تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


 
🌼 میگن که برای همسر آینده ات تو ذهنت پیش فرض نذار که راحت و عاقلانه بتونی تصمیم بگیری. مثلأ یه پسر شیش تیغه با موهای فشن سیخ سیخی یا یه پسر مؤمن محاسنی قد بلند سیاه جنوبی و.. راستش منم تنها ملاکم ایمان واقعی بود. دوست داشتم همسرم خیلی مذهبی باشه. حداقلش این بودش که به واجبات و نماز اول وقت و...عمل کنه و از حرام دوری کنه. مستحب پیشکش. سال پیش وقتی خواستگاری داشتم که فقط به خاطر مخالفت بزرگترا سرنگرفت، توقعم خیلی بالا رفت. چون هنوز به ایشون فکر میکنم و همه رو با ایشون مقایسه میکنم. ایشون خیلی ظاهرشون شیک و خاص بود. همش مارک می پوشیدن. البته با کلاس ترین مذهبی بود که تو عمرم دیدم. وابستگی من به ایشون باعث شد که دیگه ملاک ظاهری هم بعد از ایشون داشته باشم. اول ایمان ولی بعدش یکی مثل ایشون! رنگ پوست و چهره و قد و هم استانی و هم شهری همون خواستگارم باشه. این باعث شد که بعد سال ها انتظار، یه مورد خیلی خوب بیاد و من با عجله ردش کنم. خواستگارهای قبلیم تقریبأ اصلأ باهام مچ نبودن. اما این مورد طلبه بود. من آرزوم بود که با یه طلبه ازدواج کنم. از بچه های خادم و جهادی هم بود.خیلی روحیاتش بهم میخورد. خیلی عذاب وجدان دارم چرا باعجله تصمیم گرفتم.

----------------------------------------------------

آب رفته را نمی شود به آب راه برگرداند و اگر بشود که نمی شود ، زحمت فراوان دارد. دهقان ها زمانی که متوجه فرار آب بشوند با آب های رفته کاری ندارند بلکه تمام تلاششان را میکنند که آب راه را تعمیر کنند تا آب های باقی مانده هدر نروند. آب راه که تعمیر شود دیگر آبی که شایسته است به پای باغ و بوستان برود به صحرای بی حاصل نمی ریزد.

کار مشاور هم دقیقا مثل دهقان است و نه بیشتر. قرار نیست خواستگاری که با صد امید به در خانه شما آمده و با صد عجله رد شده است دوباره به در خانه شما بیاید و البته همان آدم دیروز باشد. کسی که رفته است رفته است و افسوس خوردن به خاطر رفتن او کار عاقلانه ای نیست.

وقتی نوشتن درباره ملاک های ازدواج را آغاز کردم می دانستم که مشکل ازدواج جوانان در وام ازدواج و اقتصاد و جیب خالی آنها نیست. قسمت مهم مشکلات جوانان ، فساد در فرهنگ ازدواج و خلا اندیشه های مورد نیاز یک جوان است که باعث شده است که جوان ما یا نداند و یا دانسته هایش او را به سمت یک انتخاب خوب راهنمایی نکند و این ندانستن و یا خوب ندانستن ، چگونه آینده ی او را خراب کرده است.

اگر میخواهید بدانید که حالا باید چه کار بکنید باید بدانید که ابتدا باید توبه کنید. یک توبه کامل هم به خاطر نادانسته ها و هم به خاطر ناشایسته ها. توبه از ندانستن به این است که بدانید و خوب بدانید و جهلتان را با کوثر علم در مورد اسلام یعنی تنها دین سعادت بشر درمان کنید. باید بدانید که خداوند هدف شما را از زندگی کجا قرار داده و باید به دنبال چه بگردید. در مرحله ی بعد باید توبه کنید از رفتارهای ناشایست گذشته مثل رد کردن بدون دلیل خواستگارهای مومن و مثل ملاک های ناسنجیده ی انتخاب همسر و مقایسه ها و اندیشه های ناشایست و سپس اخلاق های ناپسند.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱۰-۱۱ ۰ ۰ ۱۵۳

نخل ولایت ۹۹-۱۰-۱۱ ۰ ۰ ۱۵۳


 
🌼 دو رکعت نماز یه متأهل از هفتاد رکعت نماز یه مجرد بالاتره.درسته؟ میشه توضیح بدید چرا؟ خیلی برام جای سؤاله که واقعأ این با عدل خدا منافات نداره؟! استغفرالله ،تو عدالت خدا که شکی نیست حاجی ، فقط برام جای سؤاله ! آخه خداییش ما مجردا چه گناهی کردیم که حتی اگه شب تا صبحم عبادت کنیم،تازه به گرد دو رکعت نماز متأهلا هم نمیرسه؟ مگه متأهل ها خونشون از ما رنگین تره؟
درسته اونها نصف دیگه ی دینشون رو هم کامل کردن و به سنت پیامبر عمل کردند اما تقصیر یه مجرد که دوست داره ازدواج کنه ولی قحط الرجاله و خودش رو حفظ میکنه از گناه و ارتباط با نامحرم و عبادتش هم سرجاشه و کاملا ، این چطوری عبادتش به یه متأهل نمیرسه؟ اگه یه مجردی تا آخر عمرش شرایط ازدواج براش فراهم نشد ، زبونم لال، کلی هم جانماز آبکش باشه، و بالعکس یه متأهل همون هفده رکعت نمازشم به زور میخونه و حتی خیلی وقتا نماز صبحشم قضا میشه و انگار نه انگار! باز اینجا عبادت مجرد از متأهل پایین تره؟ 

 --------------------------------------------------------

به مثال های زیر توجه کنید:

چرا مسواک زدن قبل از نماز و البته برای نماز ، ثواب نماز را هفتاد برابر میکند؟ چرا گفتن اذان و اقامه و انجام مستحبات دیگر ارزش معنوی نماز را مضاعف میکند؟ چرا حفظ قرآن برای کسی که حافظه خوبی ندارد ثواب دوچندان دارد؟ چرا زنان پیامبر اگر مرتکب گناهی شوند عذابی مضاعف خواهند چشید و اگر بر مدار تقوا باشند دو چندان اجر خواهند برد؟

تمام این روایات و دستورات عبادی برای عمق دادن و کیفیت دادن به عبادات مومنان هستند. نماز را همه می خوانند اما نماز با عطر و مسواک و اذان و اقامه و در صف جماعت با نماز حداقلی بدون این اوصاف از زمین تا آسمان تفاوت رفتاری دارد. کسی که عطر و مسواک و اذان و اقامه ی نمازش ترک نشود مسلما بر اصل نماز و اوقات و زمان هایش مراقبت بیشتری دارد.

این دستورات و این نقل ثواب ها در درجه اول نشان میدهد که در اندیشه ما ازدواج صرفا یک دستور و امر دنیایی و مادی نیست. از نگاه اسلام صرف ازدواج کردن و رابطه زناشویی بین یک دختر و پسر مومن ، عبادت خداوند محسوب میشود. عبادت یعنی اینکه با انجام دادن همین اعمال به ظاهر حیوانی اگر نیتی الاهی در دلتان وجود داشته باشد برایتان ثواب های عظیمی نوشته میشود که نوشتنش مجال مفصل دیگری میخواهد. البته فراموش نکنیم که نیت های الاهی و خوب ، هر عمل کوچکی را چون خورشید ، آسمانی و درخشان میکنند. به طور مثال نیت الاهی در زناشویی آن است که خدایا من به سراغ همسرم می روم تا هم من و هم او میل و رغبتی به نامحرمان نداشته باشیم و شیطان نتواند از این مسیر ما را از راه تو دور کند یا اینکه خدایا من به خاطر رضایت تو و شوهرم خودم را برای او آراسته میکنم تا به موجب رضایت شوهر و دعای او ، من به تو نزدیکتر شوم.

اما جالب تر اینکه خود این عبادت به ظاهر دنیایی و مادی به عبادت های دیگر شما نظیر نمازتان نیز کیفیت میدهد چون اسلام فقط نماز و روزه نیست بلکه اسلام یک مجموعه و یک بسته ی منسجم و کامل است. در حقیقت انسان مومن ، انسانی نیست که فقط به یک سری از دستورات اسلام عمل کند و دستورات دیگر را رها کرده و از انجام آنها دوری کند. اسلام از مومنان می خواهد که برای تکامل در ایمان به تمام دستوراتش عمل کنند و در برخی از آیات قرآن جزای کسانی که دستورات اسلام را خوب و بد میکنند و برخی از آنها را مومن و برخی را کافرند ، خواری در حیات دنیا و عذاب هولناک دوزخ می داند. مومن واقعی کسی است که تمام آیات قرآن را باور دارد و میان دستورات خداوند خوب و بد نمی کند و تمام تلاشش را به کار میگیرد تا بتواند خداوند را با تمام عبادات و مقرِبات و نزدیک کننده های بشر به خداوند عبادت کند. امام صادق در حدیثی فرمودند که خوش ندارم شیعیان ما در قیامت وارد بر ما شوند و سنتی از سنت های ما را ولو یک بار انجام نداده باشند. به طور مثال روزه ی اول و وسط و آخر ماه های قمری را حتی شده یک بار نوبر کنند تا تارک این سنت محسوب نشوند. یا عقد زمان دار را ولو به اندازه چند روز محرمیت قبل از عقد دائم به جا آورند تا از ترک کنندگان این سنت نبوی محسوب نشوند.

