ أَتَاهُ فَشَکَا إِلَیْهِ الْحَاجَةَ فَأَمَرَهُ بِالتَّزْوِیجِ حَتَّى أَمَرَهُ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع [نَعَمْ‏] هُوَ حَقٌّ ثُمَّ قَالَ الرِّزْقُ مَعَ النِّسَاءِ وَ الْعِیَالِ

داستان اینگونه است که مردم روایت می کنند که: مردی نزد رسول خداوند آمد و از وضع زندگانی اش شکایت کرد. پس رسول خداوند او را امر به ازدواج کردند. تا اینکه این شکایت کردن سه بار تکرار شد و رسول خداوند او را در هر سه مرتبه به ازدواج امر کردند.

امام صادق فرمودند: این داستان حق است (و رسول خداوند برای رفع گرفتاری زندگی جوانان را به ازدواج امر می کردند) و اضافه نمودند: روزی اساسا با زنان و فرزندان است.

4- قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله: مَنْ تَرَکَ التَّزْوِیجَ مَخَافَةَ الْعَیْلَةِ فَقَدْ أَسَاءَ ظَنَّهُ بِاللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ یَقُولُ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِه: کسی که از ترس عیال واری و مخارج زندگی ازدواج را ترک کند به تحقیق که به خداوند بلند مرتبه بد گمان شده است چرا که خداوند بلند مرتبه فرموده است: اگر آنان فقیر هستند او به تحقیق ایشان را از فضلش غنی خواهد کرد.

● ح سین عالمی


ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری