تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان


۳۵۰ مطلب توسط «نخل ولایت» ثبت شده است


 🌼 آیا رد کردن خواستگاری که اهل دخانیات(سیگار و قلیان)است با توجه به اینکه البته ایمان متوسطی نیز دارد صلاح می باشد؟ فردی که اهل موسیقی و لهب و لعب است چطور؟

---------------------------------------------------------

سیگاری ها هم باید ازدواج بکنند. نیاز به ازدواج مثل نیاز به غذا است. این به خود شما بستگی دارد که بتوانید یک همسر سیگاری را تحمل بکنید یا نه. عشق و علاقه به زندگی و همسر به نظرم آن قدر هست که دخترها بتوانند همین علاقه را عاملی برای ترک سیگار در خواستگارشان قرار بدهند. اما به هر حال این موضوع به شخص شما بستگی خواهد داشت. همین که این موضوع را مطرح کرده اید نشان از دقت شما و حساسیت خوب شما روی چنین موضوعی است. پس آن را دنبال کنید و از روی آن به سادگی گذر نکنید.

این نکته را هم بگویم که شما مجبور نیستید به یک فرد سیگاری جواب مثبت بدهید. درست است که فرد سیگاری هم باید ازدواج بکند اما این الزام نباید شما را گرفتار زندگی با چنین شخصی بکند. علاوه بر این که ضرر فراوان این پدیده ی شوم در نظر برخی از فقها نظیر آیت الله العظمی مکارم شیرازی ایشان را به دادن فتوای حرمت واداشته است. حرامی که ضررش به حلق خود فرد و اطرافیانش مثل همسر و فرزندان می رود.

موسیقی نیز همین حالت را دارد. موسیقی در تمام دین اسلام ذره ای سفارش نشده است و هر چه در متون دینی می نگریم نهی و بازدارندگی مشاهده می کنیم. موسیقی عاملی برای کنار گذاشتن عقلانیت و تفکر از یک سو و از سوی دیگر عاملی برای کم شدن حیا و انجام فحشا دانسته شده است. در کلام امیرمومنان امام علی بن ابیطالب غنا را نوحه سرایی ابلیس در فراغ بهشت دانسته اند در حالی که مومن هیچ گاه فراقش از بهشت را با ساز و آواز نشان نمی هد.

برای تحقیق در این موضوع شما را به خواندن کتاب ارزشمند موسیقی اثر علامه جعفری رحمه الله علیه دعوت می کنم که حقیقتا حق مطلب را در بیان نظر اسلام نسبت به موسیقی به جا آورده اند.

گذشته از همه این حرف ها اهل موسیقی نیز مثل سیگاری ها نیاز به ازدواج دارند. این شما هستید که باید خط قرمزهای زندگی خودتان را مشخص کنید و میزان حساسیت خود را به این امور محک بزنید. اگر حساسیت شما نسبت به این امور زیاد است با ازدواج با اهالی موسیقی یا سیگاری ها و اهل دود خودتان و آنان را اذیت نکنید.

الخبیثات للخبیثین و الخبیثون للخبیثات و الطیبات للطیبین و الطیبون للطیبات. پاکان برای پاکان و آلودگان برای آلودگان.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۵-۲۲ ۰ ۰ ۱۰۹

نخل ولایت ۹۹-۵-۲۲ ۰ ۰ ۱۰۹


🌼 برای باز شدن بخت و خوشبختی و اینکه با همسر خوب به آرامش و تکامل برسیم چه دعایی باید بخوانیم و آداب دعا کردن درباره این موضوع چگونه می باشد؟

------------------------------------------------------------

کسی که ادعای ایمان می کند باید خودش را برای سختی ها و ابتلائات آماده کند. ایمان گوهری است که خداوند مدعی آن را بدون آزمایش رها نمی کند. درست است که سختی ها برای مومن خیر خواهد بود و باعث رشد و کمالش می شود اما چاره ای جز سختی ها نیست. خداوند بندگان مومن اما غافلش را با سختی ها از خواب غفلت بیدار می کند تا دوباره او را صدا بزنند و یا الله یا الله بگویند. هر چه ایمان کسی بیشتر شود فشارها و امتحانات او بیشتر می شود و البته رشد و تعالی و تقربش نیز بیشتر خواهد بود.

روش دعا کردن درباره موضوع های متعدد زندگی ، فرقی با هم ندارند. ما باید بدانیم که دعا کردن همانا تضرع انسان به درگاه خداوند قدرتمند عالم است و خودش از ما خواسته است که دعا کنیم و فقط از دریای بی کران او بخواهیم و خودش کلید اجابت را به دست ما داده است تا مطمئن باشیم دعای ما در جای دیگر به استجابت نمی رسد چون غیر خدا کسی توانایی این کار را ندارد. او تضمین کرده است که دعاهای بندگان را مستجاب بکند. اما نکته مهم در این است که دعاهای ما بندگان همیشه به صلاحمان نیست. دعا خواسته ی فرد است و این خواسته ها همیشه به صلاح او نیست.

بچه ای را تصور کنید که از مادرش طلب چاقو می کند و در این طلبش لیتر لیتر اشک خالصانه می ریزد. اما این گریه ها ابدا مادر مهربان را وادار به دادن چاقو به دست فرزند نادان نمی کند. مادر می داند که به دست گرفتن چاقو برای بچه ی کم سن و سالش خوب نیست. مادر مهربان است و از سر مهربانی اش این خواسته فرزند را مستجاب نمی کند. آیا مطمئن هستید که دعای شما و خواسته ای که برای آن زاری می کنید به صلاح دنیا و آخرت شماست؟ ما از آینده بی خبر هستیم. ما از مصالح بالاتر خودمان بی خبر هستیم. و خدای مهربان عالم بد بندگانش را نمی خواهد.

گاهی ما دعاهایی می کنیم که به معنی از کار افتادن اسباب و مسببات است. با دعای من و شما ، عدد شش زوج بودنش را و دینامیت اثر انفجاری اش را از دست نمی دهد. دعا نیز یکی از مسببات عالم است اما در طول دیگر مسببات نه در عرض عوامل دیگر تا کسی گمان کند می تواند با دعایش زوجیت را از عدد زوج بگیرد. گاهی خطاهای افراد عقوبتی را برای آنان ثابت می کند که همان عقوبت نیز در نظام اسباب و مسببات مقدر شده است. دست زدن به ناموس مردم یا دست بردن در جیب مردم یا چشم چرانی و ... هر کدام تاوانی دارند که مجرم باید آن جزا در در همین عالم و در ادامه آن در عالم آخرت بچشد.

از طرف دیگر خودمان را یک لحظه در جای خداوند فرض کنیم و بیاندیشیم که اگر خداوند بخواهد خیر بنده ای را به او بدهد باید چه بکند؟ آیا باید فرشته ای را از آسمان نازل کند تا شوهر شما شود؟ آیا خداوند نباید از میان همین بندگانش کسی را به خواستگاری شما بفرستد؟ گاهی ما فرستاده خداوند را نمی شناسیم و با ملاک های واهی او را رد می کنیم. همین امروز مشاوره ای داشتم که به صرف نداشتن علاقه می خواست خواستگارش را رد کند. من نه آن پسری را تایید می کنم و نه نشناخته ردش می کنم. من ملاک ها را یاد آوری می کنم تا خودتان تصمیم درست بگیرد. فقط گفتم نباید بدون دلیل خواستگارتان را رد کنید. بدانیم که خداوند روزی بندگانش را به همین سادگی نازل می کند و جلوی پایشان می گذارد فقط آنها هستند که باید قدر این نعمات الاهی را بدانند. گفت با دیدن خواستگارم او را در عمق دلم دوست نداشتم. گفتم هنوز به شما ابراز محبتی نشده که آن محبت به عمق جان شما رسیده باشد. اگر شما بدون دریافت کردن محبتی ولو اندک عاشق سینه چاک پسری ناآشنا باشید جای تعجب است.

برای آرام بودن زندگی و جهت صحیح آن خواندن دعا کافی نیست. این فکر غلط است که ما با خواندن کلماتی عربی بتوانیم زندگی خودمان را به یک زندگی رویایی تبدیل کنیم. قرآن سبک زندگی را به انسان ها می آموزد و این انسان ها هستند که باید این روش های طلایی را به کار گیرند و زندگی خود را رنگ خدایی بزنند. اگر منظورتان از دعا کمک خواستن از خداوند است کاملا درست است و این کمک خواستن نیازی به دعای خاص یا کلمات عربی ندارد چون خداوند به زبان فارسی و بومی شما آگاه تر از خودتان است. اما اگر میخواهید با خواندن چند جمله کوتاه کن فیکون کنید و همه چیز از این رو به آن رو شود باید بدانید که از این خبرها نیست.

مشکل ما در نداشتن الگوی مناسب است. الگو را باید اولیای دین قرار بدهیم و از عبادت غیر خداوند دوری کنیم. در روایات وارد شده است که کسی که سخن کسی را گوش می دهد او را عبادت کرده است. کسی که در پی سخنان گوینده ای بخندد یا گریه کند قلب خود را در تسخیر او گذاشته است. امروز بازیگران و مطربان و هنرپیشه ها دانسته و ندانسته به الگوهایی تبدیل شده اند که جامعه را رنگ رزی می کنند. رفتارهایتان را رنگ دینی بزنید تا با الگو گرفتن از اولیای الاهی سبک زندگی آنان را سرمشق خود کنید. آن روز است که زن حتی اگر شوهرش بد اخلاق باشد بر بد اخلاقی او صبر می کند. زندگی را چنان مقدس می بیند که تمام توانش را در تحکیم آن به کار می برد و جهادش را خوب شوهر داری می بیند. مرد نیز همسرش را امانت خداوند می بیند و از او چون گل پرستاری می کند. آرامش فقط و فقط با اخلاق نیکو و مکارم خوبی امکان پذیر است و نه با پول محوری و غوطه زدن در دنیای مادی. اگر میخواهید زندگی آرام و خوبی داشته باشید روی زندگی فاطمه زهرا مطالعه کنید و هر چه یافتید و مطمئن شدید که از رفتارهای ایشان است سرمشق قرار بدهید. آن روز شما خوشبخت ترین زن روی زمین خواهید بود چه شوهرتان در کمال اخلاق و مردی چون علی باشد در مقابل فاطمه ی کبری و چه همسرتان فرعون باشد و در کمال پستی اما همسر آسیه ی قدیس. درد دلتان را فقط به خداوند بگویید. او شنوا و داناست. 

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۵-۱۸ ۰ ۰ ۱۰۴

نخل ولایت ۹۹-۵-۱۸ ۰ ۰ ۱۰۴


🌼 یه خواستگاری بهم مراجعه کرده که مومنه و خانواده خوبی داره ولی یه جورایی بی دست و پاست و بابام میگه بی عرضه است و می ترسم در آینده مشکل ساز بشه آخه تو جلسه خواستگاری پدرش گفت اهل رانندگی و مسافرت نیست ولی خانواده مومن و ساده زیستی داشت بابام میگه از اون پسراست که تو سرش بزنی سرشو بالا نمیکنه حالا من چه کنم به حرف بابام گوش بدم یا نه از روی عقل تصمیم بگیرم از طرفی می ترسم که مشکل ساز بشه و نتونم درکش کنم.

-----------------------------------------------------

قبل از هر گفت و گویی باید مسائل را تفکیک کنیم و برای هر کدام، بخشی از کلام را اختصاص بدهیم:

بخش اول:

آیا نگرانی شما ریشه در مسائل اقتصادی دارد؟ و به زبان ساده آیا شما نگران روزی خودتان و همسر آینده تان هستید؟ آیا دست و پا داشتن یا دست و پا نداشتن انسان ها ، در روزی داشتن و نداشتن شان تاثیر دارد؟ آیا ما به عنوان یک مومن و به عنوان یک انسان معتقد به رزاقیت الاهی ، می توانیم نگران روزی آینده خودمان باشیم یا نه؟ آیا خداوند مردم را با روحیات مختلف خلق نکرده؟ و آیا خداوند روزی هر کدام را جدا جدا و به اندازه ی خودشان ، و به اندازه مشیتش و استحقاق بندگان به آنها و همسران و فرزندانشان عطا نکرده و نمی کند؟

به نظرم توانسته باشید جواب بنده را در این بخش حدس بزنید. طبق اعتقادات توحیدی و حقه ی شیعه ، خداوند همه مخلوقاتش را روزی می دهد و اتفاقا برای اثبات قدرتش انسان های معمولی یا بی دست و پا را چنان زیبا روزی می دهد تا بچه زرنگ های آفرینش بفهمند که روزی با دویدن به دست نمی آید. روزی بندگان تقسیم شده است و به آنها خواهد رسید. کاسب های قدیم اول صبح که به در دکان می رفتند ، زیر لب بسم اللهی می گفتند و کرکره ی مغازه را بالا می کشیدند و آب و جارویی می کردند و جنس دکانشان را جور می کردند و بلند و با اعتقاد می گفتند: الاهی به امید تو!. کرکره را کاسب ها بالا می کشند و آب و جارو می کنند همین؛  فراموش نکنیم که تا اینجا وظیفه ماست و فرستادن مشتری به دست خداست. مشتری ، دانسته یا ندانسته هرجایی خدا بخواهد معامله می کند و در آخر روز ، نانی که خدا خواسته و باید به سفره ای بیاید ، به همان سفره می آید. یادش بخیر: یکی روبهی دید بی دست و پای ... فروماند در لطف و صنع خدای...

بخش دوم:

آیا شما نگران مهارت های اجتماعی ایشان نظیر گواهینامه رانندگی یا مهارت مجلس گردانی در مهمانی های خانوادگی یا علاقه زیاد به مسافرت هستید؟ آیا این احتمال را در ذهن خود نمی دهید که تمایل نداشتن یک جوان مومن به هر یک از این مهارت ها ، ممکن است عوامل متعدد و بلکه متفاوتی داشته باشد که با تغییر فضا و تغییر نیازهای اجتماعی ، جوان خودش به سمت کسب آن مهارت قدم بردارد؟ آیا احتمال ندارد که کسی به خاطر حفظ و دوری خودش از گناه و آن هم در دوران جوانی و مجردی ، در هر مسافرتی شرکت نکند؟ و اگر این گونه باشد آیا این نشان از ایمان او نیست؟ آیا کمتر حرف زدن کسی باعث کم خطا بودن او نیست؟ آیا از نشانه های مردم آخرالزمان علاقه زیاد به مسافرت و گشت و گذار و در نتیجه غفلت از امر دین و آخرت نیست؟

من درباره شخص خواستگار شما هیچ قضاوتی نمی کنم. قصد من این است که موضوع را و نگرانی خودتان را بهتر بشناسید و بدانید که انسان موضوعی بسیار پیچیده است. نمی توان به این راحتی او را محکوم کرد یا برای او هورا کشید.

من خودم تا همین دو سال پیش گواهینامه رانندگی نداشتم! با پدر و مادرم هم کمتر به مسافرت رفته و می روم. از مجلس گردانی و نشستن در مهمانی های خانوادگی و چرند گفتن و مسخره کردن این و آن ، و فحش دادن به مسئولان مملکتی و بحث کردن درباره گرانی هم متنفرم. تنهایی را بسیار بیشتر از در جمع نشستن ، و نگاه کردن به تلویزیون و سریال های مسخره ی آن دوست دارم. از بین این همه شغل نان و آب دار و اسم و رسم دار هم ، سراغ شغلی رفته ام که ...

اصلا به نظر شما مومن می تواند مثل بچه زرنگ های دنیا نان در بیاورد و از زندگی مثل همه ی بی خیال های دنیا لذت ببرد؟ آیا یک مومن می تواند مثل مجلس گردان های فامیل باشد و آخر شب بدون غیبت و تهمت سر بر روی بالشت نگذارد؟ یک مومن امام زمانی در آخرالزمان چقدر دلش برای سواحل شمال کشور لک میزند؟ به نظر شما مومن بیشتر خط قم و جمکران کار می کند یا خط چالوس تهران؟

بخش سوم:

درک دو نفر از هم و البته مراتب ایمانشان و سبک زندگی شان در این مرحله سوال سازترین بحث است. پس خوب دقت کنید:

ابتدا از خودتان شروع می کنیم:

شما خودتان چه مقدار به لوازم ایمان مقید هستید؟ آیا شما نان خالی حلال را به نان و کباب حرام ترجیح می دهید؟ آیا شما حلال اندک را به حرام فراوان ترجیح می دهید؟ آیا شما هم مثل اکثر زن های جامعه شوهرتان را اسیر خودتان می خواهید تا او به اجبار شب های نورانی ماه رمضان را پا به پای شما از تلویزیون یا ماهواره سریال ببیند؟ آیا شما هم اگر همسرتان از فیلم و سریال های تلویزیون یا ماهواره چندشش شود او را دیوانه و امل خطاب می کنید؟ به نظرم اگر واقعا کسی مزه ی ایمان و تلاوت کتاب الاهی قرآن کریم را در ماه رمضان چشیده باشد تلویزیون را در تمام این ماه و سپس تمام سال بجز در موارد ضرورت ، طلاق می دهد. مومن را جز مومن درک نمی کند.

من شناخت درستی از خواستگار شما ندارم اما می ترسم جملات شما نشانه هایی از یک انسان وارسته باشد و شما او را به راحتی از دست بدهید. البته گاهی هم این طور نیست و طرف شما با همین نشانه ها یک انسان معمولی با ایمان متوسط به پایین است. به طور مثل ، از هنر یک مرد مومن است که اگر پدرش یا بزرگ ترش یا استادش ، سیلی به صورت او بزند سرش را حتی بالا نیاورد و بر پدر خشم نگیرد ؛ اما نسبت به ظالمین و زورگویان از خدا بی خبر ، بلند نکردن سر بعد از سیلی نشانه ی بی هنری و بی عرضگی است.

در این مسائل دقت کنید و ایمان خودتان و ایمان او را محک بزنید. آن روز خواهید فهمید که می توانید درک خوبی از هم داشته باشید یا خیر!

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۵-۱۴ ۰ ۰ ۱۳۱

نخل ولایت ۹۹-۵-۱۴ ۰ ۰ ۱۳۱


🌼 مومن نباید از زیر بار مسئولیت فرار کند بلکه باید ظرفیت خودش را بالا ببرد و صبر پیشه کند و بر آن اصرار داشته باشد و امیدوار باشد.

اما مسئله اینجاست که این یک دیدگاه ایده آل است. یعنی شما باید نگاه ما را به این سمت ببرید. اما ظرفیت ما توان چقدر صبر را دارد؟؟
منظور اینکه اگر بنده ظرفیتم پایین باشد و ممکن باشد با چند خصلت ناشایست  همسرم یا چند رفتار زننده اش، و یا حتی چند رفتار که من از آن ها خوشم نمی آید، مهر و علاقه او در من کم شود و تمایلی به همنشینی با او نداشته باشم؛ آن وقت چه خواهد شد؟! آیا زندگی سرد نمی شود؟!
خلاصه اینکه فک کنم نیاز باشد هر کس با توجه به شناختی که از ظرفیت و صبر خود در ارتباط با دوستان و اقوام و اهل خانه پیدا کرده، به انتخاب همسر دست بزند.

-------------------------------------------------

1- همسر ، یک دوست نیست که بتوان با او قهر و آشتی کرد و حتی فراموشش کرد. همسر شریک جنسی انسان است و امکان دارد که انسان شریک جنسی اش را زیاد یا کم دوست داشته باشد.

2- خداوند شهوتی به مردان داده که هر چند شب یک بار روح و روانشان و فعالیت های اجتماعی و سیاسی و دیپلماتیک شان را تحت الشعاع قرار می دهند. این شهوت افسانه ای که از نعمات و الطاف پروردگار به خانواده است باعث تحکیم پیوندها و به آشتی رسیدن قهرها و منت کشی ها و شل شدن جیب ها و سواری دادن ها و درازتر شدن گوش ها می شود.

3- تمام کلمات شما صحیح است اگر نیاز جنسی زن و مرد به هم را از داخل فرمول حذف کرده باشید. اما با لحاظ نیازهای جنسی ، و میل شدید مرد به همسر ، و در پی رسیدن به آن ، نیازهای عاطفی و اقتصادی همسر نیز تامین می شوند. مردی که نیاز و میل جنسی نداشته باشد به هیچ عنوان به سراغ زن و تشکیل خانواده نمی رود و این نیاز جنسی مرد است که او را متمایل به زن کرده و وادار به انجام خواسته های زن می کند.

4- غیر از انبیاء و معصومان الاهی ، همه انسان ها کم و بیش گرفتار رذیله های اخلاقی و خصلت های ناشایست هستند و البته همه باید ازدواج بکنند. صبر و شکیبایی و دیگر خصلت های نیک را نیز همه دارا هستند اما یکی کم و اندک و یکی زیاد.

سوال: صبر من نوعی کم است! به نظر شما چه کار کنم؟ ازدواج نکنم؟ نمی شود! آیا همسری انتخاب کنم که مرا عصبانی نکند؟ با این نظریه آیا بهتر نیست یک همسر لال انتخاب کنم که اساسا نتواند حرف بزند؟ اگر همسر لال و بی زبان را نمی پسندید ، به نظر شما چگونه می توان با موجودی زندگی کرد که پرکارترین عضو بدنش زبان اوست و او در تمام روز کلمه ای که موجبات کدورت و ناراحتی شما را فراهم بکند بر زبان نیاورد؟

5- مولانا امیرالمومنین در حدیث اربع مائه فرمودند: جهنمی ها با زبان جهنمی شدند و اهل نور به واسطه ی زبان نورانی شدند. پس زبان هایتان را حفظ کنید و آن را به ذکر خداوند عزوجل مشغول دارید.

6- حکایت تبلیغی: دیروز در حرم مطهر رضوی یکی از دوستان را دیدم که از قدیم در جریان ازدواجش بوده ام. از مسائلی شکایت داشت. می گفت: گمان نمی کردم به این همه مشکل بر بخوریم! البته منظورش مشکلات اقتصادی نبود. فکر می کردم با همسرش به زیارت آمده باشد اما فهمیدم برای تنفس و استراحت و البته شما بخوانید برای فرار به زیارت آمده است. گفتم: اینجا بهشت نیست ؛ این زن ها هم زنان بهشتی نیستند ؛ زندگی زناشویی هم دقیقا همین قهر و آشتی ها و همین قرزدن های زن و نشنیدن های مرد است.

7- کسی که صبر ندارد یا صبرش زود سراریز می شود بهتر است قید ازدواج را بزند ؛ چون فقط یک زبان چند مثقالی ، چنان روزگارش را سیاه و کبود می کند که زیارت تابستانی مشهد دوران عقد را هم ، بدون نامزدش برود!

8- ما چاره ای جز این دیدگاه ایده آل نداریم چون امروز در شهرهای بزرگمان از هر سه ازدواج یکی به طلاق منجر می شود. ازدواج فقط یک قطعه از پازل صد تکه ای اسلام است و بدون قطعات دیگر تصویری از سبک زندگی مورد نظر اسلام و زندگی آسمانی مورد نظر آن یافت نمی شود. با کمک ازدواج ، نیمی از قطعات تصویر چیده می شوند اما نیمی دیگر تقوا و همت جدیدی می طلبند. تربیت و تعالی انسان همین است که معایب خود را بداند و به سمت تکامل قدم بردارد و مشکلاتش را با یک اسلام شناس زمان شناس و یک استاد اخلاق راه رفته مطرح کند ، تا قدم به قدم به سوی تعالی و تهذیب پیش برود.

9- واقعا دنیا بهشت می شد اگر زن ها خواسته هایشان را به جای قر زدن با هنر دیگری طلب می کردند!

فقط برای مومنات:

فاطمه ی زهرا سیده ی زنان عالم است و همتایی ندارد چون از شوهرش هیچ خواسته ای نداشت و پیامبر مکرم اسلام او را نهی کرده بود از این که از شوهرش خواسته ای و لو به اندازه لیست خرید روزانه ، داشته باشد. بارها مولای متقیان به خانه آمد و غذایی برای خوردن طلب کرد اما خانه را خالی از خوراکی دید. وقتی علت را از همسر مکرمه اش جویا می شد فاطمه می فرمود: پدرم مرا از اینکه از تو چیزی بخواهم نهی کرده است!

شاید باورتان نشود اما همین فضیلت ، فاصله ی فاطمه را با دیگر زنان عالم ، فاصله ی زمین تا آسمان کرده است. تلاشتان را بکنید بلکه شما هم شبیه فاطمه بشوید.
قرار و مدار زندگی را خودتان باید بگذارید. اگر مرد بداند که شما هیچ چیزی از او طلب نمی کنید همیشه دست پر به خانه می آید. اما اگر بداند که تهیه لیست خرید کار شماست آن را از شما طلب می کند.
اما به هر حال بحث ما در خرید های روزانه نیست. مشکل از درخواست های بی در و پیکر بانوان از شوهرها است. زنی که کمترین درخواست مثل لیست خرید هم به دست شوهر ندهد هیچ وقت از او درخواستی فوق توان او نخواهد داشت. به قول دکتر: فاطمه فاطمه است!

10- یک هدیه آسمانی و فرموله از قرآن و عترت برای آنان که می خواهند فاطمه را الگوی خود کنند:

لقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه + فاطمه بضعه منی = فاطمه را الگوی حسنه قرار بدهید چون فاطمه پاره ای از رسول خداست

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۵-۱۰ ۱ ۰ ۹۸

نخل ولایت ۹۹-۵-۱۰ ۱ ۰ ۹۸


🌼 از بس خواستگارای جور و واجور برام اومده و به نوعی یا خود پسر یا مادرش نپسندیدن روحیه ام رو از دست دادم و نسبت به همه بی اعتماد شدم به نظر شما من چه جوری می تونم روحیه ی سابق رو در خودم به وجود بیارم ؟ حتی جوری شدم که دلم نمی خواد کسی رو تو خونه راه بدم چون با خودم میگم لابد اینم نمیپسنده.

--------------------------------------------------

انسان با هر یک از تجربه های جدیدش به سمت جلو حرکت میکند و ابدا حرکت عالم به سمت گذشته و عقب نیست. میوه همیشه از قوه به سمت فعلیت جدید می رود و نمی توان از میوه خواست که حرکتش را متوقف یا معکوس کند تا کال شود.

هنر انسان های خدامحور این است که در هر لحظه خودشان را با خدای حکیم عالم و سپس تمام دیگر قطعات هستی ، نسبت سنجی کنند و وظیفه خود را در لحظه ی جدید در قبال معبود و دیگر موجودات عالم تشخیص بدهند.

قرار نیست من و شما به گذشته برگردیم و روحیه ای را داشته باشیم که آن روحیه متناسب گذشته ها است. گذشته ها گذشته و هرگز میوه به شکوفه تبدیل نمی شود. ما امروز باید به دنبال وظیفه امروزمان باشیم و آینده را با تجربه های امروزمان بسازیم نه با خیال گذشته ها. فراموش نکنید که انتخاب همسر به همان اندازه که به دست پسرها و خانواده هایشان است ، به دست شما هم هست. فقط امضاهای این پرونده هم زمان زده نمی شود ؛ بلکه ابتدا پسرها می پسندند و پرونده را امضا می کنند و به خواستگاری می آیند و سپس همان پرونده زیر دست شما می آید. اگر شما امضا نکنید این پرونده هیچ وقت به نتیجه نمی رسد. پرونده ای که نیاز به امضای دو کارشناس دارد بسیار پیچیده تر از پرونده های ساده و تک امضایی است. دقیقا شبیه همین دلخوری شما در میان خانواده های پسر دار هم دیده می شود چرا که آنان نیز دختر مناسب و همتای خود را به راحتی پیدا نمی کنند. هم پسرهایی هستند که هشتاد خواستگاری رفته اند و سفره دلشان را برای هشتاد خانواده ی دختر دار پهن کرده اند و هم دخترهایی که با وجود رفت و آمد های فراوان پسردارها ، هنوز نوبت امضای آنان نرسیده است.

قرار نیست همه در ازدواج مثل هم باشند و البته قرار نیست در امر ازدواج عجله کنیم. خواستگارها می آیند و می روند ؛ این مهم نیست. مهم انتخابی است که تمام آینده ما و جهت زندگی ما را مشخص می کند. مواردی را مشاوره کرده ام که از تعجیل در ازدواجشان پشیمان شده اند. مواردی را مشاوره کرده ام که رد کردن فراوان خواستگارها و حوصله زیاد پشیمانشان کرده است. مهم ، انتخاب صحیح و به موقع و دقیق همسر بر اساس ایمان است. دست و پای خودتان را جمع و جور کنید و روحیه خودتان را بی دلیل به حراج نگذارید چون خداوند روزی مادی و معنوی هر کسی را در زمان مقرر به او می رساند.

امام علی علیه السلام فرمودند: یَا بُنَیَّ الرِّزْقُ رِزْقَانِ رِزْقٌ تَطْلُبُهُ وَ رِزْقٌ یَطْلُبُکَ فَإِنْ لَمْ تَأْتِهِ أَتَاکَ فَلَا تَحْمِلْ هَمَّ سَنَتِکَ عَلَى هَمِّ یَوْمِکَ وَ کَفَاکَ کُلَّ یَوْمٍ مَا هُوَ فِیهِ فَإِنْ تَکُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِکَ فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ سَیَأْتِیکَ فِی کُلِّ غَدٍ بِجَدِیدِ مَا قَسَمَ لَکَ وَ إِنْ لَمْ تَکُنِ السَّنَةُ مِنْ عُمُرِکَ فَمَا تَصْنَعُ بِهَمِّ وَ غَمِّ مَا لَیْسَ لَکَ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَنْ یَسْبِقَکَ إِلَى رِزْقِکَ طَالِبٌ وَ لَنْ یَغْلِبَکَ عَلَیْهِ غَالِبٌ وَ لَنْ یَحْتَجِبَ عَنْکَ مَا قُدِّرَ لَکَ فَکَمْ رَأَیْتَ مِنْ طَالِبٍ مُتْعِبٍ نَفْسَهُ مُقْتَرٍ عَلَیْهِ رِزْقُهُ وَ مُقْتَصِدٍ فِی الطَّلَبِ قَدْ سَاعَدَتْهُ الْمَقَادِیرُ وَ کُلٌّ مَقْرُونٌ بِهِ الْفَنَاءُ

پسرکم، رزق دو نوع است: رزقی که تو او را می طلبی و رزقی که او به دنبال توست که اگر تو به دنبالش نروی او به سراغ تو می آید. پس هم و تلاش سالانه خودت را بر هم و تلاش روزانه ات نگذار چون روزی هر روز تو را کفایت می کند. و خداوند روزی هر روز جدیدی از یک سال را در همان روز نصیب تو می کند به همان مقداری که ارزاق را بین بندگان تقسیم کرده است. و اگر روزی سالی جزو ارزاق تقسیمی تو نبود پس هم و غم چیزی را که برای تو نیست نخور. و بدان که هیچ طلب کننده ای به روزی تو سبقت نخواهد گرفت و هیچ غلبه کننده ای در به دست آوردن آن روزی از دست تو غلبه نخواهد کرد و آنچه که برای تو تقدیر شده است از تو محجوب نخواهد بود. و چه بسیار طلب کنندگان روزی که نفسش را به تعب انداخته اما روزی به اندازه تلاشش نیست. و چه بسیار میانه روی که تقدیرهای الاهی او را در رسیدن به روزی خودش مساعدت کرده اند. و البته همه اهالی این دو دسته فانی خواهند بود.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۵-۰۶ ۰ ۰ ۱۰۲

نخل ولایت ۹۹-۵-۰۶ ۰ ۰ ۱۰۲


🌼 راستش من نسبت به آقایون آلرژی گرفتم هر خواستگاری که برام میاد و بزرگترها میگند حالا برید دو تایی تو اتاق صحبت کنید حس خوبی ندارم و البته بگم چندشم میشه البته بگم خیلی تو محیط بسته و خفقانی هم بزرگ نشدم ولی نمی دونم چرا در مورد کسی که می خواد با من ازدواج کنه و شوهرم بشه حس بدی دارم

----------------------------------------------------

جواب سوال شما با استفاده از نظرات ارسالی بانوان و خوانندگان متاهل و بسیار محترم وبلاگ و با استفاده از تجربیات ایشان تهیه شده است. قلم و محتوا برای بنده نیست. در همین جا از تمام خوانندگان برای تکمیل بحث دعوت به عمل می آید.

 

----------------------------------------------------

اول اینکه به احتمال زیاد شما ، پای صحبت خیلی از خانم های متاهل نشستند و اونها چیزهای ناخوشایندی را برایتان تعریف کردندگاهی دخترها در دوران مجردی چیزهای مختلفی از ازدواج می شنوند که واقعا چندش آور و وحشتناک است. و با این تعاریف بد، از ازدواج زده می شوند.
چون خودم خیلی از این موضوع ها دیده ام می گویم. خیلی از دخترهای مجرد که با من احساس راحتی می کنند و حس می کنند که می توانند همه ی حرفهایشان را به من بزنند، راجع به همه ی چیزها و همه مسائل از من خیلی می پرسند،. حتی توی اتوبوس هم دخترهای مجردی که کنارم می نشستند و منو نمی شناختند هم همون سوال هارو از من می کردند. خجالت می کشم ازشون اما راهنمایی شون می کنم، چون خودم هیچ راهنمایی نداشتم و می فهمم سردرگمی و احساس چندش یا ترس در این مسائل یعنی چه ؟ اگه همین احساس های عجیب به دیدگاه درستی نرسه خیلی مشکل ساز میشه، حتی در دوران ازدواج هم ادامه پیدا میکنه هر دو طرف اذیت میشن.

دومین نکته این که خودت فقط میتونی به خودت کمک کنی، همون لحظه که فکرهای چندشی به سراغت میاد، خودت باهاشون مقابله کن.سخته ولی میشه.

گاهی در مواجه با مسائل، این ضمیر ناخودآگاه ماست که پیشتاز است، دلیل روشن و واضحی برای خیلی از احساسات و عکس العمل ها وجود ندارد اما دلیلِ آن را می توان در ضمیر ناخودآگاه جست . وقتی میگویید: نمیدانم چرا اما حس بدی دارم! این یعنی اینکه خیلی از مسائل دست به دست هم دادند تا ضمیر خودآگاه شما احساسی را تجربه کند که دلیلی واضح برای آن نمی یابد. به نظرم در اولین قدم باید از خود بپرسید که دقیقا چه مسئله ای شما را به این احساس وادار می کند. دقت کنید: وادار می کند!
سعی کنید اطلاعات خودتان را بالا ببرید. اطلاعات کم یا بی خبری مطلق به حالات روانی نامطلوب و ایجاد وحشت بی اساس می انجامد. البته سعی کنید که این اطلاعات را از اطرفیان جویا نشوید و بیشتر به صورت علمی به ازدواج بنگرید.
مثالی ملموس برایتان میزنم: دخترهایی که تازه به سن بلوغ می رسند و تغییراتی در رشد جسمانی خود احساس میکنند اگر با بی خبری مطلق پا به عرصه بگذارند برایشان سخت و ترسناک خواهد بود. به همین خاطر در سالهای اخیر از مقطع ابتدایی، معلم بهداشت مسائلی را در رابطه با سن بلوغ برایشان شرح می دهددر غیر اینصورت بعضی از آنها در مواجه با عادت ماهیانه ابتدا گریه میکنند و با تعجب می نگرند و حتی خیال میکنند که به بیماری لاعلاجی مبتلا شده اند و از همه پنهان میکنند تا نکند که آنها را به دکتر ببرند. بعضی هم به خاطر اطلاعاتی که خانواده و یا محیط آموزشی به آنها میدهد در مواجه با این مورد، خیلی عاقلانه برخورد می کنند و دچار حالات روانی نامطلوب، آن هم در شرایط ناپایدار روحی دوران نوجوانی نمی شوند. این اطلاعات کم و یا زیاد در دوران متاهلی هم صدق می کند.
پس به تعاریف دیگران اکتفا نکنید چرا که ظرفیت وجودی هر شخص با دیگری متفاوت است. تحمل شدائد و یا درک درد یا لذت یا میزان صبوری در همه یکسان نیست. تا زمانی که شما به تعاریف تلخ و وحشتناک خانم های متاهل گوش می دهید، مطمئن باشید که حتی اگر با رضایت و با کمال میل ازدواج کنید باز هم دچار مشکل می شوید. یا اصلا تن به رابطه زناشویی نخواهید داد یا خیلی دیر! و این یعنی شروع کج خلقی ها. البته در یک صورت برای شما خطرات زیادی ندارد آن هم اینکه شوهر صبور و دل گنده ای داشته باشید که پا به پای شما بر احساس های بی دلیل تان، صبوری کند و درمانش کند. ولی اگر شوهرتان صبور نباشد شک نکنید که با مشکلات جدی رو به رو خواهید شد.
این فقط خودِ شمایید که می توانید به خودتان کمک کنید. افکار بد و چندش آور و تعاریف بد و وحشتناک و یا احساسات لحظه ای را از خود دور کنید. روی خودتان کار کنید تا تحمل کنید. باور کنید که سختی مقابله با خودتان، راحت تر از تحمل کج خلقی هاست.
اگر شخصی با ایمان را انتخاب کنید مطمئن باشید که تعاریف دیگران برای شما صدق نمی کند. شخصی که با ایمان است با ظرافت و مهربانی با شما برخورد می کند، و بعد از نزدیکی نیز، از شرم و حیا به سرعت خود را پاک و تمیز می کند که شما متوجه نشوید. مطمئن باشید دروغ است همه ی تعاریف دیگران. همه صحنه هایی که از تعاریف دیگران در ذهن خود ساختید خراب کنید.
بالاخره شما باید ازدواج کنید باید به میل های درونی خودتان پاسخ مثبت و قانونی بدهید. شما باید مادر بشوید چرا که حس مادرانه در همه ی ما زنها وجود دارد. دیر یا زود باید مادر بشویم و این یعنی همه ی خوبیها و البته خیلی از مسائل چندش آور در ما جمع می شود: از معاینه های قبل از بارداری تا وضع حمل و مشکلات بعد از زایمان. و این یعنی که بی خود و بی جهت، بهشت زیر پای مادران نیست.

خدا را شکر کنید که در این لحظه از تاریخ زندگی می کنید نه در چهل سال قبل یا بیشتر، که خیلی از تجهیزات و مواد مورد نیاز بهداشتی و لازم وجود نداشت. ما خانم های این دوران ، اصلا سختی نمی بینیم. البته که من هم درد را می فهمم! من هم خیلی چیزها را درک می کنم و چندشم می شود اما تحمل می کنم چون من یک زنم. زنی که رضایت خداوند را در رضایت شوهر می بیند. صبری که خداوند در این مسائل در وجود خانم ها گذاشته است با هیچ مردی قابل مقایسه نیست. حتی بعضی از آقایان تحمل ندارند که ببینند خانم ها برای تمیز کاری، دست در سطل آشغال دستشویی یا حمام می برند. قیافه های خود را درهم می کنند و اذعان دارند که تو چگونه این کار را انجام می دهی؟ بدت نمی آید؟ و مطمئنا با این جمله رو به رو می شوند: که من هم خوشم نمی آید اما مجبورم که تمیز کنم چرا که تمیزی را می پسندم. در رابطه با مسائل زناشویی هم همین گونه است.
نکته ی دیگر، خیلی از خانم ها سردی جنسی و مزاج دارند بر عکس آقایان. بعضی از آقایان دچار ناتوانی جنسی هستند و بعضی خانم ها دچار سردی جنسی. خیلی از خانواده ها از این مسائل رنج می برند، در صورتی که هر دو مشکل، درمان دارد. اما هنر زنانی که سردی جنسی دارند این است که طوری برخورد کنند تا همسرشان متوجه این مسئله نشود و البته با تغذیه می توانند خود را درمان کنند. این زنان را اگر به حال خود بگذارند هیچ وقت خودشان به سمت نزدیکی نمی روند.

 


نخل ولایت ۹۹-۵-۰۲ ۰ ۰ ۹۷

نخل ولایت ۹۹-۵-۰۲ ۰ ۰ ۹۷


🌼 بسم الله الرحمن الرحیم
لقد خلقنا الانسان فی کبد
به راستی که ما انسان را در سختی آفریدیم.
 اکثر خانواده ها و ما جوونا، این آیه باورمون نشده مثلا میگید آقا ازدواج کن، جواب میدم من که کار ندارم تو دردسر می افتم. میگید برو بچه دار شو، میگم می ترسم تو خرجش بمونم، میترسم تو تربیتش بمونم، می ترسم مشکل اعصاب پیدا کنم، می ترسم فلان بشه!
حالا اگه از من که اینجوری دارم از زیر بار مسئولیت و یا به اصطلاح مشکلات فرار میکنم، بپرسید آیا زندگیت کاملا آرمانی است و هیچ مشکلی نداری؟ جواب میدم نه!
چرا ما به وعده های الهی باور نداریم؟ چرا ما قبول نداریم که در "کبد" آفریده شدیم؟ چرا ما راحتی آخرت و بهشت رو تو دنیا طلب میکنیم؟ بابا مگه ما از قماش مادیون هستیم؟ همین مسائل و به اصطلاح مشکلات هستن که باعث میشن انسان به تحرک وادار بشه، احساس مسئولیت کنه و رشد کنه و به کمال برسه.
فرار از مشکلات کوچکترین مشکلش، بی انگیزگی، رخوت و تمایل برای ایجاد هیجان کاذب تو زندگی است که معمولا این هیجان از راه حرام به دست می آد. آیا فرار از سختی ها میشه کرد؟ یا اینها بهانه هایی است که به دلیل غفلت از عالم غیب و پذیرش وسواس شیطانی ما دچارش شدیم؟

------------------------------------------------------------------------

نسخه هر دکتری فقط به درد مرضی می خورد که آن دکتر را و نسخه اش را قبول کرده باشد.

به قول خداوند در سوره یس : اتبعوا من لا یسالکم علیه اجرا و هم مهتدون : از کسی تبعیت کنید که دو ویژگی داشته باشد: اول آنکه از شما اجر و مزد نخواهد و هدفش ساختن دنیای خودش نباشد و دوم اینکه کسی باشد که خودش هدایت یافته باشد تا بتواند شما را نیز هدایت کند. هم خوب ، حرف بزند و هم ، حرف خوب بزند. انبیا مسلما این گونه اند چون دو شرط تبعیت را دارند پس نسخه انبیاء برای همگان مفید است. اما چرا همگان از آن بهره نمی برند؟ جواب ساده است چون عده ای نمی خواهند سبک زندگی خودشان را مطابق اسلام و فرمایشات انبیاء تنظیم کنند.

مردم در یک تقسیم بندی اولیه و کلی به مومن و کافر تقسیم می شوند. مومن کسی است که سبک زندگی اسلام و دستورات خداوند را برای تمام ابعاد زندگی دنیایی و آخرتی اش انتخاب و عملی کرده است و در مقابل کافر کسی است که بر خلاف مومن ، سبک زندگی اش را به جای اخذ از خداوند با تجربه و آزمون و خطا و با عقل ناقص خودش بنا می کند.

تمام مشکلاتی که شما به آنها اشاره کردید ریشه در ایمان و کفر دارند. اگر به فکر درمان جهان امروز هستید باید دست روی این نقطه بگذارید.

از طرف دیگر در دایره مومنان ، امروز ما گرفتار مومنانی متوسط هستیم که به اسلام نیم بند راضی هستند. همگی به معاد ایمان دارند اما رفتاری مطابق مقتضای ایمان به معاد ندارند. درمان مومنان غافل در تذکر است. کسی که انتهای حرکت عالم را بهشت و جهنم ببیند اساس زندگی اش متحول می شود. دیگر رخوت و سستی برای او معنا ندارد. به سختی دستورات دینی تن می دهد تا از سختی روز دیگر نجات پیدا کند.

پیامبر اکرم مذکر بود: انما انت مذکر. تذکر درمان این غفلت هاست و لذا جای تعجب ندارد که یک سوم قرآن کریم ، مستقیم و غیر مستقیم بحث معاد را دنبال می کند. کسی که معاد را در سبک زندگی خودش نداشته باشد گرفتار هزاران مفسده نظیر دنیا طلبی و راحت خواهی و رخوت و تنبلی می شود. اما دو روی سکه ی معاد یعنی جزا و پاداش ، هم از روبرو و هم از پشت سر ، انسان را به حرکت وا می دارد. خلاصه مناجات شعبانیه و روح ساری و جاری آن ،  این حرکت رو به جلو است. مناجات شعبانیه برای خواننده اش معاد را تاکید می کند و حل گره کور سبک زندگی دنیایی را ، در اصلاح گذشته و پناه آوردن به دین به عنوان سبک زندگی مورد نظر خداوند می داند. فقد هربت الیک و وقفت بین یدیک ...

خداوند این سبک زندگی ، خداوند ربات ها و ماشین های آهنی نیست. خداوند اسلام و خداوند مناجات شعبانیه عنایتش همیشگی و فراوان است و در دنیا و آخرت مومن را تنها نمی گذارد. الهی لم یزل برک علی ایام حیاتی فلا تقطع برک عنی فی مماتی...

ما از یک طرف به غلط ، خودمان را در این عالم کننده ی کار اما کننده ای مستقل حساب کرده ایم و از طرف دیگر و باز هم به غلط ، خداوند را حتی به عنوان خدای ساعت ساز فیلسوفان غربی قبول نداریم. خدای اسلام مثل خدای ساعت ساز غربیان نیست که عالم را کوک کرده باشد و به آسمان سفر کرده باشد بلکه خدای اسلام به بندگانش نزدیک تر از رگ گردن است و قادر و عالم و روزی دهنده است... الهی ان حرمتنی من ذا الذی یرزقنی و ان خذلتنی فمن ذا الذی ینصرنی...

چاره فقط در دانستن این نکته نیست که عالم ، آفریدگار حکیم و دانایی دارد ؛ چون خدای ساعت ساز نیز خدایی دانا و حکیم است. چاره در نزدیک دانستن اوست. او نزدیک هست ؛ چه ما بدانیم و چه ندانیم ؛ اما اگر نزدیک بودن او را بدانیم و بفهمیم ، آن روز است که دیگر برای گذران زندگی خودمان و فرزندانمان نگران نمی شویم... یا قریبا لا یبعد عن المغتر به و یا جوادا یا یبخل عمن رجا ثوابه ...

هر چه قدر نقش خداوند و نقش ملاقات او در قیامت برای مومنان پر رنگ تر شود ، سبک زندگیشان با سبک زندگی مورد نظر اسلام منطبق تر خواهد بود. الهی فسرنی بلقائک ...

آن روز است که هم همت مضاعف داریم و هم کار مضاعف ؛ هم از کار الاهی حمایت می کنیم و هم سرمایه مان الاهی است؛ همه را از خدا می خواهیم و رنگ خدایی می زنیم... الهی هب لی قلبا یدنیه منک شوقه و لسانه یرفع الیک صدقه و نظرا یقربه منک حقه...

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۴-۲۹ ۰ ۰ ۱۲۰

نخل ولایت ۹۹-۴-۲۹ ۰ ۰ ۱۲۰


 

🌼 این جوان های امروزی برای زندگی ازدواج نمیکنند. ازدواج در نگاه آنها یک تفنن شده بیشتر برای تغییر موقت شرایط تا از یکنواختی خارج شوند.

من یک دختر پنج ساله دارم و دائم نگران آینده اش هستم. چه حجاب چه عفاف چه ازدواج...

------------------------------------------------------------

نیاز جنسی و عاطفی انسان ، مثل غذا خوردن یک نیاز طبیعی برای انسان است. البته این نیازهای طبیعی همراه خودشان نیاز به قانون دارند ؛ اما فراموش نکنیم که نباید از جایگاه طبیعی خودشان خارج شوند. با نیاز طبیعی باید طبیعی برخورد کرد و باید بدانیم اوج نظارت خانواده ها در اجرای قانون و دستورات الاهی است. نگران بودم خشک و خالی دردی را درمان نمی کند.

نگرانی زمانی معنا دارد که ما نیاز طبیعی فرزندمان را تامین نکرده باشیم. به طور مثال اگر آب و نان فرزندمان را تامین کرده باشیم و شکم او سیر باشد دیگر جایی برای نگرانی و اضطراب برای آینده نیست. نگرانی جایی معنا دارد که پدر و مادر این نیازهای طبیعی را در خانه تامین نکرده باشند و فرزندانشان نیازی طبیعی مثل عاطفه را در جایی غیر از خانه و جایی غیر از آغوش پدر و مادر در درجه اول ، و جایی غیر از آغوش شوهر در درجه دوم جست و جو کند.

اگر همسران و پدر و مادرها ، این عاطفه را به همسر یا فرزندشان اشراب نکرده و کم کاری کرده اند باید نگران باشند. اما اگر سینه تشنه فرزند را ، با زلال محبت ناب و آسمانی سیراب کرده اند چه جای نگرانی؟

فرزند در دامن مادر بیشتر از دو سال نمی تواند از شیر استفاده کند. بعد از دو سال ابتدایی ، غذای کودک عوض می شود چون بدنش نیازهای دیگری دارد. مادر و پدر نمی توانند فرزند را مجبور به خوردن شیر مادر کنند چون نیازهای فرزند عوض شده است. از سن بلوغ به بعد ، نیازهای دختر و پسر غیر از نیازهای عاطفی کودکان است. از این مرحله به بعد نوجوان و جوان نیازهای عاطفی و جنسی را توامان می طلبند و در بهترین حالت و طبق فطرتشان ، به دنبال جنس مخالف و همسر مطلوب خود هستند.

به نظرم تعبیر به تفنن در جایی درست است که جوان ، از محبتی به جنس محبت پدر و مادر ، به سمت محبتی از جنس همسر و شوهر در حرکت باشد. اما انحراف در تفنن آن زمانی است که جوان تفنن را در گزینه های متعدد و شرکای جنسی ، آن هم در فضایی خارج از فضای قانون جست و جو کند. جامعه ما چون برای همه جوان هایش ، هنوز محیط ازدواج و انتقال از محبت والدین به محبت همسر را فراهم نکرده است نمی تواند نگران تفنن به معنای غلط آن باشد. قبول دارم که تفنن به معنای غلط آن نیز در میان برخی و آن هم به غلط رواج دارد اما مشکل عمده جوان های ما تفنن به این معنا نیست.

من و شما به عنوان دو پدر باید با انجام مو به موی دستورات الاهی فرزندانمان را مطابق فطرتشان و مطابق اسلام تربیت کنیم. به اندازه محبت کنیم و البته به اندازه انتظار پاسخ داشته باشیم. ریشه فرزندان گلمان را آن قدر آب بدهیم که نه از کم آبی پژمرده شوند و نه از پر آبی بپوسند. اعتدال را در تمام مراحل زندگی سرلوحه قرار دهیم و با برخورد کریمانه ، بزرگی و بزرگ منشی را ، در آنان زنده نگه داریم. آنان را نان حلال بخورانیم و سبک زندگی شان را با ایمان و عمل صالح گره بزنیم. فراموش نکنیم که تمام اخلاق حسنه نظیر روحیه انفاق و کفاف و ساده زیستی را بچه ها از خانه پدر به خانه شوهر می برند. اگر به وظایفمان عمل کنیم جایی برای نگرانی وجود ندارد.

خاطره تبلیغی: چند سال قبل در ایام اردوهای راهیان نور با عده ای از دوستان در شلمچه خادم بودم که حضرت آیت الله حسینی زابلی مشرف به مناطق عملیاتی جنوب شدند. از قضا در روزهای ابتدایی آن سال با ایشان همسفر بودیم و هم سفره. روزی غذای سفره ، مقداری خوراک بود که باید با نان خورده می شد. غذایم را تا آخرش خورده بودم اما کف بشقابم را نان نکشیده بودم. غذایی نمانده بود اما بشقاب تمیز هم نشده بود. حضرت استاد به آرامی بشقاب مرا از مقابلم برداشتند و با یک تکه نان و با دقت تمام کف ظرف را نان کشیدند و نان را در دهان مبارکشان گذاشتند و به روی من هم نیاوردند. از آن روز یاد گرفتم که ظرف غذایم را چگونه باید تمیز بکنم.

اگر این روش را چه در حجاب و عفاف و چه در ساده زیستی و اخلاق حسنه و خلاصه در تمام زندگی عملی کنیم ، بهترین هدیه را برای فرزندانمان و ازدواجشان فراهم کرده ایم. نوح به وظایفش عمل کرد. فرزندش نخواست و پا به پای پدر نیامد. نوح در پیشگاه خداوند سربلند است چون کم کاری نکرده است. ما بیشتر از این مقدار وظیفه ای نداریم اما کجاست کسی که به وظیفه اش عمل کرده باشد؟

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۴-۲۵ ۰ ۰ ۱۲۲

نخل ولایت ۹۹-۴-۲۵ ۰ ۰ ۱۲۲



🌼 درسته که فرهنگ ما به سمت تجملات و مصرف بیش از حد رفته، ولی در اسلام بعد از شرع می گویند عرف!
من نمی گم تالار آنچنانی با غذاهای آنچنانی.
عرف شده است عروس خانم آرایشگاه می رود
عرف شده است یه تالار حتی درجه سه!
عرف شده است...
اگر حتی کف کفش را هم حساب کنیم مبلغی می شود که شاید خیلی ها نتوانند هزینه کنند.
از طرفی اگر بگویند گور بابای مردم(!) در واقع خودشونو در مظان اتهام قرار دادن. بالاخره مومن باید کاری کنه که تا میشه حرف پشت سرش نباشه. (منظور اینکه نمیشه 100 درصد در خلاف جهت عرف حرکت کرد، حتی اگه عرف اشتباه باشه)
ولی مسئله مهمتر بعد از ازدواجه. هزینه های بعد از ازدواج سنگینه. یه سوال: اگر یه حقوق ناچیز داشته باشی و بری خواستگاری، آیا پدر دختر خانوم نباید بپرسه با این پول که نمی تونی هم خونه اجاره کنی هم غذا بذاری جلوی دخترم هم...؟

بعد درسته من در جوابش بگم حاج آقا خدا وسعت میده، نگران نباش؟

--------------------------------------------------------------------------

به نظر شما جایگاه عرف کجاست؟ آیا عرف حکم دهنده و شارع است؟

عرف حاکم شرع نیست بلکه جایگاه عرف در تشخیص مصادیق است. مثلا ولیمه یا مهریه ازدواج سنت است اما مقدار آن را خود افراد یا عرف تعیین می کند. اما اینجا سوال بعدی نمایان می شود که عرف کجا؟ عرف چه گروهی؟ عرف بالای شهر یا پایین شهر؟ عرف طلبه ها یا عرف دانشجوها؟ عرف متدینین؟ متدینین کف بازار یا متدینین کف جامعه؟

ما امروز گرفتار عرف هایی هستیم که واقعا عرف مردم نیست. روستاها هم با تمام نداری شان می خواهند ادای شهرها و قر و فرهای آنها را در بیاورند. بیست میلیون هدیه ازدواج به او بدهی به جای خرج های ضروری خرج گروه ارکست می کند!

عرف معتبر از نظر ما عرف متشرعه است. جشن متعارف یعنی مراسمی که یک مرجع تقلید مثل مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت در آن شرکت کنند. عرف متشرعه نه با اسراف می سازد و نه دنبال تالار و شام آنچنانی است. عرف متشرعه تا همین چند سال قبل تالار نداشت و کل پذیرایی ازدواج با شیرینی و شربت بود. بیشتر از این ، مردم هر چه خواستند بگویند بگویند. بنده خودم برای ازدواجم نه تالار گرفتم و نه ماشین گل زدم. ولیمه ما از کبابی محله تهیه شد و در خانه پدرم سفره زنانه و در خانه همسایه سفره مردانه برای بزرگان فامیل و آشنا انداخته شد.همین و همین.

عرف را ما می سازیم برادر. عرف چرا همیشه برای ما دستور می دهد اما برای ما فایده ندارد. ولیمه سنت است اما چند نفر؟ حداقل دست رنج دو سال یک کارمند جوان ، خرج همین عرف های نتراشیده و بی قواره ، آن هم فقط برای یک شب می شود. مسلما این رفتارها خطاست. اگر دویست خانواده ی دور و نزدیک دو فامیل را دعوت نکنید از کادو ازدواج هم خبری نیست اما بجایش فقط فامیل درجه اول و بزرگان دو فامیل دعوت شوند و التماس دعا. قانون و فصل الخطاب برای همین است که ما حتی عرفمان را هم از آن قانون اخذ کنیم و به دنبال رفتارهای مترفین از خدا بی خبر و سرمایه داران زالو صفت نباشیم. این عرف ها مسلما مورد نظر شارع نیست تا ما بتوانیم آن را اخذ کرده و در مقام عمل اجرا کنیم. عرف زمانی معتبر است که ریشه در تدین و دین داری داشته باشد نه زمانی که چشم به دنیاداران دنیازده دارد.

سبک زندگی اسلامی و الگوی مناسب ، نقش خودش را در تعیین عرف و ملاک صحیح رفتارهای اجتماعی نشان می دهد. مخالفت یا تبعیت از عرف ، زمانی مهر صحت می خورد که با دستورات کلی دین مطابقت داشته باشد. ولیمه با چند نوع غذا و مهریه های افسانه ای و اسراف در غذا و تبعیت و پیروی از دنیا طلبان و سوزاندن دل فقرا و موسیقی حرام و اختلاط زن و مرد و مشروبات الکلی و ... حتی اگر عرف هم باشند غلط هستند. این از جهت نفی عرف غلط.

اما راه چاره:

اعتدال و میانه روی ، امری است که همیشه پسندیده است. ولیمه سنت است و باید باشد اما به اندازه ی معتدل. مصداق اعتدال در هر امری را خودتان پیدا کنید فقط این مصادیق را با اصول کلی و ابتدایی دین سنجیده باشید. به این صورت که گناه بین و واضح نظیر موسیقی حرام یا اسراف در آن نباشد و مابقی امور مباح ، طبق عرف متشرعه اجرا شود و نه عرف مترفین و دنیاداران دنیازده.خودتان را برای مخارج عرف ساخته به زحمت نیاندازید ؛ هم خودتان خلاص می شوید و هم برای دیگر خانواده ها الگو می شوید.

در داستان عرف سازی ، خانواده هایی که توان مالی بالا دارند باید برای رعایت حال فقرا ، از خرج های بیهوده دوری کنند تا فقرا هم در فضای ساده زیستی راحت تر تشکیل خانواده بدهند. به نظرم اغنیای متدین نقش مهمتری دارند. اما متوسطین هم نباید منتظر اغنیا بنشینند بلکه ازدواج را به اندازه جیب خودشان و نه بیشتر اجرا کنند و ابدا به حرف مردم گوش فرا ندهند. باور کنید اگر فقط متدینین بندگی غرب و شیاطین را کنار بگذارند و خودشان باشند داستان ازدواج شکل و قواره دیگری به خود خواهد گرفت. در مورد شکل مراسم ها و تجربه های متدینین در این موارد در صورت نیاز دوستان قلم فرسایی خواهیم نمود.

جواب سوال دوم:

از لوازم ایمان به خداوند ، ایمان به رزاقیت او و ایمان به وعده های او در مورد ازدواج مومنان و وسعت زندگی آنان بعد از ازدواج است. اگر ملاک ازدواج و انتخاب همسر ایمان باشد که هست ، در جلسه خواستگاری با آرامش ، اما به اذن الاهی محکم ، از وعده های خداوند حرف بزنید ؛ چون حرف زدن از وعده الاهی کاری درست است. و البته بدانید شنیدن جواب های بی ربط از قبیل استهزاء و تمسخر وعده های الاهی نشان از ضعف ایمان بلکه نبود ایمان است.

در ضمن قرار نیست که شما مقدار دخل و خرج خودتان را افشا کنید تا ناچیز بودن یا نبودن آن مشخص شود. حتی بعد از تشکیل خانواده هم روال به همین صورت است که مرد دریافتی خودش را به نزدیکان و حتی به همسرش افشا نمی کند تا بتواند مدیریت کرده و در مواقع مورد رضایت شرع نظیر خمس و انفاق های واجب و مستحب و مراسم های دینی و هیئات و ... هزینه کند.

افتخار دینی و ملی: انتخاب ایمان به عنوان ملاک اصلی ازدواج و سپس انتخاب شخص خود خواستگار ، بدون نگاه کردن به خانواده و اطرافیان و درآمد ، آن زمانی زیباست که حتی پسر رهبر معظم انقلاب ، فقط با نام یک طلبه به خواستگاری دختری برود و بعد از همه صحبت ها و بدون تکیه بر جایگاه پدر مشخص شود که داماد خانواده و خواستگار دختر ، فرزند رهبر معظم انقلاب است!

مقدار دریافتی و نوع شغل در صورت خاص بودن آن و محل کار ، از اموری هستند که دلیلی برای بیان آنها در جلسات و مراحل ابتدایی خواستگاری نیست ، تا خانواده ها بتوانند بدون در نظر گرفتن این امور و با ملاک قرار دادن ایمان دست به انتخاب بزنند.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۴-۲۱ ۰ ۰ ۹۸

نخل ولایت ۹۹-۴-۲۱ ۰ ۰ ۹۸


🌼 حدود یکی دو سالی میشه که هر چی مورد خواستگاری بهم معرفی میشه فقط تا همین مرحله باقی میمونه نمونه اش همین دو هفته پیش خانمی با منزلمان تماس گرفته و از خصوصیات من از مادر سوال کرده و ایشان نیز از آقا زاده شان گفتند و گفتند که خانم فلانی که خانم جلسه ای هست شما رو به من معرفی کرده مادرم نیز در جواب گفتند بله درست فرمودند آن خانم نیز به مادر گفتند من فردا تماس میگیرم تا یه روز را مشخص کنید بنده بیام دختر خانمتون را ببینم مادر نیز گفتند در خدمتیم ولی بعد از گذشت دو هفته هنوز تماسی نگرفتند تقریبا تمامی موردهایی که بهم معرفی میشه در همین مرحله میمونه و پیش نمیره شاید فکر کنید من و خانواده سخت گیری های بی جا داریم ولی کاملا برعکس با وجودی که بنده فوق لیسانس هستم ظاهر نسبتا خوبی دارم وضع مالی خانواده نیز متوسط رو به بالاست اما با این اوصاف حتی پسرهایی که دیپلم هم ندارند و خانواده شان وضع مالی خوبی ندارند نیز مادرم با روی باز و با گرمی با انها صحبت میکند ولی بازم فقط در مرحله اول می ماند و تقریبا هیچ کدام دیگر تماس با مادر نگرفته اند.

یه جورایی دارم دیوانه میشم با وجودی که فقط ملاکم ایمان است ولی بازم کسی پا پیش نمیگذارد کلا خانواده کم توقع ای نیز دارم و اصلا سخت گیری در هیچ موردی نمیکنند در مورد ازدواج خواهرم و برادرم به تکرار شاهد آن بودم که پدرم اصلا سخت نگرفته و به قول معروف سنگی پیش پای دامادمان نینداختند واقعا دور و زمونه عوض شده من خیلی دارم اذیت میشم از طرفی همه به من میگند تو فکر میکنی کی هستی که آنقدر توقعت بالاست و هیچ کس رو قبول نمیکنی ولی نمی توانم راستش را به آنها بگویم شما میفرمایید من چه کنم که ایمانم رو نگه دارم و شکی درونم شکل نگیره

-------------------------------------------------------------------

ازدواج در حقیقتش یک امر ساده است اما گره های فرهنگی و اقتصادی چنان کلاف را در هم کرده اند که کار از دست همه خارج شده است. در گذشته ازدواج دختر به دست پدرش بود و در آن خانواده ی دیگر ، اراده و انتخاب دختر به دست پسر بود یا حداکثر محارم پسر.

امروز جریان ازدواج جوانان از یک الگوی ساده و بسیط تبعیت نمی کند. به جرات می توان گفت که امروز ازدواج جوانان حتی به دست خودشان هم نیست. پسرها قصد و علاقه به ازدواج دارند اما چون عموما استقلال مالی و برخی شخصیتی ندارند و در ابتدای زندگی چشم به جیب و کمک پدر دارند ، در انتخاب همسر و مسائل فرهنگی روز نیز به اجبار باید تابع باشند. دخترها نیز اگر چه سخت گیری نکنند اما تا خانواده ای در خودش توان قدم پیش گذاشتن نبیند چاره ای جز صبر ندارند.

عیب از شما و دیگر دخترهای ایران نیست. ما وارث گذشته ی هفت بیجاری هستیم. نه درست و حسابی ایرانی هستیم و نه کاملا غربی ؛ نه زرتشتی هستیم و نه مسلمان ؛ و با این ملقمه امروز پسرانی داریم که ، در سی و چند سالگی هنوز نمی توانند به خواستگاری دختر مورد علاقه خود بروند و دخترانی داریم که نیمه گمشده خودشان را در فیلم ها و سریال های غربی جست و جو می کنند و بی دلیل دست رد بر سینه خانواده ها می زنند.

عیب از شما نیست. شما در این شرایط چاره ای جز تامل و متانت ندارید. زنگ نزدن و پیگیری نکردن آن خانوم دلیل بر مشکلاتی است که خواسته یا نخواسته امثال آن خانواده را بیچاره کرده است. نه مادر می داند که به دنبال چه بگردد و نه پسرش واقعی و عاقلانه می اندیشد. حتی اگر توان مالی و کار و کاسبی داشته باشند ملاک های صد من یک غازی دارند که نمی توانند از میان صد دختر خوب یکی را متناسب خودشان انتخاب کنند.

عیب از شما دخترها نیست چون به یک معنا باید انتخاب بشوید. عیب آن زمانی از شماست که خواستگارتان را با ادعاهای واهی رد بکنید و فرصتی را که تکرار نمی شود از دست بدهید. عیب آن زمانی است که ملاک انتخاب همسر را ایمان قرار ندهیم و برای فردا در تمام زندگی مشترکمان قطره ای آب زلال ایمان ، جهت رفع تشنگی های دنیوی مان پیدا نکنیم. خداوند صلاح مومن را هر چه هست به او می رساند.

مومن اگر مومن است نباید ناراحت آینده اش باشد چون مومن تمام نگاهش به تکلیف امروز است نه فردای نیامده. مومن همه امور را به دست خدا می بیند و خودش را قطره ای در دریای بیکران هستی. خدای امروز خدای فردا هم هست.

کسی ملاک اول انتخاب همسرش ایمان است که برای خودش و در زندگی خودش ، ایمان اولین اولویت زندگی اش باشد. پس ایمانتان را حفظ کنید. مومن هر چه خداوند روزی اش کرد قانع است و در کار خداوند چون و چرا نمی آورد. کسی که خواستگارش را بدون دلیل رد نکرده و فرصتی خدادادی را نسوزانده است ، اشتباهی نکرده که بخواهد افسرده یا پژمرده بشود. شما زندگی خودتان را بکنید و در مسیر تقوا و تعالی معنوی حرکتتان را ادامه بدهید. روزی شما هم در زمان مقرر فرستاده می شود. خداوند چیزهایی می داند که ما نمی دانیم. کسی که مومن باشد به بهانه نان و کباب خوردن دست به سفره مردم دراز نمی کند یا سفره خودش را با سفره دیگران مقایسه نمی کند.

اما اگر کسی به اشتباه فرصت را از دست داده و با ملاک قرار دادن امور دنیوی خود را گرفتار حیله ی شیاطین کرده است باید فورا توبه کند و از خطای گذشته به سوی خداوند بازگردد. توبه عوض کردن جهت است. توبکار کسی است که جهت کلی زندگی خودش را از امور دنیوی و مادی به سمت امور آخرتی و معنوی عوض می کند. این به معنی بی کار نشستن و رهبانیت نیست.

دنیا مکان نیست جهت است و اهالی خودش را دارد. آخرت نیز مکان نیست بلکه جهت است و اهالی خودش را دارد. نمونه خوب و کامل اهل آخرت مولانا امیرالمومنین است. اهل آخرت خوب و فراوان تولید می کنند اما از نعمات دنیوی کمتر بهره می برند. اهل آخرت تمام همتشان عبادت خداست و برای کسب رضای خداوند کارهایی مانند کشاورزی و تجارت را انجام می دهند نه به دست آوردن دنیا و پول. دنیا و آخرت جهت هستند ولی کارهای عینی خارجی ، همانند هم اند. هم معاویه به دنبال حکومت بود هم مولانا امیرالمومنین. کار عینی خارجی مثل هم است اما جهت ها هیچ ربطی به هم ندارند. نکاح و زنا نیز در فعل خارجی مثل هم اند تفاوت در رعایت قانون خداوند و در جهتگیری فعل انسان است.

جهت تان را با قرآن تنظیم کنید. مثل شهدا مثل اولیای خداوند. جهت اگر درست باشد از هیچ مشکلی برای مومن گزندی نیست ؛ چون ایمانش حفظ می شود. نمی گویم سختی نمی کشد می گویم ایمان مهم است و ایمان حفظ می شود. پس مساله حل است.

مومن خداوند را حکیم می داند و خداوند را حاکم مملکتی می یابد که تمام ذرات مملکتش حساب شده و در جای خودشان قرار دارند تا بساط امتحان بندگان خوب چیده شود. برای فرار از شک به اعتقادات قلبی و سپس عقلی خودتان تکیه کنید و رابطه خودتان را با خدای مهربان عالم تقویت کنید. توحید افعالی بهترین تکیه گاه مومن از پرتگاه شک و التهاب است. همه امور مستقلا به دست خداست و فقط فرمان ماشین و فقط تعیین جهت زندگی را به ما سپرده اند. حرکت کردن ماشین و انتخاب جاده و همسفرها و زمان مسافرت به دست ما نبوده بلکه فقط تعیین جهت حرکت و فرمان به دست ماست. با بی صبری فرمان را به سمت دره نچرخانید!

برای پسرهای مومن جور دیگری باید نوشت چون آنها از وجود دخترها و خانواده هایی مثل شما بی خبرند و هر چه می گردند کمتر یابنده هستند. دخترها هم اگر مومن باشند متاسفانه کمتر رفتارهای مومنانه دارند و می خواهند هم خر و هم خرما را ، با هم داشته باشند.

من جرات نمی کنم که در مصداق و داستان معرفی خانواده ها وارد بشوم اما تمام تلاشم را میکنم که گره های فکری جوانان را که عمده گرفتاری هایشان در همین جاست ، باز کنم. توکلتان را به خدا بیشتر کنید و برای خداوند وقت تعیین نفرمایید. سختی زندگی مومنانه همین دویست سال اول زندگی در دنیاست ؛ بقیه مشکلات اش که مربوط به زندگی در آخرت است حل می شود ان شاالله.

● ح سین عالمی


نخل ولایت ۹۹-۴-۱۷ ۰ ۰ ۹۹

نخل ولایت ۹۹-۴-۱۷ ۰ ۰ ۹۹


۱ ۲ ۳ ... ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ... ۳۳ ۳۴ ۳۵

❤ یک نفر نیست تو را قسمت من گرداند ؟...

❤ کار خیر است ، گر این شهر مسلمان دارد !...

🌼 علی صفری