از منظر دیگر این روایات مشوق و ترغیب کننده جوانان مومن به ازدواج و تشکیل خانواده هستند. حتی شما اگر مومنی تمام و کمال ، و عابد شبها و زاهد روز باشید باز هم با خواندن این روایات در دلتان این میل ایجاد می شود که برای عقب نماندن از این ثواب ها هم که شده باید ازدواج کنید و تشکیل خانواده بدهید. از نگاه اسلام اگر شما زاهدترین و عابدترین فرد امت هم که باشید از ازدواج و تشکیل خانواده بی نیاز نخواهید بود.

اما از منظر عرفانی و سلوکی باید بدانید که طبق نگاه عارف و کسی که خود را در مسیر الی الله و تماشای جلوات جلال و جمال الاهی می بیند عارف چاره ای جز ازدواج نخواهد داشت و هر جور شده است این مسیر را بر خودش هموار خواهد کرد تا در این منازل قدم بگذارد و البته فرار از ازدواج فرار از سلوک و سختی های آن خواهد بود. ازدواج سلوکی است که طی منازل متعددی را برای سالک هموار میکند و کسی که خود را در این امتحان قرار ندهد از جوایز معنوی آخر مسابقه بی بهره خواهد بود. ازدواج ، انسان خودخواه را از غار تنهایی های خودش خارج کرده و به میدان جهاد اکبر می کشاند. انسانی که تا قبل از ازدواج به فکر خودش و منافع خودش و جیب خودش بود حالا به جای فکر کردن به من ، به ما فکر میکند و به جای سفارش دادن یک پیتزای مرغ و قارچ و تک خوری ، امروز هزینه های همسرش را هم هزینه های خودش میداند. و البته در قدم دوم است که این دو جوان با آمدن یک کودک به جمع کوچکشان زندگی و منزل تازه ای را تجربه میکنند که حتی از ما گفتن هم دور میشوند و به او متوجه می شوند. حالا با تب کردن کودک هر دو تب میکنند و با گریه های او گریه می کنند و با بی خوابی کشیدنش بی خواب می شوند. خداوند با سلوک ازدواج انسان ها را از خودمحوری خارج میکند و او را متوجه مقصدی متعالی می نماید. ازدواج کلاس اخلاق و سلوک و عرفان می شود و صبر و فداکاری و ایثار و رضا و هزار خصلت نیکو و منزل سلوکی را به سالک کلاسش می آموزد. کسی که در این مسیر و در این کلاس قدم نگذاشته است عرفانی ناقص و مریض دارد مثل کسی که در مسیر سلوک ، میدان جهاد اصغر و تیر و ترکش را تجربه نکرده باشد و ادعای ایمان کامل بکند. می خواهم بگویم حتی اگر عارف هم باشید ازدواج با تمام سختی هایش مشوقی برای ازدواج است البته اگر گرفتار عرفان های کشکی و دوغی دوران جاهلیت مدرن نشوید چون عرفان ناب از نظر ما عرفان برآمده از آیات کتاب الاهی و احادیث ناب آل رسول است نه عرفان های سرخپوستی و خانقاهی و صوفیانه.

 

این روایات میگویند شما به هیچ عنوان نباید مجرد بمانید و اگر تا الان به هر دلیل مجرد مانده اید خسارت معنوی جبران ناپذیری کرده اید. نه قحط الرجال است و نه قحط النسا بلکه همین دخترها باید با همین پسرها ازدواج کنند اما باید ملاکشان در انتخاب همسر ، ایمان به خداوند و غیب آسمان و زمین باشد و نه چیز دیگر. قد و قیافه و ظاهر و تحصیلات و محل زندگی و طبقه اجتماعی را ملاک قرار ندهید و با یک نگاه آسمانی و بلند در این مسیر نورانی قدم بگذارید.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۱۰-۰۷ ۰ ۰ ۱۳۹

نخل ولایت ۹۹-۱۰-۰۷ ۰ ۰ ۱۳۹


🌼  با توجه به اینکه ما در اطرافمون دختر و پسرهای مجرد زیاد داریم و همشون هم سنشون بالاست میخواستم بدونم این قسمتشون بوده که تا این موقع موندن... یعنی کسی میتونه قسمت خودش رو خراب کنه؟میشه اصلا معنای قسمت رو بگید؟اگر پدر و مادری راضی به ازدواج بچه شون نشن میشه قسمت زندگی اونو خراب کنن؟

-------------------------------------------------

سوال شما در دل خودش با مسائل مهم و کلان اعتقادات و علم کلام نظیر جبر و اختیار و علم خداوند و سعادت و شقاوت انسان گره خورده است. بنده تمام تلاشم را میکنم که در متنی کوتاه و به اختصار چند نکته خدمتتان تقدیم کنم. باشد که مفید افتد:

نکته اول: درست است که علم و اراده خداوند نیاز به تبیین و تحلیل فراوان و دقیق دارد اما آنچه نباید فراموش کنیم اختیار انسان است. اختیار من و شما و همه انسان ها امری نیست که کسی منکر آن باشد و تمام خوبی ها و بدی ها و رفتارهای افراد نشان از همین اختیار است. انسان ها با اراده خودشان خوبی و بدی را انتخاب کرده اند و ما این انتخاب گری و اختیار را با علم حضوری خطا ناپذیرمان می یابیم و این یافت حضوری نیازی به دلیل و استدلال علمی ندارد. آنچه با این اختیار و انتخاب گری به راحتی جمع نمی شود و نیاز به تحلیل دارد ، علم و دانایی خداست که در جای خودش و به کرات بیان شده است. اما خلاصه اینکه خداوند به کرده های ما آگاه است و دانش او ما را مجبور نمی کند تا کسی گمان کند که بصرف دانش بی انتهای او انسان لاجرم مجبور خواهد بود. خداوند به ذات خودش چه در مرحله ذات و چه در مرحله خلق و به مخلوقاتش چه قبل از خلق و چه بعد از خلق علم و احاطه تمام و کمال دارد اما این علم و احاطه به این معنا نیست که به خاطر این علم و آگاهی انسان مجبور شود چرا که مجبور بودن انسان منجر به لغو بودن دین و دیانت و ارسال رسل و در پی آن بی نتیجه بودن معاد و سپس بهشت و جهنم خواهد بود.

نکته دوم: اعتقاد به رزق و روزی و قسمت ، نباید انسان را از تعقل و تلاش و کوشش باز دارد به این نحو که انسان تنبلی به جای خود بنشیند و پا روی پا بیاندازد و خیلی راحت همه ی امور را به قسمت حواله بدهد. به قول خواجه شیراز:

دهقان سالخورده چه خوش گفت با پسر

ای نور چشم ! بجز از کشته ندروی

باید زمین را شخم زد و بذر پاشید و آبیاری کرد تا زمین کشته ی تو را به امر الاهی برویاند. درو فقط برای کسی است که بذر افشانی کرده است. نمی دانم چرا ما انسان ها تنبلی یا کار ناکرده ی خودمان را به حساب خداوند میگذاریم و به راحتی اختیار را از خود سلب میکنیم و قسمت را در ادبیات عرفی به بدترین معنایش به کار میبریم که بله قسمت ما همین بود!!

نکته سوم: اگر از ابتدا همراه ما بوده اید می دانید که وضعیت فرهنگی موجود و بالارفتن سن ازدواج و سردرگمی کلاف ازدواج جوانان همه و همه به خاطر عمل نکردن ما به دستورات خداست. واقعا و به قطع و یقین خداوند به این وضع راضی نیست. جوانان از دختر و پسر مرتکب انواع و اقسام گناه می شوند و همه مثل کبک سر درون برف کرده اند و در نهایت قسمت را بهانه میکنند! به نظرم این جفای بزرگی است که دانسته یا ندانسته به خداوند می کنیم. خداوند راه و چاه را از طریق کتاب و سنت نبوی برای مردم بیان کرده است و این مردم هستند که باید سعادت خودشان را در عمل به دستورات اسلام بجویند. اگر مردم به جای سر لوحه قرار دادن اسلام عزیز ، فرهنگ منحط غرب و شرق و یا  ایران و غیر ایران را الگو قرار دادند آیا قسمت آنان بوده است که بدبخت باشند؟ اینکه همه ی ما جوانان ملاک انتخاب همسرمان را ملاک های دنیایی و مادی قرار داده باشیم و به دستورات اسلام گوش فرا ندهیم و به بهانه های واهی از سنت رسول خدا فرار کنیم قسمت ما بوده است؟ اینکه ما دخترمان را به بی نماز و شراب خوار و نااهل (و در یک کلام به بی ایمان) اما پول دار و دنیا دار شوهر بدهیم و در نهایت اسم خودمان را مسلمان بگذاریم و شاهد رشد آمار طلاق در جامعه باشیم آیا قسمت ما بوده است؟

نکته چهارم: تا زمانی که بخواهیم اسلام را بچگانه و یا عوامانه تفسیر کنیم اوضاع بر همین منوال خواهد ماند. اسلام دین دقیقی است که نیاز به فهم عالمانه و عمیق دارد. چرا دختر و پسر بعد از خواندن این متون با تاسف و غبطه ابراز میکنند که کاش چند سال زودتر با شما و نوشته هایتان آشنا شده بودیم و بهتر و روشنتر تصمیم می گرفتیم؟ چرا ما وقتی شکست میخوریم شکست هایمان را به حساب خدا میگذاریم اما پیروزی هایمان را قارون وار از خودمان می دانیم؟ مگر قارون در آیه کریمه نگفت: انما اوتیته علی علم عندی؟ مگر قارون نگفت که من این گنجینه ها را با علم خودم به دست آورده ام؟ موحدی چون ابراهیم همه را و همه را از خداوند میداند : ان صلاتی و نسکی و محیای و مماتی لله رب العالمین. همه و همه برای خداست حتی مرگ و زندگی ام. اما ابراهیم کجا و ما کجا؟ مسلم میدانم که ابراهیم صفتی در کنار و اطراف ما نیست که اگر او را با منجنیق به درون خندق وسیع آتش بیاندازند در میان آسمان و زمین حاجتی حتی از فرشته وحی نداشته باشد و دلش فقط و فقط متوجه الله رب العالمین باشد.

● ح سین عالمی

 

نخل ولایت ۹۹-۱۰-۰۳ ۰ ۰ ۱۵۷

نخل ولایت ۹۹-۱۰-۰۳ ۰ ۰ ۱۵۷


🌼 حکم خواندن صیغه عقد در محرم یا صفر چیست؟ کلا تا ربیع الاول باید صبر کرد یا بهتر است صبر کند یا بهتر نیست و نباید!؟ به امید خدا انگار دارد کارها ردیف می شود! البته فعلا تمام قضایا را به دلیل ایام سوگواری تعلیق کردیم! میخوام ببینم تا کی تعلیق رو ادامه بدیم؟
البته کماکان "الله مع الصابرین" به نظر
----------------------------------------------------------

از اینکه خبر خوش پایان یافتن دوران تنهایی شما را تلویحا شنیدم خوشحالم. ان شاالله که زندگی خوب و خوشی را آغاز کنید. 

نکته اول: در فقه آل رسول و طبق فتوای مراجع عظام تقلید ، منعی برای خواندن عقد محرمیت و مراسم ازدواج در ایامی از ایام سال نیامده است. نبودن این منع به این معناست که از نظر شرع مقدس ، محرم شدن یا خواندن عقد محرمیت بین دختر و پسری در هیچ روزی از روزهای سال حرام نیست و آنچه مهم است محرم بودن و قانون مدار بودن افراد در روابط خانوادگی آنها است.

نکته دوم: از طرف دیگر در فرهنگ ناب شیعی به درستی رسم شده است که ایام شهادت اهل بیت رسول اکرم همیشه مورد احترام مومنان بوده و آنان در این ایام از انجام هر کاری مهمی که بوی جشن و خوشی داشته باشد دوری می کنند. این کار مومنان مسلما ریشه در محبتشان به ال رسول دارد و نمایان گر گره قلبی ایشان با آن انوار مقدسه است. در کتب و روایات متعدد اهل بیت عصمت و طهارت نظیر کامل الزیارات در زیارت روز عاشورا ، بزرگان مکتب و امامان معصوم ، شیعیان را از انجام کارهای دنیوی و مادی در روز عاشورا منع کرده اند چرا که روز عاشورا برای شیعه روز مصیبت و عزاست.

با توجه به دو نکته ی فوق یعنی حرام نبودن اجرای عقد محرمیت در هیچ یک از ایام سال حتی در روز عاشورا و سپس توجه عموم مومنان به مصایب اولیای دین و مذهب تشیع و در اوج آنان امام حسین علیه السلام شایسته است که کلیه مراسم ها و جشن های ازدواج را به بعد از ایام عزای حسینی موکول کنید چون ازدواج هر دختر و پسری ، وصلت دو خانواده است و افراد فراوانی از دو فامیل آرزوی دیدن جشن و شادی شما و ازدواج شما را دارند اما در عین حال محبت ولایی ناب آنها آنان را از شرکت در مراسم جشن در ایام عزا وا می دارد.

بهترین کار این است که اگر شناخت و تحقیق و توافق های دو جوان و دو خانواده به صورت کامل انجام شده است ، عقد موقت یا محرمیت زمان دار بین دو جوان و با نظارت دو خانواده اجرا شود تا رفت و آمدهای آنان در این دو ماه با گناه همراه نشود اما در عین حال هیچ گونه جشن و خرید و مراسمی در ایام محرم و صفر و دیگر ایام عزاداری انجام نشود تا رعایت احترام این ایام نیزشده باشد و بعد از این دو ماه و در ایام جشن و سرور اهل بیت ، قول و قرار مراسم های دیگر را بگذارید.

 

درست است که ما زندگی خودمان را طبق دهان مردم تنظیم نمی کنیم اما فراموش نکنیم که محرم و صفر ریشه ی ما و شیعگی ماست و احترام آن نه از منظر مردم بلکه از منظر امام زمان واجب است.

حکایت تبلیغی: محرم چند سال پیش در تهران بودم که کارگری از طبقه ضعیف جامعه سوالی از من پرسید. گویا قصد داشت روزهای تاسوعا و عاشورا را به روستای مادری اش برود و البته به همسرش سری بزند. با کلی من و من و شرمندگی پرسید: آیا سر زدن به همسر و جویا شدن احوال او و...و... ادامه دادن داستان در روزهای دهه اول محرم حرام است؟ لبخندی زدم و گفتم: حرام که نیست هیچ ؛ بلکه برای شما که مدتها از هم دور بوده اید واجب هم هست! نتوانست خنده اش را مخفی کند.

 

... و راه های رسیدن به خدا به عدد آدم هاست...

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۹-۲۹ ۰ ۰ ۱۲۳

نخل ولایت ۹۹-۹-۲۹ ۰ ۰ ۱۲۳


🌼 من یه دختر 27 ساله ام که تازه فوق لیسانسم تموم شده وهمه خواهر برادرام ازدواج کردن و در اصطلاح نوبت منه ازدواج کنم.به لطف خدا خواستگار زیاد داشتم اما بخاطر همین ملاک مهم یعنی ایمان تا حالا تن به ازدواج ندادم.
چند وقت پیش بواسطه خواندن کتابای علما و عرفا با سیر و سلوک آشنا شدم و کم کم وارد این مسیر نورانی شدم. و مدتی است از فرامین استاد بزرگوارم بهره مند میشم..با واسطه البته.
تقریبا کسی از نزدیکان از این موضوع اطلاع نداره... اوایل مادرم میگفت درس و مشقت تموم شده زاهد شدی همش یا صوت گوش میدی یا تو سجده ای..
خلاصه چند وقتیه برای من خواستگاری اومده که خانواده و اطرافیان همه جوره تاییدش میکردن ..اصرار کردن حداقل فرصت گفتگو بدم بعد نظر بدم.. ما هم با هم حرف زدیم... اینطور که حرف میزد متدین و با ایمانه و اهل مطالعه... 
تا اینجا مشکلی نبود تا اینکه یکی از دوستانم که ایشون هم سالک هستن و در این راه به مقاماتی هم رسیده اند و اهل مکاشفه هستند و ...عکس این آقا پسر رو دیدن و گفتن پسر خوب و مناسبیه اما بعد از مدتی دنیایی میشه و اونی نیست که بالی برای پرواز تو باشه... اینارو وقتی من فهمیدم که جواب بله رو داده بودم.. و راه بازگشتی ندارم. اگرم به طرف بگم نه میگه دلیل منطقی برام بیار اونوقت چی میتونم بگم؟! الان تو دلم آشوبه .. نمیدونم باید چیکار کنم .. میترسم بعد مدتی زندگی متاهلی از خدا ...از این حال و هوا و سیر و سلوک فاصله بگیرم. میدونم مدبرالامور خداونده ..همه چی دست خداست..ولی از خودم مطمئن نیستم.
----------------------------------------------------------
امان از دست شیطان.
به خدا پناه ببرید از این شیطان سالک.
امان از شیطان و امان از گناه زبان.
امان از غیب گویی های بدون دلیل.
توبه کنید 
حتما ازدواج کنید و با آن رفیق شیطانی هم قطع رابطه کنید که امان از دست شیطان

 

------------------------------------------------------ 
🌼 خیلی خیلی ممنون که وقت گذاشتید و جوابمو دادید.
چشم حتما توبه میکنم. طبق توصیه ای که تو مفاتیح نوشته توبه روز یکشنبه ..خدا رو شکر که شما رو سر راهم گذاشت.. دعام کنید خدا ازم بگذره..قبولم کنه.... راستش پیامتونو که خوندم با اینکه کوتاه بود اما جامع بود.. من به حرف غیر خدا داشتم بسنده میکردم... صبح خانواده داماد تماس گرفتن و گفتن چون دو ماه عزا در پیشه اجازه بدید بیایم یه انگشتر نشون بذاریم تا بعد از صفر عقد رسمی کنیم. به استناد حرف شما و با توکل به خدا قبول کردم که بیان.. در حین همین گفتگوها پیشنهاد دادن صیغه محرمیت رو هم بخونیم.. در چشم برهم زدنی یکی از مهمونا رفت دنبال حاج آقای محله مون که امام جماعته مسجدمونه ایشون اومدنو خطبه رو خوندن و ما شرعا زن و شوهر شدیم !!!
راستش هنوز باورم نشده.. آخه همش چندبار گفتگو داشتیم هنوز شماره تلفن همو نداریم.. 
توکل به خدا..
------------------------------------------------

واقعا تبریک عرض میکنم. نامه های شما را برای همسرم هم خواندم و در این نیمه ی شب خوش حالی به خانه ی ما آمد و شکر خداوند و ذکر الحمدلله بر لبهای ما نورانیت داد.

با اجازه ی شما چند نکته در این باب خدمت دوستان عرض میکنم:

من دوست شما را به هیچ وجه نمی شناسم اما احساس خطری کرده ام که لازم می دانم آن را با شما در میان بگذارم چون چنین مدعیانی در اطراف همه ما موجود هستند. داستان دوست شما از دو حال خارج نیست: یا واقعا ایشان از سلوک بهره دارند و اهل مکاشفه هستند و یا اینکه همه ادعاست!

اگر قرار بود این مکاشفات و این نوع کلمات به اصطلاح سلوکی در رفتار های آدمیان تاثیرگذار باشد چرا پیامبر مکرم اسلام که عالم به غیب و باطن عالم بود در ازدواج زید بن حارثه و همسرش (که اتفاقا نام آن زن زینب است) در صدر اسلام چنین کلماتی بر زبان نیاوردند؟ همان طور که میدانید ازدواج زید و همسرش به اختلاف کشید و آنها طلاق گرفتند اما پیامبر اسلام این نوع اطلاعات را در زندگی خودشان و اطرافیانشان اهمیت نمی دادند تا مردم به زندگی عادی خود بپردازند.

آیا امام حسن مجتبی در ازدواجشان با زنی که قاتل ایشان شد نمی توانستند به مکاشفات آسمانی خودشان اهمیت بدهند و با چنین زنی ازدواج نکنند؟ آیا اهل بیت عصمت و طهارت از این نوع علوم بی بهره بوده اند؟

آیا کسی حق دارد مشاهدات خودش را اگر واقعا مشاهده و مکاشفه ای در کار باشد با کسی غیر از خود شخص در میان بگذارد؟ آیا این کلمات شیطانی نوعی از گناهان زبانی نظیر غیبت یا تهمت یا افشای سر یا ... نیست؟

چرا قرآن کریم انسان ها را از توجه به ظن و گمان بر حذر داشته است و در مقابل ما را به سمت علم که همان حضور صد در صد مطابق با واقع است هدایت می کند؟ و چرا قرآن کریم که کتاب هدایت انسان ها تا روز واپسین است بعضی از ظنون و گمان ها را اثم و گناه میشمارد و می فرماید: ان بعض الظن اثم ؟ آیا می توان به صرف دیدن عکس و تصویر کسی و بر اساس ظاهر او حکم کرد که او در آینده چنین و چنان خواهد شد؟ آیا چنین حکمی اخذ به گمان نیست؟

آیا نمی دانیم و نشنیده ایم که همه مکاشفات ، مکاشفات الاهی و آسمانی نیستند و مکاشفاتی برای افراد رخ میدهد که مکاشفات شیطانی نامیده می شوند؟ آیا فراموش کرده ایم که معیار و محک مکاشفه همانا قرآن کریم و عترت طاهرین هستند و آن دو ثقل گران بها ما را از توجه به ظنون نامعتبر نهی کرده اند؟

آیا احتمال نمی دهید که شیطان برای خراب کردن زندگی شما و به باد دادن سعادت شما در دنیا و آخرت این کلمات را بر زبان اطرافیان و انسان های سالک نما جاری کرده است؟ آیا مانند این کلمات از زبان آیت الله العظمی بهجت ها هم خارج می شود؟ آیا شیطان راهی بهتر از این برای حلال کردن و جایز شمردن غیبت و تهمت و افشای سر در میان مومنان دارد؟ آیا این کلمات گناه نیست؟ آیا کسی که به این راحتی به خودش جرات می دهد که آینده دیگران را پیش گویی کند سالک است؟ آیا از عرفان های نوظهور و مدعیان دروغین سلوک با خبر هستید؟ آیا احتمال نمی دهید که فردا همین افراد با کلمات دیگری از همین سنخ زندگی نو پای شما را با زلزله های شیطانی زبانشان به ویرانه تبدیل بکنند؟

بنده خودم نه سالکم و نه از عرفان و سلوک خبری دارم اما همین اندازه که با بزرگان نشست و برخواست داشته ام جنس کلمات الاهی و شیطانی را دیده ام و صابون هر دو دسته به تنم خورده است. در اولین قدم از آن رفیق نابلد و گناه کار که شیاطینی پشت زبانش لانه کرده اند دوری کنید و عملتان را فقط و فقط طبق رساله ی عملیه مرجع تقلیدتان تنظیم کنید و از همین امروز طبق موازین شرع مقدس و احکام ظاهری آن در خدمت شوهرتان باشید و از هر افراط و تفریطی دوری کنید که قدم اول سلوک عمل به ظواهر شرع و انجام واجبات و ترک محرمات است.

در تمام این بازار آشفته و عرفان ها و سلوک های مختلف معاصر، بنده عرفانی به زیبایی و تمامیت و تکامل عرفان امام خمینی پیدا نکرده ام. شهدا و جانبازان و ایثارگران این مرز و بوم نمونه ی کامل سالکان واصل این استاد بی نظیر عصر ما هستند. عرفان امام خمینی عرفانی منزوی و تک بعدی نیست. امام خمینی عرفانش را در میدان جهاد و مبارزه با استکبار معرفی کرد و در مسیرش هزاران هزار عارف واصل تربیت کرد که دیگر عرفا باید در حسرت مقامات آنها سالهای سال مراقبه و محاسبه کنند.

حکایت تبلیغی: روزی در مترو تهران بودم و به مناسبت ماه مبارک رمضان به شهروندان تهرانی مشاوره می دادم. دختری مسلمان سوالی از عرفان و سلوک پرسید. به او کتاب خاک های نرم کوشک را معرفی کردم. گفت: کتاب دفاع مقدس نمی خواهم. گفتم: من هم کتاب دفاع مقدس به شما ندادم. خاک های نرم کوشک به نظر بنده اصلا کتاب دفاع مقدس نیست ؛ خاک های نرم کوشک کتاب شرح حال عرفانی و سلوکی فقط یکی از بسیجی های خمینی است که ره صد ساله را طبق دستورات استادش یک شبه و در خانقاه خندق ، طی کرده است.

حرف های ما امروز چیزی شبیه ادعاست و برهان بردار نیست. باید صبر کرد تا قیامت برپا شود و نورانیت خیره کننده ی شهدای در رکاب امام خمینی و امام خامنه ای چشمان همگان را خیره کند. ما تا شهدا و اماممان را داریم نیازی به این استادهای عرفان ره زن نداریم.

--------------------------------------------------------

 

🌼 آقای عالمی اون ماجرایی که براتون تعریف کردم یادتونه؟ همون که گفتم یه نفر بهم گفته همسرت بعد از مدتی دنیایی میشه و ...؟ اون شخص یه مرد متاهل و بچه داره.. که ما بهشون میگفتیم استاد !!
الان هر از چند گاهی به من پیام میدن و حرفایی میزنن که منو نگران میکنه.. ابراز علاقه و اینکه مطمئنم مال من میشی یه روزی و از این جور حرفا ...
ایشون فعالیت زیادی تو امور فرهنگی و سایبری و شهدایی و مذهبی دارن.. انواع و اقسام کلاسا و دوره های عارفانه و مطالعات علمی مذهبی دارن..دور و ورشون خیلی شلوغه هم پسر هم دختر ...همه هم دنبال ارتقاء دین و معارف هستن .. من واقعا گیج شدم .. مگه میشه یه آدم دم از دین و دیانت بزنه این همه هم توفیق زیارت امام رضا و دیدار رهبر و رفتن به مزار شهدا رو داشته باشه بعد به یه دختر که میدونه در آستانه ازدواجه اینجور پیامک هایی بده ؟!!
بعضی وقتا میگم شاید خدا داره امتحانم میکنه تا پاکدامنی و وفاداریمو محک بزنم .. نمیدونم ..خیلی ذهنمو درگیر کرده
----------------------------------------------------------
برای مصلحت دنیا و آخرتتان هم که شده از این افراد مدعی سلوک و شیاطین ره زن و منحرف کنندگان منحرف دور شوید و به هیچ عنوان ارتباطی با جلسات و دوره های این افراد نداشته باشید. شاید نیاز به زمان بیشتری داشته باشید تا متنی که در بالا برایتان نوشتم را خوب بفهمید ؛ اما مراقب باشید که دیر نشده باشد.
خواهش میکنم حالا که این پیامک ها را دریافت کرده اید و به ماهیت پلید و کثیف این فرد پی برده اید ، دوباره متن بالا را بخوانید. امیدوارم موثر باشد.
● ح سین عالمی

نخل ولایت ۹۹-۹-۲۵ ۰ ۰ ۱۴۹

نخل ولایت ۹۹-۹-۲۵ ۰ ۰ ۱۴۹


🌼 من دختری23 ساله ام که یک پسر 24ساله به خواستگاریم اومده در حالیکه خواهر بزرگترم 26 سالشه و مجرده...مادر من هیچ کس رو تو خونه راه نمیداد ولی الان به خاطر دیانت این آقا پسر و خانوادش و اخلاق خوبی که دارند اونا رو به خونه راه داده... من چند جلسه با ایشون صحبت کردم ولی هوز مطمئن نیستم ازدواج من در حالی که خواهر بزرگتری دارم درسته یا نه ؟ یا اینکه اصلا نظر اسلام درباره ازدواج دختر کوچک چیه؟... اصلا دلم نمیخواد روی زندگی خواهر عزیزم اثر بدی بذارم ولی اگر جوابم در نهایت مثبت باشه مطمئنم خواهرم از نظر روحی به هم می ریزه ، و آمار خواستگاراش هم احتمالا خیلی پایین میاد...
از طرفی چون خودم قبل از این جدی به ازدواج فکر نمی کردم و به گمان خودم تا بعد از ازدواج خواهر بزرگترم وقت دارم، از اومدن این خواستگار شوکه شدم و وقتی تو ذهنم هر مردی رو هم جای این آقا میگذارم که بخوام باهاش زندگی کنم دلم میخواد عق بزنم... و چندشم میشه. خودم میدونم این حالت غیر طبیعیه. ضمن اینکه من میدونم اخلاق این آقا خوبه ولی مطمئن نیستم اخلاقامون به هم میخوره یا نه چون من شیطونم و اون آرومه ! پس این حدیث چیه که وقتی پسر با ایمان و اخلاق خوب دیدید دخترتون رو بهش بدهید؟ در حالیکه ممکنه دو تا خوب هم به هم نخورن مثل قصه زید بن حارثه و زینب در زمان پیامبر؟ 
---------------------------------------------

از نظر فقه شیعه ، ازدواج دخترهای یک خانواده ترتیب بردار نیست و در حقیقت اسلام فقط در امور ضروری و لازم ورود کرده است و این امور را به انتخاب مردم و خواست آنان واگذار کرده است. واجب و حرام دین ، مرزها و خط قرمزهای اسلام هستند و هیچ اهمالی در انجام آنها پذیرفته شدنی نیست. مستحب و مکروه اموری هستند که انجام یا ترک آنها می تواند مورد اهمال واقع شود. همین که کاری در اسلام واجب نشده است یعنی مکلف میتواند انجام آن را ترک کند و آن کار از نظر مولا ، امری حیاتی و تاثیر گذار در سعادت بشر نیست.

ترتیب در ازدواج دختران یک خانواده امری عرفی است و تابع نظر مردم است. برخی از خانواده ها به خاطر مصلحت دختر بزرگتر ، حتی ازدواج دختر کوچکتر را تا زمان به شوهر دادن بزرگترها مطرح نمی کنند و خواستگارهای دختر کوچکتر را حتی به خانه راه نمی دهند اما در مقابل برخی خانواده ها با نگاهی باز ازدواج هر کدام از دخترها را جدا بررسی میکنند و با تصمیمی سنجیده ازدواج هیچ کدام را به دیگری گره نمی زنند.

اگر دختر بزرگتر برای ازدواج ملاک هایی جز ایمان در نظرش باشد و با دلایل واهی و مادی ، خواستگارهای خودش را رد کند و یا در بهترین شرایط ، منتظر رسیدن فرد خاصی نشسته باشد که در پی تحصیلات عالیه یا شرایط مالی بهتر است و در نهایت مشخص شود که ازدواج ساده و آسان برای او اولویت اول زندگی نیست ، گره زدن سرنوشت این دو خواهر قطعا کاری غلط و خلاف عقل است.

بنده فعلا برای شما نسخه می پیچم پس توجه کنید که در صورت صلاح دید پدر و رضایت ایشان ، شما با ازدواج زودتر از خواهر بزرگترتان مخالفت نکنید علاوه بر اینکه خواستگار مناسبی هم دارید. همان طور که در اول متن گوش زد کردم این امر صرفا یک امر سلیقه ای است و صلاح دخترهای خانواده به دست پدرشان است اما در صورت مخالفت پدری ، با ازدواج زودتر دختر کوچکترش باید با استفاده از واسطه های عاقل فامیل ایشان را به سمت تصمیم بهتری برای دخترانش کمک و هدایت کرد.

 

آرام بودن یک مرد جوان و در مقابل شیطنت دخترکان جوان امری نیست که بتوان آن را مانعی برای ازدواج قلمداد کرد چرا که هر کدام طبق مقتضا و طبیعت خودشان عمل می کنند و دایره انتخاب همسر را نباید به صرف چنین ویژگی هایی تنگ و محدود کرد. با توکل به خدا زندگی خوبی داشته باشید ان شاالله.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۹-۲۱ ۰ ۰ ۱۳۸

نخل ولایت ۹۹-۹-۲۱ ۰ ۰ ۱۳۸


 
🌼 نیمی از کتابخونه ی خونمون (غیر از کتب تخصصی رشته ی تحصیلی مون) از کتب مذهبی و نیمی دیگه کتاب های رسیدن به رازهای موفقیت و ... روانشناسان غربی رو تشکیل میده. هر وقت به کتاب فروشی میریم، هر کداممان به یک سمت میریم:

من به دنبال کتاب های استاد مطهری و شوهرم به دنبال کتابهای برایان ترسی، آنتونی رابینز، رابرت کیوساکی و...

من به دنبال مجله های "موعود" و شوهرم به دنبال مجله های "موفقیت" ....
سوال آخر شما جوابی جز " بله " ندارد. بی شک تاثیر پذیر است. تا جایی که روی کوچکترین مسائل هم تاثیر میذاره. معنای خوشبختی رو برای طرفین عوض میکنه. و دوست داشتن ها تغییر خواهد کرد و روش ابراز اون هم عوض میشه. در این شرایط ، ایجاد تعامل و تعادل سخت خواهد شد.

------------------------------------------------

برای نزدیک شدن به نقطه ای مشترک برای بحث ، چند نکته خدمتتان پیشکش میکنم:

خوانندگان محترم این متون ، در اولین قدم باید این نکته را بدانند که حساب متاهل و مجرد کاملا از هم جداست. مرحله انتخاب همسر احکامی دارد و در پی آن زندگی زناشویی دستوراتی. نمی توان بدون در نظر گرفتن این دو مرحله ، دستور یکسانی به این دو گروه داد. سوال مجردها از سیر مطالعاتی و کتاب های سبک زندگی و سپس کتاب های مناسب ازدواج ، نیازمند زنگ خطری بلند و جدی بود که در گذشته زده شد ؛ اما برای متاهل ها داستان کاملا متفاوت است. چون یک زوج متاهل ، همسر خود را انتخاب کرده اند و زندگی مشترک خود را شروع نموده اند ؛ پس باید تمام تلاش خود را نمود که نسخه ای به این عزیزان داد که بتوانند بهترین سبک زندگی را انتخاب کنند و تعامل بهتری با هم داشته باشند حتی اگر خوراک فکری متفاوتی دارند.

نکته دوم این است که طرف حساب بنده و مخاطب من ، شما هستید نه همسرتان. بنده همیشه سعی میکنم جوابم متوجه پرسش گر باشد نه اطرافیان او پس تمام نکته های بعدی ناظر به شماست تا در نتیجه بتوانید در زندگی تعامل بهتری با همسرتان داشته باشید.

مکتوبات مکاتب تجربه گرا و روان شناسی تجربی ، چون مبتنی بر مشاهدات عینی فراوان هستند ، (صرف نظر از تنگ نظری آنها در اکتفا به روش تجربی و دوری از معارف وحیانی) حاوی نکاتی زیبا ، و قابل استفاده هستند و نمی توان این نکته های کاربردی را از نظر دور داشت و البته جذابیت این کتاب ها هم در همین نکته است.

علاوه بر این ، کم کاری دانشمندان الاهی و خدامحور دانشگاه ها ، در رشته های علوم انسانی آنجایی که علم با روش تجربی تحصیل می شود ، باعث شده است که این عرصه خالی از متون کاربردی با نگاه خدامحور باشد ؛ و از همه فاجعه بارتر دوری حوزه از دانشگاه و دانشگاه از حوزه در طراحی پژوهش های علمی مشترک ، کار را به جایی کشانده که پروژه های دانشگاهی تجربه محور به خاطر نداشتن محتوای وحیانی و نگاه آسمانی ، در نتیجه تکرار همان حرفها و کتابهای غربیان می شود و در طرف دیگر حوزویان در مکتوباتشان به فراخور روش نقلیشان صرفا به نقل اکتفا کرده اند و به دور از روش تجربی قلم زده اند و در نتیجه کتبشان خالی از مشاهدات عینی برای اثبات تجربی مدعای دین در این حوزه ها است. این نقیصه زمانی درمان می شود که حوزه و دانشگاه خود را مکمل هم بدانند نه رغیب هم چون حوزه مفسر کلام و نقل خداست و دانشگاه مبین فعل خدا. حوزه میگوید که خداوند چنین گفت و دانشگاه میگوید که خداوند این گونه آفرید.

این نوع نوشته ها جای درد دل در این موضوعات نیست و این نقایص را باید در مجامع علمی درمان کرد اما در تذکر این نکته فقط خواستم بدانید که چه عواملی دست به دست هم داده اند که جوان مسلمان و پاک ما دست به خواندن کتاب های فیلسوفان غربی دراز کرده است.

بعد از دانستن این نکات توجه شما را به چند دستور ساده که باعث می شود تعامل بهتری با همسرتان داشته باشید جلب میکنم:

بعد از خواندن هر کتاب خوبی ، خوبی را در عمل اجرا کنید و با عملتان مروج خوبی باشید. شما باید بتوانید بدون دعوا و بگو مگو در فضای خانه خوب بودن سبک زندگی اسلامی را در عمل نشان بدهید. چون هیچ مکتب باطلی ، از نقاط مثبت خالی نیست ، نکات مثبت آن مکاتب را مشاهده کرده و تشویق کنید و با این کار انصاف خود را نشان بدهید اما در پی آن عین همان خوبی یا فضیلتی بالاتر از آن را ، در تعالیم اسلام متذکر شوید و اطرافیان را متوجه کنید که اسلام از این خوبی بهره دارد.

در مرحله بعد باید بتوانید معایب ، خلل ها و تناقضات نظریات رقیب را بشناسید و با اسلام مقایسه کنید. به عنوان مثال یک مکتب تجربه گرا ، چون محدوده و حریم تجربه کردنش ، فقط و فقط زندگی دنیوی و مادی انسان هاست نمی تواند کمال انسان و سعادت او را در دنیا و آخرت مورد محاسبه قرار بدهد و با در نظر گرفتن دنیا و آخرت در کنار هم ، نسخه ی جامعی برای او بدهد و لذا چون همیشه نگاه دنیایی دارند و دست رسی به عالم آخرت ندارند همیشه محاسباتشان در مورد انسان یک بعدی و غلط است. اما خداوند تنها موجودی است که می تواند با در نظر گرفتن همزمان آخرت و دنیا ، و آسایش انسان در هر دوی این عوالم ، نسخه ی جامعی برای زندگی انسان بپیچد. در حقیقت گرفتاری همه ی مکاتب مادی در این است که در نهایت شاید بتوانند دنیای مردم را آباد میکنند و از آباد کردن آخرت ابدی ناتوان هستند چه رسد بر آبادانی همزمان زندگی دنیا و آخرت که در پرتو عمل به دستورات اسلام کامل محمدی به آن خواهند رسید. بعد از توجه به جامعیت اسلام در توجه به دنیا و آخرت است که نقش معاد و قیامت در سبک زندگی بیشتر جلوه میکند و به همین دلیل است که قرآن یک سوم آیاتش را به بحث درباره معاد و قیامت و دوزخ و فردوس و جزا و پاداش اختصاص داده است.

سوال های کلیدی اما دلسوزانه ی شما می تواند هر انسان غافلی را بیدار کند تا دوباره به زندگی خودش نگاهی دقیق و جامع بیاندازد و جهت گیری کلی آن را بر اساس معارف وحیانی اسلام تنظیم کند. لازم نیست زیاد حرف بزنیم و متهم به پر حرفی بشویم. گاهی یک سوال کوتاه اما اساسی بیشتر از یک کتاب قطور انسان را به فکر وا می دارد. قرآن کریم از تکنیک سوال های منظم اما منطقی فراوان بهره برده است تا مخاطب خودش بیاندیشد و راهش را انتخاب بکند نظیر آیات سی و پنج و سی و شش از سوره مبارکه طور.

زیبایی زندگی زناشویی به این است که لازم نیست برای رسیدن به تعامل و تعادل ، خانه را به میدان مناظره ی دو مکتب و رینگ بکس مغالطات تبدیل بکنیم. نیازهای جنسی و طبیعی زوجین آنها را به راحتی در کنار هم حفظ میکند و فراموش نکنیم که خوش بختی بیشتر از اینکه بیرونی باشد امری درونی و معنوی است و نمی توان آن را با کسی به اشتراک گذاشت. در صف نماز جماعت ده ها نفر به نماز می ایستند اما لذت هیچ دو نفری از آنها برابر نیست چرا که معرفت هیچ دو نفری از آن مردم به خداوند ، دقیقا یکسان و شبیه هم نیست.

 

شما یا همسرتان خوش بختی را هر جوری که تعریف بکنید با داشتن ایمان به خداوند نقاط مشترک فراوانی خواهید داشت که بتوانید قبل از بهشت موعود ، بهشت را روی زمین و درون خانه تجربه کنید. انسان ها گرفتار غفلت هایی می شوند اما نسیم رحمانی که وزیدن می گیرد غبارها کنار میروند و فطرت زلال و ایمانی آنها از زیر خاک بیرون می آید و آسمان دوباره آبی می شود. 

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۹-۱۷ ۱ ۰ ۱۶۳

نخل ولایت ۹۹-۹-۱۷ ۱ ۰ ۱۶۳


🌼 به نظر شما قبل از ازدواج چقدر بایداطلاعات داشته باشیم؟

من چندسال پیش کتب روایت فتح ،روایت زندگینامه شهدا از زبان همسرانشون، کتاب مطلع مهر آقای امیرحسین بانکی پور فرد راجع به راه کارهای جامع و کاربردی برای انتخاب همسر، چند تا کتاب دینی هم راجع به همین مسائل خوندم ، دقیق یادم نیست. فکر کنم کتاب حکمت نامه جوان از آقای ری شهری بود با مضمون حدیث. کتاب خیلی میخوانم اما راجع به ازدواج خیلی هاش رو دوست ندارم بخونم. خیلی ها پیشنهاد میدادن کتابهای روان شناسی غربی وترجمه شده مثل مردان مریخی و زنان ونوسی، ازمردان وزنان بیشتر بدانیم و...

یه نگاه اجمالی تو کتابخونه ی نزدیکانم بهشون کردم اما اصلأ برام جالب نبود. آقای بانکی تو کتاب مطلع مهر گفته بودندکه ما وقتی قراره حداقل نصف عمرمون رو تو دنیا با همسرمون سپری کنیم، باید حداقل پنجاه کتاب راجع بهش بخونیم چون حقیقتا ارزشش رو داره. از یه طرف با حرفشون موافقم و از یه طرف مخالف.

 

 -------------------------------------------------

مسلما سوال شما از کمیت و مقدار اطلاعات و دانستنی ها نیست چون دانایی و علم ، کمال است و فزونی در آن ، کمالی مضاعف و بیشتر ؛ و خداوند انسان را جویای دانش و اهل تفکر آفریده است و کسی نمی تواند دیگران را از دانستن منع کند اما در عصر انفجار اطلاعات ، هنر در زیاد خواندن و دانستن گزاره های جزیی و بی فایده نیست بلکه باید مفید خواند تا قضایای کلی و عمیق و مفید را دانست و سپس به همان دانسته های مفید و نافع، خوب عمل کرد. 

دانستن کمال است اما دانستن برخی مسائل قبل از زمان آن به جای آرامش و سکونت ، برای انسان وحشت و اضطراب می آورد. درست است که دانستن حق مردم است اما دانستن هر مطلبی حق مردم نیست چون با دانستن برخی گزاره ها آرامششان را از دست می دهند و خواب شبشان به بی خوابی مبدل می شود. درست است که دانستن کمال است اما دانستن همه جزئیات زناشویی برای جوان مجرد مومن لازم نیست. شاید بخشی از زیبایی های جشن ازدواج به خاطر همین نادانسته ها و بی تجربگی ها باشد. اما صد افسوس که دنیای امروز دنیای جاهلیت مدرن است و جهل ها و جهالت ها به مقداری با علم مخلوط شده اند که جز اندکی حرف حساب ، مابقی جهل است و آب گوارای علم ، جان خسته ی مردمان را سیراب نمی کند. که فرمود : و ما اوتیتم من العلم الا قلیلا

برای رسیدن به مقصد چند سوال از محضر شما دارم:

به نظر شما نوشته های روان شناسان غربی آن هم با گرایش مادی ، ربطی به کتاب ها و نوشته های مکتب الاهی نظیر روایت فتح در جهت گیری کلی نسبت به عالم و هدف نهایی آن دارند؟ آیا در عالم نشر کتاب ها خنثی و بی طرف نوشته می شوند؟ و آیا نویسندگان خداپرست یا ملحد ، خواه ناخواه گرایش مادی یا الاهی خودشان را در میان نظریاتشان نمی گنجاند و آرام آرام به خورد شما نمی دهند؟ آیا نوشته ی روان شناسی که انسان را از سنخ موش می داند و با او معامله ی حیوان می کند با نوشته ی حکیم خداشناسی چون بوعلی سینا که انسان را گل سرسبد عالم هستی می داند و در مزاج و طبع ، انسان را معتدل ترین طبایع جاندار می داند یکی است؟ آیا نگاه مکاتب لذت گرای غربی به ازدواج ، مانند نگاه اسلام به ازدواج است تا این دو مکتب متضاد بتوانند نسخه ی واحدی را به شما بدهند؟ اگر هم شما وقت کنید و همه ی کتاب های جور واجور موجود در بازار را بخوانید نمی توانید به همه آنها عمل بکنید چون این کتاب ها جهت گیری یکسانی در دستوراتشان ندارند.

ما هنوز تکلیف خودمان را با خودمان مشخص نکرده ایم و ما هنوز ایمان به خداوند ، و ایمان به راه او (برای نیل به کمال انسان و انسانیت) نیاورده ایم. ما حتی نمی دانیم که نوشته های فیلسوفان و روان شناسان ملحد غربی در تلاشند که انسان را بدون خدا و بدون دستورات او و بر اساس انسان محوری و نه خدا محوری و بر اساس لذت محوری و نه عبادت و بندگی خدامحور تربیت کنند و نادانسته خودمان را با خواندن کتاب هایشان به دست آنان می سپاریم و نتیجه اش همین جامعه ی امروز ما می شود.

کتاب های روان شناسان غربی را می خوانیم و در عین حال می خواهیم روز عاشورا برای حسینی که در مسیر اعتلای مکتبش تکه تکه شد اشک هم بریزیم اما چون جهت این دو نوع کتاب و این دو نوع مکتب یکی نیست نمی توانیم انسان قبل از خواندن این کتاب ها باشیم چون هیچ کتابی خنثی نوشته نمی شود. اگر هم بخواهیم دین و دیانت را در یک گوشه دلمان نگه داریم و بی خدای کامل نشویم ، خدا و کلیسا را فقط برای روزهای یکشنبه می گذاریم و ما بقی هفته را طبق دین یا همان سبک زندگی فیلسوفان ماده گرا و انسان محور سپری کرده و باب میل آنها رفتار میکنیم.

بله ؛ باید خواند و خواند ؛ و باید دانست و دانست ، حتی بیشتر از صد جلد ؛ اما با کدام گرایش؟ با کدام مکتب؟ به سوی کدام جهت؟ و برای رسیدن به کدام هدف؟ آیا هدف نوشته های غربی با هدف نوشته های الاهی در یک سمت و سو هستند؟ آیا نگاه فیلسوفان غربی به انسان ، با نگاه قرآن به انسان ، در جهت و هدف و راه و راهنما متفاوت نیست؟ آیا این کتاب ها خواسته یا ناخواسته سبک زندگی غربی را ترویج نمی کنند و آیا در تمام این کتاب ها بویی از خدا به مشام انسان جویای خدا می رسد؟ می توانم از شما بپرسم آیا خدا در زندگی این روان شناس های غربی پیدا می شود؟

در گذشته شما با کتاب هایی آشنا شدید که از نظر نویسنده توصیه میشدند و شاید بتوان گفت این متون بر گرفته از آنها و حاصل آن کتاب هاست اما آنچه نباید فراموش کنید این است که در مشاوره ازدواج و در سبک زندگی ، دو جریان عمده و رقیب هم ، وجود دارند که شما لاجرم باید یکی از این دو جریان را برای رفتارهایتان انتخاب ، و سپس الگو کنید. یا باید خداوند را ملاک اول و آخر سبک زندگی قرار بدهید و در نتیجه به آیات قرآن و کلام معصومان تمسک کنید و تحلیل های عقلانی فیلسوفان و دانشمندان نورانی به نور وحی را در تبیین کلام قرآن و عترت دنبال بکنید یا اینکه در مقابل باید به سراغ تجربه گراهای بی خدا بروید و زندگی تان را به دست آزمون و خطا های این دسته از انسان های فراری از دستورات خدا بسپارید.

فراموش نکنید که هر نظریه ای جز اسلام ناب محمدی یا همان اسلام خالص قرآن و عترت ، حاصل دست رنج همان فیلسوفان و دانشمندان ملحد است که می خواهند در یک کلمه شما خداپرست نشوید مثل :

1- نظریه ی اسلام التقاطی (یعنی اسلام هم خر و هم خرما یا نظریه کمی از اسلام و کمی از غرب)

2- یا نظریه ی خدا و کلیسای محدود به یکشنبه ها

3- و یا نظریه ی معنویت مدرن یعنی معنویت بدون خدا و بدون قرآن و عترت ؛ که مدعی است نیازهای معنوی انسان را بدون خدا و دین او یعنی اسلام پاسخ می دهد و نیاز نیست شما برای یافتن معنا ، مسلمان باشید.

4- یا نظریه ی اکتفا به اسلام فردی نظیر اسلام منهای سیاست و حکومت

 

هیچ مکتب باطلی ، خالی از حرف حساب نیست اما سوال اینجاست که سرک کشیدن به این مکاتب فاسد آیا عطش انسان جویای حقیقت را سیراب می کند؟ درست است که انسان تا کجی ها و انحرافات را نشناسد قدر آب زلال یا همان ولایت الاهی و سپس ولایت اهل البیت را نمی داند اما آیا می توانید تضمین بدهید که از خواندن کتب ضاله و بعد از آشنایی با مکاتب الحادی هیچ اثری در زندگی از آنها نمی پذیرید؟  

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۹-۱۳ ۰ ۰ ۱۹۵

نخل ولایت ۹۹-۹-۱۳ ۰ ۰ ۱۹۵


 🌼 نمیدونم اصلأ میتونه یکی از ملاکای ازدواج قرار بگیره یا نه؟ اصلأ چقد میتونه اهمیت داشته باشه؟ واصلأ آیا میشه این سؤالات رو تو جلسات خواستگاری پرسید یاخیر؟ سؤالم راجع به به مزاج یا طبع هست بر اساس طب سنتی.
همانطورکه میدونیم 4 مزاج اصلی،شامل مزاج های گرم و خشک،گرم و تر،سرد و خشک،سرد و تر هستند. باتوجه به اینکه هر مزاجی، خصوصیات جسمی و روحی و اخلاقی، علائم حیاتی متفاوت، نبض، کند یا تند بودن ضربان قلب، علاقمند بودن به غذاها و طعم های خاص، شیرینی، ترشی، شوری، تلخی، سازش با آب وهوایی خاص،کم تحرکی، فعال و پرجنب و جوش بودن، اهل ورزش و کارهای سنگین بودن و...خاص خودش رو داره و حتی بعضی مزاج ها کاملأ ضد هم هستند واز طرفی تا حدودی فکر کنم به روابط بعد از ازدواج هم ارتباط مستقیمی داشته باشه، به نظر شما مشکلی توی روابط جنسی پیش میاد که مثلأ اگه یه دختر گرم وخشک با یه پسر سرد و تر یا بالعکس یه پسرگرم مزاج با یه دختر سرد مزاج ازدواج کنه؟
اگه اهمیت داره، خودمون مزاجمون رو بدونیم، اما بخوایم مزاج خواستگارمون رو هم تشخیص بدیم،چه علائمی هست که متوجه طبعش بشیم؟
میشه مستقیمأ شفاهی یا کتبی همچین سؤالاتی رو پرسید؟

------------------------------------------------------

🌼 یه سوال از محضرتان دارم بعضی از پسرها وقتی میان خواستگاری تو جلسه دوم به بعد همش در مورد مسائل جنسی صحبت میکنند و اینکه میپرسند که شما گرم مزاجید یا سرد مزاج! به شخصه اصلا خوشم نمیاد که این سوالات رو آن قدر زود میپرسند درسته که خیلی مهم هست و گاها شنیده شده علت نیمی از طلاق ها به دلیل همین گونه مسائل هست اما بازم من مشکل دارم و تا قبل از محرمیت نمی خوام این موضوع رو به خواستگارم بگم یه جورایی اسرار درونی هر کسیه و نباید پیش یه کسی دیگه مخصوصا نامحرم عنوان بشه به یکی از خواستگارام گفتم که هر وقت قرار شد بریم محضر و عقد کنیم قبلش من به شما میگم ولی انگار بهشون برخورده بود. سوالم من از شما اینه که آیا حساسیت من به جاست یا زیادی سخت میگیرم ؟

----------------------------------------------------------

🌼 بر خلاف نظر دوستمون به نظر من خیلی این موضوع مهمه و حتما باید سوال و جواب در موردش صورت بگیره من خودم تو فامیل چندین مورد رو دیدم که به خاطر اینکه آقا پسر مشکل و ناتوانی خودش رو نگفته بود و دختر خانم هم سوالی نکرده بودند کارشون به جدایی و طلاق کشید البته خودم هیچگاه از خواستگارم نپرسیدم ولی خیلی برام مهمه که بدونم اما بلد نیستم کی و چگونه سوالم رو مطرح کنم میشه راهنماییم بفرمایید ؟

--------------------------------------------------

در پزشکی مدرن دنیای امروز چیزی به اسم مزاج و طبایع وجود ندارد اما در احادیث اسلامی و طب سنتی ایران ، اساس و پایه ی طب بر همین مساله گذاشته شده است. اطلاعات بنده فقط و فقط به اندازه ی چند سال مطالعه ی مختصر و البته حضورم در محضر استاد به مناسبت خواندن کتاب شریف قانون اثر حکیم بزرگ الاهی و فخر ایران زمین ابوعلی سینا است. اما از آن همه فقط چند جمله آن هم به مناسبت نکاح و ازدواج خدمتتان تقدیم می شود:

از نظر حکیم الاهی بوعلی سینا مزاج عمومی دختران و زنان و نوزادان سرد و تر ، و مزاج مردان و پسران عموما گرم و خشک است. اما تشخیص مزاج یک جوان بسیار سخت و شاید بتوان گفت محال است چون گرمی در مزاج جوانان غلبه دارد و تا انسان به سال های میانی زندگی یعنی چیزی حدود سی تا چهل سال نرسد مزاج واقعی او نمایان نمی شود. از نگاه حکیم ابوعلی سینا گاهی دو دست یک فرد خاص می تواند دو مزاج مختلف داشته باشد و به طور مثال یک دستش سرد و دیگری گرم مزاج باشند. از طرف دیگر گاهی اتفاق می افتد که افرادی چند طبعی بوده و ترکیبی از مزاج های مختلف ، در آنها جمع می شود ؛ نظیر جمع بین صفرا و سودا یا سودا و دم که هر کدام خصوصیات خاص خودشان را خواهند داشت و به عنوان مثال فرد مذکور هم پرجرات و دموی بوده و هم دارای کسالت خواهد بود که نشانه ی سوداست.

پس علاوه بر این که خود شما نمی توانید به این راحتی ها مزاج خودتان را تشخیص بدهید تشخیص مزاج دیگران خصوصا فردی از جنس مخالف که در داستان ما همان خواستگار است نیز مشکلی مضاعف خواهد بود و از توان عموم افراد خارج است و نمی توان به گفته ی افراد در این مورد اعتماد کرد چون نمی توانند تشخیص دقیقی از مزاج خود داشته باشند.

درست است که انسان ها با مزاج اولیه خودشان به سر می برند و از ابتدای ایجاد جسم و انعقاد نطفه و زمان و مکان آن ، یا مزاج پدر و مادر ، در آن تاثیر فراوان دارند اما نوع غذا و خورد و خوراک و سپس آب و هوا و شرایط اقلیمی محل سکونت ، می تواند طبع هر کسی را تغییر دهد و در نتیجه مزاج انسان به سمت اعتدال یا حداقل کمی تغییر گام بردارد. به عنوان مثال اگر یک جوان گرم مزاج جنوبی ، سال ها ساکن مناطق سرد و مرطوب شود و از تغذیه ی جنوبی و گرم و پر ادویه ی آن مناطق دور بیافتد ، خواهید دید که دیگر مزاج او به گرمی گذشته ، نخواهد بود و با اقلیم خاص آن منطقه ی جدید خو خواهد گرفت.

همه ی اینها را گفتم تا بدانیم اگر دستورات اسلام به درستی و دقت انجام شوند و ملاک حقیقی در ازدواج دو جوان ایمان آنها به الله و تفاهم فرهنگی آنان در فرهنگ اسلامی باشد ازدواج افراد با مزاج های مختلف ، به هیچ عنوان خللی در مسیر ازدواج آنها ایجاد نخواهد کرد.

زن و مردی که در یک منطقه ی آب و هوایی زندگی می کنند و از آب و غذای مرسوم همان منطقه تغذیه می شوند مزاجی مشابه یا نزدیک هم خواهند داشت اما اگر به هر دلیل زوجین مزاجی مشابه هم نداشته باشند تفاوت های مزاجی را می توان با تغذیه مناسب برای هر طبع ، جبران نمود. به عنوان مثال اگر یک فرد سرد مزاج به مدت چهل روز به خوردن نوشیدنی ها و غذاهای گرم نظیر دارچین و زنجفیل و هل و زعفران و عسل آویشن و خرما و کشمش عادت کند ، دیگر سردی گذشته را نخواهد داشت و مزاجش کمی معتدل خواهد شد.

اما نکته ای که باید به آن توجه کرد این است که داستان مزاج جوان ها ، علاوه بر ایجاد زیبایی فوق العاده در خلقت ، و تنوع انسان ها در آفرینش بی نظیر الاهی ، در امر ازدواج افراد ، به امتحانی زیبا مبدل شده که تقریبا همه ممتحن به آن هستند و بسیار کم اتفاق می افتد که دو جوان ، مزاجی کاملا متعدل یا شبیه و مانند به هم داشته باشند بلکه تقریبا جز اندکی معدود همگان با همسران خود متفاوت بوده و در نتیجه بساط امتحان اعمال داغ تر شده است. زمانی زن بر خلاف طبع عمومی دیگر زنان گرم مزاج است و آتشین ، و زمانی مرد بر خلاف طبع عمومی مردان سرد است و کم تحرک.

جمع بندی نهایی بعد از این همه پر حرفی این است که در امر ازدواج به هیچ عنوان امر مزاج را دخالت ندهید و در این امر به خداوند توکل کنید و مانند بسیاری از فاکتورهایی که در این متون بی اثری آنها در امر ازدواج برایتان روشن شده است ، مزاج ها و طبایع را نیز دخالت ندهید و جز ایمان بالله به فاکتور دیگری فکر نکنید. البته فراموش نکنید که طب اسلامی و ایرانی برای نزدیک کردن طبایع به هم و سپس تعادل در مزاج دستورات زیبایی دارد که برای درمان می توان به آنها عمل کرد و جدایی و طلاق قبل از درمان کاری خلاف عقل و حکمت است.

آنچه مایه استواری خانه و خانواده است تنها و تنها ایمان به خدا و لوازم آن نظیر اخلاق حسنه است نه شباهت دقیق در طبایع و مزاج ؛ و دقت های افراط گونه در این امور و نظایر آن نه تنها شما را از انتخابی دقیق دور میکند بلکه در نهایت فرصت خوب ازدواج با یک انسان مومن را نیز از شما خواهد گرفت.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۹-۰۹ ۰ ۰ ۱۲۱

نخل ولایت ۹۹-۹-۰۹ ۰ ۰ ۱۲۱


🌼 آیا باید علاقه به همسرمون رو تو جمع مطرح کنیم یا تو جمع معمولی باشیم و تو محیط خصوصی تر علاقه به همسرمون رو ابراز کنیم؟

-----------------------------------------------

ابراز علاقه به همسر در دوران ما در دو طرف افراط و تفریط قرار گرفته است. گروهی از سر افراط ، و در پی فرهنگ منحط غربی ، خصوصی ترین لحظات زن و شوهر را به میان خیابان و مترو و جامعه می آورند و مرز و پرده ای را بین خودشان و دیگران قرار نمی دهند و در میان محرم و نامحرم همسر خودشان را چنان خطاب کرده و چنان لمس می کنند که گویی موجود زنده ای جز خداوند شاهد و ناظر آنها نیست. و در طرف تفریط گروهی چنان از همسر خویش دوری می کنند و ابراز علاقه را چنان عیب می شمردند که از یک سلام خشک و خالی صبحگاهی یا خداحافظی صمیمی هنگام خروج از خانه دریغ می کنند.

برای یافتن مرز دقیق این مساله کافی است نگاهی به دستورات دینی داشته باشیم و سراپرده ی حیا را در هر مرحله اندازه کنیم:

گاهی ابراز علاقه در حضور نامحرمان و گاهی در حضور مجردهاست به گونه ای که هر کلمه ی نامناسب و به دور از شرم و حیا ، فتنه ای شیطانی را در دل افراد غریبه ایجاد می کند که باید از آنها بر حذر بود.

اما گاهی زن و شوهر در خلوت هستند و مانعی از ابراز علاقه بین آنها نیست. متاسفانه فرهنگ های بومی غلط کشور ما ، برخی از مردان را از محبت کردن به زن یا گفتن کلمات محبت آمیز منع می کند. فرهنگ اسلامی در تقابل با این خطا ، این بخش را به بهترین وجه تامین کرده است.

تعالیم اسلامی به مردان می آموزد که به هنگام ورود به خانه به اهالی منزل خصوصا همسرشان بلند سلام بکنند و همگان را مخاطب قرار بدهند. چون طبق شریعت اسلام ، کار در داخل منزل وظیفه ی زنان نیست و زنان مومن مسلمان این مهم را با کرامت و بزرگواری انجام می دهند ، مردان با اخلاق حسنه و روی گشاده سری به آشپزخانه بزنند و در امور خانه کمک کنند. در احادیث ما هست که گاهی امیرالمومنین در خانه عدس پاک کرده اند و در امور خانه کمک کار بانوی خانه بوده اند. مردان بعد از حضور در خانه با همسرشان هم کلام شده و اتفاقات طول روز را از آنان جویا شوند تا با همین بهانه گفت و گویی کوتاه اما صمیمی بین زوجین برقرار شود و در نتیجه خستگی های روزانه خانه را ترک کرده و صمیمیت خانه را پر کند. تشکر از زن در ازای انجام دادن امور خانه و وظیفه ندانستن انجام این کارها ، از اموری است که وظیفه ی مردان است. اگر در ذهن کسی کار خانه وظیفه ی زن تلقی شود و زن نوکر بی مزد و مواجب خانه باشد ، دیگر تشکر و ابراز علاقه و قدردانی از زحمات او معنا نخواهد داشت.

حکایت: یکی از دانشمندان نقل می کردند که همسرم علاقه داشت از استاد شهید مطهری برای شام دعوت کنیم و میزبان ایشان باشیم. به همسرم گفتم که چرا دوست دارید استاد مطهری را از میان این همه عالم و فرهیخته و دوستان قدیمی دعوت کرده و در خدمتشان باشیم؟ همسرم در جواب سوالم گفت: چون استاد هر دفعه که به منزل ما می آیند ، بعد از خوردن شام و به هنگام خداحافظی و رفتن از منزلمان ، به جلوی درب آشپزخانه می آیند و از من به صورت جدا و مخصوص و به خاطر زحمات امشب و غذای باب میلشان تشکر می کنند! بر خلاف دیگر افراد که وقتی به خانه ی ما می آیند فقط از شما تشکر می کنند و خانه را ترک می کنند. همین توجه استاد باعث شده که من علاقه داشته باشم از میان این همه دوست قدیمی ، بیشتر در خدمت ایشان باشم!

و چه زیباست اگر صاحب خانه یا میزبان ضیافت با رعایت مرزهای حیا و عفاف در نزد میهمانان و با صدایی بلند از بابت شام و غذای خوشمزه و دست پخت همسرش تشکر کند و او را ارج نهد.

ابراز علاقه به همسر ، در خلوت شکلی دارد و در جلوت اندازه ای. مهم رعایت این اندازه هاست تا گلدان شمعدانی زندگی ما از بی آبی پژمرده نشود و از زیادی آب نپوسد. اعتدال را رعایت کنید. به عنوان مثال گاهی مردان در خلوت فرشته اند اما در حضور فرزندان یا محارم مثل پدران و مادران ، حتی اندکی محبت نمی دانند. اخلاق شنیدنی نیست ؛ اخلاق دیدنی است. بچه ها محبت را باید در میان گفت و گو های مادر و پدرشان و در تعارف کردن ها و نشست و برخواست ها ببینند نه اینکه زن و مرد عبارت های کلیشه ای محبت آمیز را صبح و شام بلغور کنند اما در کف زندگی زناشویی احترام واقعی برای آموزش فرزندان و تعلیم آنان تبلور نداشته باشد.

مردان فراموش نکنند که ابراز علاقه به همسر ، همیشه با بوسیدن و لمس بدن او همراه نیست تا توهم شود که در نگاه اسلامی ما مرزی میان خلوت مطلق زن و مرد با خلوت خانوادگی (یعنی خلوتی با حضور فرزندان) و سپس خلوت فامیلی (یعنی با حضور محارم درجه اول مثل پدر و مادرها)  قایل نیستیم. هر کدام از این خلوت ها به تناسب نوع خلوت ، پر از کلمات محبت آمیز و رفتارهای عاطفی و ابراز علاقه ها است اما هر کدام به تناسب خودش و نه کمتر از آن و نه بیشتر.

مهم ، توجه است ؛ دیدن است ؛ نگاه است ؛ باید آنچه که شایسته ی دیدن است دیده شود و آنچه که شایسته ی تقدیر است بزرگ داشته شود آن وقت شمعدانی خانه ی شما همیشه سرزنده و شاداب خواهند ماند.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۹-۰۵ ۰ ۰ ۱۵۰

نخل ولایت ۹۹-۹-۰۵ ۰ ۰ ۱۵۰


۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ... ۳۴ ۳۵ ۳۶

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری