تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


🌼 خیلی دور و زمونه عوض شده می تونم به جرات قسم بخورم عامل تاخیر ازدواج فقط و فقط آقا پسرها هستند و دختر ها اصلا نقشی ندارند
در ماه گذشته حدودا 5 تا خواستگار از طریق همسایه و دوست و آشنا و... بهم معرفی کردند تماما این 5 تا آقا پسر گفته بودند که فقط دختر چادری و محجبه باشد اما باور بفرمایید همه آنها دروغ می گفتند و معیارهایی دیگر دارند و اصلا چادر جزو معیارشان نیست

با عرض شرمندگی باید بگم حالم از تمام پسرها بهم میخوره بلا استثنا
چرا این جوری شده واقعا پسرها دنبال چی هستند؟ من که فکر میکنم خودشان نیز نمی دانند به دنبال چه هستند
 واقعا از روی پدر و مادرم خجالت میکشم چون وقتی پسرها و خانواده شان به خواستگاری می آیند با دید تحقیر به دختر و خانواده اش می نگرند حالم از این دنیایی که فقط بوی تعفن میده به هم میخوره همه چی عوض شده دیگه نه مومن ها مومن اند و نه حزب الهی ها ،حزب الهی
یه مثال بزنم تا منظورم رو واضح تر بگم چند ماه پیش یکی از همسایه هایمان بنده را به شخصی کاملا مومن و حزب الهی(البته ایمانی سطحی و به نظر من فقط ریا)معرفی کرده بودند اما طرف در جواب همسایه مان گفت که ما دنبال دختر پولدار و با کلاس هستیم و این دختر به درد ما نمیخورد و دقیقا ماه بعدش با یک دختر خیلی پولدار وصلت کردند.
سوال من از شما اینست که چرا اینجوری شده چرا مومن هایمان اینگونه شدند؟
حداقل تاثیرش اینه که امثال این خانواده ها در بد جلوه دادن دین در اذهان به شدت موثرند و جوانهای لغزش دار را از دین بری می کنند

-------------------------------------------------------- 

تاخیر ازدواج یک داستان دو طرفه است. هم پسرها و خانواده هایشان مقصر هستند و هم دخترها و خانواده هایشان. قدم اول را پسر ها باید بردارند اما همین قدم اول نیازمند به چند ده میلیون پول است که خانواده ی دختر با نبودنش حتی خواستگارها را به خانه راه نمی دهند. همین ماه رمضان امسال و همین الان که جواب سوال شما را می نویسم در یکی از خوابگاه های دانشگاه امیرکبیر تهران هستم. همگی ارشد می خوانند و از خوش استعداد ترین جوان های این جامعه هستند. کاش بودید و سفره افطاری هر شب این جوان های مومن را آن هم با نبود پدر و مادر و نظارت خانواده و آن هم در این گرمای تابستانی و آن هم با کار و پروژه و آزمایشگاه مشاهده می کردید. 
مطمئن باشید کسی از پسرها برای ازدواج و تشکیل خانواده شک ندارد اما موانعی که جلوی پای پسرها هست هیچ کدام جلوی پای شما نیست. شما نه سربازی دارید و نه بار تشکیل خانواده بر عهده شماست. نهایت همکاری شما دخترها در امر ازدواج این است که خواستگارتان را با دلایل واهی بیرون بیاندازید. هنر دخترها این نیست که یک خواستگار همه چیز تمام را به غلامی بپذیرند. هنر یک دختر این است که جز ایمان ملاکی برای انتخاب همسر نداشته باشد. من در میان پسرها هستم و خودتان این مطلب را خوب می دانید. به من می گفت: حاج آقا با این وضعیت جامعه من به خودم اجازه ی فکر کردن به ازدواج را هم نمی دهم! دانشجوی ارشد مملکت است اما اگر دختر باب میل خودش را بخواهد باید برای به دست آوردندش بجنگد ؛ سال های خوش زندگی اش را هم از دست بدهد.
راستی به نظر شما جوانی که قرار است برای ازدواجش حداقل سیصد تا پانصد سکه مهر بدهد جا ندارد که خوشگل ترش را انتخاب کند؟ به نظرم کمتر از سه درصد دخترها با مهریه چهارده سکه و اندک موافق اند. فقط اندکی از دخترها هستند که فقط به تشکیل خانواده فکر میکنند و حواشی و تیر و تخته و لوازم لوکس زندگی برایشان موضوعیت ندارد. امروز حتی در روستاهای ما جهیزیه و لوازم زندگی باید چنین و چنان باشد و متاسفانه تا پسری این مقدار قوت مالی نداشته باشد حق دارند که قدم پیش بگذارد. باور کنید داستان تاخیر در ازدواج یک داستان دو طرفه است و هر دو خانواده مسبب آن هستند. شما دخترها معایب پسرها را می بینید و آنها معایب دخترها و خانواده هایشان را می بیننند. تا این وضعیت هست و دخترها خودشان را با بازیگران هالیوود مقایسه می کنند باید هم که در خانه بمانند و پسرهای جرات نکند که در خانه ی آنها را بکوبند.
سبک زندگی همین جا پای خودش را به داستان ازدواج باز می کند. مشکل ازدواج در مملکت ما ابدا اقتصادی نیست. مشکل ما در فرهنگ اقتصاد است. کافی است یک مقایسه ی ساده بین ازدواج های دهه شصت با ازدواج های امروز بکنید. با اینکه سطح رفاه دهها برابر بهتر شده و امکانات بهتر و بیشتر در جامعه پخش شده اما ازدواج راحت تر نشده. امروز ازدواج حواشی بدی پیدا کرده که دست و پای همه را بسته است. فقط کسی که یک سبک زندگی خدایی و آزاد دارد و چشم به دست غرب ندوخته است می تواند راحت زندگی کند. ما در سبک زندگی مشکل داریم.
باور کنید تاکید اسلام بر نقش ایمان به همین دلیل است. ایمان به خداوند هر چه قوی تر باشد بت پرستی و ستایش خدایان دروغین شرقی و غربی بیشتر رنگ می بازند. ایمان به خدا رکن رکینش نه گفتن به خدایان و الاهه های غیر الله است و امروز این خدایان دروغین موجودیت خودشان را در سبک زندگی نشان داده اند. در جاهلیت هم اساس مشکل اسلام با کفر در سبک زندگی انحرافی و غلط کافران بود ؛ آن زمان که می خواستند رفتارهایشان را بر اساس آن اعتقادات غلط بنا کنند. به یک معنای عمیق و اساسی ما مشرک هستیم چون در کنار خدای آسمان ها ، خدایی به نام غرب را پرستش می کنیم که تا آیه ای از طرف او برای انسان ها نازل می شود بدون تحقیق و بررسی با دادن پول همان رنگ و بو را به زندگی خودمان می دهیم در مقابلش کرنش می کنیم.توپ را بی دلیل به زمین پسرها نیاندازید. پسرها هم حداکثر به اندازه ی شما دخترها مقصر هستند. و در مجموع دست به دست هم داده ایم و دختر و پسر جدای از هم زندگی میکنیم.
برخی به جای خدای آسمان و زمین ، خدایی دارند به اسم دهن. آنها دهان مردم را می پرستند و در مقابلش رکوع و سجود می کنند. تا کسی به مرحله توحید نرسد نمی تواند زندگی کند. راحت ترین زندگی زندگی موحدانه است. می دانم که امتحانش نکرده اید. زندگی موحدانه زمانی است که جز خدا از هیچ کس سرمشق نگیرید. نه در لباس عروستان ؛ نه در تالار مراسمتان ؛ نه در نوع غذایتان ؛ نه حتی در آرایش و سرخ آب و سفید آبتان ؛ هنوز که هنوز است ما جشن گرفتن را هم نیاموخته ایم. جالب این است که فکر میکنیم بلد هستیم و بلدی ما این است که مثل ستاره های هالیوود تیپ بزنیم و مثل آنها آرایش کنیم و برقصیم.
به نظر شما زنانه های جشن های عروسی در کشور ما ، چه مذهبی و چه غیر مذهبی هایمان ، با هم چه تفاوتی دارند؟ سبک زندگی این دو طیف یکی شده است. شیطان همه را مسخر خود کرده است. یک لحظه در خودتان تاملی کنید و انصاف بدهید که فاطمه ی زهرا به عروسی کدام یک از شما قدم خواهد گذاشت؟ همان بهتر که مهدی نیاید. و مطمئن باشید که نخواهد آمد. سبک زندگی ما هیچ ربطی به اسلام ندارد. ما خدا پرست نیستیم و تا خدا پرست نشویم و زندگی مان را طبق فرامین اسلام تنظیم نکنیم مشکلات ما بیشتر و بیشتر می شود. مشکل به تاخیر افتادن ازدواج ها پسرها نیستند. سبک زندگی غلط ما ازدواج جوان ها را به تاخیر انداخته است. وقتی سبک زندگی خانواده ها غلط باشد ، اثرات سوء اش هم دامن دخترمان  را می گیرد و هم پاچه ی پسرمان را.
من از نسل گذشته ناامید هستم. اگر می خواهید اتفاقی بیافتد خودتان دست به کار شوید. سبک زندگی تان را با الگوهای ناب اسلام محمدی تطبیق دهید و مثل شهدا و مجاهدین زندگی بکنید. نسل گذشته نسل مفاتیح الجنان بود اما نسل امروز نسل مفاتیح الحیات است. از اسلام ، کلیدهای حیاتش را بیاموزید و به کار ببندید. مفاتیح الجنان جلد اول اسلام بود و آموزش می داد که فلان نماز چه مقدار ثواب دارد. اما مفاتیح الحیات جلد دوم اسلام است و آموزش می دهد که درخت کاشتن یا اخلاق حسنه و همسایگی نیکو ،فلان مقدار ثواب دارد.
مفاتیح الجنان همان اثر معروف حاج شیخ عباس قمی محدث کبیر شیعه است که در خانه ی همه ی ما هست و با آن آشنا هستید. اما مفاتیح الحیات اثر فاخر علامه مفسر آیت الله العظمی جوادی آملی است که به تازگی روانه بازار نشر شده و جای خودش را در بین اهل فکر و اندیشه به خوبی باز کرده است. توصیه می کنم تا فرصت ها از دست نرفته است جان تشنه خودتان را به معارف عمیق مفاتیح الحیات آبیاری کنید.
● ح سین عالمی

نخل ولایت ۹۹-۶-۱۱ ۰ ۰ ۱۰۰

نخل ولایت ۹۹-۶-۱۱ ۰ ۰ ۱۰۰


 

🌼 شما از روزی ای صحبت می کنید که مخصوص من است و کسی نمی تواند مانع رسیدن من به آن روزی شود دیر یا زود به قسمت و روزی خودم می رسم اما باور بفرمایید درک این موضوع برای من و جوان های امثال من کمی مشکل است چگونه و تا کی باید صبر کرد؟ اگر می فرمودید این یک نوع امتحان الهی است و امتحان شخص من اینگونه رقم خورده شده است قانع تر می شدم

شاید مشکل از شخص بنده است که با جوابتان قانع نشدم

و یا شاید از بی ایمانی و بی صبری بنده است
و یا شاید اینکه شما مرد هستید و درک کردن جنس مخالف کمی مشکل است 
و یا اینکه شاید تا به حال کسی اینگونه شما را تحقیر نکرده و دست رد بر سینه تان ننهاده که البته امیدوارم اینگونه باشد
به هر حال به نظر من ازدواج از نوع روزی اول است که مولا علی به فرزندش فرمودند و باید به دنبال آن رفت ایا درست فکر میکنم؟

---------------------------------------------

می خواهم با شما همراه شوم و فرض کنم که ازدواج از نوع رزق و روزی اول است و باید به دنبال آن رفت. به نظر شما به دنبال روزی رفتن در داستان ازدواج به چه شکل است؟ آیا درست است که طبیعت مرد و زن را مانند هم فرض کنیم و ناز زن را مانند نیاز مرد بدانیم؟ آیا درست است که طلب و خواستن و علاقه ی به زن را که در نهاد و جان مردان قرار داده شده را لحاظ نکنیم ؟ آیا درست است که جلوه گری و ناز کردن زنان را که جزو فطرت و نهادشان است را لحاظ نکنیم؟ زن زیباست و می خواهد این زیبایی را جلوه دهد اما شکل صحیح این جلوه گری چگونه است؟ آیا این ظلم به زن نیست که او برای پیدا کردن شریک زندگی اش خودش را برای ده ها و صدها و هزارها به جلوه در آورد؟ اگر زن بخواهد در طلب شوهر مناسب برای خودش ، راهی کوی و برزن شود و رزق خود را خودش بجوید به چه میزان به موفقیت نزدیک خواهد بود؟  با چه روشی این رزق را بطلبد؟ آیا جلوه گری و آرایش کردن و تیپ زدن راه مناسبی برای جلب رزق آسمانی هست؟ آیا خداوند روان زن را با این جلوه گری خیابانی هماهنگ آفریده است؟ آیا گلبرگ های گل رویش در ستیز با خواستگارهای طماع هوس باز پژمرده نمی شوند؟

قبول دارم که نمی توان دست بر روی دست گذاشت و تا ابد منتظر آمدن خواستگار شد اما با کدام روش؟ آیا روش حلالی برای این روزی طلب کردن هست؟ آیا شیطان از همین جا و از همین نقطه به دل بسیاری از دختران جوان نفوذ نکرده و ایمان خودشان و پسرهای سر راهشان را به تاراج نبرده است؟

آیا فکر کرده ایم که در آن قسمت از روزی که ما باید به دنبالش برویم چه مقدار از تولید روزی بر عهده ی ماست و در چه میزانش ما هیچ نقشی نداشته و نخواهیم داشت؟ انسان برای سیر شدن نیاز به نان دارد. نان از گندم تهیه می شود. گندم را کشاورز باید بکارد و درو کند. اما سوال اینجاست که کشاورز به چه میزان در تولید گندم و به ثمر رسیدن گندم موثر است و به چه میزان ابر و باد و مه و خورشید و فلک نقش دارند؟ اگر خوب محاسبه بکنیم خواهیم دید که حتی در همان رزقی که ما باید طلبش کنیم ، نقش ما به نسبت نقش ابر و باد و مه و خورشید و فلک ، بسیار اندک و چیزی نزدیک به صفر است. تلاش ما تلاشی مزبوحانه است که خداوند نشانمان دهد قدرت فقط به دست خود اوست. حتی قدرت بازوی ما از خودمان نیست.

اینجا همان مرز باریک و دقیقی است که باید راه میان جبر و تفویض را به دقت دید و انتخاب کرد. انتخاب جهت ها در زندگی به دست ماست و مابقی اش همه و همه کارگردان ماهر و قهاری دارد که خودش کار خودش را بلد است. از تو حرکت از خدا برکت به این معناست که به همان اندازه که در کارهای دنیا ، تلاش و حرکت تو موثر است در امور معنوی هم باید تلاش بکنی تا به مقصود برسی. بدون تلاش و حرکت تو ، همان طور که گندمت آرد و سپس نان نمی شود ، بار زندگانی ات نیز به مقصد آخرت نمی رسد.

روزی ات را خودت بطلب اما با قانون خدا. چون بدون قانون او نه به مقصد می رسی و نه به مقصود. خداوند برکت را در حلال قرار داده و تو باید بدانی حرام ها اگر چه ساده تر به دست می آیند اما تو را به مقصود نمی رسانند. دروغ گفتن ساده تر از راستی است اما بار کجش به منزل نخواهد رسید. ممکن است بتوانی دل پسری را در مترو و پارک بلرزانی و به پای سفره عقد بکشانی اما یک دل لرزان ، فردا با چشم و ابروی زیباتری باز هم خواهد لرزید.

سودگراها می گویند سود من در این است که دروغ نگویم چون اگر دروغ بگویم بقیه هم به من دروغ خواهند گفت. برای صداقت ، ارزش و لزوم اخلاقی قائل نیستند اما می دانند اگر دروغ گفتن باب شود بیشتر ضرر خواهند کرد.ما در فلسفه اخلاق سودگرا نیستیم اما اگر سودگرا هم بودیم به خاطر سود همگانی و همیشگی خودمان هم که شده نباید روزی را با روش های شیطانی جلب کنیم.

به دنبال روزی رفتن خودش فی نفسه کاری پسندیده است اما به این شرط که دروغ گویی قانون نشود و لوازم آرایشی وسیله ی رنگ کردن گنجشک ها و کلاغ ها برای عرضه در نمایشگاه بین المللی بلبل ها و قناری ها نباشد. به دنبال روزی رفتن خوب است اما نه زمانی که زن در خیابان و بلوارها کالا شده است و او را شبانه قیمت گذاری می کنند.

به دنبال روزی می شود و باید رفت اما نه با روش های شیطان. خانواده ها مسئولند. بزرگترها مسئولند. طلبه ها و علما و ائمه جماعات مسئولند. مدیران مراکز علمی و دانشگاهی و آموزش و پرورش مسئولند. خود مردم هم مسئولند. و البته شخص خود شما هم مسئول هستید. روش های غلط ما را به مقصد نمی رسانند. امروز زن غرب این مسیر غلط را تا انتها رفته است ولی دختر جوان ما تازه دنبال آنها راه افتاده است.

در مثال مناقشه نیست. چه ازدواج از قسم اول روزی باشد و چه از قسم دوم ، باید راه خدا را رفت و از گام زدن در مسیر شیطان در حضر بود. جلوه گری خیابانی نکنید و تار مویی به باد ندهید و برای کسی چهره آرایش نفرمایید ، روزی تان را از هر کجا که خواستید طلب کنید. اگر آن رزق و روزی به در خانه ی شما نیامد و شما را طلب نکرد ، شما به در خانه اش بروید ، اما با همین روش!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۶-۰۷ ۰ ۰ ۱۱۵

نخل ولایت ۹۹-۶-۰۷ ۰ ۰ ۱۱۵



🌼 به نظر شما اگر انسان همسرش را زیاد دوست داشته باشد بهتر است یا کم؟

تمام حرف من این بود که اگر قبل از ازدواج کمی دقت کنم و فاکتورهای اخلاقی و رفتاری طرف مقابل را کمی با وسواس بیشتر و با توجه به خصوصیات خودم بررسی کنم، می شود به گزینه ای رسید که زندگی با اون با حداقل تنش و حداکثر رضایت همراه شود. که نتیجه اش می شود اینکه همسرم را زیاد دوست دارم.

 احساس می کنم فرمایشات شما در این زمینه بیشتر مربوط به بعد از ازدواج است که زوجین به محض ایجاد نارضایتی فکر نکنند می توانند بزنند زیر میز.
فکر می کنم نادیده گرفتن این موضوع (توجه به الگوهای رفتاری و ویژگی های شخصی) و ملاک قرار دادن "فقط ایمان" کمی بی منطقی باشد.

چاره ای ندارم جز اینکه مثل قبل کمی مثال بزنم تا بهتر گفته باشم:
دخترها اکثرا حراف هستند اما کم و زیاد دارد. در میان پسرها نیز حراف و ساکت وجود دارد.
بعضی ها عجولن و بعضی ها دل گنده!
بعضی ها برون گرا هستن و همیشه در جمع ها می گویند از آنچه کردند و می کنند، و بعضی ها آنقدر سیاستمدار که به زور می شود ازشان حرف کشید!!!
و ....
ممکن است هر دو طیف با ایمان باشند و اهل مسجد و قرآن و ....

باور دارم بسیاری از دعواهای بین زوجین بر سر همین مسائل است که آخر همه دعواها می گویند : تو مرا درک نمی کنی!

خداوند انسان ها را با خصوصیات رفتاری و خلقی متفاوتی آفریده، پس چه بهتر که حین خواستگاری همانطور که از ایمان هم سوال می پرسند (نماز و روزه و اعتقاد به اسلام و ائمه و احترام به پدر و مادر و انجام واجبات و عمل به رساله و پرداخت خمس و اعتقاد به ولایت فقیه و رعایت حلال و حرام و... ) از ویژگی های خلقی و رفتاری همدیگر نیز بپرسند تا کمتر دچار آسیب شوند.

--------------------------------------------------- 

در تمام قرآن از لزوم محبت به همسر حرفی به میان نیامده است اما از لزوم احترام و احسان به پدر و مادر فراوان آیه داریم. چرا؟ تعجب نمی کنید؟ علتش این است که قرآن معایب انسان را توضیح می دهد و توجه بشر را به نقایصش منعطف میکند. انسان به طور طبیعی همسرش را دوست دارد چون نیازهایش را بر طرف میکند. اما بعد از ازدواج توجه به پدر و مادر کمتر می شود لذا نقیصه ای در داستان احترام به پدر و مادر پیش می آید که قرآن در پی رفع آن است.

در داستان ازدواج نیز شما می توانید پای ده ها بلکه صدها ویژگی خرد و کلان را به گزینش خودتان باز کنید ؛ چه کسی بخیل است؟ آیا کسی از خوشحالی و لذت شما ناراحت می شود؟ ابدا. کلام در این است که با ملاک قرار دادن ایمان در ازدواج دامنه ی جست و جوی شما به شدت با قلت و کمی افراد موجه می شود. خصوصا اگر در پی یافتن افراد با ایمان تر باشید. اینجاست که با وارد کردن هر ویژگی ساده ، چنان گرفتار می شوید که مجرد بودن را بر تاهل ترجیح خواهید داد. به نظر بنده شما ایمان را ملاک قرار بدهید بعد از آن هر چه بهتر بهتر. نوش جانتان.

تاکید بنده بر ایمان در داستان ازدواج مثل تاکید قرآن بر احسان به والدین است. این کار بنده به این علت است که توجه شما و همه ی دوستان به عامل ایمان جلب شود و در خواستگاری ها به دنبال چشم و ابرو و سطح رفاه نباشند.

متاسفانه امروز شاهد هستیم که بهترین دختران با ایمان شهرها به علت نداشتن زندگی مرفه یا قیافه ی زیبا هیچ خواستگاری ندارند. در یک جامعه ی دینی این فاجعه است که تقوا و ایمان حتی جزو ملاک های ازدواج نباشد و صرفا ملاک های ظاهری ، عامل تاثیر گذار انتخاب همسر باشند. متاسفانه امروزه در بهترین حالت ایمان را به عنوان بی ارزش ترین عامل یا عاملی در کنار دیگر عوامل مطرح می کنند و این غلط است. علاوه بر این که با شدت یافتن عامل ایمان در دل یک مسلمان و تربیت شدن او در پرتو اسلام ، صفات حسنه نظیر صبر و ذکاوت و زیرکی و سپس کتوم بودن و به جا سخن گفتن و راز دار بودن و ... به صورت معتدل رشد می کنند و شما با نمونه ای از یک انسان متعالی و اهل کرامت مواجه خواهید بود. ایمان صفتی جامع برای تمام خوبی هاست که بدون آن هیچ کدام از این صفات به صورت معتدل و به اندازه در عمل یک انسان جلوه نخواهد کرد.

به طور مثل کتوم بودن اندازه دارد و نباید به حالت افراط یا تفریط منجر شود. کتمان سر تا زمانی خوب است که حقی پایمال نشود و مظلومی از حقش باز نماند. اینجاست که یک انسان مومن اما کتوم ، در صورت نیاز ، شهادت دادن در دادگاه و اظهار کلمه ی حق را وظیفه خود می داند ، حتی اگر در دلش مکدر باشد. اما به وظیفه ایمانی اش عمل میکند و خلاف طبع اولی اش که کتمان سر بود عملی از او سر میزند که همان بیان حق و جریان عدالت است. همه ی صفات نیکویی که نام بردید هر کدام در نگاه دقیق ، پرونده ای طولانی و پیچیده دارند که به نسبت یک نفر قابل طرح هستند. فقط معصومین علیهم السلام هستند که همه ی صفات کمالی را به نحو تمام و کمال دارا بوده و در جای خودش و به حسب وظیفه اعمال میکنند. هر چه در این نمونه ها و در خلقت پیچیده انسان دقت کنید به حیرت بیشتر شما منجر می شود و در مقام انتخاب همسر گرفتار وسواس بدی خواهید شد چون با ملاک قرار دادن این صفات و دقت در آنها کسی را پیدا نخواهید کرد که از تمام رذیله های اخلاقی دور و سپس متصف به تمام صفات اخلاقی باشد و با دارا بودن چند صفت متعالی گرفتار چند رذیله اخلاقی جدی نباشد یا بتواند حد اعتدال هر صفت را شناخته و عمل کند.

شما همین صفت کتمان راز یا دل گنده بودن را اگر ملاک قرار بدهید به نظرم چیزی حدود به نود در صد دخترهای این دوره و زمانه را از دایره انتخابتان کنار گذاشته اید. میزان تحمل سختی ها چطور؟ دهن بین بودن یا دهن بین نبودن چطور؟ عاطفی بودن و وابستگی شدید عاطفی به خانواده ی پدری را چطور؟ کنترل داشتن بر زبان را چطور؟ درون گرایی و برون گرایی را چطور؟

بنده با همین مشاوره ها و همین تفکرات آشنا بودم و به همین علت بود که خواستم متونی بنویسم تا جوانان از این پیله ها و از این سخت گیری ها بیرون بیایند و درگیر این دقت های روان شناسی و موشکافانه نشوند. با ملاک قرار دادن این ویژگی ها (آن هم برای یک جوان درس خوانده ی دانشگاه رفته ی آرمان گرا ، که طبعا میخواهد که همه ی این صفات نیک در همسرش باشد و به نبودن هیچ کدام از این صفات خوب و در مقابل ، به بودن رذیله اش راضی نخواهید بود) پس او نخواهد توانست انتخابی راحت و بدون دغدغه و با آرامش داشته باشد. نتیجه ی این نحوه انتخاب همسر ، فرم های طولانی تست شخصیت است که برخی طرف مقابلشان را وادار میکنند تا به اجبار پر کنند و در آخر امر هم بعد از رفت و آمد به صدها خانه و ایجاد انواع و اقسام ناراحتی در دل صدها دختر و صدها خانواده هنوز که هنوز است مجرد هستند و دختر مورد علاقه و آرمانی خود را پیدا نمی کنند. آخر الامر هم که ازدواج می کنند کاش انتخابشان را نبینید که متاسفانه فقط روی کاغذ و در تست های روان شناسی همسر نمونه هستند.

آیا شما میتوانید یکی از این صفات را مورد نظر قرار بدهید اما از صفت دیگر چشم بپوشید؟ با باز شدن این پرونده شما با انبوهی از دختران و خانواده ها مواجه می شوید که خصلت ها و خصائل متفاوت و متناقض دارند. هر کدام در چند صفت برجسته اند و در چند صفت ضعیف اند. فراموش نکنید که علاوه بر خود دختر باید پدر و مادر و اطرافیانش را هم در این سنجش روان شناسی وارد کنید چرا که همان طور که خودتان می دانید امان از مادر زن دهن بین یا حراف یا ... شما باید جواب بدهید که چگونه خواهید توانست خانواده ای را پیدا کنید که از دخترشان تا تمام اطرافیان نظیر مادر و پدر و خواهران و برادران همه و همه در تمام این خصائل نمره مورد قبول می گیرند. شما به دنبال راحتی بیشتر بودید و قطعا نمی توانید از خواهر زن بد دهن یا برادرزن معتاد و هرزه یا حداقل حسود چشم بپوشید.

باز هم می گویم که من مخالف این سخت گیری و ملاک قرار دادن این ویژگی ها نیستم. اما می دانم که آبی از این سخت گیری برای کسی گرم نمی شود. فقط نیازی به چند جفت کفش آهنی و یک بانک اطلاعات دختران دم بخت و در خانه نشسته دارید تا بتوانید چند صد تایی خانواده ی بیچاره را زیر و رو کنید. من فقط امیدوارم که شاید از میان سیصد یا چهارصد دختر این بانک اطلاعاتی ، بتوانید دختر ایده آل خودتان را انتخاب کنید.

کاش دوستانی که این متون را می خوانند هر کدام چند کلمه ای از معایب این نحوه ی انتخاب و برخورد و به دست گرفتن ذره بین در شناخت کیس و خواستگار ، آن هم بر سر این گونه صفات اخلاقی و روانی بنویسند و از تجربیات خودشان بگویند تا بدانید این بی منطقی در ملاک قرار دادن ایمان ، در دلش منطقی قوی و مستدلی دارد که راحتی شما را به دنبال خواهد داشت. این راحتی چه قبل از ازدواج و در هنگام انتخاب همسر و چه بعد از ازدواج و در هنگام زندگی مشترک ، محکم ترین ریسمانی است که خانواده را قوت و دوام میبخشد.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۶-۰۳ ۰ ۰ ۱۰۸

نخل ولایت ۹۹-۶-۰۳ ۰ ۰ ۱۰۸



🌼 می شود همسر را تعریف کنید ؟!

-----------------------------------------------------
در یک تعبیر زیبای قرآنی و مثال لطیف وحیانی ، همسر لباس انسان است چون زشتی های ما را می پوشاند و گستره ی این زشتی ها شامل انواع زشتی ها خواهد بود. اما در یک تعریف فقهی ، همسر کسی است که بعد از عقد شرعی با شما محرم می شود.

این محرمیت باعث می شود که نگاه کردن به او و لمس بدنش و تلذذات جنسی بین او و شما حلال و قانون مند باشد. همسر با این تعریف شامل کسانی که قانون شرع را زیر پا میگذارند و بدون محرمیت با هم هستند نمی شود. علاوه بر این شامل هم باشی های مرسوم در غرب و زندگی های مشترک مردانه یا زنانه هم نمی شود.

همسر جنس مخالفی است که با شما ، گره محرمیت خورده است. این گره محرمیت باعث می شود که فرزند شما حلال زاده بوده و روابط بین شما حلال و مشروع باشد. رابطه ی عاطفی بین دو همسر می تواند از صفر تا بینهایت ترسیم شود و نمی توان رابطه عاطفی بین دو نفر را در تعریف اخذ کرد تا برخی با ادله ی واهی زندگی خودشان را خراب کنند و همسر خودشان را همسر ندانند. حتی اگر محبت بین مرد و زنی به حداقل خودش برسد باز تا زمانی که این گره محرمیت وجود دارد آنها همسر هستند. همسر شریک جنسی حلالی و قانون مندی است که اگر او را دوست داشته باشید زندگی خوشی خواهید داشت اما اگر او شما را دوست داشته باشد زندگی تان خوش تر خواهد بود و اگر هر دو به هم محبت وافر داشته باشید خانه تان شعبه ای از بهشت خواهد بود.

همسر بودن از نظر اسلام به مدت این محرمیت هم وابسته نیست. همسر می تواند دائمی یا موقت باشد. پس هر دو صورت آن را می توان همسر نامید و در هر دو صورت مزایایی چون حلیت روابط و بهره های جنسی حلال و فرزند مشروع و قانونی وجود دارد.

من نمی دانم چرا برخی اصرار دارند خودشان را با این و آن مقایسه بکنند و از مفاهیم عادی و دم دستی برای خودشان هیولا بسازند. قبول دارم که همه ی همسرها مثل هم نیستند و همه ی زوجین روابطی خوب و عاطفی مورد قبولی با هم ندارند اما همین تعریف حداقلی و عمومی همه را در دایره زناشویی داخل می کند. چه همه ی آنان که همخوابگی دارند و از این روابطشان لذت می برند و چه آنان که کمتر لذت می برند همه همسر هم هستند.

همسر برای مردان امانتی است که خداوند مردان را با همین امانت امتحان کرده است. زن برای شوهرش حکم برگه ی امتحانی را دارد و تمام کلمات و رفتارهای مرد و زن نسبت به هم در دادگاه الاهی محاسبه و سنجیده می شود. و در طرف مقابل مجاهده ی زن مومن همانا نیکو شوهرداری اوست تا حتی اگر از مردش دلخور هم هست باز نیازهای مردانه ی او را برای رضای خدا تامین کند و باعث انحرافات جنسی او نشود. محرمیت که آمد زمان امتحان آغاز می شود و با مرگ یکی از زوجین یا انقضای زمان محدود محرمیت و یا متاسفانه طلاق این امتحان به پایان می رسد و برگه ی امتحانی به مسئول برگزاری جلسه تحویل داده می شود. ازدواج یک مسابقه ی سلوکی است. خیلی ها کنکور هم که شرکت می کنند بعد از خوردن کیک و ساندیس جلسه را ترک می کنند و کمر نشستن تا آخر جلسه را ندارند. از اینها چه انتظاری دارید؟ آیا چنین شخصی نفر برتر کنکور می شود و عاقبت مرزهای تولید علم را فتح خواهد کرد؟

وقتی زنی از بد اخلاقی همسرش عاصی می شود از همان لحظه است که جهادش آغاز می شود. زمان خوشی ها و خنده ها و لذت ها که زمان جهاد نیست. جهاد زمانی است که نفس در مقابل یکی از ناملایمات نفسانی باید مجاهده و مبارزه و مخالفت کند. شوهرداری زن را مجاهده ی او نامیده اند چون غالبا این تمایلات و خواسته ها هم سو نیستند و این زن است که باید خود را مطابق نظر شوهر و هم سوی با آن کند. کلام در مخالفت با احکام الاهی نیست بلکه در محدوده ی حلالها و خواسته های حلال شوهر است نه در اوامر حرام او نظیر امر به بد حجابی و ... . جالب این است که بدانید جهاد مرد در مخالفت با خواسته های همسر است چون اگر خواسته ی زنش موافق اوامر الاهی بود که باید امر الاهی انجام می شود و اگر خواسته ی او مخالف اوامر الاهی بود باید اوامر الاهی را برگزید. در همه حال باید بنده خدا بود نه بنده زنان.

از همسری ، به دنبال سلوک خودتان باشید و بدانید که هر چه رفتار همسرتان با شما بدتر و سخت تر باشد ، سلوک شما آسانتر خواهد بود چون مرز حق و باطل را بهتر خواهید شناخت و می توانید با خوبی کردن ، بهتر به جنگ بدی ها بروید. کسی که برای کسب خوشی خودش ، سلوک زناشویی و همسر داری را ترک کند از خدامحوری به خودمحوری و تبعیت از هوای نفس روی آورده است.پناه بر خدا از تبعیت شیطان.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۵-۳۰ ۰ ۰ ۱۵۵

نخل ولایت ۹۹-۵-۳۰ ۰ ۰ ۱۵۵



🌼 چند وقتی میشه که حتی با بردن نام مسائل جنسی و خوندن کتاب هایی تو این زمینه (فقط صرف اطلاعات و اینکه خیلی بی خبر از این مسائل نباشم برای ازدواج) دچار فکر و خیال هایی خیلی بد و شیطانی میشم و حتی خواب های آشفته و پریشانی رو تو این زمینه میبینم که از عنوان کردن این خواب ها معذورم.
گاهی اوقات کاملا ناخواسته احساس بدی بهم دست میده و افکارم رو به کلی پریشان کرده حتی تصمیم به گرفتن روزه میکنم تا بلکه این نیاز در وجودم فروکش کنه ولی بازم با کوچکترین محرکی فوران میکنه.

---------------------------------------------------------

سوال پرسیدن نه خجالت دارد و نه عذر خواهی. ندانستن و نپرسیدن خجالت دارد چون امکان دانستن را خداوند به همه ما عنایت کرده است. وظیفه من و امثال من جواب دادن به سوالات جوانان و مطرح کردن مشکلات آنان است تا در روز قیامت آنان نتوانند ندانستن را دلیل خطا رفتنشان قرار دهند.

اما جواب سوالتان:

خداوند به انسان ها نعمتی به نام خیال عطا کرده است که می توانند از تخم طلا تا غول هفت سر را تصور کنند. ماده ی اصلی این تخیلات را ابزار حسی انسان نظیر چشم و گوش و لامسه در اختیار او قرار می دهند و بعد از این مرحله متخیله ی انسان هر بلایی که بخواهد بر سر آن تصورات ساده و بسیط در می آورد. قدرت فوق العاده ی همین قوه خدادادی انسان را به تصوراتی کشاند که با تلاش و کوشش فراوان توانست آن تصورات و خیالات را در جهان خارج به صورت عینی بسازد و بهره اش را ببرد. داستان اختراع هواپیما و تلفن و ... همه به این خاطر بود که انسان توانسته بود در قوه ی خیالش حتی ناشدنی ها و دور از دست رس ها را تصور کند و با تلاش و کوشش و کسب علم ، خیالش را به واقع تبدیل کند.

در ابتدای امر ، خیال قوه ای وحشی و آرام ناشدنی است. پس نباید آن را به حال خود رها کرد. چه بسیار خوب که این قوه الاهی در راه تکامل علم و دانش به کار گرفته شود اما همیشه این گونه نیست. اسلام برای کنترل قوه خیال خصوصا برای جوانان که در معرض گناه های جنسی و آبرویی هستند توصیه های دقیق اما کوتاهی کرده است.

کوتاه ترین توصیه این است که ذهن خود را در معرض چنین اطلاعاتی قرار ندهید. دانستن عیب نیست اما دانستن بی موقع یا دانستن زودتر از موعد عیب است. دانستن با این که کمال است اما قبل از فرا رسیدن زمانش آرامش بر است تا آرامش زا. مثل این است که روزه دار پنج ساعت مانده به افطار سفره را برای خودش پهن کند و در عین تشنگی و گرسنگی به سفره غذا زل زده و به مزه تک تک این نعمات الاهی خوش مزه و رنگ و وارنگ فکر بکند. چنین شخصی حتی اگر تقوای دوری از گناه را داشته باشد با تصور غذاهای خوش مزه و دیدن آنها و تمرکز بر آن مزه های متنوع خودش را اذیت و آشفته کرده است. راحتی فرد روزه دار در این است که ساعات غروب آفتاب و قبل از افطار را به هر موضوعی غیر از فکر به غذا بگذراند حتی به جمع و جور کردن گنجه ی لباس.

آنچه برای زناشویی و زندگی متاهلی باید بدانید با جدی شدن داستان ازدواجتان در اولین فرصت یعنی زمانی نزدیک به عقد شرعی خواهید دانست. اطرافیان و نزدیکان مومن این اطلاعات را در اختیار شما خواهند گذاشت. خودتان را بی دلیل گرفتار این تصورات نکنید. و اگر فرد مومن و مورد اعتمادی اطرافتان نبود حداقل این دانستنی ها را از مراکزی تهیه کنید که در عین اخلاق و پارسایی به میزان نیاز شما در این مرحله علم در اختیار شما قرار می دهند.

بدتر از همه این ها این است که کسی این اطلاعات را از منابع فاسد و مراکز فحشا تهیه کند که با تخیل آنچه شایسته تخیل نیست خود را به هلاکت گناه خواهد انداخت. چشم و گوش خود را از گرفتن دیتاهای آلوده دور کنید. اگر چشم و گوش را کنترل نکنید روزه فایده چندانی ندارد. روزه نیز زمانی موثر است که قوه خیال در اختیارتان باشد. قرآن کریم به زنان مومن و هم به مردان مومن توصیه می کند که چشم شان را از دیدن تصاویر و خواندن متون و شنیدنی های ناپاک دور کنند. در حقیقت چشم و گوش خیال را تحریک و تغذیه می کنند و با تحریک خیال و رسیدن مواد خام حتی اگر چشم بسته باشد جان در عذاب خواهد بود.

ز دست دیده و دل هر دو فریاد

که هر چه دیده بیند دل کند یاد

خودتان را به کارهای دیگر مشغول کنید. کتاب بخوانید و خودتان را گرفتار مشغولیت های عادی و روزمره کنید. هر چه به سفره ی افطاری بعد از ازدواج زل بزنید بیشتر گرسنه ی چشیدن خرمای شیرین افطاری اش می شوید. یاد خداوند را فراموش نکنید. یاد خداوند و یاد معاد و یاد بهشت و جزای صابران آرام کننده دلهاست. شیطان را دور میکند و سکینه و آرامش را جای گزین آن می گرداند. تسبیح به دست بگیرید و ذکر شریف لاحول و لاقوه الا بالله را صد مرتبه اما آرام و شمرده زمزمه کنید. سجده های چند دقیقه ای و طولانی تر را قدر بدانید. بنده ی خداوند در هیچ حالتی از حالات مثل سجده به مولایش نزدیک نیست. به او پناه ببرید تا از شر خواب های شیطانی و تخیلات ناپاک رها شوید.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۵-۲۶ ۰ ۰ ۱۲۴

نخل ولایت ۹۹-۵-۲۶ ۰ ۰ ۱۲۴



 🌼 آیا رد کردن خواستگاری که اهل دخانیات(سیگار و قلیان)است با توجه به اینکه البته ایمان متوسطی نیز دارد صلاح می باشد؟ فردی که اهل موسیقی و لهب و لعب است چطور؟

---------------------------------------------------------

سیگاری ها هم باید ازدواج بکنند. نیاز به ازدواج مثل نیاز به غذا است. این به خود شما بستگی دارد که بتوانید یک همسر سیگاری را تحمل بکنید یا نه. عشق و علاقه به زندگی و همسر به نظرم آن قدر هست که دخترها بتوانند همین علاقه را عاملی برای ترک سیگار در خواستگارشان قرار بدهند. اما به هر حال این موضوع به شخص شما بستگی خواهد داشت. همین که این موضوع را مطرح کرده اید نشان از دقت شما و حساسیت خوب شما روی چنین موضوعی است. پس آن را دنبال کنید و از روی آن به سادگی گذر نکنید.

این نکته را هم بگویم که شما مجبور نیستید به یک فرد سیگاری جواب مثبت بدهید. درست است که فرد سیگاری هم باید ازدواج بکند اما این الزام نباید شما را گرفتار زندگی با چنین شخصی بکند. علاوه بر این که ضرر فراوان این پدیده ی شوم در نظر برخی از فقها نظیر آیت الله العظمی مکارم شیرازی ایشان را به دادن فتوای حرمت واداشته است. حرامی که ضررش به حلق خود فرد و اطرافیانش مثل همسر و فرزندان می رود.

موسیقی نیز همین حالت را دارد. موسیقی در تمام دین اسلام ذره ای سفارش نشده است و هر چه در متون دینی می نگریم نهی و بازدارندگی مشاهده می کنیم. موسیقی عاملی برای کنار گذاشتن عقلانیت و تفکر از یک سو و از سوی دیگر عاملی برای کم شدن حیا و انجام فحشا دانسته شده است. در کلام امیرمومنان امام علی بن ابیطالب غنا را نوحه سرایی ابلیس در فراغ بهشت دانسته اند در حالی که مومن هیچ گاه فراقش از بهشت را با ساز و آواز نشان نمی هد.

برای تحقیق در این موضوع شما را به خواندن کتاب ارزشمند موسیقی اثر علامه جعفری رحمه الله علیه دعوت می کنم که حقیقتا حق مطلب را در بیان نظر اسلام نسبت به موسیقی به جا آورده اند.

گذشته از همه این حرف ها اهل موسیقی نیز مثل سیگاری ها نیاز به ازدواج دارند. این شما هستید که باید خط قرمزهای زندگی خودتان را مشخص کنید و میزان حساسیت خود را به این امور محک بزنید. اگر حساسیت شما نسبت به این امور زیاد است با ازدواج با اهالی موسیقی یا سیگاری ها و اهل دود خودتان و آنان را اذیت نکنید.

الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات و الطیبات للطیبین و الطیبون للطیبات. پاکان برای پاکان و آلودگان برای آلودگان.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۵-۲۲ ۰ ۰ ۱۰۹

نخل ولایت ۹۹-۵-۲۲ ۰ ۰ ۱۰۹


🌼 برای باز شدن بخت و خوشبختی و اینکه با همسر خوب به آرامش و تکامل برسیم چه دعایی باید بخوانیم و آداب دعا کردن درباره این موضوع چگونه می باشد؟

------------------------------------------------------------

کسی که ادعای ایمان می کند باید خودش را برای سختی ها و ابتلائات آماده کند. ایمان گوهری است که خداوند مدعی آن را بدون آزمایش رها نمی کند. درست است که سختی ها برای مومن خیر خواهد بود و باعث رشد و کمالش می شود اما چاره ای جز سختی ها نیست. خداوند بندگان مومن اما غافلش را با سختی ها از خواب غفلت بیدار می کند تا دوباره او را صدا بزنند و یا الله یا الله بگویند. هر چه ایمان کسی بیشتر شود فشارها و امتحانات او بیشتر می شود و البته رشد و تعالی و تقربش نیز بیشتر خواهد بود.

روش دعا کردن درباره موضوع های متعدد زندگی ، فرقی با هم ندارند. ما باید بدانیم که دعا کردن همانا تضرع انسان به درگاه خداوند قدرتمند عالم است و خودش از ما خواسته است که دعا کنیم و فقط از دریای بی کران او بخواهیم و خودش کلید اجابت را به دست ما داده است تا مطمئن باشیم دعای ما در جای دیگر به استجابت نمی رسد چون غیر خدا کسی توانایی این کار را ندارد. او تضمین کرده است که دعاهای بندگان را مستجاب بکند. اما نکته مهم در این است که دعاهای ما بندگان همیشه به صلاحمان نیست. دعا خواسته ی فرد است و این خواسته ها همیشه به صلاح او نیست.

بچه ای را تصور کنید که از مادرش طلب چاقو می کند و در این طلبش لیتر لیتر اشک خالصانه می ریزد. اما این گریه ها ابدا مادر مهربان را وادار به دادن چاقو به دست فرزند نادان نمی کند. مادر می داند که به دست گرفتن چاقو برای بچه ی کم سن و سالش خوب نیست. مادر مهربان است و از سر مهربانی اش این خواسته فرزند را مستجاب نمی کند. آیا مطمئن هستید که دعای شما و خواسته ای که برای آن زاری می کنید به صلاح دنیا و آخرت شماست؟ ما از آینده بی خبر هستیم. ما از مصالح بالاتر خودمان بی خبر هستیم. و خدای مهربان عالم بد بندگانش را نمی خواهد.

گاهی ما دعاهایی می کنیم که به معنی از کار افتادن اسباب و مسببات است. با دعای من و شما ، عدد شش زوج بودنش را و دینامیت اثر انفجاری اش را از دست نمی دهد. دعا نیز یکی از مسببات عالم است اما در طول دیگر مسببات نه در عرض عوامل دیگر تا کسی گمان کند می تواند با دعایش زوجیت را از عدد زوج بگیرد. گاهی خطاهای افراد عقوبتی را برای آنان ثابت می کند که همان عقوبت نیز در نظام اسباب و مسببات مقدر شده است. دست زدن به ناموس مردم یا دست بردن در جیب مردم یا چشم چرانی و ... هر کدام تاوانی دارند که مجرم باید آن جزا در در همین عالم و در ادامه آن در عالم آخرت بچشد.

از طرف دیگر خودمان را یک لحظه در جای خداوند فرض کنیم و بیاندیشیم که اگر خداوند بخواهد خیر بنده ای را به او بدهد باید چه بکند؟ آیا باید فرشته ای را از آسمان نازل کند تا شوهر شما شود؟ آیا خداوند نباید از میان همین بندگانش کسی را به خواستگاری شما بفرستد؟ گاهی ما فرستاده خداوند را نمی شناسیم و با ملاک های واهی او را رد می کنیم. همین امروز مشاوره ای داشتم که به صرف نداشتن علاقه می خواست خواستگارش را رد کند. من نه آن پسری را تایید می کنم و نه نشناخته ردش می کنم. من ملاک ها را یاد آوری می کنم تا خودتان تصمیم درست بگیرد. فقط گفتم نباید بدون دلیل خواستگارتان را رد کنید. بدانیم که خداوند روزی بندگانش را به همین سادگی نازل می کند و جلوی پایشان می گذارد فقط آنها هستند که باید قدر این نعمات الاهی را بدانند. گفت با دیدن خواستگارم او را در عمق دلم دوست نداشتم. گفتم هنوز به شما ابراز محبتی نشده که آن محبت به عمق جان شما رسیده باشد. اگر شما بدون دریافت کردن محبتی ولو اندک عاشق سینه چاک پسری ناآشنا باشید جای تعجب است.

برای آرام بودن زندگی و جهت صحیح آن خواندن دعا کافی نیست. این فکر غلط است که ما با خواندن کلماتی عربی بتوانیم زندگی خودمان را به یک زندگی رویایی تبدیل کنیم. قرآن سبک زندگی را به انسان ها می آموزد و این انسان ها هستند که باید این روش های طلایی را به کار گیرند و زندگی خود را رنگ خدایی بزنند. اگر منظورتان از دعا کمک خواستن از خداوند است کاملا درست است و این کمک خواستن نیازی به دعای خاص یا کلمات عربی ندارد چون خداوند به زبان فارسی و بومی شما آگاه تر از خودتان است. اما اگر میخواهید با خواندن چند جمله کوتاه کن فیکون کنید و همه چیز از این رو به آن رو شود باید بدانید که از این خبرها نیست.

مشکل ما در نداشتن الگوی مناسب است. الگو را باید اولیای دین قرار بدهیم و از عبادت غیر خداوند دوری کنیم. در روایات وارد شده است که کسی که سخن کسی را گوش می دهد او را عبادت کرده است. کسی که در پی سخنان گوینده ای بخندد یا گریه کند قلب خود را در تسخیر او گذاشته است. امروز بازیگران و مطربان و هنرپیشه ها دانسته و ندانسته به الگوهایی تبدیل شده اند که جامعه را رنگ رزی می کنند. رفتارهایتان را رنگ دینی بزنید تا با الگو گرفتن از اولیای الاهی سبک زندگی آنان را سرمشق خود کنید. آن روز است که زن حتی اگر شوهرش بد اخلاق باشد بر بد اخلاقی او صبر می کند. زندگی را چنان مقدس می بیند که تمام توانش را در تحکیم آن به کار می برد و جهادش را خوب شوهر داری می بیند. مرد نیز همسرش را امانت خداوند می بیند و از او چون گل پرستاری می کند. آرامش فقط و فقط با اخلاق نیکو و مکارم خوبی امکان پذیر است و نه با پول محوری و غوطه زدن در دنیای مادی. اگر میخواهید زندگی آرام و خوبی داشته باشید روی زندگی فاطمه زهرا مطالعه کنید و هر چه یافتید و مطمئن شدید که از رفتارهای ایشان است سرمشق قرار بدهید. آن روز شما خوشبخت ترین زن روی زمین خواهید بود چه شوهرتان در کمال اخلاق و مردی چون علی باشد در مقابل فاطمه ی کبری و چه همسرتان فرعون باشد و در کمال پستی اما همسر آسیه ی قدیس. درد دلتان را فقط به خداوند بگویید. او شنوا و داناست. 

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۵-۱۸ ۰ ۰ ۱۰۴

نخل ولایت ۹۹-۵-۱۸ ۰ ۰ ۱۰۴


🌼 یه خواستگاری بهم مراجعه کرده که مومنه و خانواده خوبی داره ولی یه جورایی بی دست و پاست و بابام میگه بی عرضه است و می ترسم در آینده مشکل ساز بشه آخه تو جلسه خواستگاری پدرش گفت اهل رانندگی و مسافرت نیست ولی خانواده مومن و ساده زیستی داشت بابام میگه از اون پسراست که تو سرش بزنی سرشو بالا نمیکنه حالا من چه کنم به حرف بابام گوش بدم یا نه از روی عقل تصمیم بگیرم از طرفی می ترسم که مشکل ساز بشه و نتونم درکش کنم.

-----------------------------------------------------

قبل از هر گفت و گویی باید مسائل را تفکیک کنیم و برای هر کدام، بخشی از کلام را اختصاص بدهیم:

بخش اول:

آیا نگرانی شما ریشه در مسائل اقتصادی دارد؟ و به زبان ساده آیا شما نگران روزی خودتان و همسر آینده تان هستید؟ آیا دست و پا داشتن یا دست و پا نداشتن انسان ها ، در روزی داشتن و نداشتن شان تاثیر دارد؟ آیا ما به عنوان یک مومن و به عنوان یک انسان معتقد به رزاقیت الاهی ، می توانیم نگران روزی آینده خودمان باشیم یا نه؟ آیا خداوند مردم را با روحیات مختلف خلق نکرده؟ و آیا خداوند روزی هر کدام را جدا جدا و به اندازه ی خودشان ، و به اندازه مشیتش و استحقاق بندگان به آنها و همسران و فرزندانشان عطا نکرده و نمی کند؟

به نظرم توانسته باشید جواب بنده را در این بخش حدس بزنید. طبق اعتقادات توحیدی و حقه ی شیعه ، خداوند همه مخلوقاتش را روزی می دهد و اتفاقا برای اثبات قدرتش انسان های معمولی یا بی دست و پا را چنان زیبا روزی می دهد تا بچه زرنگ های آفرینش بفهمند که روزی با دویدن به دست نمی آید. روزی بندگان تقسیم شده است و به آنها خواهد رسید. کاسب های قدیم اول صبح که به در دکان می رفتند ، زیر لب بسم اللهی می گفتند و کرکره ی مغازه را بالا می کشیدند و آب و جارویی می کردند و جنس دکانشان را جور می کردند و بلند و با اعتقاد می گفتند: الاهی به امید تو!. کرکره را کاسب ها بالا می کشند و آب و جارو می کنند همین؛  فراموش نکنیم که تا اینجا وظیفه ماست و فرستادن مشتری به دست خداست. مشتری ، دانسته یا ندانسته هرجایی خدا بخواهد معامله می کند و در آخر روز ، نانی که خدا خواسته و باید به سفره ای بیاید ، به همان سفره می آید. یادش بخیر: یکی روبهی دید بی دست و پای ... فروماند در لطف و صنع خدای...

بخش دوم:

آیا شما نگران مهارت های اجتماعی ایشان نظیر گواهینامه رانندگی یا مهارت مجلس گردانی در مهمانی های خانوادگی یا علاقه زیاد به مسافرت هستید؟ آیا این احتمال را در ذهن خود نمی دهید که تمایل نداشتن یک جوان مومن به هر یک از این مهارت ها ، ممکن است عوامل متعدد و بلکه متفاوتی داشته باشد که با تغییر فضا و تغییر نیازهای اجتماعی ، جوان خودش به سمت کسب آن مهارت قدم بردارد؟ آیا احتمال ندارد که کسی به خاطر حفظ و دوری خودش از گناه و آن هم در دوران جوانی و مجردی ، در هر مسافرتی شرکت نکند؟ و اگر این گونه باشد آیا این نشان از ایمان او نیست؟ آیا کمتر حرف زدن کسی باعث کم خطا بودن او نیست؟ آیا از نشانه های مردم آخرالزمان علاقه زیاد به مسافرت و گشت و گذار و در نتیجه غفلت از امر دین و آخرت نیست؟

من درباره شخص خواستگار شما هیچ قضاوتی نمی کنم. قصد من این است که موضوع را و نگرانی خودتان را بهتر بشناسید و بدانید که انسان موضوعی بسیار پیچیده است. نمی توان به این راحتی او را محکوم کرد یا برای او هورا کشید.

من خودم تا همین دو سال پیش گواهینامه رانندگی نداشتم! با پدر و مادرم هم کمتر به مسافرت رفته و می روم. از مجلس گردانی و نشستن در مهمانی های خانوادگی و چرند گفتن و مسخره کردن این و آن ، و فحش دادن به مسئولان مملکتی و بحث کردن درباره گرانی هم متنفرم. تنهایی را بسیار بیشتر از در جمع نشستن ، و نگاه کردن به تلویزیون و سریال های مسخره ی آن دوست دارم. از بین این همه شغل نان و آب دار و اسم و رسم دار هم ، سراغ شغلی رفته ام که ...

اصلا به نظر شما مومن می تواند مثل بچه زرنگ های دنیا نان در بیاورد و از زندگی مثل همه ی بی خیال های دنیا لذت ببرد؟ آیا یک مومن می تواند مثل مجلس گردان های فامیل باشد و آخر شب بدون غیبت و تهمت سر بر روی بالشت نگذارد؟ یک مومن امام زمانی در آخرالزمان چقدر دلش برای سواحل شمال کشور لک میزند؟ به نظر شما مومن بیشتر خط قم و جمکران کار می کند یا خط چالوس تهران؟

بخش سوم:

درک دو نفر از هم و البته مراتب ایمانشان و سبک زندگی شان در این مرحله سوال سازترین بحث است. پس خوب دقت کنید:

ابتدا از خودتان شروع می کنیم:

شما خودتان چه مقدار به لوازم ایمان مقید هستید؟ آیا شما نان خالی حلال را به نان و کباب حرام ترجیح می دهید؟ آیا شما حلال اندک را به حرام فراوان ترجیح می دهید؟ آیا شما هم مثل اکثر زن های جامعه شوهرتان را اسیر خودتان می خواهید تا او به اجبار شب های نورانی ماه رمضان را پا به پای شما از تلویزیون یا ماهواره سریال ببیند؟ آیا شما هم اگر همسرتان از فیلم و سریال های تلویزیون یا ماهواره چندشش شود او را دیوانه و امل خطاب می کنید؟ به نظرم اگر واقعا کسی مزه ی ایمان و تلاوت کتاب الاهی قرآن کریم را در ماه رمضان چشیده باشد تلویزیون را در تمام این ماه و سپس تمام سال بجز در موارد ضرورت ، طلاق می دهد. مومن را جز مومن درک نمی کند.

من شناخت درستی از خواستگار شما ندارم اما می ترسم جملات شما نشانه هایی از یک انسان وارسته باشد و شما او را به راحتی از دست بدهید. البته گاهی هم این طور نیست و طرف شما با همین نشانه ها یک انسان معمولی با ایمان متوسط به پایین است. به طور مثل ، از هنر یک مرد مومن است که اگر پدرش یا بزرگ ترش یا استادش ، سیلی به صورت او بزند سرش را حتی بالا نیاورد و بر پدر خشم نگیرد ؛ اما نسبت به ظالمین و زورگویان از خدا بی خبر ، بلند نکردن سر بعد از سیلی نشانه ی بی هنری و بی عرضگی است.

در این مسائل دقت کنید و ایمان خودتان و ایمان او را محک بزنید. آن روز خواهید فهمید که می توانید درک خوبی از هم داشته باشید یا خیر!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۵-۱۴ ۰ ۰ ۱۳۱

نخل ولایت ۹۹-۵-۱۴ ۰ ۰ ۱۳۱


🌼 مومن نباید از زیر بار مسئولیت فرار کند بلکه باید ظرفیت خودش را بالا ببرد و صبر پیشه کند و بر آن اصرار داشته باشد و امیدوار باشد.

اما مسئله اینجاست که این یک دیدگاه ایده آل است. یعنی شما باید نگاه ما را به این سمت ببرید. اما ظرفیت ما توان چقدر صبر را دارد؟؟
منظور اینکه اگر بنده ظرفیتم پایین باشد و ممکن باشد با چند خصلت ناشایست  همسرم یا چند رفتار زننده اش، و یا حتی چند رفتار که من از آن ها خوشم نمی آید، مهر و علاقه او در من کم شود و تمایلی به همنشینی با او نداشته باشم؛ آن وقت چه خواهد شد؟! آیا زندگی سرد نمی شود؟!
خلاصه اینکه فک کنم نیاز باشد هر کس با توجه به شناختی که از ظرفیت و صبر خود در ارتباط با دوستان و اقوام و اهل خانه پیدا کرده، به انتخاب همسر دست بزند.

-------------------------------------------------

1- همسر ، یک دوست نیست که بتوان با او قهر و آشتی کرد و حتی فراموشش کرد. همسر شریک جنسی انسان است و امکان دارد که انسان شریک جنسی اش را زیاد یا کم دوست داشته باشد.

2- خداوند شهوتی به مردان داده که هر چند شب یک بار روح و روانشان و فعالیت های اجتماعی و سیاسی و دیپلماتیک شان را تحت الشعاع قرار می دهند. این شهوت افسانه ای که از نعمات و الطاف پروردگار به خانواده است باعث تحکیم پیوندها و به آشتی رسیدن قهرها و منت کشی ها و شل شدن جیب ها و سواری دادن ها و درازتر شدن گوش ها می شود.

3- تمام کلمات شما صحیح است اگر نیاز جنسی زن و مرد به هم را از داخل فرمول حذف کرده باشید. اما با لحاظ نیازهای جنسی ، و میل شدید مرد به همسر ، و در پی رسیدن به آن ، نیازهای عاطفی و اقتصادی همسر نیز تامین می شوند. مردی که نیاز و میل جنسی نداشته باشد به هیچ عنوان به سراغ زن و تشکیل خانواده نمی رود و این نیاز جنسی مرد است که او را متمایل به زن کرده و وادار به انجام خواسته های زن می کند.

4- غیر از انبیاء و معصومان الاهی ، همه انسان ها کم و بیش گرفتار رذیله های اخلاقی و خصلت های ناشایست هستند و البته همه باید ازدواج بکنند. صبر و شکیبایی و دیگر خصلت های نیک را نیز همه دارا هستند اما یکی کم و اندک و یکی زیاد.

سوال: صبر من نوعی کم است! به نظر شما چه کار کنم؟ ازدواج نکنم؟ نمی شود! آیا همسری انتخاب کنم که مرا عصبانی نکند؟ با این نظریه آیا بهتر نیست یک همسر لال انتخاب کنم که اساسا نتواند حرف بزند؟ اگر همسر لال و بی زبان را نمی پسندید ، به نظر شما چگونه می توان با موجودی زندگی کرد که پرکارترین عضو بدنش زبان اوست و او در تمام روز کلمه ای که موجبات کدورت و ناراحتی شما را فراهم بکند بر زبان نیاورد؟

5- مولانا امیرالمومنین در حدیث اربع مائه فرمودند: جهنمی ها با زبان جهنمی شدند و اهل نور به واسطه ی زبان نورانی شدند. پس زبان هایتان را حفظ کنید و آن را به ذکر خداوند عزوجل مشغول دارید.

6- حکایت تبلیغی: دیروز در حرم مطهر رضوی یکی از دوستان را دیدم که از قدیم در جریان ازدواجش بوده ام. از مسائلی شکایت داشت. می گفت: گمان نمی کردم به این همه مشکل بر بخوریم! البته منظورش مشکلات اقتصادی نبود. فکر می کردم با همسرش به زیارت آمده باشد اما فهمیدم برای تنفس و استراحت و البته شما بخوانید برای فرار به زیارت آمده است. گفتم: اینجا بهشت نیست ؛ این زن ها هم زنان بهشتی نیستند ؛ زندگی زناشویی هم دقیقا همین قهر و آشتی ها و همین قرزدن های زن و نشنیدن های مرد است.

7- کسی که صبر ندارد یا صبرش زود سراریز می شود بهتر است قید ازدواج را بزند ؛ چون فقط یک زبان چند مثقالی ، چنان روزگارش را سیاه و کبود می کند که زیارت تابستانی مشهد دوران عقد را هم ، بدون نامزدش برود!

8- ما چاره ای جز این دیدگاه ایده آل نداریم چون امروز در شهرهای بزرگمان از هر سه ازدواج یکی به طلاق منجر می شود. ازدواج فقط یک قطعه از پازل صد تکه ای اسلام است و بدون قطعات دیگر تصویری از سبک زندگی مورد نظر اسلام و زندگی آسمانی مورد نظر آن یافت نمی شود. با کمک ازدواج ، نیمی از قطعات تصویر چیده می شوند اما نیمی دیگر تقوا و همت جدیدی می طلبند. تربیت و تعالی انسان همین است که معایب خود را بداند و به سمت تکامل قدم بردارد و مشکلاتش را با یک اسلام شناس زمان شناس و یک استاد اخلاق راه رفته مطرح کند ، تا قدم به قدم به سوی تعالی و تهذیب پیش برود.

9- واقعا دنیا بهشت می شد اگر زن ها خواسته هایشان را به جای قر زدن با هنر دیگری طلب می کردند!

فقط برای مومنات:

فاطمه ی زهرا سیده ی زنان عالم است و همتایی ندارد چون از شوهرش هیچ خواسته ای نداشت و پیامبر مکرم اسلام او را نهی کرده بود از این که از شوهرش خواسته ای و لو به اندازه لیست خرید روزانه ، داشته باشد. بارها مولای متقیان به خانه آمد و غذایی برای خوردن طلب کرد اما خانه را خالی از خوراکی دید. وقتی علت را از همسر مکرمه اش جویا می شد فاطمه می فرمود: پدرم مرا از اینکه از تو چیزی بخواهم نهی کرده است!

شاید باورتان نشود اما همین فضیلت ، فاصله ی فاطمه را با دیگر زنان عالم ، فاصله ی زمین تا آسمان کرده است. تلاشتان را بکنید بلکه شما هم شبیه فاطمه بشوید.
قرار و مدار زندگی را خودتان باید بگذارید. اگر مرد بداند که شما هیچ چیزی از او طلب نمی کنید همیشه دست پر به خانه می آید. اما اگر بداند که تهیه لیست خرید کار شماست آن را از شما طلب می کند.
اما به هر حال بحث ما در خرید های روزانه نیست. مشکل از درخواست های بی در و پیکر بانوان از شوهرها است. زنی که کمترین درخواست مثل لیست خرید هم به دست شوهر ندهد هیچ وقت از او درخواستی فوق توان او نخواهد داشت. به قول دکتر: فاطمه فاطمه است!

10- یک هدیه آسمانی و فرموله از قرآن و عترت برای آنان که می خواهند فاطمه را الگوی خود کنند:

لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه + فاطمه بضعه منی = فاطمه را الگوی حسنه قرار بدهید چون فاطمه پاره ای از رسول خداست

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۵-۱۰ ۱ ۰ ۹۸

نخل ولایت ۹۹-۵-۱۰ ۱ ۰ ۹۸


🌼 از بس خواستگارای جور و واجور برام اومده و به نوعی یا خود پسر یا مادرش نپسندیدن روحیه ام رو از دست دادم و نسبت به همه بی اعتماد شدم به نظر شما من چه جوری می تونم روحیه ی سابق رو در خودم به وجود بیارم ؟ حتی جوری شدم که دلم نمی خواد کسی رو تو خونه راه بدم چون با خودم میگم لابد اینم نمیپسنده.

--------------------------------------------------

انسان با هر یک از تجربه های جدیدش به سمت جلو حرکت میکند و ابدا حرکت عالم به سمت گذشته و عقب نیست. میوه همیشه از قوه به سمت فعلیت جدید می رود و نمی توان از میوه خواست که حرکتش را متوقف یا معکوس کند تا کال شود.

هنر انسان های خدامحور این است که در هر لحظه خودشان را با خدای حکیم عالم و سپس تمام دیگر قطعات هستی ، نسبت سنجی کنند و وظیفه خود را در لحظه ی جدید در قبال معبود و دیگر موجودات عالم تشخیص بدهند.

قرار نیست من و شما به گذشته برگردیم و روحیه ای را داشته باشیم که آن روحیه متناسب گذشته ها است. گذشته ها گذشته و هرگز میوه به شکوفه تبدیل نمی شود. ما امروز باید به دنبال وظیفه امروزمان باشیم و آینده را با تجربه های امروزمان بسازیم نه با خیال گذشته ها. فراموش نکنید که انتخاب همسر به همان اندازه که به دست پسرها و خانواده هایشان است ، به دست شما هم هست. فقط امضاهای این پرونده هم زمان زده نمی شود ؛ بلکه ابتدا پسرها می پسندند و پرونده را امضا می کنند و به خواستگاری می آیند و سپس همان پرونده زیر دست شما می آید. اگر شما امضا نکنید این پرونده هیچ وقت به نتیجه نمی رسد. پرونده ای که نیاز به امضای دو کارشناس دارد بسیار پیچیده تر از پرونده های ساده و تک امضایی است. دقیقا شبیه همین دلخوری شما در میان خانواده های پسر دار هم دیده می شود چرا که آنان نیز دختر مناسب و همتای خود را به راحتی پیدا نمی کنند. هم پسرهایی هستند که هشتاد خواستگاری رفته اند و سفره دلشان را برای هشتاد خانواده ی دختر دار پهن کرده اند و هم دخترهایی که با وجود رفت و آمد های فراوان پسردارها ، هنوز نوبت امضای آنان نرسیده است.

قرار نیست همه در ازدواج مثل هم باشند و البته قرار نیست در امر ازدواج عجله کنیم. خواستگارها می آیند و می روند ؛ این مهم نیست. مهم انتخابی است که تمام آینده ما و جهت زندگی ما را مشخص می کند. مواردی را مشاوره کرده ام که از تعجیل در ازدواجشان پشیمان شده اند. مواردی را مشاوره کرده ام که رد کردن فراوان خواستگارها و حوصله زیاد پشیمانشان کرده است. مهم ، انتخاب صحیح و به موقع و دقیق همسر بر اساس ایمان است. دست و پای خودتان را جمع و جور کنید و روحیه خودتان را بی دلیل به حراج نگذارید چون خداوند روزی مادی و معنوی هر کسی را در زمان مقرر به او می رساند.

امام علی علیه السلام فرمودند: یَا بُنَیَّ الرِّزْقُ رِزْقَانِ رِزْقٌ تَطْلُبُهُ وَ رِزْقٌ یَطْلُبُکَ فَإِنْ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاکَ فَلَا تَحْمِلْ هَمَّ سَنَتِکَ عَلَى هَمِّ یَوْمِکَ وَ کَفَاکَ کُلَّ یَوْمٍ مَا هُوَ فِیهِ فَإِنْ تَکُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِکَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَیَأْتِیکَ فِی کُلِّ غَدٍ بِجَدِیدِ مَا قَسَمَ لَکَ وَ إِنْ لَمْ تَکُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِکَ فَمَا تَصْنَعُ بِهَمِّ وَ غَمِّ مَا لَیْسَ لَکَ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَنْ یَسْبِقَکَ إِلَى رِزْقِکَ طَالِبٌ وَ لَنْ یَغْلِبَکَ عَلَیْهِ غَالِبٌ وَ لَنْ یَحْتَجِبَ عَنْکَ مَا قُدِّرَ لَکَ فَکَمْ رَأَیْتَ مِنْ طَالِبٍ مُتْعِبٍ نَفْسَهُ مُقْتَرٍ عَلَیْهِ رِزْقُهُ وَ مُقْتَصِدٍ فِی الطَّلَبِ قَدْ سَاعَدَتْهُ الْمَقَادِیرُ وَ کُلٌّ مَقْرُونٌ بِهِ الْفَنَاءُ

پسرکم، رزق دو نوع است: رزقی که تو او را می طلبی و رزقی که او به دنبال توست که اگر تو به دنبالش نروی او به سراغ تو می آید. پس هم و تلاش سالانه خودت را بر هم و تلاش روزانه ات نگذار چون روزی هر روز تو را کفایت می کند. و خداوند روزی هر روز جدیدی از یک سال را در همان روز نصیب تو می کند به همان مقداری که ارزاق را بین بندگان تقسیم کرده است. و اگر روزی سالی جزو ارزاق تقسیمی تو نبود پس هم و غم چیزی را که برای تو نیست نخور. و بدان که هیچ طلب کننده ای به روزی تو سبقت نخواهد گرفت و هیچ غلبه کننده ای در به دست آوردن آن روزی از دست تو غلبه نخواهد کرد و آنچه که برای تو تقدیر شده است از تو محجوب نخواهد بود. و چه بسیار طلب کنندگان روزی که نفسش را به تعب انداخته اما روزی به اندازه تلاشش نیست. و چه بسیار میانه روی که تقدیرهای الاهی او را در رسیدن به روزی خودش مساعدت کرده اند. و البته همه اهالی این دو دسته فانی خواهند بود.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۵-۰۶ ۰ ۰ ۱۰۲

نخل ولایت ۹۹-۵-۰۶ ۰ ۰ ۱۰۲


۱ ۲ ۳ ... ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ... ۳۴ ۳۵ ۳۶

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری