تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


۶۱ مطلب با موضوع «متاهلان :: همسرداری» ثبت شده است
 

🌼 آیا اگه الان هم میخواستی بری خواستگاری و می دونستی قراره این همسر خوب نصیبت بشه یعنی یقین داشتی آیا اگه از شما تقاضای مهریه نسبتا بالا رو داشت قبول میکردی یا نه مرغ یه پا داره یا 14 تا یا کسی دیگه که معلوم نبود اولا به این اندازه دوسش داشتی ,دوستون داشت و وفادار به شما و خانواده بود من که اگه بدونم مردی نصیبم میشه که مومن واقعی باشه نه جانماز آبکش , بهم وفادار باشه ,اهل خانواده باشه ,با محبت و در کنارش احساس ارامش کنم , مهریه ام رو 14 تا گل رز میزاشتم

---------------------------------------------------

احسنت برشما ؛ وقتی کسی از چهارده تا شاخه گل رز به عنوان مهریه با یک مومن حرف می زند یعنی تایید و تاکید بر کافی بودن ایمان در امر ازدواج.

من هشت سال پیش اطلاعات امروزم را نداشتم. البته این را هم بگویم که از دوست داشتن و نگاه کردن و رفاقت قبل از محرمیت خبری نبود. ما عروس خانوم را بعد از عقد در حرم مطهر امام رضا دیدیم!!

شاید اگر من هم مثل جوان های امروز بودم و به خواستگاری می رفتم ، یک کلاه گشاد به اسم مهریه سرم می گذاشتند. جالب است بگویم که بنده و خانواده ام هیچ پیشنهادی در رابطه با مهریه چهارده سکه ندادیم. پدرم اگر پانصد سکه هم مطرح می شد به خاطر دختر و خانواده اش و رفاقتی که با ایشان داشت شاید قبول می کرد!

من آن روز بلد نبودم که می توانم مخالفت هم بکنم و یا محترمانه قید دختر را بزنم و یا با شوخی های خنده دار ، خواستگاری را به مهمانی شب نشین دو دوست قدیمی تبدیل کنم. چایی خواستگاری را هم که مد شده دخترها بیاورند و نمی دانم از کجا ، دایی خانوم آوردند و ما نوش جان کردیم!!

تفاوت سیصد سکه با چهارده سکه فقط و فقط خود خانوم بود و نه حتی پدر و خانواده اش. او خواسته بود که طبق نظر آقا رفتار کند و کرد. فکر می کنم بقیه پسرها هم مثل من بره باشند و اگر دختر و خانواده اش چشم شان را گرفته باشد کلاه خوب و گشادی بر سرشان برود.

پدر همسرم قبل از آمدن ما به خواستگاری و مطرح شدن خانواده ما ، به ایشان گفته بود: تمام مراسم های تو باید مانند خواهر بزرگترت باشد تا بین دو خواهر تساوی بر قرار شود ؛ هر دو مثل هم.

اما هیچ کدامش مثل خواهر بزرگ تر نشد! نه جهیزیه و نه مهریه و نه حتی سالن گرفتن و ماشین عروس و ... چون سبک زندگی این دو دختر متفاوت بود.

خانوم می گفت: من کتاب های نیمه پنهان ماه را خواندم و این کارها را کردم...

او همسر آینده اش را از امام رضا خواسته بود. مثل من!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۳-۱۲ ۰ ۰ ۱۴۰

نخل ولایت ۹۹-۳-۱۲ ۰ ۰ ۱۴۰


 

🌼 شما همه رو به تعیین مهریه کم دعوت میکنید و عواقب مهریه زیاد رو بیان میکنید اما زمانی که همیشه سوء استفاده کنندگان وجود دارن، این ما هستیم که باید با فکر و بصیرت پیش بریم. این پسران ما هستند که باید جوری تربیت بشن که بافضیلت ها رو از کاسب ها تشخیص بدن. و اصلا هم سخته. یک نگاه ظریف و تربیت شده لازم داره.

---------------------------------------------------------

کاملا با شما موافقم. کار فرهنگی همین است !

باید از خودمان شروع کنیم ؛ از ازدواج خودمان و ازدواج فرزندانمان. باید به خودمان بگوییم : من همان کسی هستم که پیامبر اکرم دستور داد کلمات مرا به آیندگان برسانید و البته کلماتشان را روایت کنندگان به ما رساندند. باید به خودمان متذکر شویم که : من مقصد همه کلمات پیامبر اکرم هستم! من همان کسی هستم که به خاطر من شهید مطهری داستان راستان را نوشت! من یا جویبرم یا ذلفا! من باید خودم را اصلاح کنم.

 

بعد از اصلاح خودم حالا نوبت به اطرافیان است ؛ اما کو انسان تربیت شده؟ باید بدانیم بدون تربیت شدن و اصلاح خودمان نمیتوانیم کسی را تربیت کنیم. اما نباید گرفتار دور و تسلسل شد و حرکت و شروع به تهذیب را حواله به دیگران کرد. بانوان نمی توانند منتظر بمانند تا ابتدا مردها مهذب شوند. به نظرم نقطه شروع بانوان هستند. دشمن هم بانوان و دختران را هدف گرفته است. دختران اگر بی حیا بشوند حیا از کل جامعه می رود. دختران اگر یک سبک زندگی غلط را بپذیرند همه جامعه گرفتار آن سبک زندگی می شود و البته اگر به سمت صلاح بروند همه جامعه را با خود همراه خواهند کرد. از مثال های ساده تا پیچیده ترین مثال ها قاعده همین است. از مسواک زدن تا اعتیاد به دیدن تلویزیون و حجاب و عفاف همه و همه رفتارهایی است که مادران به فرزندان می آموزند.

 

از علت هایی که بنده و دیگر مشاوران دینی با ازدواج های دانشجویی مخالفند و روی خوشی به آن نشان نمی دهند این است که شناخت صحیحی از دو طرف دست نمی دهد. فرقی بین با فضیلت و کاسب نیست. باور کنید در باب مهریه بنده بخیل نیستم اما موارد فراوانی را دیده ام که نمی توانم سکوت کنم.

 

اما از شما یک سوال دارم:

اگر زن زن باشد و محبتش به شوهر ، واقعی و حقیقی باشد ، حتی اگر اخلاق شوهر اخلاق اسلامی نباشد ، آن شوهر چنین زنی را طلاق می دهد و بی وفایی می کند؟

کلام ما ، در جایی است که ، یکی از زوجین نقش خودش را درست و حسابی ایفا نکند. اگر زن زن نباشد خانه دیگر خانه نیست ؛ لانه است. اما اگر مرد مرد نباشد و توانایی اداره زندگی و جریان دادن محبت به همسر و سپس به فرزندان را نداشته باشد ، اهرم نفقه و فشار مهریه آیا توانایی جوش دادن این زندگی را دارند یا ندارند؟ نهایت داستان این زندگی زندان رفتن مرد است و جدایی! به همین خاطر بود که در ملاک های ازدواج ، بنده فقط و فقط روی ملاک ایمان تاکید می کردم چون اگر داماد محترم سیصد سکه هم در جیبش داشته باشد و همان شب زفاف تقدیم همسرش کند اگر مرد زندگی نباشد ، باز هم زندگی ادامه خوشی نخواهد داشت.

 

زندگی مادر بزرگ ها و پدر بزرگ های ما با مهریه زیاد جوش نخورده ؛ اما هر چه هست عجب خوب جوشی خورده است!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۳-۰۸ ۰ ۰ ۱۲۹

نخل ولایت ۹۹-۳-۰۸ ۰ ۰ ۱۲۹


🌼 مهریه ضامن خوشبختی نیست اما گاهی از اوقات میتونه نگهدارنده بعضی از زندگیها در خیلی از مسائل باشه. به عنوان مثال، یکی از فامیل های ما اصلا از زندگیش راضی نیست و همه جوره با خانمش داره کنار میاد با اینکه از نظر من خیلی زندگیِ غیر قابل تحملی دارند از بدبینی و بد دلی و کم صبری و پر توقعی و غرور و حسادت و بی حُرمتی و .... بگیرید تا خیلی چیزهای دیگه، توی زندگیشون دیده میشه.
اما پسره بنده خدا فقط به خاطر اینکه توان پرداخت مهریه رو نداره و از اونجایی که خانمش حقوق خونده و تمام راه و چاه های گرفتن هر چه سریع تر مهریه رو، در صورت درخواست طلاق از طرف شوهرش بلده و حسابی حالش رو خواهد گرفت، طلاق نمیگره ازش(یعنی میترسه بیچاره).
اما همین زندگیه داغون داره سر و سامان میگیره (با هم مهربون تر شدن) اون هم با اومدن یه بچه. نه دوست داشتن و نه هیچ چیز دیگه غیر از، ترس از مهریه، باعث نشده بود که با هم بمونند و به این نتیجه ی خوب برسند.

---------------------------------------------------------------------------

من اینجوری فکر نمی کنم. زندگی ظرف چینی نیست که با بند زدن بشه کنار هم نگهش داشت. اتفاقا نه اون بچه و نه مهریه نمی توانند دیوار کج این زندگی را نگه دارند. مگر من و شما از این دیوارهای کج و بچه های طلاق در این جامعه نکبتی کم دیده ایم !

باید طرحی نو در انداخت تا زندگی آدم ها کنار هم از روی ترس و واهمه نباشد. نه ترس از مهریه و نه ترس از بی سرپرستی و بی خانمانی و نه ترس از آینده بچه!

به نظر شما ، این زن و شوهری که نه دوست داشتنی نه محبتی نه هیچ جیز دیگری بین شان نیست ، در خانه با هم چطور صحبت می کنند؟ به نظرتون احترام و ادب متقابل دارند یا نه؟ بچه ها در این زندگی چطور تربیت می شوند؟

واقعا گیر این زندگی ها در ایمان و زندگی مومنانه است. این زندگی تنها از زندان بهتر است!! زندگی نیست اما به جای زندان می شود تحملش کرد. به جای هم اتاق شدن با چند تا سبیلوی خلاف کار با یک زن بداخلاق ... هم اتاق شدن ، که گاه و بی گاه نیاز های حیوانی بشر دو پا به لطف هم اتاق شدن با ایشان رفع می شود.

این را هم فراموش نکنیم که در مورد زندگی مردم و روابط خصوصی آنها نمی شود به راحتی قضاوت کرد. مثلا مردم باورشان نمی شود که یک طلبه به همسر خودش محبت بکند یا دختر خودش را ببوسد و به پارک ببرد. از زیبایی های زندگی زناشویی این است که نیاز جنسی مرد او را به کنار همسرش می کشاند و قهر و دعواهای زن و شوهر حداکثر تا شب جمعه طول می کشد!

اگر به نیاز های جنسی مردان ، هنر و مهارت های خانه داری و شوهر داری زن و البته مهارت های زناشویی و محبت مرد را اضافه کنیم ، زندگی کسی به این بدی ها که تصویر کردید نمی شود. پس باید این مهارت ها را تمرین کنیم و زندگی خودمان را نقش اسلام بزنیم.

مهم این است که ما خودمان را با هیچ کس و هیچ خانواده ای مقایسه نکنیم چون از خلوت دیگران خبر نداریم. همه ی آحاد کم و کسری هایی دارند و من هم یکی از همه هستم. مهم این است که به جای اصلاح همسرمان به فکر اصلاح خودمان باشیم.

طرح سوال : شما در زندگی خودتان ، اگر به مشکلی بر بخورید ، همسرتان را به مشاوره می برید یا خودتان به مشاوره می روید؟

کدام روش زود تر و به تر جواب می دهد؟ :

روش اول: شناختن و تاکید بر کارهای درستم و سپس عوض کردن غلط های رفتاری خودم!

روش دوم: عوض کردن سبک زندگی بقیه به طور مثال همسرم مطابق نظر خودم  ؟

کدام بهتر است؟

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۳-۰۴ ۰ ۰ ۱۲۱

نخل ولایت ۹۹-۳-۰۴ ۰ ۰ ۱۲۱


 

🌼 شما یه جمله در جهت تشویق زنان برای اشتغال در بیرون از منزل بیارید، من صحبت شما رو قبول می کنم! منظور من شرایط عادی است نه کربلا و قضیه فدک!

کدوم زن اهل بیت بیرون از خونه کار می کرد؟ کدوم همسر مراجع تقلید بیرون کار میکنه؟ قرار نیست ما مفتون غربی ها بشیم

------------------------------------------------------------------------
شما بنده را می شناسید و میدانید من مفتون غرب نیستم. 

اما با اجازه شما چند سوال مطرح میکنم شاید به نقطه واحد برسیم:

آیا در تمام پست های گذشته بنده گفتم که همه بانوان باید در بیرون از خانه کار کنند؟ کار کردن بانوان یک واجب کفایی است که عده ای باید این واجب را به دوش بکشند. این واجب هم به این علت است که از اختلاط با نامحرم و مفاسد آن جلوگیری شود. آیا بنده گفتم که این واجب کفایی را شخص همسر شما باید انجام بدهد؟ نگفتم! چون واجب کفایی اهل خودش را دارد. همه بانوان اهل کار کردن بیرون از خانه نیستند اما همه هم اهل خانه نشینی و بچه داری نیستند. روحیه ها متفاوت است و البته این از جلوات و الطاف خداوند است.

ما نیاز به دندان پزشک بانو داریم یا نداریم؟ معلم چطور؟ مربی چطور؟ پرستار چطور؟ ماما چطور؟ فردا همسر خود شما اگر دندان درد گرفت غیرت شما اجازه می دهد که پزشکشان مرد باشد؟

امور بانوان را که نیمی از جامعه هستند باید خود بانوان اداره کنند.

آیا در مورد مفهوم کار در گذشته و امروز فکر کرده اید؟ اگر سری به روستاها زده باشید منظورم را متوجه شده اید. کار در زمان گذشته آن هم کار خانه ، کار بسیار پر مشغله ای بوده که یک نمونه اش پخت نان با تنور و هیزم است. من در روستاها این صحنه مشتق بار را زیر آفتاب داغ کویر لوت آن هم درماه مبارک رمضان و زبان روزه دیده ام. اما امروز بانوان شهر نشین گرفتار بی کاری جدی در خانه هستند. من کار کردن بانوان در بیرون از خانه را توصیه نمی کنم اما می خواهم به این نکات توجه کنید.

اما خطر مهمی که در سوال شما نمایان است اخباری گری است! آیا باید برای همه مسائل زندگی روایت برای شما آورده شود تا باور پیدا کنید؟ آیا باید از مرجع تقلید برای شما نمونه آورد تا یک رفتار را اثبات یا نفی کنید؟ من با سوال خاص شما کار ندارم بلکه این روش را نقد می کنم. همین الان در قم بهترین پزشک زنان شهر که ویزیت ایشان به این راحتی ها برای همگان فراهم نمی شود و مدت طولانی باید در صف باشید ، از خانواده ی مراجع معظم تقلید هستند! شاید با اشاره من ایشان را شناخته باشید اما به هر حال می خواهم بگویم بیت علما و مراجع نیز از این بانوان دانشمند و فعال در عرصه های اجتماعی و فرهنگی فراوان دارند!

قرآن و روایات ، محکمات و اصول زندگی بشر هستند و ما هستیم که باید در پناه فقه و علمای اسلام شناس ، فروعات احکام را استخراج کنیم. علاوه بر این نمونه های روایی در هنگام ضرورت نظیر فدک و کربلا نزد خود شما شناخته شده است.

نظریه ما در مورد نقش زن با نظریه غرب هیچ نسبتی ندارد و ما مفتون غرب نیستیم. اسلام ما اسلام ناب محمدی است و منطبق بر جهان بینی خمینی روح الله رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران است. در این نظریه جایگاه زن ، صندوق خانه منزل نیست همان گونه که جایگاه زن ، هرزه خانه و پاساژهای مد لباس هم  نیست.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۲-۳۱ ۰ ۰ ۱۲۳

نخل ولایت ۹۹-۲-۳۱ ۰ ۰ ۱۲۳


🌼 آدم ها نباید اشتباهات خودشون رو به پای همه چیز بنویسند ما در مورد زندگی این فرد چیزی نمیدونیم و اینجاست که قضاوت خیلی مشکل میشه پس نباید یکطرف را سریعا محکوم کنیم. آیا این دختر خانم داستان که دوباره ازدواج کرده با همسرش مشکل داره یا نه؟ یه احتمالی هم باید تو ذهنمون بزاریم که شاید این آقا پسر هم خطاهایی داشتند در اینصورت قضاوتمان منصفانه تر میشود و دیگر این موضوع رو به مهریه زیاد و این جور مسائل ربطش نمیدیم در فامیل خودمان چند نفر هستند که با وجود مهریه زیاد و با توجه به اینکه نمیخواستند زندگی مشترک رو ادامه بدهند مهر را حلال و جان را آزاد کردند نمونه بارزش دختر عمه بنده که پس از چند روز که به مسافرت رفته بود وقتی داخل خانه میشود شوهرش را همراه زنی نامحرم و ناشناس میبیند و مهرش را حلال میکند و از شوهر نا لایقش جدا میشود پس اینجاست که داستان گونه ای دیگر میشود نمونه دیگه میتونم زندگی پدر و مادرم رو مثال بزنم پدر بنده مقدار خیلی جزئی حدودا همان 14 سکه را مهر مادر کردند اما پس از چند سال زندگی مشترک میتوانم به جرائت قسم بخورم بیشتر مال و اموال پدرم از خانه و ماشین و مغازه به نام مادرم هست و مادر نیز دوباره همه را به پدر بخشیدند و به پدر برگرداندند بنده مفهوم واقعی مهریه را همین میدانم و بس و اینجاست که زندگی قشنگ میشود و همه چیز امن وامان

---------------------------------------------------------------

من دقیقا روی همان مثال خاص دست گذاشتم. چون بیماری مهریه در جامعه ما دقیقا در چنین مثال هایی واضح می شود. آن دختر که ازدواج کرده پس چرا باید مهریه زندگی نکرده را از شوهرش بگیره؟ اگر دقت کنید این خانوم فقط نصف مهریه را که البته طبق فقه مقدس اسلام حق شرعی اوست دریافت می کند. یک بانو زمانی نصف مهریه را طلب کار است که دخول صورت نگرفته باشد پس او هرگز وارد خانه شوهر نشده است و در همان ایام محرمیت کار به طلاق کشیده است! و حالا آن بانو به عنوان یک دوشیزه ازدواج کرده اما شوهر سابقش مصداق کامل آش نخورده و دهان سوخته است.
 

پدر شما حق دارد که با اموال خودش هر کاری دوست دارد بکند و ما بخیل نیستیم اما نباید میان مباحث خلط کنیم. مهریه یک بحث است و اینکه مرد می تواند اموال خودش را به همسرش هدیه کرده و خانه یا ملک به نامش بزند داستان دیگری است. نوش جان مادر شما !

 

در فقه اسلامی انواع متنوعی از طلاق داریم که اسم آنها برای این مباحث لازم نیست اما طلاق دختر عمه شما نوعی از طلاق است که همسر مهریه خودش را می بخشد و جانش را خلاص می کند که در عرف و ضرب المثل می گویند: مهرم حلال ؛ جانم آزاد. کلام ما در این بخش هم نیست چرا که امثال دختر عمه شما با بخشیدن مهریه خود را از یک عمر زندگی پر حاشیه نجات می دهند.

 

من از شما می خواهم با دقت در مثال مادر و دختر عمه خودتان ، که البته مثال های خوبی برای شرایط خاص مهریه بود ، یک لحظه به مثال آن برادر محترم توجه کنید تا نکته دقیق کلام در نظرتان فوت نشود:

 

آیا آن دختر که الان در خانه شوهر جدیدش به سر می برد نمی توانست مانند مانند دختر عمه شما عمل کند و زندگی یک جوان و آینده او را به خاک و خون نکشد؟ به نظر شما این زن با شوهر دومش چنین کاری نمی کند؟ چه قدر این احتمال وجود دارد که پول زیر زبانش مزه نکند و زندگی شوهر دومش را نیز با یک زلزله ده ریشتری به ویرانه تبدیل نکند؟ آیا مهریه در زمان ما وسیله ای برای یک اخاذی حرفه ای و قانونی تبدیل نشده است؟ زن نیاز به تامین اجتماعی و پشتوانه دارد اما آیا هیچ بیمه ای نظیر مهریه می تواند از جیب یک نفر و به بهای تمام جوانی بر باد رفته او ، زندگی این زن را تامین کند؟

 

مهریه از جایگاه دینی خودش خارج شده است. من نمی توانم به این انحراف مهر تایید بزنم. من فقط می توانم با جوان های مومن صحبت کنم تا آنان با سر در چنین چاه عمیقی نیفتند.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۲-۲۳ ۰ ۰ ۱۱۶

نخل ولایت ۹۹-۲-۲۳ ۰ ۰ ۱۱۶


🌼چرا خانوم های امروز، زن بودن رو عار میدونن و دنبال کارای مردانه اند؟ تا بگن ما هم هستیم؟ مگه زن بودن و مادر بودن خجالت داره؟

-----------------------              -----------------------

🌼 نه خیر آقا ! زن ها زن بودن رو عار نمیدونند:

از اون جایی که مردها وظیفه مرد بودنشون رو انجام نمیدند زن ها خود به میدان آمده اند تا بلکه خود بتوانند گلیم خود را از آب بکشند بله بنده نیز با بعضی کارهای کاملا مردانه توسط خانم ها مخالفم از جمله رانندگی اتوبوس و... اما همیشه این طور نیست شما جامعه ای رو تصور کن که معلم و استاد زن نداره,مامای زن نداره ,پرستار زن نداره,ارایشگرزن نداره ,خیاط زن نداره,نظافتچی زن نداره,متخصص علوم ازمایشگاهی زن نداره,و بسیار شغل زنانه دیگر البته باید بگم که مثلا اصلا لازم نیست وزیر زن داشته باشیم ,سفیر زن داشته باشیم ,رئیس جمهور زن داشته باشیم ,مکانیک زن داشته باشیم ,راننده ماشین سنگین زن داشته باشیم ولی لازمه زنها رانندگی خودرو سواری بلد باشند

---------------------------------------------------------

حتما از جنگ نرم و سبک زندگی شنیده اید. برای اینکه فضای بحث روشنتر بشود با اجازه شما بین چند موضوع تفکیک می کنم تا حکم هر کدام را جدا بررسی کنیم:

1- کارهای سخت و مردانه نظیر مکانیکی و تعویض روغنی و ترانزیت کالا و ...

2- کارهای خاص بانوان نظیر باروری و نقش مادر شدن و تربیت فرزندان و مامایی

3- کارهایی که هم مردان و هم زنان هر دو توانایی انجام آن را دارند و در انجام کار جنسیت انجام دهنده کار موثر نیست.

4- کارهایی که اگر مردان انجام دهند بهتر است اما از یک زن نیز بر می آید.

5- کارهایی که اگر زنان انجام دهند بهتر است اما از یک مرد نیز ساخته است.

مطمئنا همه خوانندگان محترم درباره حکم قسم اول و دوم با هم متفق و هم نظرند که کارهای خاص مردان و زنان باید توسط همان گروه انجام شود و به هیچ عنوان نباید بار آن بر دوش گروه دیگر سنگینی کند. حتی غسل و کفن کردن اموات کاری است که گروهی باید آن را به صورت واجب کفایی انجام دهند چه از زنان و چه از مردان. اما متاسفانه ما در همین بخش هم دچار گرفتاری فرهنگی هستیم. با صد هزار تاسف باید عرض کنم که زنانی را سراغ دارم که برای زایمانشان حتی ، پزشک معالج خود را مرد اختیار کرده اند!!

 

جنگ نرم یعنی اینکه دختر جوان ما باروری و مادر شدن را که وظیفه طبیعی آنان است ، وظیفه و تکلیف خودش حساب نمی کند! و عروسک باربی لاغرتر و خوش اندامتر از هر زمانی در دست بچه های ما به نفع استکبار با ما می جنگد و گلوله های مخفی اش قلب دخترکان ده ساله ما را پاره می کند. به نظر من باید این بخش را خود زنان مومن مدیریت کنند و سامان بدهند. در جامعه اسلامی ما به اندازه لازم به زنان کارشناس و دانشمندی در این رشته ها نیاز داریم تا یک زن مومن با خیال راحت برای انجام امور خاص زنان و خانواده به آنها مراجعه کند چون این امور ، امور خاص بانوان است و هیچ دلیلی ندارد که یک مرد در این عرصه قدم بگذارد. حضور در این بخش واجب کفایی است و در صورت نبودن تعداد مورد نیاز جامعه ، باید افرادی به نحو واجب عینی این امور را انجام دهند مثل غسل و کفن اموات یا زایمان و ...

 

اما درباره حکم قسمت سوم می توانم عرض کنم که حضور زنان در جامعه در این حالت نیاز برابر به مرد یا زن ، لازم و ضروری نیست چون این بخش را می توان در بخش مباحات دین و جامعه جای داد. به عنوان نمونه می توانم به تاکسی عمومی یا فروشندگی فروشگاه های کوچک و بزرگ اشاره کرد. بودن یک زن در این عرضه ها ضرورتی ندارد و مردان می توانند این امور را انجام دهند. علاوه بر این هر فرصت شغلی برای یک مرد باعث می شود که او به ازدواج اقدام کند و گلیم همان زن را برایش از آب بیرون بگشد! زن زمانی به بیرون کشیدن گلیم از آب نیاز دارد که تنها باشد و هیچ نفقه دریافت نکند. اگر با نظر دقیق به فعالیت های بانوان در جامعه بنگریم اکثر مشاغل آنان هم اکنون از قسم سوم است که مردان می توانند متکفل آن شوند. به نظر شما جنسیت در منشی گری مطب پزشک و نه خود امر پزشکی موثر است؟ امور باجه داری بانک ها را چرا باید یک بانو متکفل شود؟ سختی این گونه کارها را تجربه کرده اید؟

موارد قسم سوم میان زن و مرد فی نفسه نسبتی برابر دارد اما اگر تصدی این مشاغل باعث کوتاهی و نقصان در انجام وظایف مادری و همسری گردد مسلما شارع مقدس راضی به آن نیست. یا اگر باعث اختلاط نامشروع زن و مرد نظیر نگاه حرام و یا هزار جور مفسده ای شود که در جامعه شاهد آنیم مسلما حرام است. به دست آوردن فرصت شغلی برای زنان یا مردان امری مباح است و در صورت بی کار شدن پسری نمی توان در مورد آن حکم به حرمت کرد اما همه عزیزان باید بدانند که شغل دار شدن یک پسر ، تشکیل خانواده و ازدواج او را هم زمان به همراه خواهد داشت بر خلاف زمانی که یک دختر صاحب همان کار باشد. به نظر بنده باید در جامعه فرهنگ شود که در شرایط مساوی کار را به پسرها بدهند تا به صورت هم زمان هم مشکل کار و هم مشکل ازدواج حل شود.

 

قسمت چهارم اموری است که مستحب است مردان آن را انجام دهند و البته حضور زن در این بخش مکروه باشد. این بخش همان قسمتی است که آقایان مومن با حضور بانوان در آن بیشتر مخالف هستند. اختلاط های غیر ضروری زن و مرد یا لطمه عاطفی به فرزندان و ... همه از اموری است که این کراهت را در ذهن متدینان بیشتر ساخته است.

 

قسم پنجم بر خلاف قسم چهارم برای حضور بانوان مستحب است اما برای مردان کاری ناپسند و مورد کراهت است. بانوان عرصه هایی دارند که اگر خودشان ، فرد لایق انجام آن را داشته باشند چه بهتر که یک بانو به انجام آن بپردازد ؛ اما از باب ضرورت و ناچاری مردان آن را انجام می دهند. مثلا تدریس در دبیرستان های دخترانه یا کرسی های دانشگاه یا کلیه امور آموزشی که اگر یک استاد زن موجود باشد ارتباط آموزشی ، عقلی و عاطفی بهتری با شاگردان خود برقرار می کند تا یک استاد مرد. بنده در کلاس های خودم با بانوان این کراهت را لمس کرده ام. به هر حال اگر معلم یا استادی از میان بانوان موجود باشد ، بهتر بلکه لازم است کار را به آنان سپرد. و حداقل خود بنده معترفم که حضور یک مرد حتی مسن در کلاس بانوان مناسب نیست.

 

سوال من از شما دوستان و از همه موافقان و مخالفان کار کردن بانوان این است که با کدام یک از این پنج قسم مخالف هستید؟

ما نمی توانیم قسم اول و دوم را تعطیل یا جابجا کنیم. چون عده ای باید متکفل آن امور باشند. جالب این است که همین دوستان متدین ما و البته همین مخالفان کار کردن بانوان اگر همسرشان دندان درد بگیرد نمی توانند و خوش ندارند همسرشان را به مطب پزشکان مرد بفرستند. فراوان دیده ام که متدینین غیور تمام شهر را برای یک دندان پزشک ماهر اما زن ، زیر و رو می کنند تا همسرشان و لو ساعتی اندک در حضور نامحرم معذب نباشد. از کلاس درس گرفته تا مطب دندان ، همه این عرصه ها باید به وسیله خود بانوان پر شود. از نظر دین اسلام و اسلام شناسان زمان شناس معاصر ، زن مومن باید همه این عرصه ها را پر کند و همه این کارها را انجام دهد تا نیازی به هیچ اختلاطی بین مردان و زنان نباشد.

 

فاطمه زهرا که درود خداوند بر او باد چه خوش فرمود که: بهترین حالت برای زن زمانی است که نه او مردی را ببیند و نه مردان او را ببینند:

 

ِ عَنْ عَلِیٍّ علیه السلام قَالَ: کُنَّا عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله فَقَالَ: أَخْبِرُونِی أَیُّ شَیْ‏ءٍ خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ؟ فَعَیِینَا بِذَلِکَ کُلُّنَا ! حَتَّى تَفَرَّقْنَا.

علی علیه السلام می فرمایند که: ما نزد رسول خداوند بودیم که فرمودند: به من خبر بدهید که چه چیز برای زنان بهترین است؟ اما همه ما مردان در جواب دادن به این سوال درمانده شدیم! تا اینکه متفرقمان کرد.

 

 فَرَجَعْتُ إِلَى فَاطِمَةَ علیها السلام فَأَخْبَرْتُهَا بِالَّذِی قَالَ لَنَا رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ لَیْسَ أَحَدٌ مِنَّا عَلِمَهُ وَ لَا عَرَفَهُ .

من به نزد فاطمه زهرا بازگشتم و به ایشان خبر دادم به آن چیزی که رسول خداوند به ما فرمودند و کسی از ما جواب آن را نمی دانست و معرفت به آن داشت.

 

فَقَالَتْ وَ لَکِنِّی أَعْرِفُهُ خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَاهُنَّ الرِّجَالُ. حضرت فاطمه زهرا فرمودند: اما من جواب را می دانم! بهترین حالت برای زنان این است که آنان مردان را نبینند و البته مردان نیز آنان را نبینند!

 

 فَرَجَعْتُ إِلَى رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و اله فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّهِ سَأَلْتَنَا أَیُّ شَیْ‏ءٍ خَیْرٌ لِلنِّسَاءِ؟

بعد از شنیدن جواب فاطمه زهرا به سوی مسجد و مکان رسول خداوند بازگشتم و به ایشان گفتم: ای رسول خداوند! از ما پرسیدید که چه چیز برای زنان بهترین است؟

 

 خَیْرٌ لَهُنَّ أَنْ لَا یَرَیْنَ الرِّجَالَ وَ لَا یَرَاهُنَّ الرِّجَالُ.

پاسخ سوال شما این است که : بهترین حالت برای زنان این است که مردان آنان را نبینند و آنان نیز مردان را نبینند.

 

 فَقَالَ مَنْ أَخْبَرَکَ؟ فَلَمْ تَعْلَمْهُ وَ أَنْتَ عِنْدِی! فَقُلْتُ: فَاطِمَةُ.

رسول خداوند پرسیدند: چه کسی تو را از جواب با خبر کرد؟ در حالی که تو جواب را نمی دانستی و البته که تو در نزد من بودی! پس به ایشان گفتم: فاطمه جواب را یادم داد.

 

 فَأَعْجَبَ ذَلِکَ رَسُولَ اللَّهِ صلی الله علیه و آله وَ قَالَ: إِنَّ فَاطِمَةَ بَضْعَةٌ مِنِّی.

رسول خداوند از جوابم که جواب فاطمه زهرا بود خشنود شدند و با تعجب فرمودند: به درستی که فاطمه پاره ای از من است.

 

معنی این روایت به فرموده استاد علامه جوادی آملی این است که زن در پناه اسلام نباید پستو نشین باشد. زنان جامعه اسلامی باید تمام امور مربوط به خود را خودشان انجام دهند تا در نتیجه مردان نامحرم را ابدا نبینند و مردان نامحرم نیز ابدا آنان را نبینند.

 

متاسفانه برخی ، حدیث را به گونه ای معنا می کنند که زن باید به گونه ای خانه نشین شود که هیچ کس او را نبیند و او هیچ کس را نبیند اما توجه نمی کنند که اگر گروهی از خود زنان این امور را متکفل نشوند زنان بیشتر به ناچار گرفتار اختلاط با مردان می شوند. لازم است که بانوان همه امور خود را انجام داده و متکفل شوند تا بهترین جدایی و تفکیک جنسیتی عاقلانه و مورد رضایت خداوند صورت گرفته باشد. در این حالت زن در متن جامعه است اما در معرض گناه نیست. زن هم درس می خواند و هم درس می دهد. هم بارور می شود و هم به زایمان کمک می کند. هم ثروت تولید می کند و هم ثروت خودش را خرج می کند. زن بدون گناه همه عرصه ها را فتح می کند اما در جای خودش و نه در جای مرد و کارهای مردانه.

 

اگر به اسلام عمل شود زن زن خواهد بود.  

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۲-۱۵ ۰ ۰ ۱۳۹

نخل ولایت ۹۹-۲-۱۵ ۰ ۰ ۱۳۹


 

🌼تو رو به خدا آنقدر از مهریه 14 تا صحبت نکنید به شخصه خیلی ناراحت میشم آقایون خیلی پر رو شدند اکثرا آدم های نالایقی هستند که از چرخ سواری فقط بوق زدن یاد گرفتند شما فقط خودتونو میبینید و همسرتون که 14 تا سکه مهریه ایشون کردید ولی شما نباید از پسرها بخواهید که حرف 14 تا سکه رو بزنند مگه واقعا یه دختر اونم یه دختر مومن، محجبه ، با عفت و با حیا تو جامعه امروزی ما که هر کی به هرکیه قیمت داره البته تقصیری هم ندارید شما خودتون مرد هستید و باید وکیل مدافعشان باشید مهریه باید عرف باشه 100_200 عرف جامعه ماست آخه این 14 تا سکه دیگه چه صیغه ایه زنها قشر آسیب پذیر جامعه هستند درسته مهریه ضامن خوشبختی نیست اما تو جامعه کنونی ما که به یه دختر مطلقه به دید جنایتکار نگاه میشه آیا نباید یه پشتوانه ای داشته باشه دختر یکی از فامیل هایمان بعد از چند سال زندگی و بزرگ کردن بچه های شوهر لامذهبش و رها کردن او و فرزندانش توسط شوهر از خدا بی خبر پول ناچیزی به همسر داد و رهایش کرد حالا اون زن بیچاره با نان پختن و فروش در بین فامیل و تمیز کردن خانه دیگران امرار معاش میکند این چه قانونی است که میگوید دخترک جوان با هزار امید و ارزو به خانه بخت برود تمام سرمایه اش را که بکارتش است را از دست بدهد شوهرش هوایی شود 14 سکه را دور سرش بتاباند و برود که برود شما این فرمول 14 تا سکه را برای همه تجویز نفرمایید زیرا پسرهای لامذهب و از خدا بی خبر زیاد هستند

-------------------------------------------------------------------------------

برای تبیین دقیق نظر اسلام توجه شما را به چند نکته جلب می کنم:

1- نگه داری فرزند بعد از طلاق بر عهده مرد است. بچه به پدرش ملحق می شود و نفقه و هزینه های او بر عهده پدر است. کودکان شیرخوار و دختر بچه ها مدتی پیش مادر خواهد بود اما آنان نیز باید با پدر زندگی کنند تا مادر اسیر بچه ها نباشد.

2- از نظر اسلام همه باید ازدواج کنند و ما نباید فرد مجردی در جامعه اسلامی داشته باشیم. ازدواج سنت پیامبر ماست و باید همه آن را اجرا کنند.

3- اسلام برای اینکه بعد از طلاق زن اسیر بچه ها نباشد فرزند را به پدرش می سپارد تا مرد اگر سر و گوشش هم جنبید اسیر بچه هایش باشد اما امروزه با فرهنگ سازی خلاف فطرت و عاطفه سازی مصنوعی شیطانی غلط برای مادران ، آنها را به نگه داری بچه ترغیب می کنند.

4- از عواملی که مردها ازدواج مجدد را دوست دارند فرار کردن از زیر بار مسئولیت است اما اسلام مسئولیت فرزندان را حتی بعد از طلاق به پدرها داده است.

5- قانون نمی تواند و نباید مخصوص گروهی خاص باشد. جاهلان امت پیامبر هم باید روزی بفهمند که هر وقت از داخل جیبشان مطلبی به اسلام افزوده اند همان افزوده باعث انحراف از دین خدا و فساد در آن شده است.

6- ما باید بیاموزیم که اسلام را آن گونه که هست بیاموزیم و همان گونه که هست اجرا کنیم. زیاد و کم کردن به قانون اسلام داغ تر شدن کاسه از آش است.

7- من وکیل مدافع اسلام هستم نه مردها. من زندگی مومنانه را تجربه کرده ام و به همین خاطر همگان را به این سبک زندگی دعوت میکنم. چرا من نباید بقیه را به این سبک زندگی دعوت کنم؟ آیا اسلام عیب دارد؟ آیا این قوانین توانایی اجرا ندارند؟ آیا ما نیستیم که اسلام را باید معرفی کنیم اما به جای معرفی اسلام هواهای نفسانی عده ای جاهل را پذیرفته و اجرا کرده ایم؟

8- فامیل شما باید از طریق بزرگترهای فامیل بچه ها را برای پدرشان بفرستد و خودش هم اگر اهل زندگی هست و ریگی به کفش ندارد هر چه زودتر باید ازدواج کند. کار کردن شرافت مندانه هم برای هیچ کس عار نیست اما عار این است که اشتباهات خودمان را اصلاح نکنیم و در عوض قانون را طبق هوای نفسمان تفسیر کرده و تغییر دهیم.

9- فامیل شما اگر ازدواج کرده بود نیازی به کار کردن در خانه افراد نداشت چون نفقه اش بر عهده شوهرش بود. اما ما ندانسته گاهی می خواهیم تامین اجتماعی خوبی از جیب دامادها برای بانوان تشکیل بدهیم! مهریه تامین اجتماعی نیست بلکه هدیه عقد است!

10- تامین اجتماعی بانوان در درجه اول پدر و سپس شوهر و بعد از همه آنها فرزند است. زندگی زن محبت محور است و در هر مرحله از زندگی یک حامی جدی دارد که نفقه اش را بپردازد. زن زمانی تنها می ماند که محبت کردن را فراموش کند. پدر و شوهر و فرزند در سه مرحله مختلف این نقش را بر عهده دارند. پس نگران حامی نداشتن بانوان نباشیم. فراموش نکنیم که در صورت نبودن هر یک از این سرپرست ها ولی و جانشین او کار او را انجام خواهد داد. به طور مثال در صورت نبودن پدر ، وصی او امور خانه همسر و فرزندانش را مدیریت خواهد کرد.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۲-۱۱ ۰ ۰ ۱۳۳

نخل ولایت ۹۹-۲-۱۱ ۰ ۰ ۱۳۳


🌼 آیا عشق قبل از ازدواج هم در اسلام جایی داره؟
آیا اسلام این اجازه رو به یک دختر و یا پسر مومن میده که قبل از ازدواج عاشق بشه؟

شما کتابهای همسران شهدا رو معرفی فرمودین، الآن زندگی شهید مدق و همسرشون،شهید چمران و همسرش،شهید همت و همسرش و ... همه از یک عاشقی شروع میشه. حالا یک جایی خود شهید عاشق خانمی میشه، یک جایی هم خانم عاشق شهید میشه. اسلام از طرفی پروروندن عشق یک جنس مخالف رو در دل مومن، گناه میدونه و این مساله رو مورد مذمت قرار میده،اما از طرفی هم میگه: اگر کسی عاشق بشه و عشقش رو بروز نده، شهید محسوب میشه. آیا این عاشقی، معشوق خاصی رو مد نظر داره(فقط مربوط به عشق به ائمه و خدا و ... میشه) و مخاطب خاصی داره یا در مورد عشق دختر و پسر نسبت به هم ، هم صدق میکنه؟ و این که این دو تا موضوع چطور در کنار هم قرار می گیرن و توجیه میشن؟اصلا آیا اسلام جایی برای دل انسان ها قرار داده؟ یا نه ، همیشه باید با دل (نفس) مخالفت کرد و همش تو کار تهذیب نفس بود؟
اگر بر اساس همون ملاک ایمان، عشقی به وجود اومده باشه و شخص مقابل رو بر اساس ایمان قوی که در او مشاهده کردیم به عنوان همراه مناسب و بال پروازی برای رسیدن به خدا ببینیم، و احتمال ازدواج هم وجود داشته باشه، پروردن و فکر کردن به این عشق زمینی ، قبل از ازدواج ، گناهه؟مشکل داره؟موجب دوری از خدا میشه؟
به هر حال همه انسانیم،دل داریم،درسته که باید مراقبت کرد و دچار چنین مسائلی نشد،اما اگر یک وقتی لغزشی صورت گرفت و عشقی به وجود اومد،باید چی کار کرد؟

--------------------------------------------------------------------------------------

ما در زبان عربی ماده ع ش ق را داریم اما این ماده و سه حرف اصلی آن در روایات ما کم به کار رفته و در قرآن حتی یک مورد هم از این ماده استفاده نشده است. البته از ماده محبت و مودت و... استفاده شده است که معنایی نزدیک به این ماده دارند. لذا از شما می خواهم از این پس همه ما به تبعیت از کتاب و سنت از لفظ محبت استفاده کنیم.

اساس ازدواج و زندگی زناشویی بر محبت گذاشته شده است. انسان موجودی عاطفی است و محبت لب و اساس زندگی او را شکل می دهد. حتی در سخت ترین شرایط زندگی و در فشار کار و کارخانه باز محبت است که انسان را سر پا نگه می دارد ؛ محبت به گیاهان و حیوانات ؛ محبت به جهان آفرینش و همه زیبایی های عالم ؛ محبت به آفریدگار زیبا و حکیم سراسر گیتی ؛ محبت به دیگران ؛ محبت به ضعفا و پیران ؛ محبت به هم نوعان ؛ محبت به جنس مخالف ؛ محبت به همسر و سپس فرزندان.

محبت فصل انسانیت است چون اگر آدمی در دلش محبتی نداشته باشد حیوانی متحرک است و در عاقبت ، از سنگ سخت تر و بی خاصیت تر می شود. اسلام آمده است این محبت ها را جهت بدهد ؛ رنگ و رو بدهد ؛ شکل و محتوا بدهد چون انسان بدون محبت انسان نخواهد بود. اما باید پرسید محبت به چه و که !؟ و تا چه اندازه و چه حد !؟

پیامبر مکرم اسلام فرمودند: حُبِّبَ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا ثَلَاثٌ النِّسَاءُ وَ الطِّیبُ وَ جُعِلَتْ قُرَّةُ عَیْنِی فِی الصَّلَاةِ : برای من از دنیا سه چیز را محبوب گردانیده اند: اول از همه زنان و سپس عطر و البته قرار داده اند روشنی چشم مرا در نماز.

در این دنیای تیره و تار ، کسی یا چیزی ارزش دوست داشتن ندارد. اما اگر چیزی یا کسی ارزش دوست داشتن داشته باشد زنان هستند. پیامبر بر در دلش ایستاده است و کسی را بدون اذن خداوند راه نمی دهد اما می فرماید که این سه را محبوبم قرار داده اند. اگر خداوند راضی نبود من این سه را محبوب قرار نمی دادم. عطر تناسبی با عالم پایین و زمین تیره ندارد. عطر آسمانی است پس دوست داشته می شود. و نماز که خودش فرمود : َ أَنَا لَا أَشْبَعُ مِنَ الصَّلَاةِ : من از نماز سیر نمی شوم. من چنان نماز را دوست دارم که سیری از او را نمی شناسم!

اسلام دین محبت است اما محبت صحیح و در چهار چوب قانون. ممکن است بگویید مگر محبت هم قانون بر میدارد؟ می گویم بله! مومن خواسته های دلش نیز در چهارچوب قانون است. قانونی که محبوب اصیل و بی نهایت ملکوت وضع کرده است. مومن چون خدا را دوست دارد بر دربازه دلش می نشیند و تمام دوست داشتنی ها را بررسی میکند تا مطمئن شود غریبه ای درخانه دلش لانه نکرده است.

امام رضا علیه السلام را در حال خوردن خرما دیدند در حالی که با اشتهای کامل میل می کردند ؛ علت را جویا شدند ایشان فرمودند: َ لِأَنَّ رَسُولَ اللَّهِ کَانَ تَمْرِیّاً وَ کَانَ عَلِیٌّ تَمْرِیّاً وَ کَانَ الْحَسَنُ تَمْرِیّاً وَ کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الْحُسَیْنُ تَمْرِیّاً وَ کَانَ زَیْنُ الْعَابِدِینَ تَمْرِیّاً وَ کَانَ أَبُو جَعْفَرٍ تَمْرِیّاً وَ کَانَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ تَمْرِیّاً وَ کَانَ أَبِی تَمْرِیّاً وَ أَنَا تَمْرِیٌّ وَ شِیعَتُنَا یُحِبُّونَ التَّمْرَ لِأَنَّهُمْ خُلِقُوا مِنْ طِینَتِنَا وَ أَعْدَاؤُنَا یَا سُلَیْمَانُ یُحِبُّونَ الْمُسْکِرَ لِأَنَّهُمْ خُلِقُوا مِنْ مَارِجٍ مِنْ نَارٍ : من خرما را دوست دارم چون تمام پدرانم خرما را دوست داشتند و شیعیان ما هم خرما را دوست دارند چون از طینت ما خلق شده اند ؛ اما دشمنان ما مست کنندگان را دوست دارند چون آنان از شعله ی بلند و سوزنده آتش خلق شده اند.

محبت چنین تاثیری دارد که مومن به خاطر محبت اولیائ دینش به چیزی ، آن شئ را بیشتر و بیشتر دوست می دارد. از زمانی که شنیدم فاطمه زهرا به انار علاقه داشته اند ، انار را هزار برابر بیشتر دوست دارم همان گونه که خرما را ؛ این تاثیر ایمان و محبت است. َ اساسا ایمان همین مرز بندی میان دوست داشتن و دوست نداشتن است:

سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام عَنِ الْحُبِّ وَ الْبُغْضِ أَ مِنَ الْإِیمَانِ هُوَ؟  فَقَالَ : وَ هَلِ الْإِیمَانُ إِلَّا الْحُبُّ وَ الْبُغضْ ؟ آیا ایمان چیزی جز حب و بغض است؟ نیست!

 

اینکه در ازدواج از ایمان دم میزنم به همین خاطر است. چون مومن برای مومن دوست داشتنی است و به خاطر ایمانشان دوست داشتنی های شبیه به هم دارند اگر چه عین هم نیستند.

من به خاطر ایمانم چونان پیامبر اکرم تمام زن ها را دوست دارم چون زن اساسا دوست داشتنی است ؛ اما سوال اینجاست که آیا می توان به هر زنی چونان همسر خود محبت کرد؟ من بر اساس انسانیتم به همه موجودات عالم محبت دارم اما آیا این دوست داشتن ها به یک میزان اند؟ آیا حد و مرزی ندارند؟ اگر خطری برای ایمان من وجود داشت چنین محبت کردنی به صلاح من هست؟ آیا پرداختن به یک شخص خاص که در بحث ما یک جوان مومن همه چیز تمام است ، برای ایمان من و ایمان او خطر ساز نیست؟ آیا شیطان در کمین ایمان من و او نیست تا هر دو ما را آلوده کند؟

واقعا حاج همت دوست داشتنی است و هر مومنی از زن و مرد اگر او را بشناسد او را دوست خواهد داشت حتی بعد از شهادتش ؛ اما سوالم در شکل محبتی خاص و پروراندن این محبت در ذهن و سپس فکر کردن به او است که یک دختر جوان در تخیلاتش گرفتار می شود؟

مسلما چنین تخیلاتی به صلاح دختر نیست همان گونه که پسران نیز با چنین تخیلاتی به پرتگاه گناه می روند. اگر آن جوان مومن او را برای ازدواج نخواهد آن دختر چه حال و روزی پیدا می کند؟ همه این ها خطر است برای آن دختر.

 

حکایت تبلیغی: در اردوی دانشجویی راهیان نور دختر جوانی نامه ای به من داد. نوشته بود که از یکی از پسرهای دانشکده و فعالان دانشجویی و خادمان اردو ، خوشش آمده و یک دل نه صد دل عاشق شده است. از خود آن پسر پرس و جو کردم متوجه شدم که او دختر عمه اش را می خواهد و قصد ازدواج با دیگران را ندارد!

 

افتادن عشق و علاقه به دل انسان ، به دست دل بیچاره نیست اما مبادی آن و مقدماتش به دست خود ماست. چشم ها را کنترل کنید. به هر چیزی که چشمتان افتاد خیره نشوید و سریع چشم بردارید و دل بکنید ؛ حتی از لواشک فروشی کنار خیابان. همین تمرین های ساده است که انسان را قوی می کند. هوای نفس دشمن انسان است نه دوست او. با نفس مخالفت کنید. این مخالفت با هوای نفس پایان ندارد چون پایان دادن به مخالفت همان و زمین خوردن همان.

 

اگر به هر حال این محبت به غلط در دل آمده مثل داستان گوهرشاد ، دلتان را متوجه مبادی والاتر و بالاتر بکنید. عشق فقط برای خداوند و دوستان او معنا پیدا می کند و جز اولیاء خداوند که پیامبر اکرم و ائمه اطهار باشند کسی لایق چنین محبتی نیست.

 

شیطان دشمن ماست. او قسم خورده است که ما را از رسیدن به مقصود نهایی که همانا ذات مقدس پروردگار است باز دارد. شیطان اگر شما را به نگاه حرام هم مبتلا نکند همین که دل شما را از محبت غیر خداوند پر کند پیروز میدان است. راه طولانی است و هر کسی در میدانی و رتبه ای زمین می خورد. امتحان همه یکی نیست. داستان یوسف در قرآن به همین علت با این آب و تاب بیان شده که خطر این موضوعات برای جوانان بسیار زیاد است پس بترسید و این افکار را از ذهنتان بیرون کنید.  

 

مرحوم آیت الله مجتهدی می فرمودند: ای جوان ها برای دلتان در بسازید تا هر کسی به دلتان وارد نشود. یک درب خوب و آهنی. برای ما پیر مردها که دلی نمانده. شما جوان ها به فکر خودتان باشید!

 

اما بعد از ابراز علاقه مردی مومن به شما و خواستگاری رسمی او از ولی شرعیتان و انشاء عقد شرعی ، حالا می توانید با اراده و تصمیم خود ، تمام دلتان و وجودتان را متوجه شوهر مومنتان کنید. عقد شرعی همان مرزی است که بعد از آن خطری برای شما نیست. حالا می توانید دربی که برای دلتان ساخته اید را باز کنید.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۱-۲۹ ۰ ۰ ۱۹۱

نخل ولایت ۹۸-۱۱-۲۹ ۰ ۰ ۱۹۱


🌼 ما خانم ها چه جوری می تونیم همسرمون رو فقط برای خودمون نگه داریم؛ یعنی جوری نشه که بعد از چند سال زندگی و با داشتن فرزند خدایی ناکرده بهمون خیانت کنه و بره سراغ زن دیگه ای چون ما تو فامیل چند مورد این جوری داشتیم و این مسئله فکر مرا بد جوری درگیر کرده.

--------------------------------------------------------------------------------------

سوالی کردید که باید تحمل شنیدن خیلی از مسائل را داشته باشید:

1- زنان باید مرد را آنگونه که هست و نیازهایش را آنگونه که هست بشناسند تا بتوانند او را برای حداقل هشتاد سال زندگی مشترک همراهی کنید.

2- زن همسر است نه مادر چون اگر پسر ، مادر می خواست تا ابد پیش مادرش می ماند و ازدواج نمی کرد. زن همسر است نه خواهر و عمه و خاله و ... چون هیچ کدام چنین نسبتی با مرد ندارند. زن همسر است نه رفیق چون اگر رفیق برای نیازهای عاطفی مرد کافی بود ، مردها خوشی با رفیق بودن را ، به بودن با کسی دیگر ، عوض نمی کردند. زن همسر است لذا پرستار نیست ؛ ماشین ظرف شویی و رخت شویی هم نیست. زن باید همسر باشد تا مرد همیشه او را بخواهد و برای با او بودن هزینه بدهد.

3- زن در خانه قرار نیست جای ماشین رخت شویی یا ماشین ظرف شویی را پر کند. زن باید زن باشد تا تنها قطعه خالی در زندگی یک مرد ، که هیچ جای گزینی جز او نیست ، بوسیله زن پر شود. اگر مردی چنین نیازی نداشته باشد به هیچ وجه به همسر نیاز ندارد و در نتیجه ازدواج نمی کند و سپس تمام وسایل مکانیکی زندگی مدرن ، کارهای او را انجام می دهند اما هیچ وسیله ای جای خالی یک زن مهربان را در خانه برای یک مرد سالم پر نمی کند.

پس مراقب باشید هیچ کاری و هیچ حادثه ای این نقش شما را کمرنگ نکند. گرفتاری های روزانه و اجاره خانه و قرض و قسط و بچه و فیلم ها و سریال های شبانه تلویزیون ، نباید شما را از پرداختن به این نقش بی توجه کنند.

4- خودتان را برای استقبال از همسر آماده کنید. بچه ها را آرام کنید تا همسرتان به محلی برای آرامش پا بگذارد. خانه مسکن است و مسکن یعنی محل سکونت و آرامش.

5- سعی کنید اولین برخوردتان بهترین برخورد باشد. اگر لیست خرید شما را نخریده است به رویش نیاورید. اگر گوجه های له و گندیده را در پاکت خریدش انداخته اند و او خرید خوبی نکرده است هیچ انتقادی نکنید. نگذارید خستگی یک روز دوندگی و خرید و گرانی با انتقاد تلخ شما همراه شود. شما باید فرشته آرامش باشید.

6- ممکن است بگویید این نکته ها چه ربطی به سوال من از شما دارد! اما باور کنید که داستان همین جاست و اشتباه خانوم ها در همین نکات کوچک است. مراقب زبانتان باشید. اگر سلام نکرد شما سلام کنید. اگر نخندید شما بخندید. اگر ترش رویی کرد شما زندگی را شیرین کنید.

استاد علامه آیت الله جوادی آملی میفرمودند: مرد در زندگی مثل آجر و سیمان و تیرآهن است. اما زن ملات است. مرد عقل است و زن عاطفه. ساختمان از آجر و ملات با هم ساخته میشود و نه از ملات تنها یا آجر تنها. شما در زندگی ملات باشید. مردها آجر هستند و تیرآهن. انتظار ملات بودن از آنها نداشته باشید. اگر او ناراحت بود شما نباید ناراحتی کنید. شما ملات خانه هستید نه آجر و تیرآهن. مراقب باشید نقش شما نباید با آجر عوض شود چون ساختمان بالا نمی رود و خراب می شود.

7- اگر شوهرتان به چای علاقه دارد حتما چایتان آماده باشد. همین آماده بودن چای نشانه ای برای محبت بیشتر است. محبت باید از طرف شما آغاز شود تا او ادامه دهنده باشد. از او انتظار فوران نداشته باشید. فضای جامعه و ترافیک و گرانی و ... اعصاب و روان او را خط خطی کرده اند. شما باید آرامش کنید.

8- همیشه لباس کارتان در آشپزخانه را با لباس استراحت و خواب جدا کنید. لباس شما نباید بوی روغن سرخ کردنی بدهد! عوض کردن لباس یا شستن هر چند روز یک بار لباس اسراف نیست.

9- توجهتان به بچه ها باعث کم توجی شما به شوهر نشود. بسیاری از بانوان ما بعد از تولد بچه و علاقه بیش از حدشان به فرزند تازه وارد ، شوهر را طلاق عاطفی می دهند و تمام فکر و ذهن خود را متوجه بچه تازه وارد می کنند. ورود هووی تازه وارد و توجه نکردن شما به شوهر باعث می شود شوهرتان از بچه هم دلگیر شود. بچه ای که هیچ گناهی ندارد.

10- در سنین بالاتر نیز مراقب بچه ها باشید. گاهی مراقبت های مومنانه مادران عزیز ، باعث می شود که لباس های مورد علاقه شوهرانشان را به خاطر بچه ها خصوصا پسرها به تن نکنند. اما نمی دانند که شوهر دلش برای همان لباس های سال های اول زندگی تنگ شده است.

11- نقش زناشویی خودتان را برای شوهر به بهترین وجه انجام دهید. هیچ توجیه و مانعی نباید بین شما و نیازهای جنسی شوهرتان فاصله بیاندازد. زن باید برای شوهرش نقش خاص زناشویی را کامل و تمام و کمال به جا آورد تا چشم و دل شوهرش سیر باشد. اگر میتوانید اتاق خوابتان را از بچه ها جدا کنید تا هیچ مانعی برای تخلیه و اظهار راحت نیازهای جنسی شوهر نباشد. گاهی شوهر خجالت می کشد که لباس شما را کم کند. این باید شما باشید که هر شب با کمترین پوشش خودتان را به همسر ارائه بدهید و انتخاب را به او حواله بدهید. اگر او میل داشت باید بتواند بدون کمترین حس خجالت یا تعارف به شما و بدنتان دست پیدا بکند.

از پیامبر مکرم اسلام نقل شده است که در معنی تمکین و وظیفه زنان نسبت به شوهرانشان فرموده اند:

لَا یَحِلُّ لِامْرَأَةٍ أَنْ تَنَامَ حَتَّى تَعْرِضَ نَفْسَهَا عَلَى زَوْجِهَا تَخْلَعَ ثِیَابَهَا وَ تَدْخُلَ مَعَهُ فِی لِحَافِهِ فَتُلْزِقَ جِلْدَهَا بِجِلْدِهِ فَإِذَا فَعَلَتْ ذَلِکَ فَقَدْ عَرَضَت: 

زن تا خودش را بر شوهرش عرضه نکرده نباید بخوابد! و عرضه کردن زن بر شوهر به این است که تمام لباسهایش را برکند و با شوهر در یک لحاف جمع شود تاجایی که پوست او به پوست شوهر بچسبد. 

نقش خاص زناشویی در این نگاه نقطه قوت و کمال زن است. چون او شوهرش را از همه لغزش گاه ها حفظ کرده است و بین خودش و شوهرش مانعی قرار نداده و البته در مقابل پروردگار وظیفه شرعی خودش را انجام داده است.

12- هر خواسته ای که شوهر در خلوت ها از شما دارد را انجام دهید. از او خجالت نکشید. خودتان را به او بسپارید و البته فراموش نکنید که حیا برای بیرون از این اتاق است. نگذارید خواسته ای در دل او باقی باشد که نزد شما دست نیافتنی باشد. همه بدنتان را در اختیارش بگذارید. با این کار حرص شیطانی او تقلیل می یابد و آرامش پیدا می کند.

13- بعد از چند سال زندگی با همسرتان شما به میزان نیاز او به شما و فاصله زمانی اش علم پیدا کرده اید. نگذارید این فاصله از مقدار طبیعی مقاربت بین خودتان بیشتر شود. اگر به هر دلیل مثل مسافرت یا آمدن مهمان یا ... فاصله ای ایجاد شده بود با ذکاوت زنانه خودتان او را برای انجام غسل جنابت به حمام بفرستید. 

14- اگر به این دستورهای عاطفی خصوصا دستور پیامبر مکرم اسلام عمل کنید در رفتار شوهرتان به یک تغییر جدی و البته با محبت فوق العاده مواجه می شوید که بخاطر راضی کردن او در نیازهای جنسی است.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۱-۱۷ ۰ ۰ ۱۵۰

نخل ولایت ۹۸-۱۱-۱۷ ۰ ۰ ۱۵۰


🌼 آقایون خیلی مغرورن!؟
هیچ کدوم ابراز محبت نمیکنند!؟
من که مجردم ولی کسانی که متاهل هستند اکثریتشان از بی مهری نالانند!
ازتون خواهش می کنم روی این نکته بیشتر تاکید کنید

------------------------------------------------------------------------------------

1- تاکید بنده بر ایمان بی دلیل نیست. انسان مومن اوصافی دارد که در دیگران کمتر یافت میشود. مومنان به زنان و فرزندانشان محبتی الاهی دارند و هر چه بر ایمانشان افزوده شود این محبت بر زن و فرزند افزایش می یابد. تمام مشکل ما با این بی ایمانی یا رقیق شدن رنگ وبوی ایمان در زندگی هاست.

2- ظاهر هم ملاک نیست تا عده ای از خوانندگان مثال نقضشان بر این مطلب ، مذهبی هایی باشد که زنان خود را چون گل نگه داری نمی کنند. ظاهر مذهبی نشانه ایمان قلبی کسی نیست. افراد از روی اعمالشان وزن می شوند و جرم و سنگینی اعمال به ایمان افراد است. هر چه ایمان بیشتر باشد نماز و روزه و اعمال افراد کیفیت بهتری می یابد.

3- اما از طرف دیگر دخترانی که خواننده این متون هستند نباید ترس خیالی و موهومی را در ذهنشان بسازند که مردهای این دوره و زمانه محبت نمی دانند! فراموش نکنیم که لسان تجربه لسان اثبات است یعنی مطلبی را که تجربه شده میتوان بیان کرد اما آزمون نشده را نمی توان نفی کرد و گفت : مردان امروز چنین و چنان هستند یا محبت نمی دانند.

4- انکار نمی کنم که در جامعه امروز ، مردانی که محبت نمی دانند فراوان داریم ؛ مردان بی ایمان فراوان داریم ؛ مردانی که زن را ریحانه و گل بهاری نمی دانند فراوان داریم اما همه این گونه نیستند.

5- از طرف دیگر گاهی محبت به معنی افراطی خاصی اراده می شود که از خداوند بخاطر آن معنا به خداوند پناه می بریم. برخی از زنان کم ایمان یا غیر مومن از شوهرانشان می خواهند که به جای بندگی خداوند ، آنها و فرامینشان را اطاعت کنند و شوهر بیچاره را چون چهارپایی می خواهند که سواری بدهد و ناله نزند!

باور ندارید ?! سری به فامیل خودتان و اطرافیانتان بزنید و نمونه های فراوان این عفریته های شیطانی را مشاهده کنید. بسیاری از مردان مومن ایمانشان را به خاطر همین زنان از دست داده اند و مرتکب کبائر الاهی می شوند. چه بسیار مردانی که وظایف شرعی خودشان را انجام نمی دهند و علت اصلی در این داستان زنان شان هستند. به واقع زنان معبود آنها هستند و توسط مردان و شوهران بی ایمانشان پرستیده می شوند.

گرفتن رشوه یا دزدی های خرد و کلان به بهانه رفاه زن و بچه یا فرار از جنگ و شرکت نکردن در جهاد واجب در طول جنگ هشت ساله به بهانه محبت به این زنان و سرپرستی آنان یا پرداخت نکردن خمس واجب و در نتیجه خوردن مال حرام به بهانه چراغی که به منزل رواست ، نرفتن به حج واجب که برای هر فرد در تمام عمرش فقط یک بار واجب است به بهانه دوری از خانواده یا ندادن پول به عرب ها ، پرداخت نکردن زکات و صدقات واجب به فامیل و نزدیکان فقیر به خاطر چشم غره خانوم ، فرستادن پدر و مادر پیر به خانه سالمندان به بهانه های واهی و البته درخواست همسر بی ایمان و نداشتن اراده بر کنترل پوشش آنان و خدشه دار کردن عفت عمومی توسط این زنان و ... که اگر مجال بیان باشد صدها گناه دیگر قابل شمارش که مسبب اصلی آن زنان هستند.

6- در روایات اسلامی روایات فراوانی داریم که مردان را از مشورت با زنان نهی میکند و حتی گاهی به مومنان می گوید با زنان مشورت کنید و حتما مخالف خواست زنانتان عمل کنید که قطعا به چنین زنانی اشاره دارد.

7- من از شما سوال میکنم: آیا زنان مومن کمبود محبت هایی از این جنسدارند؟ آیا به شوهران زنان ضعیف الایمان حق نمی دهید؟ و آیا زنان مومن با شرکت همسرشان در جنگ و جهاد یا پرداخت خمس یا صدقات واجب به فامیل نادار مخالفت میکنند؟ آیا زنان مومن همسرانشان را تحت فشار میگذارند که آنان برای راحتی دنیایی آن زنان دست به دزدی از بیت المال یا اخذ رشوه بزنند؟ واقعا زنان مومن آسمانی های روی زمین اند.

8- محبتی که مومنان به همسرانشان می کنند نمونه ندارد اما این محبت ها به خاطر حیا و عفاف مومنانه آنها علنی نمی شود و در خلوت آنهاست و در مقابل چشمان غریبه نیست. احساس امنیتی که همسران مومنان از آینده خودشان دارند به مراتب بیشتر از دیگران است.

9-کسی که ازدواج نکرده و به صرف شنیده ها سوال می پرسد لسانش لسان تجربه نیست. لسان تجربه برای کسی است که متاهل شده است. اما در مورد محبت ندیدن زن ها باید گفت: چون زن ها دو نوع هستند، این محبت ندیدن هم دو نوع است:

اول ، محبتی که یک زن مومن از همسرش انتظار دارد و البته حق اوست چون شوهرش چه مومن و چه کافر وظیفه دارد او را محبت ورزد. محبت کردن تا این حد و به اندازه ای که مخالفت خداوند در آن نباشد نیکو و پسندیده است.

دوم ، محبتی که یک زن غیر مومن به اسم محبت و در پوشش علاقه و محبت ، از شوهر انتظار دارد اما در باطنش مخالفت با خداست ؛ و این انتظارهای بی مورد شوهر را به انجام کبائر وادار می کند. مردان مومن محبتی که مخالفت خداوند را در پی دارد ابراز نمی کنند. به نظرم بیشتر کسانی که شما این کلمات را از آنان می شنوید این چنین کمبود محبت هایی دارند.

به حول و قوه الاهی در آینده نزدیک روش های محبت به زنان و فرزندان در تعالیم اسلامی را در صورت خواست آقایان مطرح کرده و شرح خواهیم داد ان شاالله.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۸-۱۰-۲۷ ۰ ۰ ۱۱۴

نخل ولایت ۹۸-۱۰-۲۷ ۰ ۰ ۱۱۴


۱ ۲ ۳ ۴ ... ۵ ۶ ۷

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری