تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


۳۵۰ مطلب توسط «نخل ولایت» ثبت شده است
🌼 بعد از احساس نیاز به زندگی مشترک، برای پیدا کردن همسر مطلوب نقش توکل و توسل چند درصد است؟ آیا راه دیگری هم دارد؟ راه پیشنهادی اسلام عزیز چیست؟ راه های دیگر چقدر مؤثر است؟

-----------------------------------------------------------------------------------

مکاتب فلسفی در ابتدایی ترین تقسیم به دو دسته تقسیم میشوند: مکاتب الاهی و مکاتب مادی.

 

مکاتب مادی تمام تلاش خود را میکنند که عالم را بدون خداوند تحلیل کنند و محور عالم را انسان بدانند. از طرف دیگر مکاتب الاهی و در راس آنها دین مبین اسلام عالم را مخلوق خدای حکیمی میداند که محور تمام عالم است و اوست که انسان را دارای اراده و قدرت و علم آفریده است.

 

همین مرز بندی ساده مشحص میکند که در نگاه مکاتب مادی ، دعا و توسل به یک منبع لایزال قدرتمند و عالم ، بی اثر و بی فایده است و دعا کردن را خرافه میدانند. اما در نگاه دین مبین اسلام دعا ارتباط عقلانی و عاطفی و عرفانی بین بنده و معبود است و تمام حقیقت و لب پرستش.

 

آیه آخر سوره فرقان اوج این نکته را در یک جمله بیان میکند که: "قل ما یعبوا بکم ربی لو لا دعائکم؟" یعنی "بگو که اگر دعای شما و ناله و زاری شما نبود خدا به شما چه توجه و عنایتی داشت؟" اگر انسان به واسطه دعا بر درگاه الاهی خاکساری نکند چرا باید خداوند او را مورد توجه قرار دهد؟ و جالب این است که قرائت قرآن و نماز و اعمال دیگر عبادی ، همه در دایره دعا قرار میگیرند و این مجموعه دعا خوانده میشوند.

 

از نگاه اسلام عزیز، انسان با دعا انسان است و بدون دعا حیوانی است چونان حیوانات بیشعور، که سر درآخور عالم ماده و طبیعت کرده و برای دیدن آسمان سرش را حتی بلند هم نمیکند!

 

دعا تمام عبودیت است و خلاصه دیانت پس میتوان گفت تاثیر دعا در تمام امور یک تاثیر صد درصدی تام است ؛ چرا که کسی جز خداوند در این عالم فاعل کار و کننده مستقل خواسته ها نیست.

 

توحید افعالی به ما می آموزد که باید فقط خداوند را در انجام کارها مستقل بدانیم و فقط اوست که میتواند آنچه را میخواهد انجام دهد و البته مابقی موجودات اگر قدرت و علمی دارند همه عطا و جود اوست. مشکل عمده موحدین عالم در توحید ذات و صفات نیست بلکه در توحید افعالی مشکل دارند ؛ چون چشمی میخواهد خدابین ، که امور را در دست خداوند ببیند و مشاهده کند که کارها با دست بی دستی او انجام میشود.

 

ما جز دعا دارایی دیگری نداریم چون از خودمان مالک هیچ چیز نیستیم. ما فقیر مطلق هستیم و اوست که غنی حمید است. پول دارایی نیست چرا که اعتبار میان آدمیان است. تنها دارایی انسان دعای او و بهتر بگویم خدای اوست. و چه بدبخت انسانی که برای خداوند شریکی قایل شود و ولو به اندازه یک درصد برای مخلوقاتش تاثیر و اثرگذاری ببیند که "ان الشرک لظلم عظیم"

 

ناگفته پیداست که این نحوه عبادت و دعا کردن باید با انجام خواسته های الاهی و به عبارت بهتر دستورات خداوند و اوامر و نواهی او تکمیل شود و دستورات دیگر اسلام در متن زندگی ما جاری باشند تا بتوان گفت ما به اسلام عمل میکنیم. اوست که به حکم رب العالمینی اش همه ذرات عالم را مدیریت میکند و با علم بی انتهایش از احوالات همه ذرات آگاه است و کسی را از قلم نمی اندازد و رزق و روزی همه را به اندازه ای که برایشان مقرر کرده در دهانشان میریزد. نگران خدایی کردن او نباشیم بلکه نگران بندگی کردن خودمان باشیم. او خدایی کردن میداند و ما بندگی کردن نمیدانیم!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۸-۱۵ ۰ ۰ ۱۳۸

نخل ولایت ۹۸-۸-۱۵ ۰ ۰ ۱۳۸


🌼 نوشته اید: مهمترین نقش همسر نقش خاص زناشویی اوست که در کنار عاطفه و مهربانی و با کمک هم تشکیل خانواده را میدهند....
آیا واقعا مهمترین نقش همسر نقش خاص زناشویی اوست؟
آیا این تعبیر مفهوم دیگری را ناخودآگاه ایجاد نمی کند که "پس ازدواج می کنیم برای نقش خاص زناشویی" که از آن فقط در ذهن خواننده ارضای نیاز جنسی تعبیر می شود
آیا غیر از اینه که زن و مرد روحی و احساسی مکمل هم هستن؟ چه نقشی بالا تر از مکمل بودن و بال بودن برای پرواز به سمت خدا؟
البته جز این نیست که قوام زندگی زناشویی به رابطه زناشوییست
و پایه های آن زندگی زناشویی که در رابطه جنسی و زناشویی بین همسران مشکلی وجود داشته باشد رو به ویرانی خواهد گذاشت
 

---------------------------------------------------------------------------------

 گاهی خطاب بنده فقط با پسرهاست و گاهی فقط با دخترها و البته اکثرا عمومی و کلی ست. متاسفانه مخاطب بنده در سوال ها و سپس جنسیت پرسشگر محترم مشخص نیست و ناچارم به حدس خودم اکتفا کنم و جواب بنویسم. اما به هر حال خوانندگان عزیز خود این نقیضه را بر من ببخشند.
 

نگاه دخترها و پسرها به داستان ازدواج متفاوت است. پسرها به دنبال به دست آوردن بدن دختر هستند و دخترها به دنبال به دست آوردن توجه و محبت و روح پسر! این تفاوت ها طبیعی است و همین میل و گرایش خداداد و البته متفاوت نقش بسیار فراوانی در ادامه بنیان خانواده دارد. البته ازدواج تک عاملی نیست و عوامل زیادی باید در کنار هم قرار بگیرند اما غالبا این گونه است و در یک تحقیق و پرس و جوی میدانی میتوانید این ادعا را به عیان مشاهده کنید. کافی است در اولین فرصت به خیابان بروید و نحوه برخورد پسرها با دوست دخترهایشان را زیر نظر بگیرید!

 

میل ابتدایی و اصلی و اساسی در مردها و پسرها به جنس مخالف و تشکیل خانواده همانا میل جنسی آنهاست. اگر این میل در جنس مذکر نباشد باید سریعا به پزشک مراجعه کنند!! و چنانچه مردی چنین نیازی نداشته باشد نخواهد توانست با بذل محبت صرف و توجه عاطفی ، خانواده و همسرش را بیش از یک سال مدیریت کرده و ادامه دهد.

 

زن و مرد مکمل هم هستند و نیازهای مختلف همدیگر را تامین میکنند اما باید بدانیم که تنها عمل واجب یک زن در محیط خانواده تنها و تنها تمکین و انجام خوب و بی هیاهوی نقش زناشویی برای مرد است. مردان در قبال همین یک نقش زنان، واجبات متعددی بر عهده دارند و باید به تنهایی تمام امور خانواده را اداره و مدیریت کنند حتی پخت و پز و نگه داشتن بچه!

 

زن حیای فراوان و لطیفی دارد و نیاز جنسی خود را چونان مرد ابراز نمیکند اما در پناه خواسته مرد او هم به خواسته های فراوان خود خواهد رسید. الله اکبر از این همه دقت و نظم در چنینش اجزا و قطعات آفرینش ، که زیبایی زنان را با حیا همراه کرد و شهوت مردانه را با عقل و تدین مهار!

 

در کتاب شریف کافی از امام صادق علیه السلام منقول است که فرمودند: "إِنَّمَا الْمَرْأَةُ لُعْبَةُ الرَّجُل" یعنی "به درستی که زن ، لعبه یا وسیله و اسباب بازی مرد است". زن اگر به فطرت خودش مراجعه کند با همین بازی شوهر با او سر خوش است و اگر بوسیله شوهرش با او بازی نشود ، به دادگاه شکایت خواهد برد!! این حدیث در مقام بیان ارزش زن نیست تا کسی توهم تحقیر کند بلکه در بیانی لطیف ، و در مثالی متداول ، نیاز زن و وظیفه مرد را گوش زد کرده است. در طرف مرد ، نیاز جنسی این کشش را ایجاد کرده ولی در طرف زن صرف توجه و عاطفه و لذت های معنوی دیگر است که خوش آیند است.

پیامبر مکرم اسلام فرموده اند: إِنَّمَا الْمَرْأَةُ لُعْبَةٌ مَنِ اتَّخَذَهَا فَلَا یُضَیِّعْهَا : به تعبیر ساده یعنی مبادا کسی زن بگیرد اما او را ضایع کند و از او بهره کافی نبرد و او را هم بازی خود و ابزار بازی قرار ندهد. در بازی با زن فقط به دنبال نیازهای خودتان نباشید بلکه با او چنان بازی کنید که آماده و مهیا شود و بتواند بهره خودش یا به تعبیر روایات عسیله خودش را از روابط زناشویی ببرد.

 

نقش های هر یک از زن و مرد ، در تکامل معنوی و رشد آسمانیشان نیز به همین شکل است. شهوت فراوان مرد به همان اندازه که عامل اصلی تشکیل خانواده است به همان اندازه نیز خطر آفرین است چون مرد و زن در کنار همین لذت ها میتوانند رشد کنند و در کنار همین لذت ها می توانند بیچاره شوند و سقوط کنند و خود را آلوده کنند. همین شهوت خداداد ، وسیله ای برای آزمایش و در نتیجه صعود یا سقوط معنوی مرد و زن است.

 

ازدواج با توجه به نقش و قوت مسایل جنسی در مردان عاملی برای احراز نصف ایمان مرد است. چون یک مرد با داشتن همسر خواهد توانست نیمی از خطرات و گناهان دوران جوانی و میان سالی و کهن سالی را ترک کند. و در پناه همین ترک گناهان ، از یک سو، و تشکیل خانواده و جهاد برای کسب روزی حلال و تربیت کودکان و محبت به همسر از سوی دیگر، به سوی خداوند متعال ، رشد و تعالی پیدا کند. خداوند این کبریت خطرناک را به دست مرد داده تا او را امتحان کند ؛ یا با کنترل حلال و تشکیل خانواده و پیامدهای آن و یا با انجام اعمال خلاف عفت عمومی و فحشا و البته پیامدهای سوء آن.  

 

زن نیز در عین حال با ازدواج ، نصف دین خود را احراز کرده است. او در پناه خانواده و همسرش از نظر عاطفی و مادی در حد متعارف جامعه و خانواده اش تامین شده است و تمام تلاش خود را صرف تربیت فرزندانش میکند. در تعالیم اسلامی و روایی جهاد زن حسن شوهر داری اوست و همین شوهر داری است که موجبات تعالی معنوی او را فراهم میکند. جهاد اصغر و به میدان جنگ رفتن بر زن واجب نیست اما انجام همین تک واجب ناقابل (تمکین) از یک طرف موجبات رضای الهی و خدای نکرده موجبات غضب الهی را فراهم خواهد کرد.


نخل ولایت ۹۸-۸-۱۱ ۰ ۰ ۱۲۶

نخل ولایت ۹۸-۸-۱۱ ۰ ۰ ۱۲۶


🌼 یعنی هیچ جای دین اسلام به دل آدم حقی نمیده؟! یعنی جایی برای وجود آدمی نداره؟ جایی برای این که آدم بخواد لذتی ببره نداره؟
من از حرف های شما این جوری برداشت کردم که اگر شخصی بود که همه ی ملاک های دینی رو برای ازدواج داشت باید باهاش ازدواج کرد و هیچ جایی برای اینکه طرف مقابل میتونه نیازهای روحی عاطفی مادی و رضایت خاطر من رو برآورده کند ، نمیگذارید.
من با این مخالفم!
ممکنه شخصی همه ملاک هایی که شما میگید رو داشته باشه اما من اصلا نتونم مثلا معمولی ترین چیز مثلا چهره شو یا تون ِصداش رو تحمل کنم ! من احساس میکنم نظر شما اینه که به خاطر نظر خدا باید باهاش ازدواج کنم. من این رو اصلا قبول ندارم!
آیا دین اسلام هیچ جایی برای خوش آمد های ما نمی گذاره ؟
آیا دین اسلام به دل طرف کاری نداره؟

--------------------------------------------------------------------------------

1- امیدوارم داستان جویبر و ذلفا را مطالعه کرده باشید. توصیه میکنم همین الان آن حکایت را مطالعه کنید تا بتوانیم به ادامه گفت و گو بپردازیم.

2- امر ازدواج از سمت مرد آغاز میشود و همین روست که او را تا پایان زندگی مسئولیت پذیر میکند. مرد در ابتدا به خواستگاری میاید اما این پایان داستان نیست! خانواده و زندگی مشترک نیاز به یک عقد دارد که باید از طرف زن انشاء شود! بله از طرف زن! نود و نه درصد بانوان جامعه ما نمیدانند که عقد را باید دختر یا وکیل دختر اجرا کند به این معنی که دختر یا وکیل دختر است که به مرد میگوید: من خودم را به عنوان زوجه به شما میدهم و در جواب مرد قبول میکند که آن دختر همسر او باشد و با همین قبول کردن است که نفقه و واجبات دیگر بر او لازم و واجب میشود!

3- مرد در جامعه زیاد است. زن هم در جامعه زیاد است. هر کسی دنبال مکمل خود میگردد. در این میان شخص و شخصیت شما ، چشم یک نفر را گرفته است. داستان خیلی ساده است. اگر او خواسته است که شما همسرش باشید با محبتش پای این خواسته مقدس خواهد ایستاد. زن از شوهر همین را میخواهد و بس. توجه و محبت و عشق ورزیدن!

4- یادم نمیرود که همسر شهید چمران در مستند های روایت فتح میگفت: مدت ها بعد از ازدواج با مصطفی و از زبان دوستانم متوجه شدم که مصطفی کچل است. دوستم با تعجب به من گفته بود: فلانی تو با این همه ناز و عشوه چطور با یک مرد کچل ازدواج کردی؟ گفتم: مگر مصطفی کچل است؟ دوستم یک دل سیر به من خندیده بود! وقتی مصطفی به خانه آمد تازه متوجه شدم که او مو ندارد! با تعجب به مصطفی گفتم: مصطفی تو کچلی!!؟

او حتی کچل بودن مصطفی را ندیده بود! آن بانوی محترم غرق زیبایی های اخلاقی و عرفانی مصطفی بود و سر بی موی شوهر را ندیده بود!

5- خاطره: یک خانوم با من تماس گرفته بود. گفت عاشق و دلباخته یک مرد شده ام. مردی که همسرش را طلاق داده در حالی که از همسر گذشته اش فرزند دارد. مردی که بی کار و البته معتاد است.تعجب اینجاست که از من برای ازدواج با این مرد رویایی سراسر کمالات مشاوره میخواست.

شاید باورتان نشود اما با خواندن یک حدیث از پیامبر مکرم اسلام جواب مثبت را از آن خانوم گرفتم و او تایید کرد که داستان این گونه است که به او گفته ام.

پیامبر مکرم اسلام میفرمایند: اگر مردی به زنی بگوید "انی احبک" یعنی "من حقیقتا دوستت دارم" این کلام تا ابد از دل آن زن که این کلام را شنیده است خارج نمیشود.

گفتم: همین قدر میدانم که آن مرد ابراز علاقه جدی و آتشین به شما کرده است و شما دلباخته او شده اید. طبیعت زن این گونه است که با ابراز علاقه مرد ، یک دل نه صد دل عاشق میشود! کافی است به معایب جدی او نظیر اعتیاد و بی کاری و طلاق همسر اولش فکر کنید. چند هفته گذشت و مشکل حل شد!

6- اسلام حق انتخاب را به زنان داده است چرا که زن ها از میان صد خواستگارشان یکی را انتخاب میکنند! و این به این معناست که اگر مرد روی هر زنی دست گذاشت ، آن زن لزوما همسرش نمیشود. انتخاب به دست زن است و این اوج کرامت اسلام به زنان است. پس بدانید که از نظر اسلام حق انتخاب با شما زن هاست!

7- زن نمیتواند به کسی که به او ابراز محبت نکرده است عشق بورزد. فراموش نکنیم که ما در فضای معارف ناب اسلامی حرف میزنیم نه در فضای غرب و گناه و بی حیایی. اما به هر حال عشق از مرد آغاز میشود حتی اگر عاملش نگاه هوس آلود پسر دانشجو سر کلاس باشد!

از شما سوال میکنم: چرا شما به آن مرد غریبه خاص مورد نظر من که شما ابدا او را ندیده اید و نمیشناسید عشق نمی ورزید؟ چون او را نمی شناسید و از طرف او ابراز علاقه ای به شما نشده است. دلیلی ندارد که شما به چنین مردی دل ببندید!

گاهی نگاه های خیره مردان در نظر دخترها عشق ورزی محاسبه میشود و کار تا خودکشی هم ادامه پیدا میکند در حالی که خبری از علاقه در میان نیست و داستان صرفا چشم چرانی شیطانی بوده است.

خاطره : استاد دانشگاه بود. با من درد دل می کرد. میگفت: دخترکی بعد از تمام شدن کلاس مساله ای آورد و من حلش کردم. جلسه بعد دوباره سوال کرد و جواب دادم... این داستان ادامه یافت تا امروز که دخترک ... گریه کرد ؛ میگفت: ... شما باید با من ازدواج کنید! گفتم: چرا؟ گفت: چون به من علاقه دارید؟ گفتم: کدام علاقه؟ گفت: جواب سوال هایم را میدادید؟

7- حق انتخاب همسر با شما زن هاست اما بدانید که بهترین و زیباترین عشق ها و علاقه ها و زندگی ها آن زندگی است که زن، مردی جز مرد خودش را نشناسد!

و بیچاره آن دخترکی که پسرهای متعدد به او ابراز علاقه کرده اند و همه او را غال گذاشته باشند.

و خوشبخت ترین دختر عالم آن دختری است که دلش و چشمش به یک چهره دوخته شده و آن فرد هر که هست تنها کسی است که خاطر او را میخواهد و تمام محبت قلبی اش را صرف او میکند.

● ح سین عالمی

 

نخل ولایت ۹۸-۸-۰۷ ۱ ۰ ۱۲۳

نخل ولایت ۹۸-۸-۰۷ ۱ ۰ ۱۲۳


🌼 شما نوشته اید:

( شما مهم هستید ولی از قدرت خودتان خبر ندارید. این از زیبایی آفرینش است که زن انتخاب میشود و نزاع بر سر انتخاب ماده ها است. در طبیعت هم همیشه دو گوزن نر هستند که شاخ های به هم تنیده و بلند خود را در هم میکنند و با هم بر سر تصاحب یک گوزن ماده میجنگند. کار زن ناز کردن و کار مرد ناز کشیدن است. در پیتزا فروشی ها همیشه پول پیتزا را مرد ها یا دوست پسرها حساب میکنند!! )


در مثال مناقشه نیست ولی تشبیه انسان و گوزن شاید از شان انسان دور باشه
می شد از بیت حافظ که می گه 
"میان عاشق و معشوق فرق بسیار است
چو یار ناز نماید شما نیاز کنید"
استفاده بشه که مخاطب پر ذوق خود حدیث مفصل می خواند!

همین از مواردی بود که پیش خودم گفتم شباهت امر مقدس ازدواج و جفت گیری احشام در کجاست!؟

------------------------------------------------------------------------------------

جفت گیری انسان و حیوان شباهت کم ندارند بلکه شاید بتوان گفت عین هم هستند!

انسان از آن جهت که حیوانیت دارد نیازمند به ازدواج است. شناخت ازدواج چون مربوط به امری از شئون انسان است باید با شناخت انسان همراه باشد یعنی انسان شناسی ماست که نگاه ما را به ازدواج مشخص میکند.

نفس انسان مثل یک طناب است و از زمین تا آسمان کشیده میشود. از یک سو موجودی مادی است و تمام اقتضائات ماده را دارد و سری در زمین دارد و البته موجودی آسمانی و تکلیف پذیر است و این به خاطر روح خدایی انسان و کمال پذیری اوست!

حیثیت های مختلفی در انسان هست که برای هر حیثیت میتوان حکم مخصوص به خودش را داد.

تفاوت انسان و حیوان در ماهیت جفت گیری و شکل آن نیست بلکه در نتیجه آن است! چون هر دو از آن جهت که حیوانیت دارند با همسر خود در می آمیزند و بچه میزایند. تفاوت در این است که انسان قانون مدار است و مکلف و حتی برای حیوانی ترین ابعاد خود هم قانون و سبک زندگی دارد و باید در مدار قانون حرکت کند و الا حیوانی خواهد بود داخل در کت و شلوار !

عقد شرعی تفاوت نکاح حیوانات و انسان است همین! و البته در پس این قانون مداری ، انسانی دیگر متولد میشود که خلیفه خداست و عبد پروردگار عالمیان.

انسان ازدواج میکند برای صورت گری انسان الاهی و نه برای دفع شهوت حیوانی! ( این لطیفه آسمانی را علامه ذوالفنون حسن حسن زاده آملی در کتاب فص حکمه عصمیته فی کلمه فاطمیه به تفصیل شرح فرموده اند.) ؛ شرح کوتاه اینکه: هدف از ازدواج توالد فرزند است که خداوند در پی آن به اظهار قدرت خود میپردازد و در رحم مادران به صورتگری آدمیان میپردازد و نه صرفا نزدیک شدن دو شرمگاه و لمس پوست بدن ها با هم و در انتها دور ریختن منی.

افراط و تفریط در دو طرفش انحراف است. نباید از یک طرف ازدواج را با توجه به عالم ماده و طبیعت تعریف کرد و آن را جفت گیری محض دانست چونان غربیان ؛ و نباید آن را صرفا عاشقانه و آسمانی و دلی دانست چونان شرقیان. بلکه ازدواج رویی در زمین و رویی در آسمان دارد. نیاز طبیعی انسان ها و مسائل مادی و طبیعی آن رویی به زمین دارد و البته قانون مداری و توجه به مبدا و منتهای عالم و البته انشا و خلقت صورت انسانی و خلیفه خداوند رویی به آسمان.

در این نگاه عارف ترین و آسمانی ترین انسان دو عالم ، محمد مصطفی ، نکاح را سنت خود میداند و زنان را دوست داشتنی ترین موجود دنیا نزد خود میداند و البته کثرت درآمیختن با زنان را از اخلاق پیامبران الهی میشمرد.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۸-۰۳ ۰ ۰ ۱۶۱

نخل ولایت ۹۸-۸-۰۳ ۰ ۰ ۱۶۱


🌼 راهکاری برای تشخیص و محک زدن ایمان نمیگید ایمان خیلی کلمه بزرگیه ! از رفتارهای شخصی و فردی گرفته تا رفتارهای اجتماعی ... یک طیفه بسیار گستردس !

 

----------------------------------------------------------------------------

 
1- موافقم. ایمان کلمه بزرگی است. اما نشانه هایی دارد. در قرآن کریم ایمان و عمل صالح در بیشتر موارد در کنار هم آمده اند. این یعنی اگر کسی ایمان داشته باشد باید کلام خداوند را سر لوحه عملش قرار دهد و به لوازم ایمانش عمل کند. انجام دادن اعمال صالح و تقید به انجام آنها و در یک کلمه تقلید در فروعات دین نشانه واضح و روشن ایمان است.

هر چه تقید به احکام بیشتر باشد مرتبه ایمان بالاتر است چرا که حکم حکم خداست و در نتیجه انجام دادن گناهان و شرم نداشتن از انجام واضح یک گناه نیز نشانه کمی ایمان می باشد.

 

2- ایمان بدون عمل صالح یا ایمان نیست و یا اینکه از کمترین مراتب ایمان است که میتوان آن را به حساب نیاورد.

 

3- در میان تمام اعمال صالح که نشان دهنده ایمان هستند بعضی از اعمال شاخص هستند و میتوان آن عمل را معیاری برای ایمان قرار داد؛ نظیر نماز و حفظ حجاب و چشم ... چنانچه به ما فرموده اند به بی نماز دختر ندهید!

 

4- در کنار تمام این مباحث پرونده نفاق را هم در گوشه ذهنتان فعال کنید چرا که انسان میتواند بدون داشتن ایمان به ظاهر سازی و مومن نشان دادن خود بپردازد. اما نمیتوان کسی را به راحتی متهم به نفاق کرد که این خود گناهی نابخشودنی است.

 

5- معیار در اعمال صالح و انجام آنها رساله عملیه مراجع عظام تقلید است. پس قبل از هر گونه برچسب زدن و طرد کردن خواستگارهایتان ابتدا احکام را بیاموزید و به اختلاف فتاوای مراجع در موضوعات آگاه باشید. به عنوان مثال موسیقی یک مساله پرهیاهو است که فتاوای مختلفی را درباره آن میتوان یافت.

6- تکیه همه ما فقط باید بر انجام واجبات و ترک محرمات باشد. نباید مستحبات و مکروهات را معیار قرار دهید. به عنوان مثال نماز خواندن را معیار قرار دهید نه نماز اول وقت را البته اگر شد چه بهتر اما معیار نباید نماز اول وقت باشد. خلاصه اینکه حاجی گرینوف نشوید!!

7- امام خمینی در مراسم خواستگاریشان فقط انجام واجبات و ترک محرمات را تنها خواسته و معیار خودشان قرار داده بودند. این مطلب را همسر ایشان در مصاحبه اعلام کردند.

این در صورتی است که خودشان دو ساعت به اذان صبح به مناجات و نماز شب بر میخواسته اند اما از همسرشان توقع این اعمال را نداشتند و حتی ایشان را برای نماز صبح هم صدا نمی کردند مگر اینکه همسر مکرمه شان قبل از خواب از ایشان خواسته باشند که حتما بیدارشان کنند!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۷-۲۹ ۰ ۰ ۱۴۹

نخل ولایت ۹۸-۷-۲۹ ۰ ۰ ۱۴۹


 

🌼 خیلی دوست داشتم من هم از این تنهایی به در می اومدم. درسته من سنم کمه ولی واقعا احتیاج دارم که ازدواج کنم ولی هیچ جوری جور نمیشه.برام یه سوالی پیش اومده که چرا اگه از یکی خوشمون میاد اما چون دختریم نباید بگیم؟

 

---------------------------------------------------------------

۱- نیاز به ازدواج و رفع نیازهای عاطفی و جنسی از راه حلال و طبیعی آن از ابتدایی ترین نیازهای هر جوان مکلف است که برای دخترها وپسرها از سنین راهنمایی آغاز شده و در سنین دبیرستان به صورت جدی اوج میگیرد. البته نوع این نیاز در دخترها و پسرها متفاوت است!

 

متاسفانه سن ازدواج در کشور ما بالا رفته و الا در حالت طبیعی یک دختر بیست ساله بعد از هشت سال زندگی مشترک باید حداقل دو فرزند داشته باشد! در فرهنگ اسلامی عادت ماهیانه شدن دختر در خانه پدر را مذمت کرده اند!

 

۲- متاسفانه امروز جای خیلی چیزها عوض شده اما باید تلاش کنیم این معیارهای طبیعی جابجا نشه. مثلا گاهی زن ها راننده تریلی میشوند اما این شان زن نیست. گاهی خانوم ها وارد کارهایی میشوند که صلاح خودشون و جامعه در انجام آن کارها نیست. زن باید زن باشد و زن بماند. زن ریحانه است و افتخاری در قهرمان نشان دادن او نیست.

 

۳- زن مظهر ناز است و مرد مظهر نیاز. در طبیعت هم همین گونه است. همیشه نر ها بر سر یک ماده ستیز میکنند. البته خواستگاری کردن یک زن از یک مرد از نظر شرعی حرام نیست اما خلاف جریان عمومی طبیعت است. پس حکم اولی انجام ندادن چنین کاری است همان طور که عرف جامعه نیز چنین حکمی میکند.

 

۴- اما آیا زن اجازه اظهار نظر به هیچ عنوان ندارد؟ آیا او نمیتواند خواسته خود را بیان کند؟

 

جواب این است که زن هم میتواند شروع کننده باشد و علاقه اش را ابراز کند و خواستگاری کند اما با حفظ شرایط ویژه و خاص دو طرف. اگر این شرایط فراهم نبود این کار به صلاح زن نیست!

 

همیشه طرف مقابل شما ظرفیت چنین ابراز علاقه ای را ندارد چه بسا فردا یا فرداهای دورتر در صورت سر گرفتن ازدواج طرف مقابل شما همین ابراز علاقه را چونان پتکی بر سر شما بکوبد که من تو را نمیخواستم اما گرفتار خواسته تو شدم و شد آنچه شد.

 

اما در صورت داشتن ظرفیت بالای دو طرف نیز به نظرم لازم نیست زن این خواسته طبیعی خودش را به زبان بیاورد. در مکالمه و ارتباطات ما در فرهنگ امروزی از "زبان بدن" سخن به میان میاید. زبان بدن بسیار تاثیرگذار تر از زبان سر است به شرط آنکه در این متن زبان بدن را به معنی بی حیایی و بی عفتی و بی حجابی ترجمه نکنید! همه نسخه های ما در حریم حیا و عفت معنا پیدا میکند. مثل جواب فاطمه زهرا به پدر در جواب خواستگاری علی علیه السلام از او.

 

۵- اما راه حل اساسی و مفید وجود رابط هایی عاقل و آشنا در میان خانواده هاست که بتوانند حرف دل دو طرف را بشنوند و بدون کمترین حاشیه پسر را به ازدواج ترغیب کنند به صورتی که او ناخواسته و نادانسته به خواستگاری کسی برود که از پیش (بدون ابراز علاقه خیابانی) خواستگاری دلباخته بوده است.

 

در اولین قدم این رابط عاقل را در اطراف خودتان شناسایی کنید. حتما وجود دارند. خوب بنگرید. یک آشنای عاقل که میتواند در مرحله اول دختر را درک کند و سخنانش را بشنود و برای رسیدن به این قله کمکش کند. و یا حتی اگر او انتخاب خوبی نکرده است او را از تصمیمش و خواسته اش منصرف کند. عاقل چنین خصوصیتی دارد. در ادبیات ما عقل از اولین نشانه ها بلکه از مهمترین نشانه های ایمان است.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۷-۲۵ ۰ ۰ ۱۵۱

نخل ولایت ۹۸-۷-۲۵ ۰ ۰ ۱۵۱


 

🌼 هنوز نه بطور جدی به ازدواج فکر میکنم نه تا به حال به خواستگاری رفتم. اما الحمدلله  "فکر می کنم"  ملاکهایی مثل زیبایی و  قد و ... یا پول و ثروت و ... برام حل شده و اصلا به دنبال اون ها نیستم و جزء ملاکهام نیستند.

 

اما مسئله ای که مهمترین دغدغه ی منه و زیاد فکرمو مشغول کرده برا زمانی که بخوام به انتخاب دست بزنم اینه که "اخلاقیات" طرف مقابل با من همخوانی داشته باشه.
اخلاقیات شامل:
اینکه بعضیا زود رنجند و بعضیا صبور
اینکه یکی زود بهش بر می خوره و یکی ظرفیتش بیشتره
اینکه بعضیا احساساتین و بعضیا خیلی بی اهمیت
اینکه بعضیا نگاه مردم خیلی براشون مهمه و بعضیا کمتر
اینکه بعضیا چشم و هم چشمی دارن و بعضیا نه
اینکه بعضیا برون گرا هستن و بعضیا درون گرا
اینکه...
 خیلی "اینکه های" دیگه وجود داره که خودتون بهتر می دونید. اما مسئله من اینه که تشخیص این رفتارها و شناخت درست طرف مقابل سخته. از طرفی هم نمیشه گفت حساسیت رو کمتر می کنم. چون بحث یه عمر زندگیه.
این مورد (اخلاقیات) از این جهت برام خیلی مهمه و نمیشه سختگیری نکرد که:
مثلا در بین دوست های خودم (که همگی الحمدلله پسر هستن!!!!) خیلیا هستن که نمیشه ایمانشونو مقایسه کرد (منظور اینکه همشون اهل نماز اول وقت، اهل روضه، انقلابی، حرف بد نمیزنن، غیبت نمی کنن و...) اما من فقط با چندتاشون صمیمی تر هستم و از بقیه بیشتر دوستشون دارم. یعنی می تونم باهاشون یک "رفاقت باهدف" داشته باشم. دلیلشم اینه که درسته همشون آدمای خوبی هستن ولی بعضیاشون بدلیل اینکه اخلاقشونو بهتر می پسندم باهاشون صمیمی ترم و...
نتیجه:
فکر اینکه "آیا دختر انتخاب شده می تواند با من صمیمی بشود یا نه" حساسیت انتخاب رو بالا میبره. همونطور هم که در توصیه های حضرت آقا به زوج های جوان اومده باید زن و شوهر برای هم پله باشن تا ارتقاء پیدا کنن. که اولین شرطش همین صمیمیته و اینکه در کنار همدیگه "لذت" ببرن، با هم راحت باشن و... (همون رفاقت با هدف)
حرف آخر اینکه قبول دارم که پیدا شدن کسی با داشتن تمام فاکتورهای من ممکن نیست اما چون به ازدواج به عنوان یک پله برای ارتقاء و رسیدن به خدا نگاه می کنم دوست ندارم با کسی تشکیل زندگی بدم که مثلا اخلاقیاتی داشته باشه مثل اون دوستهایی که نمیتونم زیاد بهشون نزدیک بشم و ...این نگرانی برای من هست و بهش فکر می کنم.کمی راهنمایی بفرمایید

 

-------------------------------------------------------------------

چند تا نکته خدمتتون تقدیم میکنم. ان شاالله برای شما و همه دوستان مفید باشه:

 

۱- قرار نیست همسر آدم یکی از آن رفیق های جون جونی آدم باشه بلکه همسر فقط همسر آدمه. به این معنی که همسر نقش خودش را داره و البته مادر و خواهر و دوست و هم کار نقش خودشان را بازی میکنند. البته شاید همسر هم یک دوست باشد اما لزومی به دوست بودن همسر و یا به عبارت بهتر عضویت همسر در گروه دوستان نیست. این به معنی نبودن رابطه عاطفی و عاشقانه هم نیست. یعنی من و همسرم میتوانیم فقط زن و شوهر باشیم البته یک زن و شوهر بسیار خوشبخت و آسمانی. قرار نیست من رابطه ای که با دوستانم دارم با همسرم هم داشته باشم و بالعکس. چون هر کس نقش خودش را دارد! پس نقش ها را قاطی نکنیم!

 

۲- مهمترین نقش همسر نقش خاص زناشویی اوست که در کنار عاطفه و مهربانی و با کمک هم تشکیل خانواده را میدهند! یعنی انسان برای دونیاز خودش دست به تشکیل خانواده میدهد: نیاز عاطفی و نیاز جنسی. و این هر دو نیاز در فردی از جنس مخالف تامین میشود به نحوی که گروه دوستان نمیتوانند چنین نیازی را از نیازهای عاطفی برطرف کنند. حتی مادر و خواهر در تامین عاطفه. پس هر کس نقش خودش را دارد.

 

۳- قرار نیست من و همسرم مثل و عین و کپی هم باشیم. حتی اگر در یک ویژگی مشترک باشیم در شدت و ضعف آن ویژگی متفاوت خواهیم بود. این ویژگی خلقت و آفرینش است. دو خواهر دوقلو هم مثل هم نیستند البته شباهت هایی دارند.

 

به این مثال ها فرضی دقت کنید:

 

من و همسرم هر دو به شهدا و انقلاب علاقه داریم اما در رفتن به راهیان نور یا مزار شهدا به اختلاف میخوریم. مقدارش چقدره؟ تنها برم یا با هم بریم؟ این هفته که او خسته است منم به مزار شهدا نروم؟ اگر او همیشه برای رفتن به مزار شهدا حال نداشت من چکار کنم؟ برم تو ترک؟ من و همسرم هر دو به روضه امام حسین علاقه داریم اما کدام هییت و کدام مداح و کدام ساعت؟ من و همسرم هر دو پر انرژی هستیم اما من اهل کوه نوردی هستم و او نیست! صبح جمعه را خانه بمانیم یا تنها کوه بروم؟ نمیتوان صبح جمعه هم خانه بود و هم کوه رفت! هر دو به ولایت فقیه عشق میورزیم اما نقش سیاسی ما در جامعه متفاوت است. چگونه فعالیت کنیم که هر دو بیشترین رضایت را از هم داشته باشیم؟ و کدورتی بین ما حاصل نشود؟

 

۴-اختلاف بین زن و شوهر مثل آب خوردن عادی و جاری است حتی در یک مساله ساده ی ساده. این مطلب را بپذیرید تا بتوانیم به راه حلش فکر کنیم. شما هر چقدر هم که در انتخاب همسرتان سخت گیری کنید باز هم مثل و کپی خودتان را پیدا نمیکنید و اینجاست که باید پرسید: راه چاره چیست؟ آیا در خواستگاری بیستم و سی ام مشکل حل نمیشود؟! آیا میتوان گفت: موارد بیشتری را بررسی میکنم تا بالاخره مورد مناسب خودم را پیدا کنم؟! و یا اینکه صبر میکنم و عجولانه دل به دریا نمیزنم!؟ آیا در انتخاب همسر وسواسی نشده ام ؟!  

 

به نظرم باید از همین ابتدا ملاک انتخاب را درست تعیین کرد. من دوستی دارم که حدود شصت خواستگاری رفته بود. به نظر شما همسر او چقدر به او شباهت دارد؟ کاش میتوانستم تعریف کنم!!

 

۵-بعد از تشکیل خانواده آموختن و عمل کردن به مهارتهای زندگی و تمسک به آداب و اخلاق اسلامی در برخورد با همسر تنها راه چاره است. اما در مرحله انتخاب همسر نمیتوان همه "اینکه های شما را" تعیین و تشخیص داد. امکان هم ندارد. روان شناس ها مردم و جوان ها را در همین جا بیچاره و سردرگم کرده اند. باور کنید! از تعداد رختخواب منزل عروس خانوم سوال میکنند تا از مهمان داری آن خانواده و شدت پذیرایی از مهمان در فرهنگ آنان مطلع شوند! باورتان میشود؟

 

۶- داستان از این قرار است که همسر در هر دو حال سبب رشد همسر است. چه مانند او فکر کند و چه مانند او فکر نکند. چه عقاید و اخلاقیات شبیه او باشد و چه نباشد... حتی نوح و همسر بی ایمانش که در طوفان غرق شد! برای توضیح این بند باید داستان کوتاهی بنویسم:

 

یکی از طلبه ها برای مشاوره ازدواج خدمت یکی از علمای مطرح قم و اساتید بنده رفته بود. آن طلبه از رفتار همسرش نالیده بود و از سختی زندگی و رفتار نامناسب همسر در هفده سال گذشته شکوه کرد.

 

استاد لبخندی زد و گفت: خدا را شکر کن! چرا که خداوند باد غرور را که به وسیله حضور در میان مردم و احترام ویژه آنان به ما طلبه ها حاصل میشود به وسیله همسرت از سرت بیرون میکند. به خانه که برمیگردی همسرت ندانسته عامل و کارگر خداست و مثل یک سوزن باد غرور و منیت را از سرت بیرون میکند تا متوجه شوی کسی نیستی!! اخلاق بد همسرت در این سال ها وسیله امتحان تو و البته وسیله پیشرفت تو بوده است!

 

طلبه هاج و واج به استاد نگاه میکرد! در دلش دست تسلیم به خواست الهی بلند کرد و این لطف مخفی خداوندی را شکر گفت.

 

به خانه که وارد شد دید همسرش همان کسی که هر روز او را به بدی خطاب میکرد به استقبالش امده و آب هویج گرفته است!!

 

طلبه به نزد استاد بازگشت. حیران بود. داستان را برای استاد بازگو کرد.

 

استاد یک جمله گفت: از امروز امتحانت عوض شد. تا دیروز با بد اخلاقی اش امتحان میشدی اما از امروز خوش اخلاقی اش عامل امتحان توست. از امروز آغوش گرم او وسیله است برای جدا کردن تو از صف جهاد و مبارزه و سخت کوشی و مناجات و نماز شب!

 

ما در خانه و خانواده در حال امتحانیم ولی باور نمی کنیم. بعضی ها سریع برگه را پاره میکنند و به این امتحان به خیال خودشان پایان میدهند اما در دادگاه الهی و در مسیر سیر وسلوک رفوزه شده اند.

 

تمام تلاش های شما فقط سعی در عوض کردن برگه امتحان است در حالی که تمام برگه ها مثل هم هستند و فقط استاد است که از این مطلب با خبر است. همسر شما برگه امتحانی شماست بدانید یا ندانید!

 

۷- آقا به زوجهای جوان فرمودند: بروید با هم بسازید!

 

دوست را میتوان عوض کرد یا ترک گفت اما آیا همسر هم اینگونه است؟ متاسفانه امروز خیلی از جوان ها به راحتی میگویند: بله میتوان همسر را هم ترک گفت. اما به نظرم اینگونه نیست. راه چاره در انتخاب ها و ملاک های انتخاب و مهارت های زندگی است. راه چاره در انتخاب راحت و بدون وسواس و سپس سازش در زندگی ست اما بشرط ایمان و اصول حاکم بر ایمان و سبک زندگی مورد نظر اسلام.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۷-۲۱ ۰ ۰ ۱۴۷

نخل ولایت ۹۸-۷-۲۱ ۰ ۰ ۱۴۷


🌼 خیلی از دخترها ازدواج نمیکنند چون کسی با شرایط شون کنار نمیاد. چه شرایطی ؟ اینکه شوهر و دوست پسر رو همزمان با هم در کنارشون داشته باشند.
شرایط ازدواج یکی از دوستام همین بود که به خواستگارش گفته بود: اگر با شما ازدواج کنم، اگر دوست داشته باشم دوست پسر هم داشته باشم نباید مخالفت کنید.
یا یکی از آشنایان آقا هم، هر وقت که دوسته خانومش با شوهرش به مشکلی بر میخوره به خونه ی اینها میاد و همون محبت رو از شوهر دوستش گدایی میکنه.بیچاره دختر بخت برگشته هم مجبور میشه که شوهرش رو با دوستش تنها بذاره و بره تا وقتی که شوهرش بهش زنگ بزنه که بیا، دوستت حالش خوب شد و رفت.
زندگی ها به جایی رسیده که زن در کنار دوست دختر و شوهر در کنار دوست پسر براشون معنا داره.
کاملا شاخ در میارم.
شرایط ازدواج کاش فقط به امور مالی ختم بشه.
 

-----------------------------------------------------------------

دین همان قانون زندگی بشر است.

 

دین همان سبک زندگی ماست که بر طریق آن روز و شبمان را میگذرانیم. بزرگان جامعه از سبک زندگی مردم و جوانان ابراز خطر میکنند و این به معنی خطر در دین داری جوان هاست. البته این مشکل همه نیست اما عمده جامعه گرفتار این مشکل هستند. شدت و ضعف دارد و هر چه شدتش بیشتر باشد خطرش هم بیشتر است.

 

مشکل ازدواج طیف وسیعی از جامعه ما را فرا گرفته است اما من به عنوان یک طلبه برای عموم مردم ، آنان که مسلمانند و اعتقادات مذهبی دارند مطلب مینویسم. برای آنان که مسلمانی شان هنوز آب و رنگ دارد و ایمان در دلشان پابرجاست اما بر اثر تعلیمات غلط تلویزیون و القائات شیاطین و ماهواره ها راه را گم کرده اند و رسم و سبک زندگی شان ، غربی و شرقی و ایرانی شده است و به جای آسمانی بودن زمینی گشته است.

 

من مجبورم بر ایمان تاکید کنم تا مخاطبم اهمیت ایمان را درک کند.

 

اگر ایمان نباشد هیچ خصوصیتی نمیتواند شما را آرام کند و سبک بال به ادامه زندگی وادارد.

 

اگر ایمان نباشد زن تا زمانی که زیبایی دارد خریدار دارد و زن غربی زن بیچاره ای است که گرفتار بیماری روانی چهل سالگی است. بیماری چهل سالگی یک بیماری روانی است که زن با از دست دادن دوران نشاط و زیبایی گرفتار یک افسردگی شدید روحی میشود. اما امروز به اقرار خودشان بیماری چهل سالگی را باید بیماری سی سالگی نامید.

 

زن غربی به خاطر ایمان نداشتن به این بدبختی دچار شده است. زن غربی حتی کالا هم نیست. منشی هم که میشود باید جلوه گری کند و کسی زن غربی را به خاطر خودش دوست ندارد. پیر که میشود باید به خانه سالمندان برود چون نه فرزندی دارد و نه شوهری!

 

زن غربی چوب بی ایمانی خودش را میخورد. جامعه ما هم هر مقدار که غربی میشود با همان مشکلات روبرو میشود. جامعه ما در ظاهرش اسلامی است اما مثل جوبیر و ذلفا عمل نمیکند!

 

اما دخترهای مسلمان!

 

دخترهای مسلمان باید از حیا و عفاف خودشان که تمام دارایی دختران و زنان مسلمان است با چنگ و دندان دفاع کنند. هیچ بهانه ای برای بی حیایی و بی حجابی شما پذیرفتنی نیست. یک تار موی شما نباید جلوه گری شیطانی کند. باور کنید جلوه گری ، ازدواج شما را تسریع نمیکند و البته کسی که به بهانه تار مویی قدم پیش بگذارد تا هفتاد سالگی نمی ماند! ازدواج در نظر ما یک پیمان هفتاد ساله است!

 

اما پسرهای مسلمان!

 

پسرهای مسلمان باید فقط ایمان را برای ازدواج ملاک قرار دهند! ایمان نمره بالا را با هیچ چیز عوض نکنید! دنبال دختر همه چیز بیست نگردید ؛ که در ملاک قرار دادن غیر ایمان مثل زیبایی و پول و ... نمره بیست در تمام ملاک ها جمع نمیشود و اگر هم جمع شود با ایمان بیست جمع نمیشود. شما باید ابتدا تکلیف خودتان را با ملاکهای متفاوت تعیین کنید.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۷-۱۷ ۰ ۰ ۱۸۲

نخل ولایت ۹۸-۷-۱۷ ۰ ۰ ۱۸۲


برای داشتن یک ازدواج موفق باید قبل از ازدواج تکلیفتان را با این سوالات مشخص کنید:
سوالاتی که برای انتخاب یک همسر مناسب، باید به آن پاسخ داد
1-چه کسی باعث رشد شما می شود؟
2- چه کسی به نیازهای روحی شما بهتر پاسخ می دهد؟
3- با چه کسی راحت تر می توانید کنار بیایید؟
4- چه کسی نیازهای مادی شما را بهتر برآورده می کند ؟
5- چه کسی باعث خشنودی و رضایت خاطر بیش تر شما می شود؟

-------------------------------------------------------------------

تفاوت مشاوره مکاتب مادی با مشاوره مکتب الهی را در کمترین کلمات نشان دادید.

یک بار دیگر متن ارسالی را بخوانید:

خشنودی من!

رضایت خاطر من!

نیازهای مادی من!

نیازهای روحی من!

رشد من!

با اینگونه نوشتن مخالفم

زندگی فقط من نیست ؛ ماست! من و همسرم! من و پروردگارم!
عمده جوانان ما همین سوال ها را میپرسند و همین گونه ازدواج خودشان را به تاخیر و زندگی خودشان را خراب میکنند. 
چون من خودشان را محور قرار داده اند نه خدایشان را.
اگر متن را با کلمه خدا بنویسید تفاوت نظر این دو دیدگاه را متوجه میشوید.

باور کنید جنگ نرم امروز بر سر همین یک کلمه است: نظر خدا یا نظر من!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۷-۱۳ ۱ ۰ ۱۶۹

نخل ولایت ۹۸-۷-۱۳ ۱ ۰ ۱۶۹


🌼 خیلی از دخترهای با ایمان رو دیدم که به خاطر ترس از عواقبی که شاهد اون هستند، و بعضی خانم ها رو درگیر کرده، ازدواج نمیکنن. می ترسند که نکنه با کسی ازدواج کنیم که فلان اخلاق رو داشته باشه و اذیت بشیم.حمایت های مادر و پدرها از دخترهای نازک نارنجی شان زیاد شده. زندگی مجردی رو به متاهل شدن و قبول مسولیت، ترجیح میدهند، چون در خانه پدری مسولیتی به روی دوششان گذاشته نشده و خوردن و خوابیدن.

همون طور که میگن: بیکار بودی ازدواج کردی؟ حالا باید بشوری و بسابی و بپزی و ....

----------------------------------------------------------------------------------------

من اسمش را میگذارم : راحت طلبی و عافیت طلبی ، و در نتیجه فرار از مسئولیت.

 

در شانزده سالگی از ازدواج فرار میکند چون هنوز بچه است!

 

در هجده سالگی از ازدواج فرار میکند چون قصد ادامه تحصیل دارد! و بدون مدرک تحصیلی نمیتوان متاهل شد!

 

در بیست و یک سالگی از ازدواج فرار میکند چون کنکور ارشد دارد! لیسانسه هاش بیکارند!

 

در بیست و سه سالگی از ازدواج فرار میکند چون بیکار است و پول کافی ندارد چرا که زندگی بدون ماشین رخت شویی امکان ادامه ندارد! اگر خانوم باشد حس استقلال مالی نمیگذارد که بیکار باشد خصوصا اگر مدرک تحصیلی اش چنان و بهمان باشد!

 

در بیست و پنج سالگی از ازدواج فرار میکند چون میترسد که بینی یا قد کوتاه خاستگارش فردا موجب خنده فامیل شود. تمام طول روز را کار میکند و درآمد خوبی دارد.

 

در بیست و هشت سالگی از ازدواج فرار میکند چون خواستگار مورد علاقه اش هنوز سرباز است! و او قول داده که روزی به سراغش بیاید! دوستی خیابانی یا دوستی اداری یا دوستی ... جایگزین همسر هستند و گاهی سگ و گربه جای فرزند!

 

در سی سالگی سی خواستگاری را تجربه کرده است اما همه ، عیب های جور واجور داشتند و هیچ کس گزینه مناسب و آرمانی او نبوده پس باز هم از ازدواج فرار میکند.

 

در سی و دو سالگی یک بار ازدواج کرده اما زود متوجه شده که طرف مقابلش و نه خودش ، آدم ناتویی بوده و خیلی زود خودش را از شر طرف راحت کرده است.

 

در سی و پنج سالگی ازدواج کرده زمانی که همه چیز دارد تا سختی نکشد و البته حالا حالا ها قصد فرزند دار شدن ندارد.

 

قصه های تبلیغی:

 

1- در مترو تهران بودم. خانمی برای مشاوره پیشم آمد. خواستگارش علی اللهی بود! حسابی از صوفیه و عواقب ازدواج با آنان بد گفتم. گفتم باید قطب صوفیه را از شوهرت محرم تر بدانی!! مقید به تقلید و احکام نیستند! نماز نمیخوانند! مکثی کرد و گفت: حاج آقا حرفا میزنی آخه! شوهر نیست! (گاهی اوقات ازدواج هم که میکنند آن قدر با عجله یا از سر کسالت است که بیشتر از یک سال دوام ندارد)

 

2- رجب المرجب پارسال در مسجد دانشگاه صنعتی شریف در کنار دانشجوها معتکف بودم. در مقطع دکترا تحصیل میکرد و دهه سوم زندگی را میگذراند. هنوز بچه نداشت چون میخواست با تازه عروسش خوش باشد! نگاهی به من کرد و گفت: حاج آقا نگران ازدیاد نسل نباش! توالد نسل ما فقط کمی جابجا شده است! (چیزی حدود ده سال جابجایی ؛ آن هم فقط یک فرزند! نگران نیستم! )

 

3- روز شهادت حضرت زهرا جایی منبر بودم. عزیزی به تازگی ماشین ظرف شویی خریده بود. البته برای شستن ظرف های زیاد یک خانواده پر جمعیت سه نفره! به نظرم این طیف دوستان به فرزند سوم حتی فکر هم نمیکنند! فکر میکنند؟

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۷-۰۹ ۱ ۰ ۱۲۷

نخل ولایت ۹۸-۷-۰۹ ۱ ۰ ۱۲۷


۱ ۲ ۳ ... ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ... ۳۳ ۳۴ ۳۵

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری